امروزه چالش بزرگ مدیران شرکت های خصوصی و دولتی، موضوع بیشتر دیده شدن از سوی مصرف کنندگان است. برای آنها مهم است که تا چه حد توانسته اند ذهن مصرف کننده را به سمت خود جلب کنند. به همین دلیل به تبلیغات که شکلی از ارتباط جمعی بوده روی می آورند. اما کماکان در کشور شاهد تبلیغات بدون هدف و برنامه هستیم.

تبلیغات ابتدا به دنبال بالابردن میزان اگاهی و اطلاع رسانی از محصول (کالا، خدمات، ایده) است، اما در نهایت به بالابردن حجم فروش و رسیدن به نقدینگی کمک می کند.

اما نکته این است که مسئولان مربوط درخصوص تبلیغات چطور و چگونه باید به میزان آگاهی خود در این زمینه بیفزایند؟

در چند سال اخیر با پیدایش کانون های تبلیغاتی متعدد، کم و بیش به ضعف های تبلیغات پرداخته شده، حال فارغ از استفاده کردن هرگونه ابزار که تاثیر بسزایی در به وجود آوردن بازار رقابتی بین شرکت ها دارد، کاری نداریم.

در این زمان ها بازار آژانس های تبلیغاتی و لحاظ کردن و به کاربردن کلماتی همچون کمپین، سری بین سرها درآورده است.

Campaign؛ در فارسی به برنامه جامع تبلیغات گفته می شود. در این مورد معمولا مدیران به دو دسته تقسیم می شوند. یا به تبلیغات بسیار علاقه مند هستند یا این که از تبلیغات و کمپین ها پرهیز می کنند. در بیشتر مواقع این دو رویکرد به دلیل کسب تجربه از تبلیغات گذشته بوده است. این تجربه مدیران عامل شرکت ها معمولا ناشی از خلاقیت یکی از پرسنل خلاق و دارای مهارت بوده است. از نظر بنده تبلیغات تنها خلاقیت نیست بلکه ابزاری است به منظور فروش محصولات و باید دارای استانداردهایی در بخش های مختلف باشد.

حال پیشنهاد می شود مدیران عامل، مدیران بازاریابی و فروش و مدیران روابط عمومی برای عقب نماندن از چرخه تبلیغات به یادگیری مهارت طراحی مجموعه برنامه های تبلیغاتی روی بیاورند تا بتوانند با این مهارت از هزینه های خود کم کنند و با هدف گیری بهتر به جایگاه خود برسند.

در آخر این که تبلیغات سرمایه است و باید مهارت چگونگی طراحی و استفاده از ابزارهای مناسب تبلیغاتی بهره وری را افزایش داد.