به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب آسیه عشوری

  • فردین مهرابیان، محمدسیمین جورشری، معین زمانی، علی سبحانی درگاه، یاسمن برقعی، آسیه عشوری*، محمد اسدیان راد
    زمینه و هدف

    پرستاران از مهمترین عناصر نظام مراقبت سلامت هستند که در دوران پاندمی کووید-19، در شرایط استرس زا قرار گرفته اند. هدف این مطالعه تعیین شیوع و منبع استرس شغلی پرستاران و شناسایی عوامل مرتبط با آن در این دوران می باشد. 

    روش بررسی

    این مطالعه مقطعی بر روی392 پرستار شاغل در مراکز آموزشی-درمانی شهر رشت در  دی تا اسفند سال 1399با نمونه گیری تصادفی-طبقه ای، انجام شد. اطلاعات جمعیت شناختی و استرس شغلی (پرسشنامه ی Expanded Nursing Stress Scale) جمع آوری شد. تحلیل داده ها با شاخص های توصیفی و مدل رگرسیون چندگانه با نرم افزار SPSS  نسخه ی 26 انجام شد.  

    یافته ها

    میانگین سنی پرستاران، 8/8±8/37 سال بود. استرس در 62% پرستاران خفیف، 20% متوسط و 2% شدید بود. موقعیت رنج و مرگ (74/0±78/1)، عدم اطمینان در مورد درمان ها (72/0±71/1) و حجم کاری (68/69±0/1)، منبع استرس بالاتری برای پرستاران بودند. اشتغال در بخش ویژه و یا اورژانس، تحصیلات بالاتر، ساعات اضافه کار بیشتر و جنسیت زن به طور مستقل پیشگو کننده ی استرس شغلی بالاتری بوده و این مشخصات 15% از واریانس نمره ی استرس را تعیین کردند.

    بحث و نتیجه گیری

    شیوع استرس شغلی پرستاران در دوران پاندمی کووید-19، بالا می باشد و باید استرس در محیط کار به خصوص در بخش های ویژه و اورژانس کاهش یافته و شیفت های کاری استاندارد تدوین گردد. همچنین برای آموزش مدیریت استرس در موقعیت های مرگ بیمار، حجم کاری بالا و عدم اطمینان از درمان در این شرایط در جمعیت آسیب پذیر پرستاران برنامه ریزی صورت گیرد.

    کلید واژگان: استرس شغلی, پرستاران, کووید-19, گیلان, ایران}
    Fardin Mehrabian, MohammadSimin Jorshari, Moein Zamani, Ali Sobhani Dargah, Yasaman Borghei, Asieh Ashouri*, Mohammad Assadian Rad
    Background and aims

    Nurses are one of the most important elements of health care system that have been in a stressful situation during the Covid-19 pandemic. The aim of this study was to investigate the prevalence and sources of nurses' occupational stressand identify related factors during this period.

    Methods

    This cross-sectional study was performed on 392 nurses of Rasht educational and medical centers in January to March 2021 selected with stratified random method. Demographic and occupational stress data (by Expanded Nursing Stress Scale questionnaire) werecollected. Data analyses performed by descriptive statistics and multiple regression models with SPSS software version 26.

    Results

    The mean age of nurses were 37.8±8.8 years old. Stress was mild in 62% of nurses, moderate in 20% and severe in 2%. Death and dying situation (1/78±0/74), uncertainty concerning treatments (1.71±0.72) and workload (1.69±0.68), expressed higher occupational stress. Working in the intensive care units or emergency ward, higher education, excessive hours of work and female gender were independently predictors of more occupational stress and these characteristics determined 15% of the variance of stress scores.

    Conclusion

    Stress related to the job during the Covid-19 pandemic is high, and stress in the workplace, especially in intensive care units and emergency ward, should be reduced and standard work shifts should be developed. Furthermore, training of stress management in situations of patients’ death and dying, high workload and uncertainty concerning treatment in pandemic conditions for at risk population of nurses should be done.

    Keywords: Occupational stress, Nurses, Covid-19, Guilan, Iran}
  • فردین مهرابیان، حسین همتی، آسیه عشوری، ماهدخت طاهری*، سمانه کاشی، خدیجه عظیمی
    مقدمه

    ددر جهان امروز آن چه بیش از همه دارای اهمیت می باشد، نیروی انسانی است و نیروی انسانی با ارزش ترین سرمایه و منبع سازمانی محسوب می شود. رضایت شغلی یکی از عناصر اصلی عملکرد شغلی و حرفه ای کارکنان بوده و موجب افزایش بهره وری و احساس رضایتمندی فرد می شود. مدیران هر سازمان جهت پویایی و رسیدن به اهداف آرمانی باید تصویر جامعی از رضایت شغلی کارکنان ارایه دهند. هدف از این مطالعه بررسی میزان رضایت شغلی اعضای هیات علمی دانشکده های دانشگاه علوم پزشکی گیلان بود.

    روش ها

    پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی- تحلیلی است که بر روی اعضای هیات علمی علوم پایه و بالینی (186 نفر) در دانشکده های پزشکی، دندانپزشکی، داروسازی، پرستاری- مامایی، پیراپزشکی و بهداشت در سال 98-97 در دانشگاه علوم پزشکی گیلان انجام شد. ابزار پژوهش پرسشنامه استاندارد رضایت شغلی اسمیت، کندال و هالین شامل دو بخش: اطلاعات فردی و پرسشنامه ای با 45 سوال در 6 حیطه: حقوق و مزایا، فرصت های ارتقاء و رشد فردی، نحوه سرپرستی و ارتباطات، شرایط روانی و امنیت شغلی، شرایط فیزیکی و ماهیت کار بود. داده ها با استفاده از شاخص های آماری فراوانی (درصد)، میانگین (انحراف معیار) توصیف و با آزمون های کروسکال والیس، ضریب همبستگی پیرسون و مدل رگرسیون خطی و از طریق نرم افزار آماریSPSS  تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    میانگین نمره ی کسب شده در حیطه های مختلف رضایت شغلی در بازه ی 1 تا 5 عبارت بود از: ماهیت کار (0/8±3/9)، مدیریت، نحوه ی سرپرستی و ارتباطات (0/7±3/3)، شرایط فیزیکی و محیط کار (0/8±3/1)، شرایط روانی و امنیت شغلی (0/9±3/1)، فرصت ارتقاء و رشد فردی (0/7±3) و حقوق و مزایا (0/8±2/8). در تمام حیطه ها رضایتمندی در حد متوسط و تنها در حیطه ی رضایت از ماهیت کار، رضایتمندی در حد مطلوب بود. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین سطح رضایت مندی و حیطه های مختلف، قوی ترین همبستگی مثبت به ترتیب با حیطه های شرایط روانی و امنیت شغلی، جنبه مدیریتی شغل(نحوه سرپرستی و ارتباطات)، فرصت های ارتقا و رشد فردی، شرایط فیزیکی و محیط کار، ماهیت کار و حقوق و مزایا (با ضرایب همبستگی دربازه ی 0/705 تا 0/905) برقرار بود. همچنین مشخصات جمعیت شناختی سن، سنوات کاری، نوع استخدام و حیطه ی آموزشی هیات علمی، تبیین کننده ی 3 تا 18 درصد از واریانس نمرات رضایتمندی در حیطه های مختلف بودند.

    نتیجه گیری

    در کلیه حیطه ها رضایتمندی در حد متوسط و تنها در حیطه ی رضایت از ماهیت کار، رضایت مندی در حد مطلوب بود. پیشنهاد می شود در مطالعات بعدی، علل رضایت مندی کم تر در اعضای هیات علمی جوان و با سابقه ی کاری کم و نیز اساتید بالینی، مورد توجه و بررسی بیشتر، قرار گیرد.

    کلید واژگان: رضایت شغلی, اعضای هیات علمی, علوم پزشکی, دانشگاه}
    F Mehrabian, H Hemmati, A Ashouri, M Taheri*, S Kashi, Kh Azimi
    Introduction

    Manpower consider as the most valuable asset and resource organization in the world today. Job satisfaction is the main factor of employees’ job performance and it leads to increase productivity and satisfaction in individuals. Organizational managers in order to achieving ideal goal should present more comprehensive image of the jobs’ satisfaction employees. This study has been done to investigate Faculty members’ job satisfaction in GUMS.

    Methods

    This descriptive- cross sectional study has been done on 186 basic sciences and clinical faculty members of medicine, dentistry, pharmacy, nursing& midwifery  ,paramedical and health school in Guilan university of medical sciences in the years 2018 to 2019. Reaserch tool was standard job satisfaction questionnaire of smith, kendall & Hulin in two parts including: personal information and questionnaire with 45 questions in 6 domains: salary &benefits, upgrade opportunities and personal growth, how to supervise and connections, psychological conditions and job security, physical conditions and the nature of work. Data were analyzed by statistical indicators frequency (percent), Mean (standard deviation) and, kruskal- wallis ,pearson correlation coefficient and linear regression tests through SPSS.

    Results

    Findings show that the Mean score of different domains of job satisfaction was between 1 to 5 as follow: the nature of work (3.9±0.8), management, how to supervise and connections (3.3±0.7), physical conditions and the nature of work (3.1±0.8) psychological conditions and job security (3.1±0.9), upgrade opportunities and personal growth (3.0±0.7) and salary &benefits (2.8±0.8). Satisfaction in all domains was on average Mean except nature of work domain was desirable. Results of Pearson correlation test show that among satisfaction level and different domains , the most positive correlation respectively related to psychological conditions and job security, job management aspect (how to supervise and connections), upgrade opportunities and personal growth, physical conditions and the workplace, nature of work , salary &benefits (correlation coefficient between 0.705 to 0.905).Totally age, total years of service, type of employment and educational groups of faculty members, explain satisfaction variance score (3 to 18) in different domains.

    Conclusion

    Satisfaction in all domains was moderate only in jobs’ nature was desirable. It is suggested in subsequent study the reasons of less satisfaction in young and junior faculties also in clinical faculties considered.

    Keywords: Job Satisfaction, Faculty Members, Medical Sciences, University}
  • نوشین روحانی، آسیه عشوری*، نصیبه فرمانی، فردین مهرابیان، مرجان مهدوی روشن
    مقدمه

    با توجه به اهمیت سلامت نوجوان به ویژه دختران و عدم کفایت مصرف لبنیات در سراسردنیا، نیاز به بررسی عوامل روان شناختی مرتبط با رفتار مصرف لبنیات، احساس می شود. لذا این مطالعه دردانش آموزان دختر دبیرستانی انجام گرفت.

    روش بررسی

    پژوهشی  تحلیلی بر 385 دانش آموز دخترمقطع دوم متوسطه شهرستان شفت در  اردیبهشت ماه سال 1398 به ه شیوه ی سرشماری انجام گرفت. ابزار بررسی پرسشنامه ای محقق ساخته، روا و پایا، مشتمل براطلاعات جمعیت شناختی، سازه دانش، خودکارآمدی درک شده و رفتارمصرف لبنیات (بخش مصرف لبنیات از پرسشنامه ی FFQ) بود که توسط دانش آموزان به صورت خودایفا تکمیل شد. تحلیل نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 21 انجام شد. از آماره های توصیفی فراوانی (درصد)، میانگین (انحراف معیار) و آزمون های کای اسکویر، ضریب همبستگی اسپیرمن ورگرسیون لجستیک چندگانه استفاده شد. سطح معنی داری آزمون ها، 05/0 در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    در مجموع 221 نفر (7/57%) کمتر از 2 واحد و 162 نفر (3/42) بیشتر از 2 واحد در روز لبنیات مصرف می کردند. میانگین نمره سازه های خودکارآمدی 6/6±20/23 (در حد متوسط) و دانش 05/3±1/19 (در حد خوب) بود. بین خودکار آمدی درک شده و رفتار مصرف لبنیات، همبستگی ضعیف (199/0r=) اما معنی دار05/0p<) و بین دانش و رفتار، همبستگی معنی دار مشاهده نشد(05/0p>، 025/0r=-). نتایج رگرسیون لجستیک چندگانه بیانگر قدرت پیشگویی کنندگی سازه خودکارآمدی درک شده در رفتار مصرف لبنیات بود، به طوریکه یک نمره افزایش خودکارآمدی درک شده همراه با 5 درصد افزایش شانس مصرف لبنیات به مقدار 2 واحد و یا بیشتر یود.  (016/1-089/1: فاصله اطمینان95 و 052/1 : نسبت شانس).

    نتیجه گیری

    خودکارآمدی درک شده، رفتار مصرف لبنیات  را در دانش آموزان مورد مطالعه پیش بینی نمود، مداخلات آموزشی در مدارس باید بیشتر برارتقاء ادراکات و نگرش های تغذیه ای تمرکز نمایند.

    کلید واژگان: لبنیات, دانش, خودکارآمدی, دانش آموزان}
    Nooshin Rouhani, Asieh Ashouri*, Nasibe Farmani, Fardin Mehrabian, Marjan Mahdavi-Roshan
    Introduction

    Given the importance of adolescents’ health, especially girls and the inadequacy of dairy consumption around the world, we examined the psychological factors associated with dairy consumption behavior. Therefore, this study was conducted on high school girls.

    Methods

    The present descriptive-analytical study was carried out on 385 female high school students in Shaft City during 2019 using the census method. The survey questionnaire consisted of demographic information, knowledge structure, perceived self-efficacy, and dairy consumption behavior completed by students. To analyze the results,  Chi- Square tests, Spearman correlation coefficient, and multiple logistic regression were used via SPSS 21 software.

    Results

    In total, 221 people (57.7%) consumed less than 2 units and 162 people (42.3) consumed more than 2 units of dairy products per day. The average scores of self-efficacy and knowledge constructs were 23.20 ± 6.6 (average) and 19.1± 3.05, respectively (at a good level). No significant correlation was found between perceived self-efficacy and dairy consumption behavior r = 0. 199 (p <0.05). Furthermore, no significant correlation was observed between knowledge and behavior (p> 0.05, r =- 0.25). The results of multiple logistic regression showed the predictive power of the perceived self-efficacy structure in dairy consumption behavior with an odds ratio of 1.052 (with a confidence interval of 95%: 1.089-1.016).

    Conclusion

    Perceived self-efficacy predicted the behavior of dairy consumption in the studied students. So, educational interventions in schools should focus more on promoting the perceptions and nutritional attitudes.

    Keywords: Dairy Products, Knowledge, Self-Efficacy, Students}
  • فاطمه زائرثابت، ارسلان سالاری، ایمان علیزاده*، فاطمه مودب، لیلا روحی بلسی، آسیه عشوری
    مقدمه و اهداف

    بیماری عروق کرونر یکی از عمده ترین مشکلات سلامتی در سراسر جهان است. طبق گزارش سازمان جهانی بهداشت این بیماری از عمده ترین عوامل مرگ ومیر در جهان وهمچنین ایران می باشد.لذا، هدف از این مطالعه تعیین ارتباط بین سطح فعالیت بدنی بابرخی عوامل خطرزای کرونر قلبی در بیماران مبتلا به سکته قلبی می باشد.

    روش بررسی

    این مطالعه یک پژوهش مقطعی ازنوع توصیفی تحلیلی بودکه در آن جامعه پژوهش شامل بیماران مبتلا به انفارکتوس قلبی مراجعه کننده به مرکز آموزشی و درمانی دکترحشمت در سال94 بودند. روش نمونه گیری، دردسترس بود و 180 بیمار مبتلا به انفارکتوس میوکارد قلبی باتوجه به معیارهای ورود وارد مطالعه شدند. داده با استفاده از ابزار های جمع آوری اطلاعات گردآوری شد. ابزار های جمع آوری عبارت بودند از :1)اطلاعات دموگرافیک:سن،جنس و وضعیت تاهل سابقه ابتلا اعضای خانواده به بیماری قلبی ،2) آزمایشات بالینی شامل  کلسترول، تری گلیسرید و... بدو ورود به بیمارستان و 3) پرسشنامه بررسی سطح فعالیت بدنی بک.

    یافته ها

    66درصد واحدهای مورد مطالعه مردو میانگین سنی بیماران 62سال بود. متوسط نمره سطح فعالیت بدنی ،در حیطه ی کار واوقات فراغت ونیز در مجموع سه حیطه در مردان نسبت به زنان به طور معنی داری بیشتر بود (001/0<p). ارتباط معنی داری بین شاخص توده بدنی،سن، تحصیلات، سابقه ابتلا به بیماری فشارخون وبیماری های زمینه ای ودیابت ونیز سابقه ابتلا اعضا خانواده بیمار به بیماری های قلبی،  باسطح فعالیت بدنی واحدهای مورد پژوهش مشاهده نشد (برای تمام ارتباط ها 05/0>p).

    نتیجه گیری

    توصیه می شود انجام فعالیت بدنی منظم و صحیح در برنامه درمانی این بیماران گنجانده شود.انتخاب سبک زندگی فعال علاوه بر حفظ شاخص توده بدن در دامنه مناسب و کاهش چربی اضافی، موجب کنترل و پیشگیری از عوامل خطرزای قلبی و عروقی می شود. با افزایش سطح فعالیت بدنی منظم و صحیح برای بیماران شاید بتوان از خطر پیشرفت بیماری های قلبی و عروقی پیشگیری نمود.

    کلید واژگان: انفارکتوس, فعالیت بدنی, بیماری, قلبی, عروقی}
    Fatemeh Zaersabet, Arsalan Salari, Iman Alizadeh*, Fatemeh Moaddab, Leila Rouhi Balasi, Asiyeh Ashouri
    Introduction and Objectives

    Coronary artery disease is one of the major health problems worldwide. According to the World Health Organization, this disease is one of the leading causes of death in the world as well as in Iran. Therefore, the aim of this study was to determine the relationship between physical activity level and some risk factors for coronary heart disease in patients with heart attack.

    Methods

    This study was a cross-sectional study of the analytical descriptive type in which the study population included patients with myocardial infarction referred to Dr. Heshmat Educational and Medical Center in 1994. The sampling method was available and 180 patients with myocardial infarction were studied according to the entry criteria. Data were collected using data collection tools. The collection tools were: 1) Demographic information: age, sex and marital status, family history of heart disease, 2) Clinical trials, including cholesterol, triglycerides, etc. Upon arrival at the hospital and 3) Questionnaire Back level of physical activity.

    Results

    66% of the studied units were men and the mean age of the patients was 62 years. The average score on the level of physical activity in the field of work and leisure time in Venice was significantly higher in men than in women (P <0.001). There was no significant relationship between body mass index, age, education, history of hypertension and underlying diseases and diabetes, as well as history of family members suffering from heart disease, with the level of physical activity of the research units (for all communications P <0.05> ).

    Conclusion

    It is recommended to include regular and correct physical activity in the treatment plan of these patients. Choosing an active lifestyle in addition to maintaining body mass index in the appropriate range and reducing excess fat, causes control and prevention of cardiovascular risk factors. By increasing the level of regular and correct physical activity for patients, it may be possible to prevent the risk of developing cardiovascular disease.

    Keywords: Infarct, Physical Activity, Disease, Cardiovascular}
  • زهرا احمدنیا، جلال خیرخواه، سیده شیوا مدلل کار، آسیه عشوری، عبدالحسین امامی سیگارودی*
    زمینه و هدف

    بسیاری از بیمارانی که تحت مداخلات پزشکی تهاجمی هم چون مطالعات الکتروفیزیولوژی قلب قرار می گیرند اضطراب را در روز عمل تجربه می کنندکه این امر می تواند روی مسایل روانی و فیزیولوژیکی بیماران تاثیرگذار باشد. هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر تجسم هدایت شده بر اضطراب و علایم حیاتی بیماران کاندید مطالعه الکتروفیزیولوژی قلب بود.

    مواد و روش ها

    این پژوهش به صورت یک مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده دو سو کور انجام گرفت. جامعه آماری شامل 52 بیمار کاندید مطالعه الکتروفیزیولوژی قلب در شهر رشت بود که بصورت تصادفی ساده در دو گروه 26 نفره مداخله و کنترل قرار گرفتند. قبل و بعد مداخله پرسشنامه اضطراب اشپیل برگر تکمیل و علایم حیاتی ثبت شد. برای افراد گروه مداخله یک روز قبل و یک ساعت قبل از عمل مطالعه الکتروفیزیولوژی قلب، لوح فشرده تجسم هدایت شده صوتی، به مدت 18 دقیقه و از طریق هدفون پخش شد.

    یافته ها

    نتایج نشان دادند که در مقایسه میانگین نمره فشار خون، تعداد تنفس، درجه حرارت بدن، تعداد ضربان قلب قبل و بعد از مداخله در دو گروه تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0<p). شدت نمره اضطراب پنهان بعد از مداخله بین دو گروه تفاوت معنی داری با یکدیگر داشت و سایر متغیرها (نمره اضطراب آشکار قبل و بعد از مداخله و نمره اضطراب پنهان قبل از مداخله) بین دو گروه تفاوت معنی داری با یکدیگر نداشتند (05/0<p). 

    نتیجه گیری

    تجسم هدایت شده بر کنترل هر دو نوع اضطراب آشکار و پنهان بیماران تحت عمل مطالعه الکتروفیزیولوژی قلب موثر بوده ولی بر شاخص های علایم حیاتی تاثیری نداشت.

    کلید واژگان: اضطراب, الکتروفیزیولوژی قلب, علایم حیاتی, تجسم هدایت شده}
    Zahra Ahmadnia, Jalal Kheirkhah, Seyede Shiva Modallalkar, Asieh Ashouri, Abdolhosein Emamisigaroudi*
    Background & aim

    Many patients undergoing aggressive medical interventions, such as cardiac electrophysiology studies, experience anxiety on the operation day, which can affect patients' psychological and physiological issues. This study aimed to investigate the effect of guided imagery on anxiety and vital signs in patients undergoing cardiac electrophysiology studies.

    Methods

    This study was performed as a double blind randomized clinical trial study. The statistical population included 52 patients who were candidates for cardiac electrophysiology study in Rasht. They were divided into two groups of intervention (n=26) and control (n=26) through simple randomization. Before and after the intervention, the Spiel Berger state anxiety inventory questionnaire was completed and their vital signs were recorded. For the intervention group, one day before and one hour before the electrophysiology studies, a guided audio visualization CD was delivered through headphones for 18 minutes.

    Results

    The results showed that there were no significant differences between the two groups in mean blood pressure score, respiratory rate, body temperature, and heart rate before and after the intervention (p >0.05). The severity of hidden anxiety score was significantly different between the two groups after the intervention.  No meaningful difference was observed between the two groups in regards to the other variables such as obvious anxiety score before and after intervention and the hidden anxiety score before intervention(p >0.05).

    Conclusion

    Guided visualization was effective in controlling both open and hidden anxiety in patients undergoing the electrophysiology studies but had no effect on patient's vital signs.

    Keywords: Anxiety, Electrophysiology Studies, Vital Signs, Guided Imagery}
  • سئودا ریاحی فر، نمامعلی آزادی، آزیتا آذرکیوان، جمیله ابوالقاسمی، آسیه عشوری، پروین حسن زاده، محبوبه رسولی *
    مقدمه

    بتا تالاسمی ماژور بیماری خونی بسیار سختی است که علائم بالینی آن زودرس بوده و از سنین 6-3 ماهگی ظاهر می شوند. این بیماری جزء شایع ترین بیماری های تک ژنی در جهان و ایران می باشد و چنانچه در اولین سال های عمر تشخیص داده نشده و تحت درمان قرار نگیرد منجر به مرگ می شود. در این مطالعه جهت بررسی عوامل موثر بر بقای بیماران بتا تالاسمی ماژور از مدل های نیمه پارامتری کاکس و پارامتری وایبل استفاده و کارایی آنها مقایسه شد.

    روش کار

    در این مطالعه گذشته نگر طولی با به کار گیری روش نمونه گیری در دسترس از اطلاعات مربوط به 300 بیمار مبتلا به بتا تالاسمی ماژور که در طی سال های 1373 تا اواسط سال1396 به درمانگاه تالاسمی ظفر واقع در شهر تهران مراجعه کرده اند، استفاده شد. برای مقایسه مدل ها و انتخاب بهترین مدل از ملاک اطلاع آکاییکه استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Stata نسخه 13 انجام گرفت.

    یافته ها

    مقادیر ملاک اطلاع آکاییکه برای مدل نیمه پارامتری کاکس و مدل پارامتری وایبل به ترتیب 600/277و 211/107به دست آمد. بر اساس هر دو مدل کاکس و وایبل متغیرهای نحوه تزریق خون، سن شروع دسفرال و میزان رسوب آهن در کبد با بقای بیماران رابطه معنی داری داشتند. بر اساس ملاک آکاییکه، کارایی مدل وایبل بهتر از مدل کاکس بود.

    کلید واژگان: تحلیل بقا, مدل پارامتری وایبل, مدل نیمه پارامتری کاکس, ملاک اطلاع آکاییکه, بتاتالاسمی ماژور}
    Sevda Riyahifar Student, Nemam, Ali Azadi Dr, Azita Azarkeivan Dr, Jamileh Abolghasemi Dr, Asiyeh Ashouri Dr, Parvin Hasanzadeh Student, Mahboobeh Rasouli Dr
    Introduction

    Beta-thalassemia major is a very severe blood disease, its Clinical signs are premature and appear from 3 to 6 months of age. It is one of the most common monogenic diseases in the world and in Iran, and if it is not diagnosed and treated during the first years of life, it will lead to death. In this study, to check the factors affecting the survival of patients with beta-thalassemia major the semi-parametric Cox and parametric Weibull models were used and their efficiency was compared.

    Methods

    In this longitudinal retrospective study, using the available sampling method, data from 300 patients with beta-thalassemia major referred to Zafar's thalassemia clinic in Tehran during the years 1994 to 2017 were used. To compare the models and select the best model, we used the Akaike information criterion (AIC). Data analysis was performed using Stata software version 13.

    Results

    The values of the Akaike information criterion (AIC) for semi-parametric Cox model and the parametric Weibull model were 277.600 and 107.211, respectively. Based on both Cox and Weibull models, the variables of blood transfusion, age of desferal and iron deposition in the liver were significantly associated with the survival of patients. Based on Akaike's criterion, the efficiency of the Weibull model was better than the Cox model.

    Conclusion

    Considering the obtained values, the parametric Weibull model is more efficient than the semi-parametric Cox model for survival analysis of patients with beta-Thalassemia major

    Keywords: Survival analysis, Parametric Weibull model, Semi-parametric Cox model, Akaike Information criterion, Beta-thalassemia major}
  • نگار قاسمی *، نمامعلی آزادی، مژگان پورمختار، جمیله ابوالقاسمی، آسیه عشوری، توفیق مبادری، محبوبه رسولی
    هدف
    سرطان ریه یکی از شایع ترین سرطان ها در جهان و جز پنج سرطان شایع و سومین عامل مرگ در ایران است. در این مطالعه جهت بررسی عوامل موثر بر بقای بیماران سرطان ریه از مدل های نیمه پارامتری کاکس و پارامتری وایبل استفاده و کارایی آن ها مقایسه شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی-تحلیل که از نوع طولی بود، 228 بیمار مبتلا به سرطان ریه طی سال های 1370 تا 1385 پیگیری و اطلاعات لازم از طریق مرکز ثبت سرطان بابل جمع آوری شد. سن هنگام تشخیص بیماری، جنسیت، محل سکونت، تحصیلات، وضعیت اقامت، استعمال دخانیات، سابقه خانوادگی و استان محل زندگی به عنوان عوامل دموگرافیک به مدل های مخاطرات متناسب کاکس و وایبل اضافه شد و سپس کارایی دو مدل با استفاده از معیار اطلاع آکائیکه مقایسه گردید.
    یافته ها
    در این مطالعه که 75 درصد از نمونه های آن مرد بودند، میزان بقای یک، سه و پنج ساله به ترتیب 13، 8 و 8 درصد بود و از عوامل بررسی شده در مدل وایبل، اثر استعمال دخانیات بر زمان بقا معنی دار بود (0/05P<) ولی در مدل کاکس اثر هیچ یک از عوامل معنی دار نبود (0/05P>). بر اساس ملاک آکائیکه، کارایی مدل وایبل بهتر از مدل کاکس بود.
    نتیجه گیری
    علی رغم تمایل بسیاری از محققین به استفاده از مدل کاکس در تحلیل داده های بقا، نتایج این مطالعه نشان داد مدل وایبل در تحلیل داده های بقای سرطان ریه کاراتر است. با توجه به نتایج این تحقیق، پیشگیری از استعمال دخانیات جهت افزایش طول عمر بیماران سرطان ریه ضروری به نظر می رسد.
    کلید واژگان: تحلیل بقاء, مدل های آماری, سرطان های ریه, استعمال دخانیات}
    Negar Ghasemi *, Namam-Ali Azadi, Mojhgan Pourmokhtar, Jamile Abolghasemi, Asieh Ashouri, Tofigh Mobaderi, Mahboobe Rasouli
    Introduction
    The lung cancer is the third cause of death and also one of the five common cancers in Iran. In this study, the efficiency of semi-parametric Cox models and Weibull parametric models in order to evaluate the effective factors of survival time of patients with lung cancer were investigated.
    Materials And Methods
    This study was a prospective-cohort study in which the total number of 228 patients with lung cancer followed up from 1991-2007 and necessary information such as age at the time of diagnosis, gender, place of residence, education, residence status smoking, family history of cancer, province were collected from Babol cancer registry center. Then, these added to Cox and Weibull models as demographic factors. Akaike information criterion (AIC) was used to compare the efficiency of competing models.
    Results
    In this study, 75% of cases were men and only 8% of patients survived until the end of the study. The 1, 3, and 5- year survival rates were 13, 8 and 8% respectively. Among the factors studied in the Weibull model, the effect of smoking on survival time was significant (p0.05). However, AIC suggested higher efficiency for parametric Weibull model.
    Conclusion
    In spite of the importance of the Cox model is as a more common method by researchers, this study showed that the Weibull model is more efficient in survival data analysis. According to the results of this study smoking prevention is necessary to increase the longevity of patients with lung cancer.
    Keywords: Survival Analysis, Statistical Models, Lung Neoplasms, Smoking}
  • ارسلان سالاری، فردین میربلوک، بیژن شاد، رضا پوربهادر، عاطفه قنبری، حیدر دادخواه، آسیه عشوری، زهره حیدرنژاد *
    مقدمه
    از دیرباز، بیماری رگ های کرونر، به عنوان علت عمده مرگ و ناتوانی در جوامع توسعه یافته، مورد توجه پژوهشگران قرار داشته است. در این راستا، عوامل خطر جدید مانند میزان آهن سرم که در چارچوب فریتین سنجیده می شود، به سبب تولید رادیکال های آزاد و افزایش تولید گونه های فعال اکسیژن در بروز بیماری عروق کرونر، مورد توجه قرار گرفته است.
    هدف
    تعیین ارتباط سطح فریتین سرم و شدت درگیری عروق کرونر
    مواد و روش ها
    این مطالعه توصیفی- مقطعی بر 400 بیمار دچار بیماری عروق کرونر مراجعه کننده به بیمارستان دکتر حشمت رشت از مهر ماه 1393 تا فروردین1394 انجام شد. سطح فریتین سرم به همراه سایر نشانگرهای خونی در آزمون های آزمایشگاهی معمول پیش از آنژیوگرافی انداره گیری شد. واکاوی داده ها با آزمون من- ویتنی، کندوال تاو- بی و ضریب همبستگی اسپیرمن انجام شد.
    نتایج
    میانه سنی بیماران 58 سالگی بود و 56% بیماران مرد و 44% زن بودند. میانه سطح فریتین سرم در زنان 74 (دامنه:8-397) و در مردان 95 (دامنه:17-450) نانوگرم در دسی لیتر بود (001/0 >P). داده ها نشان دادند که در مجموع بیماران و نیز در سطوح متغیرهای مخدوشگر، بین سطح فریتین سرم با تعداد عروق درگیر ارتباط معنی دار دیده نمی شود (05/0
    نتیجه گیری
    بین سطح فریتین سرم با شدت درگیری عروق کرونر ارتباط معنی دار وجود ندارد که این یافته پژوهش های بیشتری را در این مورد فرا می خواند.
    کلید واژگان: آنژیوگرافی کرونر, بیماری سرخرگ کرونر, فریتین}
    A. Salari, F. Mirblouk, B. Shad, R. Pourbahdor, A. Ghanbari, H. Dadkhah, A. Ashouri, Z. Heidarnezhad*
    Introduction
    Coronary artery disease (CAD), is a leading cause of mortality and morbidity in the world and more focused among the researchers. For this reason, novel risk factors for CAD, such as serum iron in the form of serum ferritin levels have been emphasized. Excessive serum iron can increase risk of CAD by the production of free radicals and incorporation into lipid peroxidation.
    Objective
    To investigate the relationship between serum ferritin level and severity of obstructive CAD.
    Materials And Methods
    This analytical cross-sectional study was conducted on 400 patients with CAD, referred to Rasht Heshmat Heart Hospital from September of 2014 to March of 2015. Demographic information, serum ferritin level with other blood markers was collected before angiography and the severity of vessel involvement was evaluated afterwards. Data analysis was done using Mann-Whitney, Kendall tau and Spearman correlation coefficient tests.
    Results
    The median age of patients was 58 years and 56% were male. The median of serum ferritin level in women and men was 74 and 95 µg/dl, respectively (p.05 for all)
    Conclusion
    In this study, no significant relationship was observed between serum ferritin level and severity of obstructive CAD. Further investigations are needed to consolidate the finding.
    Keywords: Ferritin Coronary Angiography Coronary Artery Disease}
  • کامران علی مقدم، مژگان اعلمی صمیمی، آسیه عشوری، مهرانگیز توتونچی، محمد فرهادی لنگرودی، فاطمه نادعلی، مسعود ایروانی، سید اسدالله موسوی، علی خدابنده، محمد جهانی، اردشیر قوام زاده
    سابقه و هدف مقاومت دارویی علت عمده شکست درمانی در بیماری های بدخیم خصوصا بیماری های بدخیم خونی است و شایع ترین نوع مقاومت دارویی به علت بروز pgp (گلیکوپروتئین p) می باشد. مشکل عمده بروز این ژن در بدخیمی های خونی، عدم وجود یک روش استاندارد برای کشف و بررسی کمیت بروز ژن در نمونه های توموری و عدم تطابق با کلینیک بیمار است. هدف از انجام طرح حاضر، تعیین میزان مقاومت چند دارویی(MDR) بر اساس بیان pgp در شروع درمان و استفاده از آن به منظور پیش بینی پاسخ به درمان و پیامد عود یا فوت می باشد.
    مواد وروش ها مطالعه انجام شده از نوع کاربردی بود. تعداد 185 بیمار در فاصله خرداد 1380 تا اردیبهشت 1385 وارد مطالعه شدند. برای هر یک از بیماران تشخیص بر اساس مورفولوژی، ایمونوفنوتیپ و سیتوژنیک انجام گرفته و بروز pgp، بر اساس فلوسیتومتری مورد بررسی قرار گرفت. برای بررسی میزان pgp ابتدا خون محیطی و نمونه های مغز استخوان بر روی ضد انعقاد EDTA جمع آوری شده و به آزمایشگاه منتقل و طی مراحلی جهت بررسی آماده شد. سپس همه بیماران با توجه به نوع بیماری تحت دستور عمل درمانی استاندارد قرار گرفتند و پاسخ به درمان مشخص شد. پس از پی گیری بیماران، یافته های بالینی بر حسب مقاومت اولیه و نیز میزان بقا، عود و بهبودی کامل محاسبه شده و سپس با یافته های آزمایشگاهی مقایسه شدند. جهت تحلیل نتایج از آزمون های من ویتنی،کروسکال والیس، کاپلان مایر(kaplan-meier) و کای دو(Chi-square) استفاده شد.
    یافته ها از 185 بیمار با میانه سنی 5/28 سال (با دامنه تغییرات 11 تا 76 سال)، 128 بیمار AML و 57 بیمار ALL، 62% مرد و 38% زن بودند. pgp با سن، جنس، نوع بیماری(ALL و AML) و نیز تعداد سلول های سفید رابطه معنی داری نشان نداد، هم چنین میزان بیان pgp در زیر گروه های مختلف بیماری AML نیز رابطه معنی داری نداشت. میزان بقای کلی(OS) دو ساله 63%(خطای معیار 8/4%) و میزان بقای عاری از بیماری(DFS) در این مدت 42%(خطای معیار 5%) به دست آمد، هم چنین نتایج نشان داد که DFS با pgp در بیماران ALL و AML-none M3 رابطه معنی داری دارد.
    نتیجه گیری میزان بروز pgp در سطح سلول، احتمالا یک فاکتور پیش آگهی دهنده برای پیش بینی شانس عود محسوب می شود و می تواند در تصمیم گیری درمانی نقش داشته باشد.
    کلید واژگان: مقاومت چند دارویی, گلیکوپروتئین P, لوسمی میلوبلاستیک حاد, لوسمی لنفوبلاستیک حاد}
    Dr. M. Alami Samimi, A. Ashori, Dr. M. Toutounchi, Dr. M. Farhadi Langroudi, Dr. F. Nadali, Dr. M. Iravani, S.A. Mousavi, Dr. A. Khodabandeh, Dr. M. Jahani, Dr. A. Ghavamzadeh
    Background and objectivesDrug resistance is a common cause of treatment failure in malignant disorders especially hematological malignancies. Overexpression of P-glycoprotein (pgp) is the most common cause of drug resistance. Studies on the importance of pgp are controversial that is attributed to the lack of a standard method for pgp assay and the lack of consistency with clinical data. The aim of this study is Multiple drug resistance (MDR) evaluation according to pgp expression in leukemic cells at the beginning of treatment, and prediction of responses to treatment, relapse or death. Materials and MethodsBetween June 2001 and May 2006, we studied 185 leukemic patients. Diagnosis was performed on each case via morphology, based on immunotypes, and by cytogenetic method; pgp expression was also evaluated by flowcytometry. For pgp evaluation, we collected peripheral blood or bone marrow samples in EDTA. Then, patients went under treatment by standard protocols and their responses to treatment were observed. Patient follow ups for response to treatment, complete remission, resistance to induction, relapse or death were conducted. Finally, clinical data were compared with laboratory results. Mann-Whitney, kruscal-valis, kaplan-meier, and chi-square tests were used for data analysis. ResultsFrom 185 patients with the median age of 28.5 years (within the age range of 11-76), 128 patients showed AML and 57 ALL. 62% were male and 38% female. Pgp expression showed no significant correlation with age, sex, type of leukemia, and white blood cells count. There was no significant association between pgp expression and AML subtype. Two-year Overall Survival (OS) and Disease Free Survival (DFS) were 63% and 42% respectively. DFS showed significant correlation with pgp in ALL and non-M3 subtype of AML (P=0.024). Conclusionsexpression of pgp would be a prognostic factor for relapse prediction and might be important in treatment planning.
  • تورج همتی *، حمیدالله غفاری، کامران علی مقدم، احمد قره باغیان، شهربانو رستمی، آسیه عشوری
    سابقه و هدف
    ژن WT1 یک فاکتور نسخه برداری را کدگذاری می کند که در تمایز و تکثیر سلول های پیش ساز هماتوپوئتیک نقش دارد. این ژن در بافت های خاصی مانند کلیه، تخمدان و قلب نیز بیان می شود. ارزیابی کمی بیان ژن WT1 می تواند پارامتر مفید و کارآمدی برای بررسی حداقل بیماری باقیمانده (MRD) در لوکمی ها باشد.
    مواد وروش ها
    مقدار نسبی بیان ژن WT1 در خون محیطی 62 بیمار مبتلا به AML با استفاده از روش Real time Quantitative بررسی شد. همه این بیماران تازه تشخیص (new case) بودند و با توجه به در دسترس بودن یا نبودن بیماران، پی گیری تا حدود 3 سال انجام شد. این مطالعه از نوع بنیادی و کاربردی بود، به صورت مقطعی انجام شد و نحوه نمونه برداری از نوع تصادفی و از بین مبتلایان به لوکمی حاد میلوییدی بر اساس معیارهای تشخیصی اولیه از سوی بخش بالینی بود. میزان بیان WT1 در آن ها با میزان بیان WT1 در خون محیطی 24 فرد سالم مقایسه شد (میزان بیان WT1 در سلول های K562 معادل 106 در نظر گرفته شد).
    یافته ها
    مقادیر قابل توجهی از بیان ژن WT1 در نمونه های زمان تشخیص در لوکمی های حاد (بیش از 80% موارد) ملاحظه شد. با انجام شیمی درمانی، بیان WT1 کاهش یافت (در زمان درمان القایی حدود 2-1 لگاریتم و در زمان درمان تحکیمی حدود 4-3 لگاریتم). همبستگی واضحی بین مقادیر نسبی بیان ژن WT1(کمتر از ناحیه خاکستری در مقابل بیشتر از ناحیه خاکستری) و پیش آگهی احتمال وقوع عود در موارد AML مشاهده شد. بیمارانی که در پی گیری های متعدد میزان بیان WT1 در آن ها کمتر از ناحیه خاکستری باقی ماند، از بهبودی کلینیکی بالاتری بهره مند بودند. در حالی که 6 مورد از بیماران که در نهایت مبتلا به عود شدند، میزان بیان WT1 در آن ها حدود 6-1 ماه قبل از بروز عود بالینی از ناحیه خاکستری فراتر رفت.
    نتیجه گیری
    WT1 یک فاکتور مولکولی مفید و کارآمد برای تشخیص حداقل بیماری باقیمانده، ارزیابی تاثیر درمان و پیش بینی عود در مبتلایان به AML است.
    کلید واژگان: Array, ژن WT1, حداقل بیماری باقیمانده (MRD), PCR}
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال