آرشیو سه‌شنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۰، شماره ۷۴۸۰
فرهنگی
۵

قطعنامه ای تاریخی

یدالله غفارنژاد

من درسال 1357 به عنوان سرباز در نیروی هوایی بودم. چون برادرم در نیروی هوایی خدمت می کرد، روز 19 بهمن سال 57، به من گفت: با تعدادی از همکاران خود می خواهند به دیدار حضرت امام (ره) در مدرسه علوی بروند. من هم پافشاری کردم که با شما می خواهم بیایم. در نتیجه من هم در آن روز با آنها برای ملاقات حضرت امام خمینی (ره) رفتم. قرار بر این بود که کارکنان نیروی هوایی نزد امام یک قطعنامه ای را که از قبل تنظیم شده بود، بخوانند. برای احتیاط بیشتر و اینکه کسی باید قطعنامه را بخواند که به راحتی مورد تعقیب قرار نگیرد، چون من سرباز بودم و در آن شرایط تعداد زیادی از سربازان از پادگان ها فرار کرده بودند و نمی شد به راحتی تحت تعقیب قرار گیرند، سرانجام تصمیم بر آن شد که این کار را من انجام بدهم. وقتی که در مدرسه علوی مستقر شدیم، یک روحانی سیدی آمد و به من گفت: بلدی بخوانی؟ من جواب دادم تا حدودی، اما بیشترین نگرانی ام این بود که ابهت حضرت امام(ره) و جمعیت روی من تاثیر بگذارد و نتوانم ماموریتم را به خوبی انجام بدهم.

در مدرسه علوی رو به روی حیاط، دو اتاق وجود داشت که در یکی از آنها حضرت امام می آمدند و با مردم ملاقات می کردند. من در اتاق دیگر رفتم و بعد از رژه کارکنان نیروی هوایی و خواندن سرود خمینی ای امام، قطعنامه را خواندم. یک شور و شعف وصف ناشدنی وجود مرا گرفته بود. بعد از خواندن قطعنامه، خدمت امام رسیدم و برای اولین بار ایشان را از نزدیک زیارت کردم.