الهام حشمتی دایاری
-
پژوهشنامه اقتصادی، پیاپی 86 (پاییز 1401)، صص 121 -150
فقر از عمده مشکلات جوامع بشری است که آسیب های اجتماعی بسیاری را به بار می آورد. ازاین رو سیاست گذاران و برنامه ریزان توسعه اقتصادی همواره به دنبال حذف آن هستند. به علاوه رشد اقتصادی نیز به عنوان یکی از متغیرهای مهم و تاثیرگذار اقتصاد کلان همواره موردتوجه بوده است. لذا تجزیه تاثیر رشد اقتصادی بر فقر به دو اثر درآمدی و توزیعی می تواند اطلاعات مفیدی را جهت برنامه ریزی ها و سیاست گذاری های لازم در راستای کاهش فقر ارایه دهد. بنابراین در این مطالعه با تکیه بر تحلیل منحنی Log-Normal که توسط بورگینون ارایه شده و داده های هزینه درآمد خانوارهای شهری در استان های ایران، این دو اثر طی سال های 98-1392 موردمحاسبه قرارگرفته است. نتایج حاکی از آن است که طی دوره مذکور تنها در دوره یک ساله 1395-96 تمام عناصر لازم برای رشد فقرزدا (وجود رشد، کاهش فقر و کاهش نابرابری) مهیا بوده است؛ بنابراین مثلث فقر، رشد و نابرابری در این سال به خوبی کارکرده و سه ضلع اصلی آن فراهم و رشد فقرزدا بوده است. همچنین نتایج حاصل از بررسی استانی نشان می دهد که در استان های با رشد مثبت مناطق شهری استان قم از رشد فقرزدا و مناطق شهری استان های البرز، گلستان و همدان از رشد سرریز طی دوره برخوردار بوده اند و در مناطق شهری سایر استان های مذکور رشد فقرزا بوده است و در استان های با رشد منفی تنها مناطق شهری استان مرکزی است از کاهش فقر برخوردار بوده است. لکن به دلیل عدم وجود رشد نمی توان پذیرفت که مناطق شهری این استان رشد فقرزدا داشته است. در مناطق شهری سایر استان ها نیز وضعیت به زیان فقرا بوده است.
کلید واژگان: رشد فقرزدا, اثر توزیعی, اثر درآمدی, نابرابری, استان های ایرانEconomic Research, Volume:22 Issue: 86, 2024, PP 121 -150Poverty is one of the major problems of human societies that causes many social harms. Therefore, policymakers and economic development planners always aim to eliminate it. In addition, economic growth is one of the important and influential variables of macroeconomics. Therefore, examining the impact of economic growth on poverty through the lens of growth and distribution effects offers valuable insights for policymaking and poverty reduction strategies. In this study, we use the log-normal curve approach introduced by Bourguignon to estimate the growth effect on poverty utilizing data from urban households in Iran over the period 2013-2019. The results indicate that only in the one-year period of 2015-2016, the triangle of poverty, growth, and inequality has worked well and the growth has been pro-poor.Furthermore, provincial-level findings unveil discernible patterns:(a) In provinces experiencing positive growth, urban areas in Qom exhibit pro-poor growth, while those in Alborz, Golestan, and Hamedan provinces observe a trickle-down effect. Meanwhile, in other provinces, growth demonstrates an immiserizing trend.(b) In provinces with negative growth, only urban areas in Markazi province observe a reduction in poverty. However, due to the lack of growth, it cannot be concluded that this province has had pro-poor growth. In the urban areas of other provinces in this group, the situation has been unfavourable for the poor.
Keywords: pro-poor growth, distributional effect, income effect, inequality, Provinces of Iran -
نابرابری یکی از مشکلات اساسی کشورهاست؛ لذا بررسی توزیع درآمد بسیار مهم است. در این زمینه تا کنون مطالعات بسیاری صورت گرفته است، ولی عموما در پژوهش هایی که از روش های رایج محاسبه نابرابری استفاده شده، نابرابری بین گروه های مختلف در تعیین نابرابری کل نادیده انگاشته شده است و در نتیجه، محققان به لزوم طراحی سیاست های مناسب به منظور کاهش این بخش از نابرابری توجه کمتری کرده اند. در این مطالعه، علاوه بر محاسبه نابرابری در گروه های شغلی با استفاده از شاخص زنگا، نابرابری بین گروه های شغلی نیز با رویکرد ضرایب آنوا بررسی شده است. از آنجا که اندازه گیری نابرابری با این ضرایب نرمال می شود، مقایسه نسبت به تجزیه نابرابری های مرسوم دقیق تر است. بدین منظور از داده های هزینه درآمد خانوار طی سال های 1392 تا 1398در مناطق شهری ایران استفاده شده است. نتایج نشان می دهد طی سال های بررسی شده نابرابری در غالب گروه های شغلی افزایش یافته است، ولی در گروه های شغلی «کارمندان امور اداری و دفتری» و «صنعتگران و کارکنان مشاغل مربوط» تقریبا ثابت بوده است. همچنین گروه شغلی «کارمندان امور اداری و دفتری» بهترین وضعیت توزیع درآمد و گروه شغلی «قانون گذاران مقامات عالی رتبه و مدیران» بالاترین میزان نابرابری را دارند. نتایج تجزیه سهم نابرابری بر اساس ضرایب آنوا دال بر آن است که سهم نابرابری بین گروه های شغلی تقریبا 50% و نزدیک به سهم نابرابری درون گروهی بوده است.کلید واژگان: توزیع درآمد, شاخص زنگا, ضرایب آنوا, نابرابری, نابرابری بین گروهیInequality is one of the basic problems of countries. So, it is very important to examine how income is distributed in a society. Therefore, many studies have been conducted in this regard, but in general, in the studies that used the common methods of calculating inequality, the inequality between different groups is ignored in determining the total inequality, therefore, researchers pay less attention to between-group inequality. In this study, in addition to calculating the inequality in Iran's occupational groups, the inequality between occupational groups has also been evaluated with the ANOVA coefficients approach. Since the measurement of inequality is normalized with these coefficients. For this purpose, household cost-income data during 2013-2019 in urban areas of Iran have been used. The results show that inequality has increased in the most occupational groups, but, it has been almost constant in the "administrative and clerical workers" and "artisans and workers in related occupations", and "administrative and clerical workers" has the best income distribution status and the "legislators, high-ranking officials and managers" has the highest level of inequality. Also, the results indicate that the share of inequality between occupational groups was approximately 50% and close to the share of inequality within groups.Keywords: ANOVA coefficients, between-group inequality, income distribution, Inequality, Zanga index
-
در مطالعه حاضر شاخص اتکینسون، زنگا و ضریب جینی برای استان های ایران به تفکیک گروههای شغلی مورد بررسی قرارگرفته؛ زیرا کاهش نابرابری از مسایل مهم اقتصادی- اجتماعی بوده و نابرابری منطقه ای از موانع مهم و موثر در مسیر رشد و توسعه هر منطقه است؛ بنابراین توجه به اقتصاد منطقه ای و شناخت ویژگی های جزیی هر استان، امکان برنامه ریزی بهتر را جهت تحقق اهداف توسعه فراهم می کند. در این راستا محاسبه معیارهای اندازه گیری نابرابری حایز اهمیت می باشد. با توجه به اینکه ضریب جینی و شاخص زنگا از ابزارهای آماری برای اندازه گیری نابرابری بوده و شاخص اتکینسون برگرفته از رفاه اجتماعی افراد است، آثار توزیع درآمد در دو بعد مختلف سنجیده شده است. بدین منظور از داده های طرح درآمد- هزینه خانوار مرکز آمار ایران طی دوره 1392-1398 استفاده شده است. همچنین تلاش شده است تا با بهره گیری از رویکرد اقتصاد منطقه ای ضریب مکانی تصویر واقعی تری از نقش نابرابری بین مناطق در ایجاد و تشدید نابرابری در مناطق شهری ایران ارایه شود. درنتیجه گروه شغلی هدف برای بهبود هرچه بیشتر نابرابری بر مبنای رویکرد ضریب مکانی در مناطق شهری هریک از استان ها، مشخص شده است. براین اساس در بیشتر استان ها گروههای شغلی «مدیران» و «کارمندان» نسبت به سایر گروه های شغلی از وضعیت توزیع درآمد مناسب تری برخوردار بوده و گروه های شغلی «متصدیان و مونتاژکاران ماشین آلات و رانندگان» و «کارگران ساده» در بیشتر استان ها نسبت به سایر گروه های شغلی وضعیت بغرنج تری داشته است (البته به علت بهینه نبودن داده ها در سطح استان، بهتر است نتایج با احتیاط مدنظر قرار گیرد) و برمبنای شاخص ضریب مکانی باید به عنوان گروه های شغلی هدف در اولویت بهبود وضعیت توزیع درآمد قرار بگیرند.
کلید واژگان: توزیع درآمد, ضریب جینی, شاخص اتکینسون, ضریب مکانی, ایرانThe study analyzed inequality in Iran's provinces using the Atkinson index, Zanga index, and Gini coefficient based on occupational groups. Reducing inequality is an essential economic and social issue, and regional disparities impede growth and development of any region. Focusing on each province's regional economy can lead to better development planning. Therefore, the calculation of inequality is required. Considering that the Gini coefficient and the Zanga index are statistical tools for measuring inequality and the Atkinson index is derived from the social welfare of individuals; therefore, the effects of income distribution in society in two dimensions have been measured. For this purpose, the study used cost and income data of urban households in Iran from 2013-2019. The Location Quotient approach is used to determine each province's target occupational group to understand regional inequality better and improve it as much as possible. Accordingly, the "managers" and "employees" have a better income distribution than other occupational groups in most provinces. On the other hand, compared to other occupational groups, in most provinces, the "operators and assemblers of machinery, and drivers" and "simple workers" have a more challenging situation. Thus, they should prioritize the target occupational groups to improve income distribution.
Keywords: income distribution, Gini coefficient, Atkinson index, Location Quotient, Iran -
رشد فقرزدا در مناطق شهری ایران (رویکرد تعیین کانون های سیاستگذاری بر اساس فعالیت ها و گروه های شغلی)
هدف اصلی این مقاله اندازه گیری رشد فقرزدا در مناطق شهری ایران با استفاده از ماتریس چانونا (2020) و رتبه بندی دسته های فعالیت و گروه های شغلی در مناطق شهری ایران بر اساس رشد فقرزدا با تکنیک تاپسیس اقلیدسی می باشد. بدین منظور از داده های هزینه و درآمد خانوارهای شهری ایران طی دوره 1398-1392 استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که طی دوره تحت بررسی تنها دوره یک ساله 1396-1395 رشد و توزیع درآمد هردو به نفع فقرا عمل کرده اند و رشد فقرزدا بوده است. لکن در دوره 1395-1394 باوجود رشد، فقر افزایش یافته و رشد فقرزا بوده است. در سایر سال ها شاخص چانونا دال بر افزایش فقر بوده است. همچنین نتیجه الگوی تاپسیس نیز نشان می دهد که در میان دسته های فعالیت «فعالیت های مالی و بیمه ای» و در میان گروه های شغلی؛ گروه «کارمندان امور اداری و دفتری» در رتبه نخست فقرزدایی بر اساس معیارهای سه گانه رشد، فقر و نابرابری قرار می گیرند. بنابراین برای کاهش فقر توصیه می شود که در برنامه ریزی ها و سیاست گذاری های اقتصادی به رشد و بازتوزیع درآمد توجه توامان صورت گیرد؛ تا همچون دوره 1396-1395 فقر کاهش یابد. چراکه توجه تنها به رشد مانند دوره 1395-1394 می تواند فقر را در سطح کشور بیفزاید. به علاوه اگرچه که بهبود وضعیت توزیع درآمدها می تواند به قدری باشد که حتی باوجود نبود رشد نیز، فقر کاهش یابد؛ اما در سایر دوره های یک ساله بررسی شده می توان مشاهده کرد که عدم توجه به رشد منجر به افزایش فقر در کشور گشته و تغییرات نابرابری به تنهایی بر افزایش فقر فایق نیامده است.
کلید واژگان: رشد فقرزدا, فقر, رشد, نابرابری, استان های ایرانThe main goals of this article are to measure pro-poor growth in urban areas of Iran using the Chanona (2020) matrix and to rank the categories of activities and occupational groups in urban areas of Iran based on poverty growth using the Euclidean TOPSIS technique. For this purpose, cost and income data of urban households in Iran during the period 2013-2019 has been used. The results show that during the period under review, only the period of 2016-2017, both growth and income distribution have reduced poverty and the growth has been pro-poor. However, in the period of 2015-2016, poverty has increased and growth has been Immiserizing. In other years, the Chanona index has shown an increase in poverty. The results of the TOPSIS model also show that among the categories of activities "financial and insurance activities" and among the occupational groups; The "Administrative and Office Staff" group ranks first in poverty alleviation. Therefore, to reduce poverty, it is recommended to pay attention to income growth and redistribution in economic planning and policy-making. Because paying attention only to growth such as the period 2015-2016 can increase poverty in Iran. In addition, although the improvement in income distribution can be such that poverty is reduced even in the absence of growth; But in other one-year periods examined, it can be seen that the lack of attention to growth has led to an increase in poverty in Iran and reduce in inequality alone cannot lead to a reduction in poverty
Keywords: Pro-poor Growth, Poverty, Growth, Inequality, Provinces of Iran -
نبود رابطه نزدیک بین رفاه اقتصادی و رفاه ذهنی توجه بیش از پیش اقتصاددانان را به منظور جایگزینی رویکرد ذهنی برای اندزاه گیری و ارزیابی رفاه فردی و اجتماعی به جای رویکرد عینی به خود جلب نموده است؛ برای این منظور شاخصی با عنوان شادکامی معرفی شده است در این مطالعه، براساس متغیرهای شاخص شادی ناخالص ملی، شاخصی متناظر برای استان های ایران معرفی و با استفاده از تکنیک تصمیم گیری چندمعیاره و روش تاپسیس طی دوره 1394-1384 محاسبه و رتبه بندی شد. نتایج این رتبه بندی نشان می دهد، به طور متوسط در طول دوره زمانی مورد بررسی، استان های تهران، کهگیلویه و بویراحمد و اصفهان به ترتیب دارای بالاترین میزان شادی در کشور بودند و استان های سیستان وبلوچستان، خراسان جنوبی و کرمانشاه به ترتیب در رتبه های پایین شادی قرار گرفته اند. نکته حایز اهمیت در محاسبات شادی، قرار گرفتن استان های مرکزی در رتبه-های بالاتر از استان های مرزی کشور است که این موضوع نشان دهنده تمرکززایی شادی در مرکز کشور به دلیل تسهیل امکانات رفاهی در این مناطق می باشد. همچنین به جهت بررسی توزیع نابرابری شادی در ایران، از رابطه کوزنتس به دو روش حداقل مربعات معمولی (OLS) و حداقل مربعات پایدار (RLS) برای اطلاعات مقطعی 30 استان کشور استفاده شد که نتایج آن گویای رابطه U شکل معکوس بین شادی و نابرابری آن است. به عبارتی در ابتدا با افزایش شادی، نابرابری شادی افزایش می یابد، ولی از یک نقطه به بعد به دلیل فراگیر شدن امکانات رفاهی برای عموم مردم، با افزایش شادی، نابرابری حاصل از آن کاهش می یابد.
کلید واژگان: شادی, نابرابری شادی, منحنی کوزنتس شادی, استان های ایران, روش تاپسیسThe lack a close relationship between economic well-being and mental well-being have attracted more attention from economists to substituting a subjective approach to dismissing and evaluating individual and social well-being rather than an objective one; for this purpose, an indicator known as happiness has been introduced.Therefore, in this study, based on the variables of the Gross Nationality Happiness Index, an appropriate index for provinces of Iran was introduced and using the multi-criteria decision-making technique and TOPSIS method during period of 2005-2015 to be calculated and ranked.The ranking results show on average during period considered, provinces of Tehran, Kohgiluyeh, Boyer-Ahmad and Esfahan had highest levels of happiness in the country respectively, and provinces of Sistan and Baluchestan, South Khorasan and Kermanshah are respectively, at low levels of happiness. The important point in calculation of happiness is that central provinces are located in higher ranks above the border provinces of country, which indicates the centrality of happiness in center of country due to amenities facilitation in these areas.In order to investigate the distribution of happiness inequality in Iran, Kuznets relationship was used in both ordinary least squares (OLS) and Robust least squares (RLS) methods for cross-sectional information in 30 provinces of the country. The results indicate the inverse U relationship between the happiness and its inequality. In the first, with increasing happiness, happiness inequality increases, but from one point onwards, due to widespread welfare of general public, with increasing happiness, inequality resulting from it decreases.
Keywords: Happiness, Happiness Inequality, Kuznets Happiness Curve, Iranian Provinces, Topsis Method -
هدف
حذف فقر همواره از اهداف توسعه اجتماعی است. نرخ ارز نیز متغیر کلیدی در سیاست گذاری ها محسوب می شود. در سال های اخیر نرخ واقعی ارز دارای نوسانات زیادی بوده و اطلاع از تاثیرات آن در تنظیم سیاست های اقتصادی حایز اهمیت است.
روشدر پژوهش حاضر اثرات نامتقارن مثبت و منفی نرخ ارز بر فقر در اقتصاد ایران طی دوره 1364 تا 1397 بااستفاده از مدل ARDL غیرخطی موردبررسی قرارگرفته است.
یافته هانتایج به دست آمده نشان می دهند که افزایش نرخ ارز بر فقر در بلندمدت تاثیرگذار است. در کوتاه مدت هم با یک دوره تاخیر تغییرات نرخ ارز موجب افزایش فقر گشته و کاهش نرخ واقعی ارز اثری بر کاهش فقر چه در کوتاه مدت و چه بلندمدت نداشته است. همچنین کمک های دولت در بودجه به اقشار ضعیف و کم درآمد در بلندمدت و کوتاه مدت نیز باعث کاهش فقر نگردیده است که این امر نشان می دهد که در سرفصل کمک های رفاهی دولت در بودجه سنواتی باید موردبازنگری قرار گیرد.
نتیجه گیرینتایج به دست آمده نشان می دهند که هم در کوتاه مدت و هم در بلندمدت، تنها افزایش نرخ ارز تاثیر مخربی بر فقر خواهد داشت، بنابراین دولت ها باید سیاست هایی اتخاذ کنند که شاهد نوسانات شدید نرخ ارز واقعی به ویژه در راستای افزایش آن نباشیم و در صورت امکان سیاست های پولی و مالی به صورتی تبیین گردد تا نوسانات نرخ ارز را به کمترین مقدارش برساند. به علاوه باوجوداینکه نرخ ارز یک انتخاب برای سیاست گذاران نیست، اما درصورت وقوع چنین شرایطی، اثرات منفی افزایش نرخ ارز می تواند با حمایت های دولت از طریق پرداخت های انتقالی و پرداخت های غیرمستقیم به اقشار آسیب پذیر کاهش یابد.
کلید واژگان: فقر, نرخ ارز, شاخص فقر سن, اثرات نامتقارن, ایرانObjectivePoverty is one of the most important social problems that have been always affected the lives of many people, so eliminating this problem is always among the goals of social development. Despite the many efforts that have been made throughout history to eliminate this phenomenon, it has existed for many years and among different countries and continues despite economic growth among underdeveloped or developing countries. In the economics literatures, several factors are effective in creating and spreading poverty, one of which can be considered the exchange rate, which is considered as a key and important economic variable in policy-making. In recent years, the real exchange rate has fluctuated in recent years, and it is important to know its effects on economic policy- making. So, one cannot overlook the significant impact of the exchange rate on poverty. Therefore, the aim of the present study is to try to find out what the asymmetric effects of the exchange rate will be on poverty.
MethodsThe research variables include poverty index, the real exchange rate and government support. To study the subject, have been used the latest data of the Iran during the period of 1985 to 2018. In this research, a dynamic panel threshold model is investigated to distinguish the asymmetric effects of real exchange rates on poverty. This approach combines time series models with threshold modeling approaches. In this paper, using NARDL, an attempt is made to investigate the positive and negative asymmetric effects of exchange rates on poverty in the Iranian economy using a nonlinear model.
ResultsThe results show that long term exchange rate impacts on poverty in Iran. In the short run, with a period of delay, exchange rate fluctuations increase poverty in Iran, and real exchange rate declines have no effect on poverty reduction. Also government assistance to the poor and low- income groups in the long and short run has not reduced poverty in the country.
ConclusionThe results show that in both the short and long term, only an increase in the exchange rate will have a devastating effect on poverty and its impact is greater in the long term than in the short term. And in the short and long term, the depreciation of the real exchange rate has no effect on the reduction of poverty, so governments must implement policies that do not cause sharp fluctuations in the real exchange rate, especially in the event of an increase. The possibility of monetary and fiscal policies should be determined in such a way as to minimize exchange rate fluctuations. In addition, although the exchange rate is not a choice for policymakers, if faced with these conditions, the negative effects of an increase in the exchange rate can be mitigated by government support for the poor through transfer payments and indirect payments to vulnerable groups.
Keywords: Poverty, Exchange Rate, Sen Poverty Index, Asymmetric Effects, Iran -
معرفی:
فقر این مسئله بنیادی پدیده ای چندبعدی است که همواره به عنوان یکی از مهم ترین آسیب های جوامع، ریشه گرفتاری ها و عقب ماندگی های بخش عظیمی از کره زمین بوده و هست. تلاش برای از بین بردن این معضل اجتماعی یکی از برجسته ترین اهداف رشد و توسعه اقتصادی است؛ و علی رغم رشد اقتصادی در میان کشورهای توسعه نیافته و یا درحال توسعه این معضل همچنان ادامه دارد. اگرچه رشد به عنوان یکی از متغیرهای کلان اقتصادی تاثیر ویژه ای بر فقر و کاهش آن ایفا می کند اما بااین وجود نابرابری و تاثیر آن بر رشد اقتصادی سهم تعیین کننده ای در منتفع شدن فقرا از رشد اقتصادی را داراست. اگرچه در روند رشد اقتصادی آنچه باعث کاهش فقر می گردد افزایش میزان درآمد خانوار است اما از دیگر سوی توزیع درآمد بین خانوارها باید به گونه ای باشد که فقرا نیز از این رشد بهره مند گردند. لذا رشد اقتصادی به تنهایی برای از بین بردن فقر کافی نیست و اثر آن بر فقر، بسته به موقعیت های زمانی و مکانی متفاوت، یکسان نیست و چگونگی توزیع منافع رشد نیز حایز اهمیت است. این در حالی است که نابرابری و فقر دو مفهوم کاملا متفاوت هستند، اما این دو عمیقا باهم در ارتباط اند. ازاین رو توجه همزمان به رشد اقتصادی و کاهش نابرابری می تواند نتایج مطلوبی در راستای کاهش فقر ایجاد کند. طی دهه های اخیر نیز جوامعی که به هردو موضوع رشد اقتصادی و کاهش نابرابری توجه داشته اند در کاهش فقر بسیار موفق تر عمل کرده اند. در این راستا برای پی بردن به اثرات رشد اقتصادی بر فقر، لازم است، اثرات رشد اقتصادی از دو جنبه اثر رشد بر فقر و اثر نابرابری بر فقر از هم تفکیک شوند. آنگاه تغییر در شاخص فقر به تغییر در میانگین درآمدها و تغییرات نابرابری درآمدی تجزیه می شود تا به درستی سهم رشد و نابرابری در کاهش فقر مشخص گردد. لذا هدف مطالعه حاضر بررسی سهم رشد و نابرابری و برآیند آن ها در کاهش فقر است.
متدولوژی:
این مطالعه با استفاده از شاخص فقر سن، روش تجزیه فقر کاکوانی و متد ریاضیاتی متفاوت برای استان های ایران، طی دوره زمانی 97-1384 موردمحاسبه قرارگرفته است.
یافته هانتایج مطالعه حاکی از آن است که در استان یزد هر دو اثر درآمدی و اثر توزیعی در یک راستا و به نفع فقرا عمل کرده و منجر به کاهش فقر گشته اند این در حالی است که در استان های کرمانشاه، خراسان رضوی، اصفهان و زنجان وضعیت توزیع درآمدها و میانگین درآمدها به نحوی عمل کرده که تقریبا یکدیگر را خنثی کرده اند به این صورت که میانگین درآمدها افزایش یافته و فقر را کاهش داده اما از دیگر سو نابرابری افزایش یافته و منجر به افزایش فقر گشته است؛ اما وضعیت در استان البرز متفاوت است به نحوی که باوجود این که کاهش میانگین درآمدها فقر را افزایش داده اما بهبود وضعیت توزیع درآمدها نه تنها آثار منفی سهم درآمدی را از بین برده است، بلکه درنهایت منجر به کاهش فقر گشته است. لکن در استان های گیلان، خوزستان، فارس، همدان، چهارمحال و بختیاری، لرستان، تهران، قم، خراسان شمالی، سیستان و بلوچستان اثر توزیعی و اثر درآمدی در یک راستا بر فقر تاثیر گذاشته و باعث افزایش آن گشته اند؛ و در سایر استان ها وضعیت توزیع درآمدها به گونه ای تغییر کرده که علی رغم افزایش میانگین درآمدها، منجر به افزایش فقر شده است.
نتیجهلذا چنانکه یافته های تحقیق نشان می دهد تنها در تعداد کمی از استان های کشور فقر طی دوره تحت بررسی کاهش یافته است. و اثر توزیعی یا اثر درآمدی یا هردوی آ ن ها منجر به افزایش فقر گشته اند. لذا باید در راستای کاهش فقر رشد اقتصادی و کاهش نابرابری بسیار مورد توجه قرار گیرند.
کلید واژگان: فقیر, خط فقر, منحنی لورنز, استان های ایرانINTRODUCTIONPoverty is a fundamental multidimensional phenomenon which has always been and is one of the most important detriments to societies and the root of the problems and hindrances of most parts of the world. Efforts to eliminate this social problem are one of the most prominent goals of economic growth and development; and despite economic growth in underdeveloped or developing countries, this problem persists. .Although growth in income, as one of the macroeconomic variables, has a significant effect on poverty and its reduction, but the existence of inequality and its effect on economic growth plays an important role in benefiting the poor from economic growth. In the process of economic growth, what reduces poverty is an increase in household income; thus, the distribution of income among households should be such that the poor also benefit from this growth. Therefore, economic growth is not sufficient to eliminate poverty on its own, and its effect on poverty is not the same at different times and places, and the manner in which the benefits of growth are distributed is significant as well. Inequality and poverty are two completely different concepts, but they are deeply related. Therefore, paying attention to economic growth and reducing inequality can have good results in reducing poverty. In recent decades, societies that have focused on both economic growth and reducing inequality have been much more successful in reducing poverty. In this regard, to understand the effects of economic growth on poverty, it is necessary to distinguish between the effects of economic growth on poverty and the effect of inequality on poverty. Then, the change in the poverty index is broken down into a change in average incomes and changes in income inequality to properly determine the contribution of income and inequality in poverty decrease.
METHODOLOGYin the present study, the effects of income and inequality and their resultant on reducing poverty in the provinces of Iran over a fourteen-year period, from 2004 to 2018, have been determined using the Sen Index, the Kakwani method, and various mathematical methods.
FINDINGSAs confirmed by our study results, both income effects and inequality effects had performed in favor of the impoverished in the province of Yazd and led to poverty reduction, while in Kermanshah, Khorasan Razavi, Isfahan, and Zanjan the income effects and inequality effects have somewhat neutralized one another. In other words, even though the increase in the average income reduced poverty, the increased inequality led to increased poverty. On the other hand, the situation in the province of Alborz was considerably different. In this province, although decreasing the average income increased poverty, the improvement in income distribution not only eliminated the negative effects of the income share, but also reduced poverty. However, the income effects and inequality effects had moved in the same direction in Gilan, Khuzestan, Fars, Hamedan, Chaharmahal & Bakhtiari, Lorestan, Tehran, Qom, North Khorasan, and Sistan and Baluchestan, to increase poverty. Finally, in other provinces, the distribution of income has changed in a way that despite the increase in average incomes, poverty increased.
CONCLUSIONTherefore, as the research findings show, poverty has decreased in only a few provinces during the period under review. And the inequality effects and the income effects, or both, have led to increased poverty. Therefore, in order to reduce poverty, economic growth and reduce inequality must be given much attention.
Keywords: Poor, Poverty line, Lorenz Curve, Iran Provinces -
شیوع ویروس کرونا در جهان رنج و سختی فراوانی را برای جامعه بشری به همراه داشته است؛ اما این رنج و سختی به بیماری و مرگ ومیر محدود نبوده و اقتصاد جهان را در معرض خطر قرار داده و شوک اقتصادی ناشی از آن بر پیکره اقتصاد در سراسر جهان قابل توجه است. بسیاری از کشورها برای مهار این ویروس قرنطینه های گسترده و محدودیت های وسیعی وضع کرده اند. ایران نیز با اعمال فاصله گذاری اجتماعی و تعطیلی مشاغل غیرضروری سعی در کنترل اشاعه این بیماری داشته است. از این رو کرونا توانسته است اخلال اقتصادی عمده ای را به جای بگذارد. لذا در این مطالعه با محاسبه شاخص دورکاری و طبقه بندی مشاغل و فعالیت ها در دو گروه ضروری و غیرضروری، شوک عرضه ناشی از بحران کرونا بر پیکره اقتصاد ایران موردمحاسبه قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که شوک عرضه کل معادل 34% بوده و به تفکیک گروه های شغلی اصلی بیشترین شوک عرضه در گروه های شغلی «صنعتگران و کارکنان مشاغل مربوط» و «کارگران ساده» به ترتیب با میزان 70% و 62% بوده است.
کلید واژگان: ایران, شاخص دورکاری, شوک عرضه, کروناThe outbreak and spread of the corona virus in the world have caused great suffering and hardship to human society. But this suffering is not limited to disease and mortality and has put the global economy at risk. The shock caused by this virus on the world economy is very significant. Many countries have extensive quarantines and restrictions to curb the virus. Iran has also tried to control the spread of the disease by using social distancing and closing down non-essential jobs. Hence, Corona has been able to cause major economic problems. Therefore, in this study, the remote labor index (RLI) was calculated. Jobs and activities are classified into essential and non-essential. The data of 1397 for jobs and activities from the Statistics Center of Iran have been used, to calculate the supply shock caused by the Corona virus on the economy of Iran. The results show that the total supply shock was equal to 34% and according to the main occupational groups, the highest supply shocks were in the occupational groups of "artisans and related occupations" and "simple workers" with 70% and 62%, respectively.
Keywords: Iran, Remote Labor Index, Supply Shock, Corona Virus -
فقر از مهم ترین مشکلاتی است که کشورهای درحال توسعه با آن مواجه می باشند، ازاین رو مسئله فقر و فقرزدایی همواره موردتوجه ملل بوده است. این پدیده دردناک اجتماعی که مقابله با آن ضروری است در اکثریت کشورهای درحال توسعه خارج از کنترل بوده است. تلاش این مطالعه بر آن است که با استفاده از اطلاعات بودجه خانوار نوعی هماهنگی و هم جمعی بین تحلیل های کلان رشد اقتصادی و تحلیل های خرد رفتار عاملان اقتصادی ایجاد کند. لذا این که رشد اقتصادی چقدر فقر را کاهش می دهد، سوال مهمی است که در این مطالعه بدان پرداخته شده است. علاوه بر این، تاثیر تغییرات میانگین درآمدها و توزیع درآمدی بر فقر موردبررسی قرار گرفته است و با محاسبه شاخص رشد فقرزدای PPGI برای بخش های خدمات، صنعت و کشاورزی در مناطق شهری و روستایی استان های آذربایجان شرقی، اصفهان، تهران، خراسان رضوی، خوزستان، سیستان و بلوچستان، فارس، کرمانشاه، مازندران و مرکزی طی دوره 1393-1384 بخش های اقتصادی که از رشد فقرزدا برخوردار بوده اند، مشخص گشته اند. هم چنین با استفاده از نتایج به دست آمده ضریب جینی به عنوان شاخص نابرابری بررسی شده است. یافته های پژوهش حاکی از وجود رشد اقتصادی منفی در اکثریت موارد می باشد که باعث افزایش فقر از طریق اثر درآمدی گشته است؛ اما وضعیت توزیع درآمدها غالبا بهبود پیداکرده و منجر به کاهش فقر شده است. با توجه به برآیند این دو اثر بر فقر، به استثنای استان سیستان و بلوچستان که در تمام بخش های آن فقر افزایش یافته است، در استان تهران بخش خدمات شهری، در استان اصفهان بخش کشاورزی شهری و در سایر استان ها بخش خدمات روستایی بهترین وضعیت فقرزدایی را داشته است.کلید واژگان: رشد فقرزدا, فقیر, خط فقر, منحنی لورنزPoverty is one of the major problems of human society and efforts to reduce it has been always the most important objectives of government policy. In order to achieve this goal, inclusive growth has a critical role. However, income inequality also affects the pace which economic growth is translated into poverty reduction. The most important challenge for policymakers in creating pro-poor policies is linking micro and macroeconomic field. Lack of coordination between these both can prevent the impact of the pro-poor policies In this study, it has been tried by using information household budget to create coordination and Cointegration between macro analyses of economic growth, and the microanalyses of economic actor's behavior. So how economic growth reduces poverty is a key question that discussed in this study. In addition, the impact of changes in average income and income distribution on poverty is studied. To determine which economic sector has been had pro-poor growth, pro-poor growth indexes are calculated for the services, industry and agriculture sectors in urban and rural areas of Azerbaijan Gharbi, Isfahan, Tehran, Khorasan Razavi, Khuzestan, Sistan & Baluchestan, Fars, Kermanshah, Mazandaran and Markazi provinces during the period 2005-2014. Furthermore, using the results, Gini's coefficient has been investigated as an index of inequality. The research results indicate that economic growth is negative in the majority of cases that has increase poverty through income effect. But income distribution has improved and has led to poverty reduction. According to the balance of these two effects on poverty except for Sistan & Baluchistan where poverty has increased in all sectors, Urban service's sector in Tehran, the urban agricultural sector in Isfahan and rural service's sector in other provinces have had best situation in pro-poor. Compare Gini's coefficient with model results indicates that the Gini coefficient did not report inequality correctly.Keywords: Pro, Poor Growth, Gini Coefficient, Poor, Poverty Line, Lorenz Curve, Iran
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.