به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب رقیه نوری زاده

  • فاطمه همتی، رقیه نوری زاده*، نوشین مبارکی، خلیل اسماعیل پور، عصمت مهرابی
    مقدمه

    در موارد نتایج غیرطبیعی پاپ اسمیر، کولپوسکوپی انجام می گردد. زنانی که جهت انجام کولپوسکوپی ارجاع داده می شوند، سطح بالایی از استرس را تجربه می کنند. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر مشاوره حمایتی بر استرس زنان آماده کولپوسکوپی طراحی شد.

    مواد و روش کار

    این مطالعه شبه تجربی بر روی 72 زن دارای نتایج پاپ اسمیر غیرطبیعی و آماده کولپوسکوپی مراجعه کننده به مرکز آموزشی-درمانی علوی اردبیل انجام گرفت. مشارکت کنندگان به صورت بلوک بندی تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تخصیص یافتند. در گروه مداخله، همراه با پمفلت حاوی اطلاعات مربوط به کولپوسکوپی، مشاوره حمایتی در گروه های 3 نفره، سه روز در میان به مدت سه جلسه 60-45 دقیقه ای توسط پژوهشگر در اتاق مشاوره مرکز آموزشی-درمانی علوی برگزار شد. برای گروه کنترل، فقط پمفلت حاوی اطلاعات مربوط به کولپوسکوپی ارایه شد. ابزار گردآوری داده ها، مقیاس استرس درک شده بود که  قبل از مداخله و بعد از مداخله در صف انتظار کولپوسکوپی سنجیده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار25SPSS انجام و از آزمون های t مستقل و ANCOVA با کنترل اثر نمره پایه استفاده شد.

    یافته ها

    در این مطالعه، دو گروه از نظر مشخصات دموگرافیک و مامایی، تفاوت معنی داری نداشتند. میانگین (انحراف معیار) نمره ی استرس قبل از مداخله در گروه مشاوره (4/24) 35 و در گروه کنترل (5/13) 33/54 بود. میانگین (انحراف معیار) نمره ی استرس بعد از مداخله در گروه مشاوره (5/31) 34/33 و در گروه کنترل (8/52) 33/4 بود.

    نتیجه گیری

    مشاوره حمایتی نتوانست در کاهش استرس  زنان آماده کولپوسکوپی موثر باشد. توصیه می شود در مطالعات آینده از سایر راهبرد های مدیریت استرس مانند بازساختی شناختی  و ذهن آگاهی در زنان آماده کولپوسکوپی استفاده گردد.

    کلید واژگان: کولپوسکوپی, استرس, حمایت, مشاوره, روان درمانی, خودکارامدی, درماندگی}
    Fatemeh Hemmati, Roghaiyeh Nourizadeh*, Nooshin Mobaraki, Khalil Esmaeilpour, Esmat Mehrabi
    Objective (s)

    In the case of abnormal Pap smear, colposcopy is recommended. Women referred for colposcopy experience high levels of stress. The present study aimed to evaluate the effect of supportive counseling on stress reduction in women undergoing colposcopy.

    Methods

    This quasi-experimental study was performed on 72 women undergoing colposcopy in Ardabil, Iran. Participants were randomly assigned into two groups. The intervention group received supportive counseling during three sessions ‎every three days. The control group only received a pamphlet containing information on colposcopy. The data were collected using perceived stress scale. Independent t-test, and ANCOVA were used to analyze the data.

    Results

    There was no significant difference in demographic and obstetrics characteristics of the participants (P> 0.05). Before counseling, the mean score (SD) of stress in the intervention group was 35 (4.24) and it was 33.54 (5.13) in the control group (P= 0.217). After counseling, the mean score of stress was not significantly different between the two groups [AMD: 0.93, 95% CI: -1.40 to 3.27, p =0.428].

    Conclusion

    Supportive counseling could not reduce the stress. Using other stress management strategies such as cognitive restructuring and mindfulness in women undergoing colposcopy might worth for suggeting the future studies.

    Keywords: Colposcopy, stress, support, counseling, psychotherapy, self-efficacy, helplessness}
  • فاطمه خواجه، رقیه نوری زاده، محمود فرورشی، سویل حکیمی *
    زمینه

    مادران دارای نوزاد نارس تنش و اضطراب بیشتری را نسبت به والدین دارای نوزاد رسیده تجربه می کنند و بیشتر در معرض افسردگی بعد از زایمان قرار می گیرند. این تنش و اضطراب در شروع و ادامه فرآیند شیردهی نیز موجب بروز اختلالاتی می شود. از آن جایی که مداخلات روانشناختی می تواند مشکلات افراد را کاهش دهد، بنابراین این مطالعه با هدف بررسی تاثیر مشاوره مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر سلامت روان و خودکارآمدی شیردهی مادران دارای نوزاد نارس انجام شد.

    روش کار

    این کارآزمایی بالینی تصادفی شده روی 90 مادر دارای نوزاد نارس بستری در بخش نوزادان و بخش مراقبت های ویژه نوزادان (NICU) دو بیمارستان وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تبریز در سال 1400 انجام شد. مشارکت کنندگان با استفاده از روش بلوک بندی تصادفی طبقه بندی شده به دو گروه مداخله و کنترل تخصیص یافتند. گروه مداخله، مشاوره گروهی مربوط به پذیرش و تعهد درمانی در طی 8 جلسه 60 دقیقه ای و گروه کنترل مراقبت های معمول را دریافت کردند. پرسشنامه استرس، اضطراب و افسردگیDASS-21 و پرسشنامه خودکارآمدی شیردهی قبل و بلافاصله بعد از اتمام مداخله توسط شرکت کنندگان تکمیل شد. از آزمون آنکوا با تعدیل متغیرهای مخدوشگر برای مقایسه پیامدها بین دو گروه استفاده شد.

    یافته ها

    میانگین نمره کلی خودکارآمدی شیردهی در گروه مشاوره به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل بود (تفاوت میانگین: 7/5، فاصله اطمینان 95 درصد: 6/4 تا 8/6، P<0.001). همچنین میانگین نمره تمام زیر دامنه های سلامت روان (استرس، اضطراب و افسردگی) در گروه مشاوره به طور معنی داری کمتر از گروه کنترل بود (P<0.001).

    نتیجه گیری

    بهره گیری از مشاوره مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) می تواند موجب ارتقا سلامت روان و خودکارآمدی شیردهی مادران دارای نوزاد نارس شود. انجام این نوع مشاوره برای مادران دارای نوزاد نارس در دوران بعد از زایمان یا پوست پارتوم (Post Partum) باید مورد توجه قرار گیرد.

    پیامدهای عملی

    تولد زودرس، یک واقعه اضطراب آور برای والدین بوده و می تواند باعث تجربه عواطف منفی مادر شود. نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که از مشاوره مبتنی بر پذیرش و تعهد، می توان برای بهبود سلامت روان و خودکارآمدی شیردهی مادران نوزادان نارس بهره برد.

    کلید واژگان: خودکارآمدی شیردهی, درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد, سلامت روان, نوزاد نارس}
    Fatemeh Khajeh, Roghiyeh Nourizadeh, Mahmoud Farvareshi, Sevil Hakimi *
    Background

    Preterm infants’ mothers experience higher level of anxiety and depression, and are more prone to postpartum depression compared to the mothers of term infants. This anxiety at the beginning of and during the breastfeeding process causes serious disorders. Given the fact that psychological interventions can reduce individuals’ problems, the present study aimed to investigate the effect of acceptance and commitment therapy on mental health and breastfeeding self-efficacy of the preterm infants’ mothers.

    Methods

    In this randomized controlled trial, 90 mothers of preterm infants admitted to the neonatal ward and neonatal intensive care unit (NICU) of two university-affiliated hospitals in Tabriz in 2021 were examined. Participants were assigned to the intervention and control groups adopting stratified block randomization method. The intervention group received group counseling on ACT in eight 60-minute sessions, and the control group received routine care. The Depression Anxiety Stress Scale-21 (DASS-21) and the Breastfeeding Self-Efficacy Scale (BSES) were completed by the participants before and immediately after the intervention. ANCOVA test with adjustment of confounding variables was used to compare two groups regarding the outcomes.

    Results

    The total mean score of BSE in the intervention group was significantly higher than that in the control group (Mean difference (MD): 5.7; 95% CI: 4.6 to 6.8, P<0.001). Furthermore, the mean score of all subscales of mental health, including anxiety, stress, and depression in the intervention group was significantly lower than that in the control group (P<0.001).

    Conclusion

    The mental health and BSE of preterm infants’ mothers may have been improved using ACT. It was recommended that counselling sessions (e.g., ACT) should be offered for preterm infants’ mothers during postpartum period.

    Practical Implications

    Preterm birth was a stressful event for parents and may have aroused negative emotions in mothers. Our study results showed that counseling based on acceptance and commitment therapy may have improved the mental health and breastfeeding self-efficacy of mothers with preterm infants

    Keywords: Acceptance, Commitment Therapy, Breastfeeding Self Efficacy, Mental Health, Preterm Newborn}
  • فاطمه خواجه، رقیه نوری زاده، محمود فرورشی، سویل حکیمی *
    زمینه

     مادران دارای نوزاد نارس تنش و اضطراب بیشتری را نسبت به والدین دارای نوزاد رسیده تجربه می‌کنند و بیشتر در معرض افسردگی بعد از زایمان قرار می‌ گیرند. این تنش و اضطراب در شروع و ادامه فرآیند شیردهی نیز موجب بروز اختلالاتی می شود. از آن‌جایی که مداخلات روانشناختی می ‌تواند مشکلات افراد را کاهش دهد، بنابراین این مطالعه با هدف بررسی تاثیر مشاوره مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر سلامت روان و خودکارآمدی شیردهی مادران دارای نوزاد نارس انجام شد.

    روش‌کار

     این کارآزمایی بالینی تصادفی شده روی 90 مادر دارای نوزاد نارس بستری در بخش نوزادان و بخش مراقبت‌های ویژه نوزادان (NICU) دو بیمارستان وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تبریز در سال 1400 انجام شد. مشارکت کنندگان با استفاده از روش بلوک بندی تصادفی طبقه بندی شده به دو گروه مداخله و کنترل تخصیص یافتند. گروه مداخله، مشاوره گروهی مربوط به پذیرش و تعهد درمانی در طی 8 جلسه 60 دقیقه‌ای و گروه کنترل مراقبت های معمول را دریافت کردند. پرسشنامه استرس، اضطراب و افسردگیDASS-21 و پرسشنامه خودکارآمدی شیردهی قبل و بلافاصله بعد از اتمام مداخله توسط شرکت کنندگان تکمیل شد. از آزمون آنکوا با تعدیل متغیرهای مخدوشگر برای مقایسه پیامدها بین دو گروه استفاده شد.

    یافته‌ها

     میانگین نمره کلی خودکارآمدی شیردهی در گروه مشاوره به طور معنی‌ داری بیشتر از گروه کنترل بود (تفاوت میانگین: 7/5، فاصله اطمینان 95 درصد: 6/4 تا 8/6، P<0.001). همچنین میانگین نمره تمام زیر دامنه های سلامت روان (استرس، اضطراب و افسردگی) در گروه مشاوره به طور معنی‌داری کمتر از گروه کنترل بود (P<0.001).

    نتیجه‌گیری

     بهره گیری از مشاوره مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) می ‌تواند موجب ارتقا سلامت روان و خودکارآمدی شیردهی مادران دارای نوزاد نارس شود. انجام این نوع مشاوره برای مادران دارای نوزاد نارس در دوران بعد از زایمان یا پوست پارتوم (Post Partum) باید مورد توجه قرار گیرد.

    پیامدهای عملی

     تولد زودرس، یک واقعه اضطراب آور برای والدین بوده و می‌تواند باعث تجربه عواطف منفی مادر شود. نتایج مطالعه حاضر نشان می‌دهد که از مشاوره مبتنی بر پذیرش و تعهد، می‌توان برای بهبود سلامت روان و خودکارآمدی شیردهی مادران نوزادان نارس بهره برد.

    کلید واژگان: خودکارآمدی شیردهی, درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد, سلامت روان, نوزاد نارس}
    Fatemeh Khajeh, Roghiyeh Nourizadeh, Mahmoud Farvareshi, Sevil Hakimi *
    Background

    Preterm infants’ mothers experience higher level of anxiety and depression, and are more prone to postpartum depression compared to the mothers of term infants. This anxiety at the beginning of and during the breastfeeding process causes serious disorders. Given the fact that psychological interventions can reduce individuals’ problems, the present study aimed to investigate the effect of acceptance and commitment therapy on mental health and breastfeeding self-efficacy of the preterm infants’ mothers.

    Methods

    In this randomized controlled trial, 90 mothers of preterm infants admitted to the neonatal ward and neonatal intensive care unit (NICU) of two university-affiliated hospitals in Tabriz in 2021 were examined. Participants were assigned to the intervention and control groups adopting stratified block randomization method. The intervention group received group counseling on ACT in eight 60-minute sessions, and the control group received routine care. The Depression Anxiety Stress Scale-21 (DASS-21) and the Breastfeeding Self-Efficacy Scale (BSES) were completed by the participants before and immediately after the intervention. ANCOVA test with adjustment of confounding variables was used to compare two groups regarding the outcomes.

    Results

     The total mean score of BSE in the intervention group was significantly higher than that in the control group (Mean difference (MD): 5.7; 95% CI: 4.6 to 6.8, P<0.001). Furthermore, the mean score of all subscales of mental health, including anxiety, stress, and depression in the intervention group was significantly lower than that in the control group (P<0.001).

    Conclusion

     The mental health and BSE of preterm infants’ mothers may have been improved using ACT. It was recommended that counselling sessions (e.g., ACT) should be offered for preterm infants’ mothers during postpartum period.

    Practical Implications

    Preterm birth was a stressful event for parents and may have aroused negative emotions in mothers. Our study results showed that counseling based on acceptance and commitment therapy may have improved the mental health and breastfeeding self-efficacy of mothers with preterm infants

    Keywords: Acceptance, Commitment Therapy, Breastfeeding Self Efficacy, Mental Health, Preterm Newborn}
  • رقیه نوری زاده، فرشته فرتاش، نیلوفر ستارزاده، گلناز ملایی، مهناز محدث، لیلا عبدلی نجمی*
    پیش زمینه و هدف

    با توجه به ارتباط سن کم مادر با ترس از زایمان نیاز به حمایت عاطفی حین لیبر در مادران نوجوان بیشتر از بزرگ سالان است. این مطالعه با هدف مقایسه تاثیر حمایتی دولا در زایمان با همراه آموزش دیده منتخب بر ترس و رضایت از زایمان در مادران نوجوان شده است.

    مواد و روش کار

    این کارآزمایی بالینی تصادفی بر روی 54 مادر نوجوان نخست زای مراجعه کننده به مرکز آموزشی-درمانی طالقانی، وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تبریز انجام شد. شرکت کنندگان به روش بلوک بندی تصادفی به دو گروه برخوردار از حمایت دولا (مداخله) و برخوردار از حمایت همراه منتخب (کنترل) طی فاز فعال لیبر تا دو ساعت پس از زایمان تقسیم شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل مشخصات دموگرافیک و مامایی، پرسش نامه ترس از زایمان ویجما، مقیاس رضایت از زایمان مک کی و پرونده زایمان مادران بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 21 آنالیز و به کمک آزمون های مجذور کای و ANCOVA آنالیز شدند.

    یافته ها: 

    میانگین نمره ترس از زایمان در گروه مداخله 1/20 ±11/64 و در گروه کنترل 5/20 ±26/73 و تفاوت بین دو گروه ازنظر آماری معنی دار نبود (تفاوت میانگین 15/9-، فاصله اطمینان 9/19- تا 65/1، 1/0=p). بااین حال، میزان رضایت از زایمان در گروه مداخله (7/14±73) به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل (6 ±4/63) بود (تفاوت میانگین 6/9، فاصله اطمینان 6/15 تا 6/3، 003/0=p).

    بحث و نتیجه گیری: 

    با توجه به موثر بودن حضور دولا بر کاهش ترس از زایمان و افزایش رضایتمندی مادران نوجوان، پیشنهاد می گردد حمایت دولا به عنوان یکی از مداخلات اداره لیبر در مادران نوجوان مدنظر قرار گیرد.

    کلید واژگان: بارداری نوجوانان, رضایت از زایمان, دولا, ترس از زایمان}
    Roghaiyeh Nourizadeh, Fereshte Fartash, Niloufar Sattarzadeh, Golnaz Molaee, Mahnaz Mohaddes, Leila Abdoli-Najmi*
    Background & Aims

    Considering the relationship between the mother's young age and the fear of childbirth, the need for emotional support during labor is greater in teenage mothers than in older ones. This study aimed to compare the supportive effect of a doula during childbirth with a selected trained companion on the fear and satisfaction of childbirth in teenage mothers.

    Materials & Methods

    This randomized clinical trial was conducted on 54 primigravid teenage mothers who referred to Taleghani educational-therapeutic center, affiliated to Tabriz University of Medical Sciences. The participants were randomly divided into two groups of doula support (intervention) and selected companion support (control) during the active phase of labor up to two hours after delivery. The data collection tools included demographic and midwifery characteristics, Wijma's fear of childbirth questionnaire, McKay's childbirth satisfaction scale, and mothers' childbirth records. The data were analyzed by SPSS version 21 software using chi-square and ANCOVA tests.

    Results

    The mean score of fear of birth was 64.11±20.1 in the doula group and 73.26±20.5 in the selected companion group; the difference between two groups was no significant (MD: -9.15, CI 95%: -19.9 to 1.65, p=0.1). However, the level of satisfaction with childbirth in the intervention group (73±14.7) was significantly higher than the control group (63.4±6) (MD: 9.6, CI 95%: 3.6 -15.6, p =0. 003).

    Conclusion

    Considering the effectiveness of the presence of a doula on reducing the fear of childbirth and on increasing the satisfaction of teenage mothers, it is suggested that the support by a doula be considered as one of the interventions of the Labor Department in teenager mothers.

    Keywords: Adolescent Pregnancy, Childbirth Satisfaction, Doula, Fear of Birth}
  • فاطمه میرزایی، رقیه نوری زاده*، عزیزه فرشباف خلیلی
    پیش زمینه و هدف

    سرطان پستان، شایع ترین سرطان زنان در سراسر جهان شناخته شده است. درک از بیماری از مسایل مهم و تاثیر گذار بر کنترل و مدیریت سرطان است. این پژوهش با هدف تعیین درک از بیماری و پیشگویی کننده های آن در زنان مبتلا به سرطان پستان انجام گرفت.

    روش کار

    این مطالعه مقطعی از شهریور 1396 تا اردیبهشت 1397 بر روی 190 زن مبتلا به سرطان پستان که جهت انجام شیمی درمانی یا رادیوتراپی به مراکز انکولوژی شهر اراک مراجعه می کردند، با روش نمونه گیری آسان انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه های مشخصات دموگرافیک و بیماری Questionnaire (B-PIQ) Brief Perceived Illness، جمع آوری و با استفاده از نرم افزار SPSS 24 و آزمون های آنالیز واریانس، تی مستقل، ضریب هبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    میانگین (انحراف معیار) نمره درک از بیماری در زنان مبتلا به سرطان 9/38 (1/13) از دامنه 80-0 بود. تفاوت معنی داری از نظر نمره درک از بیماری بین بیماران گروه شیمی درمانی و رادیوتراپی مشاهده نشد (05/0<p). سن همسر، نوع بیماری پستان و مدت زمان گذشته از تشخیص سرطان، پیشگویی کننده های درک از بیماری بودند.

    نتیجه گیری

    با توجه به اینکه با سپری شدن فاصله زمانی از تشخیص بیماری، شدت درک از بیماری و استرس ناشی از آن کاهش می یابد، لذا حمایت های روحی-روانی و اجتماعی بیشتری در مراحل اولیه تشخیص سرطان برای تطابق مورد نیاز می باشد.

    کلید واژگان: سرطان پستان, درک از بیماری, نگرانی}
    Fatemeh Mirzaei, Roghaiyehh Nourizadeh*, Azizeh Farshbaf Khalili
    Background & Aims

    Breast cancer is the most common cancer in women worldwide. Illness perception is Important issues affect cancer control and management. The aim of this study was to determine the illness perception and its predictors in women with breast cancer undergoing chemotherapy and radiotherapy.

    Materials & Methods

    The present cross-sectional study was conducted on 190 women with breast cancer who referred to the oncology centers of Arak, Iran, for chemotherapy and radiotherapy. Participants were recruited using convenience sampling method from September 2017 to May 2018. Data were collected using Demographic and disease characteristics questionnaires, and Illness Perception Questionnaire. Data were analysed using SPSS ver.24, one-way ANOVA, independent t-test, Pearson correlation coefficient and multivariate linear regression.

    Results

    The mean (standard deviation) score of illness perception was 38.9 (13.1) (range from 0-80). There was no significant difference in terms of illness perception between patients in the chemotherapy and radiotherapy groups (p>0.05). The type of breast disease and the last time the cancer diagnosed, spouse’s age were predictors of perception of illness.

    Conclusion

    According to less stress and perception of illness with spending a period of time since diagnosing a disease, more psychosocial and social support is required to adjust the breast cancer at early stages of the disease.

    Keywords: Breast cancer, Illness perception, Cancer}
  • سویل حکیمی، لیلا زینالی*، عزیزه فرشباف خلیلی، رقیه نوری زاده، محمدباقر حسینی، شیرین خطیب شهیدی
    پیش زمینه و هدف

    تغذیه با شیر مادر به خاطر منافعی که برای کاهش عوارض و مرگ و میر نوزاد و کمک به کنترل هزینه های مراقبت های بهداشتی دارد، یک استراتژی مهم در بهداشت عمومی به شمار می آید.
    شیر مادر با دارا بودن درشت مغذی ها و ریزمغذی های متنوع، نقش تغذیه ای و بیولوژیکی خود را در رشد و تکامل بهینه نوزاد ایفا می کند. با توجه به اهمیت تغذیه با شیر مادر، این مطالعه باهدف تعیین سطوح و پیشگویی کننده های درشت مغذی ها در شیر رسیده انسان انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه توصیفی - تحلیلی در طی ماه های مهر تا بهمن سال 1397 در شهر تبریز انجام شد. تعداد 102 نفر از زنان زایمان کرده به روش سزارین یا واژینال با رعایت معیارهای ورود و خروج، با استفاده از نمونه گیری در دسترس، انتخاب شدند. نمونه شیر رسیده مادران در روز 1±15 بعد از زایمان جمع آوری شده و با استفاده از دستگاه لاکتواسکن، درشت مغذی های شیر (لاکتوز، چربی، پروتئین(و همچنین میزان انرژی شیر سنجیده شد.

    یافته ها

    میانگین لاکتوز، پروتئین، چربی و انرژی شیر رسیده مادران در هر دو گروه به ترتیب عبارت بودند از:g/ml(30/7)، g/ml(78/2)، g/ml(65/3) و kcal/ml(81/68).
    فاکتورهای موثر بر مقادیر لاکتوز و چربی شیر مادران در هر دو گروه به ترتیب عبارت بودند از: وزن فعلی مادر، وزن تولد نوزاد و روش زایمان.

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نشان داد که متغیرهایی مانند روش زایمان، پیشگویی کننده ی سطوح درشت مغذی ها در شیر مادر هستند و آنچه مربوط به نتایج آنالیز چند متغیره می شود حاکی از آن است که در شیر مادرانی که زایمان واژینال داشتند سطح لاکتوز بالاتر بود. با توجه به اهمیت درشت مغذی ها در رشد و سلامت نوزاد، توجه به این فاکتورها و خصوصا ترویج روش زایمان واژینال از اهمیت بالایی برخوردار است.

    کلید واژگان: شیر رسیده انسان, نوع زایمان, درشت مغذی, لاکتوز}
    Sevil Hakimi, Leila Zeynali*, Azize Farshbaf Khalili, Roghayyeh Nourizadeh, Mohammad Bagher Hosseini, Shirin Khatibshahidi
    Background & Aims

    Breastfeeding is an important public health strategy due to its benefits in reducing the morbidity and mortality of infants and helping to control health care costs.
    Breastfeeding with various macronutrients and micronutrients plays its nutritional and biological roles in optimal growth and development of the infant. Based on the importance of breastfeeding, this study aimed to determine the levels of macronutrients in mature human milk, and the affecting factors.

    Materials & Methods

    This case-control study was performed in Tabriz during September-February in 2018. A total of 102 women who were delivered by cesarean section or vaginal delivery were selected using convenience sampling. Breast milk samples were collected at 15 ± 1 day postpartum, and using the Lactoscan, milk macronutrients (lactose, fat, protein) and milk energy were measured.

    Results

    Mean lactose, protein, lipid, and energy mature human milk’s in both groups were (7.30) g/ml, (2.78) g/ml, (3.65) g/ml, and (68.81) kcal/ml, respectively.
    Factors affecting breast milk lactose and fat levels included mother's current weight, infant's birth weight, and delivery mode.

    Conclusion

    The results of this study showed that variables such as delivery mode predict the levels of macronutrients in breast milk. Due to the importance of macronutrients for infant growth and health, paying attention to these factors, especially promoting vaginal delivery, is important.

    Keywords: Mature human milk, Type of delivery, Macronutrient, Lactose}
  • رقیه نوری زاده، عیسی محمدی*، معصومه سیمبر، احمدرضا باغستانی
    زمینه و هدف

    طی چرخه زندگی، عده ای از زنان، بارداری ناخواسته را تجربه می کنند. بنابراین مجبور به تصمیم گیری در مورد ختم یا تداوم بارداری هستند. اگرچه این فرآیند تصمیم گیری همواره رخ می دهد، اما تحقیقات کمی بر این فرآیند پیچیده، پویا، متغیر و وابسته به زمینه متمرکز شده اند؛ لذا این مطالعه با هدف تبیین فرآیند تصمیم گیری جهت سقط یا تداوم در زنان دارای بارداری ناخواسته انجام گرفته است.

    روش بررسی

    این مطالعه از نوع کیفی با رویکرد نظریه پایه است. جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه غیرساختار یافته و عمیق با 29 مشارکت کننده طی اردیبهشت 1395 تا فروردین 1396 در شهر تبریز انجام گرفت. نمونه گیری به صورت هدفمند، آغاز و سپس تا مرحله اشباع نظری ادامه یافت. تحلیل، هم زمان با جمع آوری داده ها با استفاده از نسخه 10 نرم افزار MAXQDA انجام یافت.

    یافته ها: 

    تحلیل داده ها منجر به استخراج چهار طبقه محوری «تهدید پنداری»، «مقاومت آمیخته به تردید»، «منابع و ارزش های موثر بر تصمیم گیری» و «قبول تصمیم و تایید» با متغیر مرکزی تاییدپذیری شد؛ بدین معنی که فرآیند تصمیم گیری در زنان دارای بارداری ناخواسته با درک تهدید به عنوان دغدغه اصلی شروع می شود که این امر منجر به مقاومت آن ها در برابر پذیرش بارداری ناخواسته می گردد. سپس مواجهه با تهدیدات ناشی از سقط، موجب تردید و دودلی در انجام سقط می شود. در این میان زنان، متاثر از ارزش های اعتقادی و با توجه به منابع حمایتی، سعی به انتخاب مسیری دارند که حداقل آسیب و تهدید و حداکثر مقبولیت و تاییدپذیری را داشته باشد. قبول تصمیم و تایید آن نیز پیامد و نتیجه فرآیند تعاملی تصمیم گیری است.

    نتیجه گیری:

     آن چه که نظریه تصمیم گیری جهت سقط یا تداوم بارداری ناخواسته را از نظریه های عمومی تصمیم گیری متمایز می کند، تاییدپذیری آن از بعد اجتماعی می باشد. پذیرش اجتماعی سقط و فرزندآوری، همسو با ارزیابی اخلاقی از سن و مرحله رشد جنین، مسیر تصمیم گیری در بارداری ناخواسته را براساس تاییدپذیری آن هدایت می کند.

    کلید واژگان: بارداری ناخواسته, سقط, تصمیم گیری, نظریه پایه}
    Roghaiyeh Nourizadeh, Eesa Mohammadi*, Masoumeh Simbar, Ahmad Reza Baghestani
    Background & Aim

    Some women, throughout their life cycle, experience unintended pregnancy and had to decide on continuing or terminating it. Although the decision-making process always recurs, few studies have so far shed light on this complex, and context-based process. The aim of the present study was to explore Iranian women’s decision-making process to abort or continue an unintended pregnancy.

    Methods & Materials:

     This was a qualitative study using grounded theory approach. Data were collected through unstructured, in-depth interviews with 29 participants in Tabriz from March 2016 to May 2017. The participants were selected through the purposeful sampling method and data collection were continued until reaching data saturation. Data analysis was carried out concurrently with the data collection, using the MAXQDA software version 10.

    Results

    Data analysis gave rise to four axial categories: “perceived threats”, “resistance mixed with indecision”, “values and supportive resources”, as well as “acceptance and confirmation of decision”. This means that the decision-making process among women with unintended pregnancy initially starts with a perceived threat as a main concern leading to their resistance towards accepting such a pregnancy, then exposure to threats arising from abortion can cause indecision and uncertainty in practicing abortion. In this respect, given the social support, women affected by religious values make efforts to choose the procedure with the least harm and threats and maximum acceptability and confirmability. “Confirmation of decision” is as well the outcome of the interactive process of decision-making.

    Conclusion

    What can differentiate the theory of decision-making on abortion or continuation of an unintended pregnancy from the general theories of decision-making is its sociocultural confirmability. Social acceptance of abortion and childbearing in line with moral evaluation of fetal development directs the confirmability process of decision-making about unintended pregnancy.

    Keywords: unintended pregnancy, abortion, decision-making, grounded theory}
  • ندا نیک خصال، رقیه نوری زاده، سعید دستگردی، عصمت مهرابی
    مقدمه
    بارداری های ناخواسته و مشکلات بهداشت جنسی و به دنبال آن ها سقط های غیر قانونی و بیماری های منتقل شونده جنسی ممکن است در میان زنان جوان و حتی نوجوانان نیز اتفاق بیافتد. لذا در مطالعه حاضر به روش مرور نظام مند به بررسی انواع راهبرد های بکار گرفته شده به منظور پیشگیری از بارداری ناخواسته در میان نوجوانان پرداخته شد.
    مواد و روش کار
    جستجوی گسترده مقالات و بررسی شواهد با استفاده از جستجوی پایگاه های الکترونیکی Google Scholar، Cochran Library، SID، Magiran، Web of Science، Scopus، Pubmed، از نظر وجود کارآزمایی های بالینی بین سالهای 1990 تا 2018 انجام شد. برای ارزیابی کیفیت مطالعات از ابزار کوکران ویژه مقالات کارآزمایی استفاده شد و در نهایت 15 مطالعه جهت مرور نظام مند انتخاب شدند.
    یافته ها
    در مجموع بر اساس یافته های گزارش شده در مرور مقالات مرتبط، مداخلات به منظور کاهش بارداری های برنامه ریزی نشده در گروه سنی نوجوانان بدین صورت طبقه بندی شدند: مداخلات صرفا متمرکز بر روش های پیشگیری از بارداری، مداخلات با توجه به تاثیر آموزش های پیشگیرانه شامل آموزش سلامت، مشاوره های فردی و گروهی و آموزش والدین، مداخلات چندگانه شامل ترکیبی از مداخلات با تمرکز بر ارتقای استفاده از روش های پیشگیری از بارداری و آموزش های پیشگیرانه.
    بحث و نتیجه گیری
    شواهد موجود در این مرور نظام مند بر استفاده همزمان از مداخلات آموزشی و پیشگیرانه در قالب مداخلات چندگانه در کاهش بارداری نوجوانان حمایت کرد، اما وجود بستر مناسب، زیرساخت ها و منابع برای موفقیت این مداخلات لازم است.
    کلید واژگان: بارداری برنامه ریزی نشده, بارداری ناخواسته, نوجوان, مداخلات آموزشی}
    Neda Nik Khesa, Roghayieh Nourizadeh, Saeed Dastgiri, Esmat Mehrabi
    Objective(s)
    Unwanted pregnancies and sexual health problems, and consequently illicit abortions and sexually transmitted diseases, may also occur among adolescents. Therefore, in the present study, we investigated various interventions that were used in studies to prevent unwanted pregnancy among adolescents through a systematic review.
    Methods
    An extensive literature search was conducted using the Google Scholar, Cochran Library, SID, Magiran, Web of Science, Scopus, Pubmed, e-learning databases on clinical trials conducted during 1990 and 2018. To evaluate the quality of the studies, the Cochran tools for RCT were used. Finally, 15 studies were selected for systematic review.
    Results
    Overall, based on findings from the review of related articles, interventions to reduce unplanned pregnancies in adolescents were categorized as follows: (i) interventions focusing on contraceptive methods, (ii) interventions focusing on the impact of preventive training including health education, individual and group counseling and parent education, (iii) multiple interventions that included a combination of interventions focusing on promoting contraceptive methods and preventive training.
    Conclusion
    Evidence provided by this ystematic reiew supports the use of educational and preventive interventions focusing on multiple interventions to reduce adolescent pregnancies, but there is a need for a proper framework, infrastructure, and resources for the success of these interventions.
    Keywords: adolescent, training interventions, unplanned pregnancy, unwanted pregnancy}
  • رقیه نوری زاده، فاطمه مقدم تبریزی، سکینه وحدتی
    مقدمه
    ماموگرافی، موثرترین روش در شناسایی زودرس توده های سرطانی پستان در مرحله غیر قابل لمس می باشد. در مروری بر متون، فقط یک مطالعه در ایران به طراحی ابزار عوامل روانی-اجتماعی موثر بر انجام ماموگرافی در زنان ساکن تهران پرداخته است که آن هم از رویکرد قیاسی یا نظریه محور برای استخراج گویه ها استفاده کرده است. با توجه به اینکه موفقیت برنامه های غربالگری بسته به جمعیت هدف و نگرش آنها متفاوت می باشد، پژوهشگر بر آن شد تا ابزار اختصاصی و جامعی بسته به نگرش و بستر فرهنگی- اجتماعی خاص جامعه ایرانی طراحی نماید؛ لذا مطالعه حاضر با رویکرد استقرایی یا هنجارمحور در راستای پر کردن خلاء دانش کاربردی موجود بر اساس ادراک زنان کشورمان طراحی گردید.
    مواد و روش کار
    نوع مطالعه، ترکیبی اکتشافی متوالی است. براساس مفاهیم و تعاریف نظری و عملی مستخرج از طریق 21مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با 15مشارکت کننده در ارومیه، گویه های مناسب و مرتبط با مفاهیم طراحی گردید.
    یافته ها
    مخزن اولیه شامل45 گویه بود که بعد از روان سنجی صوری و محتوا به 44 گویه تقلیل یافت. پرسشنامه دارای 7 عامل سازه ی باورها، دسترسی، آگاهی، راهنمای عمل، احساسات، خودمراقبتی و اولویت های زندگی می باشد. این 7 عامل در مجموع، 57/28 درصد واریانس را تبیین کردند. ده گویه به علت نداشتن بار عاملی مناسب حذف شدند و پرسشنامه با 34 گویه نهایی شد. ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه، 0/78 و ضریب همبستگی درون گروهی در دو بار اندازه گیری به فاصله دو هفته، 0/91 بود.
    بحث و نتیجه گیری
    ابزار طراحی شده یک ابزار جامع، اختصاصی و بومی معتبر و پایا درحیطه تعیین کننده های انجام ماموگرافی می باشد که می تواند در راستای طراحی مداخلات مناسب جهت بهبود عملکرد زنان در رابطه با غربالگری سرطان پستان موثر باشد.
    کلید واژگان: غربالگری سرطان پستان, ماموگرفی, پرسشنامه}
    Roghaiyeh Nourizadeh, Fatemeh Mogaddam Tabrizi, Sakineh Vahdati
    Objective(s)
    Mammography is the most effective way for early detection of malignant breast masses. This study aimed to develop and evaluate the psychometric properties of a context-based measurement tool for assessing determinants of doing mammography through inductive approach.
    Methods
    The present study was a sequential exploratory study. In the first phase the determinants of doing mammography were explored using the content analysis approach. The data were collected via 21 semi-structured interviews by 15 participants in Urmia, Iran. In the second phase the statements were formed based on the meaning units, which extracted from qualitative section. The validity of the instruments was assessed using face, content and constructs validity assessment methods. For evaluation of face validity, qualitative and quantitative (item impact score) methods were used. The content validity was assessed by 10 experts. The construct validity was calculated by exploratory factor analysis. The sample size was calculated by multiplying the number of items by five. Internal consistency, and intraclass correlation coefficient (ICC) were used to assess the reliability of the instruments.
    Results
    An instrument had 7 components and 34 statements. The components of the instrument included: beliefs, access, knowledge, action cues, emotions, self-care and life priorities. Seven components explained 57.28% of variance. The instrument was found to have high internal consistency (Cronbach's α = 0.78) and adequate test-retest reliability (ICC = 0.91).
    Conclusion
    The present instrument is a comprehensive measure related to determinants of doing mammography. It could help to determine factors influencing mammography and conduct interventions to improve women’s behavior for doing g mammography.
    Keywords: breast cancer screening, mammography, questionnaire}
  • رقیه نوری زاده، عیسی محمدی*، معصومه سیمبر، احمدرضا باغستانی
    مقدمه
    طی چرخه زندگی، بسیاری از زنان، بارداری ناخواسته را تجربه می کنند، بنابراین مجبور به تصمیم گیری در مورد ادامه یا ختم بارداری هستند. با توجه به این مهم و نظر به اینکه تا کنون ابزار اختصاصی جهت سنجش وضعیت تصمیم گیری در زنان دارای بارداری ناخواسته طراحی نشده است
    روش کار
    پژوهشگران بر آن شدند این مطالعه را که از نوع ترکیبی اکتشافی متوالی بود، انجام دهند. براساس مفاهیم اصلی و تعاریف نظری و عملی مستخرج از طریق 31 مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با 23 مشارکت کننده در تبریز، گویه های مناسب و مرتبط با مفاهیم طراحی گردید.
    یافته ها
    مخزن اولیه شامل42 گویه بود که بعد از روان سنجی صوری و محتوا به 34 گویه تقلیل یافت. پرسشنامه دارای چهار عامل راهبردهای اجتنابی-توجیهی، مقاومت در پذیرش، راهبردهای تحلیلی و راهبردهای تاییدی بود. این چهار عامل در مجموع 50/81 درصد واریانس را تبیین کردند. هفت گویه به علت نداشتن بار عاملی مناسب حذف شدند و پرسشنامه با 27 گویه نهایی شد. ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه، 0/86 و ضریب همبستگی درون گروهی در دو بار اندازه گیری به فاصله دو هفته، 0/94 بود.
    یحث و
    نتیجه گیری
    ابزار طراحی شده، اولین و تنها ابزار اختصاصی معتبر و پایا در حیطه تصمیم گیری زنان دارای بارداری ناخواسته در ایران و جهان است که می تواند برای سنجش نحوه تصمیم گیری زنان دارای بارداری ناخواسته و همچنین سنجش نقش مداخلات انجام گرفته در راستای بهبود وضعیت تصمیم گیری زنان دارای بارداری ناخواسته بکار گرفته شود.
    کلید واژگان: بارداری ناخواسته, تصمیم گیری, پرسشنامه}
    Roghaiyeh Nourizadeh, Easa Mohammadi *, Masoumeh Simbar, Ahmad Reza Baghestani
    Objective(s)
    Many women throughout their life cycle experience unintended pregnancy and need to decide on continuing or terminating it. In addition, elective abortion is illegal and forbidden in some countries and hence, unintended pregnancy is a matter of great sensitivity and importance for women who live in such countries. Currently, there is no measurement tool for assessing women’s decision-making status facing an unintended pregnancy. This study aimed to develop and evaluate the psychometric properties of a measure for assessing women’s decision-making about their unintended pregnancies.
    Methods
    The present study was a sequential exploratory study. In the first section, the decision-making process of unintended pregnant women was explored using the content analysis approach. The data were collected through a semi-structured interview by 23 participants in Tabriz. In the second section, items were formed based on the meaning units, which extracted from qualitative section. The validity of the instruments was assessed using face, content and constructs validity. For evaluation of face validity, qualitative and quantitative (item impact score) methods were used. The content validity was assessed by 15 experts. The construct validity was assessed by exploratory factor analysis. The sample size was calculated by multiplying the number of items by ten. Internal consistency, and Intraclass correlation coefficient (ICC) were used to assess the reliability of the instruments.
    Results
    The instrument had 4 components and 27 items. The components of the instrument included: avoidance-justification strategies, resistance against accepting the pregnancy, analytical strategies and confirmatory strategies. Four components explained 50.81% of variance. The instrument was found to have high internal consistency (Cronbach's α = 0.86) and adequate test-retest reliability (ICC = 0.94).
    Conclusion
    The present instrument a valid measure related to unintended pregnant women’s decision-making.
    Keywords: unintended pregnancy, decision making, questionnaire}
  • لیلا راستگار فرج زاده، نیر اصل نژاد مقدمی*، پروین عباسیان، زهرا محمدپور، سیما اسماعیلی، رقیه نوری زاده
    زمینه
    رضایت شغلی از مهم ترین متغیرهای تحقیق در رفتار سازمانی و همچنین به عنوان متغیر محوری در تحقیقات و تئوری های سازمانی قلمداد گردیده است. هدف از پژوهش حاضر، تعیین میزان رضایت شغلی کارکنان بخش های درمانی مرکز آموزشی درمانی طالقانی تبریز است.
    روش کار
    این مطالعه به صورت توصیفی- تحلیلی در سال 1393 انجام گرفت. جامعه مورد پ‍ژوهش را کارکنان بخشهای درمانی شاغل در مرکز آموزشی-درمانی طالقانی تبریز تشکیل دادند که به روش سرشماری مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته با استناد به پرسشنامه مطالعات قبلی مشتمل بر 3 بخش اطلاعات دموگرافیک (7 سوال)، رضایت شغلی (55 سوال) و عوامل مربوط به نارضایتی کارکنان (6 سوال) بود. پس از جمع آوری اطلاعات و وارد کردن داده ها در نرم افزار IBM SPSS از آزمون تحلیل واریانس استفاده شد.
    یافته ها
    بیشترین میزان رضایت شغلی در حیطه ارتباط با همکاران و کمترین حیطه رضایت شغلی مربوط به حقوق و مزایا بود. بیشترین علت نارضایتی کارکنان در زمینه پرفشار و پراسترس بودن محیط کاری و کمترین مورد توزیع نامناسب نیرو بر اساس حجم کار بود.
    نتیجه گیری
    در مجموع باید گفت که بر طبق یافته ها، رضایت شغلی اکثریت پرسنل در سطح کم و متوسط بود. از آنجا که رضایت شغلی عامل مهمی در نحوه عملکرد و کیفیت خدمات ارایه شده توسط کارکنان بیمارستان است، توصیه می شود مدیران و مسئولان، توجه جدی به نقص ها و کاستی ها نموده و درصدد رفع موانع برآیند.
    کلید واژگان: رضایت شغلی, کارکنان بخشهای درمانی, مرکز آموزشی درمانی طالقانی}
    Leila Rastgar, Farajzadeh, Nayyer Aslnejad, Moghaddami*, Parvin Abbasian, Zahra Mohamadpoor, Sima Esmaili, Roghayeh Nourizadeh
    Background And Objectives
    Job satisfaction is one of the most important variables in organizational behavior and the key variable in organizational researches and theories as well. The aim of present investigation was to determine the level of job satisfaction among health sector staff of Tabriz Taleghani Educational Hospital.
    Material and
    Methods
    This cross-sectional study was performed in 2014. Health sector staffs of Taleghani Educational Hospital were studied through census method. Data collection tool was a questionnaire based on previous studies and consisted of 3 parts: demographic information (7 items), job satisfaction (21 questions) and factors related to employee dissatisfaction (10 items). After collecting and entering data into IBM SPSS software, independent t tests, chi-square and ANOVA were applied.
    Results
    The highest level of job satisfaction was in the field of relationship with colleagues and lowest level of job satisfaction was related to salary and benefits. The most common cause of employee dissatisfaction was pressure and stressful working environment and the least cause was the improper distribution of employees based on workload.
    Conclusion
    According to the findings, the majority of job satisfaction among staff was at low and medium-level. Since job satisfaction is an important factor in the performance and quality of services provided by the hospital staff, it is recommended that managers and officials pay attention to defects and shortcomings and remove barriers.
    Keywords: Job Satisfaction Health, Sector Staffs, Taleghani Educational, Hospital}
  • رقیه نوری زاده، عیسی محمدی*، معصومه سیمبر

    بارداری برای زنان، یک مرحله گذر برای پذیرش نقش، تعهد و مسئولیت جدید است که لازمه تطابق با آن آمادگی از نظر روحی و ذهنی است، لذا ماهیت غیرمنتظره بارداری ناخواسته، فرایند تطابق با آن را به چالش می کشد. هدف اصلی این مطالعه، تبیین فرایند تطابق زنان با بارداری ناخواسته است. مطالعه از نوع کیفی با رویکرد تحلیل محتوا بود. جمع آوری داده ها از طریق 23 مصاحبه نیمه ساختار یافته و عمیق با 15 زن ادامه دهنده بارداری ناخواسته در تبریز انجام گرفت. نمونه گیری به صورت هدفمند از خرداد 1392 آغاز و تا مرحله اشباع شهریور انجام شد. تحلیل همزمان با جمع آوری داده ها، با استفاده از نرم افزار MAXQDA2007 انجام گرفت. تحلیل داده ها منجر به استخراج چهار درون مایه «واکنش های منفی و اجتنابی»، «محدودیت های اجتماعی سقط»، «ارزش ها و باورهای مذهبی» و «تعارضات بعد از تداوم» شد. بدین معنی که زنان بدنبال مواجهه با بارداری ناخواسته، به علت ماهیت برنامه ریزی نشده آن، دچار خودباختگی شده و واکنش های منفی و اجتنابی از خود بروز می دهند. در این میان، محدودیت های اجتماعی سقط، به عنوان مانع و بازدارنده سقط عمل می کنند. اگرچه بستر فرهنگی اجتماعی کشور به تطابق با بارداری کمک می کند اما پیامد مهمی چون تعارضات بعد از تداوم را بدنبال دارد. بارداری ناخواسته برای زنان با واکنش های منفی و اجتنابی شروع و به تعارضات بعد از تداوم می انجامد که این امر ضرورت مداخلات برای پیشگیری اولیه جهت جلوگیری از وقوع بارداری ناخواسته و نیز حمایت های روحی روانی جهت تطابق مثبت با بارداری (پیشگیری ثانویه) را نشان می دهد.

    کلید واژگان: بارداری ناخواسته, تطابق, تجارب}
    Roghaiyeh Nourizadeh, Easa Mohammadi, Masoumeh Simbar

    Objective (s): Pregnancy is the transition to parenthood. Being mentally prepared is essential for successful psychosocial adaptation to pregnancy. So، an unplanned pregnancy challenges the self-sufficiency and control expected of women. The main focus of this study was to provide a better understanding of women’s coping with an unplanned pregnancy

    Methods

    The data were collected through 23 semi-structured in depth interviews from May to September 2013 in Tabriz and analyzed using descriptive-interpretive approach of content analysis. The participants were 15 women having a recent unplanned pregnancy، interviewed from the 20th week of gestation until 40 days after childbirth. All interviews were audio recorded and transcribed verbatim. Data analysis was conducted using MAXQDA 2007.

    Results

    Findings fell into four main themes: initial negative reactions، social rejection of abortion، values and religious beliefs and post-continue conflicts indicating negative reactions when facing with an unplanned pregnancy. Although socio-cultural context of Iran helped women to copy with an unplanned pregnancy، post-continue conflicts remained.

    Conclusion

    Unplanned pregnancy for women begins with initial negative reactions and leads to the post-continue conflicts. These findings highlight the importance of promoting primary prevention of unplanned pregnancy and also designing secondary prevention programs to help positive coping with such pregnancies.

    Keywords: unplanned pregnancy, adaptation, coping style, experience}
  • خانم رقیه نوری زاده، عیسی محمدی *، معصومه سیمبر
    مقدمه

    اطلاعات در دسترس در مورد تجارب سقط با توجه به فراوانی آن، بطور نامتناسبی کم است و این بعنوان مانعی در سنجش اثربخشی سیاست های موجود و برنامه ریزی های لازم برای آینده عمل می کند. بنابراین با توجه به غیرمذهبی و غیرقانونی بودن سقط القایی در ایران و محدودیت اطلاعاتی موجود در این حیطه، مطالعه کیفی حاضر طراحی گردید.

    روش

    مطالعه از نوع کیفی با رویکرد تحلیل محتوا می باشد. جمع آوری داده ها از طریق 23 مصاحبه نیمه ساختار یافته و عمیق با 15 زن سقط کرده در تبریز انجام گرفت. نمونه گیری بصورت هدفمند از خرداد سال 1392 آغاز و تا مرحله اشباع (شهریور ماه) انجام شد. تحلیل همزمان با جمع آوری داده ها، توسط نرم افزار MAXQDA نسخه 2007 انجام گرفت.

    یافته ها

    تحلیل داده ها منجر به استخراج سه درونمایه «انعکاس درون شخصی، جلب حمایت اجتماعی و تعارضات بعد از سقط» شد. بدین معنی که زنان بدنبال مواجهه با بارداری ناخواسته، به علت ماهیت برنامه ریزی نشده آن، واکنش های منفی و اجتنابی از خود بروز داده و یکسری نگرانی هایی را تجربه می کنند. سپس به طرق مختلف، به جلب حمایت اجتماعی جهت عملی سازی سقط می پردازند اما در بیشتر موارد، بعلت مغایرت سقط با نظام ارزشی و اعتقادی، دچار تعارضات بعد از سقط می شدند.

    نتیجه گیری

    بارداری ناخواسته و سقط برای زنان با واکنش های منفی شروع می شود و به تعارضات بعد از سقط می انجامد که این امر لزوم حمایت روحی-روانی از زنان مواجه شده با بارداری ناخواسته را نشان می دهد. از طرف دیگر تعارضات بعد از سقط، ضرورت مداخلات برای پیشگیری اولیه (جهت جلوگیری از وقوع بارداری ناخواسته) و ثانویه (بسته کمک تصمیم) در راستای تصمیم گیری مناسب و کاهش پیامدهای منفی بعد از سقط را نشان می دهد.

    کلید واژگان: بارداری ناخواسته, سقط, تجارب زنان, تحقیق کیفی}
    Miss Roghaiyeh Nourizadeh, Dr Easa Mohammadi, Dr Masoumeh Simbar Candidate Sbmu
    Introduction

    The Centers for Disease Control and Prevention (CDC) (2009) reported that since women’s experiences of induced abortion are poorly known, examining the effectiveness of current policies and planning for the future are difficult. Due to illegality of induced abortion in Iran and the significant knowledge gap in this area, the present study was designed.

    Method

    The data were collected through 23 semi-structured in-depth interviews from May to September 2013 in Tabriz, Iran, and analyzed using descriptive-interpretive approach of content analysis. The participants were 15 women who had recently undergone an induced abortion (during the past year). All interviews were audio-recorded and transcribed verbatim. Data analysis was conducted simultaneously to data collection and using MAXQDA 2007.

    Results

    Findings fell into three main themes: individual reflections, gaining social support, and postabortion conflicts. This means that the study participants, when facing an unplanned pregnancy, showed negative reactions and had some concerns. Then, they begin to gain social support for having an abortion. Due to the incompatibleness of abortion with religious beliefs and values, post-abortion conflict was a common experience.

    Conclusion

    Unplanned pregnancy for women begins with initial negative reactions and leads to postabortion conflicts. These findings highlight the importance of psychological support of women with unplanned pregnancies, prevention of unwanted pregnancy occurrence, and designing secondary prevention programs.

    Keywords: Unwanted pregnancy, Abortion, Women's experience, Qualitative research}
  • عیسی محمدی، رقیه نوری زاده، معصومه سیمبر
    بسیاری از زنان طی چرخه زندگی، بارداری ناخواسته را تجربه می کنند که درصد چشمگیری از آنها به سقط می انجامد. در نظر گرفتن این مهم که سقط در خلا اجتماعی رخ نمی دهد، ضرورت درک دلایل جستجوی سقط در زنان مواجهه یافته با بارداری ناخواسته را در بافت فرهنگی- اجتماعی آنها روشن می سازد. در این میان غیرشرعی و غیرقانونی بودن سقط القایی در ایران، بر ضرورت درک دلایل جستجوی سقط به رغم موانع اجتماعی آن می افزاید. مطالعه حاضر به منظور بدست آوردن اطلاعات از دلایل و نگرانی های سوق دهنده زنان آذری به سقط، جهت مداخله برای بهبود تصمیم گیری ها و کاهش سقط های القایی غیرایمن به عنوان یکی از معضلات مهم سلامت باروری کشور طراحی گردید. مطالعه از نوع کیفی با رویکرد تحلیل محتوا بود. جمع آوری داده ها از طریق 31 مصاحبه نیمه ساختار یافته و عمیق با 23 زن دارای بارداری ناخواسته جستجوگر سقط در تبریز انجام گرفت. نمونه گیری به صورت هدفمند شده آغاز و تا مرحله اشباع ادامه یافت. تحلیل داده ها همزمان با جمع آوری و با استفاده از نرم افزار MAXQDA 2007 انجام شد. تحلیل داده ها منجر به دو مضمون اصلی «درک منفی از تاثیر بر زندگی» و «تعدی از مدها و هنجارهای فرزندآوری» همراه با مضمون مرکزی تهدیدپنداری شد؛ بدین معنی که زنان به دنبال مواجهه با بارداری نابهنگام یا ناخواسته، به علت ماهیت برنامه ریزی نشده و تحت تاثیر شرایط فردی، وضعیت اقتصادی- اجتماعی و سلامت خود، طیفی از نگرانی ها و تهدیدات را تجربه می-نمایند. به رغم اینکه بارداری و فرزندآوری، ادامه نسل و حیات و بشارت تولد است، وقتی به صورت ناخواسته بروز می کند زنان آن را به-گونه مغایر و غیرقابل انتظار یعنی تهدید، درک و تجربه می کنند. این معنای درک شده منجر به افزایش سقط القایی در زنان سنین باروری می شود. یافته ها نشان داد که زنان در این مرحله نیاز به حمایت های خانوادگی و حرفه ای و درکل، حمایت های اجتماعی بیشتری دارند.
    کلید واژگان: بارداری ناخواسته, دلایل سقط, تجارب}
    Easa Mohammadi, Roghaiyeh Nourizadeh, Masoumeh Simbar
    Objective (s): Most women، over the life cycle، experience an unintended pregnancy. A substantial proportion of unwanted pregnancies are resolved by abortion worldwide. The issue that abortions do not occur in a social vacuum، highlight the importance of understanding the reasons why women seek abortion especially in different socio-cultural contexts. The main focus of this study was to provide a better understanding why Azeri women (in Tabriz، Iran) facing unintended pregnancy seek abortion.
    Methods
    The data were collected through 31 semi-structured in depth interviews from April to November 2012 and were analyzed using content analysis. The participants were 23 women seeking for abortion selected through purposeful sampling. All interviews were audio taped and transcribed verbatim. Data analysis was conducted using the MAXQDA 2007 software.
    Results
    Findings fell into two main themes: perception and expectation of negative impact on life and violation of childbearing norms. Perceived threat، that is women facing unintended pregnancies، was found to be the central theme and was related to their circumstances، including their individual characteristics، socioeconomic and health status experience the spectrum of concerns and threats.
    Conclusion
    Although pregnancy and childbearing mean life and regeneration but when occur untimely and unexpectedly، for most women it means threat that could result in seeking an induced abortion. Women facing unplanned pregnancy need more family and social supports.
  • محمدحسین باقیانی مقدم، فاطمه باختری اقدم، محمد اصغری جعفرآبادی، حمید الهوردی پور، سعید دباغ نیکوخصلت، رقیه نوریزاده
    مقدمه
    فعالیت بدنی منظم در کاهش خطر ابتلا به بیماری ها و مرگ و میر تاثیرگذار است. مطالعه ها نشان دادند که رسیدن به 10000 قدم در روز در ارتقای فعالیت بدنی و رسیدن به پیامدهای سلامتی موثر است. هدف از این مطالعه مقایسه فعالیت بدنی گزارش شده از طریق پرسش نامه با فعالیت بدنی گزارش شده از قدم سنج و مقایسه یافته های حاصل از قدم سنج با راهنمای رسیدن به 30 دقیقه فعالیت بدنی متوسط یا شدید در هفته بود.
    روش ها
    این مطالعه مقطعی بود. مطالعه روی 200 نفر از کارمندان زن دانشگاه تبریز صورت گرفت که به روش تصادفی آسان در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسش نامه بین المللی فعالیت بدنی جهت ارزیابی فعالیت بدنی ذهنی و قدم سنج برای اندازه گیری فعالیت بدنی عینی بود.
    یافته ها
    بر اساس نتایج قدم سنج تقریبا نیمی از شرکت کنندگان کم تحرک بودند، در حالی که نتایج International Physical Activity Questionnaire (IPAQ) نشان داد که 6/86 درصد از شرکت کنندگان فعال بودند و به راهنمای 30 دقیقه فعالیت رسیدند. بنابراین تطابقی بین نتایج این دو ابزار وجود نداشت. همچنین بین نتایج حاصل از ابزار عینی و ذهنی فعالیت همبستگی معنی داری دیده نشد.
    نتیجه گیری
    این مطالعه احتمالا اولین مطالعه ای است که در ایران فعالیت بدنی زنان را به شکل عینی با استفاده از قدم سنج ارزیابی و با پرسش نامه مقایسه نموده است. نتایج نشان داد که خود گزارش دهی فعالیت بدنی بر اساس پرسش نامه بالا است. نتایج بین ابزار عینی و ذهنی فعالیت بدنی با هم تطابقی نداشتند. می توان گفت که پژوهشگران در بررسی نتایج حاصل از IPAQ باید میزان گزارش بالای فعالیت را در نظر بگیرند.
    کلید واژگان: قدم سنج, پرسش نامه بین المللی فعالیت بدنی, راهنمای رسیدن به سلامت}
    Mohammad Hossein Baghian, Moghadam, Fatemeh Bakhtari, Aghdam, Mohammad Asghari, Jafarabadi, Hamid Allahverdipour, Saeed Dabagh, Nikookheslat, Roghayeh Nourizadeh
    Background
    Regular physical activity has been shown to reduce risk of morbidity and overall mortality. A study has displayed that achieving 10000 steps per day is associated with important health outcomes and have been used to promote physical activity. The aim of this study was to compare physical activity reported through pedometer (step counts) with physical activity reported by the International Physical Activity Questionnaire (IPAQ).
    Methods
    In this cross-sectional study, 200 employed women of Tabriz University (Tabriz, Iran) were selected by convenience randomly sampling method. Data were collected by using IPAQ to measure objective physical activity and pedometer to assess subjective physical activity. The physical activity guidelines of 30 minutes of moderate to vigorous physical activity per day (30 min MVPA/day) were used for comparing.
    Findings
    According to step counts, 48.8% of the participants were low-active. As assessed by the IPAQ, the guideline of 30 min MVPA/day was reached 86.6% and results of two instruments were not similar. Also, there was not seen significantly correlation between results of objective and subjective instruments of physical activity.
    Conclusion
    Probably, this study was the first study assessed women physical activity by using pedometer compared with IPAQ in Iran. The results indicated that self-reported physical activity based on IPAQ was higher than step count; thus, there was not agreement between subjective and objective instruments of physical activity. It seems that researchers consider overloading results when using IPQA.
    Keywords: International Physical Activity Questionnaire (IPAQ), Step Counter, Pedometer, Health Guidelines}
  • رقیه نوری زاده *، عباس دانش کهن، فاطمه باختری اقدم
    هدف پنجم توسعه هزاره (بهبود سلامت مادران) در کاهش مرگ مادران به 75 درصد تا سال 2015م. خلاصه می شد که در سال 2007م.، رهبران جهان، هدف دیگری را در آن گنجاندند و آن دسترسی جهانی به بهداشت باروری بود. هیچ کدام از اهداف دیگر توسعه، بدون ارتقاء حقوق باروری زنان و حفظ سلامت مادران قابل دسترسی نیستند. این مهم نشان می دهد که چرا سیاست گذاران باید به حفظ حیات مادران اولویت داده و برای دستیابی به هدف پنجم توسعه، سرمایه گذاری هدفمند نمایند. نابرابری های جنسیتی، نظام های سلامت ناعادلانه، توزیع نامتناسب نیروی انسانی، سیاست گذاری نادرست و در نظرگرفتن اولویت کمتر برای سلامت در مقایسه با سایر بخش ها، توزیع نامتناسب امکانات و بودجه که منجر به محرومیت اقلیت و حاشیه نشین ها گردد، از مولفه های اجتماعی قوی و موثر در مرگ مادر می باشند.
    کلید واژگان: مرگ مادر, هدف پنجم توسعه هزاره, حقوق زنان}
  • فاطمه باختری اقدم، رقیه نوری زاده، لیلا صاحبی
    زمینه و اهداف
    سرطان پستان، شایعترین سرطان زنان در ایران و جهان و دومین علت مرگ ناشی از سرطان زنان بعد از سرطان ریه می باشد. تشخیص زودهنگام به منظور بهبود پیامدها و میزان بقاء بسیار مهم می باشد. هدف این مطالعه، تعیین میزان تاثیر آموزش با استفاده از مدل اعتقاد بهداشتی بر تغییر عقاید و رفتارهای غربالگری در رابطه با سرطان پستان می باشد.
    مواد و روش ها
    مطالعه از نوع نیمه تجربی بود. 219 نفر از مراجعه کنندگان به مراکز بهداشتی-درمانی تبریز به روش تصادفی خوشه ای، در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه ای خودساخته مشتمل بر 4 بخش مشخصات دموگرافیک، سوالات آگاهی از سرطان پستان و روش های غربالگری، سنجش عقاید و رفتارهای بهداشتی مربوط به غربالگری بود. 3 ماه بعد از آموزش زنان گروه مداخله، از هر دو گروه پس آزمون بعمل آمد. از آزمون های رگرسیون لجستیک، تی زوج، ویل کاکسون، تی مستقل، من ویتنی یو، مک نمار، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون مجذور کای برای تجزیه و تحلیل آنها استفاده شد و داده ها توسط SPSS نسخه 17 آنالیز شد.
    یافته ها
    بدنبال آموزش در گروه مداخله، افزایش معنی داری در شدت (02/0=P)، تهدید (01/0=P) و منافع درک شده زنان (001/0>P) مشاهده گردید حال آنکه در گروه کنترل، شدت درک شده، کاهش معنی دار (01/0= P) و حساسیت درک شده، افزایش معنی داری (01/0= P) را نشان داد. در گروه مداخله بدنبال آموزش میزان انجام خودآزمایی پستان 4/15درصد افزایش نشان داد. در کل، رفتارهای غربالگری سرطان پستان در پس آزمون، بین دو گروه معنی دار بود (03/0= P).
    نتیجه گیری
    برنامه آموزشی تدوین شده بر اساس نیازسنجی، متناسب با فرهنگ و بر پایه مدل اعتقاد بهداشتی تا حدودی در تغییر عقاید بهداشتی و رفتارهای غربالگری موثر بوده، تمرکز بر افزایش حساسیت ادراکی و کاهش موانع درک شده در برنامه های آموزشی آینده همراه با فاصله پیگیری طولانی در انجام ماموگرافی موثر بنظر می رسد.
    کلید واژگان: سرطان پستان, تشخیص زودرس, مدل اعتقاد بهداشتی}
    Fatemeh Bakhtariagdam, Roghaiyeh Nourizadeh, Leila Sahebi
    Background And Objectives
    Breast cancer is the most common cancer among women and the second cause of death due to women’s cancer after the lung cancer. Early detection is very crucial in improving the outcomes and survival rates. The purpose of this study was to determine to what extent educational program based on health belief model (HBM) can change women’s health beliefs and behaviors of breast cancer screening.
    Materials And Methods
    In a quasi-experimental study, 219 women referred to Health Care Centers in Tabriz were divided into case and control groups through cluster random sampling. Data were collected by using a self-administered questionnaire consisted of 4 sections: demographic characteristics, knowledge of the breast cancer and related screening methods, health beliefs and behaviors of screening. Three months after the intervention, the two groups sat for posttest.
    Results
    Post intervention, there was a remarkable increase within the experimental group in perceived seriousness (P=0.02), threat (P=0.01) and benefit (P<0.001). However, within the control group there was a significant increase in perceived sensitivity (P=0.01) and a decrease in perceived seriousness (P=0.01). Moreover, there was a 15.4% increase in the frequency of breast screening examination in the experimental group. Overall, the screening behaviors in post intervention was significantly different between the two groups (P=0.03).
    Conclusion
    The culturally-sensitive educational intervention based on HBM was to some extent effective in alteration of the health beliefs and screening behaviors. In future educational programs, it seems that focusing on perceived sensitivity enhancement and reducing the perceived barriers would have an important effect on mammography practice in long time follow up.
  • رقیه نوری زاده
    روزانه بیش از 7400 مورد ابتلاء جدید به ایدز در جهان رخ می دهد که بیش از 97 درصد آن مربوط به کشورهای دارای درآمدکم و متوسط است. بر اساس آمار وزارت بهداشت تا تاریخ 1/10/1388، در مجموع 20547 نفر مبتلا به ایدز در کشور شناسایی شده اند. از بین 814 نفر مورد ابتلای جدید به ایدز در سال 1388ش.، اعتیاد تزریقی 5/70 درصد و روابط جنسی 9/17 درصد موارد را تشکیل می دهند که نشان دهنده افزایش ابتلا از طریق رفتارهای جنسی پرخطر است و می تواند زنگ خطر و هشدار جدی برای تشدید عواقب ناگوار این بیماری در جامعه باشد. هدف این مطالعه، بررسی چالش های حقوقی و نیازهای برآورد نشده نوجوانان کشورمان در رابطه با ایدز می باشد تا زمینه پیشگیری از روند افزایش ابتلا به آن با ارائه راهکارهایی در موارد ممکن فراهم گردد.
    کلید واژگان: ایدز, حقوق نوجوانان, پیشگیری}
    AIDS affects over 7400 people per day، more than 97% of which occurs in low and middle income countries. According to the statistics of the Health Ministry of Iran، the overall number of HIV+ in the country has been 20547 persons up to 22 December 2009. Injection addiction and sexual relationships accounted for (respectively) 70. 5% and 17. 9% of newly infected cases with HIV (814 persons) in 2009، that shows an increased transmission by high risk sexual behaviors. It should be considered as a serious alarm for the country against the intensification of AIDS’ undesirable impacts on the society. The aim of this paper is to study the legal challenges and unfulfilled wishes of the Iranian adolescents concerning AIDS so that the ground is brought about to prevent the increase process of its infection cases by presenting solutions if possible.
    Keywords: AIDS, Adolescent's rights, prevention}
  • رقیه نوری زاده، فاطمه باختری اقدم، علی حسین ولی وند، لیلا صاحبی
    مقدمه
    سرطان پستان شایع ترین سرطان زنان در ایران و جهان و دومین علت مرگ ناشی از سرطان زنان بعد از سرطان ریه می باشد. تشخیص زودهنگام برای بهبود نتایج حاصله و میزان بقاء بسیار مهم می باشد. هدف این مطالعه شناسایی عقاید بهداشتی و نیازهای جمعیتی جهت اتخاذ برنامه های آموزشی مناسب در ترویج استفاده از روش های غربالگری سرطان پستان می باشد.
    روش بررسی
    مطالعه از نوع توصیفی- مقطعی می باشد که 219 زن مراجعه کننده به مراکز بهداشتی- درمانی تبریز به صورت تصادفی خوشه ایانتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ای خودساخته مشتمل بر 4 بخش مشخصات دموگرافیک، سوالات آگاهی از سرطان پستان و خود آزمایی پستان، سنجش عقاید بهداشتی و رفتارهای مربوط به غربالگری و سوالات عقاید بهداشتی برگرفته از مقیاس مدل اعتقاد بهداشتی Champion است. از آزمون های رگرسیون لوجستیک، t مستقل، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون مجذور کای برای تجزیه و تحلیل آن ها استفاده شده است و داده ها توسط SPSS نسخه 17 آنالیز شده اند.
    یافته ها
    در این مطالعه 5 درصد افراد در رابطه با سرطان پستان و خودآزمایی پستان آگاهی مطلوب داشتند. 6/41 درصد خودآزمایی پستان را در طول سال انجام می دادند که در 2/8 درصد موارد به صورت منظم بوده است. 16 درصد افراد واجد شرایط جهت غربالگری برای معاینه کلینیکی پستان مراجعه و 5/8 درصد از آنان سابقه انجام ماموگرافی غیرتشخیصی را ذکر نمودند. شدت درک شده با انجام ماموگرافی غیر تشخیصی ارتباط معنی داری را نشان داد(008/0=P).
    نتیجه گیری
    میزان آگاهی و رفتارهای غربالگری پایین زنان مورد پژوهش بیانگر نیاز به آموزش تکنیک های غربالگری و تاکید دوره ای بر اهمیت آن ها در تشخیص زودرس سرطان پستان است. برنامه های آموزشی نیز باید به شیوه ای طراحی شوند که بر عوامل مرتبط با عملکرد تشخیص زودرس تاثیر بگذارند.
    کلید واژگان: سرطان پستان, غربالگری, مدل اعتقاد بهداشتی}
  • رقیه نوری زاده، نیاز هادی، علی اکبر هنید
    تعیین جنسیت به دلایل غیرپزشکی، سوالات پیچیده ای درباره ی با تبعیض جنسی، پندارهای کلیشه ای در مورد هویت جنسی، آزادی تولید مثل، تخصیص منابع پزشکی و رعایت ملاحظات اخلاقی مربوط به ابتدایی ترین مراحل زندگی انسان بسته به روش به کار گرفته شده را مطرح می سازد. تعیین جنسیت به دلایل غیرپزشکی در فرزند اول، به وضوح نشانه ای از تبعیض جنسی است اما ارزیابی اخلاقی آن از فرزند دوم، جهت ایجاد تنوع جنسی در خانواده، در صورت عدم ترجیح جنسی نامتناسب در جامعه، متفاوت می باشد. در این صورت خطرات مطرح شده برای تضعیف موقعیت اجتماعی زنان و نیز نسبت جنسی نامتعادل به طور مشهودی کاهش می یابد لذا تعیین جنسیت به دلایل غیرپزشکی از طریق تشخیص ژنتیکی پیش از کاشت جنین، در جوامعی که ترجیح نامتناسب جنسیتی مطرح نیست با رعایت ملاحظاتی، بلامانع به نظر می رسد.
    کلید واژگان: تعیین جنسیت به دلایل غیر پزشکی, تشخیص ژنتیکی قبل از کاشت, حقوق باروری, نسبت جنسی}
    Roghaiyeh Nourizadeh, Niaz Hadi, Ali Akbar Hanid
    Selecting the sex of children for nonmedical purposes raises complicated questions of sexism and gender stereotyping, procreative liberty, the allocation of medical resources and depending on the method used, respect for the earliest stages of human life. There is discriminatory potential in selecting the sex of first children, but its ethical assessment is different when come to increase gender variety in a family with no sex discrimination circumstances. So, nonmedical sex selection throughout PGD without disproportionally sex preference seems unproblematic if some concerns are respected.
    Keywords: Nonmedical sex selection, PGD, reproductive right, sex ratio}
  • رقیه نوری زاده *
    بارداری ناخواسته یکی از مهم ترین مسایل بهداشت عمومی در جهان است که نگرانی و فشار زیادی را برای مادر، همسر و در صورتی که بارداری ادامه پیدا کند، احتمالا برای فرزند به همراه خواهد داشت. در ایران، میزان باروری بدون برنامه 34 درصد کل بارداری ها را تشکیل می دهد که در این میان، 16 درصد ناخواسته و 18 درصد بی موقع و نابهنگام گزارش شده است. در مورد سقط عمدی و غیرایمن در ایران آمار دقیقی در دسترس نیست اما بر اساس تخمین، سالیانه حدود 73000 سقط القایی در بین زنان متاهل رخ می دهد. امروزه از سقط غیرایمن به عنوان معضل سلامت زنان، موضوع اصلی سلامت عمومی و موضوع حقوق زنان نام برده می شود، لذا پیشگیری از سقط های غیرایمن و عوارض آن از اولویت های تحقیقاتی و اجرایی قلمداد می شود. این مقاله مروری براساس مطالعه کتابخانه ای، دستورالعمل های سازمان بهداشت جهانی و فدراسیون بین المللی تنظیم خانواده گردآوری و تالیف شده است. هدف از این نوشتار، بررسی موضوع سقط القایی جنین در ایران و چالش های موجود می باشد تا از یک سو، ضمن آشنا ساختن صاحب نظران و قانون گذاران با وضعیت موجود در ایران، زمینه تغییر نگرش فراهم گردد و از سوی دیگر، زمینه رفع معضلات و پیشگیری از روند افزایش میزان سقط های ناسالم با ارایه راهکارهایی در موارد ممکن فراهم گردد. از آنجا که نمی توان بدون توجه به باورهای بنیادین و ارزشی یک جامعه در خصوص یک مساله حکم راند، نمی توان بدون توجه به اقتضائات ناشی از واقعیات زندگی فردی و جمعی در دنیای کنونی نیز تصمیمات صحیح اتخاذ نمود. لذا فتاوی علمای دینی و مجوزهای شرعی سقط در زمینه های عسر و حرج در محدوده زمانی قبل از ولوج روح، لزوم بازنگری منطقی و انعطاف پذیرقوانین مربوطه را به گونه ای که پاسخگوی نیازهای به روز جامعه باشد، ایجاب می کند.
    کلید واژگان: سقط, بارداری ناخواسته, سلامت زنان}
    Roqie Nourizadeh
    Unwanted pregnancy is one of the important public health issues in the world which will cause a lot of worriness and stress for mother، wife and possibly for the child if pregnancy continues for a period of time. Unintended pregnancies account for 34 percent of all cases of pregnancy in Iran; with 16 percent as unwanted and 18 percent mistimed. There is no certain rate regarding induced and unsafe abortion in Iran annually، an estimated 73000 induced abortions are performed by married women who are illegal and unsafe. Unsafe abortion is now considered as a problem of women’s health، the subject of public health and women’s rights. Therefore، preventing unsafe abortion and its consequences are considered as executive and research priorities. This review article is compiled and written based on a literature review، the guidelines presented by WHO and International Federation of Family Planning. The aim of this article is to study the subject of induced abortion of the fetus in Iran and existing challenges to familiarize rhetoricians and legislators to change the viewpoints in this regard on one hand، and to pave the way to remove the dilemmas and to prevent the increasing rate of unsafe abortions with presenting solutions. A decree cannot be issued without paying attention to basic and valuable beliefs of a society regarding an issue، nor can right decisions be made while disregarding the necessaries arisen from the facts of individual and collective lives in the contemporary world. Therefore، the verdicts of religious scholars and lawful licenses regarding abortion in hardship and obligation before infusion the soul make the logical and flexible revision of related Acts so necessary that they can meet the updated needs of society.
    Keywords: Abortion, unwanted pregnancy, women's health}
  • رقیه نوری زاده
    ناباروری یکی از مشکلاتی است که بر رابطه زناشویی زوجین نابارور و نیز روابط اجتماعی و خانوادگی آنان تاثیر عمیقی می گذارد. نازایی، سومین عامل طلاق در کشور محسوب می شود که مطرح کننده نیاز به استفاده از فناوری های کمک باروری (ART) می باشد. در این میان، روش درمانی رحم جایگزین که در آن شخص ثالث نیز حضور دارد، از جمله راهکارهای رفع ناباروری در برخی زوجین است که باعث بروز مباحث فقهی، اجتماعی، اخلاقی و حقوقی به ویژه حقوق خانواده شده است بطوری که بدون پاسخگویی به آنها نمی توان به مثبت بودن پیامدهای آن اطمینان داشت.
    هدف و روش ها
    این پژوهش، مطالعه ای مروری است که براساس مطالعه کتابخانه ای، ترجمه مقالات و پایان نامه های لاتین و بهره گیری از تجارب دیگر کشورها گردآوری شده است و هدف آن، بررسی موضوع رحم جایگزین در ایران و چالش های موجود می باشد تا با رفع موانع موجود در استفاده از رحم جایگزین و ارائه راهکارهایی در موارد ممکن، زمینه تغییر نگرش فراهم گردد و بتوان در ترویج آن اقدام نمود.
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به اینکه فقهای شیعه توانسته اند همگام با تحولات پزشکی، فتاوای مناسبی برای حل مشکلات مربوط به ناباروری تدارک ببینند، نظام حقوقی کشور نیز باید نسبت به قانونمند و نظام مند شدن رحم جایگزین اقدام نماید تا در صورت بروز مشکلات احتمالی پاسخ صریح حقوقی وجود داشته باشد. جایگاه کمیته های اخلاق بعنوان مرجع مناسب برای احراز روایی و نظارت بر استفاده از رحم جایگزین در فرایند بارداری غیر قابل انکار است.
    کلید واژگان: رحم جایگزین, جنبه های اخلاقی و حقوقی, مشاوره}
    Roghaiyeh Nourizadeh
    Introduction
    One of the disorders, which has worried couples, is the issue of infertility that totally would have deep effect on social and family relationships. It is the third reason of divorce in Iran, demands to use ART. Surrogacy is one of the most challenging methods in this regard with some religious, social, ethical and legal issues that should not be ignored to achieve successful outcomes.
    Objective(s)
    The objectives of this article are: 1) To address the challenges of surrogacy in Iran 2) To reduce problems relating to surrogacy 3) To suggest some solutions in this regard.
    Method
    In this paper, we review the current state of the health literature on surrogacy and its challenges, and also translate English papers and thesis and benefit the experiences of other countries regarding surrogacy to change attitudes and pave the way.
    Discussion
    Recently, accommodating towards medical progresses, Most Shiite scholars have issued jurisprudential decrees (fatwas) that allow surrogate motherhood as a treatment for infertility, albeit only for legal couples that permit new law passed by the Iranian Parliament to meet needs in access to ART. It is undenyable that Ethical committees have an important role in supervision of surrogacy to confirm its validity.
    Keywords: Surrogacy, Ethical, legal issues, consultation}
  • رقیه نوری زاده، اصغر محمدپور، رباب کاظم پور، فاطمه باختری اقدم
    پیش زمینه و هدف
    در سال های گذشته میزان سزارین روند افزایشی داشته است. به دلیل عوارض سزارین، زایمان طبیعی ارجحیت دارد. با این حال گرایش زنان به سزارین یکی از عوامل اساسی افزایش آن می باشد. سازمان جهانی بهداشت اعلام داشته است در هر منطقه ای از دنیا حدود 15 درصد از زایمان ها را می توان با اندیکاسیون صحیح به روش سزارین انجام داد. هدف مطالعه حاضر، بررسی انتخاب نوع زایمان، دلایل آن و تعیین برخی عوامل مرتبط با آن در زنان شهرستان مرند می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی - مقطعی، 450 زن باردار شهرستان مرند به روش نمونه گیری آسان مورد مصاحبه قرار گرفتند. پرسش نامه شامل سوالاتی برای کسب اطلاعات دموگرافیک، سابقه باروری، انتخاب نوع زایمان و دلیل انتخاب بود. جهت آنالیز داده ها از آزمون های توصیف فراوانی، مجذور کای دو t مستقل با نرم افزارهای SPSS13 و CIA استفاده شد.
    یافته ها
    از میان افراد مورد پژوهش، 9/66 درصد زایمان طبیعی و 1/33 درصد سزارین را انتخاب نمودند. سطح تحصیلات، داشتن سابقه سزارین و محل مراجعه برای کنترل بارداری با انتخاب نوع زایمان ارتباط معنی داری داشت (05/0 <(P سه علت اصلی انتخاب سزارین به ترتیب ترس از دردهای زایمانی 6/47درصد، توصیه پزشک 7/18 درصد و تجربه سزارین قبلی 2/18 درصد بود.
    بحث و نتیجه گیری
    درصد انتخاب زایمان سزارین بالاست، لذا کاربرد استراتژی های کاهش سزارین ضروری به نظر می رسد.
    کلید واژگان: سزارین, درد زایمان, زایمان طبیعی}
    R. Nouri Zadeh, A. Mohammadpour, R. Kazempour, F. Bakhtari Aghdam
    Background and Aims
    An increasing trend in the rate of cesarean section has been observed during the past years. Due to the surgical complications, vaginal delivery is preferred as a favorite procedure. However, women's attitudes play an effective role in this regard. WHO reported that 15% of childbirths in the world have indication for cesarean section. The aim of the present study was to estimate the prevalence of selection of cesarean section and its contributing factors in the pregnant women in Marand.
    Materials and Methods
    In this cross - sectional study by convenience sampling, 450 pregnant women were face to face interviewed in three primary health care centers, two obstetric clinic, and two midwifery clinics in Marand, 2007. The questionnaire included some questions regarding demographic characteristics, fertility history, selection of mode of delivery and its reasons. Chi square test and independent t - test were used for statistical analysis using SPSS 13 and CIA software’s.
    Results
    In this study, 33.1% of all cases were selected cesarean section. Education, Previous history of cesarean section and referral place for control of pregnancy were associated with selection of mode of delivery (P<0.05). The reasons for selection of cesarean section were fear of labor pain, physician recommendation and history of previous cesarean.
    Conclusion
    We concluded that rate of selection of the cesarean section was high therefore an educational program is essential at changing attitude about cesarean section.
  • بررسی میزان درخواست برگشت باروری و تغییرات جنسی زنان سترون شده
    رقیه نوری زاده، ریحانه ایوان بقاء، فاطمه رنجبرکوچکسرایی، محمدزکریا پزشکی، فاطمه باختری اقدم
  • رقیه نوری زاده*، ریحانه ایوان بقاء، فاطمه رنجبر کوچکسرایی، محمد زکریا پزشکی
    زمینه و هدف

    یکی از روش های موثر در تنظیم خانواده، عقیم سازی زنان می باشد. تعدادی از زنانی که عقیم سازی را انتخاب می کنند، ممکن است به نوعی سندرم نوروتیک مبتلا شوند که به صورت درد، افسردگی، خود بیمارانگاری و نگرانی جنسیتی تظاهر می نماید. نظر به اینکه اختلالات روانی به عنوان یکی از پیامدهای طولانی مدت عقیم سازی مطرح می باشند، که در راس آنها، پشیمانی بعد از عمل قرار گرفته است، پژوهشگران بر آن شدند تا مطالعه ای با هدف تعیین میزان پشیمانی بعد از عمل، درخواست برگشت باروری و اقدام به عمل برگشت زنان عقیم شده و نیز با اهداف فرعی تعیین میزان افسردگی و اضطراب آنان و عوامل مرتبط انجام دهند.

    روش بررسی

    مطالعه از نوع توصیفی تحلیلی بود که 150 زن عقیم شده طی 10-1 سال اخیر، به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ایانتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، شامل 2 پرسشنامه بود. پرسشنامه 1 در مورد مشخصات افراد مورد پژوهش و سنجش پشیمانی بعد از عمل بود. پرسشنامه 2 سئوالات استاندارد افسردگی و اضطراب زونگ را شامل می شد که بوسیله واحدهای مورد پژوهش تکمیل و سپس داده ها توسط SPSS نسخه 5/11 آنالیز شد.

    نتایج

    در این مطالعه، میزان پشیمانی بعد از عمل زنان عقیم شده 6% و درخواست برگشت باروری آنان 7/2% بود. هیچکدام از افراد مورد پژوهش، اقدام به عمل برگشت باروری ننموده بودند. همچنین یافته ها نشان داد که به ترتیب 3/13% و 7/24% زنان عقیم شده، دارای درجاتی از افسردگی و اضطراب بودند. میانگین نمرات افسردگی و اضطراب زنانی که استراحت کافی را به دنبال عمل ذکر می کردند، به طور معنی داری پایینتر بود (به ترتیب 008/0=p، 02/0=p).

    نتیجه گیری

    نتایج پژوهش حاضر و تفاوت های شخصیتی و قدرت سازگاری افراد در مواجهه با تغییرات، اهمیت مشاوره قبل از عمل و سیستم پیگیری بعد از عقیم سازی در جهت ارتقاء سطح سلامت روان زنان را به خوبی بیان می کند.

    کلید واژگان: عقیم سازی, بستن لوله های رحمی, پشیمانی, افسردگی, اضطراب}
    Roghayeh Noorizadeh, Reyhaneh Ivanbagha, Fatemeh Ranjbar Koochaksariie, Mohammad Zakaria Pezeshki
    Introduction

    One of the effective methods in family planning is sterilization of women. However, some women who choose this method may later suffer from a neurotic syndrome, which is demonstrated by pain, depression, hypochondriasis and loss of libido. With respect to the long-term psychological sequelae of sterilization, among which post-operation regret tops the rest, this study was designed to determine post-operation regret rates, request for reversal and attempt to reverse the operation, as well as secondary objectives, rates of depression and anxiety.

    Materials and Methods

    The study design was a descriptive-analytical one, in which 150 steri-lized women, who had been operated 1-10 years prior to the study, were selected through cluster random sampling. Data collection was done by two questionnaires:1) A questionnaire on demog-raphic characteristics and post-sterilization regret and 2) Zung self-rating depression and anxiety scale. The data were analyzed by SPSS, version 11.5.

    Results

    In this study, 6% of the sterilized women expressed regret and 2.7% requested a reversal surgery. None of the subjects had undergone a reversal surgery. 13.3% and 24.7% of the sterilized women had some degrees of depression and anxiety respectively. The means of depre-ssion and anxiety scores were significantly lower in women who expressed adequate post-sterilization rest (p=0.008 and p=0.02 respectively).

    Conclusion

    The results of this research, as well as personality differences and adaptability to changes, revealed that pre-sterilization counseling and post-sterilization follow-ups have an important role in women's psychological health promotion.

    Keywords: Sterilization, Tubal Ligation, Regret, Depression, Anxiety}
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر رقیه نوری زاده
    نوری زاده، رقیه
    دانشیار مامایی، دانشگاه علوم پزشکی تبریز
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال