بررسی مفاهیم بنیادین مکتب اشاعره در آثار عرفانی منظوم شاعران برجسته قرن های ششم، هفتم و هشتم
شناخت مکتب های فکری به عنوان یکی از مهمترین آبشخورهای پیدایش مکتب های ادبی ، برای فهم متون ادبی هدفی ضروری است. در غرب، از دیرباز با نظریه پردازی های گوناگون به تحلیل چگونگی مبانی معرفتی آثار ادبی پرداخته شده است؛ اما در شرق به این نکته توجه چندانی نشد. همین کم توجهی به نظریه ها و مکتب های ادبی متون فارسی ما را به مطالعه یکی از این رویکردهای فکری که مبنای معرفتی مهمترین جریان ادبی فارسی یعنی ادبیات عرفانی و غنایی در یک بازه زمانی خاص بوده، واداشت. قرن ششم، آغاز عصری است که مکتب کلامی اشاعره با میراث گرانقدر عرفانی ادبی پیوند خورد و عارف شاعران بسیاری با بهره گیری از اصول و قواعد این مکتب به بیان اندیشه های خود با ادبیات پرداختند. در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به تبیین چگونگی مبانی این مکتب فکری ادبی با استناد به متون ادبی پرداخته شد، و معلوم گردید که اصول فکری اشاعره در تار و پود این متون تنیده شده و بدون فهم آنها درک درستی از این متون دریافت نمیشود. در ضمن، این پژوهش روشن کرد که می توان در ادبیات فارسی مکاتب فکری ادبی مانند مکتب اشاعره را با مبانی و قواعد خاص خود طراحی و تالیف کرد که زمینه شکل گیری اسطوره متن هایی مانند: حدیقه سنایی، منطق الطیر، مثنوی معنوی مولوی و دیوان حافظ باشد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.