آرشیو شنبه ۹ تیر ۱۴۰۳، شماره ۵۷۹۸
هنر و ادبیات
۶
سوژه روز

محمود کلاری در موزه سینما

سینما گره عمیقی با زندگی دارد

کارگاه «انتقال تجربه فیلمبرداری» با حضور محمود کلاری، فیلمبردار برجسته سینمای ایران عصر روز پنجشنبه هفتم تیرماه در سالن فردوس موزه سینمای ایران برگزار شد.

سینما بدون تصویر معنا ندارد

محمود کلاری در بخش ابتدایی صحبت های خود گفت: سینما بدون تصویر معنایی ندارد. به عقیده من، سینما یعنی دوربین فیلمبرداری و بدون آن سینما شکل نمی گیرد. مابقی عناصر این هنر از دوران یونان باستان وجود داشته است و سینما از زمانی شکل گرفت که دوربین فیلمبرداری اختراع شد و با فیلم «ورود قطار به ایستگاه» ساخته برادران لومیر این شکل هنری پدید آمد.

وی ادامه داد: بیش از صد سال از پیدایش سینما گذشته و هنوز در زبان عموم مردم گفته می شود در نقطه ای گروهی در حال «فیلمبرداری» هستند و این موضوع اهمیت عنصر فیلمبرداری در سینما را نشان می دهد.

کلاری با بیان اینکه سینما دارای گره عمیقی با زندگی است و هیچ پدیده دیگری دارای چنین ویژگی نیست، بیان داشت: سینما در واقع یک دوران و وقایع مختلفی را به وسیله متن برای مخاطب شرح می دهد و تماشاگر با توجه به نوع جهان بینی و زیست خود، در آن فضا قرار می گیرد. سینما تماشاگر را درگیر خود می کند و این موضوع یک اتفاق ویژه است. ویم وندرس سینما را بیست و چهار دروغ در ثانیه می داند و اتفاقا، جذابیت و قدرت فریبندگی سینما در همین نکته است. نویسنده و فیلمساز دروغ را به شکلی می سازند که آن را باور می کنیم و برخی فیلم ها ممکن است تا مدت ها مخاطب خود را درگیر کند.

این فیلمبردار شناخته شده سینما گفت: من پس از 30 سال دوباره در همین مکان حضور پیدا کرده ام و در این مدت بیش از 100 فیلم بلند سینمایی را فیلمبرداری کردم.

در ابتدا عکاسی می کردم

کلاری درباره نحوه ورود خود به سینمای حرفه ای گفت: من هیچ پیشینه ای در سینما نداشتم، اما به صورت حرفه ای به عکاسی اشتغال داشته و از 21 سالگی عکاسی می کردم. فیلم «جاده های سرد» اولین اثری بود که من در سینما فیلمبرداری کردم. یک فیلم تجربی که همه عوامل آن نخستین حضور خود را در سینما تجربه می کردند. من و تورج منصوری در کنار یکدیگر در گروه فیلمبرداری این اثر بودیم . در آن فیلم، تنها علی نصیریان تجربه حضور در سینما را داشت. «جاده های سرد» از نظر بصری فیلم بسیار جذابی بوده و پیش از آن نیز فیلمی در آن حس و حال ساخته نشده بود و به همین دلیل فضایی متفاوت داشت.

وی افزود: کار با فیلم و نگاتیو نسبت به استفاده از دوربین دیجیتال بسیار دشوار بود، زیرا با فناوری دیجیتال در هر لحظه می توان اصلاحی را صورت داد، اما زمانی که با نگاتیو کار می کنیم، زمانی برای ظهور فیلم ها مورد نیاز است. همین دشواری ها باعث دقت و مراقبت بیشتر از سوی عوامل می شد.

کلاری خاطرنشان کرد: فیلم «سرب» یکی از سخت ترین تجربه های کاری من به شمار می رود که با موشک باران تهران توسط عراق همزمان شده بود و هر روز موشک های زیادی به نقاط مختلف شهر برخورد می کرد. روزی در دادگستری کار می کردیم و موشکی در 200 متری ما فرود آمد. نگهداری نگاتیوهای آن فیلم برعهده من بود و بسیار مراقب بودم تا در صورت موشک باران، فیلم ها آسیبی نبینند. در آن دوران لابراتوار تعطیل بود و با این حال ما به کار فیلمبرداری ادامه می دادیم.

وی با بیان اینکه کنترل وضوح و فوکوس در فیلمبرداری با نگاتیو امری حیاتی بود که باید به آن توجه نشان می دادیم، افزود: تشخیص این مساله کار بسیار دشواری بود. من به دلیل تجربه خود در عکاسی نسبت به ویزور حساس بودم و سریع تر متوجه عدم وضوح تصویر می شدم.

کیمیایی شمایل خاصی داشت

کارگردان «تابستان همان سال» ادامه داد: «جاده های سرد» به عنوان نخستین تجربه سینمایی، اثری بسیار دشوار برای عوامل بود و بعدها در چهارمین جشنواره فیلم فجر جایزه بهترین فیلمبرداری را برای ما به ارمغان آورد. دریافت این جایزه باعث شد مسیر من از عکاسی جدا شده و وارد حرفه فیلمبرداری شوم. دو سال بعد از آن، فیلم «سرب» را کار کردم، آن هم در شرایطی که از قدیم کیمیایی برایم شمایل خاصی داشت. در طول این سال ها چند دستاورد و استنباط درباره چگونگی طی کردن مسیر در این حرفه به دست آوردم. عباراتی مانند اینکه برای علاقه خود تلاش کنیم گزاره های صحیحی هستند اما علاوه بر آن، درک چگونگی ارتباط با کاری که می خواهیم صورت دهیم نیز اهمیت دارد. بخشی از این موضوع، به شانس بازمی گردد، اما تا حد زیادی وقایع به دست خود افراد است که رقم می خورد.

بهترین راه برای ورود به تصویر عکاسی است

سپس کلاری گفت: با عکاسی می آموزید که چگونه باید حس را با استفاده از تصویر منتقل کرد. بهترین و دقیق ترین راه برای ورود به عرصه تصویر، عکاسی است، زیرا به شما فرصت انتخاب، جداکردن موضوع و ثبت و بررسی آن را می دهد و پیش از سینما این عکس ها بودند که حس و حال جهان را برای ما شرح داده بودند. کیارستمی کار خود را با نقاشی شروع کرد و زمانی که وارد سینما شد، عقیده داشت با فریم های ثابت بهتر می تواند حرف خود را منتقل کند. برگمان عقیده داشت فیلمبردار خوب کسی است که به خلق فضای فیلم کمک کند، یعنی می تواند دست مخاطب را در سالن تاریک گرفته و او را وارد فضای فیلم کند. برگمان در عوض تمام نکات فنی و تکنیکی، تنها به این موضوع اشاره می کند.

وی یادآور شد: در فیلم «باد مارا خواهد برد» گاهی پلان ها را با فاصله بیش از صد کیلومتر از یکدیگر فیلمبرداری می کردیم و در این خصوص نیاز به یک تایمینگ دقیق بود. در سینما عناصری در نتیجه نهایی اثرگذار هستند و شکل یک تیم فیلمبرداری و نظم موجود در میان آنها بسیار حایز اهمیت است.

ویژگی کار مهرجویی در خلاقیت های ساختاری بصری بود

محمود کلاری درباره همکاری خود با داریوش مهرجویی نیز گفت: من دوستی به نام احمد امینی دارم که در مجله فیلم می نوشت و اکنون یک کارگردان است. او در مدرسه سینما و تلویزیون قبول شده بود و من در برخی کلاس ها او را همراهی می کردم. در کلاس تحلیل فیلم استاد فرمان آرا، فیلم «پستچی» را نمایش دادند و مهرجویی نیز در کلاس حاضر بود. هرگز فکر نمی کردم چند سال بعد و در پنج فیلم «سارا»، «لیلا»، «درخت گلابی»، «میکس» و «اشباح» با او کار کنم و چند فیلم را نیز با فرمان آرا در کارنامه کاری خود ثبت کنم. به نظرم مهم این است که با تمام وجود به خواسته خود باور داشته باشیم. ویژگی کار مهرجویی در خلاقیت های ساختاری بصری است.

وی ادامه داد: مهرجویی یکی از خلاق ترین و هنرمندترین فیلمسازانی بود که در مسیر حرفه ای خود با او کار کردم. همه فیلمسازان دوره هایی را در مسیر کار خود طی می کنند. مانند کاپولا که فیلم های آخر او نتیجه مطلوبی ندارند، زیرا رفته رفته ذهن انسان از قدرت خلاقیت و باروری خود خارج می شود. من در دوره ای که در کنار مهرجویی بودم، با شخصیتی بسیار عجیب مواجه بودم و از او موارد بسیاری را آموختم.

این فیلمبردار مطرح سینمای ایران ادامه داد: در فیلم «ماهی و گربه» من و کوهیار پسرم، 4 بار دوربین را از یکدیگر تحویل گرفتیم و در دانشگاه کلمبیا یکی از فیلمبرداران مطرح جهان به من گفت این اتفاق در جهان بی سابقه است. اگر چنین مواردی در جای درست خود اتفاق افتاده باشد دارای اهمیت است و در غیر این صورت لزومی ندارد. در فیلم «درخت گلابی» مهرجویی پلان هایی را برای من توضیح داد و از من خواست در طول یک پلان، مدام فلو و فوکوس های مختلفی وجود داشته باشد و درباره کارکرد آن نیز توضیحی ارایه نداد. زمانی که فیلم را دیدم با تصویری بسیار جالب و خلاقانه در راستای انتقال حسی مواجه شدم که غیر از این روش، به هیچ شکل دیگری قابل لمس نبود. فیلم درخت گلابی دیجیتایز شده و باکیفیت بالایی در موزه هنرهای معاصر نیویورک به نمایش درآمد و توجه زیادی را به خود جلب کرد.

کلاری خاطرنشان کرد: مهرجویی به عنوان کارگردان پشتوانه و قوت قلب بسیار خوبی برای عوامل بود و اگر روزی هر یک از شما به فیلمسازی روی آوردید، تلاش کنید تا حتما چنین رویه ای را در پیش بگیرید. چنین شمایلی را بعدها در اصغر فرهادی دیدم و او کاملا به آنچه می خواست، آگاهی داشت. «جدایی نادر از سیمین» آخرین فیلمی بود که من به صورت نگاتیو فیلمبرداری کردم.

هر فیلم حاصل اندیشه کارگردان است

کلاری درباره ارتباط میان کارگردان و فیلمبردار گفت: هر فیلم حاصل اندیشه، ذهنیات، جهان بینی و سلیقه کارگردان است و در این مورد تردیدی وجود ندارد. مهم ترین نمونه در سینما «همشهری کین» است. در این فیلم اگر فیلمبرداری دیگر حاضر بود، نتیجه به اثری متفاوت تبدیل می شد. نقش فیلمبردار در این اثر به اندازه ای غیر قابل انکار است که اورسن ولز که شخصی بسیار خودشیفته بود، نام او را در تیتراژ فیلم در کنار نام خود قرار داده بود و این موضوع در تاریخ سینما نمونه دیگری ندارد. وی افزود: فیلمبردار صاحب تالیف نیست و به کار بردن واژه سبک برای یک فیلمبردار معنایی ندارد و هر خلاقیتی که در سینما وجود داشته است، تا اواخر دهه سی به اتمام رسیده و هیچ گونه نکته تازه ای پس از آن وجود نداشته است. در فیلم «باد ما را خواهد برد» در سفری 10 روزه برای پیدا کردن لوکیشن من و کیارستمی با یکدیگر همراه شدیم. کیارستمی اصرار داشت تعداد اعضای گروه زیاد نباشد و به همین دلیل بهزاد دورانی که از عوامل بود را به عنوان بازیگر انتخاب کرد.

فیلمبردار باید اعتماد بازیگر را جلب کند

کلاری در خصوص همکاری با فرهادی در فیلم «جدایی نادر از سیمین» گفت: فرهادی درباره این فیلم در تردید جدی بود و اولین بار که یکدیگر را دیدیم نظر من را درباره فیلمنامه جویا شد و به نظرم متن دارای ویژگی های فوق العاده بود. من این فیلمنامه را در یک جلسه خواندم و چنان درگیر آن شدم که تصاویر فیلم را در ذهن خود دیدم. او در طول فیلمبرداری دلشوره عجیبی داشت و در بین برداشت ها نتیجه هر برداشت را از من جویا می شد. فرهادی دارای تجربیات و دانش بسیاری در حوزه ادبیات دراماتیک بود و یک فیلمبردار که دارای درک و بینش سینمایی باشد، می تواند در مسیر ساخت فیلم به چنین فردی کمک کند، به بیانی دیگر، چیزی بیش از توانایی های فنی و تکنیکی در این خصوص نقش دارد.

کلاری در پایان گفت: فیلمبردار باید بتواند اعتماد بازیگر را جلب کند تا بعد از هر کات، او نظر فیلمبردار را جویا شود. این اتفاق نتیجه بسیار خوبی در پی خواهد داشت. بازیگر باید مطمئن شود که فیلمبردار به واسطه رعایت نکات فنی، توانایی او را نادیده نخواهد گرفت و باید به این درک برسد که هیچ یک از عوامل حاضر در گروه فیلمبرداری اشتباه نخواهند کرد.

کارگاه انتقال تجربه فیلمبرداری محمود کلاری در موزه سینما بیش از چهار ساعت به طول انجامید.