به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب محمود یوسفی مشهور

  • سیدعلی علوی فومنی، فریبرز منصور قناعی، محمدرضا زاهد پور انارکی، محمود یوسفی مشهور، فرحناز جوکار، آبتین حیدرزاده، هلیا ولایی برحق، مریم بزرگ نیا
    مقدمه
    عوارض ریوی بیماری های التهابی روده ای(IBD) شامل التهاب راه هوایی که راه های هوایی کوچک و بزرگ را درگیر می کند، بیماری پارانشیمال ریوی و سروزیت می باشد. هدف از این مطالعه، بررسی شیوع اختلال تست های عملکردی ریه در بیماران کولیت اولسرو می باشد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به صورت یک مطالعه مقطعی در طی بهار و تابستان سال 1385 انجام شد و PFT (اسپیرومتری و پلستموگرافی) در 50 بیمار مبتلا به کولیت اولسر که از نظر سن و جنس مشابه 50 نفر از افراد سالم به عنوان گروه کنترل بودند، بررسی شد. فرم های جمع آوری اطلاعات شامل خصوصیات دموگرافیک و وضعیت کولیت اولسرو بود که برای هر فرد تکمیل گردید. سپس داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته های پژوهش: سن متوسط نمونه ها 5/14±2/37 بود. کولیت اولسرو فعال(UC) در 24 درصد از بیماران دیده شد. 18 درصد از کل بیماران کولیت اولسر شدید داشتند. نتایج PFT شامل 42 درصد احتباس هوا(فقط افزایش در حجم باقیمانده نسبت به ظرفیت کل ریوی)، 20 درصد الگوی انسداد راه های هوایی کوچک(کاهش حداکثر جریان بازدمی در 75-25 درصد از ظرفیت حیاتی)، 20 درصد نقص تهویه ای تحدیدی، 2 درصد انسداد راه های هوایی، 2 درصد التهاب شدید و 6 درصد الگوی انسداد راه های هوایی فوقانی را داشتند. ارتباط مشخصی بین الگوی انسداد راه های هوایی کوچک و مدت کولیت اولسرو وجود داشت(P<0.05) و ارتباطی بین دیگر اختلالات ریوی و شدت، فعالیت و مدت کولیت اولسرو وجود نداشت.
    بحث و نتیجه گیری
    بر طبق شیوع بالای احتباس هوا، بیماری راه های هوایی کوچک می تواند شکل برجسته ای از درگیری ریه در بیماران کولیت اولسرو باشد. بنابراین بررسی و تحلیل دقیق بیماری های ریوی و تنفسی در بیماران مبتلا به کولیت اولسرو لازم است
    کلید واژگان: تست عملکردی ریوی, کولیت اولسرو, بیماری التهابی روده}
    Introduction
    Pulmonary complication of IBD include airway inflammation involving small and large airways, pulmonary paranchymal disease, and serositis. The aim of this study was to determine the prevalence of Pulmonary Function Test (PFT) possible abnormality in ulcerative colitis (UC) patients.
    Materials and Methods
    In this cross sectional study, during spring and summer of 2006, PFT (spirometry & body box plethysmography) of 50 UC patients were compared to 50 healthy people of the same age and sex (control). Data collection forms including demographic specification and UC condition were filled. Out, and then analyzed by SPSS 10.
    Findings
    Mean age was 37.2(SD=14.57). Active UC was seen in 24.3% of patients. 24.9% of the patients had severe UC. PFT result demonstrated; 100% air trapping(only increase in Residual Volume/Total Lung Capacity); 20% small airway obstructive pattern (only decrease in maximal expiratory flow at 25-75% of vital capacity); 12% restrictive ventilation defect; 2% obstructive airway; 2% hyperinflation and 6% upper airway obstructive pattern. There was a significant relationship between small airway obstructive pattern and duration of UC, (PV<0.05), and no relationship between other pulmonary disorders and severity, activity, duration of UC was observed. Discussion &
    Conclusion
    According to high prevalence of air trapping, small airway disease may be the prominent feature of lung involvement in UC patients. Therefore, a meticulous work-up for respiratory diseases seems necessary in UC patients.
  • محمد جعفر مدبرنیا، علی ایمانی، سید علیرضا میرصفای مقدم، فریبرز منصور قناعی، مسیح صدیق رحیم آبادی، محمود یوسفی مشهور، فرحناز جوکار
    مقدمه
    اختلال روانپزشکی در بیماران دچار سندرم روده تحریک پذیر(IBS) شایع است ولی فراوانی آن در جوامع مختلف متفاوت است.
    هدف
    تعیین فراوانی اختلال روانپزشکی (اضطراب – افسردگی) در بیماران دچار IBS در استان گیلان(رشت).
    مواد و روش ها
    در یک مطالعه مقطعی، 256 بیمار IBS که معیارهای ROM III را داشتند، انتخاب و از نظر اختلال روانپزشکی در دو مرحله ارزیابی شدند. در مرحله اول، افراد با پرسشنامه GHQ28 غربال شدند. در مرحله دوم، کسانی که نمره معادل یا بیش از 23 کسب کرده بودند با مصاحبه نیمه ساختار یافته روانپزشکی ارزیابی شدند و متغیرهای جمعیت شناختی آنها از قبیل سن، جنس، تاهل، میزان تحصیل و اشتغال در پرسشنامه ای که به همین منظور طراحی شده بود ثبت شد. 05/0>α از نظر آماری معنی دار تلقی شد.
    نتایج
    از 256 نفر دچار IBS، 30 نفر (7/11%) بدون علایم یا نشانه های روانپزشکی بودند و 226 نفر، (83 مرد و 143زن) درجه هایی از مشکلات روانپزشکی داشتند. پس از مصاحبه نیمه ساختاریافته روانپزشکی، 190 نفر (2/74%) دچار اضطراب– افسردگی بودند.]89 نفر اختلال اضطرابی، 41 نفر اختلال افسردگی و 60 نفر هم ابتلایی اختلال اضطراب- افسردگی[. در اختلال اضطرابی، اختلال اضطراب فراگیر (7/53%) و در اختلال افسردگی، دیس تایمی (5/53%) بیشترین فراوانی را داشت. در مقایسه بیماران با اختلال اضطراب- افسردگی (190نفر) و افراد نرمال (66 نفر)، جنس (019/0P=)، شغل (002/0 P=) و شدت IBS (001/0 p<) تفاوت های آماری معنی دار نشان داد.
    نتیجه گیری
    اگرچه نیاز به مطالعه آتی برای تعیین ارتباط متغیرهای جمعیت شناختی و انواع IBS با اختلال روانپزشکی وجود دارد ولی به نظر می رسد که توجه به این اختلال روانپزشکی در بیشتر بیماران IBS در درمان آنها کمک کننده باشد.
    کلید واژگان: اضطراب, افسردگی, سندرم روده تحریک پذیر}
    Introduction
    Psychiatric disorders are common in Irritable Bowel Syndrome (IBS) patients. Prevalence of psychiatric disorders is varies in IBS patients in different societies. Objevtive: To determine the prevalence of psychiatric disorders (anxiety-depression) in IBS patients in Rasht.
    Materials And Methods
    In this cross-sectional study, 256 IBS patients were selected (using criteria of Rome III) and evaluated for psychiatric disorders. In the first phase, subjects were screened by GHQ28. In the second phase, those patients who had scores equal or more than 23 were assessed through semi-structured psychiatric interview. Socio-demographic variables including age, gender, marital status, educational level and occupation, were recorded as well. P-values less than 0.05 were considered statistically significant.
    Results
    Among 256 subjects 30 patients (11.7%) had no significant psychiatric symptoms and 226 subjects (83 male, 143 female) suffered from some degrees of psychiatric problems. After performing semi-structured psychiatric interview; 190 subjects (74.2%) had anxiety-depressive problems [89 patients were suffered from pure anxiety disorders, 41 patients suffered from depressive disorders and 60 patients had co-morbid anxiety-depressive disorders]. In anxiety disorders; generalized anxiety disorder (53.7%) and in depressive disorders; dysthymia (53.5%) had the most frequencies, 53.7% and 53.5% respectively. In comparisone of anxiety-depressive subjects (190 persons) and normal subjects (66 persons), there was a significant statistical differences between the gender (P=0.019), occupation (P=0.002) and intensity of IBS (P<0.001).
    Conclusion
    Although, further studies are needed to determine the relations of demographic variables and types of IBS with psychiatric disorders, it seems to more attention to the psychiatric disorders of some specific patients suffering from IBS is helpful to their treatment.
  • مقایسه تاثیر آماده سازی روده به روش متداول و استفاده از سدیم فسفات خوراکی (فلیت فسفو- سودا) بر میزان پذیرش و پاک سازی روده بیماران تحت کولونوسکوپی: کارآزمایی بالینی تصادفی شده
    عاطفه قنبری، سیده مریم ابراهیم موسوی، محمود یوسفی مشهور، طاهره خالقدوست، زهرا عطرکار روشن
    زمینه و هدف
    تیم درمانی- مراقبتی فعالیت های متعددی را در حیطه های مختلف از جمله آماده نمودن بیمار، جهت اجرای روش های تشخیصی انجام می دهد. کولونوسکوپی یکی از انواع روش های آندوسکوپی در دستگاه گوارش تحتانی است که نیاز به آماده سازی روده قبل از انجام آزمون دارد. روش های مختلف و متعددی نیز جهت آماده سازی روده در دسترس می باشد، این تحقیق با هدف مقایسه تاثیر به کارگیری آماده سازی روده به روش متداول (استفاده از روغن کرچک و قرص بیزاکودیل) و استفاده از سدیم فسفات خوراکی (فلیت فسفو- سودا) بر میزان پذیرش و پاک سازی روده بیماران تحت کولونوسکوپی صورت گرفت.
    روش بررسی
    این پژوهش به صورت یک مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل شده یک سوکور (از طرف آندوسکوپیست) بر روی 90 بیمار سرپایی خواستار کولونوسکوپی، مراجعه کننده به بیمارستان رازی رشت، انجام شد. این بیماران براساس روز گرفتن نوبت، به صورت متناوب در دو گروه آزمون و کنترل (هرگروه 45 نفر) قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ای شامل: اطلاعات دموگرافیک، فرم بررسی میزان پذیرش بیمار و چک لیست مربوط به بررسی آماده سازی روده بود. میزان پذیرش بیمار در 2 بخش صورت گرفت که در روز انجام آزمون قبل از کولونوسکوپی، توسط پ‍ژوهشگر تکمیل گردید. در حین و پس از اتمام کولونوسکوپی نیز چک لیست مربوط به ارزیابی آماده سازی روده شامل 2 بخش نمره کل مدفوع باقی مانده و فرم کلی آماده سازی روده، از طریق اجماع نظر پرستار و آندوسکوپیست علامت گذاری گردید. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شد و 05/0p< سطح معنی داری اختلاف ها قرار داده شد.
    یافته ها
    در این بررسی، میزان پذیرش و پاک سازی روده در بیماران دریافت کننده رژیم آماده سازی با سدیم فسفات خوراکی (فلیت فسفو- سودا) اختلاف معنی داری (001/0p<) را نشان داد.
    نتیجه گیری
    براساس یافته های این پژوهش، محلول سدیم فسفات خوراکی (فلیت فسفو- سودا) در مقایسه با رژیم متداول (استفاده از روغن کرچک و قرص بیزاکودیل) باعث افزایش میزان پذیرش و رضایت بیماران و پاک سازی بهتر روده جهت انجام کولونوسکوپی می گردد.
    کلید واژگان: بیماری های کولون, سدیم فسفات خوراکی, کولونوسکوپی, آماده سازی روده, روده ها, کارآزمایی بالینی تصادفی شده}
    Comparison of the Effect of the Routine Bowel Preparation and Use of Oral Sodium Phosphate on Acceptance and Bowel Cleansing in Patients Undergoing Colonoscopy: A Randomize Clinical Trial
    Ghanbari A., Ebrahim Musavi S.M., Yusefi Mashhur M., Khaleghdoost T., Atrkar Roshan Z
    Background And Objectives
    Treatment team perform a variety of practices in the fields of treatment and caring. The main domain of nursing practice is to prepare patients for diagnostic tests. Colonoscopy is a method of endoscopy of lower gastrointestinal system which needs proper colon preparation that allows proper assessment, diagnosis and positive treatment. Currently, there are different methods of bowel preparation. Therefore more research by a clinical nurse on this can result in better care. This study was aimed at comparing the routine method (caster oil and bisacodyl tablet) and oral sodium phosphate on the level of patients’ acceptance and bowel cleansing in patients undergoing colonoscopy.
    Methods
    The study was a one-blind controlled randomized clinical trial done on 90 outpatient candidates for colonoscopy referring to Razi Training Center in Rasht city. Samples were randomly chosen on the visit day and divided to 2 groups of experiment and control. Data collection instrument included a demographic questionnaire and checklist to assess the level of patients’ acceptance and bowel preparation. Primarily demographic data form for each patient was filled, and then intervention was done for two groups with 45 samples. During the process the acceptance form was filled by the researcher by asking the patient and also the check list on the residual stool score and global preparation assessment left was marked by colonoscopist and the nurse.
    Results
    The findings indicated that patients’ acceptance (p<0.000) and the level of bowel preparation (p<0.000) was better with oral sodium phosphate.
    Conclusion
    According to the results result oral sodium phosphate has better acceptance and is more effective on colon cleansing prior to colonoscopy when compared with routine regime (caster oil and bisacodyl tablet).
  • سیده مریم ابراهیم موسوی، دکترعاطفه قنبری، محمود یوسفی مشهور، طاهره خالقدوست، زهرا عطرکار روشن
    مقدمه
    کولونوسکوپی یکی از انواع روش های آندوسکوپی در دستگاه گوارش تحتانی است که نیاز به آماده سازی روده قبل از انجام آزمون دارد. تنها با پاک سازی مناسب کولون می توان تمام جزئیات مخاط کولون را ارزیابی نمود که این امر جهت انجام کونولوسکوپی ایمن و نیز تشخیص درست و نتایج مثبت درمانی اساسی است. روش های مختلف و متعددی نیز جهت آماده سازی روده در دسترس می باشد، از اینرو تحقیقات بیشتر اعضاء مبتکر تیم پرستاری در خصوص آماده سازی های روده می تواند به پیشرفت نتایج درمانی و مراقبتهای ارائه شده پرستاری کمک نماید.
    هدف
    پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر بکارگیری آماده سازی روده به روش متداول (استفاده از روغن کرچک و قرص بیزاکودیل) و روش استفاده از سدیم فسفات خوراکی(فلیت فسفو – سودا) بر میزان پذیرش بیماران تحت کولونوسکوپی انجام شده است.
    روش کار
    این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی است که بر روی 90 بیمار سرپایی کاندید انجام کولونوسکوپی مراجعه کننده به بیمارستان رازی رشت صورت گرفته است. این بیماران بر اساس روز گرفتن نوبت، بصورت متناوب در دو گروه آزمون و کنترل قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها در این تحقیق پرسشنامه مشخصات دموگرافیک، فرم بررسی میزان پذیرش بیمار و چک لیست مربوط به بررسی آماده سازی روده می باشد. ابتدا قسمت اول پرسشنامه (اطلاعات دموگرافیک)برای هر یک از واحد های مورد پژوهش پر گردیده و در دو گروه 45 نفری مداخله انجام شد. در روز انجام کولونوسکوپی، فرم بررسی میزان پذیرش بیمارکه دارای 2 قسمت بود با سوال از بیمار در حضور وی توسط پژوهشگر علامت گذاری می شد.
    نتایج
    نتایج تحقیق بیانگرآن است که میزان پذیرش بیماران با اجرای رژیم آماده سازی با سدیم فسفات خوراکی(فلیت فسفو– سودا) بیشتر و بهتر صورت گرفت و آزمون آماری کای– دو و تست دقیق فیشر اختلاف معنی داری را از نظر میزان پذیرش بیماران نشان داد (000/0p=).
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته های فوق می توان گفت که در مقایسه با رژیم متداول (استفاده از روغن کرچک و قرص بیزاکودیل)، محلول سدیم فسفات خوراکی(فلیت فسفو – سودا) باعث افزایش میزان پذیرش و رضایت بیماران جهت انجام کولونوسکوپی می گردد.
    کلید واژگان: کولونوسکوپی, سدیم فسفات خوراکی, پرستاری, بیماری کولون}
  • فریبرز منصور قناعی، محمود یوسفی مشهور، فرحناز جوکار، مریم جمالی، ریحانه جعفرشاد، امیر حسین باقرزاده، محمود خوش سرور
  • فریبرز منصور قناعی، احمد صادقی، محمود یوسفی مشهور، فرحناز جوکار، سپیده بشارتی، زهرا عطر کار روشن، محمود خوش سرور
  • آبتین حیدرزاده، محمود یوسفی مشهور، فریبرز منصورقناعی، نسیم مسعودنیا، فرحناز جوکار، مریم بخشنده
    هپاتیت های مزمن B و C موجب محدودیت عملکرد جسمی، ذهنی و در نهایت کاهش کیفیت زندگی در بسیاری از این بیماران می گردند. بنابراین تحقیقی با هدف تعیین کیفیت زندگی بیماران مبتلا به هپاتیت های مزمن BوC در مراجعین به بیمارستان رازی رشت در سال 1383 انجام شد.
    مواد و روش ها
    تحقیق حاضر بصورت مقطعی بوده و در روی 74 بیمار مبتلا به هپاتیت مزمن B یا C ساکن شهر رشت انجام شده است. روش نمونه گیری به صورت غیراحتمالی متوالی بوده است. پرسشنامه اختصاصی سنجش کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به بیماری مزمن کبدی شامل 29 سؤال 7 گزینه ای بود. سؤالات این پرسشنامه در ارتباط با 6 بعد کیفیت زندگی (شامل: علایم شکمی، خستگی، علایم سیستمیک، حالات عاطفی، نگرانی و فعالیت) بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های آماری کولموگروف اسمیرنوف و مدل آماری MANCOVA مورد آنالیز قرار گرفت. سطح معناداری آزمون ها 05/0 در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    افراد مورد بررسی شامل 15 نفر (27/20%) نفر مبتلا به هپاتیت مزمن B و59 نفر(72/79%) مبتلا به هپاتیت مزمنC بودند. اختلاف معناداری بین دو جنس از نظر نمره کل کیفیت زندگی مشاهده نشد. همچنین در حیطه های مختلف کیفیت زندگی نیز به جز حیطه علایم سیستمیک که میانگین نمره تطبیق شده زنان (28±43) کمتر از مردان (27±63)بود (007/=P)، در سایر زمینه ها تفاوت معناداری بین دو جنس مشاهده نشد. بیشترین میانگین نمره تطبیق شده در حیطه علایم شکمی وکم ترین امتیاز مربوط به حیطه حالات عاطفی بود. میانیگن نمره کل تطبیق شده و میانگین نمره سایر حیطه های مورد بررسی در افراد باسواد به طور معناداری بیشتر از افراد بی سواد و کم سواد بود. میانگین نمره کل تطبیق شده کیفیت زندگی در افراد مبتلا به بیماری مزمن همزمان، پایین تر از افراد فاقد بیماری مزمن بود.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که در کل، امتیاز کیفیت زندگی این بیماران مطلوب نبوده است و نتیجه مهم دیگر این که در این بیماران امتیاز کیفیت زندگیشان در هر کدام از ابعاد 6 گانه بعد از درمان تغییر خاصی پیدا نکرده بود که به نظر می آید به دلیل ترس از اجتماع و یا ننگ اجتماعی ناشی از بیماریشان باشد.
    Introduction
    Chronic hepatitis B and C will result in limitations of physical and mental functions which in turn reduces the quality of life of the patients. This study examines the quality of life in patients with chronic hepatitis B and C in Rasht Razi hospital between the period of 2003-2004.
    Materials And Methods
    In this cross- sectional study, 74 patients with chronic hepatititis living in Rasht were selected. Using a convenient sampling, a specialized questionnaire on quality of life among patients with chronic liver diseases, consisted of 29 questions with 7 choices for each question completed by the patients. The questions were about the 6 domains of quality of life (containing: abdominal signs, tiredness, systemic signs, emotion, and activity Then, collected data were analyzed using Kolmogorov-Smirnov and MANCOVA statistical test. The meaningful level of the test was assigned 0.05.
    Results
    The study sample contained 15 (20.27%) and 59 (79.72%) patients with chronic hepatitis B and C, respectively. No significant difference was found between the two sex. Systemic symptom domain was 23.7±8.1 for males and 17.85±8.3 for female (P=0.007). The highest adjusted mean of quality of life score was belong to abdominal domain and the least one was for emotional domain. The total adjusted mean score and means of all other domains scores were higher for those who had school education compare to those with no/some school education. The total adjusted mean score of quality of life in people with other chronic conditions were lower than those without such condition.
    Conclusions
    The quality of life score was not favorable in patient with chronic hepatitis. No significant difference was found between the treated and untreated patients with chronic hepatitis in any of the 6 domain. This might be related to the social fear or stigma caused by their disease.
  • فریبرز منصور قناعی، محمود یوسفی مشهور، علیرضا محجوب، فرحناز جوکار، مریم جمالی
    مقدمه

    شواهدی به نفع انسداد یا افزایش دیامتر مجاری صفراوی وجود داشته باشد، به نفع مکانیکال است، به علاوه کلستاز باعث عوارض متعدد و مختلف نیز می شود. یکی از این عوارض ایجاد ضایعات مخاطی پپتیک است که باعث خونریزی دستگاه گوارش و سوراخ شدگی و هرگونه انسداد ناشی از تنگی می شود، لذا این مطالعه با هدف تعیین فراوانی نسبی زخم پپتیک در انواع مختلف کلستاز انجام گردید.

    روش بررسی

    این مطالعه از نوع case- control بود، 170 نفر که انسداد صفراوی آنها براساس شرح حال معاینه بالینی تست های عملکردی کبد و بررسی های رادیولوژیک و سرولوژیک اثبات شده بود، کاندید ERCP شدند. قبل از انجام ERCP داده های جمع آوری شده در پرسشنامه ثبت شد و به وسیله تست فیشر ارزیابی گردید. بیماران بر اساس سونوگرافی با اندازه گیری قطر مجرای مشترک به دو گروه مکانیکال (85 بیمار) و غیرمکانیکال (85 بیمار) تقسیم شدند و برای ارزیابی دقیق ضایعه مخاطی تحت اندوسکوپی قرار گرفتند.

    نتایج

    فراوانی ضایعات مخاطی پپتیک در گروه کلستاز مکانیکال(شامل 36 بیمار،6/42%) به صورت معنی داری بیشتر از فراوانی ضایعات مخاطی پپتیک در گروه کلستاز غیرمکانیکال (شامل 15 بیمار، 6/17%)بود(02/0 ≥p). 51 نفر (30%) از کل بیماران مبتلا به کلستاز ضایعه مخاطی داشتند. از این بیماران 25 بیمار پپتیک اولسر داشتند که فراوانی دئودنال اولسر 17 مورد (68%) و زخم معده 8 مورد (32%) بود (01/0≥p). تفاوت معنی داری بین زخم پپتیک دوازدهه در بیماران مبتلا به کلستاز مکانیکال 12 مورد(6/70%) زخم پپتیک دوازدهه در بیماران مبتلا به کلستاز غیرمکانیکال (5 مورد 4/29%) وجود داشت (01/0≥p). بین فراوانی زخم دوازدهه(12 مورد، 6/70%) و زخم معده (5 مورد، 4/29%) در بیماران مبتلا به کلستاز مکانیکال تفاوت معنی داری وجود داشت (01/0≥p) که این تفاوت در بیماران مبتلا به کلستاز غیرمکانیکال وجود نداشت.

    نتیجه گیری

    با توجه به یافته های این مطالعه به نظر می رسد که شیوع ضایعات مخاطی دئودنال و معده در انواع مختلف کلستازنسبت به جمعیت عمومی بیشتر بوده و همچنین، شیوع ضایعات مخاطی دئودنوم در کلستاز مکانیکال نسبت به کلستاز غیرمکانیکال بیشتر میباشد.

    F .Mansour Ghanaei, M. Yousefi Mashhour, AR. Mahjoub, F .Joukar, M .Jamali
    Introduction

    Cholestasis is impairment of normal bile excretion into the duodenum and classified as mechanical and non mechanical cholestasis. Mechanical Cholestasis presents with increase in bile duct diameter or obstruction in bile duct in an ERCP. Cholestasis leads to different complications. One of these complications is mucosal peptic erosion leading to gastrointestinal bleeding, perforation and even obstruction due to stricture. We therefore carried out this study to assess the relative frequency of peptic ulcer and erosion in patients with different type of cholestasis.

    Methods

    In a case control study, 170 patients with mechanical cholestasis on the basis of physical examination, liver function tests, radiologic and serologic assay were candidates for ERCP as final therapeutic and diagnostic test. Collected data was registered in questionnaire and evaluated by the Fisher Test. Later, sonography (common bile duct diameter) in the two groups: mechanical (85 patients) and non mechanical (85 patients) and endoscopy was done for exact survey and location of mucosal erosions.

    Results

    Frequency of mucosal peptic erosions in mechanical cholestatic groups was42.6% ( 36 patients ) and significantly more than frequency of mucosal peptic erosion in non mechanical cholestatic groups (15 patients, 17.6%) (P=0.02). 51 patients (30%) of the total patients with cholestasis had mucosal erosion. From these patients, 25 patients had peptic ulcer [frequency of duodenal ulcer was 17 patients (68%) and gastric ulcer was 8 patients (32%) ](P=0.01). There was significant difference in prevalence of duodenal ulcer in patients with mechanical (12 cases, 70.6%) and non mechanical (5 cases, 29.4%) cholestasis(P=0.01). There was a significant difference between prevalence of duodenal ulcer (12 cases, 70.6%) and gastric ulcer(5 cases, 29.4%) in patients with mechanical cholestasis (P=0.01) but this was not so in patients with non mechanical cholestasis.

    Conclusion

    According to present study, prevalence of duodenal and gastric mucosal lesions in different types of cholestasis is greater than the general population and prevalence of duodenal mucosal lesions in mechanical cholestasis is more than non mechanical Cholestasis.

    Keywords: Cholestasis, peptic ulcer}
  • فریبرز منصور قناعی، محمود یوسفی مشهور، امیرحسین باقرزاده، افشین شفقی
    سابقه و هدف
    آسیت یا تجمع پاتولوژیک مایع صفاقی، در بیماری های مختلفی دیده می شود که جهت تشخیص علل آن، از پاراسنتز مایع آسیت استفاده میگردد. با توجه به اهمیت عوامل ایجادکننده این نوع آسیت، و به منظور تعیین علل آن، این تحقیق در یک دوره 7 ساله در شهر رشت انجام گردید.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه با طراحی مقطعی، روی کلیه بیماران بستری با تشخیص قطعی آسیت، انجام گرفت. نوع آسیت (گرادیان غلظتی پایین) از طریق تعیین غلظت آلبومین مایع آسیت و سرم همزمان، مشخص شد. موارد دیگری اعم از گلوکز و LDH مایع آسیت نیز تعیین شد. مشخصات بیماران شامل سن، جنس و تشخیص نهایی بررسی و ثبت گردید و در نهایت، داده ها با آماره توصیفی تحلیلی ارائه گردید.
    یافته ها
    از 148 بیمار واجد شرایط 6/48 درصد مرد و 4/51 درصد زن و در سنین 59±13.5 سال بودند. شایعترین علت این نوع آسیت، سل (9/45%) و در مرحله بعد بدخیمی (9/41%) بود. 2/12 درصد نیز مربوط به سایر علل بود. تفاوتی بین شیوع علل آسیت با شیب غلظتی پایین در دو جنس مشاهده نشد ولی تفاوت در گروه های سنی و علل مختلف بیماری معنی دار بود (P<0.001). میزان گرادیان غلظتی سرم به مایع آسیت 0.68±0.19 گرم در دسی لیتر، میزان LDH مایع آسیت 342.4±135.5IU/L، غلظت گلوکز در بیماران باسل صفاقی، مبتلا به بدخیمی و سایر علل به ترتیب: 71±13.8، 101.4±17.2 و 89.2±13.2 میلی گرم در دسی لیتر بود که تفاوتهای معنی داری داشتند (P<0.001).
    نتیجه گیری
    در هر بیمار با این نوع آسیت ابتدا باید سل به عنوان تشخیصی قابل درمان در نظر گرفته شود. در صورت رد آن، با شک به بدخیمی و سپس سایر علل، به انجام دیگر اقدامات تشخیصی اقدام گردد.
    کلید واژگان: آسیت با شیب غلظتی پایین, پریتونیت سلی, بدخیمی}
    Farborz Mansour-Ghanaei *, Mahmoud Yousefi Mashhour, Amir Hossein Bagherzadeh, Afshin Shafaghi
    Background
    The pathologic accumulation of fluid in the peritoneal cavity, which is named ascites, is observed in different diseases. Paracentesis is used to diagnose the causes. The difference of albumin concentration between ascitic fluid and simultaneous blood serum less than 1.1 g/dl, indicated low gradient ascites. Regarding the importance of low gradient ascites causes, this study proposed to find causes of this type of ascites in Rasht in a 7 –year period.
    Materials And Methods
    This cross sectional study was done according to the data, which were obtained from the recorded files of referral patients to two hospital of Rasht from 1993 to 2000. The type of ascites was determined by albumin concentration between ascitic fluid and simultaneous blood serum. Ascitic fluid Glucose and LDH were measured in the patients too. A data form including Patients’ demographic information and final diagnosis was prepared. Thereafter, the data were analyzed using SPSS 10 software.
    Results
    Of 148 studied patients there were 72 (48.6%) males and 76 (51.4%) females with the mean age of 56.03 ± 13.54. The most frequent causes of low gradient ascites were tuberculous peritonitis (68, 45.9%) and cancers (62, 41.9%). Of cases, 12.2 % were associated with other causes. Type of low gradient ascites didn’t show any significant differences between male and female groups, but age groups had significant differences (p<0.0001). The mean Serum-Ascites Albumin Gradient (SAAG) and LDH were 0.68 ± 0.19 and 342.38± 135.46, respectively. Mean ascitic fluid Glucose of peritoneal tuberculosis (TB), malignancies and others were 71 ± 13.82, 101.4 ± 17.21, 89.16 ± 13.15 mg/dl respectively and these differences were significant (P<0.001).
    Conclusion
    In our area in patients with low gradient ascites, it is necessary to rule out TB, this treatable disease, at first. Afterwards we do other diagnostic tests such as ascitic fluid glucose and LDH, for diagnosis of malignancies and then other causes.
  • پاتوفیزیولوژی اولسر پیتیک
    محمود یوسفی مشهور
  • محمود یوسفی مشهور، حسین فروتن، فریبرز منصورقناعتی، هادی غفرانی
    مقدمه

    سیروز جبران نشده ناشی از هپاتیت مزمن B باعث کاهش چشمگیری در بقای این بیماران می شود.تجویز اینترفرون آلفا به این بیماران ممنوع است چندین مطالعه اثربخشی لامی وودین را در کاهش علایم ناشی از این عدم جبران نشان داده اند.

    هدف

    هدف از انجام این مطالعه تعیین اثر لامی وودین برروی عملکرد کبدی و وضعیت بالینی مبتلایان به سیروز جبران نشده ناشی از HBV مراجعه کننده به مرکز حمایت بیماران کبدی یابستری در بخش گوارش بیمارستان امام خمینی بود.

    مواد و روش‌ها

    در یک کارآزمایی بالینی 55 بیمارمبتلا به سیروز بر اساس بررسی کبدی که دارای HBs Ag و HBV DNA مثبت و Child –Pugh score بیش از8 بودند وHCV Ab مثبت یا HIV Abمثبت همزمان و کراتینین سرم بیش از 2میلی گرم دردسی لیتر نداشتند روزانه تحت درمان با قرص لامی وودین 100 میلی گرم خوراکی قرار گرفتند. در این بیماران در شروع مطالعه و سپس هر 2 ماه تا 6 ماه وسرانجام در 12 ماه بعد از شروع درمان سطوح سرمی بیلی روبین ، آلبومین ،ALT،AST ونیز میزان زمان انعقاد PT (براساسINR) چک گردید وبیماران از نظروجود و شدت آسیت ونیز آنسفالوپاتی تحت معاینه پزشک قرار گرفتند. همچنین در شروع مطالعه، 6 ماه بعد و 12 ماه بعد HBs Ag و HBV- DNA، Hbe Ag ، HBe Ab نیز چک شد. براساس جدول مربوط به child Pugh میزان آن در شروع مطالعه وفواصل هر 2 ماه تا 6 ماه وسپس 12 ماه نیز محاسبه شد.

    نتایج

    5 بیمار در 6 ماه اول فوت گردیدند ونتایج زیر مربوط به 50 بیماری است که حداقل 6 ماه تحت درمان با لامی وودین بودند. در این بیماران متوسط child-Pugh score از 2± 11 به 1± 7 کاهش یافت (0001/ 0< p)، متوسط سطح بیلی روبین از 2± 5/4 به 6/1± 3/1 میلی گرم در دسی لیتر (0001/ 0< (pو متوسط سطح ‌آلبومین از 2/1± 6/2 به 3/1± 8/3 گرم در دسی لیتر (0001/ 0< p) و متوسط PT (INR) از 2/0±7/1 به 2/0± 2/1 (0001/ 0< p) ومتوسط ALT از 10± 98 به 10± 32 واحد در لیتر (0001/ 0< p) رسید. از 19 نفر بیماری که precormutant نبودند 4 نفر (22%) بعد از 6 ماه درمان و5نفر(26%) بعد از 12 ماه درمان بالامی وودین دارای H be Ag seroconversion شدند این دارو از سوی تمامی بیماران بخوبی تحمل شد.

    نتیجه گیری

    لامی وودین می تواند دربهبود عملکرد کبدی بیماران مبتلا به سیروز کبدی جبران نشده ناشی از HBV موثر باشد امابرای تعیین طول مدت درمان مناسب نیاز به مطالعات بیشتری میباشد .

    کلید واژگان: سیروز کبد, لامی وودین, ویروس هپاتیت B, هپاتیت B}
    M Yousefi Mashhour *, H Foroutan, F Mansour Ghanaei, H Ghofrani
    Introduction

    Decompensated cirrhosis resulting from chronic hepatitis B causes a significant decrease in survival of these patients. Prescription of Alpha interfrone for these patients is forbidden. Several studies have shown the effectiveness of Lamivudine in decreasing the Symptoms arising from this decompensation.

    Objective

    The aim of this study is to determine the effect of Lamivudine on liver function and clinical status of the patients with decompensated cirrhosis arising from HBV presenting to the Supporting Center of patients with liver diseases or those being hospitalized at Gastrology Department of Imam Khomeini Hospital.

    Materials and methods

    In a clinical trial on the basis of liver consideration in 55 patients with cirrhosis that had positive HbsAg, positive HBV DNA, child-pugh score more than 8, but not with positive HCV Ab or positive HIV Ab and creatinin of serum, more than 2 mg/dl, they were treated with 100 mg of Lamivudine tablets daily.In these patients, serum level of bilirubin, albumin, ALT, AST and also the PT coagulation time (on the basis of INR) were controlled at the beginning of study and then at intervals of 2 to 6 months and finally 12 months after the start of treatment and in terms of presence and intensity of ascites and encephalopathy, the patients were examined by a physician. Also at the beginning of the study and 6 and 12 months later, HBs, Ag, HBV DNA, Hbe Ag and Hbe Ab were checked. On the basis of the table related to child-pugh, its amount was calculated at the beginning of the study and at intervals of 2 to 6 months and then 12 months.

    Results

    5 patients died in the first 6 months of treatments. The following results are related to 50 patients being under treatment with Lamivudine at least for a period of 6 months. In these patients mean child-pugh score was decreased from 11±2 (mean ± criterion deviation) to 7±1 (p<.0001), mean level of bilirubin from 4.5±2 to 1.3±1.6 mg/dl (p<.0001) and mean level of albumin from 2.6±2 to 3.8±1.3 g/dl (p<.0001) and mean PT (INR) from 1.7±2 to 1.2±2 (p<.0001) and mean ALT from 98±10 to 32±10 units per liter (p<.0001). Out of 19 patients not being precormutant, 4 patients (22%) had Hbe Ag seroconversion after 6 months of treatments and 5 (26%) after a 12-month treatment with Lamivudine. All of the patients tolerated this drug very well.

    Conclusion

    Lamivudine can be effective in improvement of liver function in patients with decompensated liver cirrhosis resulting from HBV, but for determination of proper period of treatment, further studies are necessary.

    Keywords: Hepatitis B, Hepatitis B Virus, Lamivudine, Liver Cirrhosis}
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال