منطق فهم دین
شاید موضوع «منطق فهم قرآن» برای بعضی از افراد، چندان آشنا نباشد هر چند که این موضوع با تعبیری که در مورد علوم عقلی به کار می بریم، تا حدودی شباهت دارد. استفاده از علوم عقلی و قضایای برهانی با یک منطق خاصی در ارتباط است. یعنی با اصول و قواعدی که بر اساس آن استدلال صورت می گیرد، مرتبط است.
در سایر علوم هم قواعدی لازم است تا بر اساس آن قواعد، استنباط انجام بگیرد و از همین رو عده ای بر این باورند که «اصول فقه» نسبت به «علم فقه»، حالت منطق فقه را دارد. اگر بتوان اصول فقه را منطق فقه به شمار آورد، شاید نامیدن اصول و قواعد ویژه ای تحت عنوان «منطق فهم قرآن» چندان عجیب و غریب نباشد. خاصه آنکه برای فهم قرآن کریم و تفسیر آیات آن طبعا اصول و قواعد ویژه ای مورد نیاز است، حال که ضرورت وجود منطق فهم قرآن پذیرفته شد، می توان آن را به دو بخش کلی تقسیم کرد یک بخش، پیش فرض ها و اصول موضوعه برای کسانی که قائل به تفسیر و فهم قرآن هستند و یک بخش، قواعد خاصی که بر اساس آن قواعد باید از آیات استفاده کرد. بدیهی است هر شاخه ای از علوم مختلف نیازمند روش و شیوه خاصی است که بتوان مطابق آن روش، اهداف مورد نظر آن علم را دنبال کرد. از این رو کاملا طبیعی است که قرآن نیز نیازمند روش خاصی باشد. با این حال متاسفانه در این زمینه کار چندانی صورت نگرفته است، ولی به هر حال همیشه این نیاز وجود داشته و دارد؛ چرا که کسی که می خواهد قرآن را تفسیر کند، باید بداند این کار را براساس چه اصول و قواعدی انجام دهد و از قواعد موجود به چه نحوی بهره برداری کند. نکته شایان توجه این است که اگرچه این نیاز همیشه وجود داشته ولی به خاطر مسائل و شبهات جدیدی مانند بحث قرائت های متعدد، مباحث هرمنوتیکی و...، نیاز به طرح چنین مباحثی بیشتر شده است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.