آرشیو پنجشنبه ۷ تیر ۱۴۰۳، شماره ۶۷۹۸
فرهنگ و هنر
۵
زاویه دید

چند نکته از زندگی امام موسی کاظم (ع) را به مناسبت سالروز میلاد آن حضرت مرور کرده ایم

صیانت از شبکه پنهان شیعه در روزگار اختناق

هما شهرام بخت

نام امام موسی کاظم (ع) محمد بن جعفر بود. ایشان به القاب کاظم و باب الحوائج نیز مشهور بودند. پدر ایشان امام صادق (ع) و مادرشان حمیده نام داشت که به حمیده بربریه و حمیده مصفاء ملقب بود. مادر امام موسی کاظم (ع) از آن جهت مصفاء نام گرفته بود که از هر بدی پاک و منزه بود.

پدری عالم، مادری دانشمند

وقتی حمیده مصفاء به همسری امام صادق (ع) درآمد، امام او را تعلیم داد و حتی او را وصی خود پس از مرگ قرار داد. او در مقام فقه در جایی قرار گرفته بود که تعلیم زنان را به عهده داشت و به توصیه امام صادق (ع) از او درباره مسائل فقهی سوال می شد. در واقع حمیده مصفاء پیشرو زنان عارفه و زاهدی بود که بعدها در تاریخ اسلام پا به عرصه وجود نهادند. امام موسی کاظم (ع) در چنین خانواده ای نشو و نما یافت.

بردبار در برابر دشمن

پس از شهادت پدرش، امام صادق(ع)، به امامت رسید و دوران امامت او با خلفایی همچون منصور، هادی، مهدی و هارون عباسی همزمان بود. از سجایای اخلاق امام(ع) می توان به حلم و بردباری‏ اش در برابر دشمنان اشاره کرد که از خود نشان می داد و خصلت دیگر ایشان فرو خوردن خشم در مقابل معاندان بود که به همین دلیل به کنیه کاظم ملقب شده بود. امام کاظم (ع) چنان در فروخوردن خشم از دیگران پیشی گرفته بود که هرگاه به او گفته می شد شخصی قصد آزارش را دارد، ایشان برایش سکه ای طلا می فرستاد. به همین دلیل کرم و سخاوت از دیگر صفات ممتاز آن حضرت به شمار می رود. از دیگر خصائل نیکوی آن حضرت، زهد و عبادت بود. همچنین ایشان به برخورداری از کرامات نیز معروف بودند و مطلع بودن از مکنونات قلبی افراد از جمله کرامات ایشان است.

رویه فرهنگی در عرصه سیاسی

خط مشی امامان شیعه در دوران عباسیان یک رویه فرهنگی بود و گاه پیش می آمد که این رویه باعث کاهش شدت برخورد عباسیان با آنها شود. به همین منظور امامان شیعه شیوه تقیه را پیش می گرفتند و هر نوع تشکل درونی را در پرده تقیه حفظ می‏کردند. این تشکل ها نوعی ارتباط علمی و امامتی محسوب می شدند و هیچ گونه توطئه سیاسی در آنها وجود نداشت. ولی همین تشکل ها نیز مورد پذیرش دولت و حاکمیت خلافت نبود و آنها را در ردیف اقدامات سیاسی گسترده به شمار می آوردند. در حقیقت از دید خلفای عباسی ارتباط امام و شیعیان و نیز تعیین وکیل وسیله‏ای برای مقاصد سیاسی در جهت براندازی حکومت و جایگزینی حکومت جدید محسوب می شد. این چنین زمان امامت امام صادق(ع) دوران اختناق و فشار از سوی منصور عباسی بود. در واقع فشار سیاسی عباسیان در دوره‏ امام باقر و امام صادق (ع) شدت گرفته بود و این دو امام با تربیت شاگردان فراوان و مستعد بنیه علمی و حدیثی شیعه را تقویت کرده و جنبشی عظیم در میان شیعیان پدید آورده بودند. این اختناق به دوره امام کاظم(ع) نیز کشیده شده بود.

تشکیلات موثر علمی

رسالت امام (ع) آن بود تا در این حرکت علمی، توازن و تعادل فکری را میان شیعیان برقرار کند. از این رو این دوران، برای شیعیان دوران بسیار سختی محسوب می شد و مخالفت ها و اعتراض‏ های متعددی از ناحیه شیعیان و علویان نسبت به خلفای عباسی صورت گرفته بود. کتب تاریخی و حدیثی شیعه گواهی بر برخوردهای متعدد خلفای عباسی با امام موسی کاظم (ع) هستند که عمده‏ترین برخوردها از جانب هارون الرشید صورت گرفته است. بر طبق گفته های ابوالفرج اصفهانی، محدث و مورخ و طبری، مفسر و مورخ، به طور کلی می‏توان گفت اعمال فشار رشید نسبت به شیعیان قابل قیاس با دوره‏های قبل از او نبود و از لحاظ گستردگی و شدت، با دوره‏هایی مانند دوران متوکل مقایسه می شد. در عین حال برخی از این روایات نشان می‏دهد هارون در اوایل کار نسبت به امام چندان سختگیری نشان نمی‏داد، ولی به مرور زمان و بنا به دلایلی، به تدریج حضرت را تحت فشار بیشتر قرار داد. هارون نسبت به علویان حساسیت فراوانی داشت و بسیار مراقب امام کاظم (ع) بود. امام با وجود این همه فشار و سختگیری، توانستند تشکیلات سیاسی و فرهنگی تشیع را حفظ کنند تا این تشکیلات در زمان امامان بعدی نیز بتواند به نقش روشنگر خود ادامه دهد.

گفت وگوی امام موسی کاظم (ع) با عالمان یهودی

یکی از مهم ترین اقدامات حضرت، مباحثه با علمای ادیان دیگر بود که این شیوه، به شکلی گسترده تر در زمان امامت فرزندشان امام رضا(ع) پیگیری شد. در منابع تاریخی و حدیثی مناظرات و گفت وگوهایی از امام کاظم(ع) با برخی از عالمان یهودی نقل شده که در پاسخ به پرسش های آنان صورت گرفته است. در کتاب مسند الامام الکاظم بیش از 3000 حدیث گردآوری شده که شماری از آنها را برخی از اصحاب اجماع روایت کرده اند. بر اساس روایتی که در کتاب قرب الاسناد آمده عده ای از یهودیان نزد امام صادق(ع) رفتند و از ایشان درباره دانش لدنی جانشینان و اوصیای پیامبران پرسیدند. امام صادق(ع) در جواب، فرزندشان امام موسی کاظم(ع) را که آن زمان پنج سال داشت، فراخواندند و از یهودیان خواستند مسائل شان را از ایشان بپرسند. آنها درباره معجزات پیامبر اسلام (ص) از امام پرس و جو کردند و امام تعداد بی شماری از اعجازهای پیامبر(ص) را برشمردند و موجب شگفتی یهودیان شدند.

برش

امام چگونه شهید شد؟

ارادت دیرینه ایرانیان به خاندان پیامبر(ص) همواره در تاریخ اثبات شده است. با ظهور اسلام ایران تحت کنترل و نفوذ مسلمانان و خلفای اسلامی قرار گرفت و به سرزمین های اسلامی پیوست. در این زمان برخی اشخاص و خاندان ایرانی توانستند به دستگاه خلافت نفوذ پیدا کنند که خالد بن برمکی یکی از آنها بود. او نخستین کس از این خاندان بود که به شغل وزارت در دستگاه امویان و پس از آن عباسیان درآمد و پس از وی این مقام در میان فرزندان و نوه های او باقی ماند. ازآنجا که یحیی برمکی دربه خلافت رساندن هارون نقش مهمی ایفا کرده بود، به مدت 17سال همه کارهای اداری و نظامی دستگاه خلافت به عهده او و پسرانش بود. خاندان برمکی یکی از خاندان ایرانی بود که توانست وارد دستگاه خلافت شود ویحیی برمکی در زمان امام موسی کاظم (ع) وزارت هارون را به عهده داشت. از این رو با توجه به آن که خاندان برمکی کاملا به دستگاه خلافت وابسته بودند،درحفظ جان امام کاظم(ع) در برابر خلیفه روش یکسانی نداشتند. برخی از آنان تحت هیچ شرایطی مایل نبودند درریختن خون آن حضرت مشارکت کنند درحالی که برخی دیگربرای رضایت خلیفه به این کار اقدام کردند.به عبارت بهترهیچ ادله متقنی مبنی برطرفداری برمکیان ازشیعیان وعلویان درتاریخ وجود ندارد.