آرشیو پنجشنبه ۷ تیر ۱۴۰۳، شماره ۲۳۶۱۱
معارف
۶

دیدگاه استاد مطهری

«عقیده آزاد است» در نگاه اسلامی و غربی

در دموکراسی ها مسئله عقیده و فکر را اصلا به کلی از متن زندگی و از رکن زندگی خارج کردند و به صورت یک امر فردی و شخصی درآوردند. خیلی اسم خوبی هم گذاشته اند:«عقیده آزاد است»!

این «عقیده آزاد است» به مفهومی که اینها می خواهند بگویند، یعنی عقیده اساسا ارزشی ندارد؛ یک امر شخصی فانتزی است. یک کسی به این دل بسته و خوش است که می خواهد گاو بپرستد و تو خوش هستی به اینکه خدا را بپرستی.هیچ فرقی نمی کند. همان طور یک نفر خورش قرمه سبزی دوست دارد و دیگری خورش قیمه.

ما اگر می گوییم عقیده آزاد است، به این دلیل است که عقیده را جبری نمی شود به مردم تحمیل کرد؛ چون عقیده انتخاب است؛ فرد باید با فکرش به یک اعتقاد برسد و بعد هم به آن، گرایش و ایمان پیدا کند.

اگر می شد عقیده را هم به زور به کسی بدهند، می گفتیم عقیده هم باید اجباری باشد. مگر بهداشت و تعلیمات اجباری چه گونه است؟ چرا آنها که این همه روی دموکراسی تاکید می کنند، در مسئله تعلیمات اجباری هرگز یک ذره هم تردید به خودشان راه نمی دهند. اگر به آنها بگویید چرا آزادی اش را سلب می کنید، پاسخ می دهند آزادی اش را برای خیر و مصلحت خودش سلب می کنیم.

از نظر ما اینکه عقیده باید آزاد باشد، نه به دلیل این است که عقیده یک امر شخصی فردی است و ارزشی ندارد -که آنها اصلا مبنای فکرشان این است- بلکه به این دلیل است که عقیده «اجبار بردار» نیست، مانند ملکات فاضله. هیچ کس را با کتک نمی شود «امین» کرد. می شود با کتک جلوی دزدی را گرفت، یعنی آدمی که خلقا دزد است، از ترس دزدی نکند؛ اما نمی شود با کتک، کاری کرد که ملکه امانت در او پیدا بشود.

*استاد مطهری، مقدمه ای بر حکومت اسلامی، صص102-100 (با تلخیص)

لذت بردن از گناه و تغذیه روح

انسان چقدر باید بدبخت باشد که از آبرو بردن و شکستن حیثیت دیگران لذت ببرد.

این عادت بد عیب جویی و بدگویی کردن از مردم (همز و لمز)، از نظر قرآن چه عیب بزرگی است! انسان چقدر باید بیمار باشد که از رنج دادن مردم لذت ببرد!

لذت بردن، تغذیه است ولی تغذیه روح. آدم از هر چیزی که لذت می برد (البته لذتهای روحی) روحش دارد تغذیه می کند، یعنی درست مانند غذایی جذب روحش می شود.

آدمی که غیبت می کند و از غیبت کردن خودش لذت می برد، همین آزار رساندن ها ،درست مثل غذا خوردن که جذب بدن می شود جذب روح می شود. منتها فرقش این است که بدن از یک طرف تحلیل می برد و از طرف دیگر جذب می کند، ولی روح دیگر چیزی را تحلیل نمی برد، مرتب جذب می کند.

انسان چقدر باید بدبخت و بیچاره باشد که از آزار رساندن به مردم، از بردن آبروی مردم، از شکستن حیثیت و شخصیت مردم لذت ببرد و تغذیه کند!

*استاد مطهری، آشنایی با قرآن، ج14، ص208.