به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

احمد انحصاری

  • محمدحسین محمدی، احمد انحصاری، حسین قائد امینی*، علی رضا امیربیگی، سلمان فرحبخش
    سابقه و هدف

    استفاده از FAST در ترومای بلانت شکم مزایا و معایب مختلفی دارد. با توجه به اهمیت تشخیص به موقع تروماهای بلانت شکم این سوال مطرح می باشد که آیا می توان تنها با انجام FAST در اورژانس این بیماران را مدیریت نمود؟ لذا این پژوهش با هدف مقایسه صحت تشخیصی FAST با CT-Scan در بیماران با ترومای بلانت شکم انجام گردید.

    مواد و روش ها

    این مطالعه مقطعی بر روی 400 بیمار با ترومای بلانت شکم مراجعه کننده به اورژانس بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی کرمان در سال 1399 انجام شد. دستیابی به اطلاعات از طریق بررسی پرونده های پزشکی بیماران صورت گرفت. نتایج FAST با نتایج سی تی اسکن شکم و لگن (به عنوان استاندارد طلایی)، لاواژ تشخیصی پریتوین (Diagnostic Peritoneal Lavage= DPL) و نتایج لاپاراتومی (به عنوان استاندارد طلایی در صورت نامشخص بودن نتایج CT-Scan) مقایسه گردیدند و حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت و منفی و دقت آن مشخص گردید.

    یافته ها

    میانگین سن شرکت کنندگان برابر 10/44±36/27 سال بود. 72/5% آن ها مرد بودند. شایع ترین ارگان درگیر کبد (%73) بود. حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت، ارزش اخباری منفی و دقت FAST به ترتیب برابر با 75/1 (79/6-73/4)، 91/7 (94/7-89/4)، 94/1 (96/3-92/7)، 77/2 (7/6-75/79) و 83/7 (85/5-80/3) بود. همچنین نسبت شانس FAST در تشخیص مایع آزاد برابر با 1335/3، آسیب ارگان های داخل شکمی برابر با 7/53 و برای کل موارد برابر با 28/9 بود.

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه نشان داد که سونوگرافی FAST در اورژانس روش مناسبی برای تشخیص مایع آزاد داخل شکمی به دنبال ترومای بلانت بوده اما نمی تواند به خوبی محل آسیب را تشخیص دهد.

    کلید واژگان: سونوگرافی FAST, سی تی اسکن, ترومای بلانت شکم
    MH. Mohammadi, A .Enhesari, H. Ghaedamini*, A .Amirbeigi, S. Farahbakhsh
    Background and Objective

    The use of Focused Assessment with Sonography in Trauma (FAST) in blunt abdominal trauma has various advantages and disadvantages. Considering the importance of timely diagnosis of blunt abdominal traumas, the question is whether it is possible to manage these patients only by performing FAST in the emergency room? Therefore, this study was conducted with the aim of comparing the diagnostic accuracy of FAST with CT-Scan in patients with blunt abdominal trauma.

    Methods

    This cross-sectional study was conducted on 400 patients with blunt abdominal trauma referred to the emergency department of affiliated teaching hospitals of Kerman University of Medical Sciences in 2020. Data were obtained by examining the medical records of the patients. The results of FAST were compared with the results of abdominal and pelvic CT scan (as a gold standard), diagnostic peritoneal lavage (DPL) and laparotomy results (as a gold standard in case of unclear CT-Scan results) and the sensitivity, specificity, the positive and negative predictive value and its accuracy were determined.

    Findings

    The mean age of the participants was 36.27±10.44 years. 72.5% of them were men. The most common organ involved was the liver (73%). Sensitivity, specificity, positive predictive value, negative predictive value and accuracy of FAST were equal to 75.1 (73.4-79.6), 91.7 (89.4-94.7), 94.1 (92.7-96.3), 77.2 (75.7-79.6) and 83.7 (80.3-85.5), respectively. Also, the odds ratio of FAST in detecting free fluid was 1335.3, injury to intra-abdominal organs was 7.53 and it was 28.9 for all cases.

    Conclusion

    The results of the study showed that FAST sonography in the emergency room is a suitable method for diagnosing free intra-abdominal fluid following blunt trauma, but it cannot properly diagnose the location of the injury.

    Keywords: FAST Ultrasound, CT Scan, Blunt Abdominal Trauma
  • سعیده پرورش، احمد انحصاری، سید علی معافی، مائده جعفری، فاطمه کرمی رباطی*
    زمینه و هدف

    ریفلاکس ادراری یکی از شایع ترین آنومالی های مادرزادی در کودکان است. هدف مطالعه حاضر، مقایسه فاصله دهانه حالب از خط وسط در کودکان با ریفلاکس ادراری و کودکان سالم بود.

    روش بررسی

    این مطالعه توصیفی-مقطعی روی کودکان مبتلا به پیلونفریت مراجعه کننده به بیمارستان افضلی پور از شهریور 1398 تا شهریور 1399 انجام شد. 20 کودک با ریفلاکس ادراری و 20 کودک سالم به صورت تصادفی انتخاب شدند. فاصله دهانه حالب از خط وسط توسط دستگاه سونوگرافی Philips affinity 70 اندازه گیری شد.

    یافته ها

    در دو گروه، 95% کودکان، دختر بودند. میانگین سنی کودکان با ریفلاکس و کودکان سالم، به ترتیب، 58/2±8/5 و 54/1±75/4 سال بود. میانگین فاصله دهانه حالب از خط وسط در کودکان با ریفلاکس و کودکان سالم به ترتیب، 60/2±44/11 و 74/2±32/9 میلی متر بود (002/0=P).

    نتیجه گیری

    با توجه به اینکه فاصله دهانه حالب از خط وسط در بیماران با ریفلاکس ادراری به میزان قابل توجهی بیشتر از حالب های غیر ریفلاکسی است، می تواند به عنوان یک روش غیر تهاجمی برای تشخیص وزیکویوترال ریفلاکس در کودکان مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: کودک, پیلونفریت, حالب, ریفلاکس مثانه ای حالبی ادراری
    Saeedeh Parvaresh, Ahmad Enhesari, Seyed Ali Moafi, Maedeh Jafari, Fatemeh Karami Robati*
    Background

    Vesicoureteral reflux (urinary reflux) is one of the most common congenital anomalies in children. This study aimed to compare the ureteral opening distance from the midline in children with vesicoureteral reflux (VUR) and healthy children

    Methods

    This cross-sectional study was performed on the children with pyelonephritis who were referred to Afzalipour Hospital in Kerman, Iran from August 2019 to August 2020. Twenty children with vesicoureteral reflux (urinary reflux) and twenty healthy children were randomly selected. Then children with vesicoureteral reflux (urinary reflux) and healthy children were divided into two groups. The distance from the ureter to the midline in these children was then measured by a radiologist with a Philips affinity 70 ultrasound machine.

    Results

    In both groups (healthy children and ones with vesicoureteral reflux), ninety-five percent of the children were girls. The mean age of the children in the second group (the children with urinary reflux) was 5.8±2.58 years and the mean age of the children in the first group (the healthy children) was 4.75±1.54 years. The mean age difference between the children with urinary reflux and healthy children was not statistically significant (P=0.127). The mean distance of the ureter from the midline in children with vesicoureteral reflux was 11.44±2.60 mm and the mean distance of the ureter from the midline in healthy children was 9.32±2.74 mm. The mean difference distance of the ureter from the midline in children with vesicoureteral reflux (VUR) and healthy children was statistically significant (P=0.002).

    Conclusion

    Considering that the distance between the ureter and the midline in patients with urinary reflux is significantly longer than non-reflux ureters, it can be used as a non-invasive method for the diagnosis of vesicoureteral reflux (urinary reflux) in children.

    Keywords: child, pyelonephritis, ureter, vesico-ureteral reflux
  • محسن حاتمی، روح الله نیکویی*، احمد انحصاری
    مقدمه و هدف

    دستکاری متغیر های تمرین با هدف افزایش هر چه بیشتر استرس متابولیک عضله می تواند به هایپرتروفی عضلانی منجر شود.هدف از پژوهش حاضر، ارایه و بررسی اثر4 هفته تمرین مقاومتی با روش مقاومتی-لاکتیکی بر هایپرتروفی عضله راست رانی و مقایسه آن با تمرین مقاومتی-سنتی بود.

    مواد و روش ها

     بیست و چهار بدنساز حرفه ای مرد براساس سطح مقطع عضله راست رانی همسان سازی و بطور تصادفی در سه گروه تمرین مقاومتی-لاکتیکی(8=n) ، مقاومتی-سنتی(8n=)وکنترل(8n=) تقسیم شدند. مقایسه استرس متابولیک دو نوع تمرین  از روش کنترل لاکتات و اوره خون بعد از انجام حرکت اسکوات در یک جلسه مجزا کنترل شد. سطح مقطع عضله راست رانی با سونوگرافی و قدرت با فرمول یک تکرار بیشینه قبل و بعد از انجام 4 هفته تمرین مقاومتی ارزیابی و تفاوت های درون و بین گروهی با آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شدند.

    یافته ها

    سطوح لاکتات خون بعد از اجرای حرکت اسکوات در دو گروه مقاومتی-لاکتیکی (35/1±76/10) و مقاومتی-سنتی (16/1±70/7) بطور معنی دار نسبت به سطح پایه افزایش یافت و تغییرات لاکتات بین دو گروه معنی دار بود (05/0 > P). بعد از 4 هفته تمرین مقاومتی تغییرات در سطح مقطع عضله راست رانی تنها در گروه مقاومتی-لاکتیکی نسبت به سطوح پایه (05/0 > P) و گروه کنترل تفاوت معنی دار داشت (05/0 > P). یک تکرار بیشینه در حرکت اسکوات در هر دو گروه تجربی نسبت به حالت پایه افزایش معنی دار داشت (01/0 > P) و مقادیر آن در گروه مقاومتی-لاکتیکی بیشتر از گروه سنتی و تفاوت بین دو گروه نیز معنی دار بود (05/0 > P).

    نتیجه گیری

    انجام تمرین مقاومتی به روش مقاومتی-لاکتیکی، استرس متابولیک بیشتری نسبت به تمرین مقاومتی-سنتی ایجاد می کند و اثرات آن در هایپرتروفی عضلانی و اکتساب قدرت چشمگیر تر از تمرین مقاومتی-سنتی است.

    کلید واژگان: تمرین مقاومتی, لاکتات, استرس متابولیک, تمرین مقاومتی-لاکتیکی
    Mohsen Hatami, Rohollah Nikooie *, Ahmad Enhesari
    Background & Purpose

    Manipulating of training variables with the aim to augment muscle metabolic stress could result in muscle hypertrophy.The purpose of the current study was to present a lacto-resistance training method and to compare its effect on rectus femoris muscle hypertrophy with traditional resistance training.

    Methodology

    Twenty- four male professional bodybuilders were randomly divided into three groups based on muscle cross-section area: lacto-resistance (n=8), traditional-resistance (n=8) and control (n=8). The comparison of metabolic stress between two types of exercise was done using monitoring blood lactate and urea following squat exercise. Muscle cross-section area and strength were measured by sonography and one repetition maximum (1RM), respectively, before and after 4 weeks of resistance training.  Analysis of covariance was used to evaluate inter – and intra groups differences.

    Results

    Compared to the baseline values, blood lactate levels significantly increased following squat exercise in both lacto-resistance (10.76±1.35) and traditional–resistance (7.70±1.16) groups, and the changes in blood lactate was significant between two groups (P˂0.05). After 4 weeks of resistance training, the changes in rectus femoris muscle cross-section had a significant difference only in lacto-resistance group in comparison to its own baseline values (P˂0.05) and the control group (P˂0.05). Compared to the baseline values, 1RM measured in squat exercise significantly increased in both experimental groups (P˂0.01), the difference between groups was significant, and lacto-resistance group had higher values than those from the traditional-resistance group (P˂0.05).

    Conclusion

    Compared to the traditional resistance training, Lacto-resistance training induces a higher metabolic stress and its effects on muscle hypertrophy and strength are more impressive.

    Keywords: Resistance Training, Lactate, Metabolic stress, Lacto-resistance training
  • احمد انحصاری، اکبر احمدی، الهام ملکی، عبدالرسول محمدی*
    مقدمه
    دیابت عامل بسیار مهمی در ایجاد سکته ناشی از گرفتگی عروق محسوب می شود. تغییرات ناشی از دیابت می تواند به شکل میکروآنژیوپاتی و ماکروآنژیوپاتی، عروق سیستمیک و عروق مغزی را هم زمان درگیر کند. هدف از انجام این مطالعه، بررسی ضخامت انتیما مدیای شریان کاروتید در کودکان مبتلا به دیابت نوع یک بود.
    روش
    این مطالعه به صورت مورد- شاهدی، بر روی 50 نفر در سنین 5 تا 18 سال در دو گروه 25 نفره مبتلایان به دیابت نوع یک و گروه شاهد انجام گرفت. پس از کسب رضایت آگاهانه و تکمیل اطلاعات دموگرافیک، شرکت کنندگان تحت سونوگرافی از شریان کاروتید دو طرف (پروگزیمال نسبت به بولب و در دیواره دیستال شریان نسبت به پروب) قرار گرفتند و برای آن ها آزمایش نمایه های (پروفایل) چربی در حالت ناشتا انجام شد و از آن ها به صورت تصادفی، فشار خون گرفته شد. سپس، تمامی داده ها در نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید.
    یافته ها
    میانگین ضخامت انتیما مدیای شریان کاروتید در گروه بیماران 09/0 ± 45/0 و در گروه شاهد 06/0 ± 38/0 میلی متر بود که از لحاظ آماری تفاوت معنی داری بین دو گروه وجود داشت (004/0 = P).
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه حاضر نشان داد که ضخامت انتیما مدیای شریان کاروتید و نمایه های (پروفایل) چربی سرم در کودکان مبتلا به دیابت به میزان معنی داری بیشتر از گروه شاهد می باشد. همچنین، در کودکان مبتلا به دیابت، فقط فشار خون سیستولیک با افزایش انتیما مدیای شریان کاروتید، همبستگی معنی داری را نشان داد.
    کلید واژگان: دیابت نوع یک, ضخامت انتیما مدیای شریان کاروتید, پروفایل چربی, سونوگرافی
    M.D., Akbar Ahmadi?, Elham Maleki?, Abdolrasool Mohammdi? *
    Background and Aims
    Diabetes is a very important factor for stroke due to blocked blood vessels. It can involve systemic and cerebrovascular arteries at the same time via microangiopathy and macroangiopathy. This project aimed to compare the intima-media thickness of carotid artery in children with diabetes type and the control group.
    Methods
    In this case-control study, 50 children with the age of 5-18 years were enrolled in two equal groups of patients and controls. After obtaining informed consent and completing the demographic data, carotid artery ultrasound, lipid profile test and checking random blood pressure was conducted for the subjects. Then, the data were statistically analyzed using SPSS software.
    Results
    The mean intima-media thickness of the carotid artery was 0.45 ± 0.09 and 0.38 ± 0.06 in control and patient groups, respectively. There was a statistically significant difference between the two groups (P = 0.004).
    Conclusion
    The intima-media thickness of the carotid artery and serum lipid profiles in children with diabetes was significantly higher than the control group. In addition, in children with diabetes, the systolic blood pressure was significantly correlated with the increased intima-media thickness of the carotid artery.
    Keywords: Diabetes, Carotid artery, Intima, media thickness, Lipid profile, Ultrasound
  • زهره مکی *، سریر ناظمی، احمد انحصاری، جلال آزمندیان، سعید مردپور
    مقدمه
    سونوگرافی داپلر بهترین وسیله جهت ارزیابی وضعیت عروقی کلیه پیوندی می باشد. ازسوی دیگر سیکلوسپورین آکه به صورت گسترده جهت ممانعت از رد پیوند استفاده می شود، دارای اثرات انقباض عروقی می باشد که پارامتر های داپلر را تحت تاثیر قرار می دهد. تا به امروز، اتفاق نظر اندکی در مورد این اثر وجود دارد. هدف این مقاله بررسی تاثیر احتمالی سیکلوسپورین آبر روی پارامترهای سونوگرافی داپلر می باشد.
    مواد و روش ها
    مطالعه به صورت مقطعی بر روی 31 بیمار با شرایط پایدار، در فاصله زمانی 6 تا 18 ماه بعد از پیوند کلیه انجام گرفت. پارامتر های داپلر شامل شاخص مقاومت(Resistive index)، شاخص پالستایل (Pulsatility index)، حداکثر سرعت سیستولیک (Peak systolic velocity)، سرعت انتهای دیاستولیک (End diastolic velocity)، در شریان اینترلوبار قبل و دو ساعت بعد(پیک سرمی) از مصرف خوراکی سیکلوسپورینآبدست آمد. داده ها توسط نرم افزار آماری SPSS آنالیز شدند تا تاثیر احتمالی سیکلوسپورینآبر روی پارامترهای داپلر بررسی شود.
    نتایج
    مقایسه پارامترهای سونوگرافی داپلر قبل و دو ساعت بعد از مصرف سیکلوسپورینآدر بیماران کلیه پیوندی با متوسط کراتینین سرمی1.3 نشان داد که مقادیر داده ها بدون تغییرباقی می مانند.
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل از مطالعه ما نشان دادکه مصرف سیکلوسپورین آ، باعث افزایش حاد مقادیر پارامترهای سونوگرافیک نمی شود.
    کلید واژگان: کلیه پیوندی, سونوگرافی, مطالعه مقطعی, سیکلوسپورین آ
    Md Zohreh Makki * Sarir Nazemi Ahmad Enhesari Jalal Azmandian Saeid Mardpur
    Background
    Doppler ultrasonography is the best tool for assessment of transplanted kidneys’ vascular status. On the other hand cyclosporine A widely consume to prevent graft rejection، has some vasoconstriction effects influence the Doppler parameters. To date، there has been little agreement on this effect. This paper will focus on the evaluation of whether cyclosporine A was affect the Doppler parameters.
    Materials And Methods
    A cross-sectional study was performed on 31 stable patients، between 6-18 months after transplantation. All patients were received immunocompromised treatment including cyclosporine A. Interarenal Doppler indices، resistive index (RI) and pulsatility index and end diastolic velocity (EDV) and peak systolic velocity (PSV) were measured at interlobar artery level before and 2 hour after (peak serum level) the oral intake of cyclosporine A. Data analysis were made by SPSS software to estimate the influence of cyclosporine A on the Doppler parameters.
    Results
    compared with Doppler parameters before and 2hour after cyclosporine A، among patients with mean serum creatinin levels about 1. 3، values remained unchanged.
    Conclusion
    In this study، consumption of cyclosporine A dose not lead to acute rise in ultrasonographic Doppler indices.
    Keywords: transplanted kidney, ultrasonography, cross, sectional study, cyclosporine A
  • سریر ناظمی، سوسن محمدی، احمد انحصاری، بهجت کلانتری، حسین صافی زاده، هدایت محمدی
    مقدمه
    تشخیص لنفادنوپاتی بدخیم برای طرح درمان، مرحله بندی قبل از درمان و تعیین پروگنوز بیماری اهمیتی ویژه دارد. امروزه از روش های تشخیصی گوناگونی که بسیار تهاجمی و پر هزینه هستند، جهت افتراق لنفادنوپاتی های خوش خیم از بدخیم استفاده می شود. استفاده از سونوگرافی به عنوان روشی غیر تهاجمی و کم هزینه و در دسترس پیشنهاد شده است. هدف مطالعه حاضر تعیین ارزش تشخیصی برخی از پارامترهای سونوگرافی در تمایز لنفادنوپاتی های سطحی خوش خیم و بدخیم می باشد.
    روش ها
    از غدد لنفاوی 100 بیمار واجد شرایط بررسی پاتولوژیک لنفادنوپاتی سطحی، سونوگرافی انجام شد. در دسترس ترین غده لنفی علامت گذاری و نمونه برداری شد. با مقایسه نتایج سونوگرافی و پاتولوژی، حساسیت و ویژگی تست و تقطه برش مناسب بر اساس منحنی ROC با نرم افزار SPSS نسخه 17 تعیین شد.
    نتا یج: از 100 غده مورد بررسی، 55 مورد خوش خیم و 45 مورد بد خیم بودند. نسبت ضخامت کورتکس به مدولا در موارد خوش خیم و بد خیم تفاوت معنی داری نداشت. الگوی خون رسانی و میانگین شاخص های PI (007/0(P= و RI (001/0(P< در غدد بدخیم و خوش خیم تفاوت معنی داری داشتند. ضخامتmm 95/7 کورتکس با حساسیت 2/62%، ویژگی7/72% و دقت 70%، بهترین نقطه تمایز لنفادنوپاتی های بدخیم از موارد خوش خیم بود.
    بحث و نتیجه گیری
    معیارهای کالر داپلر در ترکیب با سونوگرافی Gray scale می توانند در انتخاب بیماران برای انجام بیوپسی یا FNA بسیار کمک کننده باشند، اما نمی توانند به طور کامل جایگزین بررسی پاتولوژیک شوند.
    کلید واژگان: کالرداپلر, پاتولوژی, لنفادنوپاتی سطحی, سونوگرافی
    Background
    Diagnosis of malignant lymphadenopathy is particularly important for treatment planning، staging before treatment and also for determination of prognosis. Various diagnostic procedures which are expensive and invasive are now used for distinguishing malignant from benign lymphadenopathies. Ultrasound has been proposed as a non- invasive، cost effective and available procedure compared with other procedures. This study was conducted to evaluate some ultra sound parameters in distinction between malignant and benign superficial lymphadenopathies.
    Methods
    Lymph nodes of 100 patients who were candidates for pathological evaluation of their superficial lymphadenopathy were evaluated sonographically. The most accessible lymph nodes were marked and then biopsied and sonographic results were compared with pathologic ones، and the sensitivity and specificity of the test and the appropriate cut off point was determined based on the ROC curve and by SPSS 17.
    Results
    Of 100 evaluated nodes 55 nodes were benign and 45 nodes were malignant. The ratio of cortical thickness to medullary thickness was not significantly different between malignant and benign lymph nodes. There was a significant difference between blood supply pattern and average indices of PI (P=. 007) and RI (P<. 001) between benign and malignant lymph nodes. The best cutoff point of cortex thickness to differentiate malignant from benign lymphadenopathy with 62. 2٪ sensitivity and 72. 7٪ specificity and 70٪ accuracy was 7. 95 mm.
    Conclusion
    The color Doppler criteria in combination with gray scale sonography can be very helpful in choosing patients for biopsy or FNA، but cannot fully replace pathological evaluation.
    Keywords: Color Doppler, Pathology, Superficial lymphadenopathy, Ultrasound
  • احمد انحصاری، مصطفی شکوهی، مرضیه پارسا، ناهید افتخاری، غلامرضا یوسف زاده*
    مقدمه
    خانم های با سابقه دیابت بارداری (Gestational diabetes mellitus یا GDM) در معرض خطر پیشرفت به سمت بیماری های قلبی- عروقی و سندرم متابولیک هستند. ضخامت انتیما- مدیای کاروتید (Carotid intima-media thickness یا CIMT)، یک شاخص غیر تهاجمی ارزیابی آترواسکلروز تحت بالینی می باشد. مطالعه حاضر به منظور ارزیابی ضخامت انتیما- مدیای کاروتید در زنان با و بدون سابقه دیابت بارداری در مقایسه با دوران بارداری انجام گرفت تا رابطه بین دیابت بارداری را با افزایش ضخامت انتیما- مدیای کاروتید بررسی نماید.
    روش
    جمعیت این مطالعه شامل 20 زن با سابقه قبلی دیابت بارداری و 20 زن با سابقه بارداری طبیعی بودند. دو گروه از نظر سن، شاخص توده بدنی (Body mass index یا BMI) و نوبت بارداری (Parity) با هم مطابقت داده شدند. ضخامت انتیما- مدیای کاروتید یک سال پس از زایمان توسط سونوگرافی B-Mod برای تمام بیماران اندازه گیری و با نتایج سونوگرافی ضخامت انتیما- مدیای کاروتید اواسط و اواخر دوران بارداری آن ها مقایسه گردید.
    یافته ها
    CIMT در هر دو گروه طی دوران بارداری افزایش و پس از زایمان کاهش یافت (CIMT در زنان با سابقه دیابت بارداری برابر با 55/0 میلی متر و در زنان با سابقه بارداری طبیعی برابر با 57/0 میلی متر) که این میزان کاهش نسبت به CIMT در اواخر حاملگی در هر دو گروه قابل توجه بود (CIMT در زنان با سابقه دیابت بارداری برابر با 65/0 میلی متر و در زنان با سابقه بارداری طبیعی برابر با 59/0 میلی متر بود)؛ علاوه بر آن، نسبت به CIMT اواسط دوران بارداری در گروه با سابقه دیابت بارداری نیز قابل توجه بود.
    نتیجه گیری
    CIMT در خانم های با دیابت دوران بارداری یک سال بعد از زایمان کاهش قابل توجهی دارد.
    کلید واژگان: ضخامت انتیما, مدیای کاروتید, دیابت بارداری, اولتراسونوگرافی
    Enhesari A., Shokoohi M., Parsa M., Eftekhari N., Yousefzadeh G.*
    Background and Aims
    Women with history of gestational diabetes mellitus (GDM) are at risk for developing cardiovascular disease and metabolic syndrome. Carotid intima-media thickness (CIMT) is noninvasive marker of sub clinical atherosclerosis assessment. The aim of the present study was to assess relationship between GDM and increased CIMT.
    Methods
    Twenty women with previous history of GDM and twenty women without it (as a control group) were included in the study. Two groups were matched based on their age, body mass index (BMI) and parity. CIMT was measured one year after delivery in two groups by B-mode sonography and compared with ultrasonic results of CIMT in mid- and late-gestational periods.
    Results
    CIMT in both groups increased in gestational period and decreased after delivery and this diminution was significant at late-gestational period in both groups and also significant at mid-gestational period in women with history of GDM.
    Conclusion
    CIMT was significantly decreased one year after delivery in women with GDM
    Keywords: Carotid intima, media thickness, Gestational diabetes mellitus, Ultrasonography
  • امیررضا صادقی فر، علیرضا سعید*، احمد انحصاری، لطف الله محمدپور، عالیا آیت اللهی موسوی، فاطمه عرب نژاد
    مقدمه

    در سال های اخیر سونوگرافی به عنوان یک روش غیر تهاجمی برای تشخیص سندرم تونل کارپ (Carpal tunnel) مورد توجه بسیار قرار گرفته است. هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر واریاسیون های طبیعی آناتومیک وجود یا عدم وجود تاندون های پالماریس لانگوس (Palmaris longus tendon) و عملکردی بودن فلکسور سطحی پنجم بر یافته سونوگرافیک سطح مقطع عصب مدین (Median) در مچ دست افراد سالم بود.

    روش

    در این مطالعه مقطعی- تحلیلی، 93 داوطلب که علایمی از بیماری تونل کارپ نداشتند برای تعیین وجود یا عدم وجود تاندون های فوق در هر دو مچ دست و بررسی سونوگرافیک برای تعیین سطح مقطع عصب مدین در آستانه ورود به کانال، مورد بررسی بالینی قرار گرفتند.

    یافته ها

    از 186 مچ دست که مورد مطالعه قرار گرفتند، 22 دست (82/11 درصد) فاقد تاندون پالماریس بودند و فلکسور سطحی در 8 دست (30/4 درصد) وجود نداشت. سطح مقطع عصب مدین در دست های فاقد پالماریس به طور معنی داری کمتر از دست های دارای آن بود (025/0= P)؛ در حالی که اختلاف سطح مقطع عصب بر حسب وجود یا عدم وجود تاندون فلکسور سطحی پنجم معنی دار نبود (324/0 = P).

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج مطالعه فعلی به نظر می رسد که سطح مقطع عصب مدین به عنوان یک یافته سونوگرافیک احتمالا تحت تاثیر وجود یا عدم وجود تاندون پالماریس لانگوس است؛ به طوری که دست های دارای تاندون سطح مقطع بزرگ تری دارند. همچنین به نظر می رسد که این یافته سونوگرافیک متاثر از عملکردی بودن یا نبودن فلکسور سطحی پنجم نباشد.

    کلید واژگان: سندرم تونل کارپ, اولتراسونوگرافی, واریاسیون های تاندونی
    Sadeghifar A.R., Saied A.R., Enhesari A., Mohammadpoor L., Ayatollahi, Mousavi A., Arabnejhad F
    Background and Aims

    Sonography has enjoyed much attention as a noninvasive diagnostic tool for carpal tunnel syndrome in recent years. The aim of the present study was to assess the effect of anatomic variations of existence or absence of palmaris longus and fifth superficial flexor tendons on the sonographic measurement of median nerve surface area in healthy individuals’ wrists.

    Methods

    93 volunteers without any symptoms related to carpal tunnel syndrome underwent clinical evaluation for determining presence of tendons in both wrists and also, sonographic measurement of median nerve surface area.

    Results

    In 22 of 186 hands (11.82%), there was absence of the palmaris longus tendon and absence of the fifth flexor was noted in 8 (4.30%). The median nerve surface area in the hands without palmaris longus was meaningfully less than the hands with it (P = 0.025), while the difference in the median nerve surface area was not statistically significant regarding the presence of the fifth flexor (P = 0.324).

    Conclusion

    Based on the findings of the present study, it seems that the median nerve surface, area as a sonographic finding, is probably related to presence or absence of the palmaris Longus tendon. So, those hands with the tendon present have larger surface areas. Also, it seems that this sonographic finding is not dependent on the presence of fifth superficial flexor tendon.

    Keywords: Carpal tunnel syndrome, Ultraonography, Tendon variations
  • اعظم عسکری کرمانی، مهدیه خدایی جلال آبادی، احمد انحصاری، کامبیز بهاالدین بیگی
    مقدمه
    رادیولوژی از راه دور به منظور جلوگیری از انتقال غیر ضروری بیماران به مراکز درمانی نیازمند تصاویری با فرمت دیجیتال است. از آنجا که هنوز در بسیاری از نقاط ایران و بسیاری از کشورهای در حال توسعه، تصویربرداری به صورت سنتی و با دستگاه های غیردیجیتال انجام می گیرد، به کارگیری روش های تهیه ی تصویر دیجیتال از کلیشه های رادیوگرافی می تواند راه گشا باشد. در حال حاضر روشی که برای دیجیتال کردن تصویر کلیشه های رادیوگرافی مورد استفاده قرار می گیرد، استفاده از اسکنرها می باشد. اما از آنجایی که دوربین های دیجیتال نسبت به اسکنرها در دسترس تر و بسیار ارزان تر هستند، در صورت اثبات قابل اعتماد بودن نتایج آنها، می توانند گزینه مناسب تری برای این منظور باشند
    روش
    در این پژوهش ابتدا تعداد 91 عکس رادیولوژی به صورت تصادفی جمع آوری شد. این عکس ها به یک متخصص رادیولوژی داده شده و از وی خواسته شد تا برای هر عکس تشخیص بگذارد. سپس با استفاده از یک دوربین دیجیتال، از هرکلیشه تصویری دیجیتال تهیه گردید. پس از گذشت 40 روز، تصاویر تهیه شده توسط دوربین دیجیتال به همان متخصص نشان داده شد و از ایشان تقاضا شد تا مجددا برای هریک تشخیص بگذارد. سپس نتایج با استفاده از ضریب توافق کاپا مقایسه شدند.
    یافته ها
    ضریب توافق کاپای محاسبه شده معادل 708 درصد بود که بیان گر توافق تشخیصی خوب میان کلیشه های رادیوگرافی و تصاویر دیجیتال است.
    نتیجه گیری
    این تحقیق پیشنهاد می کند که درشرایط نیاز به مشاوره با یک متخصص می توان ازکلیشه ی رادیولوژی توسط دوربین دیجیتال معمولی یک عکس دیجیتال تهیه کرد و سپس با استفاده از خطوط اینترنت آن را برای یک متخصص رادیولوژی ارسال نمود. این روش را می توان ساده ترین و ارزان ترین راهکار برای مشاوره با یک پزشک متخصص رادیولوژی ساکن در یک منطقه دورتر به حساب آورد
    کلید واژگان: پزشکی از راه دور, رادیولوژی از راه دور, مشاوره رادیولوژی از راه دور
    Askari A., Khodaie. M., Enhesari .A., Bahaadin Beigi .K
    Background and Aims
    Teleradiology as an efficient way for avoiding unnecessary transfer of patients to special medical centers requires the images with digital format. However، in some developing countries، including Iran، imaging is being done using non digital devices. In such cases، changing analog images into digital ones can solve the problem. The method which is nowadays used for digitalizing analog images is using digitizers. Since in some regions digitizers are not available، using digital cameras as more accessible and cost-effective devices is a good choice، provided that the reliability of digital cameras for providing digital formats of radiographs would be confirmed.
    Method
    In this study، at first، 91 radiographs were randomly selected. These images were then shown to a radiologist and he was asked to interpret them. Next، a digital image was produced from each radiograph using a digital camera. After 40 days، these digital images were shown to the same radiologist and he was asked to interpret them. The interpretations were then analyzed and compared using Kappa agreement coefficient.
    Results
    The calculated Kappa agreement coefficient indicated a “Good” diagnostic agreement (kappa=0. 708، P <0. 000) between diagnoses made by using radiographs and their digitalized images.
    Conclusion
    This study recommends that in cases of need for consultation with a specialist، capturing a digital image of radiograph by a digital camera and sending it to the spesialist via an internet line can be a reliable solution. This method can be used as a useful and cost-effective way of consultation with a radiologist who is working in another medical center.
    Keywords: Telemedicine, Teleradiology, Remote consultation
  • احمد انحصاری، غلامرضا یوسف زاده، سید محمد جواد هاشمی
    مقدمه
    دیابت شایع ترین علت نارسایی کلیه در سراسر جهان است.مهمترین مکانیسم ایجاد نارسایی کلیه در دیابت نوع دو آسیب اندوتلیوم در عروق کوچک داخل کلیوی ناشی از آترواسکلروز و ایسکمی است. ارزش سونوگرافی داپلر به ویژه از نظر شاخص های مقاومت و نبض پذیری در بررسی عروق کوچک اعضای مختلف از جمله کلیه نشان داده شده است. هدف این مطالعه تعیین دقت شاخص های مقاومت و نبض پذیری داپلر برای تشخیص زودرس درگیری کلیوی در بیماران دیابتی بود.
    روش
    ابتدا 60 بیمار دیابتی نوع دو انتخاب شده و بر اساس نتایج آزمایش میکروآلبومینوری به دو دسته با و بدون میکروآلبومینوری تقسیم شدند. سپس شاخص های مذکور برای هر دو گروه اندازه گیری شد و با استفاده از تست های آماری Independent t-test، آزمون فیشر و همبستگی پیرسون و با کمک نرم افزار SPSS نسخه 15 تحلیل داده ها انجام گردید.
    یافته ها
    ارتباط معنی داری بین شاخص مقاومت و مثبت بودن میکروآلبومینوری به دست آمد (013/0= P). هم چنین 60% از افراد گروه بدون میکروآلبومینوری دارای شاخص RI بیشتر از 7/0 بودند که نشان دهنده ارزش این شاخص در تشخیص زودرس تر درگیری کلیوی در بیماران دیابتی نوع دو می باشد.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج به دست آمده توصیه به انجام مطالعاتی در آینده برای سنجیدن ارزش استفاده از شاخص RI به عنوان تست غربال گری احتمالی برای تشخیص زودرس درگیری کلیوی در بیماران دیابتی نوع دو منطقی به نظر می رسد.
    کلید واژگان: نفروپاتی دیابت, سونوگرافی داپلر, میکروآلبومینوری
    Enhesari A., Yoosefzadeh Gh, Hashemi Smj
    Background and Aims
    Diabetes is the most common cause of renal insufficiency throughout the world. The main cause of renal failure in diabetic patients is microvascular endothelial injuries that is secondary to atherosclerosis and ischemia. The efficacy of renal Doppler indices such as resistive index (RI) and pulsetile index (PI) for the evaluation of intrarenal arteries has been shown. This study was done to determine the accuracy of RI and PI indices in earlier detection of renal involvement in type II diabetes.
    Method
    Sixty diabetic patients were divided into two groups of with microalbuminuria and without microalbuminuria. After determinig RI and PI, the two groups were compared by using independent t-test, fisher exact test and Pearson correlation and through SPSS 15.
    Results
    A statistically significant correlation was found between RI and positivity of microalbuminuria (P= 0.013). There was no correlation between RI and variables of age, sex and duration of diabetes. Moreover, 60% of cases without microalbuminuria had RI>0.7 that shows the diagnostic value of RI in earlier detection of renal failure in comparison to microalbuminoria test.
    Conclusion
    Further studies for proving the efficacy of RI as the screening test for earlier detection of renal involvement in diabetes are recommended.
  • فرزاد مرادحاصلی، احمد انحصاری، محمد جواد زاهدی، مهدی حیات بخش عباسی، جعفر احمدی، صدیف درویش مقدم
    زمینه
    بیماری کبدچرب غیرالکلی یک بیماری شایع کبدی می باشد که ارتباط آن با چاقی و سندرم متابولیک همواره مورد توجه بوده است. هدف از این مطالعه، مشخص کردن نقش تجمع چربی های احشایی در بیماران مبتلا به کبد چرب غیرالکلی بود.
    مواد و روش ها
    105 نفر از افرادی که بر اساس ارزیابی های بالینی و تشخیصی احتمال ابتلاء به کبد چرب غیرالکلی داشتند و بیماری شناخته شده کبدی دیگری نداشتند، تحت مطالعه قرار گرفتند. در این افراد بررسی توسط سونوگرافی از نظر درجه بندی شدت کبد چرب و ضخامت چربی احشایی و اندازه گیری متغیرهای بیوشیمیایی صورت گرفت. شاخص های تن سنجی نیز اندازه گیری شد.
    یافته ها
    از افراد مورد مطالعه، 3/13 درصد فاقد کبد چرب، 2/55 درصد دارای کبد چرب خفیف، 8/23 درصد در حد متوسط و 6/7 درصد به نوع شدید مبتلا بودند. درجه اکوژنیسیته کبدی به عنوان شاخصی از شدت کبد چرب، با وزن (001/0P=)، شاخص توده بدنی (001/0P=)، ضخامت چربی مزانتریک (001/0P<)، اندازه دورکمر (001/0= P)، تری-گلیسرید (004/0P=)، ALT (011/0P=) وAST (009/0=P) ارتباط داشت ولی با سن، قند خون ناشتا، کلسترول تام و اجزای با دانسیته پایین یا بالای کلسترول، بیلی روبین و آلکالین فسفاتاز ارتباطی را نشان نداد. ضخامت چربی مزانتریک با وزن، شاخص توده بدنی، دور کمر، سن و قند خون ناشتا همبستگی مثبت و معنی دار داشت. ضخامت چربی مزانتریک یک عامل مستقل برای پیشگویی شدت استئاتوز کبدی بود (61/0R=).
    نتیجه گیری
    چربی احشایی مهم ترین عامل همراه با کبد چرب بوده که می توان از اندازه گیری آن توسط سونوگرافی به-عنوان روشی مناسب برای ارزیابی چاقی مرکزی استفاده کرد.
    کلید واژگان: بیماری کبد چرب غیرالکلی, چربی احشایی, اولتراسونوگرافی, شاخص توده بدنی
    F. Moradhaseli, A. Ansari, M.J.Zahedi, M. Hayatbakhshe Abbasi, J. Ahmadi, S. Darvish Moghaddan*
    Background
    Non-alcoholic fatty liver disease (NAFLD) is a common hepatic disease, and attention is being paid to its association with obesity and metabolic syndrome. The goal of this study was to clarify the role of visceral fat accumulation in Nonalcoholic fatty liver disease.
    Methods
    105 patients with probable NAFLD based on clinical and paraclinical evaluations, in the absence of known etiologies of liver diseases were enrolled in the study. Ultrasound was performed for grading of fat accumulationin the liver and measurment of visceral fat thickness. Anthropometric indices and biochemical parameters measured too.
    Results
    Based on liver ultrasound, 13.3% had no evidence of fatty liver, the remaining had: 55.2% mild, 23.8% moderate and 7.6% severe fatty liver. Weight (P=0.001), body mass index (P=0.001), triglyceride (P=0.004), alanine aminotransferase (P=0.011), aspartate aminotransferase (P=0.009), waist circumference (P=0.001) and mesenteric fat thickness (P<0.001) were correlated significantly with high grade of fatty liver. On the other hand fasting blood glucose, total Cholestrol, LDL, HDL, total and direct bilirubin did not show significant correlation with grading of fatty liver. Mesenteric fat thickness was indipendent factor for hepatic steatosis (R=0.61).
    Conclusion
    Visceral fat is strongly associated with hepatic steatosis. Sonographic measurment of mesenteric fat thickness is an easy, non-invasive and repetitive method for assessment of central obesity.
  • محمد احسان، زهرا فرهمندی نیا، احمد انحصاری
    بیماری های کبد و مجاری صفراوی و به خصوص ایجاد سنگ صفراوی از عوارض بیماری بتاتالاسمی ماژورمحسوب می شوند. در این مطالعه فراوانی یافته های غیر طبیعی اولترا سونوگرافی کبد و مجاری صفراوی در 200بیمار مبتلا به بتاتالاسمی ماژور در منطقه کرمان مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس نتایج این تحقیق، 11 نفر از200 بیمار مبتلا به بتاتالاسمی ماژور (5/5%) سنگ صفراوی داشتند. میانگین سن بیمارانی که فاقد سنگ صفراوی بودند، 07/10 سال (94/4SD=) و میانگین سن بیماران با سنگ صفراوی 18/16 سال (04/5SD=)بود که اختلاف معنی داری از نظر آماری بین دو گروه وجود داشت. از 200 بیمار مورد مطالعه، 5 نفر افزایش ضخامت جدار کیسه صفرا داشتند که میانگین سنی آنها 12 سال (55/2SD=) و میانگین سنی 195 بیمار باضخامت طبیعی جدار کیسه صفرا، 36/10 سال (17/5SD=) بود و اختلاف معنی داری در این مورد بین دو گروه وجود نداشت. شصت و سه نفر از 200 بیمار (5/31%) سابقه اسپلنکتومی داشتند. از 11 بیماری که سنگ صفراوی در آنها مشخص شد، 9 نفر آنها اسپلنکتومی شده بودند. در این مورد نیز بین این دو گروه اختلاف معنی داری از نظرآماری وجود داشت (05/0P<). میانگین فریتین سرم در افرادی که سنگ صفراوی داشتند، mg/dl73/3786(42/941SD=) و در افراد فاقد سنگ صفراوی 03/3147 (36/1239SD=) بدست آمد که از نظر آماری این اختلاف معنی دار نبود.
    کلید واژگان: بتاتالاسمی ماژور, سنگ صفراوی, اسپلنکتومی, فریتین سرم
    Ehsan M., Farahmandi Nia Z., Enhesari A
    One of the complications of Beta-thalasemia major is hepatobiliary disorders for example cholelithiasis (Gallstone). In this study frequency of hepatobiliary ultra sound abnormal findings in 200 patients in Kerman was investigated. Among 200 patients, 11 (5.5%) had gallstone. The average age of patients without gallstone was 10.07±4.9 years and that of patients with gallstone was 16.1±5 years. Therefore significant difference in this regard is observed (P<0.05). Five patients (2.5%) had thickened wall in gall bladder, and their mean age was 12±2.5 years and that of patients with normal wall thickness was 10.3±5.1 years with no significant difference between two groups. Sixty three patients (31.5%) had history of splenectomy and 137 patients (68.5%) had not this history. Among 11 patients with gallstone, 9 patients had history of splenectomy and 2 patients had not this history with significant difference between the two groups (P<0.05). No significant difference was observed in the average serum ferritin in patients with gallstone (3786.7±941.4) and in the patients without gallstone (3147.03±1239.7).
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال