تحلیل پدیدارشناسانه تجارب زیسته معلمان از تدریس به کمک نقشه مفهومی
نقشه های مفهومی یکی از راهبردهای آموزش و یادگیری است که با فعال نگه داشتن فراگیر، یادگیری معنادار را برای او به ارمغان می آورند. هدف پژوهش حاضر، شناسایی، تبیین و تحلیل پدیدارشناسانه ی تجارب زیسته معلمان از آموزش به کمک نقشه مفهومی بود. رویکرد پژوهش، کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. جامعه پژوهش معلمان دوره دوم ابتدایی شهرستان بیرجند بودند که از طریق نمونه گیری هدفمند ملاک محور، تعداد 12 نفر از معلمان تا رسیدن به اشباع نظری داده ها، از طریق مصاحبه نیم ساختاریافته در پژوهش شرکت داده شدند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از روش هفت مرحله ای کلایزی استفاده شد. فرآیند تجزیه وتحلیل داده ها، پس از حذف موارد مشابه و فرمول بندی مفاهیم، منجر به استخراج 600 مفهوم فرعی گردید. نتایج حاصل در ذیل 4 طبقه محوری و 12 مقوله فرعی طبقه بندی شد. طبقات محوری شامل مقوله های؛ 1) معطوف به آموزش، 2) معطوف به یادگیری، 3) معطوف به طراحی و برنامه و 4) معطوف به ارزشیابی بود. بهره گیری از نقشه های مفهومی در تدریس و با تاکید بر دانش آموز محوری و استفاده از ظرفیت گروه و کارگروهی می تواند در رشد و پرورش خلاقیت دانش آموزان و دست یابی به یادگیری پایدار و عمیق یاری گر فراگیران باشد و همچنین، بر اثربخشی تدریس معلمان بیفزاید.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.