واکاوی رویکرد حالت ساز نورپردازی در مواجهه با سیر تحول مثبت و منفی شخصیت اصلی در فیلم های سینمایی (مطالعه موردی: فیلم های حکم و پدرخوانده)
مقاله ی حاضر به شناخت رویکرد حالت ساز نورپردازی در رویارویی با سیر تحول مثبت و منفی شخصیت اصلی پرداخته و باهدف اصلی شناخت شیوه ی دگرگونی کیفیت نورپردازی برای القای مسیر رو به صعود یا سقوط شخصیت اصلی؛ دو فیلم سینمایی «حکم» (1982) و «پدرخوانده» (1972) را مورد واکاوی قرار داده است. روش تحقیق از نوع کیفی- تحلیل داده های مشاهده ای است. تجزیه وتحلیل اطلاعات هر دو فیلم به شیوه ی موازی در دو مقوله انجام گرفته است؛ نخست با استفاده از نظریه ی تحول شخصیت جنی جارویس، گام های اصلی سیر تغییر شخصیت اصلی فیلم شناسایی شده و سپس نورپردازی از منظر کارکرد حالت ساز آن مورد واکاوی قرار گرفته است. با توجه به بررسی انجام شده می توان گفت فیلم برداران به دنیای قبل و بعد از تغییر شخصیت اصلی توجه داشته اند و حالت های نورپردازی خود را به گونه ای تکوین کردند که دگرگونی که در طول روایت برای شخصیت عارض شده است، درون یک منظره ی بصری بهتر القا شود. در تحول مثبت، شخصیت بر نقصان درونی خود غلبه کرده و خاطرات تلخ و باور دروغ خود را کنار گذاشته و در انتهای روایت تکامل می یابد. ازاین رو، در طول فیلم، کیفیت نورپردازی برای شخصیت و محیط پیرامونش از نور نیمه سخت، قرارگیری نور اصلی در موقعیت های سایه ساز، شدت پایین روشنایی و فال - آف سریع (تضاد بالا) گذار کرده و با افزایش نرمی و شدت نور اصلی، استفاده از نور پرکننده و کاهش سایه ها و فال - آف آرام (تضاد کم)، به حالت متضاد خود دگرگون شده و بدین طریق القاکننده تغییروتحول مثبت شخصیت بوده است. اما در تحول منفی، شخصیت نمی تواند باور دروغ خود را کنار بگذارد. به همین جهت در طول روایت به جای آنکه از منظر اخلاقی رشد کند، دچار سقوط می شود. ازاین رو، حالت نورپردازی با جای گذاری نور اصلی در موقعیت های سایه ساز، کاهش درجه نرمی نور اصلی، استفاده نکردن از نور چشم، حذف نور پرکننده و فال - آف سریع (تضاد بالا)، سقوط شخصیت را القا کرده است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.