به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

امیرعلی مددی

  • امیرعلی مددی، احسان شاکری خویی*، عزیز جوانپور هروی

    جمهوری اسلامی ایران از چهار دهه پیش تاکنون، به دلیل مداخله جویی قدرت های فرا منطقه‌ای، منطقه ای و همچنین مشکلات تاریخی داخلی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، درگیر مسایلی بوده است که در بستر روندهای تاریخی اجتماعی و چالش های ناشی از روندهای برآمدن قدرت های سلطه گر و مداخله گر غربی قابل درک است. هدف این پژوهش، تبیین و ترسیم سناریوهای مختلف برای آینده روند های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران است. مقاله پیش رو درصدد است تا بر اساس روش توصیفی تحلیلی، با تاکید بر رویکرد آینده پژوهی و با استفاده از جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات به این پرسش پاسخ دهد که چه آینده ای را می توان برای روند های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران ترسیم کرد؟ بدین ترتیب پس از بررسی مسایل و روندهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و با استفاده از سه دسته سناریو (کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت)، تعداد یازده سناریو تنظیم گردید که هر یک از این سناریوها از زوایایی به روندها اشاره می نماید که در چشم‌انداز کوتاه مدت، امکان تحقق سناریوهای "ادامه وضعیت باثبات و اقتدار کنونی"، "تقلای قدرت های استکباری برای اجماع جهانی علیه ایران" محتمل تر بوده و در چشم انداز میان مدت و بلند مدت نیز ناکامی سناریوهای طراحی شده بر علیه جمهوری اسلامی ایران تبیین شده است.

    کلید واژگان: آینده پژوهی, روندهای اجتماعی, روندهای اقتصادی, روندهای بین المللی
    Amirali Madadi, Ehsan shakeri khooee*, Aziz Javanpor Haravi

    For the past four decades, the Islamic Republic of Iran, due to the intervention of supra-regional and regional powers, as well as historical internal social, economic and political problems, has been involved in issues in the context of historical social trends and challenges arising from the emergence of hegemonic powers. The Western interventionist is understandable. The purpose of this study is to explain and draw different scenarios for the future of social, economic and political trends of the Islamic Republic of Iran. The leading article seeks to answer the question of what future can be drawn for the social, economic and political trends of the Islamic Republic of Iran based on the descriptive-analytical method, emphasizing the futures research approach and using data collection and analysis. Thus, after examining social, economic and political issues and trends and using three categories of scenarios (short-term, medium-term and long-term), eleven scenarios were set, each of which points to trends from angles that in the short-term perspective, The scenarios of "continuation of the current stable situation and authority", "struggle of arrogant powers for a global consensus against Iran" are more probable, and in the medium and long term, the failure of the scenarios designed against the Islamic Republic of Iran is explained.

    Keywords: Future studies, social trends, economic trends, international trends
  • جابر قاسمی*، امیرعلی مددی
    با جلوس حزب عدالت و توسعه ترکیه به صندلی قدرت در سال 2002، لاجرم سیاست خارجی این کشور هم گام در مسیر نویی گذاشت که بر دو دکترین «تنش صفر با همسایگان» و «عمق استراتژیک» استوار بود. اما از سال 2012 و همگام با قیام های مردمی در منطقه و جهان اسلام، ترکیه بتدریج از سیاست خارجی پیشین در خاورمیانه عدول کرده و با افزایش درک تهدیدات، رقابت با سایر قدرت های منطقه ای، افزایش استفاده از نیروی نظامی، رفتارهای پرخطر و و اولویت دادن به سیاست یک جانبه گرایی همراه بوده است. این رویکرد جدید منجر به تمرکز شدید بر امنیت ملی، تلاش برای استقلال استراتژیک بیشتر و نظامی شدن سیاست خارجی شده است. در باب این تحول، برخی پژوهش ها بر رویکرد توسعه طلبی نوعثمانی گری تاکید کرده، بعضی دیگر بیداری اسلامی و تحولات متعاقب آن را عامل چرخش سیاست خارجی ترکیه می دانند. تحقیقات دیگر بر کودتای سال 2016 و رقابت نخبگان سیاسی به عنوان ریشه های این تغییر می نگرند. اما این پژوهش ، با کاربست روش توصیفی-تحلیلی و اتخاذ نظریه پیوستگی جیمز روزنا، اقتدارگرایی اردوغان، دیوان سالاری حکومتی، محیط پرتنش جامعه، باز تعریف نقش ترکیه در منطقه و تحول قدرت در نظام بین الملل را پنج مولفه اصلی و تاثیرگذار بر تغییر سیاست خارجی این کشور نسبت به منطقه خاورمیانه می داند. از میان مولفه های فوق، تغییر موازنه قدرت در سطح بین الملل و منطقه و افزایش جایگاه شخص اردوغان در ساختار قدرت، بیشترین تاثیر را بر سیاست خاورمیانه ای ترکیه داشته است.
    کلید واژگان: سیاست خارجی, ساختار بین المللی, خاورمیانه, ترکیه, نظامیگری
    Jaber Ghasemi *, Amirali Madadi
    With the rise of the AKP to power in 2002, the country's foreign policy inevitably embarked on a new path based on the two doctrines of "zero tension with neighbors" and "strategic depth." But since 2012, in line with popular uprisings in the region and the Muslim world, Turkey has gradually shifted away from its former foreign policy in the Middle East, increasing its understanding of threats, competing with other regional powers, increasing its use of force, risky behavior, and Prioritizing the policy of unilateralism has been accompanied. This new approach has led to a strong focus on national security, efforts for greater strategic independence, and the militarization of foreign policy. Regarding this development, some researches have emphasized the expansionist approach of neo-Ottomanism, while others consider the Islamic Awakening and the subsequent developments as the cause of the turn of Turkey's foreign policy. Other research looks at the 2016 coup and the rivalry of political elites as the root of this change. The tense environment of society considers the redefinition of Turkey's role in the region and the transformation of power in the international system as the five main and influential components in changing the foreign policy of this country towards the Middle East region. Among the above components, the change in the balance of power at the international and regional levels and the increasing position of Erdoğan himself in the power structure have had the greatest impact on Turkey's Middle East policy.
    Keywords: Foreign Policy, international structure, Middle East, Turkey, Militarism
  • امیرعلی مددی، احسان شاکری خوئی*، عزیز جوانپور هروی

    پژوهش حاضر باهدف بررسی ماهیت جنبش های اجتماعی جدید در بروز چالش های سیاسی اجتماعی فقر و نابرابری در جمهوری اسلامی ایران پس از اغتشاشات دی ماه 1396 انجام شده است. سوال پژوهش عبارت است از: ماهیت و محمل چالش های سیاسی اجتماعی فقر و نابرابری در جمهوری اسلامی ایران پس از اغتشاشات دی ماه 1396 چگونه است؟ فرضیه پژوهش بیان می کند: چالش های سیاسی اجتماعی فقر و نابرابری در جمهوری اسلامی ایران پس از اغتشاشات دی ماه 1396 در قالب جنبش های اجتماعی با ماهیت عدالت خواهانه در بستر فضای مجازی بوده است. روش انجام پژوهش تلفیقی از روش توصیفی – تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای و روش دلفی فازی با ابزار پرسشنامه است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که با توجه به مشکلات اقتصادی و معیشتی و عواملی نظیر گرانی، تورم، رانت، فساد مالی، ناکارایی مدیریت اقتصادی، بیکاری، فقر، نابرابری اجتماعی، تحقیر و... جنبش های اجتماعی جدید مختلفی با ماهیت عدالت طلبی شکل گرفته است که با گسترش شبکه های اجتماعی، آگاهی های سیاسی طبقات محروم ارتقاءیافته و دسترسی به آگاهی همگانی شده و طبقات متوسط و محروم در جامعه ایران به هم نزدیک شده که احتمال ایتلاف آن دوطبقه برای شکل گیری بحران های سیاسی و امنیتی در آینده نیز وجود دارد. همان گونه که اکثر شرکت کنندگان در اغتشاشات دی ماه 1396 و بهمن ماه 1398 طبقات محروم و حاشیه نشین با همراهی برخی افراد طبقات متوسط بود. درنهایت با استفاده از دلفی فازی، عوامل کلیدی در بروز بحران های سیاسی و امنیتی فراروی جمهوری اسلامی ایران مورد شناسایی قرار گرفتند؛ که حدود 56.25 درصد عوامل کلیدی، مربوط به مسایل اقتصادی است.

    کلید واژگان: جنبش اجتماعی جدید, اغتشاشات, بحران های سیاسی امنیتی, شبکه های اجتماعی, چالش های سیاسی اجتماعی
    Amirali Madadi, Aziz Javanpour Heravi

    The aim of this study was to investigate the nature of new social movements in the political and social challenges of poverty and inequality in the Islamic Republic of Iran after the riots of January 2017. The research question is: What is the nature and context of the political and social challenges of poverty and inequality in the Islamic Republic of Iran after the riots of January 2017? The research hypothesis states that the political and social challenges of poverty and inequality in the Islamic Republic of Iran after the riots of January 2017 have been in the form of social movements with a just nature in the context of cyberspace. The research methodology is descriptive- analytical one which utilizes desk research, fuzzy Delphi method and a questionnaire. The results indicated that, with respect to the economic, earning problems including expensiveness, inflation, financial corruption, inefficacy of economic management, unemployment, poverty, social inequality, disregarding dignity,……, many new social movements have been developed in seeking justice which promoted through the social networks and political awareness of the poor classes together with public awareness and closeness of the medium and poor classes which seem to make a coalition for upcoming political and security crises. Clearly, most of the participants these riots were poor individuals, outskirts and medium class people. Finally, the key factors which lead to these political and security crises will be identified using fuzzy Delphi: the economic problems account for almost 56.25 % of these key factors.

    Keywords: New social movement, Riots, political, security crises, Social Networks, Socio-political challenges
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال