فهرست مطالب

Kerman University of Medical Sciences - Volume:12 Issue: 3, 2005

Journal of Kerman University of Medical Sciences
Volume:12 Issue: 3, 2005

  • 72 صفحه، بهای روی جلد: 10,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1384/05/18
  • تعداد عناوین: 10
|
  • پژوهشی
  • محمد جواد زاهدی، صدیف درویش مقدم، مهدی حیاتبخش عباسی، حمید زینلی نژاد صفحات 153-158
    مقدمه
    سرطان که دومین علت مرگ پس از بیماری های قلبی و عروقی به شمار می رود همواره به عنوان یکی از عوامل تهدید کننده حیات آدمی بوده و به دلیل ماهیت بیماری و نبودن درمان مطلوب، از الویت های پژوهشی هر جامعه ای می باشد. اولین گام در این مسیر آگاهی از شیوع جغرافیایی انواع بدخیمی ها می باشد که می تواند در ارایه و تنظیم راهکارهای بهداشتی و درمانی، مفید واقع گردد.
    هدف
    این مطالعه به منظور تعیین شیوع سرطان های دستگاه گوارش در بین مبتلایان به سرطان در منطقه جغرافیایی استان کرمان صورت گرفت.
    روش
    کلیه مدارک بیماران مبتلا به انواع سرطان در فاصله زمانی سال های 1375 تا 1379 مورد مطالعه قرار گرفتند.
    یافته ها
    در بررسی 5867 پرونده که کامل بودند، میانگین)انحراف معیار(± سنی افراد مبتلا به سرطان (±20.6) ±51.5 سال بود که 55.5 درصد آنان را مردان و 44.5 درصد را زنان تشکیل می دادند. 1303 مورد (%22.2) از سرطان ها مربوط به دستگاه گوارش بود که تومورهای معده با میزان %39 بیشترین فراوانی را داشتند و تومورهای روده بزرگ (%29.4)، مری (%12.05)، کبد (%5.83) کیسه صفرا (%5.3)، و پانکراس (%2.84) به ترتیب در رده های بعدی قرار داشتند. الگوی شیوع انواع سرطان های دستگاه گوارش در مردان تقریبا از الگویی مشابه جمعیت کلی تبعیت می نمود. در زنان تومورهای روده بزرگ (%35)، در رده اول قرار داشت و بعد از آن به ترتیب سرطان های معده (%29.7)، مری (%10.15)، کیسه صفرا (%9.8) کبد (%5.26) و پانکراس (%4.32) قرار داشتند.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج این مطالعه هرچند شیوع بدخیمی های دستگاه گوارش در جامعه ما نسبت به سایر کشورها کمتر می باشد لیکن به دلیل شیوع 22.2 درصدی سرطان های دستگاه گوارش از کل بدخیمی ها برنامه ریزی جدی جهت اصلاح عادات غذایی نامناسب در حال ترویج و آگاه سازی مردم در این زمینه ضروری می باشد.
    کلیدواژگان: شیوع، دستگاه گوارش، سرطان، کرمان
  • مسعود بقایی وجی، مریم رهبان، محمد شعبانی، عباس بهرامپور صفحات 159-164
    مقدمه
    عمل جراحی یکی از عواملی است که باعث وارد شدن استرس به بدن انسان می شود و همیشه در مورد قدرت تحمل بیمار در برابر این استرس تردید وجود دارد. اعمال جراحی معمولا به انواع خفیف، متوسط و شدید تقسیم می شوند که این تقسیم بندی بر اساس میزان مرگ و میر ناشی از روند و طول مدت و بزرگی عمل جراحی و عوامل خطرساز زمینه ای بیمار است. پاسخ بدن در برابر استرس جراحی به صورت تغییر در بعضی از هورمون های متابولیکی به واسطه فعال شدن محور هیپوتالاموس – هیپوفیز - آدرنال می باشد. شدت تغییر در پاسخ های هورمونی بدن متناسب با شدت استرس جراحی می باشد.
    هدف
    به دلیل شیوع بالای مصرف مواد اپیوئیدی در بیماران جراحی شده در بعضی مناطق و نظر به این که مواد اپیوئیدی بر محور هیپوتالاموس – هیپوفیز - آدرنال تاثیر می گذارند، این مطالعه مورد - شاهدی برای ارزیابی اثر مصرف مزمن تریاک بر پاسخ ایمنی و هورمونی بدن در افراد معتادی که تحت عمل جراحی بزرگ قرار گرفتند، طراحی شد.
    روش
    در این مطالعه 26 بیمار شامل 8 نفر کاندید لاپاراتومی، 16 نفر کاندید توراکوتومی و 2 نفر کاندید تیروئیدکتومی در دو گروه مساوی معتاد به تریاک و غیر معتاد که از نظر جنس و سن همسان و فاقد هر بیماری دیگری بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. تغییرات سطح سرمی کورتیزول، قند CRP و اینترلوکین-6 در سه زمان بلافاصله بعد از القای بیهوشی، 4 و 24 ساعت بعد از اتمام عمل اندازه گیری شد و داده های حاصل با استفاده از آزمون t تجزیه و تحلیل گردید.
    یافته ها
    در این مطالعه، میانگین کورتیزول ساعت 24 بیماران معتاد (288 ng/dl) نسبت به غیر معتاد (195 ng/dl) افزایش معنی داری نشان داد (P<0.05).
    نتیجه گیری
    بالاتر بودن سطح کورتیزول بیماران معتاد نسبت به غیر معتاد احتمالا بیان کننده پاسخ شدیدتر افراد معتاد به استرس جراحی نسبت به افراد غیر معتاد است.
    کلیدواژگان: استرس، جراحی، اوپیوم، اعتیاد، محور هیپوتالاموس - هیپوفیز - آدرنال (HPA)
  • هادی خرازی، محمدرضا عباسی، داریوش رئیسی صفحات 165-173
    مقدمه
    امروزه مشکل اساسی و محوری جراحی پیوند اعضا در پیچیدگی محافظت سیستم ایمنی گیرنده عضو در مقابل واکنش های ایمنی - تخریبی عضو بیگانه است. زیرا افزایش غلظت داروی سرکوب گر سیستم ایمنی سبب عوارض سمیت و کاهش آن باعث رد پیوند می شود. از میان داروهای مختلف سیکلوسپورین موثرترین و پرمصرف ترین آنها شناخته شده است.
    هدف
    این مطالعه جهت تعیین رابطه سطح سیکلوسپورین خون بیماران پیوندی برحسب دوز تجویزی دارو به منظور تعیین محدوده درمانی در مرکز مورد مطالعه انجام شد.
    روش
    مطالعه از نوع توصیفی - تحلیلی و در آن 80 بیمار 51) مرد و 29 زن(که حداقل شش ماه از زمان پیوند آن ها گذشته بود، با روش نمونه گیری آسان، انتخاب شدند. طی سه ماه، حداقل و حداکثر سطح خونی دارو CTrough) و (CPeak با استفاده از روش اختصاصی مونوکلونال رادیوایمونواسی (S.mc/RIA) و پارامترهای بیوشیمیایی و شاخص های خونی اندازه گیری شد. داده ها با آزمون کای دو و آنالیز واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    براساس دوز تجویزی دارو 3.25±1.46) میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن(میزان غلظت سطح Trough 271.9±85.2 و سطح Peak 904.5±414.2 نانوگرم در میلی لیتر به دست آمد. بین غلظت های Peak و Trough دارو از نظر آماری در سه گروه دوز تجویزی اختلاف معنی داری وجود نداشت. محدوده دوز تجویزی دارو 1.79-4.71 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در روز به دست آمد.
    نتیجه گیری
    یافته های این مطالعه نشان داد که مقادیر به دست آمده از غلظت های خونی دارو و همچنین محدوده دوزهای تجویزی با مطالعات قبلی اختلاف دارد. این اختلاف می تواند ناشی از تفاوت های فارماکوکینتیکی و فارماکودینامیکی دارو و تفاوت های فردی - فیزیولوژیکی بیماران باشد. حداقل دوز تجویزی (1.79) و حداکثر آن (4.71) در شرایط ثبات بیماران منجر به درمان مطلوب گشته و توانست از رد پیوند و یا سمیت دارویی جلوگیری کند. اندازه گیری سطح peak دارو، اختلاف فاحشی با سایر مطالعات داشت، ولی ارتباط بهتری با شرایط بالینی بیماران نشان داد به همین دلیل تغییر در مونیتورینگ بیماران از حالت Trough به Peak در مرکز پیوند کلیه کرمانشاه پیشنهاد می شود.
    کلیدواژگان: سیکلوسپورین، پیوند کلیه، دوز تجویزی، غلظت خونی Trough و Peak، فارماکوکینتیک
  • سید نورالدین نعمت اللهی ماهانی، سارا امینی، محمدعلی امامی میبدی، فاطمه نبی پور، سید حسن افتخار واقفی صفحات 174-180
    مقدمه
    مواد افیونی با اثر بر ترشح هورمون آزاد کننده گونادوتروپین (GnRH) و محور هیپوتالاموس – هیپوفیز - تخمدان می توانند بر عملکرد دستگاه تولید مثل اثر بگذارند.
    هدف
    پژوهش حاضر به منظور بررسی اثرات وابستگی به مرفین در فولیکول زایی تخمدان به دنبال تحریک تخمک گذاری با هورمون محرک تخمدان (PMSG) از طریق مطالعات مورفولوژیک و مورفومتریک انجام شده است.
    روش
    در این مطالعه از 20 موش آزمایشگاهی نژاد NMRI استفاده شد که در مرحله نهایی در دو گروه 6 تایی شاهد و تیمار بررسی شدند. مرفین خوراکی از طریق آب آشامیدنی به مدت 21 روز در اختیار حیوانات قرار داده شد. پس از تایید اعتیاد به کمک نالوکسان، با تزریق داخل صفاقی 10 واحد PMSG، تخمک گذاری تحریک شد و بعد از 48 ساعت موش ها کشته شدند. تخمدان ها از بدن حیوانات جدا و از بافت های اطراف پاکسازی شدند. تخمدان های هر موش جداگانه توزین و سپس فیکس شدند. پس از آماده سازی بافتی، برش های سریال 5 میکرونی از تخمدان ها تهیه و به روش هماتوکسیلین وائوزین (H&E) رنگ آمیزی شدند. ده درصد برش ها به طور غیر تصادفی انتخاب و توسط میکروسکوپ، تعداد فولیکول های کوچک، در حال رشد، آنترال و فولیکول های در حال تحلیل شمارش شدند. همچنین قطر فولیکول های آنترال و تخمک آنها اندازه گیری و حجم تخمدان نیز به روش cavalieri محاسبه شد.
    یافته ها
    حجم و وزن تخمدان در دو گروه تغییر معنی داری نداشت. در حالی که درصد فولیکول های کوچک و فولیکول های آترتیک در گروه تیمار نسبت به شاهد به طور معنی داری اختلاف داشت (P<0.001).
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج به دست آمده می توان گفت مرفین خوراکی موجب افزایش غیر معنی دار اندازه تخمدان و تغییر در نسبت انواع فولیکول های تخمدان گردیده است ولی به نظر می رسد با توجه به عدم افزایش درصد فولیکول های آترتیک گروه تیمار تغییرات ساختاری غیر قابل برگشتی در تخمدان ها رخ نداده است.
    کلیدواژگان: وابستگی به مرفین، تخمدان، فولیکول زایی، موش، ریخت شناسی
  • شاپور امیدواری، داریوش مسلمی، محمدحسن لاری زاده، احمد مصلایی، محمد محمدیان پناه، نیلوفر احمدلو صفحات 181-187
    مقدمه
    ارزش نشانگر CA15-3 در شناسایی زود هنگام عود سرطان پستان در چند کارآزمایی بالینی مورد بررسی قرار گرفته است. اما نتایج این مطالعات متفاوت است. این تفاوت ممکن است عمدتا ناشی از عدم توافق مطالعات برای در نظر گرفتن سطح مشابهی از نشانگر CA15-3 به عنوان حد طبیعی آن، اختلاف در فواصل زمانی تکرار اندازه گیری این نشانگر و تفاوت در جمعیت بیماران مورد بررسی باشد.
    هدف
    این مطالعه به منظور بررسی ارزش های اخباری، حساسیت و ویژگی این نشانگر در عود سرطان پستان در گروهی از بیماران ایرانی به روش الیزا و احتساب مقدار 30 U/ML به عنوان سطح سرمی طبیعی CA15-3 انجام شد.
    روش
    به این منظور هر سه ماه یک بار اطلاعات بالینی و نمونه های خون 133 بیمار زن مبتلا به سرطان پستان که جهت درمان تکمیلی از سال 1379 تا سال 1382 به بخش پرتودرمانی و انکولوژی دانشگاه علوم پزشکی شیراز مراجعه کردند، جمع آوری و در صورت شک بالینی به عود بیماری اقدامات رایج برای اثبات آن انجام شد.
    یافته ها
    میانگین سنی بیماران 45.6 سال)انحراف معیار(11 و میانگین مدت پی گیری 17.5 ماه بود. عود در 39 بیمار به اثبات رسید. سطح نشانگر CA15-3 در 32 نفر قبل از عود اثبات شده بیماری افزایش یافت (مثبت واقعی) ولی در 7 نفر از چنین بیمارانی سطح نشانگر تغییری نشان نداد (منفی کاذب). از طرف دیگر در حالی که 76 بیمار بدون عود، سطح نشانگر طبیعی داشتند در 18 نفر بدون عود بیماری افزایش سطح نشانگر صورت گرفت. با توجه به این ارقام حساسیت، ویژگی و ارزش های اخباری مثبت و منفی این آزمایش به ترتیب 82، 80.85، 64 و 91.5 درصد به دست آمد.
    نتیجه گیری
    بنابراین اندازه گیری نشانگر CA15-3 در فواصل سه ماهه با در نظر گرفتن سطح طبیعی 30U/ML، حساسیت و ویژگی مناسبی در شناسایی زود هنگام عود سرطان پستان در بیماران ایرانی دارد.
    کلیدواژگان: CA15-3، سرطان پستان، حساسیت، ویژگی، عود
  • علی اسکندری زاده، محسن ابراهیمی صفحات 188-194
    هدف
    این تحقیق به منظور بررسی و مقایسه ریزنشت ترمیم های آمالگامی ایرانی و خارجی که در آنها ماده چسبنده عاجی Excite به عنوان سیلر استفاده شده بود، انجام گردید.
    روش
    در این تحقیق از چهار نوع آمالگام Dentam، Cinalux، Tytin و SDI (GS-80) استفاده شد. تعداد 70 دندان پرمولر سالم انتخاب گردید و به صورت تصادفی به 4 گروه 15 تایی و 2 گروه 5 تایی)گروه های 5 تایی گروه های شاهد مثبت و منفی(تقسیم شدند. در سطح باکال دندان ها، حفرات کلاس V ایجاد شد و ماده Excite بر روی کلیه دیواره های حفرات قرار داده شد و پس از Curing با چهار نوع آمالگام مذکور ترمیم گردیدند. سپس دندان ها 500 دور ترموسیکل شدند و برای مدت 24 ساعت در رنگ متیلن بلو %2 غوطه ور گردیدند و پس از شستشوی کامل با آب، به وسیله دیسک الماسی برش داده شدند و میزان نفوذ رنگ با استفاده از استریومیکروسکوپ Technica ساخت آلمان با بزرگ نمایی 25 برابر، مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به مشاهدات میکروسکوپی، تحلیل آماری با استفاده از تست Kruskal-Wallis صورت گرفت.
    نتایج
    حاصل حاکی از آن بود که آمالگام ایرانی سینالوکس در مقایسه با سایر آمالگام های مورد ارزیابی در این تحقیق، دارای میزان ریزنشت بیشتری است، اگرچه این میزان دارای اختلاف آماری معنی داری نبود (P>0.05).
    کلیدواژگان: ریزنشت، آمالگام، مواد چسبنده عاجی
  • مجید کاظمی، غلامرضا رفیعی، سیما کریمی صفحات 195-201
    مقدمه
    امروزه ضد انعقاد سازی ست و سیستم همودیالیز، به عنوان مشکل ترین جنبه تکنیکی طی دیالیز محسوب می شود.
    هدف
    این مطالعه نیمه تجربی به منظور مقایسه تاثیر سه روش هپارینیزه کردن بر میزان تشکیل لخته در دیالیزور انجام شد.
    روش
    تعداد 27 بیمار همودیالیزی تحت پوشش مرکز دیالیز بیمارستان حضرت علی ابن ابیطالب (ع) رفسنجان، با وزن بین 50 تا 90 کیلوگرم که آزمایشات CT و PTT آنها حاکی از عدم مستعد بودن بیمار به خونریزی بود، انتخاب شده و به طور چرخشی تحت هر سه روش هپارینیزاسیون قرار گرفتند. در روش اول از 5000 واحد بلوس هپارین اولیه (Primary Bolus Heparin: PBH)، در روش دوم از 2000 واحد PBH به اضافه انفوزیون هپارین با سرعت 1000 واحد در ساعت از شروع ساعت دوم تا پایان ساعت سوم، و در روش سوم از 2500 واحد PBH به علاوه تزریق 2500 واحد هپارین به داخل مسیر شریانی 2 ساعت بعد استفاده شد و در پایان چهار ساعت همودیالیز، وجود و شدت تشکیل لخته از طریق مشاهده دیالیزور، ارزیابی و ثبت گردید.
    یافته ها
    میزان بروز لخته در روش اول، به طرز معنی داری بیش از روش های دوم و سوم بود (P<0.05).
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد روش اول که به صورت رایج در بعضی مراکز دیالیز در حال اجرا است، روش امن و مناسبی جهت ضد انعقاد سازی سیستم همودیالیز نمی باشد.
    کلیدواژگان: ضد انعقاد سازی، همودیالیز، هپارین، تشکیل لخته
  • منظومه شمسی میمندی، نوذر نخعی، مجتبی شجاعی باغینی، شهرزاد مظهری، سرور شریفی، فرشته شریفی صفحات 202-208
    مقدمه
    ترامادول داروی ضد درد شبه اپیوئیدی می باشد که جهت تسکین دردهای شدید و متوسط استفاده می شود. به علت فعال کردن گیرنده های? برخی عوارض جانبی آن مشابه مرفین بوده و برخی دیگر مربوط به افزایش کاتکول آمین ها و سروتونین می باشد. در صورت مصرف طولانی مدت امکان بروز وابستگی و تحمل و همچنین سو مصرف وجود دارد. پس از ممنوعیت فرم تزریقی دیکلوفناک و با توجه به وضعیت فرهنگی ایرانیان در زمینه تمایل به تسکین سریع درد، تجویز این دارو وسعت پیدا کرد.
    هدف
    تعیین میزان آگاهی پزشکان عمومی در مورد این داروی جدید.
    روش
    این مطالعه به صورت مقطعی توسط پرسش نامه خود ایفا که ساخته پژوهش گر بوده، با 25 سوال در حیطه های مختلف شناختی تنظیم گردید. تجزیه و تحلیل داده ها توسط نرم افزار SPSS انجام گرفت.
    یافته ها
    یکصدوهفتادوسه نفر وارد مطالعه شدند که 49.1 درصد در درمانگاه، 34.9 درصد در مطب خصوصی و 16 درصد در اورژانس مشغول طبابت بودند. میانگین نمره آگاهی 30.72± 0.35 از حداکثر نمره قابل اکتساب (50) بود. 49.7 درصد شرکت کنندگان در مورد ترامادول کم اطلاع بوده (Z<-1)، 39.3 درصد اطلاع متوسط (-11) داشتند. پزشکان مورد مطالعه کمترین اطلاع را در حیطه دسته دارویی و فارماکوکینتیک ترامادول داشتند، در حالی که در مورد اشکال دارویی، دوزاژ و عوارض جانبی سطح اطلاعات بهتر بود. میانگین نمره آگاهی اختلاف معنی داری بر حسب مدت طبابت، محل طبابت و جنسیت نشان نداد.
    نتیجه گیری
    با توجه به تداخلات دارویی و برخی عوارض خطرناک این دارو و سطح آگاهی پایین پزشکان عمومی در مورد این دارو برنامه ریزی آموزشی و محدودیت توزیع آن لازم می باشد.
    کلیدواژگان: آگاهی، ترامادول، پزشک عمومی
  • موردی
  • علی ابراهیمی نژاد، سعید کارآموزیان صفحات 209-213
    مننژیوم تومور عمدتا خوش خیم سیستم عصبی مرکزی است که حدود 18 درصد تومورهای داخل جمجمه را تشکیل می دهد. حدود 5 درصد تومورهای مننژیوم بدخیم بوده که اغلب در ناحیه سوپراتنتوریال قرار دارند. انواع بدخیم سیر بالینی سریع تر و پیش آگهی بدتری نسبت به انواع خوش خیم دارند. متاستاز مننژیوم به خارج از سیستم عصبی نادر است، اما در صورت بروز، متاستاز به ریه، کبد و غدد لنفاوی شایع تر می باشد. گزارشات نادری مبنی بر متاستاز به استخوان ها و ستون فقرات نیز وجود دارد. در این مقاله بیمار جوانی که مننژیوم بدخیم مغزی داشته و پس از یک سال دچار علایم مربوط به متاستاز ستون فقرات کمری شده است گزارش می شود
    کلیدواژگان: مننژیوم بدخیم، متاستاز، ستون فقرات
  • علیرضا سعید، عالیا آیت اللهی موسوی صفحات 214-218
    در این گزارش یک مورد ترومای بسیار نادر پا با دررفتگی هم زمان مفاصل تارسومتاتارس و متاتارسوفالانژیال (در دو سر) متاتارس دوم معرفی می شود. بیمار مرد جوانی است که به دنبال تصادف اتومبیل دچار شکستگی دررفتگی لیسفرانک و مفصل متاتارسوفالانژیال دوم می شود. جا اندازی بسته مفصل تارسومتاتارسال به طور کامل موفق نبوده و به علت عدم رضایت بیمار جراحی باز انجام نمی شود. در پی گیری یک سال و نیم بعد رادیوگرافی پای بیمار تغییرات ابتدایی آرتروز در این مفصل را نشان می داد. در هنگام معاینه بیماران با صدمات مفصل تارسومتاتارس (لیسفرانک)، بایستی پا به طور کامل مورد معاینه قرار گیرد، زیرا نیروهای وارده به این مفصل که از نوع فشارنده و محوری هستند، می توانند به مفصل متاتارسوفالانژیال در همان ray یا ray کناری نیز آسیب برسانند.
    کلیدواژگان: دررفتگی، لیسفرانک، متاتارسوفالانژیال