آرشیو پنجشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۷، شماره ۴۳۳۰
کتاب
۱۱

کتابخانه

طرحی از روح آقای پنژه
نیلوفر صادقی

بازتاب خود و تمایلات آن من دیگر در اثر هنری دغدغه و وسوسه ای ازلی و ابدی است؛ و روبر پنژه آوانگارد پرکار هم که نامش در کنار روب - گری یه و دیگر موج نویی ها می درخشد و با رولان بارت پنجه می اندازد و بکت را چنان مجذوب می کند که نمایشنامه ای از او [پنژه] را ترجمه کند در آقای رویا به این وسوسه تن داده است. آقای رویا یادداشت- حدیث نفس- شرح حال آمیخته به تخیل پنژه نوآور است و نویسنده اصرار دارد که آن را محض سرگرمی و برای رفع خستگی نوشته اما خواننده با پاگذاشتن به دنیای رویا پنژه در قالب 6 بخش که هر کدام شامل چندین قسمت کوتاه و بلند است و ترجمه بسیار خوش خوانی هم دارد، به برداشتی عمیق از ذهن و نگاه مدرن نویسنده به زمان حال و تغییر و مطلق گرایی و نقش زبان به مثابه ابزار و مهم تر از همه، امر نوشتن و زبان می رسد.

فراز و نشیب های زندگی یک زن
داوود احمدی

کتاب «طلوع صحرا» شامل روایت یک زن آفریقایی از کشور سومالی، بیست سال پس از فرارش از این کشور، روانه بازار کتاب شد. واریس دیری، سخنگوی سازمان ملل در مبارزه با فعالیت های غیرانسانی علیه دختران، فعال حقوق بشر و نیز نویسنده این اثر و کتاب مشهور «گل صحرا»، سال 1965 در خانواده ای سنتی و چادرنشین در صحرای سومالی به دنیا آمد و در اولین کتابش به نام گل صحرا داستان زندگی اش در این منطقه را روایت کرده است. داستان زندگی او فراز و نشیب های زیادی داشته است. از آزارهای جسمانی خانواده اش در پنج سالگی و فرار از خانواده و روستایش در دوازده سالگی آن هم درست وقتی که می خواستند او را به عقد پیرمردی شصت ساله درآورند. او صحرای سوزان سومالی را به تنهایی و با پای برهنه و پیاده طی کرد و دست سرنوشت او را به لندن رساند. او به عنوان یک کارگر ساده در لندن کار می کرد ولی رویای بازگشت به خانه و وطنش سومالی را از سر خارج نکرد تا اینکه در نهایت بار دیگر به این سرزمین بازگشت.

داستان های عجیب مادر
عباس محمدی

زنی طرد شده، جوانی ناپدید شده و دختری مصمم به یافتن حقیقت است. سال 1960، شبی که مادر دوقلوهای پانزده ساله را به آسایشگاه می فرستادند، آنها با صدای جیغ او از خواب بیدار شدند و پدر حاضر به پاسخگویی به سوالات آنها نشد و آنها را به اتاق های شان بازگرداند. پس از آن، قرار شد دوقلوها نزد مادربزرگ شان در ویلایی بزرگ در حاشیه جنگل زندگی کنند. بعد از مدتی به زندگی در آنجا خو گرفتند. همه چیز به خوبی پیش می رفت تا شبی که یکی از دوقلوها به خانه بازنگشت. حتی فردا و یک هفته بعد نیز به خانه برنگشت. نگرانی خانواده، هنگامی که جسد چند جوان در اطراف جنگل پیدا شد، دو چندان شد، اتفاقات و لحظات نفسگیر و پر از دلهره را در داستان بخوانید.

حافظ خوانی در سرزمین عجیب
سیامک عرفان پور

مجموعه «با حافظ در آلاسکا» برگزیده سه دهه تجربه در شیوه های متفاوت داستان نویسی در آثار زهره حاتمی است. از داستان کلاسیک «مادربزرگ» 1364 و جریان سیال ذهن در «روز اول» گرفته تا داستان مینی مالیستی «آن سوی اتوبان» 1376. طیف گسترده زمانی و گاه مکانی از محله های قدیمی تهران تا بنادر آلاسکا به تنوع فضا و گونه گونی شخصیت ها کمک کرده است. انتخاب داستان های قدیمی بر اساس هنوز تازه بودن موضوع و شیوه بیان صورت گرفته است. یکی از ویژگی های بارز این مجموعه حضور زن به عنوان انسانی معمولی است؛ انسانی که می تواند هم قهرمان باشد و هم ضد قهرمان. انسانی معمولی اما واقعی. در قسمتی از متن داستان می خوانیم؛ در طول سه روزی که در آلاسکا در سفرم، سراپا نگاهم و نفس. احوال غریبی دارد این تکه سرزمین که در وجود من هم رخنه کرده است. با جهان در صلحم. آسمان و زمین یکی شده است و من با زمین و آسمان یکی. دلم هوای حافظ دارد... .

ناگهان روز تاریک شد
مریم تاواتاو

«تاریکی معلق روز» سومین رمان زهرا عبدی است که به تازگی منتشر شده و داستان آن، پیرامون زندگی به هم مرتبط چند جوان و خانواده های شان است که زمان ها و مکان های مختلف را تجربه می کنند. این کنکاش با بیان زوایایی از هر شخصیت در هر فصل ادامه پیدا می کند. خلاقانه ترین جنبه تاریکی معلق روز، آن است که نویسنده، سلسله حوادث را نمی آفریند تا صفحاتش را پر کند بلکه کلمات می آیند تا روایتی بازگو شود و هر صحنه و هر فرد با لحن مختص به خودش، داستان را پیش ببرد. اسیدپاشی، جانبازان اعصاب و روان که جنگ را برای خانواده های شان ناتمام گذاشته اند، قاچاق مواد مخدر و بیکاری، همگی گواه این موضوع است که نویسنده نتوانسته به روزگار حال، پشت کند؛ دغدغه مدارانه موضوع انتخاب کرده است و هوشمندانه علاوه بر درد نان، حتی از آنها گفته که لقمه نان اندکی دارند اما معضلات گریبانگیر اجتماع، رمقی برای شان نگذاشته تا نان به دندان بکشند و سیری را به تمام، لذت ببرند.

پیروزی در بحث
عرفان حکمتی

چرا گاهی قادر به مجاب کردن یک فرد نیستید؟ چرا نمی توانید نظری را که به آن اطمینان دارید به شخصی اثبات کنید؟ اگر تا به حال با خود این فکرها را کرده اید، پس این کتاب را بخوانید.نکته مهمی که ما اغلب آن را فراموش می کنیم اهمیت شخصیت مقابل و طرز ارایه استدلال های مان برای پذیرش آن است. این کتاب در مورد استدلال و مجاب کردن دیگران اسراری را افشا می کند که تا به حال در زندگی و در هیچ کتابی نیافته اید. در این کتاب راز و رمز مجاب کردن دیگران را به صورت سازماندهی شده می خوانید. از طریق این کتاب شما می توانید با توسل به نشانه های ظاهری و با روشی بسیار ساده به شخصیت مخاطب تان پی ببرید و همچنین راهکارهای بی نظیری را یاد بگیرید.زمانی واقعا حق با شماست ولی مستاصل شده اید و نمی توانید به هیچ طریقی شخص مقابل تان را مجاب کنید، با توسل به راهکارهای این کتاب بدون آنکه مخاطب متوجه شود او را به کاری که می خواهید ترغیب می کنید.

از دست بعضی آدم ها خلاص شویم
رضا محمودی

حتما در طول زندگی با آدم هایی برخورد داشته اید که به شما احساس بدی داده اند؛ اگر بدشانس باشید هر روز در محیط کار یا دانشگاه یا خانواده با آدم هایی از این دست سروکار دارید. حتی در مکان های عمومی، مترو، اتوبوس، هواپیما یا حتی پیاده رو هم ممکن است با این آدم ها روبه رو شوید. راه حل مقابله با این آدم ها یکی نیست.رابرت ساتن، استاد روانشناسی دانشگاه استنفورد، در کتاب چگونه از دست آدم های عوضی خلاص شویم؟ انواع مشکلاتی را که آدم های عوضی برای مان به وجود می آورند از هم جدا می کند، مثال های واقعی زیادی می زند و راه های مختلف خلاصی از دست این آدم ها را پیشنهاد می کند؛ از مواجه نشدن با آنها گرفته تا مقابله به مثل با آنها. به نظر او، هر کسی در مورد مشکل خاصی که دارد باید دو یا چند راه حل مختلف را با هم ترکیب کند و به راه حل مخصوص آن مورد برسد. هدف این راه حل ها این است.

عشق در برابر ترور
ساناز جعفرپور

«نجوای ناتمام ادل» تلفظ عشق است در برابر ترور. نادر جوان ایرانی است که زنش در سالن موسیقی با تاکلان پاریس در حمله تروریست ها کشته شده. در قطار هنگام سفر که نوعی گذار از زندگی است، گذشته و کشته شدن زن و فرزندش را مرور می کند. ادل زن هنرمندی است که مدافع حقوق بشر است...«دهانت باز و شکفته مانده بود. انگار موسیقی زندگی ات با خاموشی ضربان قلبت تمام نشده بود و تو هنوز موسیقی زندگی ات را لالایی ات را برای بچه ات می خواندی. لالایی کشته باتکلان را اما نمی دانم بچه مان که در شکمت همراه تو کشته شد این لالایی و نجوای تو را شنیده، می شنود یا نه؟ نجوای تو را که ناتمام ماند.»