اصول راهبردی خودکنترلی مدیریتی در نهج البلاغه (مطالعه موردی نامه 53)
«خودکنترلی» را می توان به عنوان یک راهبرد اساسی درجهت پیشرفت مادی و معنوی جامعه به شمار آورد. «خودکنترلی» در فرایند اصلاح نابهنجاری های مختلف اجتماعی و تحقق سازگاری اجتماعی در بین مدیران و مردم، بسیار اثرگذار است. امروزه بروز مشکلات اجتماعی، ضرورت ارتقای اخلاق مدیران که همخوان با ارزش های دینی باشد را دوچندان کرده است. پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این سوال است که آیا از رهگذر نامه امام علی (ع) به مالک اشتر می توان ابعاد مختلف خودکنترلی در اخلاق مدیریت را تبیین نمود؟
در این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی، آموزه های این نامه در مورد اخلاق مدیران با تمرکز بر موضوع «خودکنترلی» بررسی شده است. بدین منظور ابتدا مفهوم خودکنترلی و ابعاد آن در علم روان شناسی تبیین شده و پس از ارائه دورنمایی از این نامه، مهم ترین ابعاد خودکنترلی مدیریت از نامه استخراج شده است.
از رهگذر بررسی گزاره های این نامه، چنین به دست می آید که «خودکنترلی» در دو بعد فردی و اجتماعی، شاکله اخلاق مدیران را ترسیم می کند. تقوا، عدالت، صداقت، مدارا، حق مداری و بخشندگی از پربسامدترین اصول راهبردی خودکنترلی در مدیریت است که در این نامه، حضرت امیرالمومنین (ع) به مالک اشتر ابلاغ می کند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.