فهرست مطالب نویسنده:
ابراهیم حقیقی زاده
-
زمینه و هدفمراقبت از یک فرد مبتلا به اختلالات شناختی می تواند منابع احساسی هر فردی را از بین ببرد؛ مراقب به دلیل اینکه احتمال بالایی برای رشد اختلال روانی و فیزیکی دارد، بیمار پنهان لقب گرفته است. لذا هدف از مطالعه حاضر بررسی وضعیت افسردگی، اضطراب و بار تحمیلی مراقبین اصلی بیماران دمانس بود.مواد و روش هااین مطالعه مقطعی توصیفی تحلیلی بر روی 96 مراقب اصلی بیماران دمانس که به روش نمونه گیری در دسترس در مطالعه شرکت کرده بودند، انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه تجدیدنظر شده افسردگی بک (Beck Depression Inventory-II)، مقیاس خود گزارشی اضطراب زونگ (Zung Self-rating Anxiety Scale) و نسخه ایرانی بار تحمیلی مراقبان (Iranian Version of Caregivers Burden) جمع آوری شدند. برای تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد.یافته هانتایج نشان داد که 8/69 درصد افراد دارای نمره در محدوده افسردگی، 1/28 درصد نمره در محدوده اضطراب و 3/33 درصد افراد نمره در محدوده متوسط تا بالای بار تحمیلی داشتند. سن مراقب با بار تحمیلی رابطه معنی دار داشت (026/0=p). بین جنس بیمار و اضطراب رابطه معنی داری وجود داشت (039/0=p). بین طول مدت بیماری و نمره اضطراب و بار تحمیلی رابطه معنی داری یافت شد. در هر سه حوزه رابطه معنی داری بین حمایت سایر اعضای خانواده و شدت بیماری با نمرات حاصله وجود داشت. همچنین بین نمرات اضطراب و بار تحمیلی با تحصیلات مراقب رابطه معنی دار وجود داشت.نتیجه گیریمقدار بالای اضطراب، افسردگی و بار تحمیلی در مراقبان بیماران دمانس توجه ویژه به مراقبان را می طلبد. این توجه باید توسط کادر درمانی و مدیران مربوطه صورت گیرد. همچنین خانواده بیماران دمانس باید تشویق شوند که به صورت گروهی از بیمار مراقبت کنند، چون طبق این مطالعه حمایت سایر اعضای خانواده کمک زیادی به کاهش اضطراب، افسردگی و بار تحمیلی آن ها می کند.کلید واژگان: مراقب, دمانس, افسردگی, اضطراب, بار تحمیلیAim and BackgroundAssisting a cognitive disorder patient can drain the emotional resources of any individual extensively. Since the caregiver can be confronted by developing mental and physical symptoms with strong possibility, she/he can be defined as hidden patient. The aim of the present study is to investigate the prevalence of depression, anxiety and burden in caregivers of patients with dementia.Methods and MaterialsThis cross sectional study was conducted on 96 caregivers of patients with dementia by using convenient sampling method. After obtaining informed consent, demographic data was recorded and the severity of depression was measured by Beck Depression Inventory (BDI-II), the severity of anxiety was measured by Zung Self-rating Anxiety Scale (SAS) and the severity of burden was measured by Iranian Version of Caregiver Burden (IVCB). To analysis the data, we use descriptive inferential statistics by using SPSS 22.FindingsThe results illustrate that 69.8% of the caregivers were in the range of depression. Moreover, 28.1% of the caregivers were in the range of anxiety and 33.3% of the caregivers scores were in the range of moderate to high level of burden. In Pearson correlation test, we found that the age of caregivers have a significant relationship with the burden test scores. (p=0.026). In t test, we found a significant relationship between the gender of the patient and the anxiety scores. The mean of anxiety scores of the caregivers of the men and women patients were 37.7 and 32.9 respectively (p=0.039). In our research, we also found significant relationships between the illness duration and the scores of anxiety and burden. In addition, the scores of all of three tests showed having relationships with the support of other family member and severity of dementia illness. Furthermore, in one-way analysis of variance (ANOVA), we found a relationship between educational level of the caregivers and the scores of anxiety and burden tests.ConclusionsIn the presence of high level of depression, anxiety and burden in the caregivers of dementia patients, more attention to the caregivers is necessary; especially from the healthcare managers and clinicians. In addition, the family of dementia patients should be encouraged to care as a group or help main caregivers as much as possible since our research showed support of other family members reduces anxiety, depression and burden of caregivers.Keywords: Anxiety, Caregivers, Depression, Dementia
-
مقدمهبیماری کاوازاکی، یک واسکولیت حاد و خود محدود شونده با اتیولوژی نامشخص است. اختلالات قلبی- عروقی، شایع ترین عارضه ی جدی بیماری کاوازاکی است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی اختلالات قلبی- عروقی زودرس و دیررس در کودکان مبتلا به کاوازاکی و عوامل خطر مرتبط با آن ها می باشد.روش هااین مطالعه ی هم گروهی گذشته نگر، بر روی 85 بیمار مبتلا به کاوازاکی انجام شد. تمامی بیماران تحت اکوکاردیوگرافی قرار گرفتند و همچنین، پرونده های بیماران بررسی شد. بیماران به گروه های دارای اختلالات قلبی- عروقی زودرس و دیررس و فاقد این اختلالات تقسیم شدند و بر روی داده ها آنالیز آماری صورت گرفت.یافته هاشایع ترین اختلال قلبی- عروقی زودرس و دیررس به ترتیب، نارسایی میترال (9/45 درصد) و نارسایی تریکوسپید (0/20 درصد) بود. در آنالیز Logistic regression، دریافت دز دوم ایمنوگلوبولین داخل وریدی (IVIG یا Intravenous immunoglobulin) با نسبت شانس 81/2 به عنوان عوامل خطر اختلال قلبی- عروقی زودرس مشخص گردید. همچنین، افراد مبتلا به اختلال قلبی- عروقی در شروع بیماری، شانس بیشتری برای ابتلا به اختلالات قلبی- عروقی دیررس داشتند (نسبت شانس = 23/7 و حدود اطمینان = 8/26-95/1).نتیجه گیریدر این مطالعه مشخص گردید که افراد دریافت کننده ی دز دوم IVIG در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به اختلالات قلبی- عروقی زودرس هستند. ابتلا به اختلالات قلبی- عروقی در مرحله ی ابتدایی بیماری، به عنوان عامل خطر اختلالات قلبی- عروقی دیررس مطرح گردید. برای ارزیابی بهتر، مطالعاتی با حجم نمونه ی بیشتر و آینده نگر پیشنهاد می گردد.کلید واژگان: کاوازاکی, اختلالات قلبی, عروقی, کودکانBackgroundKawasaki disease is an acute and self-limited vasculitis which has unknown etiology. Cardiovascular disorders (CVDs) are the most common serious complication of this disease. The main aim of this study was the evaluation of early- and late-onset cardiovascular disorders and related risk factors in children with Kawasaki disease.MethodsThis historical cohort study was conducted among 85 patients with Kawasaki disease. Echocardiography was performed in all the patients. Besides, medical documents of all the patients were evaluated. Patients were divided in groups with and without early- and late-onset cardiovascular disorders and then, statistical analysis was performed on data.
Findings: The most common early- and late-onset cardiovascular disorders were mitral regurgitation (45.9%) and tricuspid regurgitation (20%), respectively. In logistic regression analysis, patients which received second dose of intravenous immunoglobulin (IVIG) showed significantly higher risk of early-onset cardiovascular disorders (OR: 2.81, 95%CI: 1.05-7.51). In addition, patients who had cardiovascular disorders in onset of the disease showed higher risk for late-onset cardiovascular disorders (OR: 7.23, 95%CI: 1.95-26.8).ConclusionIn this study, it was shown that patients who received second dose of IVIG were on higher risk for early onset cardiovascular disorders. Suffering of cardiovascular disorders in initial phase of the disease was proposed as risk factor for late onset these disorders. For better evaluation, studies with larger sample size and prospective design are suggested.Keywords: Kawasaki disease, Cardiovascular disorders, Children -
زمینه و هدفاختلال وسواسی- جبری (Obsessive compulsive disorder یا OCD) نوعی از اختلالات اضطرابی به شمار می رود که در افراد دارای اعتقادات مذهبی، می تواند در زمینه مذهبی بروز کند. استرس در تشدید علایم این اختلال نقش دارد. استفاده از راهبردهای مقابله با استرس مناسب، می تواند از تاثیرات این عامل بر بیمار بکاهد. هدف از انجام این مطالعه، تاثیر درمان شناختی- رفتاری مذهبی در راهبردهای مقابله با استرس و نمره وسواس بیماران مبتلا به OCD با محتوای مذهبی بود.مواد و روش هامطالعه حاضر از نوع کارآزمایی بالینی (روش های غیر دارویی) بود که به صورت قبل و بعد از مداخله انجام شد. روان درمانی طی 10 جلسه (یک جلسه 5/1 ساعته در هفته ) انجام گرفت. یک نفر روان پزشک و یک نفر روحانی متخصص در علوم حوزه فقه و آشنا با اختلال وسواس (با ابعاد علمی آن) اداره جلسات را بر عهده داشتند. نمره Yale-Brown بالاتر از 17 معیار ورود اولیه به پژوهش در نظر گرفته شد. قبل از شروع دوره و در پایان دوره (جلسه دهم)، پرسش نامه مربوط به خصوصیات دموگرافیک بیماران، مقیاس Y-BOCS (Yale-Brown Obsessive Compulsive Scale) و چک لیست مقابله با استرس (Coping Scale-Revised یا CS-R) توسط یک روان شناس بالینی تکمیل گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های Wilcoxon و Mann Whitney U و ضریب همبستگی Spearman در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هاتعداد 15 بیمار وارد مطالعه شدند. میانگین نمره مقیاس Y-BOCS قبل از مداخله 39/29 ± 00/6 و بعد از مداخله 1/24 ± 5/6 به دست آمد (012/0 = P). میانگین نمره CS-R نیز از 5/36 ± 9/12 قبل از مداخله به 3/35 ± 0/12 بعد از مداخله رسید (442/0 = P).نتیجه گیرینتایج حاصل از پژوهش نشان داد که روان درمانی شناختی- رفتاری با رویکرد مذهبی، می تواند تاثیر قابل توجهی در افراد مبتلا به اختلال وسواس جبری داشته باشد، اما این جلسات بر روی راهبرد مقابله با استرس این بیماران تاثیری نگذاشت.
بدانید!
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.