داشتم نماز می خواندم که یک دفعه زمین لرزید و ناگهان سقف روی سرم خراب شد.

این ادعاهای زنی 75 ساله به نام شهربانو رضایی است که همه بچه هایش سر خانه و زندگی خود رفته اند و وی به تنهایی در خانه خود در شهر شنبه زندگی می کند.

وی از لحظه زلزله می گوید: داشتم نماز می خواندم که یک دفعه زمین لرزید و ناگهان سقف روی سرم خراب شد.شهربانو ادامه می دهد: نمی توانستم هیچ حرکتی کنم؛ کمرم به شدت درد می کرد و چشمانم نیز چیزی نمی دید.در همان حال که درد می کشیدم، صدای پسرم را شنیدم که فریاد می زد و صدایم می کرد؛ او مرا از زیر آوار نجات داد و به بیمارستان برد.این مادر 75ساله بیان می کند: هنوز کمرم درد می کند و همه خانه ام نیز خراب شده است؛ اینجا هوا گرم است و همه وسایل ما نیز در زلزله از بین رفته است اما خدا را شکر می کنم که بچه هایم سلامت هستند.