آرزو رضایی
-
زمینه و هدف
چاقی یک اختلال پیچیده و چندعاملی است که با افزایش بافت چربی به وجود می آید. اختلال های سوخت وسازی همچون دیابت نوع دو، فشار خون سراسری و عمومی، دیس لیپیدمی، و بیماری عروق کرونر از عوارض چاقی است. کاهش وزن می تواند عوارض ناشی از چاقی را محدود کند. با این همه، حفظ وزن جدید پس از پایان دوره کاهش وزن دشوار است. هدف این پژوهش مقایسه اثر رژیم غذایی به همراه تزریق داروی لیراگلوتاید و تمرین ورزشی، بر کاهش وزن، ترکیب بدنی و حفظ وزن جدید زنان چاق بود.
مواد و روش هاآزمودنی های پژوهش از بین زنان چاق شهر مشهد، 234 نفر با 30P با نرم افزار آماری SPSS26 انجام شد.
نتایجارزیابی درون گروهی نشان داد که بین پیش آزمون و پس آزمون گروه ها پس از مداخله در همه متغیرهای پژوهش تفاوت معناداری وجود دارد. ارزیابی بین گروهی کاهش وزن بیشتر را در گروه های لیراگلوتاید (7/6- کیلوگرم) لیراگلوتاید و تمرین ورزشی (7/8- کیلوگرم) و تمرین ورزشی (5/6- کیلوگرم) نسبت به رژیم تنها (8/3-کیلوگرم) نشان داد. اندازه گیری وزن پس از یک سال نشان داد که روند کاهش وزن در گروه های تمرین ورزشی (13/4- کیلوگرم) لیراگلوتاید و تمرین ورزشی (22/2- کیلوگرم) و رژیم (73/2- کیلوگرم) ادامه یافت و در گروه لیراگلوتاید وزن به دست آمده حفظ شد. دور کمر در گروه های تمرین ورزشی و لیراگلوتاید و گروه تمرین ورزشی به ترتیب 8 و 7 سانتی متر و در گروه های رژیم و لیراگلوتاید 5 سانتی متر کاهش داشت.
نتیجه گیریتمرین ورزشی، رژیم و تزریق لیراگلوتاید به کاهش وزن و شاخص توده بدنی منجر شد. تغییر سبک زندگی با و بدون تزریق دارو به حفظ کاهش وزن جدید یک سال پس از مداخله منتج شد.
کلید واژگان: سبک زندگی, مداخله دارویی, رژیم کمکالری, دور کمر, حفظ وزن جدیدBackground and PurposeObesity is a complex metabolic disorder characterized by an imbalance in energy hemostasis and abnormal increases of adipose tissue. Obesity is directly related to cardiovascular risk factors, including dyslipidemia, type 2 diabetes, and hypertension. Body weight loss can significantly reduce the risk of developing obesity-related complications. However, long-term maintanance of weight loss is difficult. This study aimed at comparing the effect of diet along with liraglutide drug injection and exercise training on weight loss, body composition, weight loss and maintenance in obese women.
Material and MethodsFor this purepose, 234 women with BMI>30 kg/m2 and average age of 34±9 years old were divided into four groups: diet (n=75), exercise+diet (n=48), liraglutide+diet (n=56), and liraglutide+exercise+diet (n=55). Body composition and anthropometric variables were measured before and after 12 weeks intervention. All groups had a low-calorie diet (caloric deficit of 500-600 kcal daily). Two groups of exercise training with and without liraglutide performed combined exercises (180-220 minutes of aerobic training plus two days of resistance training per week). In two liraglutide groups, the medicine was administered by subcutaneous injection. The initial dose was 0.6 mg daily and increased to 1.2 mg in the second week, and 1.8 mg in the third week until the twelfth week. Body composition variables were measured before, and after 12 weeks period. The subjects' weight was measured one year after the start of the intervention. Data were analyzed using variance analysis with repeated measurements at a significant level (P < 0.05) with SPSS26 statistical software.
ResultsWithin-group comparisons showed that there is a significant difference between the pre- and post-test measurements for all variables (p<0.01). Moreover, between-group comparisons revealed significant differences among the study groups for weight, BMI, waist circumference and WHtR (p<0.05). The follow-up test showed more weight loss in the groups of liraglutide (-6.7 kg), liraglutide and exercise training (-8.7 kg) and exercise training (-6.5 kg) compared to diet (-3.8 kg). Weight measurement after one year showed that the trend of weight loss continued in the exercise training (-4.13 kg), liraglutide +exercise training (-2.22 kg) and diet (-2.73 kg) groups, whereas, in the liraglutide group there was a weight maintenance with no significant changes. Waist circumference decreased by 8 and 7 cm in the exercise training+liraglutide, and exercise training groups, respectively, and by 5 cm in the diet+liraglutide groups.
ConclusionPhysical activity, diet and liraglutide injection led to weight loss and reductions in body mass index. The combination of modified lifestyle and drug injection enhanced long-term maintanance ofweight loss.
Keywords: Lifestyle, Drug Intervention, Low-Calorie Diet, Waist Circumference, Weight Maintenance -
در مطالعه تاکسونومی گیاهان دارویی روش های مبتنی بر DNA، جذاب تر از روش های کلاسیک هستند. استخراج DNA از گیاهان دارویی به دلیل متابولیت های ثانویه بیشتر با مشکلاتی مواجه است. در این مطالعه جهت انتخاب یک روش مناسب برای استخراج DNA از برگ های تازه و هرباریومی گیاه گاوزبان ایرانی، پنج دستورکار شامل روش دویل و دویل اصلی، دو روش دویل و دویل تغییریافته (که بدون 2-مرکاپتواتانول یا استات آمونیوم است)، روش تغییریافته موری و تامسون و کیت Gene All ارزیابی شدند. کیفیت و کمیت DNA با روش های الکتروفورز روی ژل و اسپکتروفتومتری بررسی گردید. قابلیت استفاده DNA خالص سازی شده از طریق PCR توالی فاصله انداز رونویسی شونده داخلی (ITS) در DNA ریبوزومی هسته ای آزمایش شد. در مقایسه با روش دویل و دویل اصلی، حذف 2-مرکاپتواتانول یا استات آمونیوم از این روش، تاثیر معناداری (p-value > 0.05) روی کیفیت و کمیت DNA استخراج شده از گیاه گاوزبان تازه و هرباریومی نداشتند. اگرچه بیشترین غلظت DNA از برگ های هرباریومی با روش موری و تامسون تغییریافته به دست آمد، ناحیه ITS در این نمونه تکثیر نشد. محصولات PCR مورد انتظار از ناحیه ITS در سایر نمونه های DNA تکثیر شدند. درنتیجه، روش دویل و دویل تغییریافته ساده تر با حذف 2-مرکپتواتانول یا استات آمونیوم برای استخراج DNA از برگ های تازه و خشک گیاه گاوزبان مفید است. این تغییر اثر منفی روی مرحله PCR در ادامه کار ندارد.کلید واژگان: CTAB, استخراج DNA, گیاه دارویی, گاوزبان ایرانیDNA-based techniques are more interesting for the taxonomic study of medicinal plants than the classical methods. DNA isolation from medicinal plants due to the higher secondary metabolites is faced with some difficulties. In this study, five protocols, including the original Doyle and Doyle method, two modified Doyle and Doyle methods in which 2-mercaptoethanol or ammonium acetate were removed, modified Murray and Thompson method, and Gene All kit were assayed to select an appropriate method for the DNA extraction of fresh and herbarium leaves of Echium amoenum Fisch. & C.A. Mey. The quality and quantity of the DNA were examined by gel electrophoresis and spectrophotometric analysis. The applicability of the purified DNA was checked by the PCR of nuclear ribosomal DNA internal transcribed spacer (ITS) sequence. Compared to the original Doyle and Doyle method, the elimination of 2-mercaptoethanol or ammonium acetate had no significant effects (p-value > 0.05) on the quantity and quality of the extracted DNA from fresh and herbarium E. amoenum. Although the highest DNA concentration was obtained by the modified Murray and Thompson method from herbarium leaves, the ITS region was not amplified in this sample. The expected PCR products of the ITS region were amplified from the other DNA samples. In conclusion, the easier modified Doyle and Doyle method by eliminating 2-mercaptoethanol or ammonium acetate is beneficial for DNA extraction from both fresh and herbarium leaves of E. amoenum. This modification does not negatively effect on the following PCR step.Keywords: CTAB, DNA extraction, Medicinal plant, Echium amoenum
-
واژینیسموس یک اختلال جنسی شایع، از دسته اختلالات تناسلی لگنی/ دخولی دردناک است که در دو شکل اولیه و ثانویه مشاهده می شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی رفتاردرمانی شناختی بر درمان واژینیسموس طراحی شده است. در طی یک کارآزمایی آزمایشی تک موردی و طرح خط پایه چندگانه، 4 زن مبتلا به واژینیسموس که به کلینیک های درمان اختلالات جنسی شهر اهواز مراجعه کرده بودند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و پس از تایید معیارهای وجود اختلال درد/دخول تناسلی لگنی، توسط روان پزشک، در مطالعه شرکت داده شدند. از تمام شرکت کنندگان رضایت نامه کسب شد. قبل و پس از مداخله، متغیرهایی همچون، انگیزه دخول، سازگاری زناشویی، افکار دهشتناک و... توسط ابزار چندوجهی اختلال دخول واژینال، در مشارکت کنندگان مورد ارزیابی قرار گرفت. آزمودنی ها پس از تعیین خطوط پایه در متغیرهای وابسته به ترتیب وارد مرحله درمان شناختی رفتاری شده و به مدت 8 جلسه هفتگی، به صورت فردی مورد درمان قرار گرفتند. دوره پیگیری دو ماه پس از تکمیل درمان در سه نوبت به فواصل 20 روزه انجام شد. تمام مشارکت کنندگان در پایان مداخله موفق به دخول واژینال شدند و شاخص بهبودی که در هر یک از متغیرها با سیر نزولی منحنی در مرحله درمان نسبت به خط پایه در نظر گرفته شده بود، در آن ها تایید شده است. نتایج همچنین نشان داد درمان شناختی رفتاری در تغییر افکار دهشتناک و درماندگی، سازگاری زناشویی، رفتارهای اجتنابی، افزایش اطلاعات جنسی، گوش به زنگی، خوش بینی و ناسازگاری ژنیتال جنسی افراد واژینیسموس موثر می باشد. یافته های مطالعه نشان دهنده موثر بودن روش های شناختی رفتاری در بهبود واژینیسموس می باشد؛ بنابراین گنجاندن این نوع درمان در مداخلات در نظر گرفته شده برای این بیماران و انجام مطالعات وسیع تر با گروه های کنترل و تعداد نمونه های بیشتر توصیه می شود.
کلید واژگان: درمان شناختی -رفتاری, واژینیسموس, اختلالات جنسیVaginismus is one of the most common GenitoPelvic Pain/Penetration Disorders, which is classified as either lifelong (primary) or acquired (secondary). The present study aimed to investigate the efficacy of Cognitive Behavioral Therapy on women with lifelong vaginismus. During a single-case experimental trial of multiple-baseline type, four women were included and diagnosed with lifelong vaginismus by a psychiatrist in a psychosexual clinic in Ahvaz. Full intercourse was evaluated daily based on the self-reports of participants. Secondary outcome measures (i.e.catastrophic cognitions, tightening, helplessness, sexual adjustment, avoidance, and penetration motivation were assessed in participants by a multidimensional vaginal penetration disorder questionnaire at baseline and after intervention. The subjects were entered into an eightweek Cognitive Behavioral Therapy program. The decreasing curve is compared with the baseline for each variable and considered the recovery index. After the treatment, all participants reported successful intercourse without pain and fear. The findings investigated that catastrophic cognitions, tightening, helplessness, sexual adjustment, avoidance, penetration motivation, sexual information, hypervigilance, optimism, and thoughts about genital incompatibility significantly improved by Cognitive Behavioral Therapy in all participants(P < 0.05). Based on the results, Cognitive Behavioral Therapy can be considered an effective treatment for LLV. In addition, this study can enhance our knowledge about the fear-avoidance essence of vaginismus and develop treatment options for women with lifelong vaginismus. Future studies are recommended with larger sample sizes and control groups.
Keywords: Cognitive Behavioral Therapy, Vaginismus, Sexual Dysfunction -
حفاظت از ذخایر ژنتیکی جزو حیاتی حفاظت از سرمایه ملی است. از آنجایی که منابع طبیعی توسط عوامل مختلفی از جمله تغییرات آب و هوایی و تغییر کاربری اراضی تهدید می شود، بنابراین ایجاد بانک ژن برای حفاظت از گونه های در خطر انقراض ضروری به نظر می رسد. Astragalus fridae Rech.f. (باقلاییان) گونه بومی خاک های گچی استان سمنان است که به دلیل پراکنش محدود و تخریب زیستگاه در حال انقراض می باشد. برای اطمینان از بقای این گونه، باید تلاش هایی برای استخراج DNA با کیفیت و کمیت بالا انجام شود. به این منظور، پنج روش استخراج ژنوم شامل پروتکل A (CTAB اصلی)، پروتکل B (CTAB بدون بتامرکاپتواتانول)، پروتکل C (CTAB بدون استات آمونیوم)، پروتکل D (روش اصلاح شده موری و تامسون) و پروتکل E (کیت گیاهی GeneAll)، از نظر توانایی آن ها در استخراج DNA از برگ های تازه و هرباریومی مورد ارزیابی قرار گرفتند. کیفیت و کمیت DNA توسط ژل الکتروفورز و اسپکتروفتومتری بررسی شد و قابلیت استفاده DNA خالص شده توسط PCR ناحیه ITS DNA ریبوزومی هسته ای مورد آزمایش قرار گرفت. بالاترین کیفیت ژنوم استخراج شده به پروتکل D با برگ های تازه اختصاص یافت. بیشترین غلظت DNA از برگ های تازه (پروتکل A) به دست آمد. اگرچه مقدار معقولی از ژنوم با کیفیت قابل قبول توسط پروتکل های B و C با برگ های خشک استخراج شد ولی منطقه ITS در این نمونه ها تکثیر نشد، بنابراین پروتکل های B و C برای استخراج ژنوم A. fridae مناسب نبودند.کلید واژگان: بومی, تغییرات آب و هوایی, تهدید, در معرض خطر انقراض, CTABThe protection of genetic resources is crucial for safeguarding national assets as natural resources face various threats such as climate change and changing land use. To conserve endangered species such as Astragalus fridae, an endemic species of gypsum soils of Semnan province (Iran) which is on the brink of extinction due to limited distribution and habitat destruction, establishing a gene bank is essential. To ensure the survival of this species, it is necessary to extract high-quality and high-quantity DNA. The present survey, has evaluated five genome extraction methods including Protocol A (main CTAB), Protocol B (CTAB without β-mercaptoethanol), Protocol C (CTAB without ammonium acetate), Protocol D (the modified Murray & Thompson method), and Protocol E (GeneAll Plant Kit), to determine their ability to extract DNA from fresh and herbarium leaves of A. fridae. The quality and quantity of DNA were assessed using gel electrophoresis, spectrophotometry, and usability of the purified DNA tested by PCR of the ITS region of nuclear ribosomal DNA. Protocol D yielded the highest quality of the extracted genome from fresh leaves, and Protocol A, extracted the highest DNA concentration from fresh leaves. Although Protocols B and C extracted a reasonable amount of genome of acceptable quality with dry leaves, the ITS region was not amplified in these samples, rendering them unsuitable for DNA extraction of A. fridae.Keywords: Climate change, CTAB, endangered species, Endemic, threats
-
تاثیر ریاضیات بر وجود و وجوه زندگی انسانی چشم گیر و گسترده است. ریاضی و ریاضیدان ها، مستقیم یا غیر مستقیم، از نقش آفرینان مهم انقلاب های علمی بوده اند و کمک کرده اند تا خرد انسان کارآمدترین ابزار رسیدن به حقایق شناخته شود . دانشمندان و پژوهشگران بسیاری از رشته های علمی از جمله علوم زیستی و پزشکی با موضوعاتی سروکار دارند که بدون دانش ریاضی به تنهایی قدرت طرح مساله، ارایه راهکار مناسب برای حل آن و نیز تجزیه وتحلیل نتایج به دست آمده را ندارند. دانش ریاضیات و نگاه ریاضیاتی می تواند جانی و شتابی تازه به دانش بیفزاید. فراتر از آن، ریاضیدان ها چنان که توانستند علم را بر خرافه چیره کنند، می توانند تمدن را از رنج ها و ملالت هایش برهانند و همچنان و همیشه نور بر دنیای تاریک جهل بشری بتابانند. بی بنیان نیست اگر بگوییم ریاضیات کمک کرده است خردورزی و مهربانی ماندگارترین مهارت و یادگار تمدن بشری بشوند.
کلید واژگان: ریاضیات, زیست شناسی, خردورزی, مهربانی, فرهنگ, تمدنThe influence of mathematics on the existence and aspects of human life is impressive and extensive. Mathematics and mathematicians, directly or indirectly, have been important contributors to scientific revolutions and have helped human wisdom to be recognized as the most efficient tool to reach the truth. Scientists and researchers in many scientific fields, including biological and medical sciences, grapple with issues that they cannot adequately address without mathematical knowledge, they lack the abbility to formulate problems, propose appropriate solutions, and analyze the results obtained. Mathematics knowledge and mathematical perspective can add new life and momentum to knowledge. Beyond that, just as mathematicians were able to overcome superstition through science, they can free civilization from its sufferings and discontents and continue to shine light on the dark world of human ignorance. It is not unreasonable to say that mathematics has helped wisdom and kindness become the most enduring skills and legacies of human civilization.
Keywords: Mathematics, Biology, Wisdom, Kindness, Culture, Civilization.This Article Is Dedicated To Giordano Bruno, All Those Who Fought Against Superstition, Lies To Thevery End -
فصلنامه تحقیقات کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاهی، سال پنجاه و ششم شماره 1 (پیاپی 99، بهار 1401)، صص 59 -72هدف
هدف از این پژوهش امکانسنجی ایجاد جنبش حمایت از خلاقیت های محلی در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران است.
روش پژوهشدر این پژوهش از روش کتابخانه ای به منظور تهیه سیاهه وارسی و روش پیمایشی استفاده شده است. جامعه پژوهش شامل رییس کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران و همه کتابداران (15 مرد و 35 زن) این کتابخانه است.
یافته هایافته ها حاکی از آن است که وضعیت کتابخانه مرکزی از نظر منابع انسانی، منابع مالی و زیرساخت ها برای امکان سنجی ایجاد فضای ساخت خلاقانه در شرایط کنونی فراهم نیست.
نتیجه گیرینتایج حاکی از آن است که سطح تحصیلات و سابقه کار بالا در میزان آشنایی، مهارت و علاقه مندی کتابداران تاثیر مثبت دارد. از نظر کتابداران امکان تامین اعتبار از سازمان مادر بیشتر از امکان تامین اعتبار از بودجه کتابخانه و سایر منابع مالی است. کتابداران مرد علی رغم آشنایی بیشتر با فضای ساخت خلاقانه و مهارت در انجام فعالیت های مرتبط با فضای ساخت خلاقانه علاقه کمتری به امکان سنجی ایجاد جنبش حمایت از سازندگان خلاق دارند. بخش سازماندهی و فهرست نویسی علاقه بیشتری به ایجاد فضای ساخت خلاقانه دارند. سطح تحصیلات و سابقه کار بالا در میزان آشنایی، مهارت و علاقه مندی کتابداران با فعالیت های مرتبط به فضای ساخت خلاقانه تاثیر مثبتی دارد که می توان از آنها در زمینه هدایت، آموزش و کنترل فعالیت های مرتبط استفاده کرد. اکثر کتابداران اعتقاد دارند زمان و مکان کافی در کتابخانه مرکزی برای امکان سنجی ایجاد فضای ساخت خلاقانه وجود دارد. نامطلوب بودن تجهیزات سخت افزاری و نرم افزاری در کتابخانه و عدم اطلاع از تجهیزات آزمایشگاه پایش دیجیتالی بر میزان آشنایی کتابداران تاثیرگذار است.
کلید واژگان: جنبش حمایت از سازندگان خلاق, فضای ساخت خلاقانه, نوآوری, یادگیری خلاق, کتابخانه مرکزی, دانشگاه تهرانPurposeThis research attempts to determine the status of the University of Tehran’s central library to establish the maker movement.
MethodFor so doing, both a library study method is used to prepare a checklist, and a survey method is done. By a purposive sampling, an interview with the Head of Central Library and Documentation Center of the Tehran University was carried out and a questionnaire was distributed among the librarians.
FindingsThe findings indicate that the central library’s condition in terms of human resources, finances, and infrastructure is not proper for the current makerspace.
ConclusionThe results show that a high level of education and work experience has a positive effect on librarians' familiarity, skill and interest. For librarians, funding from the parent organization is greater than funding from library funding and other sources. Male librarians are less interested in establishing a maker movement, despite being more familiar with the makerspace and skillful in performing activities related to the makerspace. The organizing and cataloging department is more interested in creating a makerspace. The level of education and high work experience has a positive effect on the level of familiarity, skill and interest of librarians with activities related to the creative construction space, which can be used in the field of guiding, training and controlling related activities. For most librarians, there is enough time and space in the central library for makerspace. Undesirable hardware and software equipment in the library and lack of knowledge about digitalization laboratory equipment affect the level of knowledge of librarians.
Keywords: Maker Movement, Makerspace, Innovation, Creative Learning, Center Library, University of Tehran -
مقدمه
تکریم و بزرگداشت مادران، توسط مراقبان سلامت شامل سه بعد کیفیت مراقبت، امنیت و رعایت حقوق مادران است که در نهایت به کسب تجربه مثبت آنها از زایمان منتهی میشود. هدف از این پژوهش، تعیین وضعیت تکریم مادر باردار و عوامل مرتبط با بستری آنها در بیمارستان بعثت سنندج (1397) بوده است.
روش کاراین پژوهش مقطعی - همبستگی، در بخش بعد از زایمان در بیمارستان بعثت سنندج، از دی ماه 97 تا اردیبهشت 98 انجام گردید. جامعه مورد بررسی، شامل تمام زنان زایمان کرده در بخش بعد از زایمان بوده است که حجم نمونه به صورت تمام شماری و 345 نفر برآورد گردید. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه ای چهار قسمتی شامل: مشخصات 1-دموگرافیک2- مامایی، 3- زایمانی، 4-پرسشنامه شاخص ارزیابی تکریم مادر بود. پس از پایان نمونه گیری، اطلاعات در نرم افزار SPSS نسخه 20 وارد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این تحقیق، از آمار توصیفی و تست-های آماری تی تست، آنالیز واریانس استفاده گردید (p کمتر از 05/0 معنادار در نظر گرفته شد).
یافته ها:
براساس این پژوهش، میانگین نمره تکریم کلی به طور متوسط 6/9±4/64 بود. همچنین میان میزان تکریم مادر با سطح درآمد (018/0>P)، نوع بیمه درمانی (046/0>P)، روش زایمان (02/0>P)، عامل زایمان (014/0>P) و مهارت های تنفسی کاهش درد زایمان (034/0>P) ارتباط معنی دار آماری مشاهده شد.
نتیجه گیرینتایج این تحقیق نشان داد؛ که با توجه به روش زایمان و آموزش عاملان زایمان، در خصوص اهمیت رعایت تکریم مادر و به کار بردن روش های کاهش درد در لیبر و زایمان آن ها ضروری است و همچنین جایگاه و نقش ماماها در رعایت اکرام و بزرگداشت حقوق مادر، نشان داده شده است.
کلید واژگان: تکریم مادر, بارداری, کیفیت مراقبت, امنیتIntroductionThe purpose of this study was to determine the status of respecting pregnant women and factors related to their hospitalization in Besat Hospital in Sanandaj (2019) Respecting mothers by health care providers includes three dimensions of quality of care, safety, and observance of mothers' rights, which ultimately leads to their positive experience of childbirth. The aim of this study was to determine the status of the respecting pregnant women and the factors related to their hospitalization in Besat Hospital in Sanandaj 2019.
Materials and MethodsThis cross-sectional, correlational study was performed in the postpartum ward of Besat hospital in Sanandaj from January to May (2018). The study population consisted of all the women who gave birth in the postpartum ward. The sample size was estimated to be 345 individuals. Data were collected using a four-part questionnaire including 1-demographic characteristics (7 questions), 2- midwifery (12 questions), 3- delivery characteristics (15 questions), and 4- the Mothers on Respect (MOR) index (14 questions). After finishing the sampling, the data were analyzed using SPSS 20 software. In this study, Descriptive statistics and T-test, analysis of variance were used (P <0.05 0 was considered significant).
ResultsThe results of this study indicated an average total respect score of 64.4 ± 9.6 and it was medium. The results also showed that there was a statistically significant correlation between respectful maternity care with income (P<0.018), type of health insurance (P<0.046), childbirth method (P<0.02), responsible for birth (P<0.014), and breathing techniques for pain relief during childbirth (P<0.034).
ConclusionThis study showed that respectful maternity care has a direct relationship in respectful maternity care and childbirth method, responsible for birth, and breathing techniques during labor and childbirth.
Keywords: Respecting Mothers, Pregnancy, Quality of Care, Safety -
زمینه و هدف
اختلالات رفتاری در کودکان و نوجوانان، اختلالاتی شایع و ناتوان کننده هستند که برای خانواده ها و خود افراد مشکلات بسیاری را ایجاد می کند و با شیوع بالایی از مشکلات و پیامدهای منفی اجتماعی همراه است. این مطالعه به منظور تعیین شیوع اختلالات روانپزشکی در کودکان و نوجوانان شهر گرگان انجام شد.
روش بررسیاین مطالعه توصیفی - تحلیلی مقطعی روی 1025 نفر از کودکان و نوجوانان (50 درصد پسر و 50 درصد دختر) در محدوده سنی 18-6 سال در شهر گرگان طی سال 1397 انجام شد. نمونه گیری به روش تصادفی خوشه ای در جمعیت عمومی و مصاحبه با مراجعه به درب منازل توسط روانشناسان دوره دیده به عمل آمد. اختلالات روانپزشکی با استفاده از نسخه دیجیتال آزمان K-SADS مورد بررسی قرار گرفت. اختلالات روانپزشکی شامل اختلال خلق، اختلال رفتاری، اختلال عصبی تکاملی، اختلال سوء مصرف مواد و اختلال دفعی بودند.
یافته ها:
شیوع کلی اختلال روانپزشکی در کودکان و نوجوانان 13.2 درصد (135 نفر) تعیین شد. میزان شیوع در پسران (14.3 درصد) به طور غیرمعنی داری بیشتر از دختران (12.1 درصد) بود. شیوع در مناطق شهری (14.1 درصد) به طور غیرمعنی داری بیشتر از مناطق روستایی (9.4 درصد) بود. بیشترین شیوع در گروه سنی 9-6 سال (17.8 درصد) تعیین شد که در مقایسه با محدوده سنی 14-10 سال (13.1 درصد) و 18-15 سال (8.4 درصد) از نظر آماری معنی دار بود (P<0.05). شیوع اختلال دفعی، اختلال رفتاری، اختلال اضطراب و اختلال عصبی تکاملی به ترتیب به میزان 6.1 درصد، 6 درصد، 4.8 درصد و 3.3 درصد تعیین گردید.
نتیجه گیری:
میزان شیوع اختلالات روانپزشکی در کودکان و نوجوانان شهر گرگان در مقایسه با دیگر مطالعات داخل و خارج از کشور در دامنه متوسط قرار دارد.
کلید واژگان: شیوع, روانپزشکی, اختلالات روانی, کودک, نوجوانBackground and ObjectiveBehavioral disorders among children and adolescents are common and incapacitating which cause many problems for the families and the patient themselves and associated with high prevalence of negative social consequences. This study was done to evaluate the prevalence of psychiatric disorders among children and adolescents in Gorgon, north of Iran (2019).
MethodsThis descriptive-analytical study was performed on 1025 children and adolescents aged 6-18 years in Gorgan, north of Iran (2019). Subjects were selected by Multistage Cluster Sampling. Digital version of K-SADS test was studied for 24 types of child and adolescent psychiatric disorders. Sampling was done by trained psychologists, among general population and by referring to the house of people. Psychiatric disorders included mood disorders, behavioral disorders, neurodevelopmental disorders, substance abuse disorders, and elimination disorders.
ResultsThe prevalence of psychiatric disorders among children and adolescents was 13.2%. This prevalence was 14.3 % and 12.1% in males and females, respectively. According to age groups, The prevalence of psychiatric disorders was common in 6 to 9 years olds with 17.8% which in comparison with other age groups was significant (P<0.05). Eliminatory disorder with 6.1% was the most common illness followed by behavior (6%), tension disorders (4.8%) and neurodevelopmental disorders (3.3%).
ConclusionThe prevalence of psychiatric disorders among children and adolescents in this area is in a median range compared to other domestic and overseas.
Keywords: Prevalence, Psychiatry, Mental Disorders, Child, Adolescent -
سابقه و هدفهپاتوسلولار کارسینوما (HCC) سرطانی شایع است و تحریک سیستم ایمنی از طریق 9-TLR (Toll-like receptors) به وسیله 2006 CpG-ODN می تواند در درمان آن کارآیی داشته باشد. هدف این مطالعه بررسی اثر تیمار هم زمان سیلیبینین و 2006 CpG-ODN بر رشد و تکثیر مدل سلولی HCC می باشد.مواد و روش هادر این مطالعه تجربی، اثر بازدارندگی دوزهای متفاوت سیلیبینین و 2006 CpG-ODN بر رشد سلول های 2HepG و تعیین بهترین غلظت برای تیمار هم زمان به روش MTT سنجیده شد. میزان بیان ژن های MMP2 و TLR9 به روش Real-Time PCR سنجیده شد. فعالیت ماتریکس متالوپروتییناز MMP2 با روش زایموگرافی اندازه گیری گردید.یافته هابه ترتیب، غلظت های μM 100 و nM 100 از سیلیبینین و 2006 CpG-ODN برای انجام تیمار هم زمان انتخاب شدند که اثرات ایستایی شدیدی بر رشد سلول داشتند (05/0< P). نتایج Real-Time PCR تفاوت معنی داری در Ct تکثیر ژن ها نشان نداد (05/0> P).استنتاجحتی غلظت های پایین CpG در این پژوهش، اثربخشی سیلیبینین بر سلول سرطان کبد را به طور مشخصی افزایش داده اند. با توجه به اهمیت استفاده از دوزهای پایین دارو و فعال سازی مکانسیم های ایمنی، تجویز توام این دو دارو می تواند چشم انداز روشنی را برای روش های درمانی ترکیبی آینده داشته باشد.کلید واژگان: سیلیبینین, اولیگوداکسی نوکلئوتیدهای CpG, MMP2, TLR9, HepG-2Background and purposeHepatocellular carcinoma (HCC) is a most common liver malignancy and TLR9 (Toll-like receptor) is essential for CpG DNA-induced immune responses. The aim of this study was to assess the anti-metastatic effects of combined administration of silibinin and CpG-ODN2006 on human hepatocellular carcinoma HepG-2 cell line model.Materials and methodsInhibitory effects of various different concentrations of silibinin and CpG-ODN2006 on HepG-2 cells growth and detection of best dosages for simultaneously treatment were assessed by MTT method. Expression of MMP2 and TLR9 genes was analyzed by real- time PCR. Gelatin zymography was used to determine the activity of MMP2.ResultsInhibitory effects of determined concentrations of silibinin (100 μM) and CpG-ODN2006 (100 nM) on HepG-2 cells growth was significant (p<0.05). Real-Time PCR showed no significant differences between Ct of the genes expression analyses.ConclusionCollectively, the data in this study supports the idea of combined silibinin-CpG administration in hepatic cancer customized therapeutic modalities. However, more investigations to assess immunomodulatory effects and safety analyses would be very informative steps in advance of randomized clinical trials.Keywords: silibinin, CpG-oligodeoxynucleotides, MMP2, TLR9, HepG-2
-
: ایران کشوری بزرگ و صاحب تاریخی غنی و ارزشمند است و با شرایط آب و هوایی و ارتفاعی ویژه ای که دارد از پوشش گیاهی بی مانندی برخوردار است. نقش دانشمندان ایرانی پیش و پس از اسلام در رشد و تحول علم به اندازه ای است که حتی دانشمندان و پژوهشگران غربی که می کوشند یونان و غرب را مهد تمدن و علم معرفی نمایند، نمی توانند آن را انکار کنند. تاریخ پزشکی ایرانی به سده های پیش از میلاد برمی گردد، حتی به گفته خود دانشمندان نامی غربی تاریخ علم، پزشکی ایرانی از بنیان گذاران طب یونانی می باشد. بررسی جایگاه پزشکی سنتی ایرانی و تاریخچه آن در پژوهش های ایرانی گیاهان دارویی هدف این مقاله است.
پژوهش های ایرانی در زمینه گیاهان دارویی با انجام جستجویی محدود به ایران در منابع علمی معتبر مانند PubMed، Scopus و Wiley استخراج و بررسی شدند.
اگرچه تلاش های ارزشمندی در زمینه معرفی تاریخچه پزشکی سنتی ایرانی، دانشمندان ایرانی و گیاهان دارویی ایران انجام گرفته است، اما به نظر می رسد این موضوعات چنانکه باید و شاید مورد توجه جدی قرار نگرفته اند. برای نمونه، بانک اطلاعاتی بین المللی گیاهان یا گیاهان دارویی ایران وجود ندارد. همچنین کتابی در جستجوی نگارنده یافت نشد که به طور خاص به معرفی گیاهان بوم زاد ایران یا گیاهان یک استان پرداخته باشد.کلید واژگان: ایران, تاریخ پزشکی, طب سنتی, گیاهان داروییA Survey on the Situation of Traditional Iranian Medicine and its History in Iranian Herbal ResearchBackground And AimIran, a great country with a rich valuable history, has a unique herbal coverage for its special climate. Iranian scientists had a great role in the development of science before and after the advent of Islam such that even Western scientists and researchers in their efforts to introduce Greece and Western world as the cradle of civilization and science could not disregard the great role of Iranian scientists. Persian medicine dates back to many centuries before Christ and based on western documents of the history of science, it is of founders of Greek medicine. Investigation of the situation of traditional Iranian medicine and its history in the Iranian herbal research is the aim of present article.Materials And MethodsSome sources on the scientific history of Iran were studied. Valid scientific data sourced such as PubMed, Scopus and Wiley were also searched limited to Iran. All Iranian herbal research were collected and reviewed.
Findings: Although some noteworthy efforts have been made to introduce the history of Persian traditional medicine and Iranian herbal medicine, it seems that these issues have not been adequately respected. For instance, there is no international and Iranian data bank for the vegetation or herbal medicines of Iran. Furthermore, it hasnt been found any book on endemic plants to Iran or to a province of Iran.ConclusionThe properly recognition and understanding of Iranian traditional medicine as an independent medicine to the international community needs national management and planning, as well as efforts and notions of respected Iranian scientists and researchers to the historical background of Persian medicine and to the identification and introduction of medicinal herbs endemic to Iran.Keywords: Iran, History of Medicine, Traditional Medicine, Herbal Medicine -
زمینه و هدفبروز اختلال طیف اوتیسم باعث آسیب شدید به مهارت های اجتماعی، کنش های شناختی و روان شناختی کودکان می شود؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آموزش تنظیم هیجان بر شناخت اجتماعی و کنش های اجرایی کودکان مبتلابه اختلال طیف اوتیسم بود.روشروش پژوهش، آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش، شامل تمام کودکان مبتلابه طیف اوتیسم اصفهان در سال 1395 بود. برای این منظور تعداد 30 نفر از این کودکان به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار داده شدند (هر گروه 15 نفر). گروه آزمایش، آموزش تنظیم هیجان را به صورت گروهی در 9 جلسه (هفته ای 2 جلسه 60 دقیقه ای) دریافت کردند و به گروه گواه آموزشی داده نشد. همه آزمودنی ها قبل از آغاز آموزش و پس از آن، آزمون عصب روانشناختی (عابدی و ملک پور، 1389) و مجموعه تکالیف نظریه ذهن (هاچینز، پریلاک و چیس، 2008) را تکمیل کردند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد.یافته هاتحلیل داده ها نشان داد که آموزش تنظیم هیجان منجر به افزایش معنادار مولفه شناخت اجتماعی و کنش های اجرایی (امتیاز، زمان و خطا) در کودکان مبتلابه اختلال طیف اوتیسم گردیده است (0/05>p).نتیجه گیریبنا بر یافته های حاصل از این پژوهش، می توان از روش تنظیم هیجان در جهت بهبود شناخت اجتماعی و مهارت های فراشناختی مختلف کودکان مبتلابه اختلال طیف اوتیسم بهره برد.کلید واژگان: تنظیم هیجان, شناخت اجتماعی, کنش های اجرایی, اختلال طیف اوتیسمBackground andPurposeThe occurrence of autism spectrum disorder causes severe deficits in social skills, cognitive and psychological functions of children. Therefore, the purpose of this study was to investigate the effect of emotional regulation training on social cognition and executive functions in children with autism spectrum disorder.MethodThe research method was experimental with pre-test-post-test design with control group. The statistical population of the study included all children with autism spectrum in Isfahan in 2016. For this purpose, 30 children with autism were selected by convenient sampling and assigned into two experimental and control groups randomly (each group 15). The experimental group received emotion regulation training in 9 sessions (Every week 2 sessions for 60 minutes), while the control group did not receive training. All subjects completed Nero psychological test (Abedi and Malekpour, 2010) and the task set of the theory of mind (Hutchins, Prelock & Chace, 2008) before and after the training. To analyze the data, covariance analysis was used.ResultsThe analysis of the data showed that emotional regulation training resulted in a significant increase in the components of social cognition and executive functions (score, time and error) in children with autism spectrum disorder (pConclusionAccording to the findings of this study, emotional regulation can be used to improve social cognitive and metacognitive skills of children with autism spectrum disorder.Keywords: Emotional regulation, social cognition, executive functions, autism spectrum disorder
-
مقدمه
فشار روانی پس از سانحه (PTSD) نوعی اختلال روانی است که در پی مواجه با سوانح شدید بروز می کند. درPTSD حجم هیپوکامپ متناسب با شدت بیماری، کاهش پیدا می کند. هدف مطالعه القای PTSD و ارزیابی شاخص های آپوپتوزی و ضد آپوپتوزی در هیپوکمپ و متعاقب آن بررسی آثار تزریق مکرر بتا استرادیول بر شاخص های مذکور می باشد.
مواد و روش هااز مدل SPS برای القای بیماری استفاده شد. به این ترتیب که موش های صحرایی نر نژاد ویستار 2 ساعت در مقیدکننده نگهداری شده و سپس 20 دقیقه جهت شنای اجباری در آب قرار گرفتند. 15 دقیقه بعد با اتر بیهوش شدند. یک روز بعد حیوانات در دستگاه ترس شرطی قرار گرفته و شوک الکتریکی دریافت کردند. 7 روز بعد حیوانات بدون دریافت شوک مجددا در دستگاه قرار گرفتند و میزان بی حرکتی آنها سنجیده شد. آزمون رفتاری دوم، 4 روز بعد صورت گرفت. تزریق β-استرادیول (دوز g/kgμ 45) یا روغن کنجد بلافاصله پس از شوک و در طول یک هفته روزانه یک بار صورت گرفت. سطوح پروتئین های Bcl2 و BAXهیپوکمپ با روش ایمنوهیستوشیمی بررسی شد.
نتایجترس شرطی شده در گروه بیمار در مقایسه با گروه کنترل به صورت معنی داری تشدید یافت. تزریق زیر جلدی β-استرادیول پاسخ های رفتاری ناشی از القاء PTSD را به طور معنی داری کاهش داد. در گروه بیمار، نسبت Bcl-2/Bax در هیپوکامپ به طور معنی داری کاهش یافت. این اثر در گروه تیمار شده با β-استرادیول به طور معنی داری معکوس شد.
نتیجه گیریβ-استرادیول (دوز g/kgμ 45) با افزودن نسبت Bcl-2/Bax در هیپوکامپ می تواند از آپوپتوز القا شده توسط مدل SPS جلوگیری کند.
کلید واژگان: فشار روانی پس از سانحه, آپوپتوز, β, استرادیول, هیپوکمپIntroductionPost-traumatic stress disorder (PTSD) is an anxiety disorder، that can occur in people who have experienced or witnessed a natural disaster، serious accident or other life-threatening events. It''s most important characteristics are memory disorders and hippocampus is one of the essential structure in this relation. Traumatic events cause apoptosis and alter the expression of neurotrophic factors in hippocampus. Therefore، the aim of this study was the examination of the fear memory and evaluation the effects of multiple β- Estradiol injections on behavioral responses in the rat hippocampus، after induction of PTSD. Moreover، we evaluated، the biochemical and histological mechanisms of β-Estradiol on hippocampus.
MethodsWe used single prolonged stress (SPS)، for PTSD induction. One day after SPS، rats received electrical foot shock within shock chamber. To test the conditioned fear responses one week later، rats were placed back in the chamber without any shock، and freezing behavior was defined. Another fear test was done 4 days after the first test. Animals received multiple subcutaneous injections of β-estradiol (45μg/kg) or sesame oil، immediately after shock and in these 7 days، between shock and test. Bcl-2 and BAX were detected by immunohistochemistry.
ResultsMain findings of the present study are: Exaggerated fear response was seen in PTSD group as compared with control group. Moreover، Β-estradiol administration reduced behavioral responses، caused by PTSD induction. SPS decreased the Bcl2/BAX ratio and apoptosis induced by SPS in hippocampus. This effects reversed by β-estradiol injections.
Conclusionβ-estradiol could be useful for treating the memory disorders in PTSD.
Keywords: Post, traumatic stress disorder, β, estradiol, BDNF, Apoptosis -
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.