به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب اسماعیل خیر جو

  • صمد رسول زاده اقدم *، اسماعیل خیرجو، وحیده عباسی

    خیانت زناشویی که امروزه پدیده‌ای رایج برای درمانگران خانواده شده است، مساله‌ای تکان‌دهنده برای زوج‌ها است. این پژوهش با هدف بررسی خیانت زناشویی مردان از شهریور سال 95 به مدت دو سال انجام یافت. در این مطالعه از روش پدیدارشناسی جهت کسب تجارب زنده زنانی که خیانت همسر را تجربه کرده‌اند، استفاده گردید. نمونه‌گیری هدفمند تا سطح اشباع داده‌ها (30 تن) ادامه یافت. روش اصلی جمع‌آوری داده‌ها، مصاحبه عمیق و بدون ساختار با سوالات باز بود و این امکان را برای شرکت‌کنندگان فراهم آورد تا به طور کامل تجربیات خود را در مورد پدیده تحت بررسی توضیح دهند. از مجموع مصاحبه‌های انجام گرفته، (26) مصاحبه از کیفیت مناسب جهت تحلیل داده‌ها برخوردار بود. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از روش مقایسه مداوم استفاده شد. یافته‌ها نشان داد که مردان خیانت‌کننده دو نوع رفتار را از خود بروز می‌دهند؛ یک دسته رفتارهایی هستند که تخریب‌کننده‌اند، همانند: بدبینی، تهدید به طلاق، خشونت و لجبازی. ولی دسته دیگر از رفتارها در جهت اصلاح رابطه هستند، همانند: اظهار پشیمانی، توجه و اظهار علاقه. زمانی که خانواده به دلیل وقوع خیانت دچار آشفتگی و بحران گشته است، ادامه رفتارهای تخریب‌کننده، مانند عدم تامین نیازهای عاطفی، بی‌توجهی مردان، مشکلات ارتباطی، عدم همدلی و همراهی و عدم گذراندن وقت با خانواده می‌تواند منجر به سردی عاطفی گشته و خانواده را به سمت فروپاشی کامل سوق دهد، ولی تداوم رفتارهای اصلاح‌کننده در دراز مدت به‌ شرط عدم تکرار خیانت، ممکن است به حل بحران ناشی از خیانت کمک کند.

    کلید واژگان: خیانت زناشویی, خانواده, تعهد, پژوهش کیفی, پدیدارشناسی}
    Samad Rasoulzadeh Aghdam *, Esmaeel Kheyrjou, Vahideh Abbasi

    Marital infidelity, which has become a common phenomenon for family therapists today, is a shocking issue for couples. The aim of this study was to investigate the behaviors of traitorous men and its consequences in September 2016. In this study, the phenomenological method was used to gain live experiences of women who have experienced infidelity. Purposeful sampling was continued up to the data saturation level (30 people). The main method of data collection was in-depth and unstructured interviews with open-ended questions, allowing participants to fully describe their experiences with the phenomenon under study. Out of the total number of interviews, 26 interviews were of good quality for data analysis. Continuous comparison method was used to analyze the data. The findings show that unfaithful men exhibit two types of behavior, one of which is destructive, such as pessimism, the threat of divorce, violence, and stubbornness. But other behaviors are aimed at improving the relationship, such as expressing regret and paying attention and expressing interest. When the family is in turmoil due to infidelity, continuing destructive behaviors such as not meeting emotional needs, male neglect, communication problems, lack of empathy and companionship and not spending time with the family can lead to emotional divorce and the family to push the side of complete collapse. But continuing corrective behaviors in the long run, provided the betrayal is not repeated, may help resolve the crisis caused by the betrayal.

    Keywords: Infidelity, family, Obligation, qualitative research, Phenomenology}
  • اکبر جلیلی*، اسماعیل خیر جو، مسعود حجازی، محمد سعید احمدی، یلدا رستمی
    مقدمه
    این پژوهش با هدف بررسی رابطه بهره هوشی و فراشناخت با عملکرد تحصیلی با میانجی تفکر انتقادی انجام یافت.
    روش کار
    برای انجام این پژوهش 300 نفرازدانش آموزان دبیرستانهای شهرخرمدره به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند (که بعد از حذف داده های پرت 289 نفر بعنوان نمونه باقی ماند). برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های: ماتریس های پیش رونده ریون (RPM)، باورهای فراشناختی ولز (30-MCQ)، آزمون گرایش تفکر انتقادی کالیفرنیا (cctst) و شاخص معدل تحصیلی استفاده شد.
    یافته ها
    پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، الگویابی معادلات ساختاری و آزمون بوت استراپ در دستور کامپیوتری ماکرو پریچر و هیز (AMOS-20) انجام شد. یافته ها نشان داد، مدل پیشنهادی معادلات ساختاری روابط بین متغیرهای مذکور، از برازش قابل قبولی برخوردار است.
    نتیجه گیری
    نتیجه پژوهش مشخص نمود هوشبهر و فراشناخت هم به صورت مستقیم و هم بصورت غیر مستقیم از طریق تفکر انتقادی با عملکرد تحصیلی رابطه دارند.
    کلید واژگان: بهره هوشی, فراشناخت, عملکرد تحصیلی, تفکر انتقادی}
    Akbar Jalili*, Esmail Kheyrjoo, Masoud Hejazi, Mohammad Saeid Ahmadi, Yalda Rostami
    Introduction
    This research was conducted to investigate the relationship between IQ and metacognition with critical educational performance.
    Methods
    For this research, 300 high school students from Kermandreh city were selected by multistage sampling method (after deletion of data 289 persons remained as a sample). Data were collected using.
    Results
    Raven's Evolutionary Matrix (RPM), Classroom Metacognitive Beliefs (MCQ-30), California Critical Tendency (Cctst), and GPA.
    Findings
    The present study was correlation and data analysis using Pearson correlation coefficient, structural algorithms and Bootstrap test on the Macro-Protract and Hayes computer program (AMOS-20). The results showed that the proposed model of the structure of the relationships between the variables was acceptable.
    Conclusions
    The result of the research has shown that meta-analysis and meta-analysis both directly and indirectly relate to critical education.
    Keywords: IQ, Metacognition, Academic Performance, Critical Thinking}
  • نرجس بیابانی، اسماعیل خیرجو *، پروانه علایی
    زمینه و هدف
    وجود کودک آسیب دیده باعث ایجاد استرس روحی روانی در خانواده و به ویژه مادر به دلیل مسئولیت مراقبت و سرپرستی، شده و والدین کودکان مبتلا به ناتوانی های رشدی، مشکلات زیادی را متحمل می شوند. هدف پژوهش حاضر، مقایسه کیفیت زندگی، عدم تحمل بلاتکلیفی و استرس والدگری مادران دارای فرزند کم توان ذهنی با مادران دارای فرزند عادی بود.
    روش و مواد
    روش پژوهش حاضر از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران 25 تا 35 سال دارای فرزند زیر 12 سال ساکن در شهرستان بردسکن در سال 1397 بود که دو گروه 64 نفری از مادران دارای فرزند کم توان ذهنی و مادران دارای فرزند عادی از میان آنها به صورت در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت- فرم کوتاه، پرسشنامه عدم تحمل بلاتکلیفی و پرسشنامه استرس فرزند پروری جمع آوری شدند و داده ها با آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری و نرم افزار SPSS-16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    میانگین (انحراف معیار) سن گروه مادران دارای فرزند کم توان ذهنی (9/8) 6/32 و گروه مادران دارای فرزند عادی (6/7) 8/31 سال بود. میانگین (انحراف معیار) نمره کیفیت زندگی در گروه مادران دارای فرزند عادی، (7/10) 4/106 و بالاتر از گروه مادران دارای فرزند کم توان ذهنی، (4/14) 9/84 بود (001/0>P). میانگین (انحراف معیار) نمره عدم تحمل بلاتکلیفی در گروه مادران دارای فرزند کم توان ذهنی (4/15) 6/73 بالاتر از گروه مادران دارای فرزند عادی (2/23) 5/56 است (001/0>P). میانگین (انحراف معیار) نمره استرس والدگری در گروه مادران دارای فرزند کم توان ذهنی، (4/19) 6/111 بالاتر از گروه مادران دارای فرزند عادی، (5/15) 3/65 بود (001/0>P).
    نتیجه گیری
    مطالعه نشان داد که عدم تحمل بلاتکلیفی و استرس والدگری مادران دارای فرزند کم توان ذهنی از مادران با فرزند عادی بالاتر و کیفیت زندگی شان پایین تر بود.
    کلید واژگان: کودک, مادران, افراد کم توان ذهنی, کیفیت زندگی, والدین}
    Narjes Biabani, Esmail Kheirjoo*, Parvaneh Alaie
    Background and Objective
    Having disabled children imposes mental stress on family members and especially mother, considering her main responsibility in raising children. The purpose of this study was to compare the quality of life, intolerance of uncertainty, and parenting stress among mothers with mentally retarded children and their peers.
    Materials and Methods
    This study was of causal-comparative design. The statistical population included all mothers aged 25 to 35 who had children less than 12 years of age living in Bardaskan city, in Razavi Khorasan Province located in north-eastern Iran, in 2018. Two groups including 64 mothers with mentally retarded children and peers, who were mothers with normal children, were selected by convenience sampling. Data were collected using the World Health Organization's Quality of Life Questionnaire-Short Form, Intolerance of Uncertainty Questionnaire and Parenting Stress Questionnaire. Data were analyzed by multivariate analysis of variance analysis using SPSS software version 16.
    Results
    The mean (SD) age was 32.6 (8.9) among mothers with mentally retarded children and 31.8 (7.6) among peers. The mean (SD) quality of life score among peers was 106.4 (10.7) which was higher than mothers with mentally retarded children with a mean (SD) of 84.9 (14.4) (P<0.001). The mean (SD) intolerance of uncertainty score among mothers with mentally retarded children was 73.6 (15.4) which was higher than peers with a mean (SD) of 56.5 (23.2) (P<0.001). The mean (SD) parental stress score among mothers with mentally retarded children was 111.61 (19.4) which was higher than peers with a mean (SD) of 65.3 (15.5) (P<0.001).
    Conclusion
    The study showed that intolerance of uncertainty and stress of parenting among mothers with mentally retarded children was higher while their quality of life was lower than peers.
    Keywords: Child, Mentally disabled persons, Mothers, Parents, Quality of life}
  • اسماعیل خیرجو، علی قره داغی*، فریبا جعفری روشن، منصور حرفه دوست
    در سالهای اخیر درمانهای متنوع غیر دارویی برای درمان اختلال کمبود توجه- بیش فعالی توسعه داده شده است. اکثر این درمانهای غیر دارویی حوزه هایی مشترک نقصان های مرتبط با نقص توجه/بیش فعالی نظیر مشکلات تحصیلی، کاری، روابط بین فردی، و کارکردهای اجرایی را مورد هدف قرار داده اند. هدف پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی درمان رفتاری- شناختی گروهی، در بهبود نشانگان اصلی اختلال نقص توجه/بیش فعالی بزرگسالی و افسردگی و اضطراب، عزت نفس همراه با آن در دانشجویان بود. برای این منظور، طی یک پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل، 30 نفر از دانشجویان (12 دختر، 18 پسر) با تشخیص بیش فعالی، به شیوه ی  نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) کاربندی شدند.  آزمودنی ها قبل و بعد از اتمام مداخلات و یک ماه پس از اتمام جلسات، از نظر میزان اختلال بیش فعالی-کمبود توجه، اضطراب، افسردگی، و عزت نفس مورد آزمون قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای (هر هفته 2 جلسه) مداخله ی رفتاری- شناختی را دریافت کردند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره ی مختلط (درون گروهی- بین گروهی) نشان داد که درمان رفتاری- شناختی گروهی در بهبود نشانگان اختلال نقص توجه/بیش فعالی، افزایش عزت نفس و کاهش افسردگی و اضطراب دانشجویان دارای اختلال بیش فعالی- کمبود توجه اثر بخش است.
    کلید واژگان: اختلال نقص توجه, بیش فعالی بزرگسالان, درمان شناختی رفتاری}
    Esmael Kheirjoo, Ali Gharadagi *, Fariba Jafariroshan, Mansur Herfedust
    In last years, various non-pharmacological treatments have been developed for the treatment of adulthood attention deficit hyperactivity disorder (ADHD) syndrome. Most of these non-pharmacological treatments have targeted common areas of attention deficit hyperactivity disorder, such as educational problems, work, interpersonal relationships, and executive functions. The purpose of this study was to determine the effectiveness of cognitive-behavioral group therapy in improvement the main symptom of attention deficit disorder / ADHD and depression and anxiety, self-esteem with it in students. For this purpose, in a quasi-experimental, pre-test, post-test and control group, 30 students (12 female, 18 male) with hyperactivity diagnosis were selected by the method of targeted sampling and divided into two groups: experimental and control group (Each group was 15 subject). Subjects were tested for attention deficit hyperactivity disorder, attention deficit disorder, anxiety, depression, and self-esteem before and after intervention and one month after the end of the sessions. The experimental group received a cognitive-behavioral intervention for 8 sessions of 90 minutes (2 sessions per week). The results of mixed multivariate analysis of variance (intragroup-intergroup analysis) showed that cognitive-behavioral group therapy is effective to improve the attention deficit/hyperactivity disorder syndrome, increasing self-esteem and decreasing depression and anxiety of students with hyperactivity disorder.
    Keywords: attention deficit hyperactivity disorder, Cognitive-Behavioral Therapy}
  • منصور حرفه دوست، ناهید راستگو، اسماعیل خیرجو، علیرضا صفرلویی
    مقدمه
    باوجود اینکه نزدیک به یک قرن از پژوهش در حوزه مطالعات فرهنگ واژگانی و نظریه صفات شخصیتی می گذرد تحقیقات معدودی در جامعه ایرانی در جهت استخراج عوامل مرتبه پایین تر شخصیتی استخراج شده از طریق مطالعات فرهنگ واژگانی صورت گرفته است. این پژوهش به منظور توسعه یک مدل مبتنی بر تحلیل عاملی از شخصیت بر اساس مطالعه فرهنگ واژگانی در فرهنگ ایرانی اجرا شد.
    روش
    این پژوهش از نوع تحقیقات بنیادین و از نظر جمع آوری داده ها نوعی تحقیق زمینه یابی است. جامعه پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه های تهران بودند که 763 دانشجو از میان آن ها به طور تصادفی خوشه ایبه چک لیستی مستقل از 147 صفت شخصیتی که توسط محققان بر اساس الگوی مطالعات فرهنگ واژگانی شخصیت از کتب فرهنگ لغات و ضرب المثل های فارسی تهیه شده بود پاسخ دادند و در انتها مدل 5 عاملی شخصیت در فرهنگ ایرانی توسط روش تحلیل عامل اکتشافی یا چرخش واریماکس اکتشاف شد.
    یافته ها
    تحلیل عاملی مرتبه پایین تر با روش مولفه های اصلی- چرخش متمایل بر روی ابعاد مدل پنج عاملی استخراج شده در فرهنگ ایرانی (ابعاد روان رنجور خویی، توافق پذیری، وظیفه شناسی، برونگرایی آمیخته با عقلانیت، و بعد متانت) بکار گرفته شد. به منظور تعیین خرده مولفه های هر یک از ابعاد شخصیت از روش تحلیل موازی استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی مرتبه پایین تر گویای این بود که علی رغم شباهت هایی بین رویه های اکتشاف شده برای عوامل شخصیت تفاوت های بارزی بین مدل فعلی تحقیق با مدل های شناخته شده جهانی وجود دارد.
    نتیجه گیری
    مقایسه مدل های سلسله مراتبی مطالعه فرهنگ واژگانی فعلی با مدل های نظری دلالت های مهمی را در توسعه مدل های شخصیت منطبق بر فرهنگ ایرانی به همراه دارد که باید مورد توجه سازندگان ابزار شخصیت قرار بگیرد.
    کلید واژگان: تحلیل عاملی مرتبه دوم, شخصیت, مطالعه فرهنگ واژگانی, تحلیل عاملی}
    M. Herfedoust, N. Rastgoo, S. Kheirjoo, A. Safarlooei
    Introduction
    In spite of one century research on lexical study of personality, have beenonly few systematic basic lexical study of personality in Iranian culture. Current study aimed to develop a hierarchical personality model based on Persian lexical study.
    Method
    763 students through Tehran universities were randomly recruited and responded to 147 personality descriptors that had already developed by current researchers based on personality lexical studies guidelines through Persian dictionaries.
    Results
    Lower order factor analysis using principle component analysis-direct Oblimin rotation conducted on Iranian personality dimensions that already discovered by last research(Neuroticism, Agreeableness,Conscientiousness, Extraversion combined with Openness to Experience, and Sobriety). Parallel analysis was used to determine the number of factors. Results of current research implied that in spite of big similarities between sub-components of extracted factors of this research and best-known personality models, there are distinct difference between these models.
    Conclusion
    Comparing current hierarchical models of Iranian personality lexical study with theoretical models give many useful implications in developing comprehensive model of personality in Iranian culture.
    Keywords: hierarchical model, personality, lexical study, factor analysis}
  • ناهید راستگو *، منصور حرفه دوست، اسماعیل خیرجو
    هدف
    این پژوهش به منظور بررسی اثربخش بودن آموزش کوتاه مدت گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش علائم مربوط به فرسودگی شغلی و برخی نشانگان آسیب شناسی روانی (نظیر افسردگی، و استرس) و افزایش رضایت شغلی معلمان به روش نیمه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد.
    روش
    پژوهش حاضر در سال 1393در شهر ارومیه انجام شد. جامعه آماری شامل معلمانی بود که در رشته های علوم تربیتی دانشگاه آزاد ارومیه مشغول به تحصیل بودند. بعد از غربالگری اولیه آزمون فرسودگی شغلی مازلاچ 28 نفر از معلمان شهر ارومیه (دانشجویان رشته های علوم تربیتی دانشگاه آزاد) که دارای 5/1 نمره انحراف معیار بالای میانگین در فرسودگی شغلی بودند، انتخاب و به روش تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش گماشته شدند. همه معلمان قبل و بعد از مداخله به پرسش نامه های فرسودگی شغلی مازلاچ، رضایت شغلی برایفیلد و روث، مقیاس رضایت معلم لیم-هو و تانگ-آو ( 2006)، افسردگی بک، ومقیاس استرس ادراک شده (PSS) پاسخ گفتند. مداخله در 11 جلسه 8 هفته ای (36 ساعت) روی گروه آزمایش صورت گرفت.
    یافته ها
    داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری برای نمرات تفاضلی (پیش آزمون از پس آزمون) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. در کل نتیجه این پژوهش نشان گر این بود که برنامه آموزش گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی تاثیر معنی داری در کاهش مشکلات مربوط به فرسودگی شغلی معلمان و برخی از مشکلات آسیب شناختی روانی نظیر استرس، افسردگی و اضطراب و همچنین افزایش مثبتی در نمرات رضایت شغلی معلمان شرکت کننده در این برنامه ها دارد. نتایج حاکی از اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی در معلمان دارای فرسودگی شغلی بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به شیوع بالای فرسودگی شغلی و علایم آسیب شناختی روانی در بین معلمان، برنامه آموزش گروهی ذهن آگاهی را می توان برای کاهش نشانگان فرسودگی در مدارس پیشنهاد کرد.
    کلید واژگان: آسیب شناسی روانی, آموزش ذهن آگاهی, رضایت شغلی, فرسودگی شغلی, معلم}
    Nahid Rastgoo*, Mansoor Herfedost, Esmail Kheyrjoo
    Introduction
    Current research conducted to investigate the effectiveness of short-term group-based mindfulness training in reduction the teacher’s burnout and some psychopathological symptoms (such as depression, and stress) and improvement the teacher’s job satisfaction.
    Method
    Semi-experimental pre intervention and post intervention research design with control group was chosen for study. After screening by Maslach Burnout Inventory , 28 teacher who had z scores higher than 1.5 were chosen and randomly assigned to experimental and control groups. All teacher responded to Maslach Burnout Inventory, job satisfaction scale, teacher satisfaction, beck depression scales, and perceived stress scales (pss) in pre and post intervention time. The intervention was implemented in current research based on group-based mindfulness program and involve 11 seasons of 8 weeks (36-hr).
    Results
    Data analysis by MANOVA revealed that two groups were different in all scales and subscales of outcome scores. Result implied to effectiveness of mindfulness based training in burnout teachers.
    Conclusion
    in regard to high Prevalence rate of burnout in teachers population, the results of current study implied that the usefulness and effectiveness of mind-fullness training in this context.
    Keywords: job satisfaction, Mindfulness training, teacher, teacher burnout, psychopathology}
  • علی طیرانی راد، نورعلی فرخی، اسماعیل خیرجو، نفیسه صریحی
    هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان های شناختی-رفتاری، مواجهه و پیشگیری از پاسخ و دارویی در درمان اختلال وسواس فکری-عملی با استفاده از روش فرا تحلیل و همچنین مقایسه کارایی این روش ها در درمان اختلال وسواس فکری-عملی بود. برای انتخاب پژوهش های مورد نیاز از روش مرور ساختاریافته بهره گرفته شد. بدین ترتیب 28 مطالعه، مشتمل بر رساله های کارشناسی ارشد، دکتری و مقاله (داخلی و خارجی) که از روش های درمانی فوق الذکر برای درمان اختلال وسواس فکری-عملی بهره برده بودند، به عنوان نمونه پژوهشی مورداستفاده قرار گرفتند. عامل مهم در مناسب تشخیص دادن این پژوهش ها، روش های آماری مورداستفاده برای تجزیه وتحلیل داده های آن ها بوده است. برای محاسبه اندازه های اثر، تفاوت استاندارد بین میانگین ها مورداستفاده قرارگرفته است. بر اساس نتایج به دست آمده، درمان شناختی-رفتاری دارای اندازه اثری برابر با 611/ 1 هست. همچنین روش های مواجهه و پیشگیری از پاسخ و درمان های دارویی نیز به ترتیب اندازه اثر هایی برابر با 59/ 1 و 617/ 0 را نشان داده اند که نشان دهنده تاثیرگذار بودن درمان های نامبرده است. از طرفی دیگر، مقایسه کارایی این درمان ها نشان داد که درمان شناختی-رفتاری بیشترین میزان اثربخشی را برای درمان اختلال وسواس فکری-عملی داراست. همچنین درمان دارویی در مقایسه با درمان های روان شناختی از کارایی کمتری برخوردار است.
    کلید واژگان: اختلال وسواس فکری, عملی, درمان روان شناختی, درمان دارویی, فرا تحلیل}
    Ali Tayarani Rad, Noorali Farrokhi, Esmail Keirjoo, Nafiseh Sarihi
    This study deals with the effect of cognitive-behavioral therapy, response prevention and exposure and medicinal treatments on OCD using a meta-analysis and by means of drawing a comparison between such techniques and OCD treatment. The structured review method was adopted for the purpose of selecting the required surveys; therefore, 28 surveys, including master's degree and doctoral theses and local and foreign papers and articles drawing upon the foregoing methods in OCD treatment, were selected as the research sample. The important factor in determining suitability of the studies and surveys was the statistical methods employed for their data analyses. In order to compute effect sizes, the standard difference between means was used. According to the ensuing results, CBT has an effect size of 1.611. Moreover, effect sizes of response prevention and exposure techniques and medicinal treatments were put at 1.59 and 0.617 respectively, suggesting effectiveness of the foregoing treatments. A comparison of efficiency of such therapies and treatments demonstrated, on the other hand, that CBT has the highest level of effect in OCD treatment. Furthermore, medicinal care is less effective than psychological therapies and treatments.
    Keywords: Obsessive, Compulsive Disorder (OCD), Psychological Treatment, Medicinal Treatment, Meta, Analysis}
  • منصور حرفه دوست، اسماعیل خیرجو، مجتبی سلم آبادی، زهرا فیض الهی، نورعلی فرخی
    هدف این پژوهش بررسی نقش میانجی متغیرهای محیطی (ارتباط والد-کودک)، منبع کنترل و عملکرد تحصیلی به منظور تبیین افسردگی کودکان با اختلالنارسایی توجه - بیش فعالی بود. بعد از غربالگری کودکان مشغول به تحصیل در پایه پنجم ابتدایی مقیاس های مدیریت رفتاری و تنیدگی والدگری به عنوان نشان گرهای مربوط به رابطه والد-کودک و مقیاس اختلالنارسایی توجه - بیش فعالی توسط مادران و آزمون عملکرد تحصیلی محقق ساخته و پرسش نامه افسردگی و منبع کنترل بر روی کودکان اجرا شد. تحلیل ضرایب همبستگی نشان گر ارتباط مثبت و معنی دار بین اختلال بعد نارسایی توجه و افسردگی بود؛ همچنین بین سه متغیر واسطه با افسردگی و بعد نارسایی توجه ارتباط معنی داری وجود داشت. تحلیل معادلات ساختاری نشان گر اهمیت متغیر ارتباط والد-کودک به عنوان متغیر میانجی گر رابطه بین اختلالنارسایی توجه و افسردگی بود. دو متغیر عملکرد تحصیلی و مکان کنترل نتوانستند به عنوان متغیر میانجی در الگو عمل کنند. یافته های این پژوهش تایید کننده اهمیت ارتباط والد-کودک و والدگری در اختلال افسردگی کودکان با اختلالنارسایی توجه- بیش فعالیاست که باید در درمان و مشاوره این گروه از کودکان مورد توجه قرار گیرد.
    کلید واژگان: افسردگی کودکان, اختلالنارسایی توجه, بیش فعالی, ارتباط والد, کودک, عملکرد تحصیلی, منبع کنترل}
    Mansour Herfedoost, Esmaeel Kheirjo, Mojtaba Salmabadi, Zahra Fezolahi, Nourali Farokhi
    The aim of this study was to investigate the mediating role of environmental variables (parent-child relationship)، locus of control، and academic performance to explain the depression of the children with ADHD. After screening the fifth grade elementary school students by Conner''s teacher rating scale، throughDiagnostic Interview Schedule for Children (according to DSM-IV)، 113 children were selected as the clinical group. Behavioral management and parenting stress scales as ADHD symptoms indicators were given to mothers، and academic performance test، parent-child relationship questionnaire،locus of control and depression scale were administrated on the children. Pearson correlation coefficientsindicated positive relationships between depression with inattention dimension. There was also a significant relationship between the three mediating variables with depression and inattention dimension of ADHD. Structural equation modeling indicated the importance of parent-child relationship as a mediator variable for inattention-depression relationship. Academic achievement and locus of control couldn’t beeffective mediators in this model. Results of the current study implied the importance of parent-child relationship in ADHD children''s depression. This result should be more considered in counselingwith these children.
    Keywords: Children Depression, ADHD Symptoms, Parent, Child Relationship, Academic Achievement, Locus of Control}
  • منصور حرفه دوست، محمد علی یزدان پناه، نفیسه صریحی، اسماعیل خیرجو
    زمینه
    تحقیقات انجام شده در مورد نقش دو زبانگی و خلاقیت آثار متناقضی را به همراه داشته است. بخشی از این محدودیت ها به نحوه سنجش خلاقیت اشاره می کند. اکثر تحقیقات انجام شده در این حوزه از آزمون های خود سنجی خلاقیت یا تفکر خلاق و واگرا به عنوان نشانگری برای خلاقیت استفاده کرده اند. این در حالی است که تحقیقات جدید دال بر همبستگی ضعیف بین عملکرد واقعی خلاقیت و آزمون های فوق الذکر هستند. این پژوهش با استفاده از ابزارهای سنتی و جدید خلاقیت به بررسی نقش دو زبانه بودن بر خلاقیت پرداخته است.
    هدف
    هدف این پژوهش مقایسه دانشجویان دو زبانه و یک زبانه در ابعاد آزمون تفکر خلاق تورنس و عملکرد واقعی خلاقیت بود.
    روش
    طرح این پژوهش از نوع تحقیقات مقطعی بوده و شیوه جمع آوری داده ها به صورت همزمان صورت گرفت. برای کنترل آثار مربوط به تحصیلات از دانشجویان کارشناسی ارشد دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی (103 نفر دو زبانه و 103 نفر یک زبانه) استفاده شد. از آزمون تصویری خلاقیت تورنس برای سنجش توان خلاقیت و از سنجش توافقی برای سنجش عملکرد خلاقانه استفاده شد.
    یافته ها
    تحلیل واریانس چند متغیره نشانگر برتری دانشجویان دو زبانه ها در سه بعد آزمون تفکر خلاق تورنس(سیالی، بسط، اصالت) بود. بین دو زبانه ها و یک زبانه ها در دو بعد دیگر تفکر خلاق (انتزاعی بودن عناوین و بسته بودن پیش رس) تفاوتی معنادار وجود نداشت. همچنین هیچ تفاوت معنی داری در عملکرد واقعی خلاقیت (فن سنجش توافقی) بین دو زبانه ها و یک زبانه ها وجود نداشت.
    بحث و نتیجه گیری
    نتایج این پژوهش دال بر این بود که وقتی خلاقیت توسط آزمون هایی نظیر تفکر واگرای تورنس، که آزمونی برای سنجش توان خلاقیت (نه عملکرد) است، مورد سنجش می گیرد دو زبانه ها نسبت به تک زبانه ها برتری خفیفی نشان می دهند. اما وقتی خلاقیت توسط آزمون های عملکردی خلاقیت مورد سنجش قرار می گیرند، این برتری دیگر وجود ندارد.
    کلید واژگان: دو زبانگی, آزمون تفکر خلاقیت, عملکرد خلاقیت, فن سنجش توافقی}
    Context: Research aiming to study the effects of bilingualism on creativty have contradicatory results. Some parts of this conflicting results relates to meashring creativity. Most research in creativity studies use self-report questionaires or creative and divergent thinking as an indicator of creativity. However, resent research implided that ther is poor correlation between creative performance and mentioned tests. This research conducted using traditional and modern instruments to eluciadiate bilingulism effects on creativity.Target: the purpose of cureent study was comparative investigation of bilingual and monolingual students.
    Method
    croos- sectional desighn was used to gathering data simiultanusly. Master students of psychological – educational faculty of Allame tabatabaii university To control the educational level effects (103 bilngual, and 103 monolingual students).
    Finding
    Data analysis using MANOVA showed that in 3 dimensions (fluency, elobration, and originality)of Torrance creative thinking the bilingual students had advantages to monolinguals. But in other 2 dimesions of creative thinking, there was no significant difeerence between those groups. Resuls, also. Showed that there was no significant difference between monolinguals and bilinguals in creative performance.
    Conclusion
    results of current research implied when creativity was measured by tests such as Torrance creative thinking, bilingual students get higher scores. However, when creativity was assessed by creativity performance tests, this difference was not observed.
    Keywords: bilingualism, creative performance, creative thinking, consensual assessment technique}
  • اسماعیل خیرجو، حسن احدی، فرهاد جمهری
    این پژوهش با هدف مقایسه سبک زندگی ارتقادهنده سلامت در بیماران زن مبتلا به آرتریت روماتوئید با زنان سالم و تعیین ارتباط سبک زندگی ارتقادهنده سلامت با عوامل جمعیت شناختی اجرا شد. روش پژوهش پس رویدادی، و جامعه آماری پژوهش، زنان مبتلا به آرتریت روماتوئید و زنان سالم در شهر تبریز بودند که از میان آنها دو گروه 105 نفری با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار سنجش مقیاس سبک زندگی ارتقادهنده سلامت (والکر و همکاران، 1987) بود. داده ها از طریق آزمون t گروه های مستقل و رگرسیون چندگانه تحلیل شد. نتایج نشان داد، بین مولفه های سبک زندگی ارتقادهنده سلامت (بجز مدیریت فشار روانی)، شامل مسوولیت پذیری سلامت، فعالیت بدنی، تغذیه، خودشکوفایی و حمایت بین فردی در زنان سالم با زنان مبتلا به آرتریت روماتوئید تفاوت معنادار وجود دارد (01/0P<). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که تحصیلات، به تنهایی 28 درصد از واریانس سبک زندگی ارتقادهنده سلامت را در بیماران زن مبتلا به آرتریت روماتوئید تبیین می کند.
    کلید واژگان: آرتریت روماتوئید, سبک زندگی ارتقادهنده سلامت, عوامل شخصی}
    The main purpose of this research were to study health- promotion lifestyle (HPL) of female rheumatoid arthritis patients in comparison with healthy women and to determine the relationship between demographic factors (including age, disease duration, income, and education) and lifestyles of these patients. With available sampling in 2011(1389s.c) in the city of Tabriz, 105 female rheumatoid arthritis patients and 105 healthy women participated in the research. Research instruments included a researcher made demographic questionnaire and Health Promoting Lifestyles Profile: || (Walker, Sechrist&Pender,1987). The data were analyzed by applying t- test for independent groups and multiple analyses of Variance. The data indicated that the healthy women had higher overall scores on the total HPL and six subscales than rheumatoid arthritis patients. Furthermore, based on t- test result, significant differences were observed between the overall rheumatoid arthritis patients HPL scores and healthy females except in stress management dimension(p<0.01). According to the results of regression analysis, 0.28 percent of the variance in the patients PHL can be explained by the demographic factor of education. These findings, it may be suggested that professionals encourage rheumatoid arthritis patients to practice in health- promo/ting behaviors with appropriate interventional and education methods.
    Keywords: Rheumatoid Arthritis Patients, Health Promoting Lifestyle, (HPL), demographic, Healthy Women}
  • پاسخ سیستم استرس و آرتریت روماتوئید
    اسماعیل خیرجو
  • پرومتووس رها شده از بند
    اسماعیل خیرجو، سعید ملیحی الذاکرینی
  • نوجوانی و فشار همسالان
    اسماعیل خیرجو
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال