فهرست مطالب

ادب فارسی - سال ششم شماره 2 (پیاپی 18، پاییز و زمستان 1395)

نشریه ادب فارسی
سال ششم شماره 2 (پیاپی 18، پاییز و زمستان 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/12/18
  • تعداد عناوین: 11
|
  • حبیب الله عباسی، سید مرتضی میرهاشمی، عفت نقابی، زهرا سعادتی نیا* صفحات 1-20
    هیچ متنی خودبسنده نیست. هر متن در آن واحد هم بینامتنی از متون پیشین و هم بینامتنی برای متون پسین خواهد بود. بینامتنیت ازجمله رویکردهای نوینی است که در کشف ارتباط میان متون نقش مهمی ایفا می کند. تغزل، به عنوان مقدمه ورود به قصیده، جولانگاه هنرنمایی و بیان غنایی است. تغزل فارسی متنی خودبسنده نیست، بلکه به همان میزان که برای غزل بینامتن محسوب می شود، خود بینامتنی از متون پیشین است. مقدمات قصاید عربی یکی از بینامتن های برجسته تغزل فارسی است. تغزل فارسی نه تنها در فرم، که در محتوا نیز از بینامتن های شعر عرب تاثیر پذیرفته است. در این پژوهش با رویکردی ترامتنی به تغزل های فارسی، به بازکاوی متن پنهان آن پرداخته ایم. تغزل های فارسی در دو شکل صریح و ضمنی با پیش متن خود رابطه دارد. بیش متن تغزل با پیش متن خود همچنین رابطه همان گونگی و تراگونگی نیز برقرارمی کند.
    کلیدواژگان: تغزل، ترامتنیت، بینامتنیت، شعر عرب، شعر فارسی
  • محمدرضا ترکی، سمیه رجبی* صفحات 21-40
    بسیاری از صاحب نظران انوری را در غزل مبدع طریقه ای نو دانسته و او را پیشرو و آغازگر راهی خوانده اند که در عاشقانه های سعدی به اوج می رسد، اما پژوهندگان زبان در بحث از این ابداع به مسائل نحوی کلام کمتر پرداخته اند. هدف این مقاله دستیابی به درک و دریافتی سبک شناسانه از نحو غزلیات و رباعی های انوری است؛ چراکه اساسا با واکاوی ویژگی های نحوی زبان اوست که می توان دلایل سبک ساز بودن وی را توضیح داد؛ شاعری که بر نبوغی زبانی دست دارد و از رفتاری که با زبان در پیش گرفته، آگاه است. در این بررسی ها خواهیم دید که بسامد فراوان وجه فعلی «گفتن» و ترکیب های کنایی، به کارگیری بیش از دو فعل در یک بیت، پیوستگی معنایی دو مصراع، پنهان کردن عنصر تکرار با بازی های نحوی و بهره گیری از امکان تنوع ساخت در زبان، از عناصر مسلط و سبک ساز در غزلیات و رباعی های انوری است و نیز خواهیم دید که شاعر چگونه با نحوه استفاده از حروف اضافه درجهت شکل گیری فردیت مستقل سبکی گام برمی دارد و این نخستین گام، برای نخستین بار، همان بارقه ای است که این استفاده شگفت را در غزلیات نابغه ای چون سعدی شعله ور می سازد.
    کلیدواژگان: انوری، نحو زبان، فعل، ترکیب کنایی، تکرار، حروف اضافه
  • مریم مشرف، بهدخت نژادحقیقی* صفحات 41-56
    نوبت ثالثه تفسیر کشف الاسرار مجموعه ای از اقوال صوفیه در تفسیر قرآن است. بسیاری از این سخنان به «پیر طریقت» یا عناوین کلی و نامشخص دیگر نسبت داده شده اند. پیش از این تصور می شد که پیر طریقت، فرد مشخصی است که احتمالا پیر معنوی میبدی هم بوده است. مسجع بودن برخی از این عبارات منسوب به پیر طریقت هم این ظن را تقویت می کرد که این عنوان، همه جا به خواجه عبدالله انصاری برمی گردد تا آنجا که برخی به دنبال استخراج تفسیر خواجه عبدالله از میان تفسیر میبدی و تخمین حجم احتمالی آن بوده اند. بعدتر این فرضیه مطرح شد که این پیر طریقت ها به فرد خاصی برنمی گردد و گویندگان مختلفی دارد. این مقاله هویت برخی از این گویندگان مجهول را شناسایی می کند و پیشینه آن اقوال را در منابع پیش از میبدی پی می گیرد. با بررسی آمار گویندگان ناشناس در نوبت سوم، فرضیه دیگری هم در این باب مطرح می شود که ممکن است اساسا بسیاری از این پیر طریقت ها هیچ منبع و مرجع مشخصی نداشته باشند و احتمالا خود میبدی این عنوان را به بسیاری از عبارت ها که الگوی مشخصی هم دارند، افزوده است.
    کلیدواژگان: میبدی، کشف الاسرار، نوبت سوم، اقوال ناشناس، پیر طریقت
  • مصطفی موسوی، سیاوش گودرزی* صفحات 57-74
    هر سخن در بافتی برون متنی پدیدار می شود که زبان شناسان نقش گرا به آن «بافت موقعیت» می گویند و در بلاغت اسلامی آن را «اقتضای حال» نامیده اند. در نگاه نقش گرایان، کسانی که در کنش دوسویه سخن گفتن دخیل اند (گوینده و مخاطبان)، بخشی از بافت موقعیت هستند. مولف سخن خود را خطاب به مخاطب می گوید؛ حال هم می تواند با او گفت وگو کند و او را نیز به گونه ای در کلام شرکت دهد، نظر خود را بگوید و نظر او را نیز جویا شود و هم می تواند بدون آنکه مشارکت مخاطب را در گفت وگو برانگیزد، کاملا یک سویه مطالبی را بیان کند و سخن را به پایان برساند. در این مقاله این پرسش را طرح کرده ایم که مولوی در کلام واعظانه خود چه تفاوت های زبانی ای در مقایسه با کلام غیرواعظانه خود بروز می دهد. همچنین تغییر بافت و مخاطب در وعظ و غیروعظ، چه تاثیری بر سطح تعامل مولوی با مخاطب و همچنین در بروز نگرش شخصی مولف در کلام دارد؟ به این منظور، مطابق نظریه نقش گرای هلیدی، به بررسی عوامل موثر در شکل گیری فرانقش بین الافرادی دو متن از مولوی (فیه ما فیه واعظانه و مکتوبات غیرواعظانه) پرداخته و کاربرد فاعل ها، کارکردهای تعاملی سخن و عناصر جهتی کلام را بررسی کرده ایم.
    کلیدواژگان: فیه ما فیه، مکتوبات، مولوی، فرانقش بین الافرادی، گفت وگو، مخاطب
  • مسعود آلگونه جونقانی* صفحات 75-93
    موضوع معناشناسی و تبیین رابطه «لفظ» و «معنا» همواره در اندیشه عرفانی مطرح بوده است؛ البته در همین زمینه، مفسران و بلاغیون نیز هریک به شیوه خاص خود به استقبال موضوع رفته و از جایگاه خود مباحث مهمی دراین باره مطرح کرده اند، اما در ساحت عرفان، معنا شناسی متلازم با طرز تفکر ویژه عرفانی است و از علل و اسباب نظری خاصی برخوردار است. دراین میان، آثار عین القضات و شیوه طرح موضوع در این آثار از اهمیت بسیاری برخوردار است. به همین دلیل، پژوهش حاضر با اتخاذ رویکرد درون متنی، آثار عین القضات را از این چشم انداز کاویده است. براین اساس، تاملات معناشناختی عین القضات ذیل هفت عنوان بررسی شده است: 1- لفظ و اصول وضع آن؛ 2- فرم بیان و ماده بیان؛ 3- معنای اصطلاحی و معنای حقیقی؛ 4- تکثر لفظی و تکثر معنایی؛ 5- اطلاق حقیقی و اطلاق مجازی؛ 6- تمایز لفظی و تمایز معنوی و 7- مسما در غیاب اسم. در پایان مشخص می شود که عین القضات در تاملات معناشناختی خود، متاثر از نظریه وجودی و معرفتی عرفانی است و تلقی وی درباره حقیقت و ساختار سلسله مراتبی آن، منتهی به این شده است که معنی را بر شکل ارج نهد و مقدم بدارد.
    کلیدواژگان: عین القضات، لفظ، معنا، اطلاق حقیقی، اطلاق مجازی
  • سیدمهدی طباطبایی* صفحات 95-112
    اظهارنظر شفیعی کدکنی درباره مشخص نبودن مفهوم یک بیت بیدل، توجه ویژه پژوهشگران را به آن موجب شد تا جایی که سیدحسن حسینی فصلی از کتاب بیدل، سپهری و سبک هندی را به توضیح و شرح آن اختصاص داد و محمدرضا اکرمی در 25 صفحه از کتاب استعاره در غزل بیدل درباره این بیت سخن گفت. علی معلم دامغانی هم در 7 شماره از ماهنامه شعر، مباحثی درخصوص این بیت مطرح کرد. هرکدام از این صاحب نظران از زاویه ای ویژه به بیت نگریسته اند، اما به نظرمی رسد مشکل مفهومی آن هنوز برطرف نشده است. این پژوهش در پی آن است که با واکاوی دیدگاه های پژوهشگران دیگر و با استناد به سایر ابیات بیدل، مفهوم صحیح بیت را به دست دهد. روش تحقیق به صورت تحلیلی توصیفی و با استفاده از امکانات کتابخانه ای است. اهمیت و ضرورت تحقیق در آن است که این بیت، نماینده بیت های دیریاب و مبهم بیدل است و اظهار نظرهای پیرامون آن هم می تواند نشانگر داوری های پژوهشگران درباره این گونه ابیات او باشد. مهم ترین نتیجه پژوهش، افزون بر رفع ابهام بیت، اثبات این نکته است که بی معنی و غیرمنسجم به نظررسیدن یک یا چند بیت در دیوان شاعری، نشان از ناتوانی مخاطب در کشف تناسب های درونی اجزای شعر دارد.
    کلیدواژگان: عبدالقادر بیدل، بیت های مبهم، سبک هندی، بیدل پژوهی معاصر
  • علیرضا فولادی، عباس شاه علی رامشه* صفحات 113-131
    زبان عارف تنها دریچه ای است که از طریق آن می توان از فراسوی قرن ها به دنیای پیچیده ذهن و ضمیر او راه برد. همه تجربه های عرفا، خود را در شعر و نثر ایشان آینگی می کنند، هرچه تجربه های عرفانی عرفا از علم الیقین به سوی عین الیقین و حق الیقین پیچیده تر می شود، زبان بلاغی آنها نیز از تشبیه به سوی استعاره و نماد و تناقض، رمزگون می شود. ما در این نوشتار، با تبیین مبانی نظری مقامات هفت گانه و حالات ده گانه عرفانی از کتب صوفیه و برشمردن عوامل موثر در کیفیت گفتار عارف، یعنی «حالت صحو یا سکر»، «نوع حال و مقام عارف»، «گوینده و مخاطب»، «قصد عارف برای تعلیم یا تجربی بودن آن» و «ساختار طبیعی زبان» به دسته بندی بلاغی دیگری از گزاره های عرفانی دست زده ایم. به طورکلی در مواردی قصد عارف تعلیم است و لذا بیانش «تشبیه و تمثیل محور» و برخی احوال عاشق و معشوق، شهودمحور و به تبع آن، بیان «استعاره محور» است؛ در مواردی مقامات و اطوار متقابل عاشق و معشوق، رفتارمحور و به تبع آن، بیان «کنایه محور» می شود و در برخی حالات و مقامات، کلام حاصل بی خویشی و فناست و لذا «تناقض گونه و رمزمحور» است.
    کلیدواژگان: زبان عرفان، بلاغت، حالات و مقامات عرفانی، گفتار عارف، شگردهای بلاغی
  • محمود ندیمی هرندی*، تهمینه عطایی کچویی صفحات 133-142
    «خروجگاه» در بعضی از متون کهن فارسی و ازجمله در آثار قرن های پنجم و ششم بارها به کاررفته است. امروزه ابتدایی ترین دریافت از آن، «مکان خارج شدن» و احیانا «زمان خارج شدن» است. بعضی از معاصران جزء نخست آن، یعنی «خروج» را با واژه «خوریژ» و گونه های مختلفش (خریج، خریچ، خوریج، خوریچ، خموج، خوموج) در بعضی از گویش ها سنجیده و به معنای «آتش» دانسته اند، حال آنکه باتوجه به کاربرد آن در متون مختلف قرن های پنجم و ششم، «خروج» در این ترکیب همان مصدر آشنای عربی به معنای «بیرون شدن» است. گفتار حاضر با بررسی اقوال محققان نشان می دهد که خروجگاه با تعبیر قرآنی «یوم الخروج» در پیوند است و معادل «عیدگاه»، «نمازگاه» و «مصلا»ست که از دیرزمان به جایی گفته می شده است که عموم مسلمانان برای اقامه نماز عیدین(فطر، قربان) یا نماز باران در آنجا فراهم می آمده و آداب دینی خود را برگزار می کرده اند. در روزگار ما «مصلا» به تدریج جایگزین این نام ها شده است.
    کلیدواژگان: خروج گاه، عیدگاه، نمازگاه، مصلی
  • نرگس اسکویی* صفحات 143-160
    هزل تعلیمی را می توان یکی از مهم ترین ارکان ادب تعلیمی فارسی (به ویژه بعد از سنایی) به شمارآورد. این طنز؛ اغلب روایی، ریشخندزن، تلخ، گاهی خارج از دایره اخلاق، هنجارشکن، تاثیرگذار و در نهایت هدفمند و معناگراست. این پژوهش، ژرف ساخت فکری هزل تعلیمی را در سخن سنایی جست وجو می کند. سنایی مهم ترین وظیفه آدمی را در جهان کسب معرفت می داند. به اعتقاد سنایی، تنها راه رسیدن به این هدف، انقیاد بی چون وچرا به تعالیم قرآنی و راهنمایی های دینی است، اما انسان مغرورانه دوست تر می دارد که این مسیر را با تکیه بر قوای ادراکی خود بپیماید و از آنجا که این حواس برای کسب چنین معرفتی ناکارآمد است، آدمی به خطاهای معرفتی فراوان دچار می شود و به بیراهه می رود، اما همچنان توهم معرفت دارد؛ بدین سان، موقعیتی دوگانه و مضحک ایجاد می شود. هزل تعلیمی سنایی در مرز باریک بین شناخت و توهم شناخت ساخته شده است و هدف اصلی او از ساختن چنین حکایات و تمثیلات طنزآلود، تذکر خطاهای معرفتی آدمی به اوست؛ بنابراین، می توان گفت اغلب طنزهای سنایی، مبتنی بر دیدگاه معرفت شناختی وی و فلسفه اسلامی است و براساس خرده گیری ها و اعتراضات فراوان او به تکیه آدمی بر قوای ادراکی و حواس ناکارآمد خود، برای رسیدن به معرفت و درک حقیقت ساخته شده اند.
    کلیدواژگان: معرفت شناسی، هزل تعلیمی، سنایی، قوای ادراکی، شناخت، توهم شناخت
  • سیدمهدی دادرس* صفحات 161-171
    مقاله حاضر شواهد و اسنادی را بررسی می کند که پایگاه ادبی فارسی دری را در خوزستان قدیم، تا پیش از تکوین گونه ادبی معیار، یعنی تا پایان قرن ششم هجری قمری روشن می کند. این اسناد را می توان به دو دسته تقسیم کرد: نخست، شعرای منسوب به خوزستان که در تذکره ها و تواریخ از آنان یاد شده و ابیاتی نیز به ایشان نسبت داده شده است؛ شامل ابوالعلاء شوشتری، دهقان خوزی، شعرای آل بنجیر و بختیاری اهوازی؛ دوم، آثار منثور نگاشته شده در خوزستان، یعنی تفسیر ابوعلی جبائی و تفسیر ام الکتاب. از شعرای نامبرده، بختیاری اهوازی به احتمال بسیار شخصیتی مجعول است و از زندگی و آثار باقی نیز اطلاع چندانی نداریم؛ لذا قضاوت درباره سهم ادبی ایشان در تاریخ ادب دری آسان نیست. در وجود یا محل نگارش آثار منثور مذکور نیز قطعیتی وجود ندارد. نظر به این مقدمات، می توان گفت که هرچند سهم ادبای خوزستان در شکل گیری فارسی معیار ادبی (در قرن هفتم هجری) در مقایسه با ادبای خراسان بسیار ناچیز است، بی تردید مردم خوزستان با ادبیات دری آشنایی داشته و به نوبه خود سهمی در گسترش و حرکت آن به سوی زبانی معیار ایفا کرده اند.
    کلیدواژگان: فارسی نو آغازین، فارسی معیار ادبی، دری، خوزستان، تاریخ ادبیات
  • رضا خبازها* صفحات 179-196
    شاعرانی که به ذکر نام شاعرانه خویش (بیشتر در مقطع غزلیات) توجه داشته اند، در این زمینه از شیوه های جالب و متنوعی سود برده اند که تاکنون این شیوه ها موضوع پژوهشی جدی قرار نگرفته است. اقسام تجرید و انتزاع (همچون خطاب النفس، غایب انگاشتن متکلم، تجرید با تشبیه و تجرید مطلق غیرقالبی که تا به حال از برخی غفلت شده است)، نقل تخلص از زبان دیگران، ذکر تخلص در وصف خویش و تخلص آوری پنهان و سایه وار، دست مایه اکثریت غزل سرایان بزرگ در یادکرد تخلص خویش بوده است. مقاله حاضر بر آن است که تحلیل و آمار دقیقی از کیفیت های مختلف یادکرد تخلص در غزلیات، ازجمله نسبت دفعات ذکر تخلص به تعداد غزل و موقعیت تخلص در ساختمان سروده (در مقدمه مقاله) و نحوه استفاده هفت تن از برترین غزل سرایان (سنایی، انوری، خاقانی، سعدی، حافظ، صائب و سایه) از هریک از شگردهای تخلص آوری (در متن) ارائه کند تا شناختی کلی از چگونگی تخلص آوری در غزل، رویکرد هر یک از سرایندگان یادشده بدین موضوع، نقاط شباهت و افتراق ایشان و حدود آفرینندگی، تاثیرگذاری و تاثیرپذیری هریک و جایگاهشان در این عرصه به دست داده شود.
    کلیدواژگان: غزل، تخلص، تجرید، خطاب النفس، سنایی، نقل تخلص از زبان دیگران، تخلص آوری سایه وار
|