تحلیل زبان عرفانی عبهرالعاشقین در مبحث عشق بر اساس الگوی گفتمان پویا
یکی از ویژگی های عرفان روزبهان از عارفان سده ششم، توجه ویژه به موضوع عشق و شرح مراحل آن است. شرح این مراحل موجب ایجاد زبان خاص عرفانی در عبهرالعاشقین شده است. عبهرالعاشقین که بهطور ویژه بهموضوع عشق میپردازد، حاصل تجربههای عرفانی روزبهان است و از صیرورت مدام سالک حکایت میکند. تجربه این «شدنهای» پیوسته وقتی در بستر زبان جاری میشود، ویژگیهای خاصی به خود میگیرد. تحلیل زبان عرفانی ویژه او در مراحل مختلف صیرورت سالک در مراتب عشق با استفاده از الگوی گفتمان پویا میسر میشود. این الگو نشان میدهد زبان عرفانی عبهرالعاشقین ایستا نیست و بنیاد آن بر تحول است. هدف این پژوهش روشن کردن مسیر پویایی تجربه عرفانی سالک در طریقت عشق و در بستر زبان است. بر این اساس، این پژوهش به بررسی«هویت» و مسیر «شدن» سالک خواهد پرداخت. با استفاده از مربع معناشناسی بخشی از روند صیرورت در کلام را میتوان بررسی کرد. این مطالعه آشکار میکند که هویت سالک، عبارت از عارفی است که به مقام فنای صفاتی رسیده است، اما خشنودی به عشق انسانی و توقف در آن حجاب راه اوست. غایت سیر سالک دیدار تجلی جمال الهی در سیمای معشوق انسانی و رسیدن به فنای ذات و توحید است. فعل موثر «خواستن» بههنگام گزینش میان دو راه توقف یا پویایی نمود مییابد. فعل موثر «بایستن» در تقدیر حقتعالی در قرار دادن امتحان عشق تجلی مییابد. اما رسیدن سالک به فاعل «توانشی» و منزل مشاهده و وصل به فضل و جذبه الهی میسر است نه اراده سالک.
روزبهان ، عشق ، غایت ، شدن ، افعال موثر ، گفتمان پویا
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.