آمنه حاجی کرم
-
مقدمه
با توجه به این که امروزه اعتیاد به اینترنت نوعی اختلال روان شناختی حساب می شود، می تواند آسیب های جدی برای دانشجویان به عنوان گروه در معرض خطر پدید آورد.
هدفهدف از پژوهش حاضر، تعیین رابطه بین مهارت های اجتماعی و هوش هیجانی با اعتیاد به اینترنت دانشجویان دانشگاه پیام نور- واحدهای استان البرز بود.
روشروش مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه این مطالعه شامل کلیه دانشجویان دانشگاه پیام نور استان البرز در سال 1398 بود و بر این اساس350 دانشجو با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه های اعتیاد به اینترنت یانگ (1996) مهارت های اجتماعی ریگو و کاناری (2003) و هوش هیجانی گلمن (2001) را تکمیل کردند. شاخص های آمار توصیفی و تحلیل رگرسیون چند متغیره از طریق نرم افزار SPSS ورژن 22 استفاده شد.
یافته ها:
یافته ها نشان داد رابطه منفی و معناداری بین اعتیاد به اینترنت با مهارت های اجتماعی و هوش هیجانی وجود دارد (P<0/05). به عبارت دیگر، با افزایش میزان مهارت های اجتماعی و هوش هیجانی در دانشجویان، میزان اعتیاد به اینترنت در بین آن ها کاهش می یابد و بالعکس. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد مهارت های اجتماعی و هوش هیجانی قادر به پیش بینی معنی دار اعتیاد به اینترنت هستند و 9/3 درصد از واریانس اعتیاد به اینترنت دانشجویان توسط مهارت های اجتماعی و 4/2 درصد توسط هوش هیجانی تبیین می شود.
نتیجه گیری:
به عنوان نتیجه می توان گفت، هرچه میزان مهارت های اجتماعی و هوش هیجانی در دانشجویان افزایش یابد، امکان ابتلا به اعتیاد به اینترنت کاهش می یابد.
کلید واژگان: اعتیاد به اینترنت, مهارت های اجتماعی, هوش هیجانی, دانشجویانIntroductionToday internet addiction is considered as a kind of psychological disorder which can cause serious problem for students as a high-risk group.
AimThe purpose of this study was to determine the relationship between social skills and emotional intelligence with internet addiction of students at Piame-Noor University of Alborz Province (Iran).
MethodThe method was descriptive-correlational. The population of this study included all students of Piame-Noor University of Alborz in 2019 and based on this, 350 students were selected by random cluster sampling. Participants completed Young Internet Addiction Questionnaire (1996), Rigo and Canary Social Skills Questionnaire (2003), and Gelman Emotional Intelligence Questionnaire (2001). Descriptive statistics and multivariate regression analysis were used using SPSS-22 software.
ResultsThe Findings displayed that there was a significant negative relationship between internet addiction and social skills and emotional intelligence (P<0.05). It means that, as studentschr('39') social skills and emotional intelligence increased, their internet addiction decreased, and it can be true in the opposite way. Moreover, the results of regression analysis indicated that social skills and emotional intelligence were able to significantly predict internet addiction and, 9.3% of the variance in internet addiction was explained by social skills & 4.2% of the variance in internet addiction was explained by emotional intelligence.
ConclusionIt can be concluded that as the level of social skills and emotional intelligence in university students increases, the possibility of internet addiction decreases.
Keywords: Internet addiction, Social skills, Emotional intelligence, University students -
مقدمه
اعتیاد به اینترنت در بین دانشجویان تحت الشعاع عوامل روان شناختی گوناگونی است که می توان از این میان به مهارت های اجتماعی و امنیت روانی اشاره کرد.
هدفپژوهش حاضر، با هدف تعیین رابطه بین مهارت های اجتماعی و امنیت روانی دانشجویان با اعتیاد به اینترنت و همچنین، پیش بینی اعتیاد به اینترنت بر اساس مهارت های اجتماعی و امنیت روانی دانشجویان دانشگاه پیام نور انجام شد.
روشروش این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه شامل کلیه دانشجویان دانشگاه پیام نور شهر تهران در سال 1398 بود و نمونه شامل 250 دانشجو بود که از طریق نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات علاوه بر پرسش نامه جمعیت شناختی از سه پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ (1996) مهارت های اجتماعی ماتسون (1983) و امنیت روانی مازلو (2004) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و تحلیل رگرسیون چند متغیره از طریق نرم افزار 22 SPSS استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد رابطه معناداری بین اعتیاد به اینترنت با مهارت های اجتماعی و امنیت روانی دانشجویان وجود دارد (0/05>P). همچنین، 8/7 درصد از واریانس متغیر اعتیاد به اینترنت دانشجویان توسط مهارت های اجتماعی و 2/3 درصد توسط امنیت روانی تبیین می شود.
نتیجه گیریبنابراین، می توان گفت میزان مهارت های اجتماعی و امنیت روانی بالا با کاهش اعتیاد به اینترنت رابطه مثبت و معناداری دارد و کاهش میزان اعتیاد به اینترنت را پیش بینی می کنند.
کلید واژگان: اعتیاد به اینترنت, مهارت های اجتماعی, امنیت روانی, دانشجویانIntroductionInternet addiction among university students is affected by various psychological factors that include social skills and mental security.
AimThe aim of this study was to determine the relationship between students' social skills and psychological security with internet addiction and also to predict internet addiction based on social skills and psychological security of Payam-Noor University students.
MethodThe method of this study was descriptive- correlational. The population was all Payam-Noor university students in Tehran who were students in 2019. The sample of this study included 250 university students who were selected through random cluster sampling. In addition to demographic questionnaire, Young internet addiction questionnaire (1996), Matson social skills questionnaire (1983) & Maslow mental security (2004) were used. Descriptive statistics indices (mean and standard deviation) and multivariate regression analysis were used for data analysis by SPSS-22 software.
ResultsThe results indicated that there was a significant relationship between internet addiction with social skills & mental security among university students (P<0.05). Moreover, 8.7% of the variance in internet addiction was explained by social skills & 2.3% of the variance in internet addiction was explained by mental security.
ConclusionTo conclude, it seems that the level of social skills and high psychological security has a positive and significant relationship with the reduction of internet addiction and it can predict reduction of internet addiction.
Keywords: Internet addiction, Social skills, Mental security, University students -
مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان، سال بیست و چهارم شماره 4 (پیاپی 102، مهر و آبان 1398)، صص 56 -67زمینه و هدف
استعاره نوعی ارتباط منظم بین دو حوزه مفهومی است. در استعاره یک حوزه تجربی یا حسی که حوزه مبدا خوانده می شود. بر حوزه دیگری که حوزه مقصد است، ارتباط داده می شود. هدف این مطالعه، بررسی درک الگوی استعاری زمان در بین دانشجویان رشته های پزشکی و پیراپزشکی بر اساس جنسیت، سن و وضعیت تحصیلی است.
روش بررسیروش این مطالعه توصیفی از نوع زمینه یابی بود. نمونه این مطالعه شامل 120 دانشجوی رشته های پزشکی و پیراپزشکی دانشگاه تهران بودند که حداقل تحصیلات در مقطع کارشناسی داشتند و به صورت در دسترس انتخاب شدند. ابزار این مطالعه، پرسشنامه الگوی استعاری زمان بود که بر اساس تحلیل پیکره ای استعاره های زمان و میزان بسامد حوزه های مبدا زمان توسط رئیسی 1397 ساخته شد و دارای سه عامل شیء، مکان و ماده بود. جهت تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون، آزمون مقایسه میانگین های مستقل، آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی حداقل تفاوت معنادار استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد که تفاوت بین زن و مرد دانشجو در میزان درک الگوی استعاری زمان و زیر مقیاس های آن از نظر آماری معنادار نیست. اما با افزایش مقطع تحصیلی از کارشناسی به تحصیلات تکمیلی و دوره های تخصص، درک الگوی استعاری زمان بهتر می شود. از طرفی، با افزایش سن میزان درک الگوی استعاری زمان در زیرمقیاس شیء بهتر می گردد، اما در زیر مقیاس های ماده و مکان میزان درک از الگوی استعاری زمان تقریبا در تمام سطوح سنی مشابه است.
نتیجه گیریدرک انتزاعی زمان وابسته به جنسیت نمی باشد، اما با افزایش سن و وضعیت تحصیلات می تواند، بهبود پیدا کند.
کلید واژگان: الگوی استعاری زمان, سن, جنسیت, وضعیت تحصیلی, دانشجویان رشته های پزشکی و پیراپزشکیBackground and AimMetaphor is a systematic relationship between two conceptual domains. In metaphor; an experimental or sensual domain called source domain, is related to another domain as target domain. The purpose of this study was to review understanding of metaphorical time pattern in the medical and paramedical students based on gender, age and academic status.
Materials and MethodsThis descriptive study included 120 medical and paramedical students of Tehran medical university with minimum undergraduate university degree. Time metaphorical pattern questionnaire which had been designed by Raiisi (2019) on the basis of time metaphor corpus analysis included 3 subscales of object, place and matter. Pearson correlation test, T test, analysis of one-way variance and post hoc test (least significant difference) were used for data analysis.
ResultsThe results showed that there was no difference between gender and understanding of metaphorical time pattern. Higher educational levels (from undergraduate to postgraduate and specialty courses) led to better understanding of metaphorical time pattern in Persian speaker students. Students of higher age showed improved understanding of metaphorical time pattern in relation to the object subclass.
ConclusionPerception of the time is not dependent on gender but can be improved with increasing age and higher academic levels.
Keywords: Time metaphorical pattern, Age, Gender, Academic status, Medical, paramedical students -
زمینه و هدفتعارض کار- خانواده نوعی اصطکاک نقش ها است که در آن فشارهای ناشی از حیطه کار و خانواده از برخی جهات متقابل و ناسازگار است که بهزیستی زنان شاغل را تحت تاثیر قرار می دهد. هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی واقعیت درمانی گروهی بر تعارض کار- خانواده و بهزیستی روانی زنان متاهل شاغل در شرکت مخابرات بود.روش و موادروش پژوهش حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه کارکنان زن متاهل شرکت مخابرات منطقه تهران در سال 1396 بود که 60 نفر به طور دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. مداخله درمانی برای گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با استفاده از مقیاس بهزیستی روانشناختی و پرسشنامه تعارض کار-خانواده جمع آوری شد. تحلیل داده ها، با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره و نرم افزار SPSS-22 انجام شد.یافته هامیانگین (انحراف معیار) سن آزمودنی ها در گروه آزمایش (4/4) 7/38 و گروه گواه (6/4) 2/37 بود. میانگین (انحراف معیار) تعارض کار-خانواده گروه آزمایش در پیش آزمون (9/1) 1/17 بود که در پس آزمون به (3/2) 9/14 کاهش یافت (01/0>P) اما میانگین (انحراف معیار) گروه گواه در پیش آزمون، (6/1) 5/16 بود که در پس آزمون به (4/1) 1/16 رسید که این تفاوت از نظر آماری معنادار نبود. میانگین (انحراف معیار) بهزیستی روان شناختی گروه آزمایش در پیش آزمون (7/7) 6/41 بود که در پس-آزمون به (9/7) 4/47 افزایش یافت (001/0>P) اما میانگین (انحراف معیار) گروه گواه در پیش آزمون، (4) 5/41 بود که در پس آزمون به (9/3) 8/42 رسید که این تفاوت از نظر آماری معنادار نبود.نتیجه گیریمطالعه نشان داد که واقعیت درمانی گروهی منجر به کاهش تعارض کار-خانواده و افزایش بهزیستی روان شناختی زنان متاهل شاغل در شرکت مخابرات شده است.کلید واژگان: واقعیت درمانی, تعارض کار- خانواده, بهزیستی روانی, زنان شاغلBackground and ObjectiveWork-family conflict is a friction of roles in which the pressures from the field of work as well as family are in some ways incompatible which negatively affects the well-being of employed women. The purpose of this study was to determine the effectiveness of reality group therapy on work-family conflict and psychological well-being of married women working in Telecommunication Company.Materials and MethodsThe present study was had a quasi-experimental design with pre-test-post-test with control group. The statistical population of this study included all married female workers of Tehran Telecommunication Company in 2017, from whom 60 were selected by convenience sampling and randomly divided into two groups: experimental and control. The intervention was conducted for the experimental group. Data were collected by Scale of Psychological Well-being and Work-Family Conflict Questionnaire. Data analysis was performed using single-variable covariance analysis by SPSS-22 software.ResultsThe mean (SD) age of participants in the experimental group was 38.7 (4.4) and the control group 37.2 (4.6). The mean (SD) work-family conflict score in the experimental group was 17.1 (1.9) in pre-test, which was reduced to 14.9 (2.3) in post-test (P<0.01); however, the mean (SD) score of the control group was 16.5 (1.6) in the pre-test and varied to 16.1 (1.4) in the post-test, which was not statistically significant. The mean (SD) psychological well-being score of the experimental group was 41.6 (7.7) in pre-test, which increased to 47.4 (7.9) in post-test (P<0.001); however, the mean (SD) score in the control group was 41.5 (4) in the pretest and 42.8 (3.9) in post-test, which was not statistically significant.ConclusionThe study showed that reality group therapy led to a reduction of work-family conflict and an increase in the psychological well-being of married women working in the Telecommunication Company.Keywords: Reality Therapy, Work-Family Conflict, Psychological Well-being, Employed Women
-
هدفهدف اصلی این پژوهش، بررسی رابطه بین تعارض خانواده- کار با سلامت روان و تعارض زناشویی زنان شاغل استان تهران بود.روشبه منظوربررسی هدف پژوهش، روش توصیفی از نوع همبستگی انتخاب شد. 135 نفر از زنان متاهل شاغل در بخش ستادی مخابرات استان تهران به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ایانتخاب و پرسشنامه های تعارض کار- خانواده نت مایر و پرسشنامه سلامت روانGHQ-28 و پرسشنامه تعارض زناشوییMCQ ثنایی و براتی را تکمیل نمودند.یافته هانتایج نشان داد که همبستگی بین تعارض خانواده- کار با سلامت روان معکوس و معنادار بود(05/0>P). به عبارت دیگر با افزایش تعارض خانواده- کار میزان سلامت روان زنان شاغل کاهش می یابد، ولی بین تعارض خانواده – کار با تعارضات زناشویی زنان شاغل رابطه معنادار به دست نیامد (05/0کلید واژگان: تعارض خانواده- کار, تعارض زناشویی, سلامت روانPurposeThe aim of this research was to investigate the relationship between familywork conflict with mental health and marital conflicts of working women in Tehran.MethodologyFor this purpose a descriptive research methods of correlation type was selected. 135 married women working in the telecommunications staff in Tehran were selected by random cluster sampling method Meier Work-Family Conflict and Health Questionnaire, GHQ-28 scores and MCQ Sanaei marital conflict and draft questionnaire completed.
Findings: Results showed that relationship and difference between family- work conflicts with mental health is negative and significant (p0/05). In order to increase of staff`s mental health and decrease of marital conflicts, organizations should decrease conflicts between work and life environment of staff and must decrease stressors of work environment.Keywords: family- Work conflict, Marital conflict, Mental health
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.