اسلام و عرفی شدن
ویلم، بدرستی، اشاره کرده است که میان ادیان در مواجهه با پدیده عرفی شدن (Secularization)، تفاوتهای بسیاری وجود دارد. او این تفاوت را حتی در بین مذاهب و نحله های مختلف مسیحی نیز قایل است و از این حیث کلیساهای کاتولیک، پروتستان، انگلیکان و ارتدوکس را هم از یکدیگر متمایز می سازد. (ویلم/گواهی 1377:134) او معتقد است که عرفی شدن بر پیش فرض تمایزگذاری میان امور قدسی و عرفی استوار است که به طور مشخص، از سوی سنت یهودی مسیحی ترویج شده است; در حالی که این فرض برای فرهنگهای دینی دیگر، امری غریب و به غایت، ناآشناست. ویلم در اثبات مدعای خویش، ادیان چینی و هندی را شاهد مثال می آورد که بی هیچ تمایزی میان این دو عرصه، یک روش زندگی و یک نظام اجتماعی دینی کاملند.(پیشین:138) با این که بر تعلق و وابستگی نظریه عرفی شدن بر بستر اجتماعی دینی خاص و شرایط تاریخی منحصر به فرد، بسیار تاکید و ابرام شده است، به دلایلی که بخشی از آن مربوط به خصلت تعمیمی این قبیل تیوری های پهن دامنه است و بعضا از تمایلات ایدیولوژیک نهفته در پس این نظریات سرچشمه می گیرد، تلاشهایی در کار است تا با ارایه تصاویری تقطیع شده از واقعیت و تعبیر و تفسیرهای کارسازی شده از این مدعا، آن را بی محابا به مصادیق دیگر نیز تسری بخشد. دور از انتظار نبوده و نیست که این تلاشهای سویافته و غیر علمی، موجب بروز پارادوکس هایی در اصل نظریه و در انطباق آن با واقعیت گردد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.