فهرست مطالب

Reproduction & Infertility - Volume:2 Issue: 2, 2001

Journal of Reproduction & Infertility
Volume:2 Issue: 2, 2001

  • 59 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1380/02/15
  • تعداد عناوین: 8
|
  • محسن مداح، ابوالقاسم جزایری، ریحان میردامادی، محمدرضا اشراقیان، محمود جلالی صفحه 4
    در این مطالعه ارتباط هورمونهای جنسی، لپتین و شاخص های تن سنجی در مردان بررسی و اثر کاهش متوسط وزن بر این متغیرها در افراد چاق مطالعه گردید. در 186 مرد بالغ با متوسط سن 30 سال (49-22)، نمایه توده بدن (18-43) 27 Kg/m2 با وزن 80.1±3.8 کیلوگرم سطح سرمی تستوسترون، گلوبولین متصل شونده به هورمونهای جنسی(SHBG)، دهیدرواپی آندرسترون سولفات (DHEA-S)، استرادیول، LH، FSH، انسولین، لپتین و شاخص های تن سنجی شامل نمایه توده بدن (BMI) و محیط کمر به باسن (WHR) اندازه گیری و اثر کاهش متوسط وزن بر این متغیرهای هورمونی در یک گروه 22 نفری از افرادی چاق با وزن 88.7±14 کیلوگرم این جمعیت مطالعه گردید. در این بررسی تستوسترون و SHBG سرم با BMI هبستگی منفی نشان دادند (به ترتیب p<0.05، r=-0.18، p<0.001، (r=-0.33 ارتباط SHBG سرم باp<0.001) WHR، (r=-0.68 و لپتین سرم با p<0.001) BMI، (r=0.68 و تستوسترون سرم p<0.009)، (r=-0.57 بررسی گردید. در این مطالعه در افراد چاق(BMI>30 kg/m2) سطح تستوسترون 11.9±38 nmol/l و در افراد با وزن طبیعی(BMI>25 kg/m2) برابر (p<0.009) 13.9±4.2 nmol/l و غلظت SHBG سرم نیز در آنان به ترتیب 17.0±13.9 nmol/l و (p<0.001) 28.0±14.2nmol/l بود. با کاهش میانگین 6.1 کیلوگرم وزن، لپتین سرم از 11.8±7.3 ng/ml به (p<0.01) 7.6±3.1ng/ml تقلیل یافت. در آنالیز رگرسیون چند متغیره لپتین سرم تنها تعیین کننده میزان تستوسترون سرم بود (R2=0.38) و تستوسترون و BMI مجموعا قادر به توضیح بخش قابل ملاحظه ای از واریانس لپتین بودند (R2=0.51). از این یافته ها می توان نتیجه گرفت که در مردان غلظت بالای لپتین و سطح پایین تستوسترون و SHBG سرم با وزن بدن مرتبط است و همچنین غلظت بالای لپتین و پایین تستوسترون سرم مستقل از BMI با یکدیگر مرتبط هستند. ارتباط معکوس بین میزان لپتین و تستوسترون سرم نقش احتمالی لپتین در کاهش تستوسترون سرم در افراد چاق را تقویت می کند. در این مطالعه غلظت SHBG سرم با توزیع چربی در بدن مرتبط نبود.
    کلیدواژگان: تستوسترون، لپتین، چاقی، هورمونهای جنسی، شاخصهای تن سنجی
  • مهری غفوریان بروجردنیا صفحه 14
    سرخجه (Rubella) نوعی بیماری ویروسی حاد در کودکان و بزرگسالان است که بوسیله علائمی مانند التهاب غدد لنفاوی و بثورات پوستی مشخص می‎شود. از نظر جامعه پزشکی اهمیت این بیماری به علت خطر ابتلا مادران باردار بویژه در سه ماهه اول حاملگی است. ویروس سرخجه تراتوژن بوده و می تواند سبب ناهنجاری های گوناگون در جنین مانند اختلال شنوایی، گلوکوم، کاتاراکت، بیمارهای قلبی- عروقی، پنومونی، انسفالیت و ترومبوسیتوپنی، آنمی همولیتیک، هپاتواسپلنومگالی، ضایعات استخوانی، اختلال در وظایف غدد ترشحی و وزن کم نوزاد در موقع تولد گردد. به منظور مقایسه میزان مصونیت نسبت به سرخجه در زنان باردار شهرستان اهواز طی سالهای 78-1368 از 550 نفر، نمونه سرم جمع آوری گردید. با استفاده از دو روش وقفه هماگلوتیناسیون (HI) و الیزا (ELISA) سنجش آنتی بادی و وضعیت ایمنی این افراد نسبت به سرخجه مشخص گردید. نتایج نشان داد که میزان مصونیت نسبت به سرخجه در طی این 10 سال از 78% به 92% افزایش یافته است. با توجه به مصونیت بالای زنان حامله نسبت به ویروس سرخجه، واکسیناسیون عمومی جهت ایجاد مصونیت در شهرستان اهواز توصیه نمی گردد.
    کلیدواژگان: سرخجه، حاملگی، مصونیت، واکسیناسیون، سرخجه مادرزادی، نقایص مادرزادی
  • طاهره اشرف گنجویی، محمد مهدی محمدی صفحه 22
    سرخجه یکی از بیماری های ویروسی است که ابتلاء به آن در دوران بارداری موجب بروز مشکلات جدی در نوزادان می‎گردد. از این رو تشخیص و واکسیناسیون زنان حساس حائز اهمیت می‎باشد. این مطالعه به منظور تعیین وجود آنتی بادی ضد سرخجه در حد حفاظتی (?15 mIU/ml) در بین 410 خانم باردار مراجعه کننده به زایشگاه های شهر کرمان صورت گرفت. این افراد به تناسب تعداد مراجعه کنندگان به چهار زایشگاه شهر کرمان، به صورت متوالی انتخاب شدند. نمونه های خون این افراد جمع آوری و به روش الیزا جهت تعیین وجود آنتی بادی ضد سرخجه مورد آزمایش قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمونهای t، مجذور K و فیشر استفاده شد. نتایج حاصل نشان داد که تیتر آنتی بادی ضد سرخجه در حد حفاظتی در 6/94% مادران مثبت و فقط در 4/5% منفی بود. درصد تیتر منفی در مادران شاغل (5/11%) به طور معنی داری بیش از مادران خانه دار (3/4%) بود (p<0.05). با توجه به متغیرهای سن، شغل، محل سکونت، سابقه واکسیناسیون سرخجه، سابقه ابتلا به سرخجه در خود و خانواده این افراد تفاوت معنی داری در تیتر آنتی بادی مشاهده نشد. علی رغم وجود درصد بالای زنان ایمن در مقابل سرخجه، به نظر می‎رسد که حفاظت علیه سرخجه کافی نبوده، بنابراین برای زنان جوان و بالغینی که حامله نیستند یا قصد حاملگی طی سه ماه بعد از واکسیناسیون را ندارند و میزان آنتی بادی آنها نشانگر عدم ایمنی کافی است، اجرای برنامه ملی واکسیناسیون توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: سرخجه، تیتر آنتی بادی، زنان باردار، واکسیناسیون، کرمان
  • معصومه عالیمقام، مسعود متوسلی، لطیف گچکار، منیژه فرج پور، محمد نیاکان صفحه 29
    از دیرباز سقط بعنوان یکی از معضلات مهم پزشکی محسوب گردیده است. باکتری ها و عوامل عفونی یکی از عوامل بروز آن می باشند و احتمال دخالت اوره آپلاسما اوره آلیتیکوم در بروز سقط جنین در سالهای گذشته مطرح گردیده، ولی هنوز این ارتباط کاملا اثبات نشده است. بنابراین به منظور اثبات این فرضیه و جلوگیری از سقط خودبه خودی این مطالعه انجام گردید. این مطالعه از نوع تحلیلی مورد - شاهدی بوده که بر روی خانمهای مراجعه کننده مطب پزشکان زنان و زایمان به علت سقط خودبخودی انجام گرفت. گروه شاهد از بین همان مراجعه کنندگان، بدون سابقه سقط بودند. در دو گروه برای بررسی وجود اوره آپلاسما اوره آلیتیکوم، کشت مخاط واژن و سرویکس انجام شد. سایر فاکتورهای مداخله گر نیز در دو گروه مورد بررسی قرار گرفت و در صورت وجود فاکتور مخدوش کننده در هر یک از افراد دو گروه، از مطالعه حذف گردیدند. پس از ثبت یافته های مطالعه در پرسشنامه های طرح با استفاده از آزمونهای آماری مجذورK، فیشر، شاخصهای مرکزی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. پس از حذف 7 بیمار به علت فاکتورهای مخدوش کننده تحقیق، مطالعه بر روی 34 نفر در گروه مورد (27 نفر یک سقط و 7 نفر سقط مکرر) و 47 نفر در گروه شاهد انجام گرفت. سن متوسط در گروه مورد 26.3±4.6 و در افراد گروه شاهد 23.4±3.6 سال بود. کشت مثبت واژن وسرویکس برای اوره آپلاسما اوره آلیتیکوم در گروه مورد 35% (12 نفر) و در گروه شاهد 6% (3 نفر) بود (p<0.0001). در افراد با سابقه سقط مکرر خودبخودی کشت مثبت در 71% (5 نفر) و در افراد با سابقه فقط یک سقط خودبخودی در 26% (7 نفر) موارد کشت مثبت برای اوره آپلاسما اوره آلیتیکوم یافت شد (p<0.034).
    در مقایسه نتایج این مطالعه با مطالعات مشابه دیگر، کشت مثبت اوره آپلاسما اوره آلیتیکوم در بیماران گروه مورد به مراتب بیشتر است. میزان شیوع اوره آپلاسما اوره آلیتیکوم در گروه شاهد 6% است که کمتر از سایر مطالعات مشابه می باشد. نسبت کشت مثبت اوره آپلاسما اوره آلیتیکوم بطور معنی داری در افراد با سقط مکرر بالاتر از افراد دچار یک بار سقط است. بدین ترتیب توصیه می شود خانمهای حامله بخصوص آنهایی که دارای حاملگی پرخطر می باشند و نیز در افراد با سابقه سقط، حتما بررسی از نظر آلودگی به اوره آپلاسما اوره آلیتیکوم بعمل آید. درصورت مثبت بودن تست، با انجام درمان مقتضی احتمال بروز سقط های مکرر کاهش خواهد یافت.
    کلیدواژگان: اوره آپلاسما اوره آلیتیکوم، سقط خودبخودی، سقط مکرر، عفونت
  • نزهت موسوی فر، لیلی حفیظی صفحه 35
    یکی از مشکلات مهم در درمان ناباروری عدم پاسخ تخمدان به پروتکلهای مختلف تحریک تخمک گذاری می باشد. اخیرا تعداد فولیکول آنترال و حجم تخمدان در ابتدای سیکل به عنوان عامل پیش بینی کننده پاسخ تخمدان مطرح شده است. هدف از این مطالعه اثبات ارتباط حجم تخمدان و یا تعداد فولیکولهای آنترال با پاسخ تخمدان به تحریک تخمک گذاری می باشد. این مطالعه از نوع تحلیلی و آینده نگر بوده و بر روی 112 بیمار نابارور، در 115 سیکل تحریک تخمک گذاری صورت گرفته است. در این بیماران میزانFSH پایه سرم در روز سوم قاعدگی اندازه گیری گردید و علاوه بر این حجم تخمدان و تعداد فولیکولهای آنترال توسط سونوگرافی واژینال محاسبه شد. بیماران بر اساس رژیم درمانی به چهار گروه تقسیم شدند. پاسخ به درمان به صورت وجود چند فولیکول 16 میلیمتری یا بزرگتر تعریف شد. سپس ارتباط سن،FSH پایه سرم و پاسخ به درمان با تعداد فولیکولهای آنترال و حجم تخمدان بررسی شد. حجم تخمدان با تعداد فولیکولهای آنترال ارتباط مستقیم داشته، ولی تعداد فولیکولهای آنترال و حجم تخمدان با سن ارتباط معکوس داشتند. تعداد فولیکولهای آنترال با FSH پایه سرم نیز ارتباط معکوس داشته ولی بین حجم تخمدان و FSH پایه سرم ارتباطی مشاهده نشد. از بین روش های مختلف درمانی تنها در گروه HMG حجم تخمدان و تعداد فولیکولهای آنترال با پاسخ بیمار به درمان ارتباط مستقیم داشته و در مورد سایر پروتکلها این ارتباط وجود نداشت. در بررسی بیشتر در این گروه مشخص شد که در تعداد فولیکول کمتر از 5 عدد و قطر تخمدان کمتر از 20 میلیمتر، احتمال لغو سیکلها خیلی بیشتر می باشد. بررسی نتایج نشان می دهد که سونوگرافی واژینال و ارزیابی حجم تخمدان و تعداد فولیکول آنترال قبل از شروع گنادوتروپین ها می تواند پاسخ بیمار به درمان را پیش بینی کند.
    کلیدواژگان: فولیکول آنترال، حجم تخمدان، پاسخ تخمدان، تحریک تخمک گذاری
  • مرضیه آقا حسینی، اشرف آل یاسین، مژگان خلیلی صفحه 42
    در این تحقیق فرض بر این است که درمان با متفورمین در سیکل هایART قبل از اقدام به تحریک تخمک گذاری با گنادوتروپین ها قادر خواهد بود میزان بروز و شدت OHSS را در افراد مبتلا به PCO بکاهد. این مطالعه به صورت Randomized clinical trial بر روی 100 بیمار مبتلا به PCO، در مدت یکسال (1379) در بخش درمان ناباروری بیمارستان دکتر شریعتی انجام گرفت. تمامی این افراد تحت درمان ART با سیکلهای تحریک تخمک گذاری قرار داشتند. این بیماران به صورت تصادفی به دو گروه A و B تقسیم شده و حدود یکماه قبل از شروع تزریقHMG، به افراد گروه A علاوه بر پروتکل بلند مدت (long protocol) قرص متفورمین با دوز 500 میلی گرم، روزی سه بار تجویز شده و این درمان تا روز تزریق (HCG به طور متوسط 45 40 روز) ادامه یافت. در گروه B برای تحریک تخمک گذاری تنها از پروتکل بلند مدت استفاده شد. دو گروه از نظر سن، نمایه توده بدن، طول مدت ناباروری و مقادیر هورمون تجویز شده برای درمان یکسان بودند. در نهایت میزان HMG مصرفی (دوز روزانه دوز نهایی و طول مدت درمان)، سطح استرادیول سرم در روز تزریق HCG، تعداد تخمک به دست آمده، تعداد موارد بروز OHSS و شدت آن، تعداد موارد نیازمند به بستری، میزان لغو شدن سیکلART و نتایج مثبت سیکل (حاملگی) در دو گروه مقایسه شد. نتایج حاصل نشان دهنده کاهش واضح سطح استرادیول سرم و میزان HMG مصرفی در گروه A بود (به ترتیب P<0.002، (P<0.001 همچنین میزان بروز و شدت OHSS و تعداد موارد بستری در گروه A کمتر از گروه B بود (به ترتیب P<0.001، (P<0.02، ولی از نظر تعداد تخمک بدست آمده و درصد حاملگی بین دو گروه اختلاف معنی داری وجود نداشت. با توجه به نتایج فوق می توان نتیجه گرفت که متفورمین از طریق کاهش میزان مقاومت به انسولین و هیپرآندروژنیسم در افرادPCO، باعث رشد مناسب فولیکولهای تخمدان و کاهش آشکار سطح استرادیول سرم در پاسخ تخمدان به گنادوتروپین شده و از میزان و شدت بروز OHSS می کاهد.
    کلیدواژگان: متفورمین، سندرم تخمدان پلی کیستیک، سندرم تحریک بیش از حد تخمدان، تحریک تخمک گذاری، روش های کمکی باروری
  • منیره جهانیان، نیره خادم، نزهت موسوی فر، عالیه ترابی زاده، فاطمه وحید رودسری، زهره یوسفی، محسن جلالی، فیروزه شفیقی صفحه 48
    شیوع ناباروری در کل جامعه حدود 15-10% می باشد. در میان روش های درمانی تلقیح داخل رحمی اسپرم (IUI) یکی از روش های درمانی مناسب در ناباروری با علت مردانه می‎باشد. این بررسی در مرکز درمان ناباروری منتصریه دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی، درمانی مشهد بر روی 1017 نفر از زوجهای مراجعه کننده به این مرکز انجام شد که با علل مختلف ناباروری تحت 1258 سیکل درمانی IUI قرار گرفتند. هدف از این پژوهش بررسی میزان کل اسپرم متحرک طبیعی و میزان موفقیت تلقیح داخل رحمی در این افراد بوده است. نمونه مایع منی در کلیه بیماران پس از بررسی و آماده نمودن همسر جهت تحریک تخمک گذاری، طبق دستورالعمل سازمان بهداشت جهانی (WHO) و به روش swim-up تهیه و از سوسپانسیون بالای رسوب0.8 ml برای تلقیح داخل رحمی استفاده گردید. آزمایش اسپرموگرام و محاسبه تعداد کل اسپرم متحرک با مرفولوژی طبیعی بر روی نمونه حاصل، پس از مراحل آماده سازی اسپرم (Processing) صورت گرفته است. با افزایش میزان کل اسپرم متحرک طبیعی، موفقیت تلقیح داخل رحمی افزایش می یابد، بدین صورت که حداقل میزان کل اسپرم متحرک طبیعی مورد نیاز 106×20 بوده و با افزایش تعداد، درصد موفقیت نیز افزایش می‎یابد. میزان موفقیت این روش درمانی 2/13% به ازای هر سیکل درمانی و 4/ %16به ازای هر زوج نابارور بوده است. علاوه بر این مشخص گردید که هیچکدام از علل ناباروری نقشی در موفقیت IUI نداشته و فقط طول مدت ناباروری در گروه حامله و غیر حامله دارای اختلاف آماری معنی دار می باشد.
    کلیدواژگان: حاملگی، ناباروری با علل مردانه، تلقیح داخل رحمی، اسپرموگرام
  • اشرف آل یاسین_مرضیه آقاحسینی_افسانه خادمی_حجت الله . سعیدی سعید آبادی صفحه 54
    حاملگی خارج رحمی (EP) یکی از عوارض خطرناک حاملگی است. به طور کلی شیوع آن در حاملگی طبیعی 1%، بوده، ولی به دنبال استفاده از روش های کمکی باروری (ART) حدود 5% افزایش می‎یابد. عوامل متعددی شامل سابقهEP، جراحی لوله ها، آسیب اثبات شده لوله، عفونت های قبلی دستگاه تناسلی، ناباروری و درمانهای کمکی باروری به عنوان فاکتورهای خطر در بروز EP شناخته شده اند. در این مطالعه 47 موردEP طی 4 سال درمان ART در بخش درمان ناباروری بیمارستان شریعتی با گروه کنترل (بیماران با حاملگی بدون مشکل به دنبال درمان (ART مورد مقایسه قرار گرفتند. دو گروه از نظر سن، مدت ناباروری و روش درمان یکسان بودند. شیوع ناباروری ثانویه و علت ناباروری لوله ای در گروهEP بطور معنی داری از گروه کنترل بیشتر بود. شیوع سابقهEP، جراحی لگنی، آسیب لوله ای، دستکاری داخل رحمی و وجود فیبروم رحمی در گروه EP به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل بود. روش انتقال داخل رحمی به عنوان یک عامل خطرناک مطرح شد. بررسی عوامل خطر ایجاد کنندهEP بدنبالART نیاز به مطالعات آینده نگرتر و دقیق تری دارد.
    کلیدواژگان: حاملگی خارج رحمی، روش های کمکی باروری، فاکتور خطر، فاکتور لوله ای، ناباروری