زنگ خطر ارزش آفرینی در صنعت پتروشیمی
صنعت پتروشیمی ایران سال هاست که به نماد ظرفیت های بزرگ و بهره برداری کوچک تبدیل شده است. این صنعت که یکی از ارکان حیاتی اقتصاد کشور است، با ارزآوری سالانه 15 میلیارد دلار، نقش پررنگی در تامین نیازهای ارزی ایفا می کند. اما آنچه صنعت پتروشیمی ایران را به چالش کشیده، شکاف عمیق میان ظرفیت های موجود و ارزش آفرینی واقعی آن است. آمارها نشان می دهد که از سال 1390 تاکنون، تولید محصولات پتروشیمی ایران از 43 میلیون تن به 72 میلیون تن در سال افزایش یافته است و به لحاظ حجم تولید جایگاه قابل قبولی در دنیا برای صنعت پتروشیمی ایران به دست آمده است به طوری که در برخی محصولات مثل متانول، اوره و آمونیاک جزو تولیدکنندگان و صادرکنندگان بزرگ دنیاست، اما ارزش فروش این محصولات همچنان ثابت مانده و تغییری در درآمد ارزی ایجاد نشده است. 72 میلیون تن تولید در سال، اما تنها 15 میلیارد دلار درآمد؛ عددی که بیشتر از یک واقعیت، یک زنگ خطر است.
این مساله علاوه بر بحران های مدیریتی، تحریم ها و وعده های ناتمام سیاسی، ناشی از تمرکز بیش از حد بر افزایش تناژ تولید به جای توسعه زنجیره ارزش است که همگی دست به دست هم داده اند تا پتروشیمی ایران از جایگاه شایسته خود در اقتصاد جهانی فاصله بگیرد. خام فروشی محصولات و تولید مواد اولیه به جای محصولات نهایی با ارزش افزوده بالا، یکی از دلایل اصلی محدود شدن درآمد این صنعت است. در حالی که رقبای ما در صنعت پتروشیمی از طریق توسعه صنایع پایین دستی و عرضه محصولات پیچیده با ارزش افزوده بالا، ارزش آفرینی چند برابری را تجربه می کنند، پتروشیمی ایران در دام رویکرد سنتی به توسعه صنعت و تولید مواد اولیه گرفتار است و هنوز متانول و اتیلن صادر می کند.
یکی از مهم ترین عوامل ناکامی در تحقق ظرفیت های صنعت پتروشیمی، نبود یک برنامه جامع و استراتژیک برای توسعه و تکمیل زنجیره ارزش است. برنامه ریزی ها در این صنعت اغلب کوتاه مدت و پراکنده بوده و به جای تمرکز بر توسعه پایدار، بر افزایش تولیدات اولیه متمرکز شده است. این وضعیت باعث شده است تا زیرساخت های لازم برای صنایع پایین دستی و توسعه زنجیره ارزش ایجاد نشود.
در کشورهای پیشرو، وجود یک نقشه راه جامع، توسعه صنعت پتروشیمی را به سمت تولید محصولات با ارزش افزوده بالا هدایت کرده است. در ایران، نبود چنین حاکمیتی، علاوه بر کاهش بهره وری، موجب هدررفت منابع و محدود شدن توان رقابتی در بازارهای جهانی شده است.
خصوصی سازی نیز که زمانی به عنوان راه حل بسیاری از مشکلات معرفی می شد، در عمل محقق نشده و نتوانسته مسیر این صنعت را اصلاح کند. واگذاری شرکت های پتروشیمی به صندوق های بازنشستگی و نهادهای غیرمتخصص، نه تنها مشکل را حل نکرد و بهره وری را افزایش نداده، بلکه به تضعیف مدیریت و کاهش نظارت موثر منجر شده و مشکلات جدیدی به صنعت اضافه کرده است. این موضوع باعث شده که بسیاری از این شرکت ها بدون چشم انداز روشن و برنامه استراتژیک فعالیت کنند.
یکی دیگر از چالش های جدی این صنعت، تعدد طرح های نیمه تمام است. پروژه هایی که بدون تضمین تامین خوراک و بازار فروش آغاز شده اند، منابع مالی کشور را به خود اختصاص داده اند، در حالی که بهره وری سرمایه را کاهش داده اند. این پروژه ها نه تنها بار مالی سنگینی به دوش اقتصاد گذاشته اند، بلکه ظرفیت های موجود را نیز به هدر داده اند.
تحریم های بین المللی نیز، نه تنها بر صادرات محصولات پتروشیمی اثر گذاشته اند، بلکه توسعه این صنعت را نیز محدود کرده اند. مشکلاتی مانند دسترسی محدود به فناوری های پیشرفته، افزایش هزینه های صادرات و کاهش توان رقابت پذیری در بازارهای جهانی، از جمله نتایج مستقیم تحریم ها هستند. ایران به دلیل نبود سرمایه گذاری کافی در زنجیره ارزش و تحریم های شدید بانکی، به خام فروشی محصولات اولیه متکی شده است. این در حالی است که رقبای منطقه ای، با استفاده از فناوری های مدرن و توسعه صنایع پایین دستی، به تولید محصولات نهایی و ارزش افزوده بالاتر پرداخته اند.
علاوه بر این، این صنعت در میان مداخلات سیاسی گرفتار شده است. ورود سیاسیون به صنعت پتروشیمی و اعمال نفوذ در تصمیم گیری ها، توسعه این صنعت را کند کرده است. وعده های انتخاباتی و تصمیمات جناحی، بدون در نظر گرفتن الزامات تخصصی و اقتصادی، به ایجاد پدیده ای به نام «پترووعده ها» منجر شده است؛ وعده هایی که نه تنها عملی نمی شوند، بلکه مسیر توسعه صنعت را نیز مسدود می کنند.
اما آیا امیدی است؟ بله، اگر زاویه دیدمان را تغییر دهیم. برای عبور از این چالش ها و دستیابی به جایگاه واقعی پتروشیمی در اقتصاد کشور، اصلاحات عمیقی لازم است. اولین گام، تمرکز بر زنجیره ارزش و توسعه صنایع پایین دستی و تدوین نقشه راه جامع برای توسعه زنجیره ارزش است. تولید محصولات نهایی با ارزش افزوده بالا می تواند درآمد ارزی کشور را چند برابر کند و وابستگی به خام فروشی را کاهش دهد. دومین اقدام، بازنگری در فرآیند خصوصی سازی و واگذاری این صنعت به بخش های متخصص و توانمند است. اصلاح ساختار مالکیتی و شفافیت در مدیریت، می تواند زمینه ساز بهره وری بیشتر شود.
علاوه بر این، تکمیل پروژه های نیمه تمام بر اساس اولویت های اقتصادی، تقویت تحقیق و توسعه (R&D) و حذف مداخلات سیاسی در انتصاب مدیران، از دیگر گام های ضروری است. صنعت پتروشیمی ایران اگرچه با چالش های زیادی روبه روست، اما با اصلاح مسیر و بهره گیری از ظرفیت های واقعی، می تواند به یکی از موتورهای پیشران اقتصاد کشور تبدیل شود. اما این موتور نیاز به سوخت تازه دارد؛ سوختی از جنس شفافیت، تخصص و نگاه بلندمدت. سیاستگذاران باید تصمیم بگیرند که می خواهند با این ظرفیت چه کنند: آن را خاموش کنند یا روشن؟
اکنون زمان آن رسیده که این صنعت از دام خام فروشی رهایی یابد و با نگاه به آینده، در مسیر خلق ارزش و توسعه پایدار گام بردارد. شاید وقت آن رسیده باشد که پتروشیمی ایران نه فقط به عنوان تولیدکننده مواد اولیه، بلکه به عنوان یکی از بازیگران اصلی زنجیره ارزش جهانی شناخته شود.