الهام محبوبی
-
مقدمه
اختلال بدشکلی بدن یک اختلال روانپزشکی است که از بین اختلالات روانشناختی مرتبط با عملهای جراحی زیبایی و ظاهر به عنوان رنج اور ترین اختلال شناخته می شود. که با اشتغال فکری شدید و آشفته ساز با نقص جزئی یا خیالی در ظاهر همراه است که در افراد احساس نا امنی و ناکافی بودن را ایجاد می کند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی پارادوکس درمانی بر تن انگاره و هیجانات منفی زنان مبتلا به اختلال بد شکلی بدنی بود.
روش کارروش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری از کلیه زنان مبتلا به اختلال بد شکلی بدنی متقاضی جراحی زیبایی مراجعه کننده به کلینیک های زیبایی شهر تهران در نیمه دوم سال 1402 تشکیل شده است. 30 نفر از مراجعه کنندگان به روش هدفمند انتخاب و به دو گروه مداخله و کنترل به شیوه ی تصادفی تخصیص یافتند. پارادکس درمانی (PTC) در 8 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه مداخله اجرا شد و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. از پرسش نامه های ارزیابی فراشناخت بدشکلی بدنی (ربیعی و همکاران، 1399)، رضایت از تن انگاره (سوئوتو و گارسیا، 2002) و هیجانات منفی (لویباند و لاویباند، 1995) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزار SPSS22 در سطح آماری 05/0 انجام شد.
یافته هانتایج نشان داد که پارادوکس درمانی در مقایسه با گروه کنترل رضایت از تن انگاره (001/0>P، 72/33=F)، استرس (001/0>P، 683/21=F)، اضطراب (001/0>P، 280/10=F) و افسردگی (001/0>P، 935/9=F) را در سطح معنی داری 001/0 تحت تاثیر قرار داده است. نمرات استرس، اضطراب و افسردگی در گروه پارادوکس درمانی در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافته و در مرحله پیگیری همچنان تفاوت چشمگیری با مرحله ی پیش آزمون دارد.
نتیجه گیریبا توجه به موثر بودن پارادوکس درمانی بر افزایش رضایت از تن انگاره و کاهش استرس، اضطراب و افسردگی زنان مبتلا به اختلال بدشکلی بدنی، متخصصان حوزه سلامت روان می توانند از تکنیک های پارادوکسی برای کاهش پریشانی های روان شناختی و افزایش رضایت از تن انگاره در زنان مبتلا به اختلال بدشکلی بدن استفاده کنند.
کلید واژگان: اختلال بد شکلی بدنی, تن انگاره, هیجانات منفی, پارادوکس درمانیIntroductionBody Dysmorphic Disorder (BDD) is a psychiatric disorder that is known as the most painful disorder among the psychological disorders associated with cosmetic and appearance surgeries. This is accompanied by intense and disturbing intellectual preoccupation with a partial or imaginary defect in appearance, which creates a feeling of insecurity and inadequacy in people.The present study aimed to examine the effectiveness of paradox therapy on body image and negative emotions in women with BDD.
MethodThis study employed semi-experimental design with a pre-test and post-test, including a follow-up with a control group. The statistical population consisted of all women diagnosed with BDD who sought cosmetic surgery at beauty clinics in Tehran in the second half of 2023. Thirty participants were selected through convenience sampling and randomly assigned to intervention and control groups. Paradoxical therapy(PTC) was conducted over 8 sessions of 90 minutes for the intervention group, while the control group received no training. Data were collected using the Body Dysmorphic Disorder Metacognitive Questionnaire (Rabiei et al., 2020), Body Image Satisfaction Scale (Sweto et al., 2002), and Negative Emotions Scale (Lovibond & Lovibond, 1995). Data analysis was performed using analysis of variance with repeated measures with SPSS22 at a significance level of 0.05.
FindingsThe results showed that paradox therapy compared to the control group affected satisfaction with body image (F=33.72, P=33.00>1), stress (F=21.683, P>0.001), anxiety (F=10.280, P>0.001) and depression (F=9.935, P>0.001). The scores of stress, anxiety and depression in the paradox therapy group decreased compared to the control group and in the follow-up stage it was still significantly different from the pre-test stage.
ConclusionConsidering the effectiveness of paradox therapy on increasing satisfaction with body image and reducing stress, anxiety and depression of women with body deformity disorder, mental health professionals can use paradox techniques to reduce psychological distress and increase satisfaction with body image in Women with body deformity disorders should use it.
Keywords: Body Dysmorphic Disorder, Body Image, Negative Emotions, Paradox Therapy -
سابقه و هدف
اضطراب امتحان، به عنوان پدیده ای رایج در بین دانش آموزان، با عوامل بسیاری همبستگی دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه ای کمال گرایی و اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان دارای اضطراب امتحان بالا و پایین انجام گرفت.
مواد و روش هااعضای نمونه را 362 دانش آموز دختر و پسر دوره دوم متوسطه شهر کاشان تشکیل می دادند که به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی، پرسشنامه کمال گرایی چندبعدی و پرسشنامه اضطراب امتحان استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون t تحلیل شدند.
نتایجنتایج نشان داد در کمال گرایی و اهمال کاری تحصیلی، بین دانش آموزان دارای اضطراب امتحان بالا و پایین تفاوت معنی داری وجود دارد.
نتیجه گیریدانش آموزان دارای اضطراب امتحان بالا نسبت به دانش آموزان دارای اضطراب امتحان پایین، کمال گراتر بودند و کمال گرایی مثبت کمتر و کمال گرایی منفی بیشتری داشتند. همچنین این دانش آموزان در امور تحصیلی خود، اهمال کاری بیشتری را نشان دادند. این یافته ها در محیط های آموزشی دارای تلویحات کاربردی می باشند و می توانند در موفقیت تحصیلی دانش آموزان نقش داشته باشند.
کلید واژگان: کمال گرایی, اهمال کاری تحصیلی, اضطراب امتحانFeyz, Volume:24 Issue: 5, 2021, PP 585 -591BackgroundTest anxiety as a common phenomenon among students is correlated with many factors. This study aimed to comparatively investigate the perfectionism and academic procrastination in students with high and low test anxiety.
Materials and MethodsSample consisted of 362 male and female students of 2nd course of high school of Kashan who were selected by multi-stage random sampling. In order to collect information the Academic Procrastination Scale, Multidimensional Perfectionism Scale and Test Anxiety Scale were used. Data were analyzed through t-test.
ResultsThe results indicated that there was a significant difference between high and low test anxiety in studentschr('39') perfectionism and academic procrastination.
ConclusionStudents with high test anxiety were more perfectionist than students with low anxiety, with less positive perfectionism and more negative perfectionism. Also, these students showed more procrastination in their studies. These findings have empirical implications in educational environments that can have the role in studentschr('39') academic achievement.
Keywords: Perfectionism, Academic procrastination, Test anxiety -
رابطه بین کمال گرایی منفی و اهمالکاری تحصیلی: نقش میانجی اضطراب امتحان و تعدیل کننده شفقت به خود
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین کمال گرایی منفی و اهمال کاری تحصیلی با نقش میانجی گری اضطراب امتحان و تعدیل گری شفقت به خود در دانش آموزان انجام گرفت. اعضای نمونه را 362 دانش آموزان دختر و پسر دوره دوم متوسطه شهر کاشان که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند، تشکیل می دادند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی، پرسشنامه کمال گرایی چند بعدی، پرسشنامه اضطراب امتحان و مقیاس شفقت به خود - فرم کوتاه استفاده شد. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفت. نتایج نشان داد الگوی پیشنهادی از برازش قابل قبولی برخوردار است. همچنین ارزیابی مسیرهای الگو نشان داد مسیر مستقیم کمال گرایی منفی به اهمال کاری تحصیلی معنی دار نبود، در حالی که مسیر کلی آن معنی دار بود. علاوه بر این، مسیر غیر مستقیم کمال گرایی منفی به اهمال کاری تحصیلی از طریق اضطراب امتحان معنی دار بود. همچنین نتایج حاکی از آن است که رابطه میانجی شده کمال گرایی منفی به اهمال کاری تحصیلی از طریق اضطراب امتحان در دانش آموزان دارای شفقت به خود بالا و پایین متفاوت بود. این یافته ها در محیط های آموزشی دارای تلویحات کاربردی بوده و می توانند در موفقیت تحصیلی دانش آموزان نقش داشته باشند.
کلید واژگان: اهمالکاری تحصیلی, کمالگرایی منفی, اضطراب امتحان, شفقت به خودThe relationship between negative perfectionism and academic procrastination: the mediator and moderator roles of test anxiety and self-compassionThe purpose of this study was to investigate the relationship of negative perfectionism and academic procrastination according to the mediating and moderating role of test anxiety and self-compassion in students. Sample consisted of 362 male and female students of 2th course of high school of Kashan who were selected by multi - stage random sampling. In order to collect information the Academic Procrastination Scale, Multidimensional Perfectionism Scale, Test Anxiety Scale and Self-Compassion Scale—Short Form were used. The proposed model of the present study was analyzed using Structural Equation Modeling. The results indicated that the purposed model has relatively acceptable fit. Also, analysis of model indicated direct path of negative perfectionism to academic procrastination was non- significant, but the total path of negative perfectionism to academic procrastination was significant. Furthermore, indirect path of negative perfectionism to academic procrastination through test anxiety was significant. The results also indicated that the mediated relationship between negative perfectionism and academic procrastination was different from the test anxiety in students with high and low self-compassion. These findings have empirical implications in educational environments that can have the role in students' academic achievement.
Keywords: negative perfectionism, Academic Procrastination, test anxiety, self-Compassion -
فصلنامه علوم روانشناختی، پیاپی 76 (تیر 1398)، صص 489 -498زمینه
بر اساس مدل شناختی اختلال بدشکلی بدن، پیشروی باورهای ناکارآمد به آیین واره ها و تفکر منفی منجر می شود معمولا اختلالات روانی توام با سوء تغذیه حاد یا مزمن نشانه آن است که بیمار از کمبود بعضی از مواد مغذی رنج می برد. مسئله اصلی این است که آیا آموزش شناختی رفتاری برای این دو متغیرکارایی دارد؟
هدفهدف اصلی این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش شناختی رفتاری بر عادات غذایی و اختلال بدشکلی بدن دختران بود.
روشاین پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری شامل 200 نفر دختران مجرد در دامنه سنی 17 تا 25 سال در باشگاه های منطقه 3 شهر تهران بودند که 60 نفر واجد ملاک های ورود به پژوهش، به روش نمونه گیری خوشه ایچندمرحله ای انتخاب شدند و با غربالگری به 24 نفر رسیدند و با همگن سازی و تصادفی سازی در 2 گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. جهت پیش آزمون و پس آزمون از مقیاس اصلاح شده وسواس - ناخودداری ییل براون (1977) و پرسشنامه عادات غذا خوردن کوکر راجر (1990) استفاده شد. جلسات آموزشی برای گروه آزمایش بر اساس پکیج گروه درمانگری شناختی - رفتاری (بابیلینگ، مک کب و انتونی،2006) اجرا شد.
یافته هایافته های این پژوهش نشان داد که آموزش شناختی - رفتاری بر عادات غذایی و بدشکلی بدن تاثیر معناداری داشت (0/001>P).
نتیجه گیریبراساس یافته های حاصل از این پژوهش آموزش به شیوه شناختی - رفتاری موجب جایگزینی شناخت های درست تر و عینی تر می شود و بر عادات غذایی و بدشکلی بدن تاثیرگذار می باشد.
کلید واژگان: بدشکلی بدن, آموزش شناختی - رفتاری, دختران, عادات غذاییBackgroundBased on the cognitive model of Body Dysmorphic Disorder, the progression of ineffective beliefs results in negative thinking. Normally, mental disorders with acute or chronic malnutrition indicate that the patient suffers from lack of nutrients. The main question is whether cognitive behavioral training is effective on these two variables?
AimsThe main aim of this study was to determine the effectiveness of cognitive-behavioral education on Food habits and Body Dysmorphic Disorder in girls.
MethodA quasi-experimental study was carried out with a pretest-posttest and control group design. The statistical population of this study included 200 single girls in the age range of 17 to 25 years old in sport clubs in District 3 of Tehran, and 60 of them who had the criteria for participating in the research were selected by multi-stage cluster sampling and by screening method the number of participants reached to 24.They were assigned in two groups randomly & by homogenization. For pre-test and post-test, both groups completed the Yale–Brown Obsessive Compulsive Scale(1977) and Coker Roger Eating Habits Questionnaire(1990) Training sessions for the experimental groups were conducted based on the cognitive behavioral therapy group. (Babylon, Mckeb & Anthony,2006)
ResultsFindings of the present study showed that cognitive-behavioral training significantly influence on dietary habits and dysmorphic (P<0/001).
ConclusionBased on the findings of this study, cognitive behavioral training can cause replacing of more correct and objective cognitions and affect eating habits and body dysmorphic.
Keywords: Body dysmorphic disorder, Cognitive-Behavioral education, Food habits, Girls -
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.