مطالعه بازنمودهای بینشی مکانی در گذر میلان
هر مفهوم روایی مستلزم چارچوب مکانی و زمانی خاصی است که از طریق آن در بستر متن گسترش می یابد. برخلاف رمان سنتی که بافت زمان و مکان را موضوعی حاشیه ای تلقی می کند، رمان مدرن به مطالعه ی دگرگونی ویژگی ها و ساختار مکانی می پردازد و بازسازی بی وقفه ی مکان را از ورای نگاه نهاد ناظر نشان می دهد. گذر میلان (1954)، به عنوان نخستین اثر برتر از میشل بوتور، که بر پایه ی درکی چند آوایی از جهان واقع بنا شده است، روایتی کابوس وار از زندگی شهری است که شکاف روزافزون میان انسان و جامعه ی مدرن را به تصویر می کشد. در حقیقت، جهان داستانی بوتور جهانی ذهن گرا (سوبژکتیو) است که در نگاه راوی یا در خودآگاه شخصیت های رمان شکل می گیرد. با این حال، ساختار مکانی دربردارنده ی یک بعد عینی نیز می باشد که برگرفته از جهان واقع بوده و به ساخت معنا در اثر کمک می کند. خوانشی عمیق از چارچوب بندی مکان در رمان یاد شده به پژوهشگر این امکان را می دهد که به تصویر ذهنی نویسنده از دنیای مدرن دست یابد. ما در این مقاله نخست به تحلیل گزیده هایی از رمان بوتور می پردازیم که بر جنبه های توپوگرافیک بافت مکان تکیه دارند و در مرحله ی بعد سعی بر این داریم که ارتباط میان چارچوب مکانی و تنش درونی نهاد ناظر را آشکار کنیم.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.