به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب شکوه عنوانی

  • سیمین شهوازی، ابراهیم فلاحی، فرزانه برک، مرضیه حیدری، شکوه عنوانی، پروانه صانعی، عمار حسن زاده کشتلی، ابراهیم یزدان نیک، احمد اسماعیل زاده*
    مقدمه
    تغذیه سالم عامل مهمی در پیشگیری از ابتلاء به سندرم متابولیک می باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط شاخص تغذیه سالم و سندرم متابولیک در زنان انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی روی 420 پرستار زن شاغل که به روش نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای تصادفی انتخاب شده بودند انجام شد. دریافت های غذایی با استفاده از FFQ (Food Frequency Questionnaire) 106 قلمی اعتبارسنجی و ارزیابی شد. پیروی ازHEI (Healthy Eating Index) بر اساس مصرف سبزی، میوه، مغزها و حبوبات، نسبت گوشت سفید به قرمز، فیبر غذایی و نسبت اسید چرب غیراشباع به اشباع بررسی شد. شاخص های تن سنجی (شامل قد، وزن، نمایه توده بدنی، نسبت دور کمر به دور باسن)، شاخص های بیوشیمیایی (شامل قندخون ناشتا، تری گلیسرید، LDL-c، HDL-c) و فشارخون اندازه گیری شدند. سندرم متابولیک بر اساس ATP III (Adult Treatment Panel III) تعریف شد.
    یافته های پژوهش: پس از تعدیل برای عوامل مخدوشگر بالقوه از جمله سن، انرژی دریافتی و نمایه توده بدنی، افرادی که در بالاترین سهک شاخص تغذیه سالم قرار داشتند نسبت به افرادی که در پایین ترین سهک بودند از 91 درصد شانس کمتری برای ابتلاء به سندرم متابولیک برخوردار بودند (OR:0/09; 95%CI 0/01-0/60). هم چنین افرادی که در بالاترین سهک شاخص تغذیه سالم قرار داشتند از 89 درصد شانس پایین تری برای ابتلاء به هیپرتری گلیسریدمی(OR:0/11; 95%CI 0/09-0/89) و 87 درصد شانس کمتری برای ابتلاء به پر فشاری خون برخوردار بودند (OR:0/13; 95%CI: 0/08-0/66). هیچ گونه ارتباط معنی داری بین پیروی از شاخص تغذیه سالم با دور کمر بالا(P=0.64)، قندخون بالا(P=0.64) و HDL پایین(P=0.94) مشاهده نگردید.
    بحث و نتیجه گیری
    یافته های این مطالعه نشان می دهند که ممکن است ارتباط معکوس معنی داری بین شاخص تغذیه سالم و سندرم متابولیک و برخی اجزای آن وجود داشته باشد. انجام مطالعات آینده نگر برای تایید این یافته ها ضرورت دارد.
    کلید واژگان: سندرم متابولیک, شاخص تغذیه سالم, زنان پرستار}
    S. Shahvazi, E. Falahi, F. Barak, M. Heydari, Sh Onvani, P. Saneie, A. Hasanzade Kashteli, E. Yazdan Nik, A. Essmaiel Zadeh*
    Introduction
    Healthy nutrition is an important preventive measure for Metabolic Syndrome (MetS). This study aimed to evaluate the association of Healthy Eating Index(HEI) with MetS.
    Materials and Methods
    This cross-sectional study was performed among 420 Isfahani female nurses, selected by a multistage cluster random sampling method. Usual dietary intakes were assessed using a validated 106-item food frequency questionnaire (FFQ). HEI was calculated according to the consumption of vegetables, fruits, nuts and grains, the ratio of white to red meat, dietary fiber and the ratio of unsaturated fatty acid to saturated fatty acid. Anthropometric (weight, height, BMI, WHR), biochemical measurements (Fasting blood glucose, TG, LDL-c, HDL-c) and blood pressure were collected. MetS was defined according to ATP III.
    Findings
    After adjustment for potential confounders including age, energy intake and BMI, individuals in the highest tertile of HEI were 91% lower odds of the MetS, compared to those in the lowest tertile (OR:0/09; 95%CI 0/01-0/60). Women in the highest tertile of HEI were 89% less risk of hypertriglyceridemia (OR:0/11; 95%CI 0/09-0/89) and 87% less risk for hypertension (OR:0/13; 95%CI 0/08-0/66). There was no significant association between HEI score and risk of enlarged waist circumference (Pvalue=0/64), abnormal glucose homeostasis (Pvalue=0/64) and low HDL-C levels (Pvalue=0/94). Discussion &
    Conclusion
    The results indicated there might be a significant inverse association between HEI and MetS and some of its components. Prospective studies are needed to confirm these findings.
    Keywords: Healthy eating index, Metabolic syndrome, Female nurses}
  • مرضیه حیدری، ابراهیم فلاحی، فرزانه برک، شکوه عنوانی، سیمین شهوازی، پروانه صانعی، عمار حسن زاده، احمدرضا یزدان نیک، احمد اسماعیل زاده
    مقدمه
    اگر چه مصرف ماهی ارتباط معکوسی با اختلالات متابولیک دارد ولی اطلاعات اندک و ضد و نقیضی در مورد ارتباط بین مصرف ماهی و سندرم متابولیک در دسترس می باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط مصرف ماهی و سندرم متابولیک و اجزای آن انجام شد.
    روش ها
    این مطالعه مقطعی بر روی 420 نفر از پرستاران زن 60-20 ساله شاغل در بیمارستان های اصفهان که به روش نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای به صورت تصادفی انتخاب شده بودند، انجام شد. دریافت های غذایی معمول فرد در طی سال گذشته با استفاده از یک پرسشنامه نیمه کمی بسامد خوراک ارزیابی شد. مصرف ماهی با جمع کردن مقدار مصرف انواع ماهی از جمله ماهی تن، محاسبه شد. شاخص های تن سنجی و فشار خون طبق دستورالعمل های استاندارد ارزیابی شدند. تمام شاخص های بیوشیمیایی بر روی نمونه خون ناشتا اندازه گیری شدند. سندرم متابولیک بر طبق معیارها III) Adult Treatment Panel) ATP III تعریف شد.
    یافته ها
    میانگین دریافت روزانه ماهی 4/14 گرم در روز بود. مصرف ماهی به طور معکوسی با شیوع سندرم متابولیک ارتباط داشت. افرادی که در بالاترین سهک مصرف ماهی قرار داشتند، از 65% شانس کمتری برای ابتلا به سندرم متابولیک برخوردار بودند. تعدیل برای عوامل مخدوش گر و متغیرهای غذایی باعث تقویت این ارتباط گردید. حتی وقتی BMI مورد محاسبه قرار گرفت، افرادی که در بالاترین سهک مصرف ماهی قرار داشتند، از 96% شانس کمتر برای ابتلا به سندرم متابولیک در مقایسه با افراد پایین ترین سهک برخوردار بودند. پس از تعدیل برای عوامل مخدوشگر افرادی که در بالاترین سهک مصرف ماهی قرار داشتند، نسبت به افراد پایین ترین سهک، از 89% شانس کمتری برای ابتلا به هیپرتری گلیسیریدمی، 43% شانس کمتر برای ابتلا به HDL پایین و از 77% شانس کمتر برای ابتلا به فشارخون بالا برخوردار بودند.
    نتیجه گیری
    یافته های این مطالعه حاکی از ارتباط معکوس معنی داری بین مصرف ماهی و سندرم متابولیک و برخی از اجزای آن بود. انجام مطالعات آینده نگر برای تایید این یافته ها ضرورت دارد.
    کلید واژگان: سندرم متابولیک, ماهی, زنان پرستار, EPA, DHA}
    Marzieh Heidari, Ebrahim Fallahi, Farzaneh Barak, Shokouh Onvani, Simin Shahvazi, Parvane Saneei, Ammar Hassanzadeh Keshteli, Ahmadreza Yazdannik, Ahmad Esmaillzadeh
    Background
    Although fish consumption has inversely been associated with several metabolic abnormalities, limited and inconsistent data have reported the relationship between fish consumption and metabolic syndrome. The aim of this study was to identify the association between fish consumption and metabolic syndrome and its components.
    Methods
    In a cross-sectional study conducted on 420 Iranian female adults, usual fish consumption was assessed by the use of a dish-based semi-quantitative FFQ. Fasting blood samples were taken for biochemical assessment. Anthropometric and blood pressure measurements were done according to standard protocols. The metabolic syndrome was defined based on the National Cholesterol Education Program Adult Treatment Panel III guidelines.
    Findings
    Mean daily intake of fish was 14.4 g/d. Fish consumption was inversely associated with prevalence of metabolic syndrome; such that those in the highest tertile of fish intake were 65% less likely to have the metabolic syndrome than those in the lowest tertile (odds ratio: 0.35; 95% CI: 0.14-0.88). Controlling for potential confounders and dietary variables strengthened this association (0.05; 0.004-0.64). Even when BMI was taken into account, individuals in the highest category of fish intake were 96% less likely to have metabolic syndrome compared with the lowest (0.04; 0.004-0.61). After adjustment for potential cofounders, high fish intake was inversely associated with lower odds of hypertriglyceridemia (0.11; 0.01, 0.85), low HDL-c (0.57; 0.19-0.89) and elevated blood pressure (0.23; 0.14-0.89).
    Conclusion
    The current investigation indicates that increased fish intake was independently related to the lower risk of metabolic syndrome and its features. Further prospective investigations are warranted to confirm this association.
    Keywords: Fish intake, metabolic syndrome, Female nurses, EPA, DHA}
  • شکوه عنوانی، ابراهیم فلاحی، فرزانه برک، مرضیه حیدری، سیمین شهوازی، پروانه صانعی، عمار حسن زاده کشتلی، احمدرضا یزدان نیک، احمد اسماعیل زاده*
    مقدمه

    مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط مصرف حبوبات و سندرم متابولیک در زنان پرستار اصفهانی انجام شد.

    روش ها

    این مطالعه مقطعی بر روی 420 پرستار زن 60-20 ساله شاغل در بیمارستان های اصفهان که به روش نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای به صورت تصادفی انتخاب شده بودند انجام شد. دریافت های غذایی معمول فرد در طی سال گذشته با استفاده از یک پرسشنامه نیمه کمی بسامد خوراک مشتمل بر لیستی از 106 غذا و قلم غذایی به همراه یک اندازه استاندارد از هر ماده غذایی ارزیابی شد. دریافت حبوبات از طریق جمع کردن مصرف عدس، ماش، نخود و انواع لوبیاها محاسبه شد. شاخص های تن سنجی و فشارخون طبق دستورالعمل های استاندارد ارزیابی شد. تمام شاخص های بیوشیمیایی بر روی نمونه خون ناشتا اندازه گیری شدند. سندرم متابولیک بر طبق معیارهای ATP III تعریف شد.

    یافته ها

    با افزایش مصرف حبوبات تفاوت آماری معنی داری از نظر ابتلا به سندرم متابولیک و برخی اجزای آن مشاهده نشد، ولی افراد در بالاترین سهک مصرف حبوبات نسبت به افراد در پایین ترین سهک، از شیوع هایپرتری گلیسیریدمی (3 در مقابل 4/11%،03/0=P) و HDL پایین (1/41 در مقابل 8/51%، 09/0=P) کمتری برخوردار بودند. قبل از تعدیل اثر عامل مخدوشگر افرادی که در بالاترین سهک مصرف حبوبات قرار داشتند نسبت به افرادی که در پایین ترین سهک مصرف حبوبات بودند 28% ((27/1-29/0)72/0) شانس کمتری برای ابتلا به سندرم متابولیک داشتند اما این ارتباط از نظر آماری معنی دار نبود. پس از تعدیل اثر سن و انرژی دریافتی و همین طور سایر مخدوشگرها، این ارتباط تا حدودی تقویت شد اما همچنان از نظر آماری معنی دار نبود. با در نظر گرفتن دریافت های غذایی، مشاهده شد که افراد در بالاترین سهک مصرف حبوبات نسبت به افراد پایین ترین سهک، از 41% ((98/0-11/0)59/0) شانس کمتری برای ابتلا به سندرم متابولیک برخوردار بودند که این ارتباط از نظر آماری معنی دار بود، البته تعدیل بیشتر برای نمایه توده بدنی این ارتباط معنی دار را از بین برد ((07/1-17/0)66/0).

    نتیجه گیری

    یافته های این مطالعه حاکی از وجود ارتباط معکوس معنی دار بین مصرف حبوبات و شیوع دو جزء از اجزای سندرم متابولیک (هیپرتری گلیسریدمی و HDL کلسترول پایین) بود. ارتباط معنی داری بین مصرف حبوبات و شیوع سندرم متابولیک و دیگر اجزای سندرم متابولیک یافت نشد. انجام مطالعات آینده نگر برای تایید این یافته ها ضرورت دارد.

    کلید واژگان: سندرم متابولیک, حبوبات, زنان پرستار}
    Shokouh Onvani, Farzaneh Barak, Marzieh Heidari, Simin Shahvazi, Parvane Saneei, Ammar Hassanzadeh Keshteli, Ebrahim Yazdannik, Ahmadreza Fallahi, Ahmad Esmaillzadeh
    Background

    The aim of this study was to investigate the relation between legume consumption and the metabolic syndrome among Isfahan in female nurses.

    Methods

    This cross-sectional study was performed among 420 Isfahanian female nurses, selected by a multistage cluster random sampling method. Usual dietary intakes of subjects were assessed using a 106-item semi-quantitative food frequency questionnaire. Legume intake was calculated by summing up the consumption of lentils, vetch, peas and different kinds of beans including faba bean. Anthropometric and blood pressure measurements were collected and fasting blood samples were taken for biochemical assessments. Metabolic syndrome was defined according to modified ATP III.

    Findings

    Legume consumption was not associated with the metabolic syndrome and some of its components, whereas individuals in the highest tertile of legume consumption, compared to those in the lowest tertile, had lower odds ratio of hypertriglyceridemia (3 vs. 11.4%, P=0.03) and low HDL (P=0.09, 41.1 against 51.8%). Before adjusting confounders, individuals in the highest tertile of legume intakes were 28% less likely to develop metabolic syndrome than those in the lowest tertile (0.72 (0.29-1.27)). However, this association was not statistically significant. After adjustment for age and energy intake, as well as other confounders, this association was slightly strengthened but was not significant. By taking dietary intakes into account, those in the highest tertile were significantly less likely to develop metabolic syndrome than those in the lowest tertile (0.59 (0.11-0.98)), but more adjustment for body mass index disappeared this relation (0.66 (0.17-1.07)).

    Conclusion

    Our findings indicated that there was significant inverse relationship between consumption of legume consumption and the prevalence of two metabolic syndrome components (hypertriglyceridemia and HDL cholesterol). No significant association between legume consumption and the prevalence of metabolic syndrome and other metabolic syndrome components was found. Prospective studies are needed to confirm these findings.

    Keywords: Metabolic syndrome, Legume, Female nurses}
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال