به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

احمد آریافر

  • مونس هنرمند*، احمد آریافر، مجید مهجوره
    در این گزارش، برای اولین بار، سنتز نانوذرات اکسید نیکل (NiO) بواسطه عصاره گیاه کما انجام شد. برای ساخت نانوذرات اکسید نیکل از هیچ ماده احیاکننده شیمیایی، پایدار کننده سمی و حلال خطرناکی استفاده نشد و تمام مراحل ساخت در یک شرایط سبز و ملایم صورت پذیرفت. برای تعیین نوع فاز و مورفولوژی نانوذرات اکسید نیکل بیوسنتز شده از آنالیز پراش اشعه ایکس (XRD) و میکروسکوپ الکترونی روبشی نشر میدانی (FE-SEM) استفاده شد. پس از بررسی نتایج شناسایی ها، به منظور برداشتن گامی جهت حفظ محیط زیست، نانوذرات اکسید نیکل بیوسنتز شده به عنوان فوتوکاتالیست موثر برای تخریب رنگ آلی بروموتیمول بلو مورد استفاده قرار گرفت. در این تحقیق، برای فعال کردن فوتوکاتالیست اکسید نیکل از لامپ UV استفاده شد. درصد تخریب رنگ بروموتیمول بلو در مدت زمان 3 ساعت به 08/77 رسید. برای ارزیابی امکان سنجی استفاده از نانوفوتوکاتالیست اکسید نیکل در صنعت، تخریب بروموتیمول بلو بر روی فاضلاب واقعی انجام و نتایج موفقیت آمیز حاصل شد.
    کلید واژگان: نانوذرات اکسید نیکل, سنتز سبز, فوتوکاتالیست, رنگ آلی
    Moones Honarmand *, Ahmad Aryafar, Majid Mahjoore
    In this report, for the first time, the synthesis of nickel oxide nanoparticles (NiO) was carried out by the extract of Ferula plant. No chemical reducing agents, toxic stabilizers, or dangerous solvents were used for the synthesis of nickel oxide nanoparticles, and all fabrication steps were carried out in a green and mild conditions. X-ray diffraction analysis (XRD) and field emission scanning electron microscope (FE-SEM) were employed to determine the phase type and morphology of biosynthesized nickel oxide nanoparticles. After characterization, in order to take a step to protect the environment, biosynthesized nickel oxide nanoparticles were utilized as an effective photocatalyst for the degradation of bromothymol blue as an organic dye. In this manner, a UV lamp was used to activate the nickel oxide photocatalyst. The degradation percentage of bromothymol blue dye reached %77.08 within 3 hours. To evaluate the feasibility of using nickel oxide nanophotocatalyst in industry, the degradation of bromothymol blue was performed on real wastewater and successful results were obtained.
    Keywords: Nickel oxide nanoparticles, Green synthesis, Photocatalyst, Organic Dye
  • M. Mahjoore, A. Aryafar *, M. Honarmand

    In the present work, the cadmium oxide (CdO) nanoparticles (NPs) are synthesized using the Ferula extract. Ferula acts as a naturally-sourced reducing agent and stabilizer for the construction of the CdO NPs. The biosynthesized CdO NPs are characterized by different techniques such as X-ray powder diffraction (XRD), Fourier transform-infrared (FT-IR), spectroscopy and field emission-scanning electron microscopy (FE-SEM). After ensuring a successful synthesis of the CdO NPs, their photocatalytic activity is studied for the degradation of ciprofloxacin antibiotic in aqueous media under the sunlight. Approximately 95% degradation of ciprofloxacin using the CdO NPs is achieved after 60 minutes. The recycling experiments confirm the high stability and durability of the CdO NPs. Therefore, this work illustrates an efficient strategy for the photo-degradation of ciprofloxacin, and provides a new insight into the removal of pharmaceutical contaminants in aquatic environments.

    Keywords: Cadmium oxide, Nanoparticles, Ferula, Photocatalyst, Ciprofloxacin antibiotic
  • توحید نوری*، بابک بیگلری، احمد آریافر

    کانسار های فلزی جایگاه ویژه ای در میان منابع معدنی دارند و برای شناسایی آنها مطالعات فراوانی انجام شده که اغلب با تلفیق نتایج حاصل از روش های مختلف اقدام به شناسایی هرچه بهتر این کانسارها شده است. در این بین می توان به مطالعات دورسنجی و ژیوشیمیایی اشاره کرد که نقش عمده ای در به نقشه درآوردن آلتراسیون های سطحی مرتبط با کانسارهای فلزی داشته اند. محدوده شمال غرب ایران با داشتن معادن فلزی فعال و تعداد زیادی از ذخایر بالقوه جزو مناطق مستعد از نظر ذخیره های فلزی است. یکی از مناطق مورد توجه برای مطالعات اکتشافی در شمال غرب ایران، منطقه بالوقیه است که منطقه مورد مطالعه در این تحقیق است. در این مطالعه ابتدا اجزای خالص یا اعضای انتهایی با استفاده از روش شاخص خلوص پیکسل استخراج شده و با طیف های استاندارد USGS مقایسه شدند. بعد از تخمین فراوانی اعضای انتهایی با استفاده از روش فیلترینگ تطبیق یافته، نقشه کلاس بندی یا پراکندگی کانی ها با اجرای تکنیکی جدید به نام ترشولد شناور بر روی نقشه های فراوانی اعضای انتهایی تعیین گردید. با این روش که از اطلاعات کانی شناسی منطقه نیز در کلاس بندی استفاده می کند، فقط مناطق با اهمیت بالا کلاس بندی می شوند. نتایج بررسی داده های استر آلتراسیون های آرژلیک و آرژلیک پیشرفته را در بخش میانی متمایل به غرب منطقه نمایان ساخته است. در ادامه با انجام آنالیز مولفه اصلی مقاوم بر روی داده های ژیوشیمیایی منطقه ارتباط عناصر طلا با آرسنیک و آنتیموان در محل آلتراسیون های منطقه مشخص گردید. در نهایت با ترکیب نتایج دو رویکرد دورسنجی و تحلیل ژیوشیمیایی به روش آنالیز مولفه اصلی مقاوم می توان گفت که کانی سازی اپی ترمال طلا از محتمل ترین موارد در منطقه است و می توان نتیجه گرفت که نوع سولفید بالای کانی سازی اپی ترمال در منطقه اتفاق افتاده است. در پایان محدوده اطراف دو گسل متقاطع در غرب منطقه برای مطالعات تفصیلی پیشنهاد گردید.

    کلید واژگان: دورسنجی, ژئوشیمی, ترشولد شناور, آنالیز مولفه اصلی مقاوم, آلتراسیون هیدروترمال
    T. Nouri *, B. Beiglari, A. Aryafar

    Northwestern part of Iran is one of the important metal bearing zones and the Baluqaya region which is one of the interesting parts of this area, was selected as the study area. In this research the endmembers were extracted from ASTER dataset and then were compared with spectral library to find matching reference minerals for them. Subsequently, the abundances of endmembers were exracted using the matched filtering technique. Then, the classification and distribution maps of minerals were extracted by implementing the floating threshold as a novel technique on endmembers abundance maps. The mineralogical data of the study area are also involved in the floating threshold method. This method classifies areas with high abundance values of endmembers that probabily have high potential for mineralization. The results delineated argillic and advanced argillic alterations at the midwest of the study area. By performing of robust principal component analysis (RPCA) on ICP-MS geochemical data, correlation of gold concentrations with that of antimony and arsenic was detected in the remote sensing derived alteration area. Finally, it is concluded that a possible high sulfidation epithermal mineralization system has developed in the study area

    Keywords: Remote Sensing, Geochemistry, Floating Threshold, RPCA, Hydrothermal Alterations
  • احمد آریافر، سعید یوسفی*، وحید خسروی، محمد خراشادی
    ورقه 1:100000 کردگان در پهنه ساختاری لوت شمالی و در استان خراسان جنوبی قرار دارد. در این محدوده، کانه زایی عمدتا به صورت رگه ای است که توسط ساختارهای گسلی با روند شمال غربی- جنوب شرقی، کنترل می شود. به منظور بهبود نتایج عملیات اکتشاف از سه راهکار استفاده شد. برای از بین بردن عناصر مزاحم و رسیدن به فاکتورهای تمیز در روند پیاده سازی روش آماری چند متغیره از روش آنالیز فاکتوری مرحله ای SFA استفاده شد. علاوه بر حذف عناصر بی اثر در محاسبات، عناصر غیر مرتبط با تیپ کانی سازی مس رگه ای نیز کنار گذاشته شد. در نهایت با استفاده روش نوین GMPI، آنومالی های بدست آمده، شدت بخشی و مرز دقیق آن ها مشخص شد. در طی عملیات اکتشافی در منطقه کردگان، 836 نمونه رسوبات آبراهه ای و 30 نمونه تکراری برداشت شد. نمونه های رسوبات آبراهه ای با روش ICP توسط سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی شمال شرق کشور مورد تجزیه شیمیایی قرار گرفت. با انجام روش SFA در سه مرحله، عناصر Ag، Ni و Cd از محاسبات آنالیز فاکتوری کنار رفتند. در مرحله بعد عناصر Co، Cr، Fe، Mn، Sc، Ti،V ، Sr، Ba و W که همخوانی با تیپ مس رگه ای ندارد حذف شدند و مجددا آنالیز فاکتوری انجام شد. نتایج به دست آمده عناصر را در سه فاکتور طبقه بندی کرد که با روش GMPI تلفیق و کلاسه بندی شدند. بر اساس نتایج، 8 منطقه امیدبخش اکتشافی به دست آمد که با تحقیقات گذشته منطقه و همچنین گسل ها و واحدهای آندزیت و توف آندزیتی با سن ایوسن به عنوان سنگ مناسب ذخا یر رگه ای، همخوانی دارد. به نظر می رسد روش مورد استفاده قادر است با به کارگیری اثرهای ژیوشیمیایی چندعنصری و تلفیق این اثرها، آنومالی ها را منطبق با سایر شواهد اکتشافی شناسایی و استنتاج نمایند.
    کلید واژگان: آنالیز فاکتوری مرحله ای SFA, شاخص احتمال کانی سازی ژئوشیمیایی GMPI, مناطق امیدبخش اکتشافی, ورقه کردگان, تیپ مس رگه ای
    Ahmad Aryafar, Saeed Yousefi *, Vahid Khosravi, Mohammad Khorashadi
    Kordagan 1:100,000 sheet is located in the northern Lut structural block and in South Khorasan province. In this area, mineralogy is mainly a vein controlled by fault structures with a northwest-southeast trend. In order to improve the results of the exploration, three solutions were used. To eliminate interfering elements and obtain clean factors in the multivariate statistical technique of stepwise factor analysis (SFA) was used. In addition to eliminate ineffective elements in the calculations, the elements that were not related to vein-type copper mineralization were also excluded. Finally, using the GMPI method, the obtained anomalies were intense. During the exploratorion operations in the Kordgan region, 836 stream sediment and 30 duplicate samples were taken. The samples were analyzed by ICP method by the Geological Survey and Mineral Exploration of Iran. Through the SFA in three step, the elements Ag, Ni and Cd were omitted from factor analysis calculations. In the next step, the elements Co, Cr, Fe, Mn, Sc, Ti, V, Zn, Sr, and W, which did not correspond to vein-type copper mineralization, were removed and factor analysis was prformed again. The results classified the elements into three factors, which were integrated and classified by GMPI method. Based on the results, eight favorable exploration areas were detected. These area was entirely compatible with the former investigation and also faults and favorable geological units for veins reserves such as Andesite and Andesitic tuff with Eocene age. It seems that the applied methods, by using multi-elemental geochemical signatures and integrating them appropriately, can identify and deduce anomalies consistent with other exploratory evidence.
    Keywords: Stepwise factor analysis (SFA), Geochemical mineralization probability index (GMPI), Favorable exploration areas, Kordagan area, vein-type copper mineralization
  • محسن صفری*، احمد آریافر، سینا علی نژاد
    زمینه و هدف

    امروزه به دلیل ازدیاد جمعیت استفاده بهینه از زمین اهمیت فراوانی یافته است. در نواحی معدنی، محدوده وسیعی در نتیجه معدن کاری تحت اشغال قرار می گیرد که گاهی به چندین هکتار هم می رسد. سطح تخریب معادن و عوارض جانبی زیست محیطی با افزایش اندازه و ظرفیت معادن بیشتر می شود. از طرفی هم محصولات معدنی و هم منابع طبیعی و محیط زیست مورد نیاز بشر می باشند و نمی توان یکی را فدای دیگری کرد. بنابراین راه معقول برای حل مشکل تعامل بین این دو بخش، حفظ توازن و توسعه پایدار است. احیا و بازسازی سطح زمین هایی که پس از استخراج معادن به صورت گسترده و نامحدود باقی مانده اند؛ در رسیدن به هدف بزرگ توسعه پایدار می تواند بسیار موثر واقع شود. لذا هذف از این تحقیق، انتخاب گزینه مناسب بازسازی معدن شن و ماسه جوبن با در نظر گرفتن پتانسیل های منطقه جهت رسیدن به هدف توسعه پایدار می باشد.

    روش بررسی

    در این تحقیق ابتدا کارهای صورت گرفته جهت بازسازی معادن مشابه مطالعه شد سپس با بررسی پتانسیل های منطقه، گزینه های مختلفی برای بازسازی معدن پیشنهاد شد. در ادامه ، هر یک از گزینه ها بر اساس معیارهای مختلف مانند توپوگرافی، شیب، جنس خاک، مالکیت، راه دسترسی، انگیزه بهره برداران و... مورد ارزیابی قرار گرفتند. در نهایت به منظور انتخاب مناسب ترین گزینه جهت بازسازی معدن از روش شباهت به گزینه ایده آل فازی (FTOPSIS) استفاده شد.

    یافته ها

    با توجه به اینکه تصمیم گیری در مورد انتخاب یک گزینه مناسب جهت بازسازی معدن یک مسئله چند معیاره می باشد و معیارها در تعارض با یکدیگرند. از طرفی در مسایل تصمیم گیری تفکرات انسان با عدم قطعیت همراه است و این عدم قطعیت در تصمیم گیری تاثیرگذار است. استفاده از روش FTOPSIS که تمام این شاخص ها را در نظر می گیرد. بسیار موثر واقع شد.

    بحث و نتیجه گیری

    احیای زمین و بازسازی محیط زیست یک راه موثر برای استفاده از منابع زمین از لحاظ اقتصادی است و به هماهنگی بین مردم و زمین در منطقه معدن کمک می کند. احیای موفق و پایدار به یک رویکرد میان رشته ای که منجر به یک طرح یکپارچه و موثر برای احیای شرایط زیست محیطی، هیدرولوژیکی، زیبایی و تفریحی شود نیاز دارد. لذا لزوم جامع نگری در تصمیم گیری و بهره گیری از افراد مختلف با مشاغل، تخصص ها، تجربیات، سوابق و دیدگاه های علمی گوناگون، همراه با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره فازی می تواند بسیار موثر واقع شود؛ لذا در این مقاله جهت تعیین گزینه مناسب بازسازی، با بررسی عوامل زیربنایی موثر در بازسازی و استفاده از منابع علمی مختلف، از بین هفت گزینه پیشنهاد شده با در نظر گرفتن 17 معیار موثر، گزینه ایجاد منطقه تجاری به عنوان گزینه مناسب انتخاب شد.

    کلید واژگان: بازسازی معدن, محیط زیست, FTOPSIS, معدن شن و ماسه, توسعه پایدار
    Mohsen Safari *, Ahmad Aryafar, Sina Alinejad
    Background and Objective

    Nowadays, due to population growth, the optimal use of land is a paramount importance. For example, in mining areas, a large area is occupied for the mining purpose which sometimes exceeds several hectares. In this regard, the amount of destruction and the environmental harms resulted from mining increases upon the rise of quantity and capacity of mines. On the other hand, since both mineral products and environment are a necessity for humans, one cannot be sacrificed for the other one. So, the logical solution is concurrent development. To this end, the reclamation of areas left after mining could be very effective. Therefore, the purpose of this study is finding a suitable alternative for the reclamation of the Jubon sand mine, by taking into account the potentials of the region to achieve the goal of sustainable development.

    Method

    In this research, firstly the (previous) works done for the reclamation of similar mines were studied, then by examining the potentials of the region, different alternative for mine reclamation were proposed. Then, each of the alternatives was evaluated based on different criteria such as topography, slope, soil type, ownership, access road, beneficiary’s motivation and etc. Finally, in order to select the most appropriate alternative for mine reconstruction method of Similarity to Fuzzy Ideal Solution (FTOPSIS) was used.

    Findings

    Given that deciding on a suitable alternative for mine reclamation is a multi-criteria issue and the criteria are in conflict with each other. On the other hand, in decision-making issues, human thoughts are associated with uncertainty, and this uncertainty influenced the process of decision-making. The FTOPSIS method which takes into account all the indicators were very effective.

    Discussion and Conclusions

    Land reclamation and environmental regeneration is an effective way to use land resources economically and help to coordinate people and land in the mining area. Successful and sustainable reclamation requires an interdisciplinary approach that leads to an integrated and effective plan to rehabilitate environmental, hydrological, aesthetic and recreational conditions. Therefore, the need for holistic approach in decision-making and the use of different people with different jobs, specialties, experiences, backgrounds and scientific perspectives, along with the use of multi-criteria fuzzy decision-making techniques can be very effective. Therefore, in this article, in order to determine the appropriate alternative for reconstruction by examining the effective infrastructure factors in reclamation and the use of various scientific resources, among the seven proposed alternatives, considering 17 effective criteria, the alternative of creating a business area was selected as a suitable option.

    Keywords: Mine reclamation, Environment, FTOPSIS, Jubon Sand Mine, Sustainable development
  • احمد آریافر*، وحید خسروی، محمدامین فرشادمهر، سعید یوسفی

    انتخاب مناسب ترین روش برای شناسایی مقادیر آنومالی از زمینه یکی از چالش های مهم در زمینه اکتشافات ژیوشیمیایی می باشد. در این خصوص روش هایی همچون روش های آماری، هوش مصنوعی، محاسبات نرم و روش های ترکیبی توسعه یافته اند که هریک از این روش ها دارای مزایا و معایبی می باشند. هدف این تحقیق شناسایی پتانسیل های معدنی عناصر طلا، آرسنیک و آنتیموان در برگه 1:100000 بصیران با استفاده از مدل ترکیبی فاکتوری- فرکتالی است. برای این منظور تعداد 585 نمونه ژیوشیمیایی اخذ شده از رسوبات آبراهه ای که برای 20 عنصر آنالیز شده است مورد مطالعه قرار گرفت. برای رسیدن به هدف ابتدا داده ها توسط روش فاکتوری R مد مطالعه و تعداد 5 فاکتور استخراج گردید که با توجه به هدف، فاکتور سوم که ترکیب خطی از عناصر آنتیموان، آرسنیک و طلا بود انتخاب شد. مقادیر امتیازات فاکتوری محاسبه و نقشه امتیازات فاکتوری رسم شد. سپس روش فرکتالی غلظت -مساحت بر روی امتیازات فاکتوری مولفه سوم اعمال و مقادیر حد آستانه تعیین گردیدند و در نهایت براساس این مقادیر نقشه مدل ترکیبی فاکتوری- فرکتالی رسم شد. مقایسه این نقشه با نقشه فرکتالی غلظت - مساحت نشان داد که شدت بخشی آنومالی ها با مدل ترکیبی بهتر انجام شده است. به منظور اعتبارسنجی نتایج حاصله از مدل ترکیبی، تعداد 6 نمونه کانی سنگین از منطقه اخذ و مطالعه شد. نتایج حاصله از مطالعات کانی سنگین بیانگر وجود ذرات طلا در این نمونه ها بود. مقایسه نتایج مطالعات کانی سنگین و مدل های آماری نشان می دهد که انطباق خوبی (بیش از 90 درصد) بین نتایج وجود دارد زیرا که نمونه های کانی سنگین منطبق بر نواحی آنومالی می باشد.

    کلید واژگان: بصیران, خراسان جنوبی, رسوبات آبراهه ای, ژئوشیمی ناحیه ای, مدل ترکیبی فاکتوری- فرکتالی
    Ahmad Aryafar*, vahid Khosravi, Mohammad Amin Farshadmehr, Saeed Yousefi
    Introduction 

    One of the main challenges about geochemical exploration is the selection of an appropriate method for anomaly separation from background. In this field, many approaches including statistical methods, artificial intelligence, soft computing and compositional methods have been developed. Each method has some weak and strong points. Research literature showed the statistical hybrid models were used less in this field.

    Materials and Methods

    Nowadays, the hybrid models have been considered to enhance the intensity of geochemical anomalies. Until now, only some hybrid models were used. The most important of them are neuro-fuzzy and genetic algorithm model, multifractal-neural network model, fractal-U statistic model, fractal-wavelet model and factor analysis-neural network model. The previous studies indicate that the univariate and multivariate statistic methods and artificial neural networks were mainly used as hybrid model. The main goal of this research is the identification of mineral potential of Au, Sb and As in Basiran 1:100000 sheet, which is located in 180 Km of West of Birjand, through using factor-fractal hybrid model. For this purpose, the 585-stream sediment geochemical data, which were taken by Trade, Mine and Industry Organization of South Khorasan, were analyzed for 20 elements including of Sb, As, Au, Ba, Se, Mn, Ti, Cr, Zn, Cu, Fe, Co, Ag, Sn, Mo, Ni, Pb, W, Hg and Bi.

    Results and Discussion

    In first step, the data have been studied by R-mode factor analysis and 5 factors were extracted. With respect to the goal, the third factor with the best linear combination of Sb, Au and As elements, was elected. Afterwards, the factor scores were calculated and depicted on the map of factor’s scores. Consequently, fractal method was applied on the concentration area based on third factor scores, and the thresholds values were determined. Finally, based on threshold values, the map of hybrid factor-fractal model was illustrated. Comparison of both obtained results using hybrid model and concentration-area fractal model indicated that the hybrid model is more effective. As indicated in the following figure, the position of heavy metal samples are located on identified mineralized zone using factor-fractal hybrid model.

    Conclusion

    In this paper, recognition of mineral potential of Au, As and Sb using factor-fractal hybrid model, is a new idea and innovation. For validation of hybrid model results, 6 heavy metal samples were gained and studied. The results of heavy metal studies confirmed the existence of gold particles in samples. The drawn results stated a good agreement (more than 90 percent) between heavy metal locations and identified mineral potential area by using the hybrid model.

    Keywords: Basiran, South Khorasan, Stream sediment, Regional geochemistry, Factor-fractal hybrid model
  • احمد آریافر *، رضا میکائیل، فرامرز دولتی اردجانی، سینا شفیعی حق شناس، امیر جعفرپور
    A. Aryafar *, R. Mikaeil, F. Doulati Ardejani, S. Shaffiee Haghshenas, A. Jafarpour
    The process of pollutant adsorption from industrial wastewaters is a multivariate problem. This process is affected by many factors including the contact time (T), pH, adsorbent weight (m), and solution concentration (ppm). The main target of this work is to model and evaluate the process of pollutant adsorption from industrial wastewaters using the non-linear multivariate regression and intelligent computation techniques. In order to achieve this goal, 54 industrial wastewater samples gathered by Institute of Color Science & Technology of Iran (ICSTI) were studied. Based on the laboratory conditions, the data was divided into 4 groups (A-1, A-2, A-3, and A-4). For each group, a non-linear regression model was made. The statistical results obtained showed that two developed equations from the A-3 and A-4 groups were the best models with R2 being 0.84 and 0.74. In these models, the contact time and solution concentration were the main effective factors influencing the adsorption process. The extracted models were validated using the t-test and F-value test. The hybrid PSO-based ANN model (particle swarm optimization and artificial neural network algorithms) was constructed for modelling the pollutant adsorption process under different laboratory conditions. Based on this hybrid modeling, the performance indices were estimated. The hybrid model results showed that the best value belonged to the data group A-4 with R2 of 0.91. Both the non-linear regression and hybrid PSO-ANN models were found to be helpful tools for modeling the process of pollutant adsorption from industrial wastewaters.
    Keywords: Non-Linear Regression, intelligent computation, Wastewater, Modeling, pollutant
  • رضا میکائیل *، احسان جعفرنژاد قراحسنلو، احمد آریافر
    امروزه تونل ها بر مبنای نیازهای عمومی ممکن است در محل هایی احداث شوند که از نظر شرایط زمین شناسی مطلوب نباشند. در اغلب این شرایط، به منظور بهبود عملکرد و ایمنی، استفاده از تکنولوژی حفاری مکانیزه غیر قابل اجتناب است. تونل سازی مکانیزه در محیط های سخت با مخاطرات فراوانی از جمله برخورد به ناحیه های گسلی، هجوم آب و مچاله شوندگی روبرو است که می تواند عملیات تونلزنی را برای مدت طولانی متوقف سازد. به دلیل حجم بالای سرمایه گذاری در چنین پروژه هایی، پیش بینی و بررسی مخاطرات از اهمیت بالایی برخوردار است. در این تحقیق سعی شده است تا پس از بررسی مشخصات زمین شناسی و شناسایی مخاطرات ژئوتکنیکی قطعه دوم تونل امام زاده هاشم(ع) به ارزیابی و معرفی پرمخاطره ترین مقطع از طول مسیر حفاری تونل با استفاده از روش FDAHP-PROMETHEE پرداخته شود. بدین ترتیب پس از انتخاب معیارهای مسئله، شامل ناپایداری تونل، هجوم آب و مچاله شوندگی، وزن هر کدام از معیارها با توجه به شدت، نرخ و احتمال رخداد با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی دلفی تعیین شد. در انتها پرمخاطره ترین مقطع در طول مسیر قطعه دوم تونل امام زاده هاشم (ع) با استفاده از روش PROMETHEE مورد ارزیابی قرار گرفته شده است. نتایج حاصل از بررسی ها نشان داد که مقطع H-3 به عنوان پر مخاطره ترین مقطع از میان مقاطع مورد بررسی از دیدگاه ژئوتکنیکی می باشد.
    کلید واژگان: حفاری مکانیزه, ریسک های ژئوتکنیکی, تحلیل سلسله مراتبی فازی دلفی, پرامیتی
    R. Mikaeil, E. Jafarnejad Gharahasanlou, A. Aryafar
    Nowadays, the tunnels based on the public’s needs may be built in unfavorable geological conditions. In most of these situations, the use of mechanized excavation technology is unavoidable to improve the performance and safety. Mechanized tunneling in difficult conditions with many risks, including the fault zones, water inflow and squeezing that tunneling operations could stop for a long time. It is very important to predict and assess the hazards because of the large volume of investment in such projects. In this study, it was tried to investigate the stability and convergence of environment and water inflow in seven section of the second part of the Emamzadeh Hashem (AS) tunnel using analytical and numerical methods after identification of the geological characteristics and geotechnical risks. Then, the most risky section was investigated and introduced using Fuzzy Delphi Analytical Hierarchy Process (FDAHP) and PROMETHEE methods. Thus, after selecting criteria, including the instability of the tunnel, water inflow and squeezing, the weighting of each criterion was determined using FDAHP method according to the severity, rate and probability of disaster. Finally, the most risky section of the second part of Emamzadeh Hashem (AS) tunnel was evaluated using the PROMETHEE method. Thus the H-3 section was introduced and selected as the most risky section based on geotechnical properties. The results of this study showed that a combination of multiple criteria decision making, analytical, numerical and fuzzy methods can be used to predict and evaluate the geotechnical risks and doing disaster risk reducing actions to reduce the risk.
    Keywords: Emamzadeh Hashem (AS) Tunnel, Mechanized Excavation, Geotechnical Risks, Fuzzy Delphi AHP, PROMETHEE
  • رضا روکی، احمد آریافر، جعفر عادلی نسب
    با توجه به اهمیت مطالعه آب های زیرزمینی در زمینه شرب، صنعت و کشاورزی، بررسی تغییرات کیفی آب می تواند برای بشر حائز اهمیت باشد. در این تحقیق داده های هیدروشیمیایی اخذ شده از چاه های بهره برداری دشت گناباد که در جنوب استان خراسان رضوی واقع شده، طی یک دوره 5 ساله (از 85 تا 90) مورد مطالعه قرار گرفته است. روش های گرافیکی و همچنین طبقه بندی کیفیت آب زیرزمینی نشان می دهد که تیپ آب دشت عمدتا سدیک- سولفاته است. بررسی توزیع فضایی کیفیت آب با استفاه از مدل آمار چند متغیرهR-mode نشان می دهد که کیفیت آب در دشت متاثر از 2 فاکتور است. فاکتور اول که ترکیب خطی عوامل Ca2+،Mg2+،Na+، So42-، Cl-، TH و EC است به عنوان فاکتور شوری و سختی آب در دشت شناخته می شود. فاکتور دوم ترکیب HCo3-، CO32- و pH است که بیانگر آلکالینیته آب بوده که بار فاکتوری بالای pH موید آن است. در ادامه مدلسازی پارامترهای کیفیTDS، EC و TH آب زیرزمینی با استفاده از پارامترهای شیمیایی یعنی یون های اصلی و pH با شبکه های عصبی مصنوعی انجام شد. مقایسه نتایج حاصل از پیش بینی شبکه عصبی با داده های صحرایی نشان دهنده قابلیت بالای این روش برای پیش بینی کیفیت آب از روی فقط چند کاتیون و آنیون و pH است، بنابراین در صورت کمبود مطالعات در یک منطقه می توان از این مدل ها برای پیش بینی کیفیت آب در نقاط مجهول استفاده کرد. نتایج مطالعه برای مدیریت زیست محیطی و بهره برداری بهتر از منابع آب زیرزمینی مفید است.
    کلید واژگان: هیدروشیمی, تحلیل فاکتوری R, mode, شبکه عصبی مصنوعی, دشت گناباد
    R. Rooki, A. Aryafar, J. Adelinasab
    The study on the quality of groundwater is important for drinking, industry and agriculture purposes. In this research, the hydrochemical data collected from exploitation wells in Gonabad basin- Khorasan Razavi, have been studied in period of 5 years (from 85 to 90). Graphical methods and classification of underground water quality show that the type of water is mainly that of sodium sulfate. Spatial distribution of water quality using multivariate statistical R-mode model states that water quality in this basin is affected by two factors. The first factor which is known as salinity and water hardness in plain is the linear combination of Ca2, Mg2, Na, SO42-, Cl-, TH and EC. The second factor is the combination of HCO3-, CO32- and pH which indicates water alkalinity for which higher pH is an evidence. Further in the research, the modeling of quality parameters TDS, EC and TH is done with chemical parameters such as primary ions and pH using artificial neural network. The comparison of results obtained from filed with those of neural network is very analogous showing the high ability of this method for water quality prediction. Therefore, in case of lack of data in the area, this model can be used to predict water quality in target locations. The results can be used to environmental management and better exploitation of groundwater resources.
    Keywords: Hydrochemistry, R- mode factor analysis, Artificial neural network, Gonabad basin
  • احمد آریافر، طاهره محمد قاسمی، احمد قربانی
    روش های ژئوفیزیکی و ژئوشیمیایی به طور چشمگیری برای کنترل و بررسی آلودگی های زیست محیطی به کار گرفته شده اند. هدف اصلی این تحقیق مطالعه نحوه انباشت فلزات سنگین در خاک و همچنین تعیین عمق نفوذ پساب کارخانه فرآوری معدن مس قلعه زری که در 180 کیلومتری جنوب غربی بیرجند واقع شده می باشد. برای تعیین عمق نفوذ پساب روش توموگرافی دو بعدی بکار گرفته شده است. بر اساس این روش یک پروفیل به طول520 متر عمود بر منطقه تحت تاثیر پساب طراحی شد و تعداد 210 نقطه برداشت گردید. تفسیر نقاط برداشت شده نشان می دهد که مقاومت الکتریکی منطقه متاثر از پساب تا حد کمتر از 3 اهم متر نیز کاهش یافته است. درحالی که مقاومت ویژه تشکیلات خارج از منطقه تاثیر حدود 2000 اهم متر می باشد. همچنین مقاطع مختلف ژئوالکتریک نشان می دهد که عمق نفوذ پساب تا 30 متری نیز ادامه می یابد. کاهش مقاومت ویژه سنگ کف می تواند ناشی از وجود درزه و شکستگی در داخل سنگ کف و در نتیجه نفوذ آب زیرزمینی و احتمالا آلودگی ناشی از سد باطله باشد. مطالعات ژئوتکنیکی و آب شناسی منطقه بیانگر یک زون برشی کاملا خرد شده در محل دفع باطله و مشارکت آب زیرزمینی در انتقال آلودگی ناشی از فلزات سنگین از طریق شکستگی ها می باشد. در ادامه مطالعات ژئوشیمی زیست محیطی با استفاده از شاخص های غنی شدگی، زمین انباشت و بار آلودگی دراین منطقه صورت گرفته است. برای این منظور تعداد 4 نمونه از خاک و پساب اخذ گردید. تحلیل داده ها توسط شاخص های فوق نشان می دهد که غلظت فلزات سنگین با افزایش عمق در خاک افزایش یافته و خاک منطقه درحد قابل توجهی آلوده می باشد که این مهم منجر به کاهش مقاومت ویژه تشکیلات گردیده است که توسط مطالعات توموگرافی تایید شده است. چنین مطالعاتی می تواند جهت مدیریت زیست محیطی در معدن مورد استفاده قرار گیرد.
    کلید واژگان: ژئوفیزیک زیست محیطی, ژئوشیمی زیست محیطی, پساب, معدن مس قلعه زری, خراسان جنوبی
    Ahmad Aryafar
    The Geophysical and geochemical approaches have been used widely for investigation of environmental contaminations. The main goal of this research is the study of heavey metal accumulation in soil and also investigation of the penetrating depth of drainage in soil in Qaleh- Zari Copper Mine which located at the 180 km of south west of Birjand. To achieve the goal، 2 dimensional electrical resistivity tomography method has been used. For determination of penetrating depth، a 2D electrical resistivity tomography profil has been designed with length of 520 m perpendicular to the study area. In following، 210 point has been picked. The obtained results indicate that the electrical resistivity in affectin area has been reduced up to 3 ohm-meters whereas the resistivity of surrounding formation is above 2000 ohm-meter. The geoelectric sections show that the penetrating depth of drainage is approximately 30m. The existence of joints and fractures within the bed rock which results in groundwater penetration and probably contamination from tailings dam can be the reason of decrease in resistivity of bed rock. Geotechnical studies in the study area imply to the existence of shear zone in the site. Consequently، environmental geochemistry using of enrichemnt index (EI)، geo-accumulation index (GAI) and pollution index (PI) have been performed. For this purpose، the some samples from soil (3 samples) and drainage (1 sample) have been collected. Data analusis using above indexes show that the concentration of heavy metalts (V، Cr، Mn، Fe، Co، Ni، Cu، Mo، Hg، As، Ag، Pb، Cd، Zn) have been increased by increasing of depth. So، the solis have been polluted in area. This leads to a decreation in formations resistivity that verify the results obtained from the electrical Tomography. The results of such studies can be used to manage the environmental impacts in mine.
    Keywords: Environmental geophysic, Environmental geochemistry, Drainage, Qale zari Copper Mine, South Khorasan
  • غلامرضا فتوحی راد، غلامرضا نوروزی، احمد آریافر

    سنگ های آذرین مافیک و اولترامافیک مورد بررسی، به یک مجموعه ی افیولیتی وابسته اند که در شرق بیرجند (بین سولابست در جنوب تا شمال گزیک در شمال) واقع شده است. نتایج نمودارهای کانی شناسی و ژئوشیمیایی نشان می دهد که گابروها و تعدادی از پریدوتیت ها به سری انباشتی ماگمای مورب زون گسترش یافته ی کف اقیانوس وابستگی دارند و تعدادی دیگر نیز از انواع دگرگون (تکتونیت ها) هستند. سری ماگمایی سنگ های آذرین مورد بررسی بر اساس نمودارهای ژئوشیمیایی تولئیتی است. مشابهت الگوهای عناصر کمیاب در نمودارهای عنکبوتی نیز وابستگی این سنگ ها را به ماگمای بازالتی نوع مورب تایید می کند. نتایج دما - فشارسنجی تعدادی از این سنگ ها که بر اساس درجه بندی های مختلف محاسبه شده اند دماهایی بین 944 درجه ی سانتیگراد در گابروها تا 1294 درجه ی سانتیگراد در پریدوتیت ها بدست داده است. برای تبلور این سنگ ها، بر اساس محاسبات نرم افزار ترموکالک هلند و پاول، دماهایی بین 748 درجه ی سانتیگراد در گابروها تا 1282 درجه ی سانتیگراد در پریدوتیت ها و فشارهایی بین 46/17 در گابرو تا 7/24 و 6/33 کیلوبار در پریدوتیت ها به دست آمدند. اغلب این دماهای به دست آمده بخصوص دماهای ترموکالک برای تبلور این سنگ ها از ماگمای غنی از منیزیم نوع مورب در یک مرکز گسترش کف اقیانوسی منطقی می نماید.

    کلید واژگان: مجموعه ی افیولیتی, سنگ های آذرین مافیک و اولترامافیک, سری انباشتی, دما, فشارسنجی, بیرجند

    The mafic and ultramafic igneous rocks of the ophiolitic complex in eastern Birjand) between Sulabest in southern part to north of Gazik in northern part) Have been studied. According to plot of data on diagrams and the result of mineralogy and geochemistry, gabbros and some peridotites belong to cummulate series of spreading sea floor magma (MORB) where some peridotites are of metamorphic (tectonics) types. Magmatic series of igneous rocks are tholeiitic. Trace elemental patterns similarities on spider diagrams also confirming the relations of these rocks to Mg-rich basaltic magma of MORB type. Geothermobarometry results of some rocks, based on different calibrations, show temperatures of 944˚C for gabbros to 1294˚C for peridotites. Temperature pressure calculations based on Holland and Powell thermocalc method, indicate, rocks crystallization conditions of 748˚C and 17.46 Kb for gabbros to 1282˚C and 24.7 -33.6Kb for peridotites. Most obtained temperatures, particularly the thermocalc ones, for crystallization conditions of these rocks from an initial Mg-rich magma, MORB type, in spreading sea floor seems to be reasonable.

    Keywords: Ophiolitic complex, mafic, ultramafic igneous rocks, cummulate series, geothermobarometry, Birjand
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال