به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

ال ناز ابراهیمیان

  • ال ناز ابراهیمیان، علیرضا کوچکی*، مهدی نصیری محلاتی، سرور خرم دل، علیرضا بهشتی

    به منظور بررسی شاخص های رشدی، عملکرد و اجزای عملکرد گندم رقم گاسکوژن (Triticum aestivum L.)  تحت تاثیر سیستم های مختلف خاک ورزی و سطوح بقایای گیاهی، آزمایشی به صورت اسپلیت بلوک بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در سال زراعی 93-1392 انجام شد. در این آزمایش نوع مدیریت خاک ورزی در چهار سطح (دیسک، گاوآهن برگردان دار + دیسک، گاوآهن پنجه غازی + دیسک، گاوآهن قلمی + دیسک) به عنوان فاکتور عمودی و مدیریت بقایای گندم در پنج سطح (صفر، 25، 50، 75 و 100 درصد عملکرد کاه گندم) به عنوان فاکتور افقی در نظر گرفته شدند. در این آزمایش صفاتی مانند تعداد سنبله در بوته، تعداد دانه در سنبله و در بوته، وزن دانه در سنبله و در بوته، وزن هزار دانه و نیز عملکرد دانه و بیولوژیک گندم تعیین شد. نتایج نشان داد که حداکثر شاخص سطح برگ و سرعت رشد گندم به ترتیب در 167 و 151 روز پس از کاشت اتفاق افتاد که تقریبا منطبق با شروع پر شدن دانه بود. در این مرحله، شاخص سطح برگ و سرعت رشد گندم در نتیجه اجرای شخم با گاو آهن قلمی + دیسک ، به ترتیب تا 14 و 21 درصد بیش از گاو آهن برگردان + دیسک بود. کمترین و بیشترین تعداد سنبله در بوته و عملکرد دانه به طور معنی دار در نتیجه استفاده از دیسک و گاو آهن قلمی + دیسک مشاهده شد. همچنین با افزایش سطوح کاربرد بقایای گندم تعداد سنبله در بوته و عملکرد دانه گندم به طور معنی داری افزایش یافت. طبق نتایج آزمایش، می توان در مناطق خشک و نیمه خشک کشور، کاربرد بقایای گندم همراه با خاک ورزی کاهش یافته توسط گاو آهن قلمی را به عنوان رهیافت های اکولوژیک جهت افزایش عملکرد و تولید پایدار گندم پیشنهاد نمود.

    کلید واژگان: شاخص سطح برگ, شخم حفاظتی, گاو آهن برگردان دار, گاو آهن قلمی
    Elnaz Ebrahimian, Alireza Koocheki *, Mahdi Nasiri Mahallati, Soroor Khorramdel, Alireza Beheshti
    Introduction

    The continuation of agricultural operations, based on conventional ploughing along with removal or burning of plant residues, can lead to soil degradation and erosion. Taking into account the increase in environmental pollution, the exploitation of new technologies in the direction of sustainable agriculture should be taken seriously. Along with conservation tillage, maintaining or adding plant residues, especially wheat mulch, on the soil surface can also be emphasized. Increased yield, stimulated soil microbial activity, improved soil structure and reduced water erosion are among the beneficial consequences of wheat residues on the soil.Determining the effects of crop residue and tillage systems on productivity is essential for sustainable land management. Therefore, the current experiment was carried out with the aim of investigating the effect of different tillage systems and wheat residue levels on growth indicators, yield and yield components of wheat.

    Materials and Methods

    In order to study the effect of tillage systems and residue management on yield and yield components of wheat, a field study was conducted as a split block experiment in a randomized complete block design with three replications. Experiment was implemented at experimental site of Ferdowsi University of Mashhad, Iran in 2013 growing season to evaluate the impact of tillage systems and wheat residue application on growth parameters, yield and yield components of wheat. For this purpose, four different tillage systems (disk, mouldboard plough + disk, sweep plough + disk and chisel plough + disk) as were employed vertical factor in combination with five different crop residue applications (0, 25, 50, 75 and 100% wheat residue) as horizontal factor. Number of ear per plant, seed number per ear and plant, 1000 seed weight, grain and biological yields of wheat were determined. Experimental data were analysed considering the analysis of variance using SAS 9.3. In order to determine the statistical differences between treatments, the least significant difference (LSD) was performed at level of P ≤ 0.05.

    Results and Discussion

    According to the results, the highest leaf area index and crop growth rate of wheat were observed in 167 and 151 days after sowing. These times were equal to beginning of seed filling. Chisel plough + disk tillage system increased leaf area index and crop growth rate by 14 and 21%, respectively compared with mouldboard plough + disk tillage system. In addition, the lowest and the highest ear number per plant and seed yield were observed when disk and chisel plough + disk tillage systems were applied, respectively. In general, the chisel system creates relatively deep furrows in the soil, but unlike the mouldboard plough, it does not cause overturning. As a result, at the same time as a decrease in the loss of moisture and nutrients, slight changes in the soil structure are caused.The results showed that by increasing wheat residues up to 75%, the leaf area index and plant growth rate considerably increased. For example, at the level of 75%, these traits were registered up to 35 and 60%, respectively, more than the control treatment. Moreover, ear number per plant and seed yield was significantly increased with increasing crop residue application. In a general statement, providing as much organic matter and nutrients as possible is considered one of the main benefits of applying wheat residues on the soil surface. Hence, an increase in the leaf area index, growth rate, and seed yield of wheat following the application of straw residues may be due to the gradual decay of plant residues during the growing season and subsequently the availability of nutrients required for plant growth. 

    Conclusion

    Application of wheat residue along with reduced tillage (based on disk and chisel plough) as an ecological approach can be recommended in arid and semi-arid regions of Iran to increase wheat yield and promote sustainable production.

    Keywords: Chisel plough, Leaf Area Index, Mouldboard plough
  • علیرضا کوچکی*، سرور خرم دل، ال ناز ابراهیمیان، جواد شباهنگ

    به منظور ارزیابی تاثیر آرایش کاشت و تیمارهای کودی بر رشد و عملکرد گل و بذر گونه دارویی پنیرک (Malva sylvestris L.)، آزمایشی به صورت کرت های دو بار خردشده (اسپلیت اسپلیت پلات) در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه فردوسی مشهد در دو سال زراعی 92-1391 و 93-1392 به اجرا درآمد. منابع کودی شامل کود دامی از نوع گاوی، کمپوست زباله شهری پوسیده، کود شیمیایی و شاهد (عدم مصرف کود) و سه آرایش کاشت یک طرفه با فاصله 70 سانتی متر، یک طرفه با فاصله 90 سانتی متر و دوطرفه (با فاصله ردیف 100 سانتی متر) و دو برداشت به ترتیب به عنوان عامل کرت های اصلی، فرعی و فرعی فرعی در آزمایش در نظر گرفته شدند. صفات موردمطالعه شامل ارتفاع بوته، عملکرد گل تر و خشک، عملکرد بیولوژیک، دانه و درصد موسیلاژ پنیرک بودند. نتایج نشان داد که اثر ساده و متقابل تمام فاکتورها بر بیشتر صفات موردمطالعه معنی دار بود. بیشترین عملکرد خشک گل برای کود دامی و آرایش کاشت دوطرفه (17/4071 کیلوگرم در هکتار) مشاهده شد و کمترین میزان به شاهد×آرایش کاشت یک طرفه 90 سانتی متر (85/1095 کیلوگرم در هکتار) اختصاص داشت. بیشترین و کمترین عملکرد خشک گل به ترتیب برای کود دامی×برداشت دوم (06/4596 کیلوگرم در هکتار) و شاهد×برداشت اول (69/941 کیلوگرم در هکتار) بدست آمد. بالاترین عملکرد بیولوژیک و بذر مربوط به آرایش دوطرفه (به ترتیب با 01/4731 و 60/813 کیلوگرم در هکتار) بود و کمترین میزان به آرایش یک طرفه 90 سانتی متر (به ترتیب با 96/3880 و 74/635 کیلوگرم در هکتار) تعلق داشت. کاربرد کود دامی در مقایسه با شاهد بیشترین تاثیر معنی دار را در افزایش درصد موسیلاژ داشت؛ به طوری که بیشترین درصد موسیلاژ برای کود دامی (06/12 درصد) بدست آمد و کمترین میزان به کود شیمیایی (32/9 درصد) تعلق داشت. بر اساس نتایج این آزمایش، آرایش کاشت دوطرفه و بهره گیری از کودهای دامی را می توان به عنوان راهکاری پایدار جهت دستیابی به عملکرد مطلوب کمی و کیفی در مدیریت این گونه دارویی مدنظر قرارداد.

    کلید واژگان: کشت دو طرفه, کمپوست زباله شهری, کود دامی, کود آلی, موسیلاژ
    A. Koocheki*, Surur Khorramdel, E. Ebrahimian, J. Shabahang
    Introduction

    Under limited moisture conditions, various row planting arrangements have been utilized to provide additional moisture for plant growth and development. Planting patterns had significant effects on the availability of water in time to better match crop development.Soil fertility is one of the most important factors in agricultural operations. Also, soil fertility greatly contributes to yield differences for the same agronomic practices. It is well-known from numerous fertilizer experiments that mallow yield is strongly dependent on the supply of organic matter and mineral nutrients. Cow manure and municipal waste compost in controlling different types of debris and the reduction in fertilizer consumption in agricultural products and mineral absorption elements improve low consumption by plants. Mallow (Malva sylvestris) (Malvaceae) is a medicinal plant that it was used for its emollient and laxative properties and is a popular medicine. Mallow broadly used for various inflammatory conditions (Wichtl, 2004). Phytochemical studies of this plant revealed the presence of numerous polysaccharides, anthocyanins, coumarins, tannins, flavones, flavonols, anthocyanidins, leucoanthocyanidines, mucilagen and essential oil (Unver et al., 2009). Therefore, the objectives of the current study are to evaluate the effects of planting pattern and fertilizer treatments on growth, flower and seed yield of mallow as a medicinal plant.

    Materials and Methods

    A field experiment was conducted as a split-plot based on a complete randomized block design with three replications at Faculty of Agriculture, Ferdowsi University of Mashhad during two growing seasons of 2012-2013 and 2013-2014. Fertilizer sources of cow manure (40 t.ha-1), municipal waste compost (20 t.ha-1), chemical fertilizer and control (without fertilizer), three planting patterns included 70 cm apart single side row, 90 cm apart single side row and two side rows and two harvests were the main, sub and subfactors, respectively. After land preparation, organic fertilizers were added to the soil. Based on nutrient contents in organic fertilizers, N, P and K for chemical fertilizers were determined by 114, 18 and 220 kg.ha-1. P (as triple superphosphate) and K (potassium sulfate) were applied just before sowing. Urea (N fertilizer) was applied as a top dressing in three stages such as sowing, thinning and flowering stages when the crop was irrigated.Plant height, the fresh yield of flower, the dry yield of flower, biological yield, seed yield and mucilage content of mallow were measured. To analyze the variance of the experimental data and drawing of diagrams, MSTAT-C and Excel software was used. All the averages were compared according to Duncan’s multiple range test (p≤0.05).

    Results and Discussion

    The results showed that the simple and interaction effects were significant on most studied traits. The highest dry yield of the flower was observed in the interaction of manure+ two side rows (4071.17 kg.ha-1) and the lowest was for control+90 cm apart single row (1095.85 kg.ha-1). The maximum and the minimum dry yield of the flower were observed in manure in the second harvest (4596.06 kg.ha-1) and for control in the first harvest (941.69 kg.ha-1) treatment, respectively. The highest biological yield and seed yield were obtained in two side rows (4731.01 and 813.60 kg.ha-1) and the lowest was for 90 cm apart single row (with 3880.96 and 635.74 kg.ha-1), respectively. Manure affected mucilage percent significantly, (12.06%) and the lowest was for chemical fertilizer (9.32%).

    Conclusion

    Manure increased nutrient uptake by plants, improving plant hormone-like activity, increase soil water holding capacity, and generally improve the growth and yield of medicinal plant. It can be concluded that two side rows and cow manure could be considered as a suitable treatment for improving quantity and quality yield of this medicinal plant.

    Keywords: Municipal waste compost, Manure, Two sides planting
  • ال ناز ابراهیمیان، علیرضا کوچکی*، مهدی نصیری محلاتی، سرور خرم دل، علیرضا بهشتی
    به منظور بررسی تاثیر سیستم های مختلف خاک ورزی و سطوح بقایای گندم بر شاخص های فیزیکی، شیمیایی و زیستی خاک، آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه فردوسی مشهد، در سال زراعی 93-1392 به صورت اسپلیت بلوک بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار انجام شد. نوع مدیریت خاک ورزی در 4 سطح (دیسک، گاوآهن برگردان دار + دیسک، گاوآهن پنجه غازی + دیسک و گاوآهن قلمی + دیسک) به عنوان فاکتور عمودی و مدیریت بقایای گندم در 5 سطح (صفر، 25، 50، 75 و 100 درصد عملکرد کاه گندم) به عنوان فاکتور افقی آزمایش در نظر گرفته شدند. به دلیل 3 بار نمونه برداری از خاک (اردیبهشت 1392، آبان 1392 و خرداد 1393)، داده های آزمایش به صورت اسپلیت بلوک در زمان آنالیز شدند. طبق نتایج آزمایش، کمترین میزان نیتروژن کل (094/0 درصد)، فسفر قابل جذب (50/12 میلی گرم بر کیلوگرم) و کربن آلی خاک (52/0 درصد) درنتیجه استفاده از شخم برگردان دار و بیشترین میزان این شاخص ها در شرایط کاربرد گاو آهن قلمی + دیسک مشاهده شد. با افزایش سطوح بقایای گندم در هر سه زمان، نیتروژن کل، فسفر و پتاسیم قابل جذب و کربن آلی خاک به طور معنی داری رو به افزایش گذاشت. همچنین، کاربرد بقایای گیاهی نقش معنی داری در کاهش اسیدیته (تا 45/0 واحد) و نیز افزایش زیست توده و تنفس میکروبی خاک (تا 6/20 درصد) داشت.
    کلید واژگان: تنفس خاک, زیست توده میکروبی, کربن آلی, گاوآهن برگردان دار, گاو آهن قلمی
    Elnaz Ebrahimian, Alireza Koochaki *, Mehdi Nasiri Mahalati, Soroor Khorramdel, Alireza Beheshti
    In order to study the effects of tillage systems and wheat residue levels on soil physical, chemical and biological characteristics a randomized complete block design arranged in split block with three replications was set in research farm of Ferdowsi University of Mashhad in 2013-2014 growing season. Four different tillage systems (disk, mouldboard plough disk, sweep plough disk and chisel plough disk) as vertical factor were employed in combination with five different crop residue applications (0, 25, 50, 75 and 100 percent wheat residue) as horizontal factor. Due to soil sampling in April (2013), November (2013) and June (2014), data were analysed as split block in time. According to the results, the lowest total nitrogen (0.094%), available phosphorus (12.50 mg/kg) and organic carbon (0.52%) were observed when mouldboard plough was applied, while the highest values were obtained using chisel plough followed by disk. Irrespective of sampling time, total nitrogen, available phosphorus and potassium as well as organic carbon significantly increased with increasing wheat residue application. Furthermore, crop residue application caused significant reduction in soil pH (up to 0.45 unit) and improved microbial biomass and activity (by 20.6%).
    Keywords: Chisel plough, Microbial biomass, Mouldboard plough, Organic carbon, Soil respiration
  • الناز ابراهیمیان، علیرضا کوچکی، مهدی نصیری محلاتی، سرور خرم دل، علیرضا بهشتی
    به منظور بررسی میزان جذب، کارآیی جذب و مصرف و شاخص برداشت نیتروژن در گندم (Triticum aestivum L.)تحت تاثیر سیستم های مختلف خاک ورزی و سطوح بقایای کاه و کلش، آزمایشی به صورت بلوک های خرد شده بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در سال زراعی 93-1392 انجام شد. نوع مدیریت خاک ورزی در چهار سطح (1- دیسک، 2- گاوآهن برگردان دار + دیسک، 3- گاوآهن پنجه غازی + دیسک و 4- گاوآهن قلمی + دیسک) به عنوان فاکتور عمودی و مدیریت بقایای گندم در پنج سطح (صفر، 25، 50، 75 و 100 درصد کاه گندم) به عنوان فاکتور افقی در نظر گرفته شدند. بر اساس نتایج به دست آمده، کم ترین (58/2 درصد) و بیش ترین (77/2 درصد) نیتروژن دانه به ترتیب در شرایط استفاده از دیسک و گاوآهن قلمی + دیسک مشاهده شد. بیش ترین میزان کارآیی جذب و مصرف نیتروژن (به ترتیب 67/60 درصد و 25/17 گرم بذر بر گرم نیتروژن خاک) نیز در شرایط شخم با گاوآهن قلمی + دیسک به دست آمد. با افزایش سطوح بقایای گندم، درصد نیتروژن دانه و کارآیی جذب و مصرف نیتروژن به طور معنی داری افزایش یافت، به طوری که کاربرد 75 درصد بقایای گندم در مقایسه با عدم کاربرد آن منجر به افزایش کارآیی جذب نیتروژن در گندم تا 2/62 درصد شد. بر اساس نتایج این آزمایش به نظر می رسد که در مناطق خشک و نیمه خشک کشور، کاربرد بقایای گندم همراه با خاک ورزی کاهش یافته می تواند در افزایش بهره وری و کارآیی استفاده از نیتروژن مورد توجه قرار گیرد.
    کلید واژگان: شاخص برداشت نیتروژن, گاوآهن برگردان دار, گاوآهن قلمی
    Elnaz Ebrahimian, Alireza Koocheki, Mehdi Nasiri Mahalati, Surur Khorramdel, Alireza Beheshti
    To evaluate nitrogen uptake, nitrogen uptake efficiency, nitrogen use efficiency and nitrogen harvest index of wheat (Triticum aestivum L.) affected by different tillage systems and wheat residue application, an experiment was conducted as a split block experiment in a randomized complete block design with three replications at Ferdowsi University of Mashhad, Iran, during 2013-2014 growing season. Four different tillage systems (disk, mouldboard plough disk, sweep plough disk and chisel plough disk) were considered as vertical factor and five different crop residue applications (0, 25, 50, 75 and 100% wheat residue) as horizontal factor. The results showed that lowest (2.58%) and highest (2.77%) seed nitrogen percentage were obtained from disk and chisel plough disk, respectively. Also, the highest nitrogen uptake and use efficiency (60.67% and 17.25 g seed/g soil) were obtained from chisel plough disk treatment. The results indicated that seed nitrogen percentage, nitrogen uptake and use efficiency significantly increased with increasing the levels of wheat residue, so that application of 75% wheat residue increased nitrogen uptake to 62.2% compared with control treatment. Regarding to the results of this study, it seems that application of wheat residue along with reduced tillage as an ecological approach can be recommended in arid and semi-arid regions of Iran to increase nitrogen uptake and use efficiency.
    Keywords: Chisel plough, Mouldboard plough, Nitrogen harvest index
  • اسماعیل رضایی چیانه، جلال جلیلیان، ال ناز ابراهیمیان، سید محمد سیدی
    به صورت کرت های خردشده بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار، در مزرعه ای واقع در استان آذربایجان غربی - شهرستان نقده در سال زراعی 92-1391 اجرا شد. سطوح آبیار در سه سطح (آبیاری بعد از 50 (شاهد)، 100 (تنش متوسط) و 150 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A (تنش شدید) و کودهای زیستی (قارچ مایکوریزا، ترکیب ازتوباکتر + فسفر بارور-2، مایکوریزا + ازتوباکتر + فسفر بارور-2 و شاهد) به ترتیب به عنوان کرت های اصلی و فرعی در آزمایش درنظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که با افزایش سطح آبیاری از 50 به 150 میلی متر تبخیر از تشتک ارتفاع بوته، تعداد چتر در بوته، وزن هزاردانه، عملکرد دانه، عملکرد زیستی، درصد و عملکرد اسانس زنیان به طور معناداری کاهش یافت. در بین کودهای زیستی تیمار تلفیقی قارچ مایکوریزا + ازتوباکتر + فسفر بارور-2 نسبت به تیمارهای مصرف جداگانه بیشترین تاثیر را در افزایش صفات مطالعه شده داشتند. در هر یک از سطوح آبیاری (50، 100 و 150 میلی متر تبخیر) بیشترین عملکرد دانه از تیمار کاربرد تلفیقی مایکوریزا + ازتوباکتر + فسفر بارور-2 (783 کیلوگرم در هکتار)، و کمترین عملکرد دانه از تیمار شاهد (400 کیلوگرم در هکتار) به دست آمد.
    کلید واژگان: ازتوباکتر, اسانس, سودوموناس, عملکرد دانه, قارچ مایکوریزا
    Esmaeil Rezaei, Chiyaneh, Jalal Jalilian, Elnaz Ebrahimian, Seyed Mohammad Seyedi
    In order to investigate the effects of different irrigation levels and biological fertilizers on quantitative and qualitative yield of ajowan (Carum copticum L.), a field experiment was conducted at a farm located in West Azerbaijan province - city Nagadeh, Iran during growing season of 2012-2013. The experiment was arranged as split plot based on Randomized Complete Block Design in three replications. The main plots were allocated to irrigation levels (Irrigation after 50 mm (control), 100 mm (moderate water stresses) and 150 mm (severe water stresses) evaporation from class A pan) and sub-plots were allotted to biological fertilizers (Mycorrhiza, the combination of Azotobacter and Barvar Phosphate-2, Mycorrhiza + Azotobacter + Barvar Phosphate-2 and control). Results showed that by increasing irrigation times from 50 to 150 mm evaporation, plant height, number of umbel per plant, 1000 seed weight, biological yield, seed yield and concentration and content of essential oil in ajowan were significantly decreased. Among the biological fertilizers, combined usage of biofertilizers (Mycorrhiza + Azotobacter + Barvar Phosphate-2) showed greater increment in studied traits than individual consumption. In each irrigation levels (Irrigation after 50, 100 and 150 mm evaporation), the highest seed yield (783 kg/ha) was obtained from combined usage of biofertilizers and the lowest seed yield (400 kg/ha) belonged to control treatment, respectively.
    Keywords: Azotobacter, Essential oil, Mycorrhiza, Pseudomonas, Seed yield
  • الناز ابراهیمیان، احمد بای بوردی، سید محمد سیدی، رضا محمدی کیا

    در مناطق خشک و نیمه خشک جهان، به ویژه در ایران، شوری آب یا خاک یکی از مهم ترین مشکلات در توسعه کشاورزی است. از سوی دیگر، تولید قابل قبول کلزا تحت تاثیر فراهمی عناصر غذایی به ویژه نیتروژن و روی می باشد؛ به طوری که عملکرد کمی و کیفی کلزا رابطه مستقیمی با فراهمی این عناصر دارد. به منظور بررسی تاثیر سطوح مختلف نیتروژن، روی و شوری آب آبیاری بر عملکرد، شاخص های کیفی و جذب عناصر غذایی کلزا (Brassica napus L.) رقم Okapi، آزمایشی در سال 89-1388 به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی آذربایجان شرقی انجام شد. در این مطالعه نیتروژن در سه سطح (صفر، 100 و 150 کیلوگرم در هکتار)، روی در سه سطح (صفر، 5 و 10 کیلوگرم در هکتار) و شوری آب آبیاری در دو سطح (8 و 16 دسی زیمنس بر متر) به ترتیب عامل اول، دوم و سوم آزمایش بودند. بر اساس نتایج به دست آمده، کاربرد نیتروژن و روی نقش معنی داری در افزایش ارتفاع، تعداد غلاف در بوته و نیز عملکرد دانه کلزا داشت. با این وجود، افزایش سطح شوری (از 8 به 16 دسی زیمنس بر متر) منجر به کاهش معنی دار شاخص های ذکر شده گردید. افزایش شوری همچنین باعث افزایش درصد گلیکوزینولات در دانه شد. علاوه بر این، با افزایش میزان شوری، درصد جذب نیتروژن، فسفر، پتاسیم و کلسیم به طور معنی دار کاهش و میزان سدیم و کلر در دانه کلزا به طور معنی داری رو به افزایش گذاشت. در مجموع می توان فراهمی عناصر غذایی به ویژه نیتروژن را به عنوان راه کاری جهت کاهش اثرات منفی تنش شوری در نظر گرفت.

    کلید واژگان: درصد روغن, سدیم, کلر, گلیکوزینولات
    Elnaz Ebrahimian, Ahmad Bybordi, Seyed Mohammad Seyyedi, Reza Mohmmadi Kia

    Soil or water salinity is one of the major problems of agriculture in the arid and semiarid regions of the world، especially in Iran. Beside the Salinity، reasonable canola production depends on nutrient supply so that increase in quantitative and qualitative yield is highly correlated with nutrients availability، especially nitrogen and Zinc. In order to investigate the effects of the nitrogen، zinc fertilizer and irrigation salinity on yield quality characteristic and nutrient uptake of canola (Brassica napus L. cv. Okapi)، a field experiment was conducted in Agriculture Research Centre of East Azarbaijan، Iran in 2009-2010. The experiment was arranged by using a completely randomized block design based on factorial fashion with three replications. The experimental treatments included the nitrogen levels (0، 50 and 100 kg. ha-1)، different zinc levels (0، 5 and 10 kg. ha-1) and irrigation salinity levels (8 and 16 dS. m-1). Based on results، nitrogen and zinc application had a significant effect of increasing plant height، number of pod per plant and grain yield of canola. However، mentioned traits of canola were decreased as result to increasing irrigation salinity levels (from 8 to 16 dS. m-1). Irrigation salinity at rate of 16 dS. m-1 had a significant effect on increasing glucosinolate percentage in seed. In addition، effect of irrigation salinity levels on decreasing the N، P، Ka and Ca uptake and increasing the Na and Cl accumulation in seed canola were significant. In sum، it seems that nutrient supply، especially nitrogen، can be considered as effective solution to diminish negative effects of salinity.

    Keywords: Cl, Glucosinolate, Na, Oil percentage
  • الناز ابراهیمیان، احمد بای بوردی
    به منظور بررسی اثر مصرف ترکیب کودهای آلی و شیمیایی بر عملکرد، اجزای عملکرد و درصد روغن و پروتئین دو رقم کلزا، آزمایشی در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی آذربایجان شرقی در سال 1389 به اجرا در آمد. آزمایش به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. عامل اول در هفت سطح شامل تامین نیتروژن مورد نیاز گیاه بر اساس حدود کفایت گزارش شده در منابع شامل 120 کیلوگرم در هکتار، از منبع آلی، شیمیایی و تلفیقی (بدون کودآلی و کود نیتروژن (شاهد)، 100% کودآلی، 80% کودآلی و20% کود نیتروژن، 60% کودآلی و40% کود نیتروژن، 40% کودآلی و 60% کود نیتروژن، 20% کودآلی و 80% کود نیتروژن و 100% کود نیتروژن) و عامل دوم شامل دو رقم اکاپی و مودنا کلزا بودند. نتایج نشان داد که بیشترین عملکرد، اجزای عملکرد، درصد روغن و پروتئین، فتوسنتز و فعالیت آنزیم نیترات ردوکتاز از تیمار 100% کود نیتروژن (شیمیایی) به دست آمد. در بین تیمارهای ترکیبی، تیمار تامین 20 درصد نیتروژن مورد نیاز از کود دامی و تامین 80% (kg/ha96) نیاز باقی مانده از کود شیمیایی تنها در عملکرد دانه و تعداد دانه در خورجین با تیمار شیمیایی اختلاف داشت، به طوری که صرف نظر از کاهش در عملکرد و با توجه به افزایش مصرف کودهای شیمیایی می توان این تیمار را به عنوان تیمار برتر توصیه نمود. هم‎چنین رقم اکاپی از نظر صفات مورد بررسی بهتر از رقم مودنا بود.
    کلید واژگان: کلزا, کود دامی, کود شیمیایی, عملکرد دانه, اجزای عملکرد, کیفیت دانه
    Elanz Ebrahimian, Ahmad Bybordi
    Effects of chemical and organic fertilizers combinations on yield, yield components, seed oil and protein percentage of two canola cultivars were studied. The experiment was carried out as factorial based on a randomized complete block design with three replications in Agricultural and Natural Resources Research Center of Azerbaijan-e-Sharqi province of Iran in 2010. The first factor comprised seven levels of organic and chemical fertilizers and their combinations including: non cattle manure and non urea (control), 100% cattle manure (organic), 80% cattle manure and 20% urea (combined), 60% cattle manure and 40% urea (combined), 40% cattle manure and 60% urea (combined), 20% cattle manure and 80% urea (combined) and 100% urea (chemical) and the second factor was two canola cultivars (Okapi and Modena). The results showed that the highest yield, yield components, oil and protein percentages were obtained from a combination treatment, application of 20% cattle manure along with 80% urea (96 kg/ha), that was differed significantly from other chemical treatments for seed yield and number of seeds per pod. Therefore, application of this treatment could be recommended because it leading to a higher yield with lower chemical fertilizer application. Besides, variety okapi was superior to Modena based on the measured characteristics.
    Keywords: canola, cattle manure, chemical fertilizer, seed yield, yield component, seed quality
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال