به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب

اصغر اشرفی حافظ

  • فاطمه رضایت، رسول روغنیان، اصغر اشرفی حافظ، اکرم آذر آبدار
    در برخی بیماری های خودایمن از جمله بیماری التهاب روده (Inflammatory Bowel Disease) پاسخ بیش از حد سلول های Th1 و Th17 علیه میکروب های همزیست و یا آنتی ژن های خودی باعث ایجاد التهابات پیش رونده ای در بافت ها می شود که در نهایت عوارض پاتولوژیک شدیدی را به همراه خواهند داشت. با توجه به اینکه عفونت های انگلی سبب تغییر جهت پاسخ های ایمنولوژیک بدن به سمت فعال سازی سلول های Th2 و سرکوب عوامل التهاب زا، به منظور حفظ بقای کرم انگل در بدن میزبان، می شود ممکن است کرم های انگل در تعدیل پاسخ های ایمنی و سرکوب التهاب در افراد مبتلا به بیماری های خودایمن موثر باشند. در این بررسی به ارائه ی بخشی از تحقیقاتی که طی سال های اخیر در رابطه با استفاده ی درمانی از کرم های انگل جهت کنترل برخی بیماری های خودایمن انجام شده، پرداخته شده است. با توجه به نتایج بدست آمده در این مطالعات و بررسی مکانیسم های دخیل در مقابله با کرم های انگل در بدن میزبان، می توان به این نتیجه رسید که عفونت با کرم های انگل بطور قابل توجهی سبب کاهش عوارض و بهبود التهاب در بیماران مبتلا به اختلالات خودایمن می شود. با استناد بر این یافته ها می توان درمان جدیدی را برای بیماری های خودایمن با استفاده از کرم های انگل ارائه نمود.
    کلید واژگان: کرم های انگل, اختلالات خودایمن, کولیت, بیماری التهابی روده(IBD), فرضیه بهداشت
    Fatemeh Rezayat, Rasoul Roghanian, Asghar Ashrafi Hafez, Akram Azar, Abdar
    In some autoimmune diseases such as inflammatory bowel disease (IBD) excessive responses of Th1 and Th17 cells to commensal bacteria and self-antigens due to formation of progressive inflammation in tissues which in turn lead to severe pathologic effects like colitis. Parasitic infections could polarize the immune responses to Th2 cells activation and the pre-inflammatory suppressive agents in order to maintain helminthes in the host therefore, they may have an important role in the immune modulation and suppression of the inflammation in patients with autoimmune disease. In this work, recent researches on the therapeutic applications of the helminthes have been reviewed. Considering the studies’ results and according to the activate mechanisms of response to helminthes in the host, it can be concluded that helminthes infection reduces the inflammation in patients. Therefore, a new treatment for autoimmune disorders by helminthes should be introduced.
    Keywords: helminthes, autoimmune disorders, colitis, inflammatory bowel disease, hygiene hypothesis
  • سید رحمت الله موسوی مقدم، مهری اسمعیل چگنی، اصغر اشرفی حافظ
    سابقه و اهداف
    در رابطه های زناشویی، عامل های متعددی موجب رضایت همسران از یکدیگر می شود. در این میان، به نظر می رسد که نقش معنویت از نظر احاطه داشتن بر همه ی شئون زندگی انسان، تعیین کننده باشد. به همین منظور، هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی بین سلامت معنوی و رضایت زناشویی و ویژگی های جمعیت شناختی(سن، مدت ازدواج و مدت اشتغال) در میان پرستاران متاهل شاغل در بیمارستان نظام مافی شهرستان شوش(1394) است.
    مواد و روش ها
    جامعه ی آماری شامل همه ی پرستاران زن و مرد متاهل شاغل در بیمارستان نظام مافی شامل 50 نفر (28 زن متاهل و 22 مرد متاهل)، در سال 1394است، که از این تعداد، 19 مرد و 25 زن متاهل طبق جدول مورگان و با استفاده از نمونه گیری در دسترس، نمونه های این پژوهش انتخاب شدند. روش این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی است. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش، شامل پرسش نامه ی سلامت معنوی (پولوتزین و الیسون) و رضایت زناشویی (اینریچ) بوده است. کلیه ی دادها به روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون، با روش هم زمان یا ورود (Enter)، به کمک نرم افزارspss نسخه ی 19مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    نتیجه های این پژوهش نشان می دهد که بین سلامت معنوی و رضایت زناشویی در پرستاران متاهل، رابطه ی معناداری وجود دارد (r=0/605)، (p>0/05) همچنین نتیجه ی تحلیل رگرسیون نشان داد که جنسیت، پیش بینی کننده ی معنی داری برای سلامت معنوی و رضایت زناشویی است؛ اما سن، مدت ازدواج، مدت اشتغال، پیش بینی کننده ی معنی داری نیست.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتیجه های به دست آمده از این پژوهش، می توان گفت، پرداختن به نیازهای معنوی، جزو ضروری مراقبت کل نگر در پرستاری در نظر گرفته شده است. پرستاران نگرش مثبت به معنویت و تمایل به بهبود سطح سلامت معنوی و افزایش رضایت زناشویی دارند. از این رو فراهم آوردن بستر مناسب برای ارتقای این مولفه ها می تواند سبب رسیدن به این دو مقصود گردد.
    کلید واژگان: سلامت معنوی, رضایت زناشویی, پرستاران
    Seyyed Rahmatollah Mousavi Moghadam, Mehri Esmaeil Chegeni *, Asghar Ashrafi Hafez
    Background And Objectives
    In marital relations, several factors cause the mutual consent of spouses. In the meantime it seems that the role of spirituality in terms of having surrounded on all facets of human life is decisive. Therefore the aim of the present study was to examine the relationship among the spiritual health, marital satisfaction and demographic characteristics(age, duration of marriage, duration of employment) in Mafi hospital nurses of Susa city in 1394.
    Materials And Methods
    Statistical population consists of all the nurses of married men and women employed in the Nezam Mafi hospital, which includes 50 people(28 married women and 22 married men) in 1394, that of this number 44 persons(19 male and 25 married female) were selected as samples of this research according to the table of Morgan and the use of an available sampling. The method of this research is descriptive and correlation. The data collection tools were spiritual health questionnaire(Paloutzian and Ellison) and marital satisfaction(ANRECH). All data were analyzed using Pearson correlation and regression analysis via simultaneous method or Enter with version 19 of SPSS software.
    Results
    The results of this study indicated there is a meaningful relationship between the spiritual health and marital satisfaction in married nurses(R = 0.605), (p<0.05), as well as the results of the regression analysis showed gender was a significant Predictor for spiritual health and marital satisfaction but age, duration of marriage, period of employment were not significant predictors
    Conclusion
    According to the results obtained from this research can be said addressing the spiritual needs has been considered as an essential component of holistic care in nursing. Nurses have positive attitude to spirituality and a desire to improve the level of spiritual health and marital satisfaction. Therefore providing a platform for the promotion of these components can lead to do them.
    Keywords: Spiritual health, Marital satisfaction, Nurses
  • مرجان وجدانی، سمیرا فوجی، اکبر بابایی حیدرآبادی، نازنین حقیقی ثانی، عارفه پورطالب، معصومه ایمان زاد، اصغر اشرفی حافظ، فاطمه اهتمام
    مقدمه
    شناخت و رعایت حقوق بیماران در ارتقای کیفیت مراقبت ها و افزایش اعتماد و رضایت بیماران حائز اهمیت است، لذا این مطالعه با هدف بررسی میزان آگاهی دانشجویان دوره کارآموزی بالینی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران از حقوق بیمار در سال تحصیلی 93-1392 انجام شد.
    روش
    این مطالعه توصیفی مقطعی در سال 1393 در دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی انجام شد. 70 نفر از دانشجویان دوره کارآموزی بالینی، به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استاندارد شامل دو بخش، مشخصات دموگرافیک و منشور حقوق بیمار استفاده شد. داده ها با آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار) و نرم افزار SPSS 18 تحلیل شد.
    یافته ها
    5/8 درصد از دانشجویان از سطح آگاهی ضعیف، 90 % از سطح آگاهی متوسط و 4/1 درصد از سطح آگاهی خوب نسبت به منشور حقوق بیمار برخوردار بودند. در زمینه میزان آگاهی دانشجویان از حقوق بیمار در هر یک از پنج حیطه اصلی، بیشترین آگاهی مربوط به حیطه دسترسی به خدمات (07/61 درصد) و کم ترین آگاهی مربوط به آزادی فردی (7/44 درصد) بود.
    بحث: در مطالعه عجمی قلعه رشیدی و همکاران که به بررسی رابطه آگاهی از حقوق بیمار با میزان رعایت آن در کارشناسان توانبخشی مراکز توانبخشی بهزیستی شهر تهران نشان دادند، میزان آگاهی از حقوق بیمار در 7/59 درصد از کارشناسان در سطح خیلی خوب قرار داشت در مطالعه رنجبر و همکاران بر روی دانشجویان رشته های مختلف پزشکی یزد، سطح آگاهی دانشجویان متوسط ارزیابی شد.
    نتیجه گیری
    در این مطالعه سطح آگاهی دانشجویان از منشور حقوق بیمار در سطح متوسط قرار داشت. با توجه به اهمیت ارتباط دانشجویان دوره کارورزی با بیمار به خصوص دانشجویانی که با افراد دچار معلولیت در ارتباط هستند، برنامه ریزی جهت بالابردن آگاهی آنان از حقوق بیماران ضروری به نظر می رسد.
    Marjan Vejdani, Samira Foji, Akbar Babaei Heydarabadi, Nazanin Haghighi Sani, Arefeh Pourtaleb, Masoumeh Imanzad, Asghar Ashrafi Hafez, Fatemeh Ehtemam
    Introduction
    Recognize and respect the rights of patients is important in improving quality of care and increased reliability and Patient satisfaction. The aim study was Clinical training student's awareness from patient's rights in Welfare and Rehabilitation Sciences University, Tehran (2013-14).
    Method
    In this descriptive cross-sectional study, 70 Clinical training students in Welfare and Rehabilitation Sciences University were selected using Stratified random sampling method. Data were gatherers using a Questionnaire which analyzed by descriptive statistics and SPSS 16.
    Results
    Student awareness of patient's rights was 8.5% weak, 90% moderate and 1.4% good. Highest awareness was Access to services (61.07%) and the lowest awareness was personal liberty (44.7%).Discution: In study Ajami Ghaleh Rashidi and Colleagues That examines the relationship between knowledge of patient's rights with respect in rehabilitation experts of Rehabilitation centers in Tehran showed Knowledge of patient's rights in 7/59 percent of the experts were in very good, Ranjbar study and collaborate on different fields of Medical Students student's knowledge was assessed Average
    Conclusion
    Clinical training students communicate with patients (particularly students who communicate with disabilities) is importance, so Planning to improve student awareness about the patient's rights is necessary. To compensate for the lack of information in the field,offering a course Introduction to the patient's rights, workshops, informing through educational journals and introduce the book to students by teachers can be effective.
    Keywords: Awareness, Patient's Rights, Student
  • اصغر اشرفی حافظ، علی رمضانخانی، کبری دوستی فر، سعید متصدی زرندی، طیبه مرعشی، شهلا قنبری، نزهت شاکری
    زمینه و هدف
    ذرات گرد و غبار از مهمترین آلاینده های هواست که سبب به مخاطره افتادن سلامتی افراد می گردد. از آنجایی که تغییر رفتار، پایه و اساس پیشگیری از خطرات مرتبط با سلامت است، یکی از الگوهای قابل استفاده در سطح فردی برای تغییر رفتار، الگوی اعتقاد بهداشتی می باشد. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر آموزش مبتنی بر الگوی اعتقاد بهداشتی بر تداوم رفتارهای محافظت کننده در مواجهه با پدیده گرد و غبار در آموزگاران شهر اهواز اجرا شد.
    روش کار
    در این مطالعه نیمه تجربی 200 آموزگار شهر اهواز در سال 1392به طور تصادفی به دو گروه آزمون و شاهد، هر کدام 100 نفر تقسیم شدند. پرسشنامه محقق ساخته در چهار بخش سنجش عوامل دموگرافیکی، سوالات آگاهی، سنجش سازه های الگوی اعتقاد بهداشتی و سنجش رفتارهای محافظت کننده در مقابل پدیده گرد و غبار طراحی شد. قبل از انجام مداخله آموزشی، پرسشنامه توسط دو گروه تکمیل شد. بر اساس نتایج پیش آزمون، برنامه آموزشی طراحی شد و سپس گروه آزمون مداخله آموزشی را طی 4 جلسه 90 دقیقه ای به صورت سخنرانی و پرسش و پاسخ دریافت کردند؛ بلافاصله و دو ماه بعد از انجام مداخله، داده ها مجددا گردآوری و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و تحلیلی در SPSS-16 استفاده و سطح معنی داری 05/0>p در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    یافته ها نشان داد که آگاهی (001/0>p)، میانگین اجزای الگوی اعتقاد بهداشتی مشتمل بر حساسیت (001/0>p)، شدت (001/0>p)، منافع (001/0>p)، موانع (002/0>p)، خودکارآمدی (001/0>p)، راهنمای عمل (007/0>p) و رفتار (001/0>p) بلافاصله و دو ماه بعد از آموزش در گروه آزمون نسبت به گروه شاهد افزایش معناداری داشت.
    نتیجه گیری
    طراحی و اجرای برنامه آموزشی مبتنی بر الگوی اعتقاد بهداشتی می تواند در ارتقاء و تداوم رفتارهای محافظت کننده در مواجهه با ذرات گرد و غبار در آموزگاران موثر باشد.
    کلید واژگان: آموزش, الگوی اعتقاد بهداشتی, رفتار محافظت کننده, گرد و غبار
    A. Ashrafi Hafez, A. Ramezankhani, K. Doostifar, S. Motesaddi Zarandi, T. Marashi, Sh Ghanbari, N. Shakeri
    Background and Objectives
    Dust or particulate matters (PM) is one of the most important air pollutants that are considered as a risk factor for health. Change of behaviors is crucial in prevention of health related risk factors. One of the models for behavior change in individual level is Health Belief Model (HBM). The aim of this study was to investigate the effect of education based on health belief model on the maintenance of protective behaviors in exposure to dust air pollution.
    Methods
    Through a semi-experimental study design، 200 teachers were randomly assigned into intervention and control groups (n=100، in each group) in Ahvaz، 2013. A researcher-made questionnaire consisting of four parts of demographic characteristics، knowledge، and health belief model’s constructs and protective behaviors in exposure to dust pollution was used for data gathering. The questionnaire was completed by both groups before intervention. The educational program was designed based on the results of pre-test and then the intervention group received the education for 4، 90 minutes sessions with lecture and discussion. The data were collected immediately and two months after the intervention and were analyzed with SPSS-16، by descriptive and analytical statistics. P-values less than 0. 05 were considered significant.
    Results
    The findings showed that knowledge (p<0. 001) and the mean scores of health belief model constructs including perceived susceptibility (p<0. 001)، perceived severity (p<0. 001)، perceived benefits (p<0. 001)، perceived barriers (p<0. 002)، perceived self-efficacy (p<0. 001)، cue to action (p<0. 007) and behavior (p<0. 001) significantly increased in the case group compared to control group immediately and two months after the intervention.
    Conclusion
    Planning and implementation of educational program based on Health Belief Model can be effective in promoting and maintenance of protective behaviors of teachers exposed to dust particles.
    Keywords: Education, Health Belief Model, Protective Behavior, Dust
  • سمیرا گیلانچی، نایبعلی احمدی، اصغر اشرفی حافظ
    سال های اخیر با پیشرفت های وسیعی در حوزه ی دانش و فناوری پزشکی روی داده است. یکی از یافته های جدید علم پزشکی، شناسایی و جدا کردن سلول های بنیادی است که این سلول ها به سبب داشتن پتانسیل بالا در زمینه ی تقسیم شدن و تمایز نسبت به سلول های تخصصی بدن و نیز توانایی آن ها در ترمیم بافت و درمان، بسیار مورد توجه محققان قرار گرفته اند. اما همچنان که این علم و فناوری به پیشرفت ادامه می دهد، دیدگاه های اخلاقی بیش از پیش آن را احاطه می کند. بحث و مجادله درباره ی مسئله های اخلاقی در زمینه ی سلول های بنیادی، از مباحثه درباره ی نوع سلول های بنیادی تا استفاده های پایه یی و کلینیکال آن ادامه دارد. بنابراین آموختن دانش و اکتشاف در این زمینه علاوه بر لحاظ علمی، از لحاظ اخلاقی نیز باید همسو شود و از آنجایی که کشور ما جزو نخستین کشورهایی است که به فناوری استفاده از سلول های بنیادی دست یافته و محققان کشورمان توجه بسیار زیادی به تحقیق بر روی این سلول ها نشان داده اند، بنابراین در این تحقیق، به مهم ترین مسئله های اخلاق پزشکی درباره ی سلول های بنیادی پرداخته ایم.
    کلید واژگان: اخلاق پزشکی, سلول های بنیادی, سلول های بنیادی, سلول های بنیادی القایی
    Samira Gilanchi, Nayeb Ali Ahmadi, Asghar Ashrafi Hafez
    There are advanced improvements in medical knowledge and technology. Identification and isolating of the stem cells is one of the new findings in medical sciences. The stem cells have high potential in duplication and differentiation into specialized cells; they have high capability in tissue repairing. For that reason, they have been mattered by researchers. As the science and technology improves, ethical viewpoints surround it more. Discussion and contention on ethical problems of stem cells continues from argument about type of stem cells to their basic and clinical utilization. Thus, research and exploring about this science must be lined up ethical aspects. Since Islamic Republic of Iran is among the first countries using technology of the stem cells, and Iranian researches have focused on studying these cells, therefore, we have studied on main medical ethics of the stem cells.
    Keywords: Medical ethics, Stem cells, Inducible stem cells
  • حسین ابراهیمی پور، مسعود خانی، سمیه صالح آبادی، اکبر بابایی حیدرآبادی، یاسمین مولوی طالقانی، نسیم میرزایی، مرجان وجدانی*، اصغر اشرفی حافظ، معصومه ایمان زاد
    سابقه و هدف
    تصادف، یکی از فراگیر ترین مشکلات در زمینه سلامت در جهان است. در کشورهای در حال توسعه، تروما اولین علت مرگ و میر جوانان است. این مطالعه با هدف بررسی دموگرافیک بیماران ترومایی ناشی از تصادفات جاده ای مراجعه کننده به بیمارستان طالقانی مشهد انجام گرفته است.
    روش بررسی
    این پژوهش از نوع توصیفی- مقطعی از فروردین 1391 تا اسفند 1391 در بیمارستان طالقانی مشهد انجام گرفته است. جامعه پژوهش شامل 4699 نفر از مصدومین ناشی از تصادفات جاده ای مراجعه کننده به بیمارستان طالقانی هستند. ابزار گردآوری داده ها، فرم ثبت اطلاعات محقق ساخته، شامل عوامل دموگرافیک (سن، جنس، سابقه بستری، تاریخ پذیرش، بخش و وضعیت ترخیص بیمار) بوده و داده ها به روش تمام شماری گردآوری و با استفاده از آمار توصیفی و نرم افزار SPSS 18 تحلیل شد.
    یافته ها
    73.2% مصدومین مرد بودند و شایع ترین سن آسیب بین 20 تا 30 بود. بیشترین تصادفات (48.41%) در فصل تابستان و در شهریورماه رخ داد. از نظر خدمات مورد نیاز بیماران، به ترتیب 59.4% در درمانگاه اورژانس، 23.7% در بخش سوانح 1 و2، 7.2% در بخش جراحی اعصاب، 8.1% در بخش جراحی عمومی و مردان، 0.9% بیماران در بخش مراقبت های ویژه (ICU)، 0.6% در بخش ارتوپدی و 0.1% در بخش مغز و اعصاب بستری شدند.
    نتیجه گیری
    با توجه به اهمیت بالای حوادث جاده ای به عنوان یک مشکل اجتماعی و قابل پیش بینی و کنترل، باید به مسئله ایمنی و استانداردسازی جاده ها توجه ژرف شود و برنامه ریزی و اقدامات اساسی در این زمینه صورت گیرد. همچنین توجه به جمعیت جوانان به عنوان مهم ترین گروه در معرض خطر و تدوین برنامه های آموزشی برای آنان ضروری به نظر می رسد.
    کلید واژگان: تصادف, بیمارستان, تروما
    Ebrahimipour H., Khani M., Salehabadi S., Babaei Heidarabadi A., Molavi Taleghani Y., Mirzaie N., Vejdani M.*, Ashrafi Hafez A., Imanzad M
    Backgrounds and
    Objective
    Road traffic accidents are one of the world’s largest health problems and trauma is the leading cause of death among young people in developing countries. The present study aims to demographically investigate the trauma resulting from road traffic accidents in patients referred to Taleghani Hospital in Mashhad (Khorasan razavi، Iran).
    Materials And Methods
    In this descriptive and cross-sectional study، 4699 cases injured in road accidents and referred to Taleghani hospital from March 2012 to February 2013 has been investigated (Mashhad، Iran). Substantive data entry form including demographic factors (age، sex، history of hospitalization، date of admission، and discharge status of the patient) was data collection tool. Data were collected through enumeration method and were analyzed using descriptive statistics (frequency، percentage، mean، standard deviation) and SPSS (18).
    Results
    73. 2% of injury cases were male and most injuries occurred between the ages of 20 and 30. Most accidents (48. 41%) occurred in summer in September. In terms of patients’ required services، 59. 4%، 23. 7%، 7. 2%، 8. 1%، 0. 9%، 0. 6% and 0. 1% of patients were hospitalized in the emergency department، the accident ward 1 and 2، neurosurgery ward، general and men’s surgical ward، ICU، orthopedic ward and neurology ward، respectively.
    Conclusion
    Considering the significant importance of road accidents as a social، predictable and controllable problem، roads’ safety and standardization should be deeply considered and planning and basic actions should be taken in this area.
    Keywords: Accident, Hospital, Trauma, Road traffic
  • اصغر اشرفی حافظ، اسماعیل سلطانی، سید محمدرضا تقوی، ذبیح الله قارلی پور
    مقدمه
    حدود 171 میلیون نفر در دنیا از بیماری دیابت نوع دو رنج می برند و تخمین زده می شود که این رقم در سال 2025 به 300 میلیون نفر برسد. هدف از پژوهش حاضر مقایسه کارکردهای اجرایی بیماران دیابت نوع دو با افراد عادی بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی، از نوع علی-مقایسه ای، 50 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو در مرکز فاطمه الزهرای شهرستان شیراز به صورت نمونه در دسترس انتخاب و با تکمیل پرسش نامه های سلامت عمومی، افسردگی بک و آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین در این پژوهش شرکت کردند. گروه بهنجار متشکل از 34 نفر از همراهان بیمار و کارکنان مرکز بهداشت فاطمه الزهرای شیراز بود. برای تحلیل نتایج از تحلیل کوواریانس استفاده شد.
    یافته های پژوهش: نتایج نشان داد که بعد از در نظر گرفتن افسردگی به عنوان متغیر کوواریت، بیماران دیابت نوع دو در مقایسه با افراد بهنجار کارکردهای اجرایی پایین تری دارند. این بیماران خطاهای درجاماندگی بیشتری در مقایسه با گروه بهنجار مرتکب شدند.
    بحث و نتیجه گیری
    کارکردهای اجرایی(انعطاف پذیری شناختی و توانایی انتزاع) در بیماران دیابتی، دچار نقص می باشد که این نقص تحت تاثیر افسردگی نیز قرار می گیرد. آموزش انعطاف پذیری شناختی به افراد دیابت نوع دو می تواند نقص های اجرایی را در این افراد کاهش دهد.
    کلید واژگان: کارکردهای اجرایی, دیابت نوع دو, افراد بهنجار
    A. Ashrafi Hafez, E. Soltani, M. Taghavi, Z. Gharlipour
    Introduction
    Approximately 171 million pe-ople suffer from type 2 diabetes، worldwide. It is estimated that the figure will be 300 million people in 2025. The aim of this research was to compare executive functions of type2 dia-betic patients with normal people.
    Materials and Methods
    This research was a de-scriptive and causal comparative study. 50 patients with type 2 diabetes were selected from Fateme-Al-Zahra diabetes centre via acc-essible sampling method. The patients، com-peleted general health، Beck depression inve-ntory and Wisconsin card sorting test questi-onnaires. Normal group consisted of 34 people from the patient’s relatives and staff of Fat-eme-Al-Zahra diabetes centre. For analyzing the data covariance test was used.
    Findings
    The results showed that after deter-mining depression as the Covariate variable، type 2 diabetic patients had lower executive functions than normal people. These patients had more perseveration errors than normal people. Discussion &
    Conclusion
    Executive functions (cognitive flexibility and abstract ability) have deficiency among diabetic patients and this deficiency is influenced by depression. Instr-ucting cognitive flexibility to these patients can decrease their deficiencies in executive fu-nctions.
    Keywords: Executive functions_type 2 diabet_es_normal people
  • آذر رفیعی، کبری دوستی فر، الهه توسلی، فاطمه عالی پور، حمیده حسینی، طاهره دارابی، اصغر اشرفی حافظ، نسرین سهام خدم، سحر حسینی
    مقدمه
    با توجه به اهمیت عوامل مرتبط با سبک زندگی سالم از قبیل تغذیه، فعالیت بدنی، سیگار، خواب، اوقات فراغت، بهداشت فردی و رفتار باروری پژوهش حاضر با هدف تعیین سبک زندگی زنان همسردار 49-15 سال مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی غرب شهر اهواز انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی-تحلیلی از نوع مقطعی، جامعه آماری شامل 384 زن همسردار 49-15 ساله مراجعه کننده به مراکز بهداشتی-درمانی غرب شهر اهواز است. نمونه گیری به صورت طبقه ای انجام گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات پرسش نامه محقق ساخته چندقسمتی بود که به صورت توام با مصاحبه توسط پرسشگران آموزش دیده تکمیل شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS vol.16 و آزمون کای اسکوئر در سطح معنی داری 0.05>P تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته های پژوهش: یافته ها نشان داد میانگین سنی واحدهای مورد پژوهش 7±6/30 سال بود. بین سبک زندگی با قومیت(P=0.001)، وضعیت تاهل(P=0.004)، شغل(P=0.002) و درآمد(P=0.001) ارتباط معناداری وجود داشت. در زمینه کیفیت خواب(9/29 درصد)، گذراندن اوقات فراغت(7/49 درصد)، وضعیت تغذیه(7/54 درصد) و وضعیت بهداشت فردی(2/48 درصد) دارای سبک زندگی متوسطی بودند. در کل 3/50 درصد از زنان دارای سبک زندگی متوسطی بودند. رایج ترین روش پیشگیری از بارداری(8/34 درصد) که زنان استفاده می کردند، کاندوم بود.
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به این که سبک زندگی اکثر زنان شرکت کننده در مطالعه حاضر متوسط بود، این امر لزوم توجه و تاکید بر نقش آموزش بهداشت را با هدف آشنایی بیشتر زنان با سبک زندگی مناسب و عادت های رفتاری صحیح نشان می دهد، تا به عنوان یک فاکتور پیشگیری کننده عمل کند.
    کلید واژگان: سبک زندگی, زنان همسردار, تغذیه, سیگار, رفتار باروری, فعالیت بدنی, بهداشت فردی
    A. Rafiee, K. Dostifar, E. Tavasoli, F. Alipour, H. Hosaini, T. Darabi, A. Ashrafi Hafez, N. Sham Khadam, S. Hosaini
    Introduction
    Given the importance of he-althy lifestyle related factors such as nutrition، physical activity، smoking، sleep-ing، leisure، individual health and repr-oducetive behavior، the aim of this study was to determine the lifestyle of married women، aged 15-45 years old، referring to health centers in west of Ahvaz city.
    Materials and Methods
    In this descriptive-analytical study، statistical population incl-udeed 384 married women، aged 15- 49 ye-ars old، referring to health centers in the west of Ahvaz city. Sampling was conduc-ted by stratified method. The tool for colle-cting information was a researcher designed multi-section questionnaire، which was co-mpleted by aid of trained interviewers along with interviewing. Data were analyz-ed by SPSS software and chi- square test at sign-ificant level of P< 0. 05.
    Findings
    The finding showed that the me-an age of subjects under study was 30. 6 ± 7 years. There was a significant association between lifestyle and other parameters such as ethnic (p< 0. 001)، marital status (p< 0. 004)، occupation (p< 0. 002) and income (p< 0. 001). The subjects had an average lifestyle in terms of sleep quality (29. 2%)، spend leisure time (49. 7%)، nutrition (54. 7%) and individual health status (48. 2%). in overall، 50. 3% of women had an average lifestyle. The most common method of contraception was condom (34. 8%). Discussion &
    Conclusions
    Considering that most of the women in this study had an average lifestyle، this emphasizes the imp-ortance of health education to familiarize most women with appropriate lifestyle and right behavioral habits acting as a protective factor.
    Keywords: Lifestyle, married women, nut, riation, smoking, reproductive behavior, ph, ysiccal activity, individual health
  • اصغر اشرفی حافظ، تکتم کاظمینی، شادی شایان
    زمینه و هدف
    وابستگی به مواد مخدر یک اختلال مزمن و بازگشت کننده است که هزینه های زیادی را بر افراد، خانواده ها و جامعه تحمیل می کند. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه حمایت اجتماعی و جهت گیری مذهبی با میزان عود در معتادان تحت درمان نگهدارنده با متادون است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه توصیفی- همبستگی از فروردین ماه تا مرداد 1391 بر روی 200 بیمار تحت درمان با نگهدارنده متادون در مراکز درمان اعتیاد شهر مشهد انجام شد. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. نمونه با استفاده از پرسشنامه های حمایت اجتماعی (پایایی 0/88 تا 0/99 و روایی مطلوب)، جهت گیری مذهبی آلپورت (پایایی 74/ 0 و روایی مطلوب)و فرم اطلاعات دموگرافیک مورد ارزیابی قرار گرفت. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری همزمان و گام به گام تحلیل شد.
    یافته ها
    یافته ها نشان داد که بین جهت گیری دینی درونی (0/52- =r)، حمایت خانواده (0/48- =r)، حمایت دوستان (0/33- =r) و میزان عود رابطه منفی معناداری وجود دارد (0/01> p).در واقع میزان عود در افرادی که از حمایت خانوادگی بیشتری برخوردارند و همچنین جهت گیری دینی درونی بیشتری داشتند کمتر بوداضافه بر این بین جهت گیری دینی بیرونی (0/50=r) و میزان عود رابطه مثبت معناداری وجود دارد (0/01> p). یافته ها نشان داد که تمامی این متغیرها روی هم 62% از واریانس میزان عود را تبیین می کنند که از این میان سهم جهت گیری دینی درونی 27%، جهت گیری دینی بیرونی 6% و حمایت خانواده 4% است
    نتیجه گیری
    افزایش حمایت خانواده و جهت گیری دینی درونی با کاهش میزان عود و افزایش جهت گیری دینی بیرونی، با افزایش میزان عود همراه است.
    کلید واژگان: جهت گیری مذهبی, حمایت اجتماعی, درمان نگهدارنده با متادون, عود, معتاد
    Asghar Ashrafi Hafez, Toktam Kazemeini, Shadi Shayan
    Background And Aim
    Dependency to opium is a chronic and relapsing disorder that imposes great costs on individuals, families and society. The aim of this study is examining the relation between social support and religious orientation with relapse rates in opioid dependent patients under methadone maintenance therapy.
    Materials And Method
    A descriptive –correlational design was used. The sample of the study consisted of a convenience sample of 200 male patients, were referred to substance treatment clinics of Mashhad since March 2012 to August 2012 and were treated by methadon. Sample was evaluated with Social Support Scale, Allport’s Religious Orientation questionnaire and demographic information form. Data were analyzed with Pearson correlation coefficient, enter and stepwise multiple regression.
    Results
    The results of this study revealed internal religious orientation (r= 0.52), family support (r=-0.48), and friends’ support (r=-0.33) were all in significant negative correlation with relapse rates (p< 0.01). It means that by increasing family support and internal religious orientation,the relapse rates were decreased. Also there was a significant positive correlation between external religious orientation and relapse rates (r=0.50, p<0.01). Findings of linear regression and hierarchical regression analysis showed that all of these variables are predicting in total 0.62 of relapse rates variance, from which the contribution of internal religious orientation, external religious orientation, and family support respectively was 0.27, 0.06 and 0.04.
    Conclusion
    results showed increasing of internal religious orientation and family support is associated with decreasing in relapse rates, and increasing of external religious orientation is associated with increasing in relapse rates.
    Keywords: methadone maintenance therapy, opioid dependent patients, relapse rates, religious orientation, social support
  • زهرا دستغیب، کامل قبادی داشدبی، ذبیح الله قارلی پور قرقانی، فاطمه حسینی، اکبر بابایی حیدرآبادی، اصغر اشرفی حافظ *
    زمینه و هدف

    افسردگی شایع ترین بیماری قرن است. در حدود 20 درصد از نوجوانان 13 تا 19 ساله تا قبل از 18 سالگی یک بار به افسردگی مبتلا شده اند. پژوهش حاضر با هدف تعین رابطه رضایتمندی زناشویی زنان با افسردگی نوجوانان آنها در شهر شیراز انجام شد.

    مواد و روش ها

    پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. نمونه پژوهش 300 نفر نوجوان (160 دختر و 140 پسر) و مادران آنها بودند که از میان نوجوانان سنین 19-14 ساله در سال تحصیلی 89-88 با روش نمونه گیری تصادفی از میان چهار ناحیه شهر شیراز انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسش نامه افسردگی بک با 21 ماده و پرسش نامه رضایتمندی زناشویی با 47 ماده استفاده شد که توسط دانش آموزان و مادران آنها در مدرسه تکمیل شد. از روش های آماری همبستگی، رگرسیون و t-test مستقل برای تجزیه و تحلیل استفاده گردید.

    یافته ها

    این مطالعه نشان داد که میزان افسردگی با درجات مختلف در نوجوانان 43/4 درصد و میزان رضایتمندی زناشویی در مادران آنها 19/2 درصد بود. از نظر آماری بین رضایتمندی زناشویی و افسردگی در نوجوانان هر دو جنس ارتباط معنادار معکوس وجود دارد (P<0/001) و متغیر رضایتمندی زناشویی در زنان 0/52 درصد افسردگی در نوجوانان را پیش بینی می کند. بین دختر و پسر در میانگین نمرات افسردگی تفاوتوجود دارد (P<0/05). همچنین بین افسردگی نوجوانان با تحصیلات مادر و وضعیت اقتصادی خانواده ارتباط منفی معناداری وجود دارد.

    نتیجه گیری

    نتایج پژوهش حاضر لزوم اجرای برنامه ها و طرح های آموزشی در جهت پیشگیری از افسردگی نوجوانان را نشان می دهد.

    کلید واژگان: رضایتمندی زناشویی, افسردگی, نوجوانان
    Zahra Dastgheib, Kamel Ghobadi Dashdebi, Zabihollah Gharlipour Gharghani, Fatemeh Hoseini, Akbar Babaei Heydarabadi, Asghar Ashrafi Hafez
    Introduction

    Depression is the most prevalent malady of the century. About 20 per cent of adolescents between 13 and 19 experience at least a fit of depression before 18. The present study investigated the relationship between mothers’ marital satisfaction and depression among their adolescents in Shiraz, Iran.

    Materials And Methods

    A correlational study was carried out on 300 teenagers of 14-19 years old (160 females and 140 males) and their mothers in educational year of 2009-10, whom were randomly selected among a pool of students from Shiraz’s four Educational Districts. A depression questionnaire with 21 items and a questionnaire of marital satisfaction with 47 items helped in collection of data. Pearson’s correlation of coefficients, regression, and independent t-tests helped in data analysis.

    Findings

    The current study found depression among teenagers as 43.4 per cent and their mothers’ marital satisfaction as 19.2 per cent. We found an inverse significant relationship between marital satisfaction and adolescent depression in both genders (P<0.00d1), with mothers’ marital satisfaction accounting for 0.52 per cent of depression among their teenagers. There was a difference between male and female teenagers in their depression scores (P<0.05). There was also a negative significant relationship between teenagers’ depression and mother’s education and family economic status.

    Conclusion

    Our findings underscored the importance of educational programs intended to prevent depression among teenagers.

    Keywords: Marital Satisfaction, Depression, Adolescents
  • فرشته زمانی علویجه، طاهره دهداری، کامبیز احمدی انگالی، مینا تقی راهداری، طاهره آذر آبدار، اصغر اشرفی حافظ، اکبر بابایی حیدرآبادی*
    سابقه و هدف
    مارگزیدگی و عقرب زدگی از مشکلات عمده و مهمی است که تلفات آن در مناطق گوناگون با توجه به شیوه زندگی، وضعیت اقتصادی اجتماعی، وضع مسکن، سن، نحوه و محل گزش، نحوه ارائه خدمات بهداشتی و گونه های هر منطقه متفاوت است. این پژوهش به بررسی اپیدمیولوژی و برآورد موارد گزش مار و عقرب در مراجعین به بیمارستان 22 بهمن مسجدسلیمان، با استفاده از سری های زمانی پرداخته است.
    روش بررسی
    این مطالعه توصیفی تحلیلی می باشد. داده ها پس از جمع آوری وارد کامپیوتر شده و با استفاده از نرم افزار SPSS و Minitab توسط آزمون های آماری استنباطی Times Series مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند. به منظور برازش یک مدل خطی برای پیدا کردن روند میزان بروز مار و عقرب گزیدگی، مدل های خطی Box- (ARMA) Jenkins مورد ارزیابی قرار گرفتند و در انتها مدل اتورگرسیو (Autoregressive) جهت پیش بینی آن انتخاب گردید.
    یافته ها
    در طی 24 ماه از تعداد 9457 بیمار مبتلا به مارگزیدگی یا عقرب گزیدگی مراجعه کننده، 4253 نفر (45 درصد) مرد و بقیه زن بودند. میانگین سن آن ها 36/0± 26/28 سال بود. بیشترین فراوانی گزش در گروه سنی 30-21 سال (27 درصد) و کمترین آن در گروه سنی بالای 80 سال (کمتر از 1 درصد) مشاهده شد. تعداد 8536 نفر (3/93 درصد) در داخل شهر و اکثر آن ها یعنی در حدود 7/99 درصد (9425 نفر) در منزل اتفاق افتاده است. طبق نمودار خود همبستگی مشخص شد که مدل سری زمانی دارنده میانگین متحرک مرتبه اول می باشد و دارای مدل اتورگرسیو مرتبه اول می باشد. آزمون Anderson- Darling جهت نرمال بودن باقی مانده های مدل رانشان داد که با 0.125= P-Value باقی مانده ها از توزیع نرمال تبعیت می کنند.
    نتیجه گیری
    متغیرهای فصلی و آب و هوایی می توانند به عنوان پیشگویی کننده های مربوط به موارد گزش مار و عقرب در شهر سلیمان عمل کنند.
    کلید واژگان: عقرب گزیدگی, مار گزیدگی, سری های زمانی, مسجدسلیمان
    Zamani, Alavijeh F., Dehdari T., Ahmadi Angali K., Taghi Rahdari M., Azar, Abdar T., Ashrafi Hafez A., Babaei Heydarabadi A.*
    Background And Objective
    Scorpion sting and snakebite are the important problems in some area such as Iran that must be addressed. This study was to investigate temporal pattern of scorpion sting and snakebite incidence in patients referred to Masjedsoleiman’s main hospital، during 24 months from 21 March 2008 to 20 March 2009.
    Materials And Methods
    It was an analytical study to scrutiny of monthly and seasonal procedure of scorpion sting and snakebite. Data were analyzed by SPSS and Minitab. To identify the goodness of fit model for monthly and seasonal incidence of scorpion sting and snakebite، autoregressive integrated moving average (ARIMA) models were used to explore time series analysis.
    Results
    Of all 9457scorpion sting and snake-bite cases in patients referring to hospital، 45% (n=4253) were men. Mean age of them was 28. 26±0. 36 years. Significant numbers (27%) of these patients had 21-30 years old، and were bitted in urban (93%)، at their home (99. 7%). The auto regression suggested that monthly average incidents model have a moving average. The analyses through Anderson- Darling test provide evidence that the distribution of residuals was normal (P= 0. 125).
    Conclusion
    Weather variables can be as the predictors of scorpion sting and snake-bite incidence for Masjedsoleiman.
    Keywords: Scorpion sting, Snake, bite, Time Series, Masjedsoleiman
  • احمد توکلی، سیدمحمود سیدخرمی، اصغر اشرفی حافظ، احد خلیل نژاد، بهناز شوهانی
    امروزه دیگر طاعون یا وبا به عنوان خطر مرگ و عامل نگرانی برای جامعه بشری محسوب نمی شود؛ بلکه بزرگ ترین نگرانی و ترس به طرف مرگ آرام، یعنی سرطان پیش می رود. به همین دلیل، در مورد سرطان، مکانیسم ها و عوامل دخیل در پاتوژنز و روش های مقابله و درمان علیه آن، پژوهش ها و تحقیقات گسترده ای صورت می گیرد. به طوری که، هر روزه یک حقیقت ناشناخته جدید در زمینه عوامل دخیل در ایجاد سرطان آشکار می گردد. زمان زیادی از این که فقط عوامل فیزیکی و شیمیایی را در ایجاد سرطان دخیل می دانستند، نمی گذرد؛ اما اکنون نگرش جدیدی در مورد سرطان و عوامل درگیر در آن حاکم شده که آن هم دخالت مستقیم عوامل بیولوژیکی در ایجاد سرطان می باشد و در راس این عوامل بیولوژیک، ویروس ها قرار دارند. تا به امروز دخالت مستقیم شش ویروس شامل؛ ویروس های هپاتیت B، هپاتیت C، پاپیلوما، لنفوتروپیک T انسانی، اپشتاین-بار و هرپس ویروس انسانی 8 و نیز نقش غیرمستقیم ویروس نقص ایمنی انسان در ایجاد بدخیمی ها، توسط دانشمندان اثبات گردیده است. در نوشتار حاضر تلاش شده است تا آخرین یافته های موجود مبنی بر نقش ویروس های ذکر شده در پاتوژنز سرطان های مرتبط مورد بررسی قرار گیرد.
    کلید واژگان: پاتوژنز, سرطان, سرطان زایی, ویروس
    A.Tavakoli, S.Seyyed-Khorrami, A.Ashrafi Hafez, A.Khalil Nejhad, B. Shohani
    Nowadays، plague and cholera are not major concerns for human society، but cancer is the biggest concern، affecting thousands of people worldwide. Therefore، many cancer studies are performed each year، investigating mechanisms and agents involved in the pathogenesis of different cancers، and seeking new therapeutic approaches to effectively treat them. Every day a new unknown fact is revealed about the factors involved in cancer. In the past، it was assumed that the only physical and chemical factors cause cancers; however، nowadays there are new attitudes that indicate the direct or indirect involvement of biological factors، especially viruses، in the pathogenesis of cancers. Until now، the direct role of six viruses including hepatitis B، hepatitis C، human papilloma virus، human T-lymphotropic virus Type 1، Epstein-Barr and human herpes virus 8، and also the indirect role of human immunodeficiency virus (HIV) have been proven by scientists. In the present manuscript، we attempted to review the current information about the role of above-mentioned viruses in pathogenesis of some cancers.
    Keywords: Cancer, carcinogenesis, path, ogenesis, virus
  • مهتاب علی خانی، امیر عمرانی، محرم زنگنه، حسن برکتی، ابوالفضل نفیسی، منصور دلپسند، اصغر اشرفی حافظ، محمدرضا بسطامی
    مقدمه
    علی رغم آن که عوامل زیادی بر کارائی سازمان ها تاثیر می گذارند، اما شکی نیست که رهبری از مهم ترین عوامل موفقیت سازمان هاست. بیمارستان مانند هر سازمان دیگری نیازمند رهبری کارآمد و موثر، در سطح کل سازمان و در سطح خرد آن است. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین سبک های رهبری مدیران بیمارستان های آموزشی دانشگاه های علوم پزشکی ایران، تهران و شهید بهشتی و ارتباط آن با تیپ شخصیتی آنان بر اساس مدل 5 عاملی شخصیت بود.
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را مدیران بیمارستان های وابسته به دانشگاه های علوم پزشکی ایران، تهران و شهید بهشتی تشکیل داد. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسش نامه بود. سبک رهبری مدیران توسط پرسش نامه رنسیس لیکرت(1967) و تیپ شخصیتی آنان توسط پرسش نامه 5 عامل بزرگ مک کرای و دودی کاستاو(1987) اندازه گیری شد. جهت تعیین اعتبار پرسش نامه ها، از روش اعتبار تکنیکی و محتوایی استفاده شد و ثبات پرسش نامه ها با روش آزمون-بازآزمون، تخمین زده شد. یافته های پژوهش: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که سبک رهبری غالب در مدیران مورد مطالعه، سبک مشاوره ای و تیپ غالب شخصیتی، تیپ وظیفه گرایی بود. ارتباط بین تیپ شخصیتی و سبک رهبری مدیران نزدیک به سطح معنی دار بود.(P=0.06)
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به نتایج حاصله و ارتباط بین تیپ شخصیتی و سبک رهبری مدیران می توان با استفاده از تیپ شخصیتی مدیران، تا حدودی سبک رهبری ایشان را پیش بینی نمود.
    کلید واژگان: سبک رهبری, تیپ شخصیتی, مدل پنج عاملی, مدیران, بیمارستان
    M. Alikhani, A. Omrani, M. Zanganeh, H. Barkati, A. Nafisi, M.Delpasand, A. Ashrafi Hafez, M.Bastami
    Introduction
    In spite of the fact that many factors affect the performance of orga-nizations، it is quite doubtless that leade-rship is one of the most important factors for organizations succession. Hospitals as complicated organizations require an effici-ent leadership، at gross or small levels، and. This study aimed to assess leadership style in the educational hospitals of Iran، Tehran and Shahid Beheshti Universities of medi-cal sciences and explore its relationship with personality type based on the five-fac-tor personality model.
    Materials and Methods
    The present study was a correlation one. Statistical society of the research included managers working in the educational hospitals of Iran، Tehran and Shahid Beheshti Universities of medic-al sciences. The data was collected by an appropriate questionnaire. Managers Lead-ership Style was measured by Rensis-Likert questionnaire. Also، managers’ personality type was assayed by five big factors of Mckry Dody Kastav. For validating the q-uestionnaires، a content and technical validating method was applied. The reliabi-lity of the questionnaires was estimated by test-pretest method.
    Findings
    The findings of study showed that conscientiousness personality type was the most frequent types (36. 4%) in comp-arison with other personality type. There was a significant relationship between pe-rsonality type and leadership style (P=0. 06). Discussion &
    Conclusion
    Given the relati-onship between personality type and lea-dership style، it may predict the managers’ leadership style by using of their perso-nality type.
    Keywords: Leadership style, personality ty, pe, the big five factors, hospital managers
  • سار ا سراج*_محمدرضا اسد_ابوالفضل فراهانی_اصغر اشرفی حافظ
    مقدمه
    انعطاف پذیری یکی از عوامل تناسب فیزیکی مرتبط با سلامتی است و به معنای کشش عضلانی است. دامنه حرکات مفاصل که توسط طول عضلات فراهم می شود به تمرینات پیلاتس مربوط می شود که توسط جوزپ پیلاتس ابداع گردید. پیلاتس شامل حرکات قدرتی و کششی عضلانی است که شدت تنفس را بالا می برد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به منظور بررسی اثرات تمرینات پیلاتس روی بعضی شاخص های ترکیب بدنی و انعطاف پذیری در زنان غیر ورزشکار 35-25 ساله انجام گردید. زنان مورد مطالعه و پروتکل تمرین در آن ها به صورت زیر بود: 15 زن(میانگین سن، وزن و قد آن ها به ترتیب 9/30 سال، 93/59 کیلوگرم و 165 سانتی متر بود) به عنوان گروه مورد تحت 8 هفته تمرینات پیلاتس قرار گرفتند و 10 زن(میانگین سن، وزن و قد آن ها به ترتیب 3/31 سال، 63/59 کیلوگرم و 3/162 سانتی متر بود) به عنوان گروه کنترل هیچ تمرین پیلاتسی انجام ندادند. تست کولموگراف-اسمیرنوف برای نرمال بودن توزیع داده ها انجام شد. تست کوواریانس برای ارزیابی اثر متغیرهای مستقل به کار رفت. اثر متغیرهای کواریات با کمک رگرسیون خطی ساده اصلاح گردید.
    یافته های پژوهش: نتایج تحقیق نشان داد یک دوره تمرینات پیلاتس بر درصد BF زنان غیر ورزشکار تاثیر معنی داری دارد.(P=0.001، F=19.7) یک دوره تمرینات پیلاتس بر WHR زنان غیر ورزشکار تاثیر معنی داری نداشت.(P=0.006، F=3.96) و نیز یک دوره تمرینات پیلاتس بر BMI زنان غیر ورزشکار تاثیر معنی داری دارد(P=0.044، F=4.54) و در نهایت یک دوره تمرینات پیلاتس بر انعطاف پذیری زنان غیر ورزشکار تاثیر معنی داری دارد.(P=0.03، F=11.5).
    بحث و نتیجه گیری
    به طور کلی نتایج نشان داد انجام تمرینات پیلاتس بر روی انعطاف پذیری، BMI و درصد BF زنان غیر ورزشکار تاثیر مثبت معنی دار داشته اما بر رویWHR تاثیر معنی داری ندارد.
    کلید واژگان: تمرینات پیلاتس, ترکیب بدنی, انعطاف پذیری, زنان غیر ورزشکار
    S. Seraj *, M. Asad, A. Farahani, A. Ashrafi Hafez
    Introduction
    Flexibility is one of the physical fitness factors relevant to health which means musclesstretching. The len-gth of muscle fibers provides an area for joint range of motion that is concerned with Pilates exercises developed by Jos-eph Pila-tes. These exercises include stre-ngthing and stretching motionsand incre-ase breathing.
    Materials and Methods
    This research inten-ded to investigate effects of Pilates on so-me indices of body composition and flexi-bility in non-athleticwomen 25-35 years old. The women and exercise protocol we-re as follow: 15 case women (mean of age, weight and height was 30.9 years, 59.93 kg and 165cm, respectively) underwent 8 we-eks of Pilates exercise and 10 control wo-men (mean of age, weight and height was 31.3 years, 59.63 kg and 162.3 cm, respectively)did not perfor-mPilates exer-cise. K-S test was usedto determine the normal distribution of data. Covariance test was used to determine the effect of the dependent variables. The effect of cova-riate variables was adjusted using simple linear regression.
    Finding
    Pilates exercises demonstrated a significant effect on BF % in non-athletic women (f=19.7, P=0.001). However, pila-tes exercises had no significant effect on WHR in non-athletic women (f=3.96, P=0.06). A pilates training course had a significant effect on BMI % in non-athletic women (f=4.54, P= 0.044). Also, a course of pilates training had a significant effect on flexibility in non-athletic women (f=11.5, P=0.03). Discussion &
    Conclusion
    The results showed that Pilates exercises has a posi-tive influence on flexibility, BF% and BMI % but has no significant effect on WHR.
    Keywords: Pilates, body composition, flexibility, non, athletic women
  • حمیدرضا گیلاسی، علی مرادی، محبوبه حیدریان، رضا رزاقی، ذبیح الله قارلی پور، اصغر اشرفی حافظ *
    مقدمه
    وبا بیماری باکتریایی حاد روده ای است که نشانه های آن ناگهانی و با مدفوع روان، آبکی، بدون درد و استفراغ گاه به گاه شروع می شود. عامل ایجاد کننده بیماری نوعی باسیل گرم منفی بنام ویبریوکلرا(vibrio cholera) می باشد. این میکروب در طول تاریخ همه گیری هایی را باعث شده است و هم چنان یک مشکل بهداشتی عمده ملی در افریقا، آسیا و آمریکای لاتین می باشد. مطالعه حاضر به منظور تعیین ارتباط عوامل خطر بیماری وبا با بروز اپیدمی در شهرستان کاشان طراحی و اجرا گردیده است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مورد شاهدی مبتنی بر جامعه 44 بیمار مبتلا به بیماری وبا به عنوان مورد و 44 نفر سالم از نظر وبا در شهرستان کاشان در سال 1384 به عنوان شاهد بررسی شدند. تایید تشخیص بر اساس برنامه کشوری مبارزه با وبا و به وسیله آزمایش مدفوع در دو گروه بود. عوامل خطر وبا به وسیله مصاحبه بررسی گردید. داده ها پس از جمع آوری وارد کامپیوتر شده و به وسیله نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای تعیین ارتباط متغیرها از رگرسیون لجستیک استفاده شد. سطح معنی داری P <0.05 در نظر گرفته شد.
    یافته های پژوهش: آنالیز داد ها نشان داد بیماری وبا در افراد مورد مطالعه با شغل، منبع آب آشامیدنی، سابقه مصرف سبزیجات و هویج از نظر آماری ارتباط معناداری داشته است. پس از حذف اثر متغیرهای مخدوش کننده با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک مشاهده شد که ابتلا به بیماری وبا با مصرف سبزیجات(OR=22.93)، آب هویج(OR=5.32) و یخ قالبی(OR=5.00) رابطه آماری خود را حفظ کرده است.
    بحث و نتیجه گیری
    جهت مشخص کردن تعیین کننده های یک اپیدمی و فراهم آمدن اطلاعات لازم برای تصمیم گیری به موقع، انجام مطالعات سریع و کم هزینه ای از قبیل مطالعه موردی شاهدی یا مقطعی توصیه می شود. با انجام این مطالعه اطلاعات مناسبی در زمینه عوامل خطر بیماری در اپیدمی سپری شده، در اختیار مقامات بهداشتی منطقه قرار گرفت که نقش حیاتی در کنترل اپیدمی های احتمالی آینده ایفا می نماید.
    کلید واژگان: وبا, التور, اپیدمی, عوامل خطر
    H. Gilasi, A. Moradi, M. Haidarian, R. Razaghi, Z. Gharlipour, A. Ashrafi Hafez *
    Introduction
    Cholera is an acute intestinal bacterial disease that initiates with watery diarrhea and vomiting. The cause of infection is a gram negative bacillus named Vibrio cholera. Cholera has been caused terrible outbreaks of diarrheal disease in the world and is a major problem in Africa, Asia and South America. This study aimed to determine the relationships between cholera risk factors and its outbreak in kashan.
    Materials and Method
    In this population based case-control study, 44 cholera cases and 44 healthy controls among the population of kashan city were studied. Disease confirmation was based on the national program of disease control and stool examining. Cholera risk factors were assessed by interviewing. Data were analyzed using SPSS software. Logistic regression was used to determine the relationship between variables and disease. The significance level was set at 0.05.
    Findings
    Analysis of data showed that cholera was associated with job, source of drinking water, consumption of vegetables and carrot juice. After adjustment for confounding factors using logistic regression analysis, the relationship was statistically remained significant for vegetable consumption (OR=22.93), carrot juice (OR=5.32) and ice pellets (OR=5). Discussion &
    Conclusion
    To determine the risk factors associated with an outbreak and providing necessary information for decision making, case control or cross sectional studies were recommended. This study provided information on the cholera outbreak and its risk factors which have a vital role for controlling of future outbreaks.
    Keywords: cholera, eltor, outbreak, risk factors
  • امیرحسین منظمی*، سعید سوخته زاری، فرح حدادی، مظهر رستمی نژاد، محمود گودرزی، اصغر اشرفی حافظ
    سابقه و هدف
    در ورزش یکی از عوامل مهم در موفقیت تیمهای ورزشی، نقش مربی آن تیم می باشد. یک مربی کارآمد با استفاده از دانش و تجربه خود می تواند موجب توسعه عملکرد ورزشکاران و در نهایت تیم خود شود. هدف از انجام تحقیق حاضر، تدوین معیارهای انتخاب مربیان ملی والیبال کشور بود.
    روش تحقیق: در این مطالعه توصیفی- پیمایشی اطلاعات مربوط به معیارهای انتخاب مربیان والیبال کشور با استفاده از پرسشنامه جمع آوری گردید. سپس با استفاده از نظرخواهی، میزان اهمیت هر یک از این معیارها در انتخاب مربیان ملی والیبال کشور بررسی شد. بدین منظور، تعداد 92 نفر از مدیران، مربیان، نخبگان و بازیکنان به عنوان پاسخگو، در این مطالعه شرکت کردند.
    یافته ها
    نتایج این مطالعه ارتباط معنی دار بین گروه های مدیران، مربیان، نخبگان و ورزشکاران در مورد شاخص های چهارگانه فنی، مدیریتی، اجتماعی و شخصیتی انتخاب مربیان والیبال کشور نشان نداد. همچنین از دیدگاه کل پاسخگویان در مورد شاخص ها یا انتخاب مربیان تفاوت معنی داری مشاهده نشد. در نهایت از دیدگاه کل پاسخگویان به ترتیب، شاخص های فنی، مدیریتی، شخصیتی و اجتماعی مربیگری، بیشترین اهمیت را در انتخاب مربیان ملی والیبال کشور دارا بودند.
    نتیجه گیری
    با توجه به نظرات پاسخگویان، شاخصهای مدیریتی، فنی و اجتماعی، مهمترین ویژگی های مربیان ملی والیبال کشور است
    کلید واژگان: انتخاب, مربیان, والیبال
    Amir Hossein Monazami*, Saied Sokhtehzari, Farah Haddadi, Mazhar Rostami Nejad, Mahmud Gudarzi, Asghar Ashrafi Hafez
    Background
    One of the important factors in success of sport teams is the role of coach. An experienced coach can improve athlete's performance and the team's by his knowledge and experiences. The purpose of this study is determination of criteria for national volleyball coaches in the country.
    Method
    In this descriptive-measurable study information related to selecting the criteria for the coaches were collected by questionnaires. Then the importance level of each criterion in selection of nation volleyball coaches of the country was examined by gathering the person's ideas. For this purpose 92 people including coaches, managers, elites and players as the respondents participated in the survey.
    Results
    The results showed that there is no significant relation among groups of coaches, managers, elites and players in the field of technical, managerial, social and personality indexes in the selection of volleyball coaches of the country. Also, there is no significant relation in total respondent's opinions in selection of coaches indexes. Finally, according to the total respondent's opinions, in order of importance, technical, managerial, personality and social indexes are the most important criteria in selection of national volleyball coaches of the country.
    Conclusion
    According to the respondent's views, managerial, technical, and social indexes are the most important criteria in selection of national volleyball coaches of the country.
    Keywords: selection, coaches, volleybal, Iran, team
  • علیرضا درج الهی، کامران صداقت، مهستی علیزاده، اصغر اشرفی حافظ، حسین بوستانی
    مقدمه
    علوم پزشکی در کشور ما همگام با سایر علوم، نیازمند انجام پژوهش به منظور حفظ و تداوم سلامت آحاد جامعه است که تحقق این امر توسط محققان و دانشگاهیان کشور امکان پذیر است. هدف از انجام این پژوهش، تعیین نقش عوامل درون سازمانی دانشگاه علوم پزشکی تبریز در انجام پژوهش به منظور پیشبرد پروژه های تحقیقاتی بود.
    مواد و روش ها
    پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی-مقطعی است که جامعه آماری آن را کلیه اعضای هیات علمی و کارشناسان ارشد همتراز هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تبریز تشکیل می دادند که از میان آن ها 121 نفر با توجه به فرمول نمونه گیری کوکران و به طور تصادفی انتخاب شدند. گرد آوری داده ها به وسیله پرسش نامه انجام گرفت. برای سنجش سازه ها از طیف لیکرت استفاده شد و نگرش نسبت به فرایند تصویب طرح ها، میزان آگاهی از تسهیلات پژوهش، وضعیت همکاری های گروهی در انجام پژوهش ها و توانمندی پژوهشگران در انجام پژوهش ارزیابی و مقایسه شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS صورت گرفت و از تحلیل ممیزی برای تبیین دو گروه از اعضاء هیئت علمی درگیر در پژوهش های کاربردی و بنیادی استفاده گردید.
    یافته های پژوهش: عمده ترین مشکل در راستای انجام پژوهش نداشتن وقت کافی بود از نظر دسترسی به امکانات و انجام پژوهش P=0.01 و ارزیابی فایده از انجام پژوهش P=0.02 و سطح آگاهی پژوهشی P=0.04 بیانگر تمایز بین اعضاء هیئت علمی بود ولی توان انگیزشی P=0.8، انسجام گروهی P=0.12، رضایت شغلی P=0.09 و انتظار فایده از پژوهش P=0.19 در بین دو گروه از اعضاء هیئت علمی فعال و غیرفعال در امور پژوهشی یکسان ارزیابی گردید.
    بحث و نتیجه گیری
    از این رو بر اساس آن چه ذکر شد مشخص گردید که مشکلات اعضای هیات علمی در انجام طرح های پژوهشی از نظر آن ها بیانگر نقش کمتر عوامل درون سازمانی نسبت به عوامل فردی است؛ یعنی عمده ترین مشکلات عدم انجام طرح های پژوهشی، کمبود وقت کافی، نداشتن مهارت لازم در روش تحقیق، و مساله یابی می باشد و عوامل سازمانی از قبیل طولانی بودن زمان تصویب طرح ها و عدم آگاهی از اولویت های پژوهشی در رده های بعدی هستند؛ از طرفی، میزان دسترسی به امکانات، سطح آگاهی پژوهشی و میزان ارزیابی فایده پژوهشگران در گروه دارای پژوهش نیز بیشتر می باشد.
    کلید واژگان: هیات علمی, مشکلات پژوهش, عوامل درون سازمانی, پژوهشگر, ایران
    Ar Darajolahi, K. Sedaghat, M. Alizadeh, A. Ashrafi Hafez, H. Bostani
    Introduction
    Along with other areas (fields) in our country، the research in medical sciences is a necessity for the maintenance and improvement of community health. This task is accomplished by faculty members and research staff، which are the key factors to reach such goal. The objectives of this study were to determine the intra – organizational factors of conducting research in Tabriz University of Medical Sciences in order to improve and enhance the research projects.
    Material and Methods
    The matrix of the study included entire academic members and research staff of the Tabriz University of Medical Sciences where 121 of them were randomly selected for the descriptive cross -sectional study. The variables were assessed by Likert Spectrum constructs and a questionnaire was designed to collect data. In the research، the process of approving proposals، levels of awareness of research facilities، status of collaborations among researchers، and the potential of researchers in conducting the research projects were thoroughly investigated. Statistical software، SPSS، was used to analysis data.
    Findings
    Significant differences were seen with regard to access to facilities and conducting research (P=0. 01)، assessing benefits of conducting research (P=0. 02)، level of research awareness among academic members with and without research project (P=0. 014). Differences of motivation force (P=0. 8)، collaboration (P=0. 12)، job satisfaction (P=0. 09) and expecting benefits from conducting research (P=0. 019) were shown to be not significant. Discussion &
    Conclusion
    As stated by academic members، the problems due to personal factors were more apparent than those problems due to intra-organizational factors. In other words، the major problems in not doing research were the lack of sufficient time and proper skills in research method and the absence of innovation in looking for the problems to be solved. Systemic factors including lengthy procedures involved in approving the proposals and lack of awareness from the research priorities were the secondary obstacles. In other hand، levels of access to the facilities، research awareness، and evaluation of research from the corresponding benefits were higher among those involved in research projects.
    Keywords: academic members, research difficulties, intra, organizational factors, researcher, Iran
  • اصغر اشرفی حافظ، محمدرضا فکور زیبا، کامل قبادی داشدبی، فاطمه حسینی، الهام رزم پوش، ذبیح الله قارلی پور، اکبر بابایی حیدر آبادی، رضا ولی زاده
    مقدمه
    به طور معمول مصرف مواد مخدر در میان بزرگسالان از دوران جوانی و حتی نوجوانی نشات می گیرد. این معضل یکی از آسیب های مهم اجتماعی است به طوری که نه تنها سلامت فرد و جامعه را به خطر می اندازد بلکه موجبات انحطاط روانی و اخلاقی افراد را نیز فراهم می آورد. هدف این مطالعه بررسی وضعیت و عوامل موثر بر شیوع مواد روان گردان در دانشگاه های شیراز و علوم پزشکی شیراز بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی-تحلیلی 640 نفر از دانشجویان بر اساس نمونه گیری تصادفی خوشه ایاز دانشکده های دانشگاه شیراز و علوم پزشکی شیراز انتخاب شدند. روش جمع آوری داده ها توسط پرسش نامه خود ایفا و بدون نام بود. بعد از جمع آوری داده ها، تجزیه و تحلیل با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد.
    یافته های پژوهش: میزان مصرف مواد روان گردان در بین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شیراز 8/10 درصد و در دانشگاه شیراز 2/9 درصد بود، این اختلاف، معنی دار نبود.(P=0.498) میزان مصرف مواد روان گردان در مردان بیشتر از زنان بود(9/1 درصد در مقابل 25 درصد) و سابقه مصرف در متاهلین بیشتر از مجردین بود.(5/19 درصد در مقابل 7/8 درصد) دانشجویان دانشگاه شیراز در مقایسه با علوم پزشکی شیراز مصرف مشروبات الکلی(7/17 درصد در مقابل 4/9 درصد)، مواد مخدر(8/9 درصد در مقابل 3/3 درصد) و سیگار(5/21 درصد در مقابل 5/17درصد) بیشتری داشته اند که این تفاوت از نظر آماری معنی دار بود.
    بحث و نتیجه گیری
    این مطالعه ضرورت برنامه ریزی و تدوین راهکارهای مداخله ای پیش گیرانه را در دانشگاه ها در جهت کاهش مصرف مواد در میان دانشجویان و در نتیجه ارتقاء سلامت آن ها را نشان می دهد
    کلید واژگان: مواد روان گردان, اکستاسی, اعتیاد, دانشجو
    A. Ashrafi Hafez, Mr Fakor Ziba, K. Dashdebi, F. Hosaini, E. Razmposh, Z. Gharlipour, A. Babaee Haidar Abadi, R. Valizadeh
    Introduction
    Commonly، the origin of drug use in adults comes from youth. This is one of the most important social problems that not only endanger the public health but it also lead to moral and ethical decay of individuals. The aim of this study was to investigate the prevalence of psychoactive substances use and its risk factors in Shiraz University and Shiraz University of Med-ical Sciences.
    Materials and Methods
    In the descriptive- analytical study، 640 students from the schools of Shiraz University and Shiraz University of Medical Sciences were selected based on a random cluster sampling method. Data were collected by self-completion anonymous questionnaires. After data collection، analysis was performed using SPSS software.
    Findings
    The rate of psychoactive subst-ances use among the students of Shiraz University of Medical Sciences and Shiraz University were 10. 8% and 9. 2%، resp-ectively، that their difference was not significant (p = 0. 498). The rate of psy-choactive substances use among men was more than of women (25% vs. 19%) and the history of use was more in married students than the single ones (19. 5% vs. 8. 7%). The students of Shiraz University versus Shiraz University of Medical Sciences used more alcohol (17. 7% vs. 9. 4%)، drugs (9. 8% vs. 3. 3%) and smoking (21. 5% vs. 17. 5%) and these differences were statistically significant. Discussion &
    Conclusion
    This study indicated the necessity of planning and preventive interventional strategies to reduce drug use among students and thereupon promoting their health.
    Keywords: psychotropic substances, ecstasy, addiction, student
  • ذبیح الله قارلی پور، نسترن کشاورز محمدی، اسماعیل سلطانی، حمیدرضا گیلاسی، اصغر اشرفی حافظ*، مرتضی منصوریان
    مقدمه

    مداخلات اجتماع محور برای افزایش تعمیم پذیری فواید برنامه های بهداشتی، تامین اطلاعات برای سیاستگذاران و بهبود سلامت با شیوه ای مقرون به صرفه است و از کارآزمایی های بالینی فرد محور مناسب تر است. رویکردهای اجتماع محور در پیشگیری از آسیب ها در سطح وسیعی پذیرفته شده است، اما هنوز شواهد قوی اندکی از اثربخشی برنامه هایی با اهداف چندگانه در زمینه اجتماع وجود دارد. بنا بر این این مطالعه با هدف مروری بر مداخلات اجتماع محور پیشگیری از آسیب های ناشی از وسایل نقلیه انجام شد.

    مواد و روش ها

    پژوهش حاضر از نوع مروری بود که با استفاده از کلید واژه های مداخلات اجتماع محور، آسیب، رفتار ایمنی ترافیکی، کمربند ایمنی در پایگاه های اطلاعاتی Sciencedirect، Pubmed، Ovid، Oxfordjournals، EBSCO و The Cochrane Database of Systematic Reviews مورد جستجو قرار گرفت. در مجموع 28 مقاله مرتبط با موضوع مداخلات اجتماع محور در خصوص آسیب مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت نتایج این مقالات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته های پژوهش: بیشتر مطالعات از نوع کارآزمایی بالینی شاهددار غیر تصادفی(57/78 درصد) و عمدتا مربوط به کشور آمریکا بود.(43/46 درصد) نوع مداخلات، بیشتر به روش تلفیقی بود.(71/60 درصد) در پژوهش های مورد بررسی 72/35 درصد استفاده از کلاه ایمنی، 28/14 درصد میزان آسیب های غیر عمدی، 72/10 درصد رفتارهای پرخطر رانندگی، 14/7 درصد استفاده از صندلی کودک، 72/10 درصد استفاده از کمربند ایمنی و 42/21 درصد رفتارهای ایمنی ترافیکی را به عنوان پیامد مورد بررسی قرار داده بودند.

    بحث و نتیجه گیری

    به طور کلی تلفیقی از چند روش یا استراتژی برای مداخلات اجتماع محور در خصوص پیشگیری از آسیب های ناشی از رانندگی موثر بوده است. پیشنهاد می گردد در جهت پیشگیری از خطرات و آسیب های مربوط به وسایل نقلیه از روش های تلفیقی یا چندگانه استفاده شود.

    کلید واژگان: مداخلات اجتماع محور, آسیب, رفتار ایمنی ترافیکی, کمربند ایمنی
    Z. Gharli Poor, N. Keshavarz Mohamadi, E. Soltani, Hr Gilasi, A. Ashrafi Hafez, M. Mansorian
    Introduction

    Community based interve-ntions for enhancing the generalization of the benefits of health programs، providing information for policymakers and impro-ving the community health are more appr-opriate than the patient-centered clinical trials. The community-based approaches for preventing injuries are widely accepted but there is a little strong evidence of the effect-tiveness of programs with multiple obje-ctives in the community. Therefore current study aimed to review the community-based interventions for preventing motor vehicle inj-uries.

    Materials and Methods

    The research was a review study. Community-based interve-ntions، injury، safe traffic behavior and seat belt were used as keywords in the databa-ses، Scienc-edirect، Pubmed، Ovid، Oxfo-rdjournals، EBS-CO and Cochrane to sear-ch systematic revie-ws. A total of 28 com-munity-based interventi-ons related articles on injuries were reviewed. The results of these articles were analyzed.

    Findings

    The most of the studies were non-randomized controlled clinical trials (78. 57%) and were mainly carried out in the USA (46. 43%). The interventions were mainly as integrated approachs (60. 71%). The primary outcomes of the studies were the use of helmet (35. 72%)، unintentional injuries (14. 28%)، high-risk driving behaviors (10. 72%)، use of child seat (7. 14%)، use of seat belt (10. 72%) and safe traffic behaviors (21. 42%) Discussion &

    Conclusion

    In general، the integration of several strategies or the community-based interventions alone has a preventive effect on traffic injuries. We recommend a combination of multiple methods to prevent traffic injuries.

    Keywords: community, based interventions, in, juries, safe traffic behavior, seat belt
  • مهناز خلفه نیلساز، الهه توسلی، علی رمضانخانی، طاهره دهداری، حمید سوری، سمانه اکبرپور، اصغر اشرفی حافظ*، محسن جلیلیان
    مقدمه

    حوادث ترافیکی در عابرین پیاده یکی از علل مهم منجر به مرگ در سراسر جهان می باشند. دستیابی به اطلاعات یا وضعیت موجود می تواند زمینه ساز مداخلات آموزشی در پیشگیری از حوادث ترافیکی گردد. نظریه رفتار برنامه ریزی شده رابطه بین برخی سازه های مربوط به قصد رفتاری، نگرش، نرم های انتزاعی و کنترل رفتاری درک شده با رفتار را نشان می دهد. هدف این مطالعه تعیین رابطه بین سازه های نظریه رفتار برنامه ریزی شده با رفتارهای ایمن عبور از خیابان در دانش آموزان چهارم ابتدایی شهر تهران در سال 89 می باشد.

    مواد و روش ها

    در این پژوهش توصیفی تحلیلی تعداد 160 دانش آموز به روش نمونه گیری تصادفی از مدارس منطقه 4 شهر تهران انتخاب شدند. این دانش آموزان به پرسش نامه استانداردی که پایایی و روایی آن سنجیده شده بود پاسخ دادند. در نهایت داده های جمع آوری شده توسط نرم افزارSPSS vol.16 تجزیه و تحلیل گردید.
    یافته های پژوهش: نتایج مطالعه نشان داد که رابطه رفتار ایمن عبور از خیابان با سازه های قصد(P<0.001)، کنترل رفتاری درک شده(P<0.001)، انگیزه پیروی(P<0.001)، ارزشیابی پیامد،(P=0.04) و اعتقادات نرمی (P<0.001) معنادار بود، اما با سازه اعتقاد رفتاری معنادار نبود. نتایج آزمون رگرسیون خطی مشخص کرد که قصد رفتاری با B=2.35 پیشگویی کننده مناسبی برای رفتار ایمن عبور از خیابان می باشد.

    بحث و نتیجه گیری

    یافته ها نشان داد نظریه رفتار برنامه ریزی شده می تواند به عنوان چارچوب مناسبی جهت طراحی مداخلات آموزشی در بهبود رفتارهای عبور از خیابان در دانش آموزان استفاده شود.

    کلید واژگان: نظریه رفتار برنامه ریزی شده, رفتارهای ایمن عبور از خیابان, دانش آموزان, قصد رفتاری
    M. Khalfe Nilsaz, E. Tavasoli, A. Ramazankhani, T. Dehdari, H. Sori, S. Akbarpoor, A. Ashrafi Hafez, M. Jalilian
    Introduction

    Pedestrians'' traffic accidents are one of the most important causes of death throughout the world. Access to the information or existing status could pave the way for educational interventions to prevent traffic accidents. Theory of the planned behavior shows the relationship between some constructs relating to beha-vioral intention، attitude، perceived beha-vioral control، normative belief and the beh-avior. This research aimed to determine the relationship between constructs of the pla-nned behavior theory and road crossing safe behaviors among the fourth grade students of Tehran city in 2010

    Materials and Methods

    In this descriptive-analytic research، 160 students were sele-cted among schools in district 4 of Tehran city through random sampling method. These students answered standard question-nnaire in which their validity and reliability had been evaluated. Finally، the gathered data were analyzed with software SPSS (version16)

    Findings

    Research results showed that there was significant relationship between road crossing safe behavior and constructs of intention (P<0. 001)، perceived behave-ioral control (P<0. 001)، compliance motive (P<0. 001)، consequence evaluation (P=0. 04)، and normative beliefs (P<0. 001) and there was no significant relationship between road crossing safe behavior and construct of behavioral belief. Linear reg-ression test results specified that the beh-avioral intention with B=2. 35 was a suitable predictor of road crossing safe behavior. Discussion &

    Conclusion

    The results dem-onstrated that the planned behavior theory can be used as a suitable framework for designing of educational interventions to improve of the students'' road crossing beha-viors.

    Keywords: theory of planned behavior, road crossing safe behaviors, students, behave, oral intention
  • اصغر اشرفی حافظ، اردشیر ظفری، یاسر کاظم زاده، رشید حیدری مقدم، اردشیر معیری، سید عبدالرضا مرتضوی طباطبایی
    مقدمه
    با افزایش فعالیت بدنی و مصرف انرژی برحسب نوع، شدت و مدت زمان مختلف تمرین ورزشی در افراد دیابتیک و غیردیابتیک، فرآیند کنترل هیپرگلیسمی به طور مطلوب تری انجام می شود. اینکه آیا بین حداکثر اکسیژن مصرفی تخمینی به عنوان شاخص میزان فعالیت بدنی با هموگلوبین گلیکوزیله سرم خون مردان میانسال فعال، غیرفعال و مبتلا به بیماری عروق کرونر (CAD) ارتباطی وجود دارد یا خیر، جای بحث دارد. پژوهش مقطعی حاضر، پژوهشی توصیفی- تحلیلی گذشته نگر است که با هدف تعیین و مقایسه ارتباط هم بستگی حداکثر اکسیژن مصرفی (VO2max) تخمینی با هموگلوبین گلیکوزیله (HbA1c) سرم انجام شد.
    مواد و روش ها
    آزمودنی های پژوهش سه گروه از مردان 40 تا 55 سال فعال، غیرفعال و مبتلا به CAD بودند که به طور تصادفی از میان افراد داوطلب واجد شرایط گزینش شدند. VO2max از فرمول غیر تمرینی برآورد شد. غلظت ناشتای HbA1c سرم با روش ایمونواسی آنزیمی اندازه گیری شد. ارتباط VO2max تخمینی و HbA1c سرم با ضریب همبستگی رتبه ای اسپیرمن، معنی دار بودن آن با آزمون T فیشر و مقایسه آن ها با آزمون Z فیشر در سطح معنی داری 05/0 < P محاسبه شد یافته های پژوهش: مقادیر پارامترهای سنجش بصورت زیر بود: VO2max گروه فعال: 563/2 039/ 39، غیرفعال: 056/3 647/32 و CAD: mL.Kg-1.min-1275/4 378/30، غلظت ناشتائی HbA1c گروه فعال: 365/0 266/4، غیرفعال: 370/1 733/4 و CAD: 321/1 253/5 درصد. ضریب هم بستگی VO2max تخمینی با HbA1c درگروه CAD معنی دار بود]039/0=P و*538/0- = (13)sr [. دیگر ضریب های هم بستگی [فعال: (292/0=P و291/0- = (13)sr) و غیرفعال: (217/0=P و338/0- = (13)sr)] معنی دار نبود.
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به نتایج بدست آمده می توان گفت که فعالیت اثر مطلوبی روی HbA1c ندارد و HbA1c در مقابل فعالیتهای تمرینی مقاوم است.
    کلید واژگان: دیابت, فعالیت بدنی, هموگلوبین گلیکوزیله, بیماری عروق کرونر, حداکثر اکسیژن مصرفی
    A. Ashrafi Hafez, A. Zafari, Y. Kazem Zadeh, R. Haidari Moghadam, A. Moayeri, Ar Mortazavi Tabatabaee
    Introduction
    With increasing physical activity and energy expenditure based on various intensities and durations of exercise training in diabetic and non-diabetic individuals، the morbidity and complications of diabetes are decreased and hyperglycemia is desirably controlled. Is there a correlation between estimated maximum oxygen consumption (VO2max) and concentration of serum glycosylated hemoglobin (HbA1c) in active، sedentary and coronary artery disease (CAD) men? What is the possible range of the correlations? The aim of this cross-sectional study was to determine and compare the correlations between VO2max and concentration of HbA1c.
    Materials and Methods
    The participant subjects comprised of three groups of active، sedentary and CAD men (40-55years) who were randomly and voluntarily selected for the study. VO2 max was estimated based on non-exercise prediction equation. Fasting blood levels of HbA1c were measured by an enzymatic immunoassay method. Correlations between estimated VO2max and HbA1c were determined via Spearman rank correlation coefficients. The statistical tests، T-Fisher and Z-Fisher، were applied for signification and comparison of them at the significant level of p ≤ 0. 05.
    Findings
    The amount of analyzed parameters were as follow: VO2max (active: 39. 039 ± 2. 563، sedentary: 32. 647 ± 3. 056 and CAD: 30. 375 ± 4. 275 mL. Kg-1. min-1)، fasting blood HbA1c (active: 4. 266 ± 0. 365، sedentary: 4. 733 ± 1. 370 and CAD: 5. 253 ± 1. 321 mg/dl). The correlation coefficient between VO2max and HbA1c was significant in CAD men (rs(13) = - 0. 538٭، p = 0. 039) but were not significant in active (rs(13) = - 0. 291، p = 0. 292) and sedentary (rs(13) = - 0. 338، p = 0. 217) men. Discussion &
    Conclusion
    According to the above results، it could be concluded that the physical activity has no any desirable effect on HbA1c and HbA1c is resistant to exercise training.
    Keywords: Diabetes, Physical Activity, Glycosylated Hemoglobin, Coronary Artery Disease, maximal Oxygen Uptake
  • حسن افتخار اردبیلی، عباس رحیمی فروشانی، حسن برکتی*، اکبر بابایی حیدرآبادی، اصغر اشرفی حافظ، امیر عمرانی
    Eftekharardebili H., Rahimi Foroushani A., Barkati H., Babaei Heydarabadi A., Ashrafi Hafez A., Omrani A
    Objectives

    Cardiovascular diseases are the leading cause of 17’000’000 worldwide deaths annually. If the current trends continue، the number of deaths will increase to 25’000’000 by the year 2020. Lifestyle contributes to many chronic diseases such as coronary heart diseas. The aim of this study was to examine the correlation between lifestyle and ischemic heart disease.

    Methods

    This case-control study was carried out in Damavand sevvom sha’ban hospital. The sample of the study consisted of 65 cases (patients suffering from coronary artery disease) and 65 healthy controls. Data were collected by three questionnaires: General Health Questionnaire (GHQ)، FFQ (Food Frequency Questionnaire) and physical activity questionnaire. These questionnaires were completed by interviewing the participants. Data were analyzed by SPSS software.

    Results

    There was a significant correlation between Age، Marital status، Smoking، Physical activity، diet and Mental health and ischemic heart disease.

    Conclusion

    Insufficient physical activity، high fat and low fiber diet، inappropriate mental status were risk factors and major causes of in heart ischemia incidence.

    Keywords: Heart Ischemia, Life Style, Physical Activity, Diet, Mental Heath
  • اسکندر غلامی پریزاد، الهام رنجبر، احمد پورعباس، علی اشرف عیوضی، زینب غضنفری*، اصغر اشرفی حافظ
    سابقه و هدف
    شیوع کم وزنی و چاقی در نوجوانی همراه با افزایش خطر ابتلا به بیماری های مزمن در بزرگسالی و کوتاه قدی نیز سبب اختلال تکامل رفتاری است. هدف از انجام این مطالعه تعیین شاخص های تن سنجی نوجوانان مدارس راهنمایی شهر ایلام است.
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر روی 493 دانش آموز مقطع راهنمایی با روش توصیفی تحلیلی مقطعی صورت گرفت. نمونه ها با روش سیستماتیک و به طور تصادفی از میان پایه های اول تا سوم انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه استاندارد جمع آوری شد و برای هر فرد وزن، قد و شاخص توده بدنی اندازه گیری شد. شاخص های تن سنجی بر اساس معیار CDC2000 و در نهایت داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    بررسی وضعیت تن سنجی نوجوانان نشان داد 5/21% کم وزن، 2/8% در معرض خطر اضافه وزن، 6/0% دارای اضافه وزن و 13% کوتاه قد هستند. شیوع کوتاه قدی در بین دختران سه برابر پسران بود. در این مطالعه شیوع کم وزنی در نوجوانانی که مادران آنها سطح سواد پایین (ابتدایی و کمتر) داشتند بیشتر بود به طوری که ارتباط آماری معنی داری بین سطح سواد مادر و کم وزنی یافت شد (05/0P<). ارتباط آماری معنی داری بین بعد خانوار با صدک BMI و کوتاه قدی و همچنین رتبه تولد با کوتاه قدی و کم وزنی مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    با توجه به شیوع کوتا ه قدی، کم وزنی و اضافه وزن در دانش آموزان، ارائه راهکارهای مناسب جهت بهبود وضعیت تغذیه ای نوجوانان از طریق آموزش به والدین در برنامه های تغذیه ای استان ضروری است.
    کلید واژگان: کم وزنی, کوتاه قدی, اضافه وزن, مقطع راهنمایی, ایلام
    E. Gholami Parizad, E. Ranjbar, A. Pourabbas, Aa Eivazi, Z. Ghazanfari *, A. Ashrafi Hafez
    Background And Objective
    Being underweight or obese in adolescence may lead to chronic diseases in adulthood. Stunting has adverse effects on behavioral development. The present study assessed anthropometric indices for school children aged 12-14 yr in the city of Ilam in Iran.
    Materials And Methods
    A cross-sectional study was performed on 493 students aged 12-14 years. Systematic sampling was used to select the samples for each grade. Data was gathered using validated scales. Weight، height، and BMI were recorded and analyzed using descriptive statistics in SPSS software. CDC2000 criteria were used in anthropometric assessment.
    Results
    The incidence of being underweight، at risk of being overweight، being overweight، or being stunted in the school children studied were 21. 5%، 8. 2%، 0. 6%، and 13%، respectively، based on CDC2000 anthropometric criteria. Furthermore، it was found that stunting in girls was three times higher than in boys. A significant relationship was observed between the incidence of being underweight and the mother’s literacy (p<0. 05). No relationship was found between family height، BMI، stunting، and birth order for being underweight.
    Conclusion
    Considering the prevalence of stunted، underweight and overweight school children، it is necessary to implement appropriate strategies to improve nutritional status by educating parents at the local level.
    Keywords: Underweight, Stunting, Overweight, Adolescence, Ilam
  • جواهر خواجوی خان، محمدرضا صیدی نیا، مجتبی زروش کرد، هادی پیمان، کوروش سایه میری، اصغر اشرفی حافظ
    Javaher Khajavikhan, Mohammad Reza Seidinia, Mojtaba Zarosh Kord, Hadi Peyman, Kourosh Sayehmiri, Asghar Ashrafi Hafez
    Introduction
    Airway management capabilities، is critical skills for safe anesthesia. Difficult or failed airway management، is a major cause of accidents and deaths related to anesthesia. Given that survival depends on maintaining his airway management، is necessary for a physician who is fully aware of all its aspects. The aim of this study is to investigate of factors related to endotracheal intubation was performed correctly.
    Materials And Methods
    In a descriptive study 104 medical students were selected by convenience sampling. Data were collected by questionnaires. Data analyzed using Mann-Whitney، Kruskal- Wallis، ANOVA and Pearson correlation coefficient tests.
    Findings
    Of 104 samples39. 4 % were males. َMean age was 23. 62 ± 1. 19. Skills of intubation in 53. 8% of samples were moderate، in 5. 8 % were excellent. Overall 65. 4 % of individuals after learning intubation in the operating room، said that the previous drill -down on average model was effective. Main reasons for the failure of endotracheal intubation were fear of harm to patients intubated (mean score 4. 29 of 5)، distrust of teachers and anesthesiologist toward the students (4. 23) and stress and anxiety in the operating room (4. 21)، and Low theoretical information (3. 94). There was not any Significant association between students’ scores in evaluating teacher in education of intubation، assessment score of training the model and academic years of student. There was a significant relationship between academic years student and fear of harm to the patient during intubation (p<0. 02).
    Conclusion
    Fear of harm to patients intubated، distrust of teachers and anesthesiologist toward the students and stress and anxiety in the operating room were most important factors affect the success of endotracheal intubation in the operating room.
    Keywords: Endotracheal intubation, Medical students, Perspective
  • کورش سایه میری*، اسحاق الماسی، دیانا ساروخانی، روح الله سایه میری، کامران علی مقدم، یاسمن امینی، اصغر اشرفی حافظ
    سابقه و هدف

    مدل‌های چند حالتی، مهم‌ترین مدل ها برای توصیف روند پیشرفت یا پسرفت بیماری‌های مزمن و سرطان‌ها می-باشند. با توجه به اینکه تاکنون از این مدل‌ها در ایران استفاده نشده است، هدف از این تحقیق، تعیین عوامل موثر بر زمان بقاء بیماران لوسمی حاد بعد از پیوند مغز استخوان با استفاده از مدل‌های چند حالتی نیمه مارکفی می‌باشد.

    روش بررسی

    در این تحقیق توصیفی از نوع طولی، 507 بیمار لوسمی که از سال 1373 تا 1387 در بیمارستان شریعتی تهران پیوند مغز استخوان شده بودند مورد بررسی قرار گرفتند. میانه زمان پیگیری حدود 5/1 سال بود. یک فرآیند تصادفی چهار حالته (حالت 1: پیوند مغز استخوان، حالت 2 : بروز عوارض پیوند، حالت 3 : نرمال شدن پلاکت ها (بهبودی نسبی) و حالت 4 : مرگ (حالت جاذب) تعریف گردید. توزیع وایبول برای زمان انتقال بین حالت‌ها، در نظر گرفته شد. داده ها با نرم افزار R آنالیز شدند.

    یافته‌ها

    هر چه زمان سپری شدن از پیوند طولانی‌تر بود، احتمال بروز عوارض بعد از پیوند(cGVHD) بیشتر بود. همچنین، اثر برخی متغیرهای مستقل در طول زمان ثابت نبود. به عنون مثال، بعد از اینکه پلاکت بیماران به حد طبیعی رسید، احتمال مرگ بیماران سرطان خون لنفوسیت(ALL) حدود 15/2 برابر بیماران سرطان خون میلوییدی AML)) بود. همچنین هرچه مدت زمان ماندن در حالت 1 بیشتر بود، مدت زمان ماندن در حالت 2 کاهش یافت (17/0-=r، 001/0>P).

    نتیجه‌گیری

    وقتی‌که چند پی‌آمد وجود ‌دارد و متغیرهای مستقل وابسته به زمان هستند، استفاده از مدل‌های چندحالتی نیمه مارکفی توصیه می‌شود. 

    کلید واژگان: مدل چند حالتی نیمه مارکفی, لوسمی حاد, عوامل پیش آگهی کننده
    Kourosh Sayehmiri, Eshagh Almasi, Diana Sarokhani, Roohollah Sayehmir*, Kamran Alimoghadam, Yasman Amini, Asghar Ashrafi Hafez
    Background

    Semi-Markov multi-state models are very important to describe regression and progression in chronic diseases and cancers. Purpose of this research was to determine the prognostic factors for survival after acute leukemia using multi-state models.

    Materials and Methods

    In this descriptive longitudinal research, a total of 507 acute leukemia patients (206 acute lymphocyte leukemia, (ALL), 301 acute myeloid leukemia (AML)) at Shariati Hospital, Tehran, Iran were selected. The median of follow up time was 1.5 year. A multi-state model with four states, (state 1: bone marrow transplantation, state 2: chronic graft verses host disease( cGvHD), state 3: platelet recovery, state 4: death, (absorb state) ) were defined. Weibull distribution was considered as transition time between states. Data was analyzed using R Ver 2.13 software.

    Results

    With increasing sojourn time in state 1, hazard of cGVHD increased, the effects of some covariates were not constant during disease time for example after platelet recovery, death hazard of acute lymphoblastic leukemia patients was 2.15 times of acute myeloid leukemia patients. There was a negative correlation between sojourn time in state 1 and state 2(r = -0.17, P<0.001).

    Conclusion

    Semi-Markov multi-state models are useful models to accommodate multiple events and time dependent covariates.

    Keywords: Semi-Markov multi-state models, Acute leukemia, Prognostic factors
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال