المیرا احمدی
-
خستگی از شکایات بیماران مالتیپل اسکلروزیس (MS) است. در بیماران MS تعادل سایتوکاین های التهابی در مغز برهم ریخته که یکی از رخدادهای آن خستگی ذهنی است و احتمالا تمرینات هوازی میزان التهاب سایتوکاین ها را تعدیل کرده و از این طریق خستگی ذهنی را کاهش می دهد. مطالعه حاضر به منظور بررسی تاثیر تمرین هوازی شنا بر فاکتور پیش التهابی (اینترلوکین 6) و فاکتور ضدالتهابی (اینترلوکین 10) برای ارزیابی خستگی ذهنی در مغز موش های ماده پس از القای EAE انجام شد. در این پژوهش 21 موش (8 هفته ای، 18 تا 20 گرم) به 3 گروه کنترل سالم، کنترل EAE و فعالیت ورزشی هوازی شنا EAE تقسیم شدند و حیوانات در گروه تمرین طی 4 هفته، هرهفته 5 جلسه ی 30 دقیقه ای به تمرینات شنا با شدت متوسط پرداختند. بررسی آزمایشگاهی متغیرهای پژوهش با روش وسترن بلات انجام شد. نتایج نشان داد در میزان IL-6 در میان گروه EAE و تمرین شنا تفاوت معناداری وجود نداشت اما میزان IL10 در گروه تمرین شنا نسبت به گروه EAE افزایش معنی داری نشان داد. با این حال نسبت مقادیر IL10/IL6 بین گروه تمرین شنا با EAE نیز معنادار نبود. بنظر می رسد تمرینات هوازی شنا با شدت متوسط، بدون تغییر در عامل پیش التهابی، همراه با سوق دادن به سمت عوامل ضدالتهابی، با افزایش IL10، می تواند بین گروه EAE و تمرین شنا منجر به بهبود تعادل شاخص التهابی و کاهش میزان خستگی ذهنی ناشی از خستگی سایتوکاینی گردد.
کلید واژگان: تمرین هوازی, اینترلوکین ها, التهاب, بیماری ام اس, سایتوکاین ها, خستگی ذهنیFatigue is one of the most common symptoms among individuals with multiple sclerosis (MS). The imbalance of inflammatory cytokines in the brain causes mental fatigue. It is believed that aerobic exercise may moderate the level of inflammation of cytokines and thus reduce mental fatigue. This study was conducted to investigate the effect of swimming aerobic training on pro-inflammatory factors (interleukin 6) and anti-inflammatory factors (interleukin 10) to evaluate mental fatigue in the brains of female mice after EAE induction. In this research, 21 mice (8 weeks old, 18 to 20 grams) were divided into three groups: healthy control, EAE control, and EAE swimming aerobic exercise. The animals in the training group performed moderate-intensity swimming exercises for 4 weeks, with 5 sessions per week, each session lasting 30 minutes. The western blot method was used to analyze the research variables. The results showed no significant difference in the amount of IL-6 between the EAE group and the swimming training group, but the amount of IL-10 in the swimming training group showed a significant increase compared to the EAE group. The ratio of IL-10/IL-6 values between the swimming training group and the EAE group was also not significant. It seems that moderate-intensity swimming aerobic exercises, without changing the pro-inflammatory factor, along with increasing the anti-inflammatory factor IL-10, can lead to an improvement in the balance of the inflammatory index and a reduction in fatigue in the EAE group and the swimming exercise group.
Keywords: Aerobic Exercise, Interleukins, Inflammation, MS Disease, Cytokines, Mental Fatigue -
سابقه و هدف
فرآیند فزاینده فراخستگی در ایجاد پیشرفت یا افت عملکرد ورزشکار، نقش بسیار مهمی دارد و توقف به موقع در این محور سبب پیشرفت عمکرد ورزشکار و رسیدن به هدف خواهد شد. هدف تحقیق حاضر پایش شاخص های فراخستگی در گروه تمرین استقامتی جسمانی همراه با تمرین مغزی در مقایسه با تمرین استقامتی جسمانی می باشد.
مواد و روش هاآزمودنی های تحقیق 20 زن و مرد دانشجوی تربیت بدنی دانشگاه شهید بهشتی (سن 4/4 ± 3/22 سال، قد 12/6 ± 56/177سانتی متر، شاخص توده ی بدن 5/4 ± 22 کیلوگرم بر متر مربع) بودند. با استفاده از نتایج آزمون حداکثر اکسیژن مصرفی، آزمودنی ها به دو گروه تمرین استقامتی همراه با تمرین مغزی (BET) و گروه تمرین استقامتی (ET) تقسیم شدند. تمرین استقامتی بر روی دوچرخه ثابت و تمرین مغزی همزمان با استفاده از مانیتور به مدت هشت هفته انجام شد. برای پایش تمرین از شاخص های پرسشنامه پومز، ضربان قلب استراحتی، میزان درک تلاش و سطوح استراحتی کورتیزول بزاقی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آماری تحلیل واریانس بااندازه گیری های مکرر استفاده شد. سطح معناداری آزمون P˂0.05 در نظر گرفته شد.
یافته هاصرف نظر از نوع فعالیت، میزان حداکثر اکسیژن مصرفی افزایش معناداری در هر دو گروه به همراه داشت (P = 00/0). نتایج ضربان قلب استراحتی، شاخص های پرسشنامه ی پومز و سطوح استراحتی کورتیزول بزاقی تغییر معناداری که بیانگر فراخستگی غیرعملکردی باشد، نشان ندادند (p <0.51). شاخص میزان درک تلاش طی دوره ی تمرین، در گروه، تمرین استقامتی جسمانی همراه با تمرین مغزی در مقایسه با گروه تمرین استقامتی جسمانی افزایش داشت (P=0.5).
نتیجه گیرینتایج تحقیق حاضر نشان داد با وجود افزایش محرک تمرینی به گروه تمرین استقامتی جسمانی همراه با تمرین مغزی و بالاتر بودن میزان درک فشار، این گروه دچار بیش تمرینی یا فراخستگی غیرعملکردی نشدند، ک. با استناد به نتایج پیشرفت عملکرد می توان بیان کرد آزمودنی ها طی دوره ی تمرین به فراخستگی عملکردی یا بیش جبرانی رسیدند و توانستند بهبود عملکرد را تجربه کنند و شاخص های نماینده ی فراخستگی غیرعملکردی در هیچ یک بالاتر نبود.
کلید واژگان: فراخستگی, خستگی ذهنی, پایش تمرین, پیشرفت عملکرد ورزشی, میزان درک تلاشBackground and PurposeThe increasing process of overreaching in the development or decline of the athlete's performance acts as a moving that stops in the axis timely will improve the athlete's performance and achieve the goal. Therefore, the aim of the present study was investigated the effects of concurrent exercise physical and brain endurance on overreaching factors in active people.
MethodologySubjects included 20 active male and female physical education students (Mean ±SD; age: 22.3 ± 4.4 years, height: 177.56 ± 6.12 cm, BMI: 22± 4.5 kg/m2). Participants were divided into two groups of concurrent endurance and brain training (BET) and endurance training (ET), according to the results of the maximum oxygen consumption test. Physical exercise training was performed on cycle ergometer and brain training using computer with monitor on front of subjects during cycling. To analyze the results of the tests, Mix ANOVA. Significance level (P≤0.05) was considered.
ResultsThe results showed that the maximum oxygen consumption after the training period, regardless of the type of activity, increased significantly (P = 0.00). Monitoring resting heart rate. POMS questionnaire indicators and resting cortisol levels did not show a significant increase indicating non-functional overreaching, respectively (P≤0/51). The rating of perceived exertion index was higher in the group that did physical endurance activity along with brain endurance training (P= 0/5).
ConclusionThese findings showed despite the increase stimulant to concurrent physical and brain endurance training did not cause non-functional overreaching and overtraining, but also based on the results of performance improvement, it can be said that the subject achieved functional overreaching and super compensation during the training period, which was able to experience progress.
Keywords: Overreaching, Mental fatigue, Training Monitoring, Improve Performance, Amount of effort perceived -
خاک های رسی معمولا دارای ظرفیت باربری کم ، تراکم پذیری زیاد و مشکلات انقباض وتورم هستند. تثبیت شیمیایی با افزودن موادی نظیر آهک یکی از روش های رایج بهبود کیفیت و اصلاح این نوع خاکهاست. رفتار ژئوتکنیکی خاک های رسی تا حدودی به خصوصیات شیمیایی آب منفذی بستگی دارد. معمولا در آزمایشگاه از آب شرب برای تامین رطوبت موردنیاز خاک استفاده می شود و این امر سبب تفسیر نادرست از خواص مهندسی خاک در شرایط استفاده از آب های خاص می گردد. در این مطالعه جهت تثبیت خاک رس کائولینیت از مقادیر مختلف آهک، پوزولان، آب مقطر و همچنین آب های دارای املاح که از دریای خزر، خلیج فارس و دریاچه ارومیه تهیه گردیده استفاده شده است. مقادیر به کار رفته از آهک و پوزولان در ساخت نمونه ها 0، 1، 3 و 5 درصد نسبت به وزن خشک خاک است. مقاومت نمونه های استوانه ای که در زمان های 3، 7 و 14 روزه عمل آوری شده اند با استفاده از آزمایش تک محوری مورد آزمایش و بررسی قرارگرفته اند. نتایج حاصل مبین آن است که مقاومت تک محوری نمونه های فاقد مواد افزودنی که با آب دریا ساخته شده اند نسبت به نمونه های حاوی آب مقطر بهبود یافته و همچنین در حالتی که از مواد افزودنی استفاده شده است، مقاومت نمونه های حاوی آب دریای خزر و خلیج فارس نسبت به نمونه های آب مقطر بیشتر و مقاومت نمونه های حاوی آب دریاچه ارومیه نسبت به نمونه های آب مقطر کمتر است. درنهایت نتایج حاصل از آزمایش های انجام شده بر روی آب ها مبین آن است که املاح موجود به ترتیب در آب دریاچه ارومیه، خلیج فارس و دریای خزر بیشتر است.کلید واژگان: تثبیت, آب دریا, مقاومت تک محوری, خاک رسیClayey soils usually have low bearing capacity, high compressibility, shrinkage and swell characteristics. Several methods have been adopted to improve the geotechnical properties of such soils. Soil stabilizing by chemical materials is one of the most common methods for treating fine grained soils. Lime has been used to improve some mechanical and plastic properties of fine grained soils since many years ego. In recent years some studies has been also carried out to investigate the influence of adding pozzolany materials on the geotechnical properties of lime treated clayey soils. Geotechnical behavior of clayey soils depends on chemistry of pore fluid. When drinking water is used to provide the needed moisture of soil in the laboratory, it will be lead to incorrect interpretation in engineering properties of soil where specific water such as sea water is utilized. Therefore, if the undrinkable water has been used to provide soil moisture, it is necessary to examine the behavior characteristics of the materials by the same water. For example, presence of some sulphates in the soil stabilized with lime leads to problems such as reduction of strength and increase of swelling in clay. In this laboratory study, effect of sea water on strength of stabilized kaolinite has been investigated by conducting several unconfined compression tests. The specimens were prepared at fore percentage of lime and pozzolan (i. e. 0%, 1%, 3%, 5%) by weight of dry soil and distilled water and three saline water which were taken from Caspian Sea, Persian Gulf and Urmia Lake. for every combination, weight of each material was determined exactly based on the optimum moisture content and maximum dry density which is obtained from the standard proctor compaction test. Clay and lime and pozzolan were mixed in dry condition properly and then water was added gradually. Afterwards, the mixtures were kept in plastic bags for 24 hours. Weight of each specimen was determined in accordance with given specific volume and obtained maximum dry density from compaction test. This weight was divided into four portion and each portion was compacted in 20 mm layer in a PVC mold. The specimens were cured in a oven having a temperature about 35 C for 3, 7 and 14 days. After each curing time a extruder was used to remove the specimens from the molds with constant rate vertically to avoid bending and formation of tensile cracks. Then the specimens were immediately tested under strain controlled at constant loading rate of 1. 0 mm per minute, according to requirements of ASTM D 2166. For each combination, three specimens were examined to assure repeatability of results. The results of conducted experiments indicate that unconfined strength of samples without additives (lime and pozzolan) prepared by sea water are higher than specimens containing distilled water. For the samples containing Urmia lake water, the unconfined strength were higher than the other samples. Also, for the specimens in which additive has been used, the strength of the samples containing Caspian Sea and Persian Gulf water were more than that with distilled water and the strength of samples containing Urmia lake water was less because of differences in the concentration of salts existed in the water. Finally, the results show that water minerals are higher in Urmia lake water, Persian Gulf and Caspian Sea, respectively.Keywords: Stabilization, Sea water, Unconfined strength, Clay
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.