ایجاد تعادل اقتصادی در پشتصحنه
با وجود همه هزینههایی كه در تولید سریال و برنامههای تلویزیونی مخاطبپسند صورت میگیرد همچنان بهنظرمیرسد دستمزد عوامل پشتصحنه اعم از فیلمبردار، صدابردار، گریمور و تدوینگر رشد مناسبی نداشتهاست.
به بیان بهتر تهیهكنندهها وقتی بناست یك سریال بسازند ابتدا كم و كیف دستمزد بازیگرانی كه باید جلوی دوربین بروند را لحاظ میكنند و بعد سراغ توزیع باقیمانده بودجه میان عوامل پشتصحنه میروند كه خواهناخواه، سهم پشتصحنه را كم میكند.
در برنامههای گفتوگومحور هم بیشتر همین قاعده جاری است كه بخشی هنگفت صرف استخدام یك چهره برای اجرا میشود و بعد به چیدمان پشتصحنه میرسند كه باعث كاهش بودجه میشود.
استفاده از چهرهها در سریالها یا برنامههای تلویزیونی ایرادی ندارد و همه جای دنیا هم چنین اتفاقی میافتد ولی بهتر است كه در توزیع بودجه برای تقسیم میان عوامل، قدری هم هوای پشتصحنه را داشتهباشند.
مخاطب قبل از هر چیز بهخاطر نام چهرههای مشهور است كه سراغ یك سریال یا برنامه میآید ولی بعد از چند قسمت، دیگر این ساختار حرفهای برنامه و كیفیت متن و وجهه بصری است كه میتواند به افزایش مخاطب كمك كند.
مخاطبی كه ببیند متن سریالی خوب نگاشتهنشده یا اجرای بازیگران ضعیف بوده یا تصویربرداری ایستا و یكنواخت است حتما قید دنبالكردن سریال را میزند و از مسیرهای دیگر به سرگرمی میرسد.
اقتصاد مجموعههای تلویزیونی رشد نمیكند مگر آنكه در توزیع بودجه میان عوامل پشت و جلوی دوربین، تناسبی وجود داشتهباشد. اگر این تناسب باشد یقینا هم نویسندگی رشد خواهد كرد هم تصویربرداری و هم بقیه امور و اگر تعادلی در توزیع بودجه نباشد نهفقط شاهد رشد پشتصحنه نخواهیم بود بلكه نوعی نومیدی هم وارد ذهن تكنیسینهای پشت صحنه خواهد شد.
همین حالا هم یكی از دلایلی كه همه میخواهند بازیگر شوند همین است؛ یعنی جوانان بهخاطر دستمزد بیشتر سراغ بازیگری میآیند و حتی اگر ذوقی هم در فیلمبرداری داشتهباشند باز آن را در گزینه آخر علاقهمندیها قرار میدهند كه این ناخودآگاه باعث خالیشدن دستمان از نوزایی در حیطه پشتصحنه میگردد.