گفتمان مشقت (رعایا) و فراغت (نجبا) در قرون وسطی در حکایت های کنتربری
گفتمان مشقت و فراغت در دوران باستان کلاسیک توسط هزیود که کار را مصیبت می دانست و مکتب ارسطویی که ارزش کار را نادیده می گرفتند، نظریه پردازی شده است. ارسطو کار را به بردگان نسبت می داد و در مقابل، «فراغت نجبا» را به عنوان الگوی زندگی آرمانی می ستود. با ظهور مسیحیت نظریه ی کار در قرون وسطای متقدم توسط بنیانگزاران کلیسا که کار را ناشی از هبوط انسان و کفاره گناه نخستین می دانستند، به وجود آمد. در قرون وسطای متاخر جنگ های طولانی، قحطی ها و طاعون سبب کمبود نیروی کار شد و ارزش کار و کارگر بالا رفت. نگرش به کار تغییر کرد و کار فضیلت شمرده شد، به ویژه کاری که در جهت تولید غذا باشد. با این حال، طبقه روحانیت رویکرد متناقضی در مورد کار داشتند. آنها به لحاظ نظری و دینی کار را فضیلت می شمردند، ولی در عمل کار تولیدی را به عهده رعیت می گذاشتند. برای حل این تناقض، نهاد روحانیت بر کار فکری عبادی و امساک خود تاکید می کردند که در حکایت های کنتربری قصور اخلاقی این رویکرد هجو شده است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.