جایگاه طبیعت در اشعار سهراب سپهری

چکیده:
سپهری هر چه در کشف و شهود خود پیش می رود، طبیعت برای وی عظیم تر و بزرگتر می گردد چنانچه منظومه های پایانی وی پر است از تصویر های تازه، گرایش، ستایش، احترام و پر شدن از طبیعت.اما در شعرهای دوره اول، طبیعت بکلی غایب است. شاعری که بعدها می گوید «صدای پر بلدرچین را، رنگ های شکم هوبره را، اثر پای بز کوهی» را می شناسد و خوب می داند «ریواس کجا می روید، کبک کی می خواند، باز کی می میرد» در سراسر مجموعه خوابها حتی از یک پرنده یا گیاه نام نمی برد. تنها پرنده ای که در این مجموعه است «مرغ افسانه» و تنها گیاه گل نیلوفر است که آن هم گیاه واقعی نیست.
او پله های عرفان را با گذر از طبیعت طی می کند. خدای او لای شب بوها است پای آن کاج بلند، روی آکاهی آب، روی قانون گیاه. از اینرو هر چه مراحل بالاتری از عرفان را طی می کند، قداست طبیعت برای او بیشتر می گردد. تا جایی که طبیعت برای او آیه ای می گردد از پروردگار.
زبان:
فارسی
در صفحه:
50
لینک کوتاه:
magiran.com/p694106 
دانلود و مطالعه متن این مقاله با یکی از روشهای زیر امکان پذیر است:
اشتراک شخصی
با عضویت و پرداخت آنلاین حق اشتراک یک‌ساله به مبلغ 1,390,000ريال می‌توانید 70 عنوان مطلب دانلود کنید!
اشتراک سازمانی
به کتابخانه دانشگاه یا محل کار خود پیشنهاد کنید تا اشتراک سازمانی این پایگاه را برای دسترسی نامحدود همه کاربران به متن مطالب تهیه نمایند!
توجه!
  • حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران می‌شود.
  • پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانه‌های چاپی و دیجیتال را به کاربر نمی‌دهد.
In order to view content subscription is required

Personal subscription
Subscribe magiran.com for 70 € euros via PayPal and download 70 articles during a year.
Organization subscription
Please contact us to subscribe your university or library for unlimited access!