آزاد تیموری
-
سابقه و هدف
ایران یکی از نقاط داغ تنوع زیستی در جهان است، با این حال، گونه های ماهیان رودخانه ای در این کشور در حال حاضر در معرض تهدید انواع فشارهای انسانی و طبیعی قرار دارند. تغییر اقلیم بعنوان یک تهدید بزرگ در کنار سایر تهدیدها می تواند تاثیر قابل توجهی بر تنوع زیستی ماهیان آب شیرین داشته باشد. در این راستا، پیش بینی تغییرات بالقوه زیستگاه در پاسخ به تغییرات اقلیمی برای گونه های ماهیان آب شیرین در ایران بسیار ضروری است. این مطالعه با هدف مدل سازی پراکنش مکانی ماهی سونگ با استفاده از مدل مکسنت (MaxEnt) در دو مقیاس زمانی (2050 و 2080 میلادی) تحت سناریوهای اقلیمی خوش بینانه (RCP2.6) و بدبینانه (RCP8.5) در محیط نرم افزاری R می باشد. این گونه از خانواده کپور ماهیان و بومی ایران می باشد. این گونه بعنوان ماهی خوراکی بسیار ارزشمند است، اما بدلیل صید بی رویه و از بین رفتن زیستگاه تعداد آن ها کاهش یافته و باعث آسیب پذیری آن شده است. و به دلایل فوق، در طبقه "آسیب پذیر" (VU) اتحادیه بین المللی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی ((IUCN) International Union for Conservation of Nature) قرار گرفته است (Coad, 2018). بنابراین، آگاهی از اثرات تغییر اقلیم بر این گونه، در راستای تعدیل این اثرات و ارائه راهکارهای مناسب حفاظتی جهت تدوین و تنظیم برنامه های مدیریتی در آینده امری ضروری تلقی می شود.
مواد و روش هادر این مطالعه از مدل MaxEnt برای پیش بینی توزیع مکانی ماهی سونگ در دو مقیاس زمانی مختلف (2050 و 2080 پس از میلاد) تحت سناریوهای خوش بینانه (RCP2.6) و بدبینانه (RCP8.5) استفاده گردید. برای تحلیل از محیط نرم افزار R استفاده شده است. متغیرهای محیطی شامل شیب، محدوده دمایی سالانه، تجمع جریان، بارندگی سالانه، دمای میانگین سالانه و منطقه زهکشی بالا دست می باشند. داده های مربوط به مشاهدات این گونه از نمونه برداری ها و منابع مختلف کتابخانه ای جمع آوری شده است. عملکرد مدل سازی در پیش بینی توزیع گونه نیز توسط معیار AUC (Area Under the Curve) ارزیابی شده است.
نتایج و بحث:
این مدل عملکرد عالی را در پیش بینی توزیع گونه ها نشان می دهدزیرا مقدار AUC برابر 989/0 بوده است. در بین متغیرهای محیطی، میانگین سالانه دما و شیب بعنوان موثرترین عوامل در تعیین پراکندگی ماهی سونگ بوده اند. علاوه بر این، این مطالعه کاهش پیش بینی شده در محدوده پراکنش این گونه را تحت سناریوهای خوش بینانه و بدبینانه برای سال های 2050 و 2080 نشان می دهد.
کلید واژگان: تنوع زیستی, حفاظت, تغییر اقلیم, مدلسازی توزیع گونه, ایرانIntroductionIran stands out as one of the world's biodiversity hotspots. Simultaneously, river fish species within the country face imminent threats from various human activities. Climate change, among other challenges, poses a significant risk to the biodiversity of Iran. Consequently, there is a critical need to anticipate potential habitat changes for freshwater fish species in response to climate change. This study focuses on evaluating the impact of climate change on the habitats of the Song fish, a species with economic value and conservation significance. The Song fish is currently classified as Vulnerable (VU) by the International Union for Conservation of Nature (IUCN), making the examination of climate change effects crucial for the future population of this species.
Material and MethodsThis study employs the MaxEnt model to predict the spatial distribution of the Song fish at two different time scales (2050 and 2080 AD) under both optimistic (RCP2.6) and pessimistic (RCP8.5) climate scenarios. The R software environment was used for the analysis. Environmental variables, including slope, annual temperature range, flow accumulation, annual precipitation, annual mean temperature, and upstream drainage area, were considered. The data related to the observations of this species have been collected from sampling and various library sources. Modeling performance in predicting species distribution has also been evaluated by the AUC (Area Under the Curve) criterion.
Results and DiscussionThe model demonstrated excellent performance in predicting species distribution, as indicated by the high AUC (Area Under the Curve) criterion value of 0.989. Among the environmental variables, annual average temperature and slope emerge were the most influential factors in determining the distribution of the Song fish. Furthermore, the study revealed a projected decrease in the distribution range of this species under both optimistic and pessimistic scenarios for 2050 and 2080.
ConclusionTo safeguard the Song fish, it is imperative for managers to identify and implement appropriate measures. These measures should aim to mitigate the effects of climate change and alleviate threats associated with these changes.
Keywords: Biodiversity, Conservation, Climate Change, Species Distribution Modeling, Iran -
به منظور ارایه داده های ریختی بیشتر از گونه I. persa، در این مطالعه، ویژگی های ریختی به همراه ویژگی های فلس و سنگریزه شنوایی مورد مطالعه قرار گرفت. نمونه های ماهیان از رودخانه خورگو جمع آوری و به آزمایشگاه منتقل شدند. ماهیان بر اساس طول استاندارد، در سه سایز کلاس دسته بندی شدند. بر اساس نتایج به دست آمده، سایز کلاس اول گونه I. persa در 12 صفت نسبی متفاوت بود، اما در تعداد شعاع های باله مخرجی و تعداد شعاع های باله پشتی تفاوت معنی داری نشان نداد. شکل کلی اتولیت ها ذوزنقه ای و آنتی روستروم در ماهیان کوچک (SCI, SCII) توسعه نیافته است درحالی که روستروم در ماهیان بزرگتر نسبت به آنتی روستروم توسعه یافته تر است. همچنین لبه شکمی اتولیت با افزایش سن، پهن و دندانه دار است. بررسی ساختار فلس نشان داد که در سایز کلاس اول، طول نسبی فلس (JSL) به صورت معنی داری متفاوت می باشد. بر اساس این مطالعه، می توان نتیجه گیری کرد که علاوه بر داده های مولکولی مستند گذشته، برخی از خصوصیات مورفولوژیک مربوط به بدن ماهی، اتولیت و فلس نیز می توانند برای شناسایی سیکلید ماهیان بومی ایران استفاده شوند. همچنین مشخص شد که خصوصیات فنوتیپی در این گونه، درجاتی از گوناگونی های انتوژنتیک (وابسته به رشد و طول ماهی) را نشان می دهد که باید در جزییات مورد بررسی قرار گیرد.
کلید واژگان: اتولیت, فلس, تغییرات ریختی, حوضه هرمزگانTo provide more morphological data of I. persa, in this study, morphological characteristics along with scales and otolith were studied. Fish samples were collected from Khorgo spring and transferred to the laboratory. Fish were classified into three class sizes based on standard length. Based on the results, the size of the first class was different in 12 relative traits but did not show a significant difference in the number of anal and dorsal fin rays. The general shape of otoliths was trapezoidal, and antistrostrom was not developed in small fish (SCI, SCII), while rostrum was more developed in larger fish than antistrostrum. Also, the ventral edge of the otolith was wider and serrated with age. Examination of the structure of the scales showed that in the first class, the relative length of the scales (JSL) was significantly different. Based on this study, it can be concluded that in addition to past documented molecular data, some morphological characteristics of fish bodies, otoliths, and scales can also be used to identify native Iranian cichlid fish. It was also found that phenotypic characteristics in this species show degrees of ontogenetic diversity (dependent on fish growth and length) that should be examined in detail.
Keywords: otolith, scale, morphological variation, Hormuzgan Basin -
در این مطالعه جهت تعیین مطلوبیت زیستگاهی گونه ماهی بوتک فارس (Cyprinion tenuiradius) در استان فارس و بررسی اثر تغییر اقلیم بر پراکنش آن، از متغیرهای محیطی و اقلیمی به عنوان متغیرهای مستقل استفاده شد. مدل سازی در محیط نرم افزاری R با استفاده از الگوریتم مکسنت انجام گردید. بر اساس نتایج عملکرد و دقت مدل سازی خوب بوده است (790/0= AUC). همچنین متغیرهای میانگین دمای سالانه، بارش سالانه و ارتفاع به ترتیب به عنوان مهم ترین متغیرهای تعیین کننده ی مطلوبیت زیستگاه و پراکنش این گونه می باشند. با توجه به پیش بینی پراکنش این گونه در سناریوهای خوشبینانه و بدبینانه تغییر اقلیم در سال های 2050 و 2080، انتظار می رود که در سناریوی خوشبینانه سال های 2050 و 2080دامنه پراکنش آن ها اندکی کاهش ولی در سناریوی بدبینانه سال 2050 دامنه پراکنش اندکی افزایش درحالی که در سناریوی بدبینانه سال 2080 بر زیستگاه های مطلوب این گونه به میزان قابل توجهی افزوده خواهد شد. پیشنهاد می شود که از نتایج به دست آمده با اهداف مدیریتی و حفاظتی استفاده شود.
کلید واژگان: تنوع زیستی, حفاطت, مکسنت, تغییر اقلیم, مطلوبیت زیستگاه, پراکنش مکانیIn this study, environmental and climatic variables were used as independent variables to determine the habitat suitability of Cyprinion tenuiradius in Fars Province and to investigate the impact of climate change on its distribution. Modelling was conducted in an R software environment using the MaxEnt algorithm. Based on the results, the performance and accuracy of modelling were good (AUC = 0. 790). Also, the mean annual temperature and annual precipitation were the most important variables in determining the habitat suitability and distribution of this species, respectively. According to the species prediction under optimistic and pessimistic scenarios of climate change in 2050 and 2080, it is expected that the distribution range of this species will decrease slightly under the optimistic scenario of 2050 and 2080. However, the distribution range under the pessimistic scenario of 2050 will be increased slightly while in the pessimistic scenario of 2080, its suitable habitats will be significantly increased. It is recommended to use the obtained results for management and conservation purposes.
Keywords: Biodiversity, Conservation, MaxEnt, Climate change, Habitat suitability, Spatial distribution -
خانواده کپورماهیان دندان دار متعلق به راسته کپورماهی شکلان دندان دار (ماهیان استخوانی عالی) است و ماهیان کوچکی را شامل می شود که غالبا ارزش زیباشناسی، کنترل بیولوژیکی و ارزش اکولوژیکی و زیست پزشکی دارند. برای مدت زمان طولانی کپورماهی دندان دار Aphanius در خانواده Cyprinodontidae قرار داشت. اما بر اساس مطالعات مولکولی، این جنس اخیرا در خانواده ای مجزا به نام Aphaniidae قرار گرفته است. به منظور ارزیابی اعتبار فیلوژنتیکی خانواده جدید Aphaniidae بر اساس ژنوم کامل میتوکندریایی، تعداد هفت خانواده از راسته کپورماهی شکلان دندان دار انتخاب و روابط فیلوژنتیکی آن ها ترسیم و تجزیه و تحلیل شد. درخت فیلوژنی بر اساس داده های بانک ژنی و نیز ژنوم کامل میتوکندریایی گونه کپورماهی دندان دار فارسی (Aphanius farsicus) به عنوان نماینده خانواده Aphaniidae رسم شد. نتایج نشان داد که رابطه فیلوژنتیکی نزدیکی بین جنس Aphanius (از خانواده Aphaniidae) و جنس Cyprinodon از خانواده (Cyprinodontidae) وجود دارد، به طوری که خانواده Aphaniidae با خانواده Cyprinodontidae گروه پارافیلتیک را تشکیل می دهند. بنابراین و با توجه به نزدیکی این دو جنس با یکدیگر، قرار دادن جنس Aphanius در خانواده ای مجزا به نامAphaniidae نیاز به مطالعه بیشتری دارد که با افزودن توالی های بیشتر از اعضای جنس Aphanius، قابل بررسی است.کلید واژگان: Aphaniidae, Cyprinodontidae, Aphanius, میتوژنومThe cyprinodontid fishes belong to the order Cyprinodontiformes (Teleostei) and consisting of small fishes, which has aesthetic value, and also are important in biological control and also in ecological and bio-medicine researches. The genus Aphanius has already been in the family Cyprinodontidae but it has recently been placed in the family Aphaniidae. To evaluate the phylogenetic validity of the new family Aphaniidae in this study, seven families of the order Cyprinodontiformes were selected and their phylogenetic relationships were analyzed. The phylogenetic tree was estimated based on a data set, including the complete mitochondrial genome genes from the database as well as the complete mitochondrial genome of Aphanius farsicus as representative of the family Aphaniidae. The phylogenetic analysis indicates a close relationship between the genera Aphanius (Aphaniidae) and Cyprinodon (Cyprinodontidae) so that the group containing these two families was paraphyletic. Therefore, by considering the phylogenetic position of the genus Aphanius in the tree, the validation of the family Aphaniidae still needs more phylogenetic supports and it should be investigated by accumulating more sequences from the Aphanius species.Keywords: Aphaniidae, Cyprinodontidae, Aphanius, mitogenome
-
The Hormuz River System (HRS) is located in the southern coastal plain of the Zagros Mountains. Two main river drainages i.e., Mehran and Kol are known from this region, which are directly discharged to the Persian Gulf. The HRS has surprising diversity for tooth-carp fishes (family Aphaniidae). The present study aims to accentuate this notable diversity and discuss the possible cause of diversification of the tooth-carps in the HRS. To date, 15 Aphaniid species have been discovered from the Iranian drainage basins. Among them, 10 species belong to the genus Aphanius, four species belong to the genus Aphaniops, and a single species belonging to the genus Paraphanius. The HRS by having four species (22% of the Iranian tooth-carps) demonstrated the highest diversity among the other Iranian basins. Of these, one belongs to the genus Aphanius (A. darabensis) and three species belong to the genus Aphaniops (A. furcatus, A. ginaonis, and A. hormuzensis). By considering the degree of endemicity of the tooth-carps fauna relative to the territorial boundaries of drainages, the HRS has the highest endemicity, in which 31% of the Iranian endemic toothcarp species present only in the HRS. The last connection of the Makran Basin with the HRS dates back to the late Pliocene and lower Pleistocene about 1.8 million years ago. Also, the other vicariance-based events like those events related to the last glacial maximum (21000- 18000 BP), population migration during the Early Holocene sea-level rise, and the Holocene to present-day have promoted the intra- and interspecific differentiation of tooth-carps in the HRS. Also, the geological situation of the HRS provided various extreme environmental conditions, which caused a particular increase in the diversification of the tooth-carp species.
Keywords: Aphanius, Aphaniops, Paraphanius, Extreme ecological condition, Geologicalhistory -
ساختارهای سخت ازجمله سنگریزه شنوایی و استخوان یوروهیال ارزش تاکسونومیکی بالایی در مطالعات درون گونه ای و بین- گونه ای ماهیان استخوانی دارند. دراین پژوهش گوناگونیهای درون گونه ای در ریخت شناسی و ریخت سنجی سنگریزه شنوایی و استخوان یوروهیال در سیاه ماهی گونه (1897, Nikolskii (fusca Capoeta مورد مطالعه قرارگرفت. نمونه های ماهی از پنج جمعیت متعلق به حوضه آبریز لوت در استان خراسان جنوبی صید و در الکل 75 درصد تثبیت شد. سپس سنگریزه شنوایی و استخوان دملامه ماهیان استخراج و ریختشناسی و ریخت سنجی آنها مورد بررسی قرارگرفت. آستریسکوس در اینگونه بزرگتر از سایر سنگریزه ها، دایرهای یا مستطیلی شکل و از نوع gyro است. آستریسکوس دارای یک لب بزرگ توسعه یافته و یک لوب کوچک و آنتی روستروم میباشد و بخش داخلی آن مقعر و بخش خارجی محدب است. براساس نتایج ریخت سنجی اتولیت، جمعیتها در صفات LH ،RRL و RRH اختلاف معنی دار داشتند (05/0<P).ناحیه قدامی استخوان یوروهیال فاقد زایده و ناحیه عقبی شکاف نسبتا عمیقی دارد. تیغه پشتی در انتهای جلویی کاملا جلوتر از پهلوهای شکمی و ارتفاع آن تقریبا هماندازه عرض پهلوهای شکمی و انتهای دو بخش جانبی نوکتیز است. براساس نتایج ریخت سنجی یوروهیال، اغلب صفات نسبی یوروهیال بین جمعیتها اختلاف معنی دار نشان دادند (05/0<P).بطور کلی، ریختشناسی و ریخت سنجی دو ساختار مطالعه شده اختلاف قابل توجه بین جمعیتی دارند که احتمالا به علت تفاوت در زیستگاه (به ویژه جریان آب و تغذیه) این جمعیتها میباشد.
کلید واژگان: سیاه ماهی, تاکسونومی, ساختارهای سخت, کپورماهیان, حوضه لوتHard Structures such as otolith and urohyal have high taxonomical value in intraspecific and interspecific studies of teleostei. In this study the intraspecies variations in morphology and morphometry of the otolith and urohyal bone were investigated in Capoeta fusca (Nikolskii, 1897). Fish specimens were collected from five populations located in Loot Basin in Southern Khorasan province and preserved in 75% ethanol. The otolith and urohyal bones were extracted by standard method, and their morphology described and morphometric characters were analyzed. Results showed the astriscus is the biggest otolith and was gyro-type with major and minor lobus. Astriscus was circle or rectangular between different populations with the inner part concave and the outer part convex. The morphometric analyses showed that populations have significant differences in L.H., RRL and RRH (P<0.05). The anterior part of the urohyal bones was without appendage, and posterior part with deep groove, dorsal plate is more front of ventral edges and its height is equal to ventral edges. End of lateral edges are with dentin structures. The urohyal morphometric analyses indicated that the most relative characters were showed significant differences between all populations. In conclusion, morphologic variations of the asteriscus and urohyal are important in intraspecies and interspecies differentiation.
Keywords: Capoeta, taxonomy, Hard structures, Cyprinidae, Loot Basin -
جنتامایسین به عنوان ماده ای است که نقش محرک در تولید گونه های فعال اکسیژن دارد و از طریق استرس اکسیداتیو منجر به آسیب های کلیوی در برخی از گروه های مهره داران میگردد. ترمیم کلیه در کپورماهی دنداندار بدون فلس Aphanius furcatus پس از استرس اکسیداتیو القاء شده با جنتامایسین مورد مطالعه قرار گرفت. علاوه بر این، نقش احتمالی ویتامین C به عنوان آنتی اکسیدان در کاهش سمیت و آسیب کلیوی مورد ارزیابی قرار گرفت. تعداد 24 نمونه (با طول استاندارد 5 / 3 - 4 سانتیمتر) به چهار گروه تقسیم بندی شدند: در گروه اول دو عدد ماهی با 5 / 7 میکرولیتر آب نمک معمولی تیمار شدند، در گروه دوم 10 نمونه ماهی به میزان 10 میکروگرم بر اساس وزن بدن جنتامایسین دریافت کردند، در گروه سوم دو نمونه ماهی با مجموع 60 میکروگرم بر اساس بدن ویتامین C تیمار شدند، و در گروه چهارم ده نمونه ماهی به میزان 10 میکروگرم جنتامایسین و 60 میکروگرم ویتامین C را با هم دریافت کردند. بافته ای کلیوی گروه های یک، سه و چهار در طول دوره آسیب نفرونی نمونه برداری شدند (10 ساعت پس از تزریق تا 5 روز پس از تزریق) و کلیه های گروه دوم به صورت روزانه تا 10 روز پس از تزریق جنتامایسین و تا زمان تکمیل ترمیم کلیوی نمونه برداری شدند. ترمیم کلیه در کپورماهی دندان دار بدون فلس از طریق نفرون نئوژنسیز با تشکیل جسم نفروژنی در 8 روز بعد از تزریق مشاهده و در مدت زمان 10 روز تکمیل شد. مطالعات بافت شناسی در گروه دارای استرس اکسیداتیو القاء شده با جنتامایسین (گروه دوم) نشان داد که شدیدترین آسیب کلیوی در دوره زمانی 1 تا 4 روز پس از تزریق رخ می دهد. با این حال، در نمونه هایی که با آنتی اکسیدان ویتامین C تیمار شده بودند (گروه چهارم)، اثر تخریبی جنتامایسین در این دوره زمانی به میزان بسیار زیادی کاهش یافته بود. نتیجه حاصل از این تحقیق نشان داد که ویتامین C در کاهش اثر سمیت جنتامایسین در ماهی آفانیوس فورکاتوس موثر بوده است. ویتامین C اثر سمیت جنتامایسین را با کاهش رادیکال های آزاد و گونه های فعال اکسیژن از طریق فعالیت آنتی اکسیدانی خود انجام می دهد. بنابراین استفاده از ویتامین C به همراه جنتامایسین به افزایش مقاومت بدن در برابر شرایط استرس و همچنین کاهش اثر سمیت جنتامایسین کمک می کند.کلید واژگان: نفرون نئوژنسیز, آنتی اکسیدان, جنتامایسین, سمیت کلیویGentamicin is known to stimulate the production of reactive oxygen species and lead to renal damage in some groups of vertebrates through oxidative stress. The kidney regeneration of the killifish Aphanius furcatus was studied after gentamicin-induced oxidative stress. In addition, we evaluated the possible role of vitamin C as an antioxidant in the reduction of renal toxicity. A total of 24 specimens (3.5-4cm in total length) were divided into four groups: In group-I two fish specimens treated with 7.5µl of normal saline injection; in group-II, 10 specimens received 10µg/g body weight (b.w) gentamicin; in group-III, two fish were treated with totally 60µg/g b.w vitamin C; and in group-IV, 10 specimens received both 10µg/g gentamicin and 60µg/g b.w vitamin C. The kidney tissues of group-I, III and IV were sampled during the nephrotoxicity phase (i.e., 10 hours post injection (hpi) to 5 days post injection (dpi)) and kidney tissues of group-II sampled daily for 10 dpi until regeneration completed. The kidney regeneration of A. furcatus through nephron neogenesis was detected by newly formed nephron on 8 dpi, and it is completed on 10 dpi. Our histological results in gentamicin-induced oxidative stress (group-II) clearly showed that the most severe damage is occurred in the kidney tissue within 1-4 dpi. However, in the specimens that antioxidant therapy supplied with vitamin C (group-IV), damage effect of gentamicin has remarkably repressed within these days. The outcome of this study revealed that administration of vitamin C is effective in reduction of gentamicin-induced nephrotoxicity in A. furcatus. Vitamin C reduces the toxicity effect of gentamicin by reduction of free radicals and reactive oxygen species (ROS) through its antioxidant activity. Therefore, using vitamin C together with gentamicin enhances the body resistance to the stress condition and reduces the toxicity effect of gentamicin.Keywords: Nephron neogenesis, Antioxidant, Gentamicin, Renal toxicity
-
ریخت شناسی سنگریزه شنوایی ساژیتا در هامورماهیان جنس Epinephelus Bloch 1793 در خلیج فارس و دریای عماندر این پژوهش، ریخت شناسی سنگریزه شنوایی ساژیتا مربوط به 5 گونه از جنس Epinephelus Bloch, 1793 شامل؛ هامور منقوط قرمزEpinephelus areolatus (Forsskal, 1775) ، هامور خال نارنجی E. bleekeri (Vaillant, 1877) ، هامور معمولی E. coioides (Hamilton, 1822) ، هامور پنج نواری E. dicanthus (Valeniciennes, 1828) و هامور لکه زیتونی منقوط E. stoliczkae (Day, 1875) ، در آب های خلیج فارس و دریای عمان مورد مطالعه قرار گرفت. بر اساس نتایج بدست آمده از مقایسه توصیفی و نیز محاسبه سه شاخص ریختی (شاخص E (نسبت حداکثر عرض اتولیت به حداکثر طول اتولیت) ، شاخص R (نسبت طول روستروم به حداکثر طول اتولیت) و شاخص S (نسبت مساحت شیار سولکوس به مساحت اتولیت) )، گونه های مورد بررسی خانواده هامور با وجود شباهت های کلی در شکل سنگریزه شنوایی ساژیتا، در برخی ویژگی های ریختی متفاوت هستند. این تفاوت ها بیشتر محدود به روستروم، آنتی روستروم، ناحیه Excisura، و دندانه های حاشیه های شکمی، پشتی است. شکل شیار سولکوس در اغلب گونه های مورد مطالعه، مشابه و دارای یک ناحیه اوستیوم قیفی شکل (Tubular ostium) در ناحیه جلویی و یک ناحیه کوادا بصورت بسته و مورب (strongly curved) در ناحیه عقبی است. با این حال گونه Epinephelus stoliczkae با داشتن اگزیسورا با شیار مشخص با سایر گونه متفاوت است. بطور کلی می توان نتیجه گیری نمود که همانند اغلب ماهیان استخوانی، از گوناگونی در ساختارهای روستروم و آنتی روستروم احتمالا می توان برای جدایی و تمایز گونه های هامورماهیان استفاده نمود.کلید واژگان: تاکسونومی, ساختار سخت, روستروم, آنتی روستروم, ماهیان دریاییIn this study, the sagittal morphology of five species belong to the genus Epinephelus (Bloch, 1973) including; Epinephelus areolatus (Forsskal, 1775), orange spotted grouper E. bleekeri (Vaillant, 1877), typical grouper E. coioides (Hamilton, 1822), grouper five strips E. dicanthus (Valeniciennes, 1828), olive stains spotted Epinephelus stoliczkae (Day, 1875) from the Persian Gulf and Oman sea were studied. The results of comparative description and of calculating the three indices (E, R and S) showed that the studied species are different regarding some otolith features. The most differences are related to the rostrum, antirostrum, excisura regions as well as dorsal and ventral rimes. The sulcus is similar in almost all the species, and including a tubular ostia in anterior part, and a strongly curved cauada in the posterior part. However, E. stoliczkae is differing from the other species by having a deep excisura. As results, it can be concluded that like the most bony fishes, variation in rostrum and antirostrum can be used to discriminate species in grouper fishes.Keywords: Taxonomy, Hard structures, Rostrum, Antirostrum, Marine fishes
-
در این پژوهش گوناگونی های درون گونه ای در ریخت شناسی استخوان دم لامه (یوروهیال) و سنگریزه شنوایی (اتولیت) در گونه سیاه ماهی سعدی Capoeta saadii (Heckel، 1847) از حوضه آبریز کرمان مورد مطالعه قرار گرفت . به این ترتیب که تعداد 48 نمونه ماهی از چهار جمعیت (زرند، کوهبنان، بردسیر و کهنوج) از حوضه آبریز کرمان صید و در الکل %75 تثبیت شد. سپس استخوان دم لامه و سنگریزه شنوایی آن ها استخراج شد و ریخت شناسی و ریخت سنجی آن ها مورد بررسی قرار گرفت. ویژگی های استخوان دم لامه این گونه به این ترتیب بود: ناحیه قدامی فاقد زائده، سطح شکمی مثلثی شکل و ناحیه عقبی شکاف دار و پهلوهای شکمی پهن بود. سنگریزه شنوایی آستریسکوس از نوع Gyro بود، بخش داخلی آن مقعر و بخش خارجی محدب بود، سطح شکمی صاف و دندانه دار و روستروم و Pseudorostrum اغلب نامشخص بود. نتایج ریخت سنجی نشان داد که طول و عرض استخوان دم لامه نسبت به فاصله بین دو چشم و فاصله پشت چشم بیشترین نقش را در تمایز جمعیت ها داشت و در مورد سنگریزه شنوایی، نسبت طول میانی سنگریزه شنوایی به طول استاندارد ماهی و طول سر نقش بیشتری داشت. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که گوناگونی های ریختی استخوان دم لامه و سنگریزه شنوایی در ماهیان آب شیرین نه تنها در تفکیک گونه ها، بلکه در نشان دادن تمایز جمعیت ها به ویژه جمعیت های آلوپاتریک اهمیت دارد. با در نظر گرفتن الگوی تنوع ریختی این ساختارها بین جمعیت های مورد مطالعه می توان نتیجه گیری کرد که جمعیت های زرند تمایز بیشتری نسبت به سایر جمعیت ها داشتند و این تفاوت احتمالا ناشی از جدایی جغرافیایی این جمعیت نسبت به سایر جمعیت ها است.کلید واژگان: تاکسونومی, ساختارهای سخت, کپورماهیان, حوضه کرمانIn this study, the intraspecific variations in urohyal bone and otolith morphology were investigated in Capoeta saadii (Heckel, 1847) from Kerman Basin. A total of 48 specimens from four populations (Zarand, Bardsir, Kouhbanan, and Kahnooj) were collected from Kerman province and preserved in 75% ethanol. The urohyal bones and otoliths were extracted by the standard methods, and their morphology described and morphometric characters were analyzed. The urohyal bones are characterized by the following features: the anterior part without appendage, the ventral surface triangular in shape and with slit in the posterior part of the urohyal bone, the ventral sides is almost wide. The asteriscus otoliths were gyro-type and often with no clear rostrum and pseudorostrum, the inner part concave and the outer part convex, the ventral rim is straight and serrated. The morphometric analyses indicated that the L/PosD, L/In.O.D, W/PosD and W/In.O.D have the most important role in differentiation of the studied populations. In the case of asteriscus, ML/FSL and ML/FHL are important in differentiation of the studied populations. Based on the results of the current study, it can be concluded that variations in morphology of the urohyal bone and asteriscus in cyprinids can be important not only in the species discrimination but also for estimation of the intraspecific differentiation (variations among populations) in allopatric populations. By considering the pattern of variation of the studied structures, the Zarand population is differentiated from the others, and this can probably be resulted by its geographic isolation.Keywords: Taxonomy, Hard Structure, Cyprinidae, Kerman Basin
-
کفال ماهیان از جمله ماهیان باارزش شیلاتی هستند. این ماهیان شباهت های ریختی بین گونه ای زیادی دارند که اغلب شناخت آن ها را دشوار می کنند؛ از این رو، یافتن صفات ریختی برای تشخیص این ماهیان ضروری است. در این پژوهش، ارزش تاکسونومیکی ساختارهای سخت شامل استخوان دم لامه (یوروهیال) و سنگریزه شنوایی ساژیتا ارزیابی شد. به این منظور، 56 نمونه ماهی کفال از دو گونه Chelon subviridis (Valenciennes، 1836) وChelon klunzingeri (Day، 1888) از بندر لنگه، بندرعباس و قشم صید و در الکل 75 درصد تثبیت شدند. در آزمایشگاه استخوان دم لامه و اتولیت ساژیتا استخراج، ریخت شناسی آن ها توصیف و تغییرات بین گونه ای آن ها بررسی شد. نتایج نشان داد ریخت شناسی و ریخت سنجی این ساختارها می تواند در تفکیک کفال ماهیان کاربرد ویژه ای داشته باشد. هرچند هر دو ساختار در شناسایی و تفکیک گونه های مطالعه شده نقش دارند، به نظر می رسد استخوان یوروهیال اهمیت ویژه ای دارد. بنابراین، مطالعه دقیق استخوان یوروهیال گروه های مختلف ماهیان می تواند نقش مهمی در مطالعات ژنتیکی و نیز درک روابط تاکسونومیکی و فیلوژنتیکی ماهیان داشته باشد.کلید واژگان: تاکسونومی, خلیج فارس, ساختارهای سخت, کفال ماهیانMullets have fisheries values. These fishes show high interspecific similarities, and this often made them difficult to identify. Therefore, finding the morphological characters for their identification is very important.In this study, taxonomic significance of the hard structures such as Urohyal bone and sagittal otolith were examined. To do this objective, a total of 56 mullet specimens belong to Chelon subviridis and Chelon klunzingeri were collected from Bandar-e-Lengeh, Bandarabbas and Qeshm, and fixed in 75 % ethanol. In laboratory, urohyal bones and sagittal were extracted following the standard method, and their morphology described and interspecific variations were studied. The results showed that both morphology and morphometry of these hard structures can be especially useful in discrimination of the mullets. However, it seems that urohyal bone has particular importance in species separation. Therefore, in addition to the genetic studies, studying of the urohyal bone can play important role in understanding of taxonomic and phylogenetic relationships of the fishes.Keywords: Taxonomy, Hard structures, Mugilidae, Persian Gul
-
در گروه های مختلف جانوران، صفاتی یافت می شوند که حاصل وقایع و فرآیندهای کاهنده (Reductive phenomena) هستند. از جمله این صفات می توان به نداشتن رنگدانه پوستی و تحلیل چشم در بعضی از جانوران غارزی و نداشتن فلس در بعضی از ماهیان اشاره نمود. بروز این صفات اغلب منجر به تکامل گونه های جدید با سازگاری های منحصر به فرد می شود (تکامل کاهنده یا Regressive evolution). این فرآیندها اغلب در اثر سازش طولانی مدت جمعیت ها در محیط های آبی با شرایط اکولوژیکی سخت (میزان شوری و سولفور بالا و غلظت کم اکسیژن محلول در آب) اتفاق می افتد. گونه های زیادی از ماهیان از جمله تنها کپورماهی دندان دار بدون فلس ایران (Aphanius furcatus) از این طریق تکامل پیدا نموده اند. مکانیسم اصلی این پدیده هنوز به طور دقیق مشخص نشده اما عملکرد ژن های خاصی از جمله اکتودیسپلاسین در مراحل تکوینی احتمالا در این پدیده نقش دارد زیرا این ژن مسئول تشکیل ساختارهای اکتودرمی مانند ناخن، دندان و فلس است. جهش در این مسیر ژنی، تکوین و تشکیل این ساختارها را کاهش می دهد. وقایع کاهشی در جانوران اغلب منجر به تکامل گونه ها می شود. اما بروز این نوع اتفاق در انسان به نظر می رسد متفاوت از آن چیزی است که در روند تکاملی سایر جانوران رخ می دهد.کلید واژگان: اکتودرمی, ژن اکتودیسپلاسین, فنوتیپ کاهنده, گونه زاییDifferent groups of animals show phenotypic characters, which have been resulted by the reductive phenomena. The examples are the absence of pigmentation; dwindle of eyes in some cave-living animals, and also the absence of scale in some fishes. These characters are often leaded to evolution of new species with special adaptation that is so called "Regressive evolution". The reductive phenomena occur as a result of a long time adaptation of populations to the environments with extreme ecological conditions such as high salinity, high solphure and low oxygen concentration. Many fish species such as the only Iranian scaleless tooth-carp (Aphanius furcatus</em>) have been evolved by this event. The principle mechanisms of this event have not been understood well, but it is suggested that some specific genes such as Ectodysplasin probably play role in the reductive event because Ectodysplasin is responsible to produce the ectodermal structures such as teeth and scale. Therefore, mutation in this gene pathway causes reduction in development and forming of the ectodermal structures. As results, the reductive events in most of the animals caused speciation, while the result of this event in human seems to be different than other animals.Keywords: Speciation, Ecology, Ectodermal structures, Reductive phenotype, Ectodysplasin gene
-
در پژوهش حاضر ریخت شناسی اتولیت ساژیتا و روابط طولی و وزنی ماهیان با ریخت سنجی اتولیت در 4 جمعیت از ماهیان Liza aurata (Risso، 1810) در زیستگاه های مختلف ساحلی حوضه جنوبی دریای خزر مورد مطالعه قرار گرفت. نمونه های مورد نیاز پس از جمع آوری از مناطق ساحلی نکا، سرخ رود، چالوس و بندر انزلی در الکل 75 درصد تثبیت و به آزمایشگاه منتقل شد. در آزمایشگاه اتولیت چپ ساژیتا از هر ماهی استخراج شد و پس از شفاف سازی، عکس برداری با دوربین متصل به استریومیکروسکوپ انجام شد. بر اساس نتایج، طول اتولیت 9/2 تا 3/3 درصد طول استاندارد به دست آمد. رگرسیون خطی بین طول کل ماهی با طول اتولیت به صورت 5555/3- OL6042 /4= TL و 8492/0=2R بود و معادله توانی به صورت 0129/0TL389/19= OW و 755/0=2R به دست آمد. به طور کلی ارتباط مثبتی بین طول بدن ماهی و ویژگی های ریخت سنجی اتولیت وجود داشت. بر اساس نتایج ریخت شناسی، شکل کلی اتولیت در جمعیت های مورد مطالعه غالبا مستطیلی کشیده با دندانه های نامنظم در لبه شکمی و پشتی بود. همچنین آنتی روستروم مشخصی در اتولیت های مورد مطالعه وجود نداشت. مجرای اوستیا در انتهای قدامی سولکوس باز و قیفی شکل بود، در حالی که در انتهای خلفی بسته و لوله ای شکل بود که به حاشیه خلفی- شکمی اتولیت منتهی می شد. از آنجا که مهم ترین ویژگی ریختی اتولیت که در جدایی گونه های کفال ماهیان نقش دارد موقعیت سولکوس است، به نظر می رسد این ویژگی در بروز گوناگونی های بین جمعیتی نیز نقش مهمی را ایفا کند.کلید واژگان: کفال ماهیان, طول ماهی, روابط طولی, وزنی, تاکسونومی, دریای خزر, اتولیتTo do this objective, the otolith morphology and the relationships between fish length and weight with otolith dimension of Liza aurata (Risso, 1810) populations in coastal habitats of the Caspian Sea southern basin were studied. The specimens were sampled from four coastal populations including Nekah, Sorkhrud, Chalus and Bandar Anzali, then fixed in 75% alcohol and transferred to the laboratory for the otolith preparation. The left otoliths were extracted from adult specimens and photographed by camera connected to stereomicroscope. According to the results, otolith diameter ranges was 2.9 to 3.3% Standard Length (SL). Liner regression between fish length and otolith length was TL=4.6042.OL - 3.5555, R2=0.8492 and regression model between fish length and otolith weight was Ow=19.389.TL0.0129, R2=0.755. The results indicated that there was positive relationship between fish body length and otolith dimensions. The results showed that general shapes of the otoliths in studied populations were mostly rectangular to oblong with irregular and also margins have indentations in ventral and dorsal rims. The antirostrum was absent. The ostium was opened and funnel-like in anterior part of the sulcus, while it was closed and tubular in the posterior end and positioned in posterior ventral corner. Since the most important otolith characters that used to identify the Mugilidae species are the position of the sulcus, therefore it can be concluded that this character probably plays an important role in among population variations.Keywords: Mugilidae, Fish Length, Length, Weight Relationship, Taxonomy, Caspian Sea, Otolith
-
کشف روابط دقیق تمایزهای ریختی بین جمعیت های جدا افتاده در گونه های جانوری معمولا امری دشوار است. معمولا تغییرات در ریخت شناسی، ناشی از سازگاری در محیط هایی با شرایط اکولوژیک متفاوت، تفاوت های ژنتیکی و در اغلب موارد نیز، حاصل کشمکش بین عوامل ژنتیکی و محیطی است. در پژوهش حاضر، ریختی شناسی و فیلوژنی مولکولی جمعیت های گونه کپورماهی دندان دار معمولی (Aphanius dispar) در سه حوضه جنوبی ایران مطالعه شده است و یک پرسش مهم در رابطه با این که « آیا جمعیت هایی با فنوتیپ متفاوت از یک گونه می توانند به عنوان واحدهای عملکردی تاکسونومیک عمل کنند؟ » مورد بحث قرار گرفت. تمام تحلیل های ریختی نشان داد که تفاوت های معنی داری بین جمعیت های جدا افتاده وجود دارد که منطبق با جغرافیای جانوری آنها در حوضه های متفاوت و نیز منطبق با واگرایی های ژنتیکی مشاهده شده در این جمعیت ها است. بنابراین، زمانی که برهمکنش جریان های ژنی بین جمعیت ها و انتخاب طبیعی حاصل روندهای تکاملی در طولانی مدت باشد، در نتیجه، تفاوت های ریختی به وجود آمده در جمعیت های جدا از هم به احتمال زیاد می تواند بیانگر وجود واحدهای عملکردی تاکسونومیک متفاوت در حد گونه یا زیرگونه باشد. افزون بر این، ویژگی های زیستی گونه کپورماهی دندان دار معمولی، توان بالای تحمل شرایط نامساعد، شرایط زمین شناسی و اکولوژیک ویژه در جنوب ایران از جمله عواملی هستند که امکان جدایی تولید مثلی و در نتیجه تنوع ژنتیکی را در این ناحیه فراهم نموده اند.کلید واژگان: انتخاب طبیعی, انعطاف پذیری اکولوژیک, فیلوژنی مولکولی, کپورماهیان دندان دار, ویژگی های زیستیDeciphering the exact fundamental relations of morphological differentiation among isolated populations of animal species is generally difficult. Usually changes in morphology are resulted from adaptation to different environmental conditions (ecoplasticity) or represent an expression of genetic differences and/or gene pool pauperization, and in most instances, however, changes in morphology are the result of the interplay between environmental factors and genetic plasticity. In this study, the morphology and molecular phylogenies of common tooth-carp populations (Aphanius dispar) were studied in three basins in Southern part of Iran to discuss an important aspect relate to the question whether morphologically differentiated populations of a single species function as Operational Taxonomic Units. All morphological analyses were revealed significant and strong morphological differentiation between the populations that corresponds well with their zoogeography and their molecular phylogeny in geographically isolated basins. Therefore, it can be concluded that when the interaction between gene flow among populations and natural selection is resulted owing to a long evolutionary history, then the observed morphological differences can be functioned as different Operational Taxonomic Units (OTUs) in subspecies or even species levels. In addition, biological characteristics of the A. dispar, its high tolerance, geological and ecological conditions in Southern Iran are the main factors that increase chance of reproductive isolation and genetic diversity in this region.Keywords: Natural selection, Ecological plasticity, Molecular phylogeny, Cyprinodontid fish, Biological characters
-
خرس قهوه ای (Ursus arctos) و خرس سیاه (Ursus thibetanus) دو گونه از حدود 194 گونه پستاندار شناخته شده در ایران می باشند. پراکنش خرس سیاه در ایران محدود به جنوب شرق کشور و پراکنش خرس قهوه ای محدود به نواحی جنگلی رشته کوه های البرز و زاگرس می باشد. استان فارس مرز نهایی جنوبی پراکنش خرس قهوه ای در ایران است. در پژوهش اخیر، پس از مشخص نمودن پراکنش این گونه در استان فارس، وضعیت زیستگاه ها از نظر توپوگرافی و اقلیمی با استفاده از نرم افزار9.2 Arc GIS بررسی شد. در این تحقیق براساس داده های حاصل از تلفیق لایه های اطلاعاتی گوناگون و داده های حاصل از پراکنش خرس قهوه ای مشخص گردید که نمایه ها و شواهد مربوط به حضور این گونه در بیش از 80 درصد موارد در مناطق کوهستانی، بیش از 50 درصد در محدوده ارتفاعی 2405-2002، 4/48 درصد در محدوده شیب 15-10 درصد، 34/45 درصد در اقلیم نیمه خشک، 93/41 درصد در مناطقی با بارندگی 600 تا 700 میلی متر در سال و عمدتا در نواحی سرد مشاهده گردیده است. نتایج این تحقیق در یافتن دیگر زیستگاه های مناسب و امن جهت زیست این گونه و نیز مدیریت بهینه زیستگاه ها حایز اهمیت است.
کلید واژگان: خرس قهوه ای, فارس, سامانه اطلاعات جغرافیایی, توپوگرافی, اقلیمSo far 194 mammal species have been recorded form Iran including brown bear (Ursus arctos) and black bear (Ursus thibetanus). In Iran، the distribution of brown bear is confined to mountain forests of Alborz and Zagros and the Fars province is southern most range boundary for this species. In this study، the brown bear distribution was determined and then its habitat status was studied from topographic and climatic points of view using of Arc GIS 9. 2 software. Based on combination of different data layers with distribution map of this species، it is found that more than 80 % of its signs and traces are observed in mountain regions، more than 50 % in elevation range of 2002-2405m، 48. 4% in slope range of 10-15% and 45. 34 % in semidry climate، 41. 93% in precipitation range of 600-700 mm in year and mostly in cool regions. The results of this survey could be important in modeling habitats of this species and used for its better habitat management. -
در پژوهش حاضر ریخت شناسی استخوان دم لامه 19 گونه ماهی از مناطق مختلف حوضه خزر شامل تالاب بابل، بابلسر، ساری، سفیدرود و مزرعه پرورش ماهی شهید رجایی ساری از 17 جنس، 6 خانواده و 5 راسته مختلف مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان دادند که استخوان دم لامه در ماهیان مورد مطالعه از نظر وجود و یا عدم وجود زائده در ناحیه قدامی، شکل آن از نمای شکمی، پشتی و جلویی و تعداد زائده خارمانند پشتی، وجود یا عدم وجود شکاف در ناحیه قدامی، مسطح یا شیار دار بودن ناحیه شکمی، منشای تیغه پشتی (فاصله از بخش جلویی) و ویژگی های دیگر دارای تنوع هستند. سطح شکمی استخوان دم لامه کپورماهیان مورد مطالعه عمدتا مثلثی شکل بوده که در بعضی از گونه ها سطح شکمی شیاردار و در بعضی دیگر مسطح می باشد. استخوان دم لامه در ماهیان مورد مطالعه مربوط به اعضای زیر خانواده Leuciscinae دارای ویژگی های مشابه هستند. ناحیه قدامی در همه ماهیان مورد مطالعه مربوط به این زیر خانواده دو شاخه می باشد. ناحیه قدامی در ماهیان مورد مطالعه مربوط به زیرخانواده Cyprininae دو شاخه نیست. در گاو ماهیان و اردک ماهیان مورد مطالعه، استخوان دم لامه یا فاقد پهلوهای شکمی بوده و یا در صورت وجود تحلیل رفته است. تیغه پشتی در دو گروه اخیر چندان رشد نکرده است. با توجه به ریخت شناسی استخوان دم لامه در گروه های مختلف ماهیان مورد مطالعه، چنین به نظر می رسد که اعضای مربوط به زیرخانواده های Leuciscinae، Squalliobarbinae و Acheilognathinae قرابت بیشتری دارند. براساس یافته های فوق کلید مصوری جهت شناسایی برخی از ماهیان حوضه جنوبی دریای خزر براساس شکل استخوان دم لامه تهیه گردید.
کلید واژگان: استخوان دم لامه, ماهی آب شیرین, رده بندی, ریخت شناسی, حوضه جنوبی خزرThe urohyal bone is a single median solid bone with anterior tip generally connected to the ventral hypohyal and to the first basibranchial and the posterior end attached to the pectoral girdle by means of muscle. This bone has been generally used for age determination، but recently it has been distinguished that its morphology is diverse in different groups of fishes such that could be used in fish taxonomy. In the present study، the morphology of urohyal in 19 species fishes from 17 genera، 6 families and 5 orders of Caspian Sea basin has been studied. Results showed that the urohyals were varied in ventral، dorsal and lateral shape، presence and number of process in the anterior part، origin of dorsal keel (distance from anterior tip)، groove in ventral portion and some other attributes. In studied cyprinid fish، the ventral part of the urohyal forms a triangular facet، which may be with or without groove. All the members of Leuciscinae have the same urohyal with two-branched anterior part. But in Cyprininae، it is not two-branched. Base on the morphology of urohyal in different groups of studied fish، it seems that Acheilognathinae، Squalliobarbinae and Leuciscinae are close to each other that the other subfamilies. In Gobiidae and Esocidae، the urohyal lack ventral sides or it is reduced. Based on the urohyal bone morphology we prepared a pictorial key for identification of some fishes of Caspian Sea basin for the first time.
-
منطقه شکار ممنوع کوه گرم با وسعت حدود 80000 هکتار در شمال غرب شهرستان جهرم در استان فارس و جنوب ایران واقع شده و از سال 1374 تحت عنوان منطقه شکار ممنوع معرفی گردیده است. فون خزندگان این منطقه از فروردین 1386 تا فروردین 1387 مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت. برای نمونه برداری از خزندگان، 3 کوادرات در اندازه 100 × 100 متر در ارتفاعات مختلف انتخاب و در مجموع از 225 تله چاله ای (چال تله) (pitfall) در دو اندازه مختلف استفاده گردید. از کوادرات ها با فاصله زمانی حدود سه هفته به مدت سه ماه بازدید شد و نمونه های به دام افتاده جمع آوری، به آزمایشگاه منتقل، در محلول فرمالین ده درصد تثبیت و با استفاده از منابع معتبر مختلف شناسایی شدند. به طور کلی، بر اساس عملیات میدانی انجام شده و نیز نتایج حاصل از بررسی کوادرات ها، 20 گونه خزنده شامل 2 گونه لاک پشت متعلق به 2 جنس و 2 خانواده، 8 گونه مار متعلق به 8 جنس و 3 خانواده و نیز 10 گونه سوسمار متعلق به 10 جنس و 5 خانواده شناسایی و وضعیت حفاظتی آنها مشخص گردید.
کلید واژگان: استان فارس, جهرم, خزندگان, کوه گرم, وضعیت حفاظتیThe Gorm mountain with an area of 80000 ha is located in northwest of Jahrom city in Fars province, south of Iran. The area is registered as a no- hunting zone since 1995. In order to study the Herpetofauna of this region, a survey was conducted during Apr. 2007 to Apr. 2008. In this study, three quadrates (size 100×100 m) in different elevations were selected and a total of 225 pitfall traps of two different sizes were placed in the quadrates. Quadrates were visited within three weeks for three months. The trapped samples were collected, transferred to the laboratory, fixed in 10% formalin solution and identified using different valid documents. On the basis of different field works and study of trapped samples in quadrates, 20 reptile species consisting of two species of turtle and tortoise belonging to two genera and two families, eight species of snakes belonging to eight genera and three families and 10 lizard species belonging to ten genera and five families were identified and their conservation status were worked out.
-
Wild life is an important biological parameter in every ecosystem and an importantcriterion in the field of biological diversity. Protecting wild life necessitates the identificationof the different species as well as their interactions with each other and withtheir habitats. The lack of knowledge on the contribution of animals to the biologicaldiversity and their interaction with the environment has resulted in the extinction ofcertain animal species and the disappearance of their habitats. Even in a lot of protectedareas many species are on the verge of extinction. Brown Bear (Ursos arctos) has longbeen an inhabitant of the northern, western and southwestern areas of the country, butthe ongoing destruction of their habitat as well as the human interference has resultedin a decrease in their population and distribution. This study was aimed at assessing theconditions of the Brown Bear habitat and identifying their coexisting species with thehope of providing a better strategy for a proper management of their habitats. Alongwith the recognition of the properties of the Brown Bear habitats, some of its coexistingspecies were also sampled and identified. The data collected through this study demonstrate a very high diversity in vertebrate species (161 species) that include; 27 mammals, 82 birds, 22 reptiles, 3 amphibians and 27 fishes. Of all the identified species,2 species of fishes, 3 species of amphibians, 1 species of reptiles, 70 species of birdsand 15 species of mammals are on the IUCN red list. Of these, one species is listed asendangered and five as vulnerable in this list, while three species have been consideredas endangered by the internal regulations. Therefore, considering the conservation andmanagement of these co-existing species in the Brown Bear management program inthis province appears inevitable.
-
گوش داخلی ماهیان استخوانی، از لابیرنت های استخوانی و غشایی تشکیل شده است که در داخل کپسول شنوایی استخوانی در عقب جمجمه عصبی قرار می گیرد. لابیرنت غشایی شامل سه اتاقک نسبتا مجزا از یکدیگر به نامهای اوتریکول، ساکول و لاژنا و سه مجرای نیم دایره است (ستاری، 1381). درون هر کدام از این اطاقک ها ساختار تقریبا اسکلتی وجود دارد که حاوی ذرات مواد معدنی مانند دانه های شن هستند. این ساختارها بنام سنگریزه های شنوایی یا سنگ گوش معروفند (Berra & Aday، 2004). جهت مطالعه سنگریزه شنوایی، نمونه های ماهی بوسیله تور دستی یا الکتروشوکر (دستگاه شوک دهنده الکتریکی) از حوضه های آبریز مختلف شامل کر (چشمه- جویبار قدمگاه) ، خلیج (رودخانه قره آغاج) ، هرمز (چشمه آب گرم خورگو) ، حوضه دجله و کارون (تالاب چغاخور) و نیز مزارع پرورش ماهی شش پیر و مرودشت استان فارس جمع آوری و به آزمایشگاه منتقل گردیدند. نمونه های ماهی در آزمایشگاه با استفاده از منابع علمی در دسترس شناسایی شد. در این مطالعه از هر گونه، سه نمونه جهت استخراج سنگریزه های شنوایی انتحاب، و در آزمایشگاه، با استفاده از اره مویی شکاف طولی در بین دو چشم ماهیان ایجاد شد تا لابیرنت غشایی (گوش داخلی) آشکار گردد. بعد از استخراج به منظور شفاف شدن و جدا شدن مواد اضافی سنگریزه ماهی ها، به مدت 5 دقیقه در محلول پتاس 10 درصد (یا 6 ساعت در محلول پتاس 1 درصد) قرار داده شدند و در صورت نیاز به پاک شدن بیشتر به مدت 4 ساعت در آب ژاول (H2O2) 5 درصد قرار داده شدند (اسماعیلی و تیموری، 1385) و سپس در گلیسرین در زیر استریومیکروسکوپ مطالعه شدند. با بکارگیری لوله ترسیم (Camera Lucida) متصل به استریومیکروسکوپ شکل شماتیک هر سه نوع سنگریزه شنوایی ترسیم شد و در نهایت سنگریزه های شنوایی ماهیان از نظر ریختی مطالعه و با یکدیگر مقایسه شدند. سنگریزه شنوایی بین گونه های ماهیان دارای تنوع شکلی قابل ملاحظه ای می باشد، لذا وجود این ویژگی ها می تواند سنگریزه شنوایی را همانند استخوان دم لامه (اسماعیلی و تیموری، 1385) بعنوان یکی از ابزار های مناسب رده بندی در ماهیان قرار دهد. در ماهیان استاریوفیزی آستریسکوس نسبت به ساژیتا دارای اندازه بزرگتری است (Popper، 1983). آستریسکوس معمولا گرد و تخم مرغی شکل بوده و ساژیتا معمولا سوزنی یا میله ای شکل می باشد. بیشتر مطالعات درباره سنگریزه شنوایی در ماهیان بر روی ساژیتا انجام گرفته است. اما بدلایل زیر آستریسکوس ماهیان نسبت به سایر اتولیتها کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است: کوچک و شکننده بودن آستریسکوس در تعدادی از ماهیان (بجز اتوفیزی ها) ، کمیاب بودن آستریسکوس در لایه های زمین شناسی، محتویات معده یا پسمانده های غذایی شکارچیان. اما مطالعات Assis در سال 2003 نشان داد که می توان از آستریسکوس در شناسایی ماهیان استفاده نمود. چنین وضعیتی در مورد تمامی کپور ماهی شکلان مورد مطالعه صدق می کند، لذا داشتن اطلاعاتی در این خصوص حائز اهمیت می باشد و ممکن است اطلاعات مفید و با ارزشی را برای فیلوژنی و رده بندی ماهی فراهم نمایند. تحقیق حاضر نیز نشان می دهد که بررسی جزئیات دقیق این سنگریزه می تواند ارزش تاکسونومیکی داشته باشد.کلید واژگان: اتولیت, رده بندی, ماهیان آب شیرین, ریخت شناسیOtoliths or ear stones are small white bodies present in the ear of bony fishes. Otoliths are important in keeping fish position and steadiness and also are useful structures in hearing. There are three pairs of otoliths which are called Sagittus, Lapillus and Astriscus. In the present study, otoliths of 15 species belonging to 14 genera and 6 families were collected from different basins including Kor Watershed, (Ghadamgah), Persian Gulf (Ghara Aghaj River), Hormuz (Khurgu Hot Spring), Tigris and Karon (Ghaghakhor wetland) and also some fish farms of Fars province were examined. Results showed that in Salmonidae, Cichlidae and Cyprinodontidae families Sagittus is larger while in the Balitoridae, Cobitidae and Cyprinidae Asteriscus is bigger than the other otoliths. Moreover, there is high variation in Asteriscus shape in different families.Keywords: OTOLITH, taxonomy, FRESHWATER FISHES, morphology
-
در پژوهش حاضر ریخت شناسی استخوان دم لامه 12 گونه ماهی از 12 جنس، 9 خانواده و 6 راسته مختلف مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان دادند که استخوان دم لامه در ماهیان مورد مطالعه از نظر طول و عرض نسبت به طول کل یا طول سر ماهی، شکل آن از نمای شکمی، وجود و تعداد زائده خار مانند پشتی، وجود یا عدم وجود شکاف در قسمت قدامی، مسطح یا شیاردار بودن ناحیه شکمی، منشا تیغه پشتی (فاصله از بخش جلویی) و چندین ویژگی دیگر دارای تنوع هستند. سطح شکمی استخوان دم لامه کپور ماهیان مورد مطالعه عمدتا مسطح و مثلثی شکل است و سطح پشتی آن فاقد زائده یا خار میانی است. در آزاد ماهیان مطالعه شده سطح شکمی لوزی شکل و مسطح بوده، انتهایی ترین بخش جلویی آن چندان دو شاخه نیست و زائده میانی پشتی وجود ندارد. در کپور دندان ماهیان (Cyprinodontidae) و نیز خانواده Poecilidae یک زائده خار مانند در امتداد پشتی تیغه آنها وجود دارد. در سوف ماهی شکلانی مانند سیکلید هرمزگان (hormuzensis Iranocichla) و کفال ماهی شکلانی مانند بیاه (Liza abu) سطح شکمی استخوان دم لامه مثلثی شیاردار است و تنها یک خار در سطح پشتی آن دیده می شود. در ماهی صبور از شگ ماهیان دو زائده خار مانند طرفی وجود دارد. بر اساس یافته های فوق برای اولین بار کلیدی جهت شناسایی برخی از ماهیان آب شیرین ایران بر اساس شکل استخوان دم لامه تهیه گردید.کلید واژگان: ماهیان آب شیرین, استخوان دم لامه, آرایه شناسیThe urohyal bone is a single median solid bone with anterior tip generally connected to the ventral hypohyal and to the first basibranchial, and the posterior end attached to the pectoral girdle by means of muscle. This bone has been generally used for age determination, but recently it has been distinguished that its morphology is diverse in different groups of fishes such that it could be used in fish taxonomy. The morphology of urohyal in 12 freshwater fishes from 12 genera, 9 families and 6 orders was been studied. Results showed that the urohyals were varied in ratio of length and width relative to total length and fish head length, ventral shape, presence and number of processes in the anterior part, origin of dorsal keel (distance from anterior tip), groove in ventral portion and some other attributes. In all examined cyprinid fish, the ventral part of the urohyal forms a triangular flat facet and there was no process in anterior part of urohyal. In Salmonidae family the ventral part was rhomboid in shape and its anterior end was not completely forked. There was a spine-like process in dorsal part of urohyal in Cyprinodontidae and Poecilidae families. In Hormuz Cichlid, lranocichla hormuzensis (Perciformes) and Abu Mullet Liza abu, (Mugiliformes) the ventral part forms a triangular grooved facet and its dorsal part bears a process. In Tenualosa ilisha (Clupeidae), there are two lateral processes in the anterior end. Based on the findings, we prepared a key for identification of some freshwater fishes of Iran for the first time.Keywords: FRESHWATER, FISHES, UROHYAL BONE, taxonomy
-
در این بررسی نقشه کروموزومی (کاریوتیپ) مارماهی-خاردار Mastacembelus mastacembelus به منظورتعیین تعداد و نوع کروموزومها و رسم گزین نگاره ی (ایدیوگرام) هاپلوئید این مارماهی با استفاده از روش له کردن بافت و رنگ آمیزی گیمسا تهیه گردید. با شمارش تعداد کروموزومها در پلاک های متافازی به دست آمده از 5 عدد مار ماهی خاردار، تعداد کروموزومهای این ماهی 48=n2 و تعداد بازوهای کروموزومی 88=NF تعیین گردید. در بررسی نقشه کروموزمی مارماهی خاردار تعداد 11 جفت کروموزوم متاسنتریک،9 جفت ساب-متاسنتریک و 4 جفت ساب تلوسنتریک به دست آمد که فرمول آن به صورت (St4+Sm9+M11) گزارش می شود. تعیین تعداد و نوع کروموزوم و نیز رسم گزین نگاره ی این ماهی می تواند مقدمه ای بر پژوهش سیتوژنتیکی بر روی این مهره دار آبزی باشد.
کلید واژگان: مارماهی خاردار, نقشه کروموزومی, گزین نگاره, فارسIn this investigation karyotype of Mastacembelus mastacembelus was prepared using tissue preparation and Giemsa staining technique to determine number and type of chromosomes and also idiogram of this fish. With counting the number of chromosomes in metaphase plaques obtained from 5 specimens, the diploid chromosome number found to be 2n= 48 and arms number NF = 88. The karyotype consisted of 11 metacentric, 9 submetacentric and 4 subtelocentric chromosome pairs with the formula of (11M + 9SM + 4ST). Determination of number and chromosome type and also haploid idiogram preparation of this fish could be preliminary study to cytogenetical investigation of this aquatic vertebrate.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.