ابولقاسم روحی
-
این پژوهش در راستای یک طرح تحقیقاتی در رودخانه تجن در طی سالهای 1401-1400 به اجرا در آمد. نمونه برداری در 7 ایستگاه مطالعاتی شامل 1) سد انحرافی ساری 2) ماهفروز محله 3) پنبه چوله 4) سوته 5) فرح آباد 6) خروجی سد لاستیکی 7) مصب رودخانه صورت گرفت. هدف از این تحقیق شناسایی، پراکنش و تنوع گونه ای ماهیان و فراوانی آنها در رودخانه تجن می باشد. در مجموع 2454 عدد ماهی مورد بررسی قرار گرفتند که متعلق به 15 خانواده، 23 جنس و 27 گونه شناسایی شدند که شامل خانواده های Acipenseridae، Atherinidae، Clupeidae، Cobitida، Cyprinidae، Gastrosteidae، Gobiidae، Leuciscidae،Mugilidae،Poecillidae ، Percidae، Petromyzonida ، Xenocyprinidae ، Acheilognathidae و Syngnathidae می باشند. در این تحقیق تنوع گونه ای از قسمت بالا دست رودخانه به سمت پایین دست رودخانه افزایش داشت. بر اساس شاخص بریلیون کمترین تنوع گونه ای در ایستگاه پنبه چوله با 415/1 و بیشترین آن در ایستگاه مصب رودخانه با 989/2 بوده است. اختلاف معنی داری از نظر تنوع گونه ای در ایستگاه های مختلف وجود داشت (05/0>p). میانگین شاخص های بریلیون و شانون بدست آمده در بالادست سد لاستیکی کمتر از پایین دست سد بوده است که اثرات سد لاستیکی بر روی جوامع ماهیان را نشان می دهد. نتایج این تحقیق نشان داد که سد انحرافی و سد لاستیکی به منزله یکی از عوامل فیزیکی و انسان ساخت توانسته است در تنوع گونهای ماهیان بالادست و پایین دست رودخانه تاثیر بگذارد بنابراین احیای رودخانه بمنظور بازسازی ذخایر ماهیان رودکوچ ضروری می باشد.
کلید واژگان: ماهیان, تنوع گونه ای, پراکنش, رودخانه تجن, مازندرانThis research is a part of the studies that have been carried out in line with a research plan in Tajen river since 2020-2021. Sampling was done in 7 study stations, including 1) Sari diversion dam, 2) Mahfroz Mehaleh 3) Panbeh Chole 4) Soteh 5) Farah Abad 6) after dam outlet 7) river estuary. The purpose of this research is to investigate the identification, distribution and diversity of fish species and their abundance in different sampling stations. A total of 2,454 fish were examined, belonging to 15 families, 25 genera and 28 species were identified, which include the families Acipenseridae, Atherinidae, Clupeidae, Cobitida, Cyprinidae, Gastrosteidae, Gobiidae, Leuciscidae, Mugilidae, Poecillidae, Percidae, Petromyzonida, Xenocyprididae, Acheilognathidae and Syngnathidae. The largest diversity of species belongs to the Leuciscidae. In this research, the species diversity increased from the upstream to the downstream of the river. According to the Brillion,s index (BI), the lowest BI was in station 3 with 1.415 and the highest in station 7 with 2.989. There was a significant difference in terms of BI in different stations (p<0.05). The average Brillion and Shannon indices obtained in the upstream of the rubber dam were much lower than the downstream of the rubber dam, which shows the effects of the dams on fish communities. The results of this research showed that the diversion dam and the rubber dam as one of the physical and man-made factors have been able to affect the diversity of fish species upstream and downstream of the river, so river restoration is necessary in order to restore anadromous fish stocks.
Keywords: Fishes, Diversity Index, Distribution, Tajen River, Mazandaran -
این پژوهش در راستای برنامه انتقال آب دریای خزر به فلات مرکزی در سواحل جنوبی دریای خزر و منطقه گهرباران در سال 93-1392 انجام شد. هدف از این مطالعه بررسی روابط بین برخی پارامترهای فیزیکی- شیمیایی آب و رسوبات بستر با پراکنش، تراکم و زی توده گونه های مختلف از راسته دوجورپایان (Amphipoda) در نیم خط ها، عمق، ایستگاه و فصول می باشد. در مجموع، یک گونه Niphargoides caspius از خانواده Gammaridae و 4 گونه Stenogammarus similis، Stenogammaus macrurus، Stenogammarus carausui و Stenogammarus compresus از خانواده Pontogammaridae شناسایی شدند. نمونه برداری به صورت ماهانه و در 8 ایستگاه در اعماق 5، 10 و 15 متر در 2 نیم خط عرضی عمود بر ساحل صورت پذیرفت. در مجموع، 15118 عدد از دوجورپایان شمارش که بیشترین فراوانی (68%) متعلق به گونه S. compresus و کمترین فراوانی (%2) متعلق به گونه N. caspius بود. درکل، میانگین (±خطای معیار) فراوانی و وزن توده زنده (زی توده) دوجورپایان در طول دوره به ترتیب 08/14±128 عدد در مترمربع و 01/0±15/0 گرم در مترمربع به دست آمد. بر اساس آزمون اسپیرمن، فراوانی گونه S. carausui، S. macrurus و S. similis با دانه بندی رسوبات (شن) رابطه معنی داری داشت (01/0>p). آنالیز چند متغیره خوشه ای براساس ضریب همبستگی اسپیرمن بر روابط بین میزان تراکم و زی توده گونه های مختلف دوجورپایان با برخی از پارامترهای محیطی، اندازه ذرات و مواد آلی رسوبات بستر نشان داد که اعضاء این گروه با منطقه ای دارای بستری از جنس شن و اکسیژن محلول همبستگی بیشتری دارند که مربوط به خاستگاه اکولوژیک این گروه از موجودات می باشد.
کلید واژگان: فراوانی, زی توده, دوجورپایان, گهرباران, دریای خزرThis study was carried out in line with the Caspian Sea Central Plateau Water Transmission Program in the southern shores of the Caspian Sea and Goharbaran region in 2013-2014. Sampling was carried out monthly at 8 stations at depths of 5, 10 and 15 meters in 2 transects. The purpose of this study was to investigate the relationships between some physico-chemical parameters of water and TOM (total organic matter), distribution, abundance and biomass of different species of Amphipoda in half-lines, depths, stations and seasons. Overall, one species of Niphargoides caspius from the Gammaridae and four species of Stenogammarus similis, Stenogammaus macrorus, Stenogammarus carausuii and Stenogammarus compenus of Pontogammaridae were identified. A total of 15118 individuals of the benthic organisms were counted, in which, S. compresus and N. caspius with 68 and 2 percentages, respectively. Overall, the mean (± standard error) density and biomass of benthic organisms during the period were 128±14.08 ind.m-2 and 0.15±0.01 g.m-2, respectively. According to Spearman test, density of S. carausuii, S. macrorus and S. similis was significantly correlated with sedimentation (sand) (p<0.01). Multivariate cluster analysis based on Spearmanchr('39')s correlation coefficient on the relationship between density and biomass of different species of Amphipoda with some environmental parameters, grain size and total organic matter (TOM) of bed sediments showed that the members of this group belonged to a sand bed and dissolved oxygen are more strongly correlated in which could be due to ecological origin of Amphipoda groups.
Keywords: Density, Biomass, Amphipoda, Goharbaran, Caspian Sea -
این مطالعه در بخش جنوب شرقی دریای خزر در سواحل مازندران و در منطقه گهرباران در سال 1393-1392 به اجرا درآمد. نمونه برداری بصورت ماهانه و در 8 ایستگاه صورت پذیرفت. در مجموع 157 گونه فیتوپلانکتون، 10 گونه از زیوپلانکتون و 24 گونه از ماکروبنتوز شناسایی گردید. اختلاف معنی داری از نظر تراکم و زی توده بین گروه های زیستی در ایستگاه های مختلف وجود داشت (05/0>p). بررسی مقایسه تراکم و زی توده فیتوپلانکتون در فصول مختلف نشان داد که از بهار تا زمستان دارای روند افزایشی بوده است اما در مقابل میزان تراکم و زی توده زیوپلانکتون دارای روند کاهشی بوده است. نتایج حاصل از آنالیز چند متغیره ضریب همگونگی پیرسون و آنالیز چند متغیره مولفه های اصلی در ماه های مختلف نشان داد که از نظر زی توده بیشترین همبستگی بین فیتوپلانکتون و زیوپلانکتون با 943/0 بدست آمد اما از نظر تراکم بیشترین همبستگی بین زیوپلانکتون و شانه دار بود و این امر می تواند به دلیل ساختار فیزیولوژیک و شرایط اکوبیولوژیک آن ها باشد. نتیجه گیری این که روابط اکولوژیک بین گروه های زیستی می تواند به دلیل تغییرات تراکم، زی توده، تنوع گونه ای، پارامترهای محیطی، شکارچی، تغییرات فصلی، رفتار تغذیه ای و آلودگی های زیست محیطی باشد.
کلید واژگان: فیتوپلانکتون, زئوپلانکتون, شانه دار, ماکروبنتوز, دریای خزرThis study was carried out at the southeast of the Caspian Sea on the shores of the Goharbaran region during 2013-2014. Sampling was repeated monthly in eight stations. A total of 157 species of phytoplankton, 10 species of zooplankton and 24 species from macro invertebrate were identified. There were significant differences based on abundance and biomass among different biological groups in various stations (p<0.05). Comparing the abundance and density of phytoplankton in different seasons showed that there was an increasing trend in phytoplankton from spring to winter, whereas the abundance and biomass of zooplankton showed a decreasing trend. The results of the multivariate statistical analysis, Pearson correlation coefficient and Principal Component Analysis (PCA) in different months showed that the biomass of phytoplankton and zooplankton had the highest correlation (0.943), whereas the abundance of zooplankton and jelly comb had the highest correlation which could be due to their physiological structure and ecobiological conditions. In conclusion, ecological relationships among biological groups can be due to the abundance and biomass changes, species diversity, environmental parameters, predator, seasonal changes, feeding habits and environmental pollutions.
Keywords: Phytoplankton, Zooplankton, Jelly comb, Macrobenthos, Caspian Sea -
این تحقیق با هدف بررسی تغذیه شانه دار Mnemiopsis leidyi از زئوپلانکتونهای حوضه جنوبی دریای خزر در سال 1388 انجام گرفت. بدین منظور جمع آوری نمونه های شانه دار از لایه های سطحی آب حوزه جنوبی دریای خزر در منطقه خزر آباد با تور پلانکتون (500 میکرون) صورت گرفت. آزمایشات درسه تیمار دمایی 18>، 22-18 و 22-25 درجه سانتیگراد و در 14 آکواریوم براساس تنوع گونه ای زئوپلانکتون (چهار گروه زئوپلانکتون) بمدت 70 روز با شرایط شوری آب دریای خزر انجام شد. در این تحقیق برای تغذیه شانه دار leidyi Mnemiopsis چهار گروه از زئوپلانکتون شامل سخت پوستان (Acartia tonsa و کشتی چسب Balanus sp.)، روتیفر (Branchionus sp.)، کلادوسرا (Podon polyphemoides) و لارو زئوبنتوز Hypania sp. و Nereis sp. انتخاب گردید. غذادهی هر 8 ساعت و به تعداد 9000-7000 عدد در لیتر زئوپلانکتون بود. بررسی میزان تغذیه شانه دار از زئوپلانکتون در تمامی آکواریوم ها قبل و بعد از غذادهی بصورت کیفی و کمی انجام شد. نتایج نشان دادند که در بین غذاهای زئوپلانکتونی داده شده به شانه دار، بطور متوسط بیشترین میزان مصرف غذا در درجه حرارت 25-22 درجه سانتیگراد بود که بترتیب از گروه سخت پوستان یعنی کشتی چسب ها (1/98 درصد)، روتیفرها (95 درصد) و پاروپایان (90 درصد) صورت گرفته است. ارجحیت غذایی شانه دار از زئوپلانکتون در محیطی که دارای غذای زئوپلانکتونی گروه پاروپایان، نوزادان آنها و زئوبنتوزها بودند نسبت هضم غذا توسط شانه دار از گروه پاروپایان و Nereis sp. بترتیب 38-34 و 27 درصد بود. داده ها نشان داد که گرایش غذایی شانه دار بعد از نوزاد کشتی چسب ها به مرحله بالغ زندگی و نوزاد A. tonsa مثبت بود در حالیکه گرایش به لارو Nereis sp. منفی می باشد.
کلید واژگان: leidyi Mnemiopsis, ارجحیت غذایی, شاخص اهمیت نسبی غذا, زئوپلانکتون, دریای خزرThe aim of study was Mnemiopsis leidyi’s feeding on zooplankton in the southern Caspian Sea. For this purpose, collecting of ctenophores from surface waters of Khazarabad area were done with a plankton net (500 microns) in 2009 Experiments had done under <18, 18-22 and 22-25oC for 70 days trial in 14 aquaria based on diversity of zooplankton (4 zooplankton groups) with salinity condition of Caspian Sea. 4 species of Caspian Sea zooplankton included: Copepod (Acartia tonsa), Rotifer (Branchionus sp.), Cladocera (Podon polyphemoides) and invertebrate benthic larvae (Hypania sp. and Nereis sp.) were collected. Feeding carried out by each 8 hours interval with 7000-9000 individuals. Zooplankton diets of the comb jelly were analyzed on quantity and quality of each feeding rate in all levels of treatments. Laboratory experiments of M. leidyi feeding showed that among different diet exposed to these animals, maximum tendency and digestion were occurred in 22-25oC from Balanide (Balanus sp., 98.1%), Rotifer (95%) and Copepods (90%), respectively. Balanus supposed to be the favorite food item with 98% digestion and Rotifers were the second group after Balanide in M. leidyi diet. Copepods included juvenile, adults and nauplii consisted 34-38% of food item in M. leidyi diet in which benthic larvae was only 27%. Electivity of M. leidyi to Balanide and Copepods adults and Nauplii (A. tonsa) being considered positively while to Nereis sp. was negative.Keywords: Mnemiopsis leidyi, Electivity index, Relative Index of Importance, Zooplankton, Caspian Sea -
شانه دار Mnemiopsis leidyi به شاخه Ctenophora و راسته Lobata تعلق دارد و بومی سواحل اقیانوس اطلس واقع در آمریکای شمالی و جنوبی با دامنه پراکنشی از عرض جغرافیایی40 درجه شمالی تا 40 درجه جنوبی است. با توجه به اینکه هر گونه برنامه ریزی در جهت مبارزه با شانه دار در دریای خزر مستلزم داشتن اطلاعات کافی در زمینه تغییرات و میزان توده زنده و پراکنش این جانور مهاجم می باشد، مطالعات متعددی در خصوص پراکنش شانه دار در دریای خزر تاکنون انجام گرفته است. نمونه برداری از M. leidyi در 68 ایستگاه واقع در آبهای ساحلی کشورهای ایران، جمهوری آذریایجان، روسیه و ترکمنستان تا عمق 100 متر از اول فروردین ماه تا ششم اردیبهشت ماه 1381 با استفاده از شناور تحقیقاتی Issledovaetal Kaspiya انجام شد. نمونه برداری با تور پلانکتون با چشمه 500 میکرون و قطر دهانه 50 سانتیمتر صورت گرفت. نمونه برداری از شانه دار در ایستگاه های کم عمق (کمتر از 50 متر) از کف تا سطح آب و در بقیه ایستگاه های از عمق 50 متر تا سطح بود. از دماسنج برگردان و سی شی دیسک بترتیب برای اندازه گیری دما و شفافیت آب استفاده شد. دمای سطح آب دریا طی زمان نمونه برداری بین 6/6 تا 6/15 درجه سانتیگراد و در بستر دریا بین 5/7 تا 16 درجه سانتیگراد در نوسان بود. بیشترین دما در منطقه شرقی آبهای ایران ثبت شد. در خزر جنوبی میانگین دما در سطح و عمق آب بترتیب 24/13 در 79/11 درجه سانتیگراد و در خزر میانی بترتیب 9/9 و 1/9 درجه سانتیگراد بود. میانگین دما در سطح آب در آبهای ساحلی ایران، ترکمنستان، جمهوری آذربایجان و روسیه بترتیب 0/1± 70/13، 3/1± 69/12، 3/1± 98/11 و 5/0± 6/6 بود. طی زمان نمونه برداری لایه توموکلاین مشاهده نگردید. میانگین درجه حرارت آبهای ساحلی ایران بیشتر از سایر مناطق دریای خزر و شفافیت آب از 2 تا 17 متر متغیر می باشد. زیتوده M. leidyi در آبهای سواحل ایران بیشتر از سایر مناطق دریای خزر بود چنانچه در فصل بهار میانگین زیتوده M. leidyi در دریای خزر 38/21 گرم بر مترمربع بود. حداکثر زیتوده M. leidyi در اطراف رودخانه سفیدرود با 42/108 گرم بر مترمربع و حداکثر فراوانی در آبهای ساحلی جمهوری آذربایجان با 2996 عدد بر مترمربع بود. میانگین زیتوده M. leidyi در واحد حجم 93/0± 81/0 گرم بر مترمکعب و میانگین فراوانی آن 37± 3/21 عدد بر مترمکعب محاسبه شد. بیشترین میزان زیتوده و فراوانی در واحد حجم در آبهای ایران مشاهده شد.
براساس نتایج این مطالعه و سایر مطالعات انجام گرفته از پراکنش و جمعیت M. leidyi در دریای خزر توسط Kideys و Moghim در سال 2003؛ روحی و همکاران در سال 1382 و باقری و همکاران در سال 1382 بنظر می رسد که سواحل ایران در تمام طول سال شرایط مناسبی برای زیست M. leidyi را دارا می باشند، بیشتر تحت تاثیر اثرات نامطلوب تهاجم شانه دار قرار خواهند گرفت و ضروری است که در استراتژی مبارزه با شانه دار این مناطق بیشتر مورد توجه قرار گیرند.کلید واژگان: شانه دار, Mnemiopsis leidyi), دریای خزر, ایرانIn this study, spatial distribution of the invasive ctenophore Mnemiopsis leidyi in the littoral waters of the Caspian Sea was evaluated using data collected at stations during the spring 2002 cruise. The average and maximum biomass of M.leidyi were 21.38 and 108.42gwet weight per m2, respectively. The average biomass of M.leidyi was 32.6g wet weight per m2 in the Iranian coastal waters whereas it was 24.99, 9.83 and 0.9g met weight per m2 in Azerbaijan, Turkmenistan, and Russia respectively. The maximum size of the ctenophore was 16-20mm, and the bulk of individuals (97.2%) were smaller than 10mmin length.Keywords: MNEMIOPSIS LEIDY, Caspian Sea, Iran
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.