اسماعیل شفیعی سروستانی
-
-
-
با توجه به اثرات مهمی که بازگشت طالبان به قدرت برکشور ما ایران دارد، ضروری است که این واقعه از جهات مختلف مورد بررسی و پژوهش قرار گیرد. از همین رو، پرسش اصلی این مقاله معطوف به بررسی گفتمان طالبان در امارت اسلامی افغانستان و پیامدهای ایدئولوژیک آن برای حکمرانی در ایران شده است. فرضیه مقاله بر آن است که حاکمیت طالبان بر افغانستان دارای مبانی گفتمانی و تبعات سیاسی و اجتماعی متعددی است که از یک سو همگی متاثر از همان گفتمان است و از سویی دیگر، نتایج این تحولات تاثیر بر نظام حکمرانی در ایران دارد. یافته های تحقیق نشان داده که گفتمان طالبان نه از نظر کلامی، بلکه از منظر کنش و نگاه فقهی شکلی از بنیادگرایی سلفی است که با جامعه افغانستان و شکاف های قومیتی اش چندان همخوان نیست. التهابات درونی افغانستان را تشدید می کند و منجر به بی ثابتی اجتماعی اش می شود؛ این بی ثباتی پیامدهای منفی و ناخوشایندی برای حکمرانی در ایران دارد، که شامل طیفی از تنش ها و تعارض ها، از تقابل های گفتمانی شیعه و سنی تا موضوعاتی همچون افزایش شمار مهاجران میگردد. رویکرد این تحقیق تحلیل گفتمانی است. داده ها به روش کتابخانه ای و اسنادی جمع آوری شده است.
کلید واژگان: افغانستان, طالبان, تحلیل گفتمان, حکمرانی, مهاجرتconsidering the significant effects of the Taliban's return to power on Iran, it is crucial to analyze this event from various perspectives. Therefore, the central question of this paper focuses on the examination of the Taliban’s discourse within the Islamic Emirate of Afghanistan and its ideological repercussions for governance in Iran. The hypothesis of this paper suggests that the Taliban's rule over Afghanistan is underpinned by discursive foundations and has multiple political and social implications, which are both shaped by this discourse and directly impact Iran. Research findings indicate that the Taliban’s discourse is not theological but rather reflects a form of Salafi fundamentalism that is incompatible with Afghanistan's sociocultural fabric, exacerbating internal tensions and leading to social instability. This instability poses negative consequences for governance in Iran, ranging from conflicts between Shia and Sunni discourses to issues such as an increase in the number of migrants. The research adopts a discourse analysis approach, with data gathered through library research.
Keywords: Afghanistan, Taliban, Discourse Analysis, Governance, Immigration -
جنگ جهانی اول که بیش از 26 کشور دنیا را درگیر کرده بود همزمان با جلوس احمدشاه قاجار به تخت سلطنت به ایران نیز نفوذ کرد. ورود ناعادلانه استعمارگران به ایران در حالی آغاز شد که مستوفی الممالک وزیر قاجار بی طرفی ایران را در جنگ رسما اعلام کرده بود اما ورود نیروهای متخاصم از شمال و جنوب به کشور علاوه بر اینکه منجر به تحولات سیاسی ،نظامی و اقتصادی ایران شد مشکلات عظیمی همچون ناامنی، قحطی ،اختلافات داخلی ،ضعف اقتصادی و اجتماعی مردم بی اعتمادی جامعه به حاکمیت را به همراه داشت. به خصوص مسئله قحطی که یکی از فجایع بزرگ و به گفته مورخان و محققان نوعی هولوکاست در تاریخ ایران به حساب می آید. سوال اصلی این پژوهش این است که مسائل بین الملل چه تاثیری در تبدیل قحطی بزرگ ایران به یک فاجعه ی تاریخی داشته است؟پایه فرضیه این تحقیق عبارت است از اینکه ازمیان عوامل موثر در بروز و تشدید قحطی بزرگ نقش بیگانگان به خصوص انگلستان از اهمیت زیادی برخوردار بوده است .
کلید واژگان: قحطی بزرگ, جنگ جهانی اول, استعمار, استبداد, بریتانیاWorld War I, which had been involved in more than 26 countries in the world, also infiltrated Iran's throne at the same time as Ahmad Shah Qajar. The unjust entry of the colonialists to Iran began when the Qajar Minister Mostofi al -Mamalek had officially declared Iran's neutrality in the war, but the arrival of hostile forces from the north and south to the country in addition to led to Iran's political, military and economic developments, such as huge problems such as Insecurity, famine, internal divisions, economic and social weaknesses of the people's distrust of the sovereignty.Especially the issue of famine, which is one of the major catastrophes, according to historians and researchers, a kind of Holocaust in Iranian history. The main question of this study is how international issues have had on converting Iran's great famine into a historical catastrophe?The hypothesis of this study is that one of the factors that contribute to the extension and exacerbation of the great famine has been of great importance, especially England.
Keywords: Great Famine, World War I, Colonialism, Tyranny, Britain -
در این تحقیق، با نگاهی به دیپلماسی در سیاست گذاری و سیاست های عمومی و با اتخاذ رویکردی واقع گرایانه، به بررسی تهدیدها و کشمکش های روابط جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی (در سال های 2011 2020 م)، با نگاه به سیاست های کلی نظام، پرداخته می شود. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی است و به لحاظ روش نیز، در شمار پژوهش های توصیفی است. اطلاعات و داده ها به روش کتابخانه ای گردآوری شده است. پرسش پژوهش عبارت است از: «حوزه های رقابت در دیپلماسی منطقه ای جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی پس از انقلاب اسلامی کدام اند؟» فرضیه تحقیق نیز به این شرح است: کشمکش های منطقه ای جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی شامل حوزه سیاسی، مذهبی و ایدئولوژی می شود که هرکدام نیز به بخش های کوچک تری تقسیم می شود. تحولات منطقه سبب بروز بحران در روابط دو کشور شده است. به دلیل رقابت های دیپلماسی و منطقه ای جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی، تحولات یادشده تنش و واگرایی را در روابط دو کشور ایجاد کرده است.کلید واژگان: چالش های دیپلماسی, ایران, عربستان سعودی, سیاست های کلی نظامThis study employs a realist framework to examine diplomacy within the context of policy-making and public policy, focusing on the threats and conflicts characterizing the relationship between the Islamic Republic of Iran and Saudi Arabia from 2011 to 2020. This analysis is guided by Iran’s General policy frameworks and aims to be practically applied, using a descriptive research method and relying on data gathered through a library-based approach. The study addresses the following central question: "What are the domains of competition in regional diplomacy between the Islamic Republic of Iran and Saudi Arabia post-Islamic Revolution?" The research posits that regional conflicts between the Islamic Republic of Iran and Saudi Arabia encompass political, religious, and ideological arenas, each subdivided into smaller areas. Regional dynamics have aggravated the crisis in their bilateral relations. Owing to the diplomatic and regional rivalry between Iran and Saudi Arabia, these evolving dynamics have intensified bilateral tensions and increased divergence.Keywords: Islamic Republic Of Iran, Saudi Arabia, Regional Policy, Middle East
-
فصلنامه روابط خارجی، پیاپی 59 (پاییز 1402)، صص 156 -181از زمان سقوط کابل، پایتخت افغانستان، به دست گروه طالبان در ماه اوت 2021، افغانستان به منبع اصلی نگرانی برای کشورهای منطقه و به طور کلی برای جامعه جهانی تبدیل شده است، به ویژه که این کشور از سه چالش اصلی رنج می برد: بحران انسانی که باعث ناآرامی های اجتماعی-اقتصادی شده است. تهدید فزاینده تروریسم برخاسته از افغانستان به دلیل ناتوانی جنبش طالبان در مهار گروه های تروریستی حاضر در خاک افغانستان و همچنین امتناع این جنبش از همکاری منطقه ای یا بین المللی برای مقابله با این تهدید، عدم پذیرش مشارکت سیاسی سایر اقلیت های قومی توسط طالبان، مشروعیت رژیم این جنبش را برای مردم افغانستان و جامعه جهانی زیر سوال می برد و در نتیجه احتمال ناآرامی های سیاسی و امنیتی در کشور را افزایش می دهد. در چنین وضعیتی این سوال مطرح می شود که آینده حیات سیاسی و امنیتی افغانستان تحت زعامت طالبان چگونه خواهد بود؟ در پاسخ می توان گفت با توجه به با چالش های موجود سه سناریو «کودتای درون جنبشی»، «سقوط کابل تحت حاکمیت «سازمان حکومت اسلامی - استان خراسان»، «ظهور دولت موازی با احیای اتحاد شمال» برای آینده افغانستان می توان تصور کرد. روش پژوهش از نوع کیفی و مبتنی بر آینده پژوهی است.کلید واژگان: افغانستان, طالبان, امنیت ملی, دولت فراگیر, همگرایی منطقه ایSince the fall of Kabul, the capital of Afghanistan, to the hands of the Taliban in August 2021, Afghanistan has become a major source of concern for countries in the region and for the international community in general, especially as the country suffers from three main challenges: A person who has caused socio-economic unrest. The growing threat of terrorism originating from Afghanistan due to the inability of the Taliban movement to contain the terrorist groups present in Afghanistan, as well as the refusal of this movement to cooperate regionally or internationally to deal with this threat, the Taliban's refusal to accept the political participation of other ethnic minorities, legitimacy The regime questions this movement for the people of Afghanistan and the international community, and as a result increases the possibility of political and security unrest in the country. In such a situation, the question arises, what will be the future of Afghanistan's political and security life under the leadership of the Taliban? In response, it can be said that according to the existing challenges, three scenarios of "coup within the movement", "the fall of Kabul under the rule of "Islamic Government Organization - Khorasan Province", "the emergence of a parallel government with the revival of the Northern Alliance" can be imagined for the future of Afghanistan. . The research method is qualitative and prospective.Keywords: Afghanistan, Taliban, National Security, comprehensive government, Regional Integration
-
مناطق ویژه اقتصادی امروزه به عنوان یکی از ابزارهای سیاستی به منظور جذب سرمایه گذاری، پشتیبانی از تولید و توسعه صادرات و واردات در دستور کار دولت ها قرار گرفته اند. اساسا این مناطق با هدف جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی و تسهیل فرایند انتقال فناوری های نوظهور و پشتیبانی از فرایند تولید و ارتقای قابلیت صادراتی در کشور ایجاد شده است. این موضوع نیز در باب مناطق ویژه اقتصادی وابسته به سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران (ایمیدرو) نیز صادق است. در این مقاله تلاش شد تا جریان و روند جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی و داخلی را در این مناطق براساس چارچوب نظری برون گرایی مورد بررسی قرار گیرد. یافته های پژوهش حاکی از آن است از منظر جذب سرمایه گذاری خارجی و داخلی مناطق ویژه اقتصادی فعال در حوزه انرژی چون صنایع فلزی و معدنی خلیج فارس و پارسیان نسبت به دو منطقه کاشان و لامرد موثرتر و موفق عمل کرده اند. هرچند عللی چون نظام تحریم ها، بی توجهی به امر تولید، ترجیح خواست بومی نسبت به سنجش یابی دقیق مکانی و زیرساختی و غفلت از اصلاحات بانکی و بیمه ای مشوق سرمایه گذاری از علل عدم موفقیت این مناطق بوده است.
کلید واژگان: منطقه ویژه اقتصادی, سرمایه گذاری مستقیم خارجی, سرمایه گذاری داخلی, برون گرایی تجاری, ایمیدروToday, special economic zones are on the agenda of governments as one of the policy tools to attract investment, support production and develop exports and imports. Basically, these areas were created with the aim of attracting foreign direct investment and facilitating the process of transferring emerging technologies and supporting the production process and improving the export capability in the country. This issue is also true for the special economic zones affiliated to Iran's Mines and Mineral Industries Development and Modernization Organization (IMIDRO). In this article, an attempt was made to analyze the flow and process of attracting foreign and domestic direct investment in these regions based on the theoretical framework of extroversion. The findings of the research indicate that from the point of view of attracting foreign and domestic investment, the special economic zones active in the field of energy, such as the metal and mineral industries of the Persian Gulf and Parsian, have acted more effectively and successfully than the two regions of Kashan and Lamard. However, reasons such as the sanctions system, inattention to production, preference for local demand over accurate location and infrastructure assessment, and neglect of banking and insurance reforms to encourage investment have been among the reasons for the failure of these regions.
Keywords: Special Economic Zone, Foreign direct investment, domestic investment, commercial outsourcing, IMIDRO -
امنیت، مبارزه با ناامنی و توسعه در جهان کنونی سه مقوله بسیار مهم و حیاتی برای دولت هاست و به همین دلیل اندیشمندان به لحاظ نظری کوشیده اند نسبت بین آن ها را تبیین کنند. برقراری این نسبت در کشورهای درحال توسعه مانند ایران و عراق نیز با توجه به غلبه رویکردهای امنیتی و اولویت آن در توسعه، با دشواری های بیشتری همراه بوده است. از طرفی خاورمیانه منطقه ای ژیوپلیتیکی است که می توان وجوه اشتراک مثبت و منفی بسیاری در بین کشورهای آن وجود دارد که موجب ایجاد فرصت ها و تهدیدهایی در این منطقه شده است. چالش های داخلی منطقه و تهدیدهای بیرونی سبب شده منطقه خاورمیانه در وضعیتی شکننده قرار بگیرد. اما قوت های داخلی و فرصت های بیرونی نیز وجود دارد که زمینه های هم گرایی این کشورها و توسعه و امنیت در منطقه را فراهم آورده است. کشورهای ایران و عراق در خاورمیانه در مسیر هم گرایی و روابط متقابل، ظرفیت ها و چالش هایی دارند که برخی از آن ها در محیط داخلی و روابط بین این کشورها و بعضی نیز در محیط بیرونی منطقه و جهان ریشه دارد. برای رسیدن به هم گرایی باید الگویی براساس این عوامل داخلی و خارجی طراحی کرد که ضمن کاهش چالش ها به توسعه ظرفیت ها بپردازد. با توجه به اهمیت موضوع در این پژوهش، زمینه های همکاری امنیتی جمهوری اسلامی ایران و عراق در راستای سیاست های کلی نظام بررسی شده است. پرسش پژوهش عبارت است از: زمینه های همکاری امنیتی در سطوح ملی و بین المللی چه تاثیری در برنامه های مبارزه با تروریسم (منطقه ای و بین المللی) در جمهوری اسلامی ایران و عراق داشته است؟ در پاسخ به این پرسش بر این فرضیه تاکید می شود که اشتراکات مبارزه با تروریسم، از نظر سیاسی و امنیتی ایران و عراق باعث نزدیک شدن دیدگاه های سران دو کشور در جهت تدوام هم گرایی آن ها در حوزه های مختلف ازجمله مبارزه با تروریسم شده است. برای آزمون این فرضیه پس از مطالعات تاریخی و نظری لازم ابتدا با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی، ضمن تبیین «نظریه هم گرایی»، همکار ی دولت های ایران و عراق درخصوص مبارزه با تروریسم و هم گرایی آن ها بررسی شده است؛ سپس با تحلیل محتوای برنامه های امنیتی و مبارزه با تروریسم و در نظر گرفتن عملکرد آن ها، تلاش شده با واکاوی واقعیت های ژیوپولیتیکی منطقه، الگوی هم گرایی منطقه ای طراحی شود.کلید واژگان: عراق, امنیت ملی, هم گرایی, جمهوری اسلامی ایرانSecurity, fighting insecurity and development are three important factors in every country, so thinkers have tried to find a relationship between them. Developing this relationship in developing countries such as Iran and Iraq considering the security approach is deeply difficult. On the other hand, middle east is a geo-political area which has common positive and negative aspects of the countries, which can on its own account, result in opportunities and threats. The internal challenges and the external threats has made middle east a fragile area. However, one can identify internal strengths and external opportunities which can bring along coherence, development, and security among the countries. Iran and Iraq have cooperation on the one hand, and opportunities and challenges on the other, some of which are related to the internal environment and some others to their regional and international spheres. To be coherent, they need a model based on the internal and external elements that can soothe the challenges at the expense of the opportunities. That being said, the chances for the security cooperation between Iran and Iraq has been stated in line with the general policies of the system. This study focuses on the following question: what impact does the security cooperation in national and international level have on the counter-terrorism plans (regional and international) of Iran and Iraq? To answer this, it is hypothesized that the counter-terrorism plans can bring the two countries closer from the political and security aspects to be more in line in combating against terrorism. To test out this hypothesis, after some theoretical and historical studies, a descriptive-analytical method was used to convergence theory between the two countries from the perspective of counter-terrorism and convergence. Then, the security and counter-terrorism plans were content-analyzed. Afterwards, it was attempted to investigate the geo-political realities of the region so that a convergence model for the region could be designed.Keywords: Iraq, National Security, Homogenization, Islamic Republic of Iran
-
مقاله حاضر به بررسی و مطالعه جایگاه نیروهای مقاومت اسلامی در سیاست ج.ا.ایران در خاورمیانه میپردازد. سیوال اصلی مقاله بدین قرار است: گروه های مقاومت اسلامی چه نقشی در سیاست خارجی ج. ا. ایران در منطقه خاورمیانه ایفا میکنند؟ فرضیهای که مطرح میشود این است: استفاده از گروه های مقاومت اسلامی توسط ج. ا. ایران را باید در چارچوب اصل خودیاری در نظر گرفت که سیاست خارجی ج. ا. ایران در قبال همسایگان خود و کشورهای خاورمیانه دنبال میکند. نتایج تحقیق نشان میدهد که اولا جمهوری اسلامی ایران، سیاست خودیاری را با توجه به اقتضایات ایدیولوژیک، ژیوپلیتیک و امنیتی خود به کار میگرد و ج. ا. ایران، در راستای اهداف فراملی خود، حمایت از گروه های مقاومت اسلامی را در اولویت سیاست منظقه ای خود قرار داده است. در پژوهش حاضر، روش تحقیق، روش کیفی از نوع توصیفی تحلیلی است و داده های مورد بحث از طریق منابع کتابخانهای و به شکل فیشبرداری جمعآوری شدهاند.
کلید واژگان: جمهوری اسلامی ایران, سیاست خارجی, گروه های مقاومت اسلامی, نوواقعگرایی, خودیاریThe present article investigates and studies the position of Islamic resistance forces in the politics of Iran in the Middle East. The main question of the article is: What is the role of Islamic resistance groups in foreign policy? A. Iran plays in the Middle East region? The hypothesis that is raised following this question is: the use of Islamic resistance groups by J. A. Iran should be considered in the framework of the principle of self-help, which foreign policy c. A. Iran follows its neighbors and Middle East countries. The results of the research show that, firstly, the Islamic Republic of Iran uses the self-help policy - which the Islamic resistance groups are the means of realizing - according to its ideological, geopolitical and security requirements, and secondly, this regime, in line with its transnational goals. prefers supporting Islamic resistance groups over regional cooperation and alliances in the Middle East. In the present study, the research method is a descriptive-analytical qualitative method and the discussed data were collected through library sources and in the form of surveys.
Keywords: Islamic Republic of Iran, Foreign Policy, Islamic resistance groups, Neo-realism, self-help.audit -
غرب آسیا درگیر تحولات مهمی است؛ از یک طرف در چند سال گذشته چندین انقلاب عظیم دراین منطقه رخ داده و از طرف دیگر جنگ، تروریسم، دخالت گسترده قدرتهای بین المللی در آن باعث شده تا استقلال و تمامیت ارضی کشورهای منطقه به شدت به چالش کشیده شود و غرب آسیا در وضعیت پر التهابی قرار بگیرد. هدف از انجام این مقاله بررسی رویکرد سیاسی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران در بحران منطقه غرب آسیا میباشد. این مقاله با گردآوری داده از طریق مطالعه ی مطالعه ی کتابخانه ای و استنادی به بررسی این موضوع پرداخته است. هدف از اعمال سیاست های امنیت ملی، حفظ منافع ملی، حفظ وضع موجود، بقاء کشور و مواردی از این دست هستند. نتایج نشان می دهد که ایران برای موفقیت در تعاملات بین المللی خود در منطقه غرب آسیا، چه در عرصه دفاعی و چه در حوزه سیاست خارجی باید قابلیت اقدام و آزادی عمل خود را بالا ببرد.
کلید واژگان: جمهوری اسلامی ایران, رویکرد سیاسی, رویکرد امنیتی, بحران منطقه غرب آسیاWest Asia is undergoing major developments; several great revolutions have taken place in the region in the past few years, and on the other hand, war, terrorism, and the widespread involvement of international powers in it have severely challenged the independence and territorial integrity of the region and West Asia in full swing. Be inflammatory. The purpose of this article is to examine the political and security approach of the Islamic Republic of Iran in the crisis in the West Asian region. This article has studied this issue by collecting data through library study and citation. The purpose of national security policies is to protect the national interest, the status quo, the survival of the country and the like. The results show that in order to succeed in its international interactions in the West Asian region, both in the field of defense and in the field of foreign policy.
Keywords: Islamic Republic Of Iran, Political Approach, Security Approach, Crisis In West Asia
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.