به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

امیر کدخدایی

  • محمد یگانه پرست*، مجید کلانتر نیستانکی، حسن فضائلی، علیرضا آقاشاهی، مهدی خجسته کی، سید سعید صادق زاده، امیر کدخدایی

    این مطالعه با هدف بررسی تاثیر افزودن سطوح صفر، 10 درصد و 15 درصد کاه گندم و استفاده یا عدم استفاده از افزودنی میکروبی لاکتوباسیلوس بوخنری بر کیفیت سیلاژ چغندرعلوفه ای در کیسه های پلی اتیلنی، در قالب طرح آماری فاکتوریل 2×3 انجام شد. برای هر تیمار 4 کیسه و در کل تعداد 24 کیسه 25 کیلوگرمی سیلاژ چغندر علوفه ای با ترکیب مختلف بعد از آماده سازی به انبار با دمای اتاق منتقل و بعد از 75 روز تمامی کیسه ها باز شدند و بلافاصله pH، دما و کیفیت ظاهری آن ها بررسی شد. یک نمونه از هر کیسه به آزمایشگاه ارسال و ماده خشک، پروتیین خام، خاکستر، NDF، ADF و ازت آمونیاکی آن ها اندازه گیری شد. نتایج نشان داد افزودن سطوح 10 و 15% کاه گندم سبب بهبود کیفیت سیلاژ و کاهش pH نسبت به شاهد شد (01/0P<). افزودن کاه گندم تاثیر معنی داری بر ترکیبات شیمیایی و پایداری سیلاژ (دما و pH) در هنگام بازکردن داشت (01/0P<). افزودن کاه گندم سبب کاهش اتلاف شیرابه و افزایش کیفیت سیلاژ شد (01/0P<). در کل مناسب ترین ترکیب سیلاژ مخلوط شاهد+ 15% کاه گندم بود که از کیفیت بالاتر و ماندگاری بیشتری برخوردار بود.

    کلید واژگان: چغندر علوفه ای, سیلاژ, کاه گندم, کیسه های پلی اتیلنی, لاکتوباسیلوس بوخنری
    Mohammad Yeganeparast *, Majid Kalantar, Hassan Fazaelh, ALIREZA AGHASHAHI, Mahdi Khojastehkey, Saeid Sadeghzadeh, Amir Kadkhodaie

    This study was conducted to investigate the effect of adding 0, 10 and 15% levels of wheat straw and the use or non-use of Lactobacillus buchneri microbial additive on the quality of fodder beet silage (FBS) in polyethylene bags in a 3×2 factorial statistical design. For each treatment, 4 bags and a total of 24 bags of 25 kg of fodder beet silage with different composition were prepared and transferred to storage at room temperature and after 75 days, all bags were opened and their pH, temperature and silage quality were immediately determined. A sample of each bag was used for chemical laboratory evaluation including DM, CP, Ash, NDF, ADF and ammonia nitrogen (AN). The results showed that adding 10 and 15% levels of wheat straw improved silage quality and reduced pH compared to the control (P<0.01). Addition of wheat straw had a significant effect on chemical composition and silage stability (temperature and pH) during opening (P<0.01), Addition of wheat straw reduced watery loss and increased silage quality (P<0.01). In general, the most suitable mixture of the silage was control + 15% wheat straw, which had a higher quality and longer shelf life.

    Keywords: Fodder beet, Lactobacillus buchneri, Polyethylene bags, silage, WHEAT STRAW
  • ابوالفضل باغبانی آرانی، سید علی محمد مدرس ثانوی*، امیر کدخدایی، محمود محمدی
    به منظور ارزیابی اثر بقایای گندم (Triticum aestivum L.) و لوبیا (Phaseolus vulgaris L.) به همراه سولفات روی در مزارع گندم بر میزان عملکرد، غلظت روی، پروتئین و اسید فیتیک دانه گندم، آزمایشی در سال زراعی 1392-1391 در یکی از مزارع شهرستان دهاقان در استان اصفهان در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار با شش تیمار (شاهد، سولفات روی، بقایای گندم، بقایای لوبیا، بقایای گندم + روی و بقایای لوبیا + روی) به اجرا در آمد. نتایج تجزیه واریانس بیانگر اختلاف معنی دار اثر تیمارهای مختلف آزمایشی بر عملکرد، غلظت روی، غلظت اسید فیتیک، نسبت مولی اسید فیتیک به روی و پروتئین دانه گندم بود. نتایج به دست آمده نشان داد که به ترتیب بالاترین میزان عملکرد (8/3 تن در هکتار)، پروتئین (3/10%) و غلظت روی دانه (36 میلی گرم در کیلوگرم) مربوط به تیمار بقایای لوبیا + روی و کم ترین میزان آن ها مربوط به تیمار شاهد (8/2 تن در هکتار)، (54/7%) و (26 میلی گرم در کیلوگرم) بود. کاربرد بقایای گیاهی در تمامی تیمارهای موردبررسی مخصوصا تیمار بقایای لوبیا + روی باعث کاهش 36 درصدی نسبت مولی اسید فیتیک به روی نسبت به تیمار شاهد شد. در بین بقایای گیاهی، بقایای لوبیا دارای کم ترین میزان (4/15) نسبت کربن به نیتروژن بود. در مجموع نتایج نشان داد که در شرایط آزمایش حاضر، تیمار بقایای لوبیا + روی با بالاترین میزان عملکرد، غلظت روی و پروتئین دانه و کم ترین میزان نسبت مولی اسید فیتیک به روی برتر از سایر تیمارهای دیگر موردبررسی بود.
    کلید واژگان: بقایای گیاهی, پروتئین, روی, غلظت اسید فیتیک
    Abolfazl Baghbani Arani, Seyed Ali Mohammad Modares Sanavi *, Amir Kadkhodai, Mahmood Mohammadi
    In order to evaluate the effects of wheat (Triticum aestivum L.) and bean (Phaseolus vulgaris L.) residues with the application of zinc sulfate farms on zinc, protein, phytic acid concentration in wheat grain and grain yield of wheat, an experiment was conducted in the growing season of 2012-2013 in Dehaghan city farms in Isfahan through a complete randomized block design in three replications with six treatments (control, zinc sulfate, wheat residue, bean residue, wheat residue + zinc sulfate and bean residue + zinc sulfate). Results of ANOVA showed there were significant difference in the effect of experimental treatments on yield, zinc and phytic acid concentration, phytic acid to zinc molar ratio and protein content of wheat grain. The results showed that the highest yield (3.8 ton ha-1), protein (10.3%) and grain zinc concentration (36mg.kg-1) was related to bean residues + zinc sulfate treatment and the lowest yield was belonged to control treatment (2.8ton.ha-1), (7.54%) and (26mg.kg-1), respectively. The plant residues application, particularly bean residues + zinc sulfate reduced the molar ratio of phytic acid to zinc compared to the control (36%). Amongst the plant residues, bean residues had the lowest value of carbon to nitrogen ratio (15.4). Finally, in the current research conditions, bean residues + zinc sulfate treatment was higher compared to the other treatments having considerable in this experiment with the highest zinc, protein, phytic acid in wheat grain, phytic acid to zinc molar ratio and yield.
    Keywords: Phytic acid concentration, Plant residues, Protein, Zinc
  • ابوالفضل باغبانی آرانی*، امیر کدخدایی، سید علی محمد مدرس ثانوی

    به منظور اثرات کاربرد بقایای گندم (Triticum aestivum L) و لوبیا (Phaseolus vulgaris L) به همراه سولفات روی در مزارع گندم بر میزان عملکرد، غلظت روی و آهن، پروتئین و نسبت مولی اسید فیتیک به روی، اسید فیتیک دانه گندم، آزمایشی در سال زراعی 1392-1391 در اصفهان در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار با شش تیمار (شاهد، سولفات روی، بقایای گندم، بقایای لوبیا، گندم + روی و بقایای لوبیا + روی) به اجرا در آمد. نتایج تجزیه واریانس بیانگر اختلاف معنی دار عملکرد ماده خشک و دانه، غلظت روی و آهن دانه، غلظت اسید فیتیک دانه، نسبت مولی اسید فیتیک به روی و پروتئین دانه گندم از نظر تیمارهای مختلف بود. نتایج به دست آمده همچنین نشان داد که بالاترین میزان عملکرد، پروتئین و غلظت روی دانه مربوط به تیمار بقایای لوبیا + روی و کمترین میزان آن مربوط به تیمار شاهد بودند. کاربرد بقایای گیاهی در تمامی تیمارهای مورد بررسی در این آزمایش باعث کاهش نسبت مولی اسید فیتیک به روی (شاخص قابلیت جذب روی برای مصرف کننده) و مخصوصا تیمار بقایای لوبیا + روی نسبت به تیمار شاهد گردید. بقایای لوبیا نسبت کربن به نیتروژن کمتری از گندم داشت. همچنین، کاربرد بقایای گیاهی در خاک باعث افزایش معنی دار عملکرد ماده خشک و دانه گندم در سطح احتمال یک درصد در مقایسه با تیمار شاهد شد، به گونه ای که بقایای لوبیا باعث افزایش 20 درصدی در عملکرد دانه گردید. در مجموع، نتایج نشان داد که در شرایط آزمایش حاضر، تیمار بقایای لوبیا + روی با بالاترین میزان عملکرد، غلظت روی و پروتئین دانه و کمترین میزان نسبت مولی اسید فیتیک به روی از سایر تیمارهای مورد بررسی در این آزمایش برتر بود.

    کلید واژگان: بقایای گندم و لوبیا, روی, آهن, اسید فیتیک
    Abolfazl Baghbani *, Amir Kadkhodaie, Seyed Ali Mohammad Modarres, Sanavy

    In this study the effects of wheat (Triticum aestivum L.) and bean (Phaseolus vulgaris L.) residues, along with application zinc sulfate, on zinc, protein, phytic acid concentrations of wheat grain and grain yield were evaluated to do this an experiment based on randomized complete block design with 3 replications and six treatments (control, zinc sulfate, wheat residue, bean residue, wheat residue zinc sulfate and bean residue zinc sulfate) was conducted in Isfahan during growing season of 2012-2013. Results of ANOVA showed that there were highly significant differences between wheat and bean residues along with application zinc sulfate, protein, phytic acid in wheat grain, phytic acid to zinc molar ratio and yield. The results also showed that the highest grain yield, protein content and grain zinc concentrations were related to bean residues application sulfate zinc treatment and the lowest yield to control. The use of crop residue on the soil caused a significant increase in grain yield and shoot, as compared with that of the control (p

    Keywords: Phytic acid, Wheat, bean residues, Zinc, iron
  • تاثیر بقایای گیاهی گندم و لوبیا توام با سولفات روی بر غلظت روی و آهن و عملکرد دانه گندم
    ابوالفضل باغبانی آرانی، امیر کدخدایی، سید علی محمد مدرس ثانوی
  • ابوالفضل باغبانی آرایی، سید علی محمد مدرس ثانوی*، امیر کدخدایی
    مدیریت بقایای گیاهان زراعی یکی از ارکان اصلی پایدارسازی اکوسیستم های زراعی است. به منظور ارزیابی اثر بقایای گندم (Triticum aestivum L.) و لوبیا (Phaseolus vulgaris L.) به همراه سولفات روی ((ZnSo4در مزارع گندم بر میزان روی و آهن قابل جذب خاک، ریشه، شاخساره، دانه و پروتئین دانه گندم، آزمایشی در سال زراعی 1392-1391 در یکی از مزارع شهر اصفهان در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار با شش تیمار (شاهد، سولفات روی، بقایای گندم، بقایای لوبیا، بقایای گندم + سولفات روی و بقایای لوبیا + سولفات روی) در خاکی با کمبود شدید روی قابل جذب و با میزان آهن به ترتیب (3/0 و 8/4 میلی گرم در کیلوگرم) مخلوط و به اجرا در آمد. نتایج آزمایش نشان داد که با اضافه کردن بقایای گیاهی به خاک، غلظت روی و آهن در خاک، ریشه، دانه و پروتئین دانه گندم افزایش یافت و اختلاف معنی داری با شاهد داشت و این افزایش در بقایای لوبیا بیشتر بود. هم چنین کاربرد بقایای گیاهی در خاک باعث افزایش معنی دار عملکرد شاخساره و دانه گندم در سطح یک درصد در مقایسه با تیمار شاهد شد، به گونه ای که بقایای لوبیا باعث افزایش 20 درصدی در عملکرد دانه گردید ولی بیشترین عملکرد دانه گندم (8/3 تن در هکتار) موقعی حاصل شد که بقایای لوبیا + عنصر روی به خاک اضافه شد و باعث افزایش عملکرد 35 درصدی نسبت به شاهد (8/2 تن در هکتار) گردید. در مجموع نتایج نشان داد که تیمار بقایای لوبیا + سولفات روی از نظر صفات مورد بررسی برتر از سایر تیمارهای دیگر بود.
    کلید واژگان: بقایای گیاهی, پروتئین, سولفات روی, گندم, لوبیا
    Abolfazl Baghbani Arani, Seyed Ali Mohammad Modarres Sanavy*, Amir Kadkhodaie
    Crop residue management is one of the main pillars of the stabilization of agricultural ecosystems. In order to evaluate the effects of wheat (Triticum aestivum L.) and bean residues (Phaseolus vulgaris L.) with application zinc sulfate (ZnSo4) in wheat farms on zinc and iron available in soil، roots، shoots، grain and protein of grain wheat، an experiment was conducted in the growing season of 2012-2013 in research farm of Isfahan city، as complete randomized block design with three replications and six treatments (control، zinc sulfate، wheat residues، bean residues، wheat residues with zinc sulfate and bean residues with zinc sulfate) that was mixed with soil under severe available zinc deficiency and iron respectively (0. 3، 4. 8 mg per kg) then wheat plants were cultivated. The results showed that the addition of plant residues in soil increased، zinc and iron، of soil، root، shoot، grain and its protein and there was significant difference between the control and other treatments. This increase was higher in the bean residue than other treatments except control. The use of crop residue on the soil caused a significant increase in grain yield and shoot in comparison to the control (p<0. 01)، as the bean residue caused a 20% increase in grain yield but the highest grain yield 35% was obtained more than control (2/8 t/ha) when the bean residue + zinc (3/8 t/ha) was added to the soil. In general the results showed that bean residue + zinc sulfate was better than other treatments for increasing plant traits.
    Keywords: Bean, Plant Residues, Protein, Zinc Sulfate, Wheat
  • امیر کدخدایی *، محمود کلباسی، محمود صلحی، حبیب الله نادیان، علی غلامی
    این پژوهش با هدف مطالعه اثر کاربرد بقایای گیاهی مختلف و سولفاتروی در خاک بر قابلیت جذب روی و غلظت این عنصر در دانه گندم و همچنین اثر بر غلظت اسیدفیتیک، نسبت مولی اسیدفیتیک و پروتئین دانه انجام شد. آزمایش در قالب طرح آماری بلوک های کامل تصادفی با هشت تیمار (شاهد، سولفات روی، بقایای گیاهی یونجه، لوبیا و گندم و بقایای گیاهی یونجه، لوبیا و گندم همراه با سولفاتروی) در سه تکرار در مزرعهای در استان اصفهان، شهرستان دهاقان انجام شد. با توجه به مقدار کربن آلی و روی در خاک به تیمارهای مورد نظر کود سولفاتروی به مقدار 60 کیلوگرم در هکتار و بقایای گیاهی به مقدار 10 تن در هکتار اضافه شد. پس از آن مقدار 250 کیلوگرم در هکتار بذر گندم رایج منطقه (رقم سپاهان) کشت شد. نتایج بهدست آمده نشان داد که کاربرد سولفاتروی در خاک بر عملکرد دانه و غلظت روی دانه معنیدار بود. در تیمارهای که بقایای گیاهی به همراه سولفاتروی به خاک اضافه شده بود، افزایش معنی داری در ویژگی های اندازهگیری شده نسبت به تیمار شاهد و تیمارهای کاربرد بقایای گیاهی و سولفاتروی وجود داشت. در بین بقایای گیاهی گندم، لوبیا و یونجه، بقایای یونجه باعث افزایش بیشتر غلظت روی و پروتئین دانه و کاهش بیشتر اسیدفیتیک و نسبت مولی اسیدفیتیک به روی در دانه گندم شد. میتوان چنین نتیجهگیری کرد که کاربرد عنصر روی همراه با بقایای گیاهی میتواند باعث افزایش بیشتر غلظت روی و پارامترهای کیفی دانه شود.
    کلید واژگان: روی, گندم, بقایای گیاهی, اسیدفیتیک, پروتئین دانه
    A. Kadkhodiee*, M. Kalbasi, M. Solhi, H. Nadian, A. Gholami
    This research was conducted in order to study the effect of using plant residues and zinc sulfate on the absorbability of zinc in soil and its concentration in the grain wheat as well as the effect on the concentration of phytic acid, phytic acid molar ratio and grain protein. The experiment was conducted in the form of a statistical randomized complete blocks design with eight treatments (control, zinc sulfate, alfalfa plant residues, beans and wheat and alfalfa plant residues, beans and wheat plus zinc sulfate) in three replications in a farm in Isfahan province, Dehaghan city. Due to the amount of organic matter and zinc in the soil, zinc sulfate by 60 kilogram per hectare and plant residues by 10 tons per hectare was added to the considered treatments. After that, the amount of 250 kilogram per hectare of common grain wheat of region (Sepahan cultivar) was planted. The obtained results showed that the application of zinc sulfate in the soil on the yield grain and zinc concentration of grin was significant. In treatment that plant residues with zinc sulfate was added in the soil, there was a significant increase in the measured properties compared to the control and plant residues application and zinc sulfate treatments. Among the plant residues of wheat, beans and alfalfa, alfalfa residues led to more increase in zinc concentration and grain protein and more decrease phytic acid and phytic acid to zinc molar ratio in grain. It can be concluded that the application of zinc with plant residues can cause more increasing in zinc concentration and grain qualitative parameters.
    Keywords: Zinc, Wheat, Plant residues, Phytic acid, Grain protein
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال