به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب ابوالقاسم اصفیاء

  • رحمت چتری پور، داود شجاعی زاده *، آذر طل، کورش سایه میری، ابوالقاسم اصفیاء، فاطمه کیا
    مقدمه
    بیماری های قلبی عروقی علت اصلی ابتلا، مرگ و میر و ناتوانی در دنیا هستند. آموزش براساس مدل های آموزشی از جمله Health Belief Model از اساسی ترین شیوه های پیشگیری از بیماری ها است. مطالعه حاضر به منظور تعیین تاثیر آموزش معلمان مبتنی بر مدل HBM بر ارتقاء دانش، نگرش و عملکرد دانش آموزان در زمینه پیشگیری از بیماری ها قلبی عروقی انجام شد.
    روش ها
    این پژوهش مداخله ای در سال 93-92بر78 نفر معلم دوره اول متوسطه شهر دهلران و 467 نفر دانش آموزان آنها انجام شد. معلمین به دوگروه مداخله(41نفر) و شاهد(37نفر) و دانش آموزان آنها همچنین در دو گروه مداخله(249 نفر) و شاهد(218نفر) قرار گرفتند.گروه مداخله معلمان در 6 جلسه آموزشی مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی شرکت کردند.پرسشنامه ها در پایان 3 ماه توسط معلمان و در پایان 6 ماه توسط دانش آموزان تکمیل شد. اطلاعات با استفاده از نرم افزار spss مورد بررسی قرار گرفت. از آزمونهای آماری توصیفی،paired-t و t مستقل برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.
    یافته ها
    سازه منافع درک شده در زمینه پیشگیری از بیماری های قلبی عروقی برای معلمان به طور معناداری تغییر کرد(<0.01p). عملکرد دانش آموزان گروه مداخله نسبت به گروه شاهد در پایان پژوهش به طور معناداری در زمینه پیشگیری از بیماری های قلبی-عروقی تغییر کرد.
    نتیجه گیری
    مداخله آموزشی از سنین پایین با استفاده از مدلHBM از طریق معلمین بر روی دانش آموزان، می تواند به عنوان عامل تاثیرگذار در کاهش عوامل خطر بیماری های قلبی عروقی در معلمان و دانش آموزان به کار رود.
    کلید واژگان: معلمان, دانش آموزان, بیماریهای قلبی عروقی, مدل اعتقاد بهداشتی, عملکرد}
    Rahmat Chatripour, Davoud Shojaeizadeh *, Azar Tol, Kourosh Sayehmiri, Abolghasem Asfeia, Fatemeh Kia
    Introduction
    Cardiovascular diseases are the leading cause of morbidity, mortality and disability around the world. Education based on training models such as the health belief model is one of the most basic methods of prevention of diseases. The present study was conducted to determine the impact of teacher education based on the HBM model on promoting knowledge, attitude and performance of students in prevention of cardiovascular diseases.
    Method
    This interventional study was conducted on 78 first grade high school teachersand 467 of their students in the city of Dehloran during 2013-2014. Teachers were divided into two groups of intervention (n=41) and control (n=37) and students were also divided into two groups of intervention (n=249) and control (n=218). Intervention group teachers participated in 6 planned educational sessions based on the HBM model using teaching aids. Teachers completed questionnaires after 3 months and students after 6 months. Data was analyzed by SPSS software through descriptive tests, paired-t test and independent t-test.
    Findings: The perceived benefits structure significantly changed for teachers in the prevention of cardiovascular disease (p
    Conclusion
    Educational intervention can be used as an effective factor in reducing risk factors of cardiovascular diseases in teachers and students through the HBM model from low ages.
    Keywords: Teachers, students, cardiovascular diseases, HBM model, performance}
  • نرگس امینی*، حمید صالحی نیا، ابوالقاسم اصفیا، محسن امینی
    زمینه و هدف
    سوانح ترافیکی از علل عمده مرگ و ناتوانی است که مصدومان آن نیازمند امدادرسانی می باشند. امدادگران جاده ای که مراقبت از مصدومان جاده ای را بر عهده دارند، بدلیل حضور مکرر در سوانح دلخراش، در معرض خطر ابتلا به اختلالات روانی می باشند. بررسی وضعیت روانی امدادگران جهت اعمال حمایت های روانی ضروری می باشد، از این رو این مطالعه با هدف اصلی مقایسه ی وضعیت اضطراب، استرس و افسردگی در دو گروه از امدادگران فعال و غیرفعال (منظور از امدادگران غیر فعال، امدادگرانی است که در دوره ی مقدماتی و دوره ی چهل ساعته آموزش دیده اند ولی اصلا در پایگاه های جاده ای جهت امدادرسانی حاضر نشده اند) در سوانح ترافیکی جمعیت هلال احمر شهرستان کرج انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    این مطالعه توصیفی-تحلیلی-مقایسه ای به صورت مقطعی در سال نود و یک، بر روی دو گروه از امدادگران غیرفعال و فعال سوانح ترافیکی جمعیت هلال احمر شهرستان کرج صورت گرفت. پس از هماهنگی با مسئولین مربوطه، داده ها با استفاده از پرسشنامه ی دوبخشی شامل اطلاعات فردی و پرسش نامه ی استاندارد (Depression، Anxiety and Stress Scale) DASS-21 جمع آوری و وارد نرم افزار spss16 گردید و با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و طی آزمون های آماری کای دو و آنوا و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    یافته های این پژوهش نشان می دهد که تفاوت معناداری بین وضعیت اضطراب، استرس و افسردگی در دو گروه از امدادگران یافت نشد (05/0P>) همچنین در بررسی ارتباط بین وضعیت روانشناختی با سن، تاهل، سابقه کار و تحصیلات در دو گروه، فقط ارتباط میان تاهل و استرس در امدادگران غیرفعال معنادار بود (05/0P<).
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد علاوه بر امدادگران سوانح ترافیکی، امدادگران غیرفعال نیز نیازمند توجه بیشتر و انجام برنامه های حمایت روانی و غربالگری اختلالات روانی می باشند؛ همچنین انجام مطالعات مشابه و در سطح وسیعتر توصیه می شود.
    کلید واژگان: افسردگی, اضطراب, استرس روانشناختی, سوانح ترافیکی, هلال احمر}
    N. Amini*, H. Salehinia, A. Asfeia, M. Amini
    Background
    Traffic accidents are major result of death and disability that their victims need relief; Relief worker who do this, are at risk of psychological disorder because of Overwhelming accident and rescue work-related stress. It is necessary to be evaluated their psychological status for giving them psychological support. This study was conducted to compare the mental state in active and inactive relief workers in traffic accident in Karaj red cross in1391.
    Methods
    This descriptive-analytic cross-sectional study was done among both of active and inactive relief worker in traffic accident in Karaj red cross. Data collection tool were demographic questionnaire and Standard questionnaire for measuring depression, anxiety and stress. Collected data was analysed by SPSS16.
    Results
    Result showed that there is no significant difference between mean of depression, stress and anxiety score in both of them(P>0.05), also there is no significant relationship between psychological status with age, educational level, work backward and marital status; but stress and marital status in inactive group was significant(P<0.05).
    Conclusion
    It appears besides traffic accident relief worker, inactive relief worker need more attention and scale up psychological support programs and psychological disorder screening. Also it is proposed to do similar study in larger scale.
    Keywords: Anxiety, Accidents, Depression, Physiological, Red cross, Stress, Traffic}
  • ابوالقاسم اصفیا، کمال اعظم، اکبر بابایی حیدر آبادی، حمیدرضا گیلاسی، زهرا قانعی، علیرضا داریانی، زهره کربلایی، هیلدا نور معبودی
    زمینه و هدف
    بیش از 70 درصد زنان باردار در ایران به دلایل غیر ضروری خواستار انجام سزارین هستند. در صورتی که تنها 15 درصد زایمان ها نیاز به مداخله درمانی سزارین دارد. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر آموزش بهداشت بر میزان آگاهی و نگرش زنان تهرانی در مورد سزارین بود.
    مواد و روش ها
    این پژوهش مداخله ای از نوع قبل و بعد بود که بر روی 64 نفر از زنان باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی و درمانی مناطق 16 و 17 شهر تهران، در سال 1389 انجام شد. ابتدا آگاهی و نگرش افراد بوسیله پرسشنامه ارزیابی گردید و سپس مداخله انجام شد. مداخله شامل آموزش حضوری به روش سخنرانی و یک جزوه آموزشی بود. آگاهی و نگرش افراد پس از 2 هفته به وسیله همان پرسشنامه ارزیابی گردید. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از آزمون مربع کای و تی زوجی مورد تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    میانگین نمره آگاهی افراد مورد بررسی قبل از مداخله آموزشی 7/5± 6/46 و بعد از مداخله آموزشی 86/5± 54 بود؛ که از نظر آماری معنی دار می باشد (001/0>P). همچنین میانگین نمرات نگرش زنان قبل و بعد از مداخله آموزشی به ترتیب 04/7±6/47 و 8/5±5/49 بود ولی این میزان افزایش از نظر آماری معنی دار نبود (24/0p=).
    نتیجه گیری
    برگزاری دوره های آموزشی هادر کنار روش های مداخله ای مبتنی بر نظریه ها و الگوهای آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت، می تواند گامی موثر در کاهش میزان سزارین و در نتیجه ارتقاء سطح سلامت مادران و نوزادان باشد.
    کلید واژگان: سزارین, آگاهی, نگرش, آموزش}
    Abolghasem Asfia, Kamal Azam, Akbar Babaei Heydarabadi, Hamid Reza Gilasi, Zahra Ghanei, Alireza Dariyani, Zohreh Karbalaei, Hilda Normabodi
    Background
    More than 70 percent of pregnant women in Iran demand unnecessary cesarean. Although just 15% of cesarean sections required to intervention. Also, according to World Health Organization, acceptable cesarean rate can be up to 15%.
    Materials And Methods
    This study is an intervention type before and after that on 64 pregnant women referred to health centers in areas 16 and 17 in Tehran in 2010. First, knowledge and attitude was assessed by questionnaire and then the intervention was conducted. The intervention was included education lectures and an educational pamphlet. Knowledge and attitude was assessed after 2 weeks by the same questionnaire. After collecting the data were analyzed using statistical software SPSS-16.
    Results
    Mean age was 26±5/45 years and 75 and 73.4 percent of them were women and their spouses in order to graduate with a degree of guidance. Jobs more than 95 percent of them were housewives and 50% of their husbands were worker. 31% of them were unwanted pregnancy. Average score of knowledge about training before 46/6±5/7 and after the educational intervention was 54±5/86. This increase is statistically significant. The attitude scores of women before and after the educational intervention was 47/6±7/4 and 49/5 ±5/8, respectively, but this increase was not statistically significant.
    Conclusion
    Management of training courses beside interventional procedures based on theories and models of health education and health promotion will be effective step in reducing the cesarean rate as well as promoting the level of health mothers and their children.
    Keywords: Knowledge, attitude, educational intervention, cesarean}
  • آذر طل، کمال اعظم، سیما اسمعیل شهمیرزادی، داود شجاعی زاده، بهرام محبی، ابوالقاسم اصفیاء، حامد رضاخانی
    زمینه و هدف
    دیابت بیماری مزمنی است که با عوارض پیچیده و استرس های قابل ملاحظه همراه است. در این میان توانمند سازی یک شاخص مهم در تطابق با بیماری در افراد دیابتی است که به بیماران برای کشف و استفاده از حداکثر توانایی خود به منظور مدیریت بیماری کمک می نماید. در این راستا، هدف این پژوهش تعیین ارتباط بین توانمندی با اتخاذ رفتارهای خود مدیریتی بیماران دیابتی نوع 2 و عوامل موثر بر آن در بیمارستان های تابعه دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1389 می باشد.
    روش کار
    این پژوهش یک مطالعه مقطعی است که در سال1390-1389 در مدت زمان 9 ماه انجام گردید. حجم نمونه 688 نفر و نمونه گیری به روش مستمر (متوالی) بوده است. در این مطالعه از پرسش نامه ای شامل سه بخش اطلاعات دموگرافیک، ابزار استاندارد شده سنجش توانمندی (28 سوال) و ابزار استاندارد شده رفتارهای خودمدیریتی بیماران دیابتی نوع 2 (35 سوال) استفاده گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss نسخه 18 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    درصد پاسخگویی در این مطالعه 100 درصد بود. میانگین سنی شرکت کنندگان در مطالعه 22/8 ± 41/54 سال بود. توانمندی در افراد مورد مطالعه با متغیرهای سطح تحصیلات (006/0 p=) و سن (009/0 p=) ارتباط معنی داری را نشان داد. همچنین رابطه بین خودمدیریتی و متغیرهای سن (001/0> p)، سطح تحصیلات (001/0 p <)، وضعیت تاهل (04/0 p=) و سال های سپری شده با دیابت(004/0 p=) نیز معنی دار بود. به علاوه بین میزان توانمندی بیماران دیابتی نوع 2 با اتخاذ رفتارهای خودمدیریتی ارتباط خطی و مستقیم وجود دارد (001/0 p <، 28/0 r=).
    نتیجه گیری
    باتوجه به یافته های حاصل، بیماری دیابت نوع 2، نیازمند مداخلات آموزشی مبتنی بر توانمند سازی برای ارتقاء رفتارهای خودمدیریتی در راستای به حداقل رساندن عوارض و نهایتا«کاهش مرگ ومیر می باشد.
    کلید واژگان: توانمندی, خودمدیریتی, دیابت نوع 2}
    Azar Tol, Kamal Azam, Sima Esmaeil Shahmirzadi, Davoud Shojaeizadeh, Bahram Mohebbi, Abolghasem Asfia, Hamed Reza Khani
    Background
    Diabetes mellitus as a chronic disease is associated with complications and stress. Empowerment as a coping index in health issues can be helpful among diabetic patients. In this study, we aimed to determine empowerment and adoption of self-management behaviors and its related factors among type 2 diabetic patients referring to hospitals affiliated to Tehran University of Medical Sciences during 2010.
    Methods
    This study was a cross-sectional research conducted during a 9 months period (2010-2011). A total of 688 samples were selected by random sampling. A questionnaire consisting of three parts including socio-demographic and health related data, diabetes empowerment scale (28 items), and diabetes self- management instrument (35 items) was used. Collected data was analyzed by SPSS software version 18 with using parametric and nonparametric tests.
    Results
    Response rate was 100 %. Mean age of participants was 54.41± 8.22 (Mean ± SD). Study findings showed that empowerment had significant relation between level of education (p=0.006) and age (p=0.009). Self- management and some variables such as age (p < 0.001), level of education (p < 0.001), marital status (p=0.04) and disease duration (p=0.004) had significant relationship. Also, Pearson correlation coefficient showed that empowerment had reverse and linear relation with adoption of self-management behaviors among type 2 diabetic patients. Thus, by increasing empowerment score, adoption of self-management behaviors is increased (r = 0.28, p < 0.001).
    Conclusion
    Regarding to relation between empowerment and adoption of self-management behaviors, focusing on planning empowerment based interventions has been more highlighted. It seems these strategies can be helpful in decreasing complications and mortality.
    Keywords: Empowerment_Self_management_Type 2 diabetes}
  • کاربرد مدل اعتقاد بهداشتی در پیشگیری از حاملگی های ناخواسته در زنان مورد بررسی تحت پوشش منطقه بهداشت جنوب تهران
    ابوالقاسم اصفیاء، داوود شجاعی زاده
    مطالعات انجام شده در جهان حاکی از آن بوده است که بالاترین نرخ رشد جمعیت مربوط به فقیرترین کشورهاست. در حالی که بیش از %90 افزایش جمعیت جهان مربوط به کشورهای در حال توسعه می باشد، این کشورها بدلیل محدودیت منابع اقتصادی و طبیعی قادر به تامین نیازهای مربوط به مسکن، آموزش، اشتغال و خدمات بهداشتی و درمانی جامعه نخواهند بود. در کشورهایی که دارای میزان موالید بالا هستند، میزان مرگ و میر مادران، شیرخواران و اطفال در سطح بالا، امید به زندگی کوتاه، اقدام به سقط جنین های غیر بهداشتی در سطح وسیع و نهایتا وضعیت بهداشتی نامناسب می باشد. تحقیق سراسری اداره کل بهداشت خانواده وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در سال 1378 میزان حاملگی های ناخواسته را 22.6 درصد کل بارداری ها گزارش نموده است که با توجه به جوان بودن جمعیت و استعداد بالقوه آن جهت افزایش باروری، کنترل بارداری های ناخواسته امری اجتناب ناپذیر می باشد. این تحقیق به روش مداخله ای می باشد. در این بررسی مدل اعتقاد بهداشتی HealthBelif model جهت آموزش پیشگیری از حاملگی های ناخواسته به زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی دولتی تحت پوشش منطقه بهداشت جنوب تهران بکار گرفته شد. فلسفه مدل اعتقاد بهداشتی مبتنی بر این است که، آموزشهایی منجر به ایجاد رفتار و یا تغییر در رفتار فراگیران می گردند که دارای چهار ویژگی باشند اولا انجام رفتار بهداشتی مورد نظر برای آنان دارای فایده یا فوایدی از جنبه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی باشد، ثانیا آموزش دهندگان باید موانع موجود برای فراگیران اعم از فردی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و خانوادگی جهت اتخاذ رفتارهای بهداشتی را شناسایی و بر طبق آن برنامه ریزی کنند، ثالثا برنامه های آموزشی بایستی قادر باشند در مورد عوارض و خطرات ناشی از عدم انجام رفتارهای بهداشتی اعم از اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی، در فراگیران حساسیت لازم را ایجاد کنند و رابعا جهت اتخاذ رفتارهای بهداشتی لازمست علاوه بر سایر موارد مذکور، از راهنماهایی برای عمل شامل توصیه های کارکنان مراکز بهداشتی- درمانی، پزشک معالج، وسایل ارتباط جمعی، پوستر، پمفلت و کارتهای بخاطر آورنده نیز استفاده شود.
    نمونه مورد پژوهش شامل تعداد 1600 نفر زنان شوهردار تحت پوشش 15 مرکز بهداشتی درمانی جنوب تهران بود که بطور تصادفی از میان 42195 نفر کل زنان تحت پوشش انتخاب گردیدند. ابزار گردآوری یافته ها، پرسشنامه ای حاوی 67 سوال بود که در دو بخش شامل اطلاعات فردی و سوالات مربوط به اطلاعات، نگرشها و رفتارهای بهداشتی آنان بود. به منظور دستیابی به اهداف پژوهش، اطلاعات بدست آمده مورد ارزیابی آماری قرار گرفت. بر مبنای یافته های بدست آمده، یک برنامه آموزشی بر مبنای مدل اعتقاد بهداشت طراحی گردید. نمونه های مورد بررسی به دو گروه آزمایشی و شاهد تقسیم گردیدند. افراد گروه آزمایشی توسط برنامه آموزشی تهیه شده تحت آموزش قرار گرفتند و پس از سپری شدن مدت 6 ماه از اتمام آموزش به گروه آزمایشی، میزان وقوع حاملگی در دو گروه آزمایشی و شاهد تعیین و مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نهایی حاکی از آن بود که میزان کل حاملگی های صورت گرفته در افراد گروه آزمایشی 30 درصد کمتر از گروه شاهد بود، همچنین میزان حاملگی ناخواسته در زنان گروه آزمایشی بمیزان 11.5 درصد در مقایسه با گروه شاهد کاهش داشت که نشان دهنده تاثیر مدل آموزشی اعتقاد بهداشتی بوده است.
    کلید واژگان: حاملگی ناخواسته, مدل اعتقاد بهداشتی}
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال