راهبرد، ابزار آزمایش انگاره کسب و کار

هر سازمانی بر پایه انگاره(فرضیه ) کسب و کار خود می چرخد که هدف ها ، نتایج و پیامد فعالیت ها ، مشتریان بالقوه و ارزش های مورد نظر آن مشتزیان تعریف و روشن می کند.راهبرد انگاره کسب و کار را به عملکرد تبدیل می نماید.هدف راهبرد یاری رساندن به سازمان در رسیدن به نتیجه دلخواه در محیطی غیر قابل پیش بینی می باشد.راهبرد به سازمان اجازه می دهد تا به صورت هدفمند از فرصت ها بهره برداری کند.راهبرد ابزار آزمایش کسب وکار است.چنانچه راهبرد به نتیجه پیش بینی شده نرسد ، نخستین نشانه ای است ،که سازمان را در کارایی فرضیه به تردید وا می دارد و نیاز به بازنگری در آن را نشان می دهد.پیروزی های دور از انتظار نیز همین اخطار را دارند و در پی رخداد آنها،بایستی در انگاره کسب وکار باز اندیشی نمود.تنها در سایه راهبرد است که می توان «فرصت ها» را شناسایی نمود. در نبود آن ، چگونه می شود دریافت که راه برگزیده به سوی نتایج دلخواه سازمان می رود و یا تلف کردن منابع ارزشمند است ؟
در دهه های میانی قرن بیست و یکم که دوره ای با شتاب و رو به دگرگونی نامعلومی دارد چه چیزی می تواند مینای راهبرد قرارگیرد؟آیا فرضیه های در دسترس است که پایه های راهبرد سازمان به ویژه در زمینه کسب و کار را برآن استوار نمود و آیا اساسا نقطه های مطمئنی شناخته شده اند؟محققان معتقدند که پنج عامل وجود دارند که می توان آنها را نقطه اطمینان به حساب اورد.