فهرست مطالب
نشریه تاریخ اسلام در آینه اندیشه ها
سال یازدهم شماره 2 (پیاپی 15، پاییز و زمستان 1398)
- تاریخ انتشار: 1398/12/01
- تعداد عناوین: 6
-
صفحات 3-26
تاریخ سیاسی افغانستان به ویژه دهه شصت و هفتاد، حامل مرارتها و سختیهای زیادی است که بر این ملت روا داشته شده است.. در این میان، شکلگیری احزاب و گروههای شیعی در کنار سایر احزاب اگرچه به منظور مقاومت و دفاع از کیان واستقلال و حفظ ارزشهای دینی این کشور اتفاق افتاد و دارای آثار مثبت فراوانی است، لکن بروز اختلافات و نفاق میان احزاب شیعی افغانستان و جنگهای خانمان سوز داخلی، از نقاط تاریک و اسفبار آن محسوب میگردد. چرایی بروز این شقاق ویرانگر، زمینهها و عوامل آن موضوعی است که در این نوشتار دنبال گردیده است. وجود زمینههای داخلی مانند: زمینههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و روانی و نیز عوامل داخلی و خارجی آن مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش با نگاه آسیب شناسانه و به منظور آگاهی و شناخت نواقص گذشته وعدم تکرار دوباره آن، با استفاده از منابع کتابخانهای وبه روش توصیفی تحلیلی، ترتیب یافته است.
کلیدواژگان: افغانستان، احزاب شیعی، نفاق، زمینه، عوامل داخلی، عوامل خارجی -
صفحات 27-78
زبان و ادبیات یک قوم یکی از ابزارهای مهم برای حفظ دست آوردها و آثار فرهنگی و هویتی آن قوم به شمار می آید، علاوه براین زبان مهمترین وسیله است برای ایجاد ارتباط بین افراد جامعه و گروهای انسانی و مهمترین وسیله است که بشر برای انتقال تجربه و یافتههای علمی و فرهنگی در اختیار دارد. زبان و ادبیات به ویژه لهجه هزارگی از کهنترین و اصیلترین زبان دری است که ساختار منحصر به فرد خود را دارد و همین ساختار منحصر به فرد بوده است که طی قرون متمادی توانسته است در برابر سایر زبانها مقاومت کند. شناسایی زبان و ادبیات هزارگی برای نسل امروز ضروریترین نیاز به شمار می آید که باید به آن پرداخته شود، چرا که نسل امروز با تغییرات و تحولات و مهاجرت به کشورهای گوناکون، زبان و ادبیات هزارگی را در معرض فراموشی قرار داده و فراموشی زبان می تواند به فراموشی فرهنگ، هویت و میراث مردم ما منجر شود.
کلیدواژگان: هزاره ها، زبان، ادبیات، لهجه، گویش -
صفحات 79-114
مباحث پیش رو، به سیر تاریخی مکاتب دولتی در افغانستان و عمدتا (مناطق هزارهجات) پرداخته است. به طور که بخش اعظم تحقیق را به خود اختصاص داده است. نخست به حرکتهای اولیهای این خیزش فرهنگی که در زمان سردار شیر علی خان در بین سالهای (1258-1246ش) شروع شد اشاره نموده است. حکایت تلخ رکود فرهنگی و علم ستیزی عبدالرحمن، تلاشهای فراوان و قابل ستایش امانالله خان و نیز شکل گیری مکتب سازی و ذکر اسامی اولین «مکاتب دولتی» ایجاد شده درهزارهجات، وضعیت فرهنگی مکاتب موجود در هزارهجات، و فراز و فرودهای آن مورد ارزیابی قرار گرفته است.
-
صفحات 115-138
مساله اصلی مقاله این است که نشان دهد هزارهها از عصر عبدالرحمن تا کنون در چنبره و حصار چه عواملی گرفتار آمدهاند که باعث واگرایی و جدایی روز افزون شان گردیده است؟ مهم ترین عامل درونی واگرایی هزارهها، ضعف خرد سیاسی بوده است که مردم ما از دیر باز تاکنون از آن رنج بردهاند. رویکرد سادهاندیشانه، سطحی نگرانه و خوشباورانه هزارهها به حوادث و اتفاقات سیاسی ناشی از همان خصلت نامطلوب (نداشتن خرد سیاسی) آنها بوده است که همواره موجب اختلاف و چند دستگی شان گردیده است. همچنین منفعتطلبی فاقد توجه به مصلحت جمعی سران هزاره و نبود حافظه تاریخی در بین مردم ما همگی معلول و محصول عدم عقلانیت سیاسی بوده است که به نوبه خود هیزم سوخت واگرایی این قوم را فراهم کرده است.
کلیدواژگان: سیاست، واگرایی، هزاره، عبدالرحمن، خرد سیاسی، تفکر -
صفحات 139-152زمانی که امیر شیرعلی خان به حکومت رسید به علت فضای محدود و بسته سیاسی و اجتماعی و حاکمیت قبیلهای که مانع بزرگی برای تغییر و دگرگونی در کشور به شمار میآمد، تلاش کرد تا تغییراتی بنیادین را در جامعه افغانستان به وجود بیاورد، او موفق شد تا سنتهای کهن قبیله را از بین ببرد و تغییراتی را در افغانستان به وجود بیاورد و جامعه را به سوی یک جامعه مدنی پیش ببرد. وی برای اولین بار در تاریخ افغانستان یک حکومت فراگیر متشکل از همه اقوام تشکیل داد و میخواست همه اقوام در سیاست سهیم باشند. همین مسیله باعث شد که هزارههای شیعه به خوبی از او حمایت کنند. برای دستگاه حکومتی و نظامی ساختار مشخصی را به وجود آورد، او فعالیتهای مختلف و متفاوت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نسبت به حکومتهای قبل درجهت آبادانی کشور انجام داد و در جهت رشد وبالندگی کشورنقش سازنده و تاثیرگذاری ایفا نمود.کلیدواژگان: امیرشیرعالی خان، افغانستان، مکتب، فرهنگ، لویه جرگه
-
صفحات 153-178
به رغم اهمیت تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی شیعیان افغانستان در دوران معاصر، متون و منابع مربوط به این دوران آنچه تاکنون شناسایی شده، هنوز به صورت انتقادی نشر نیافته است. تحقیق حاضر، در پاسخ به این پرسش شکل گرفته است که اوضاع فرهنگی شیعیان در آثار تاریخی مورخان معاصر افغانستان چگونه انعکاس یافته و قابل نقد است؟ اهمیت این طرح از آنجا ناشی میشود که شیعیان همواره به خاطر تعصبات مذهبی، قومی و سمتی نادیده گرفته شده و حاکمان مستبد و متعصب تاثیر زیادی در بروز اختلافات مذهبی، قومی و سمتی در تمام زوایای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به صورت برجسته داشتهاند، حتی مورخان که به ادعای خودشان هدف از نوشتن تاریخ بیان حقایق تاریخی است بی نصیب نمانده و خیلی از مورخان منصف در بعض موارد نتوانسته به خاطر تعلقان مذهبی، قومی سمتی خود، واقعیت ها را آن گونه که هست بیان نماید. درنتیجه چگونگی بازتاب، برسی و تحلیل اوضاع فرهنگی شیعیان افغانستان در آثار مورخان معاصر ضروری به نظر میرسد.
کلیدواژگان: افغانستان، شیعیان، فرهنگ، نقد، تاریخ