به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

اکرم ناصری

  • پیمان ابوالبشری*، مریم شمسی زاده، اکرم ناصری
    القاب در ساختار سیاسی اجتماعی ایران از دوره ی باستان جایگاه ویژه ای داشته است. با شکل گیری حکومت های ایرانی پس از ورود اسلام همچنان به کارگیری القاب در ایران قابل مشاهده است، البته این موضوع در برخی دوره ها کم رنگ تر بوده، به گونه ای که در عهد سامانیان تا صفویه القاب کمتری استفاده شده است. از دوره ی قاجاریه اعطای القاب رواج بی سابقه ای می یابد، به گونه ای که شناخت رجال  ایران در دوره ی قاجار بدون آگاهی از القاب و عناوین رایج در آن زمان به سختی امکان پذیر است. مقاله ی حاضر بر آن است تا با روش توصیفی - تحلیلی با تکیه بر اسناد نحوه ی شناسایی و دسته بندی القاب را در تشکیلات آستان قدس مورد بررسی قرار دهد. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از وجود شباهت های القاب آستان قدس با برخی القاب رایج در دربار قاجاریه است. از دیگر یافته های این بررسی، تنوع و تعداد القاب آستانه، موروثی بودن آن و در مواردی عدم ارتباط القاب با مشاغل است.
    کلید واژگان: آستان قدس رضوی, القاب, خراسان, قاجاریه
    Peyman Abolbashari *, Maryam Shamsizadeh, Akram Naseri
    IntroductionA review of the political and social structure of Iran since ancient times reveals that giving titles was a common practice in various dynasties and continued after the advent of Islam. In different periods, kings often gave titles on individuals based on merit and relationships, primarily to consolidate their power and political authority. Based on historical documents and studies, the granting of titles became particularly widespread during the Qajar period (Vafaei & Firoozbakhsh, 2017, pp. 50, 71). In fact, understanding the key figures of Iran during the Qajar era is nearly impossible without the knowledge of the titles and honorifics prevalent at the time. The administrative structure of the Astan Quds, which was established during the Safavid era, expanded significantly during the Qajar period. Influenced by the government and especially the royal court, this institution developed various positions, each associated with specific titles, shaped by a range of factors. This study seeks to address the following questions:What factors were instrumental in identifying and classifying the titles of the Qajar period within the administrative structure of Astan Quds?What is the relationship between the granting of titles and the occupational and social status of individuals within the administrative framework of Astan Quds?Research MethodologyIn this study, an attempt was made to extract and organize thematic data into tables and charts using a descriptive-analytical method. Relying on documents from the Khorasan region and the administrative records of Astan Quds Razavi, the research aims to offer new insights into the identification and classification of titles—ranging from religious, military, and hereditary titles to governmental titles—within the organizational structure of Astan Quds during the Qajar period.FindingsMost government officials during the Qajar period held titles, which they took pride in, as these titles were granted by royal decree, even though they often did not have stable jobs or regular salaries (D’Allemagne, 1956, p. 29). The administrative structure of Astan Quds during this time, influenced by the royal court, developed various positions, each associated with specific titles. A total of 1,374 titles have been identified from Astan Quds documents, with approximately 200 mentioned in Karim Soleimani’s Book of Titles, while the rest were found solely in Astan Quds records. Among the positions at Astan Quds, the administrator (i.e., Mutawalli) was responsible for managing endowments and overseeing internal security at the shrine (Naghdi, 2020, p. 372). After the administrator, the vice-regent of the custodian (i.e., Naib al-Tawliya) held the highest position in the administrative structure (Souzanchi, 2006, p. 11). Other important positions included those associated with the guards (i.e., Kashiks), who managed the shrine’s operations (Naghdi, 2020, pp. 136-137). Additional key roles within the guards included chief of servants (i.e., Khadem-bashi), chief of the mat-spreaders (i.e., Farash-bashi), chief of the doorkeepers (i.e., Darban-bashi), chief caller to prayer (i.e., Moazen-bashi), chief caretaker of footwear (i.e., Kafash-bashi). The titles held by these individuals can be categorized into three groups: religious titles, governmental and political titles and military titles.Figure 1. Percentage of suffixes used in the titlesDiscussion and ConclusionThe study showed that titles in Astan Quds were highly diverse, with the most frequent being “Etemad al-Tawliya” and similar titles with the “-al-Tawliya” suffix. One notable feature in the documents is the creative use of the “-al-Tawliya” suffix in title formation. The competition for these specific titles, due to their prestigious status in Astan Quds and the associated rewards, led to their widespread use. Another notable finding is the hereditary nature of some titles, which were at times passed down through families, either along with the associated job or solely as titles. Titles were also frequently granted in conjunction with a specific job, although at times, the title did not correlate with the position. The positions most commonly associated with titles were the shrine’s servants across five Kashiks, with the fourth Kashik having the highest number of titles. Most titles were granted through royal decrees or by the Mutawallis of Astan Quds, who often also held the governorship of Khorasan. Titles were only formalized and given official status once they were registered through such decrees. In conclusion, there is not necessarily a meaningful connection between the diverse titles and the administrative roles within the Astan Quds.
    Keywords: Astan Quds Razavi, Titles, Khorasan, Qajar Era
  • زهرا علیزاده بیرجندی، اکرم ناصری، راضیه سیروسی*

    علم کلام یکی از علوم مهم اسلامی است که برای درک و فهم عقاید دین اسلام پدید آمده است. متکلمان در مناظرات و مباحث کلامی به‌منظور دفاع از عقاید خود و غلبه بر حریف، به دانش‌ها، مهارت‌ها و روش‌های خاصی نیاز دارند. در میان علوم مختلفی که متکلمان از آن بهره می‌برند، دانش تاریخ نیز به‌عنوان یک علم کارآمد واجد دستاوردهای مفیدی برای علم کلام است. نتایج این بررسی نشان می‌دهد که علم تاریخ، اطلاعات موردنیاز متکلمان را جهت استفاده در مناظرات و مباحثات کلامی در اختیار آنان قرار می‌دهد. بدون دانستن اطلاعات تاریخی (در باب تاریخ ملل و نحل، فرقه‌ها، ادیان و مذاهب، پیدایش فرق کلامی و پیشینه‌های تاریخی) متکلم قادر به شرکت در مباحثات کلامی و غلبه بر حریف نخواهد بود. از بعد روشی و سبک مناظره نیز روش‌های نقد تاریخی، آموزه‌های مناسبی را برای نقد اظهارات رقبا در اختیار متکلم می‌گذارد. مقاله حاضر بر آن است تا با روش توصیفی تحلیلی ضمن نشان دادن پیوندهای کلام و تاریخ، با استناد به شواهد و نمونه‌های مناسب به تبیین کارآمدی دانش تاریخ در علم کلام بپردازد.

    کلید واژگان: تاریخ, کلام, دانش, فرق کلامی, نقد تاریخی
  • الهام ملک زاده*، اکرم ناصری

    در میان گونه های مختلف وقف، اعم از سنتی و مدرن، وقف علمی حایز پیشینه ی درازدامنه با کارکردهای اجتماعی و فرهنگی است. مطالعات مربوط به تاریخ وقف و امور خیریه در بیرجند مبین وجود شواهد و مصادیق متعدد از اقدامات واقفان علمی در سطوح مختلف فرهنگی- اجتماعی است. مقاله حاضر با هدف بررسی گونه ها و مصادیق مختلف وقف علمی در بیرجند با روش توصیفی- تحلیلی نگاشته شده است. یافته های حاصل از این بررسی نشان می دهد که هویت فرهنگی این شهر، برآیند تکوین و توسعه گونه های مختلف وقف علمی در قالب های سنتی و مدرن است. دستاورد دیگر این بررسی، حاکی از تنوع پایگاه اجتماعی و جنسیتی واقفان علمی در منطقه می باشد که این امر نیز مبین ظرفیت های این خطه از نظر سرمایه های اجتماعی و فرهنگی است.



    کلید واژگان: وقف علمی, بیرجند, مدرسه شوکتیه
  • اکرم ناصری*

    علم کلام یکی از علوم مهم اسلامی است که برای درک و فهم عقاید دین اسلام پدید آمده است. متکلمین در مناظرات و مباحث کلامی به منظور دفاع از عقاید خود و غلبه بر حریف، به دانش ها، مهارت ها و روش های خاصی نیاز دارند. میان عرفان و علم کلام نیز پیوندی تنگاتنگ وجود دارد و برخی از متکلمان از قابلیت های مضامین عرفانی برای دستیابی به اهداف دانش خویش بهره برده اند. نحوه کاربست مضامین عرفانی در کلام، از جمله مباحث درخور توجهی است که کمتر بدان پرداخته شده است؛ از این رو، انجام مطالعات موردی در این حوزه و بررسی کار متکلمینی که از این رویکرد بهره گرفته اند، می تواند در شناخت این رویکرد مفید فایده باشد. مقاله حاضر با تاکید بر یکی از آثار کلامی علمای شیعه (محمدحسن هردنگی) در نظر دارد که ضمن تحلیل و بررسی رویکردهای عرفانی و جایگاه آن در مباحث کلامی، شاخصه های این رویکرد و نقش آن را در تلطیف و تاثیرگذاری مباحث کلامی مورد ارزیابی قرار دهد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که هردنگی در کتاب خود (تاملات کلامیه) از این رویکرد به کرات در مباحثی چون طرق معرفت، ذات و واجب الوجود بهره برده و در کاربرد این مفاهیم، رویکرد کلامی- عرفانی و رویکرد تاریخی را با هم تلفیق کرده است. استنادات حدیثی، بویژه احادیثی که متضمن معانی عرفانی است نیز از ویژگی های سبکی مولف محسوب می شود که در تلطیف و تفهیم مباحث کلامی بسیار موثر بوده است.

    کلید واژگان: محمدحسن هردنگی, کلام, رویکرد عرفانی, تاملات کلامیه
  • زهرا علیزاده بیرجندی*، اکرم ناصری
    تاریخ فرهنگی رویکردی میان رشته ای است که تلاش می کند دو حوزه اصلی علوم انسانی یعنی تاریخ و فرهنگ را با یکدیگر در تعامل ببیند. تاریخ فرهنگی از شاخه های پررونقی است که از دهه 1970 به بعد گسترش یافته است. در واقع می توان گفت که تاریخ فرهنگی در بستر مجموعه ای از تحولات گفتمانی در زمینه تاریخ، نظریه اجتماعی و مفهوم فرهنگ شکل گرفته است. پژوهش در حیطه تاریخ فرهنگی ایران نسبت به سایر حوزه های مطالعاتی به سبب پراکندگی منابع و قلت داده های اطلاعاتی کار دشواری است. رویکرد ادبیات عامیانه به دلیل پیوند آن با زندگی مردم و گستره قلمرو و غنای درون مایه های اجتماعی آن راهکاری برای بازآفرینی رویدادهای تاریخ فرهنگی است. اشعار عامیانه به عنوان یکی از ارکان مهم ادبیات عامه، بازگوکننده جلوه های گوناگون حیات مادی و معنوی آحاد جامعه است، و ازاین رو جایگاه ویژه ای در مطالعات تاریخ فرهنگی دارد. با در نظر داشتن این جایگاه، مقاله پیش رو، از طریق تحلیل درون مایه ها و مضامین برخی از اشعار عامیانه عصر قاجار، سهم این اشعار را در بازتاب سطوح اندیشه، انگاره ها و وجوه گوناگون حیات اجتماعی مردم آن روزگار مورد بررسی قرار می دهد. یافته های این بررسی نشانگر ظرفیت اشعار عامیانه در دوره قاجار در بازآفرینی رخدادها، روایت وجوه مغفول حیات فرهنگی و اجتماعی، سبک زندگی و بازنمود انگاره های سنتی، مذهبی و کنش های اعتراضی انتقادی آن ها در جامعه عصر قاجار است.
    کلید واژگان: اشعار عامیانه, بازروایت, تاریخ اجتماعی, تاریخ فرهنگی, قاجاریه
    Zahra Alizadehbirjandi *, Akram Naseri
    Cultural history is an interdisciplinary approach that seeks to interact with the two main fields of the humanities, i.e. history and culture. Cultural history is a thriving branch that has expanded since the 1970s. In fact, it can be said that cultural history is formed in the context of a set of discourse developments in the field of history, social theory and the concept of culture. Research in the field of cultural history of Iran is more difficult than the other fields of study due to the dispersion of the sources and scarcity of the information. The approach of folk literature is a way to recreate the events of cultural history because of its connection with the people's lives and the breadth of its territory and the richness of its social themes. Folk poetry, as one of the important pillars of popular literature, reflects various manifestations of the material and spiritual life of the individuals in society, and therefore has a special place in the study of cultural history. Given this position, the present article, by analyzing the themes and contents of some folk poems of the Qajar era, examines the contribution of these poems in reflecting the levels of thought, ideas and various aspects of social life of the people of that time. The findings of this study indicate the capacity of folk poetry in the Qajar period to recreate events, narrate the neglected aspects of cultural and social life as well as the lifestyle of the people. They also represent the traditional and religious ideas and critical protest actions in the Qajar society.
    Keywords: Folk Poems, narrative, Social History, Cultural History, Qajar
  • عباس سرافرازی، اکرم ناصری *، زهرا علیزاده بیرجندی
    در تاریخ سیاسی ایران، اندیشۀ ظل اللهی سلطان قدمت و دیرینگی بسیاری دارد. اندیشه ای که در دوران باستان با نام فره ایزدی مطرح بود. متون تاریخی یکی از جایگاه های بروز این اندیشه است و مورخان در نقل روایت های تاریخی، به کرات به اندیشۀ ظل اللهی و تعابیر وابسته به آن استناد کرده اند. نمونۀ این گونه روایت ها در متون تاریخی ایران عصر افشاریه یافت می شود. مروی و استرآبادی از مورخان شاخص عصر افشاری بودند که در آثارشان نمودهای اندیشۀ ظل اللهی مشاهده می شود. مقالۀ حاضر بر آن است با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی، نمودهای اندیشۀ ظل اللهی سلطان را در نگرش تاریخ نگارانۀ مورخان عصر افشاری بررسی و تحلیل کند. دستاوردهای این پژوهش نشان دهندۀ کاربرد تلویحی و غیرمستقیم و گاه مستقیم عبارت های مربوط به شان ظل اللهی نادر برای مشروعیت بخشی او و غلبۀ این اندیشه بر باور و نگرش مورخان این عصر است.
    کلید واژگان: اند ظل اللهی, مروی, استرآبادی, تاریخ نگاری
    Abbass Sarafrazi, Akram Naseri *, Zahra Alizade
    Holy Aegis thinking of the king in the political history of Iran has an old background. This thinking was brought up as Divine Charisma. This thinking was discussed in historical texts and historians had referred repeatedly to the idea of Holy Aegis (God's shadow) and its related terms. Examples of such narratives can be found in historical texts of Afsharian era. Some of the most important historians of this era that used a manifestation of Holy Aegis thought in their works were Marvi and Astarabadi. In this paper we try to review and analyze the manifestations of Holy Aegis thought between the attitudes of historians of Afsharian era based on an analytical method. The results of this study indicate the direct and indirect use of Holy Aegis term by Nader Shah Afshar in order to legitimize himself and show the overcoming of this thoughts on beliefs and attitudes of the historians of Afsharian era.
    Keywords: Holy Aegis thinking, Marvi, Astarabadi, Historiography, Afsharian
  • اکرم ناصری، عباس سرافرازی، زهرا علیزاده بیرجندی

    کتاب تاریخ جهانگشای نادری تالیف میرزا مهدی خان استرآبادی یکی از مهم ترین منابع تاریخ نگاری سلسله ای عصر افشاریه است. نوشتار حاضر بر مبنای روش توصیفی-تحلیلی می کوشد که از طریق مطالعه شاخصه های بینشی و روشی استرآبادی در نگارش تاریخ جهانگشای نادری، چگونگی بازتاب فضای سیاسی-اجتماعی حیات مورخ را مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. در قلمرو تاریخ نگاری و نقد تاریخی توجه به بینش و روش مورخ امری ضروری است. بینش و روش در تاریخ نگاری دو مقوله تفکیک ناپذیر و مرتبط با یکدیگرند. شناخت مورخ و اثر تاریخ نگارانه ی او مبنای شناخت زمانه اوست و فهم متون تاریخ نگارانه در هر عصری مستلزم شناخت عناصر روشی و بینش حاکم بر متن تاریخی است. در واکاوی بینش استرآبادی در جهانگشا به گرایش ها، باورها و تمایلات اثرگذار مورخ در چند محور مشیت گرایی، نخبه گرایی، بینش مذهبی، اجتماعی و انتقادی پرداخته شده است. در بررسی روش استرآبادی در جهانگشا، مولفه هایی که در مباحث روش شناختی مدنظر قرار می گیرد، نظیر ویژگی های سبکی، منابع مورداستفاده مورخ و عواملی ازاین دست مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته است. دستاوردهای این پژوهش نشان می دهد که در پیدایی و نگارش تاریخ جهانگشای نادری، عواملی چون بافت و موقعیت اجتماعی و سیاسی حیات استرآبادی و گرایش های فردی مولف در کنار ویژگی های زبانی در پرتو شرایط و موقعیت زمانه بر بینش و روش تاریخ نگارانه ی متون این عصر تاثیر گذارده است.

    کلید واژگان: میرزامهدی خان استرآبادی, تاریخ جهانگشای نادری, حیات سیاسی-اجتماعی, بینش, روش
    abaas sarafrazi, zahra alizade birjandi

    Jahangusha-i Naderi is written by Mirza Mehdi Khan Astarabadi and is one of the most important refrences in histography of Afshariye era. The present qualitative study tries to show the social political reflection of writer's life via studying his methods and indices of writing the book. Paying attention to the historian's insight and method is a necessary matter in history clerkship and history criticism area. Insight and method are two unseparatable and related topics in history clerkship. Knowing the historian and his historic work are the first things to know his times and to derstand the historic passages in each period, being familiar with the insight and the method elements of them are necessary. The present writing is allocated to study the Mirza Mehdi Khan-e Astarabadi insight and method , who is the Tāriḵ-e jahāngošā-ye nāderi writer, based on descriptive- analytic method. The historic writing, jahāngošā-ye nāderi, is one of the history clerkship sources of Afshariyeh's dynasty. To search deeply about Astarabadi insight in this writing, the effective tendencies and believes of the historian are discussed in different basises like; tendency to the wish, best part, religious insight and tribal tendencies. There are other elements which are important in method discourse, for example; method specifications analysis, the sourse wich are used by the historian and etc that are studied in Astarabadi method analysis in the history of jahāngošā-ye nāderi. The conclusions from this study show that to product and writing of this, there are some elements that affected on the insight and method of the history clerkship of these passages , for instance; texture, the writer's social situation, and individual tendencies, besides the language specifications, under the conditions and the time situations.

    Keywords: Mirza Mehdi Khan-e Astarabadi, The history of jahāngošā-ye nāderi, social, political atmosphere, insight, method
  • اکرم ناصری *، عباس سرافرازی، زهرا علیزاده بیرجندی
    در قلمرو تاریخ نگاری و نقد تاریخی توجه به بینش و روش مورخ امری ضروری است. بینش و روش در تاریخ نگاری دو مقوله تفکیک ناپذیر و مرتبط با یکدیگرند. شناخت مورخ و اثر تاریخ نگارانه ی او مبنای شناخت زمانه اوست و فهم متون تاریخ نگارانه در هر عصری مستلزم شناخت عناصر روشی و بینش حاکم بر متن تاریخی است.
    نوشتار حاضر بر مبنای روش توصیفی- تحلیلی به بررسی بینش و روش مروی، نویسنده عالم آرای نادری، اختصاص دارد. این اثر یکی از منابع تاریخ نگاری سلسله ای عصر افشاریه است. در واکاوی بینش مروی در تاریخ عالم آرای نادری به گرایش ها و باورهای مورخ در چند محور مشیت گرایی، اعتقادات، نخبه گرایی و بینش انتقادی پرداخته شده است. در بررسی روش مروی نیز، مولفه هایی که در مباحث روش شناختی مدنظر قرار می گیرد، نظیر تحلیل ویژگی های سبکی، منابع مورد استفاده و عواملی از این دست مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. دستاوردهای این پژوهش نشان می دهد که در نگارش عالم آرای نادری، عواملی چون موقعیت اجتماعی و گرایش های فردی مولف در کنار ویژگی های زبانی و بافت موقعیتی زمانه بر بینش و روش تاریخ نگارانه ی متون این عصر تاثیر گذارده است.
    کلید واژگان: محمد کاظم مروی, تاریخ عالم آرای نادری, تاریخ نگاری, بینش, روش
    Akram Naseri *, Abbas Sarafrazi, Zahra Alizadeh Birjandi
    Paying attention to the historian's insight and method is necessary in the realm of historicism and historical critique. Insight and method are two unseparatable and related topics in historicism. The recognition of the historian and his historical work is the basis of knowing his time and understanding the historical texts in any era requires recognition of the elements of the method and insight governing the historical text.
    The present paper is based on descriptive-analytical method to investigate Mohamnad Kazem Maravi's insight and method, the writer of Alam Araye Naderi. This work is one of the historical sources of the Afshari era. In the search for Marvoy's insight in Alam Araye Naderi, some effective tendencies, beliefs and desires of the historian have been addressed in several aspects of belief in appreciation, religious insight, elitism and critical insight. Also, important components in methodological discussion such as the analysis of the characteristics of the style, the resources used and some other factors have been analysed in this study. The achievements of this study show that the factors such as the social status and individual tendencies of the author, along with linguistic features, in the light of the circumstances and circumstances of the time have influenced the insight and historiographical method of the texts of this age in this work.
    Keywords: Mohammad Kazem Marvi, The history of Alam Araye Naderi, Histography, insight, method
  • زهرا علیزاده بیرجندی*، زهرا حامدی، اکرم ناصری
    جاده ابریشم نمونه بی نظیر از تعامل ادیان و آیین های کشورهایی است که در مسیر این جاده قرار داشته، و یا در طول این شاهراه تردد می کرده اند. در این زمینه، نقش ادیان هندی در تبادلات آیینی و ارتباط میان فرهنگی، به دلایل خاص برجسته است. این رویارویی های آیینی در مسیر جاده ابریشم، ضمن اینکه پیامدها و تاثیرات گوناگونی به همراه داشته، در شکل گیری هویت این جاده از گذشته تا به امروز نقش آفرینی کرده است.
    پیامدهای حاصل از این ارتباط آیینی را می توان در ابعاد گوناگون هنری، اندیشه ای، اجتماعی و سیاسی دسته بندی کرد. در واقع تحلیل و ارزیابی این تاثیرات، در بسیاری از تحولات هنری از جمله تحول مجسمه سازی و نقاشی و ویژگی تلفیقی بودن هنر و معماری فرهنگ های حاشیه جاده ابریشم معنا پیدا می کند.
    افزون بر تحول سبک های هنری، تحولات آیینی و صبغه التقاطی برخی مذاهب، که ناشی از جابجایی عقاید مختلف در طول جاده ابریشم و رویارویی آنها با یکدیگر است، تبیین خواهد شد. این مقاله، با روش تحلیلی بر آن است که موقعیت کشور هند در داد و ستدهای آیینی جاده ابریشم، تاثیر رویارویی های آیینی و عوامل موثر بر آن و روند گفت وگوی ادیان در جاده ابریشم را مورد بررسی قرار دهد. یافته های پژوهش حکایت از این دارد که تاثیر نگرش ها و تمایلات سیاسی قدرت های مسلط بر جاده ابریشم و مبانی عقیدتی و بنیان های فکری آیین ها در تبادلات آیینی است.
    کلید واژگان: جاده ابریشم, هند, تحولات آیینی, ادیان هندی
    Zahra Alizadeh Birjandi*, Zahra Hamedi, Akram Naseri
    “Silk Road” is an excellent example of the mutual exchange of religious ideas among the countries that lay along this road or among those travelling along it. The role of Indian religions in the mutual exchange of religious ideas and intercultural communication is, for specified reasons, particularly significant. The exchange of religious ideas along “Silk Road” have had various outcomes and, to date, have played a key role in developing the identity of this road. The outcomes of such interactions can be divided into various kinds: artistic, intellectual, social and political. In fact, an analysis of these impacts indicates the various artistic developments in the sculpture and painting and the eclecticism of art and architecture of the cultures of the countries along “Silk Road”. This paper expounds the changes in the artistic styles, religious ideas and the eclectic taste of some denominations resulting from the exchange of different ideas among those who frequently travel on “Silk Road”. Using an analytical method, the paper seeks to investigate the role of India in the exchange of religious ideas, the impact of the confrontations between religious beliefs, the factors affecting them and the dialogue between the religions along “Silk Road”. The research results indicate the impact of the political attitudes and interests of the powers dominating “Silk Road” and the ideological principles and intellectual foundations of religions on exchanging religious ideas.
    Keywords: Silk Road, India, changes in religious ideas, Indian religions
  • زهرا علیزاده بیرجندی *، اکرم ناصری
    در بررسی تاریخ هنر عصر قاجار افزون بر عناصر زیبایی شناختی آن، فرایندهای اجتماعی، تاریخی و سیاسی موثر در شکل گیری این آثار نیز باید مد نظر قرار گیرند. این گونه بررسی ها به هیچ وجه از ارزش آثار هنری نمی کاهد، بلکه سهم عناصر فرازیباشناختی را در آثار هنری نشان می دهد. شواهد تاریخی عصر قاجار نمودهایی از تاثیر سیاست در هنر این دوران به ویژه سیاستگذاری های نخبگان حکومتی1 را بر ما آشکار می سازد. عناوین مناصب دولتی، فرامین، اعلان ها، بخش نامه های حکومتی و مضامین سیاسی آثار هنری شاهد این مدعاست. در نیمه دوم حکومت قاجاریه، رشد اندیشه های نوگرایی، فضای گفتمانی تازه ای را پدید آورد که این تحول گفتمانی تاثیر بسزایی در ظهور سبک های هنری و پیدایی سبک های تلفیقی داشت.
    توجه به تعاملات هنر و سیاست و تحلیل عوامل موثر در شکل گیری آثار هنری از جمله موضوعاتی است که کمتر مورد توجه پژوهشگران این حوزه قرار گرفته ؛ به طوری که در میان عوامل تاثیرگذار بر خلق آثار هنری، سیاستگذاری های حاکمیت نقش تعیین کننده ای را ایفا کرده است. دو پرسش اساسی که مقاله حاضر در راستای پاسخگویی به آن شکل گرفته، چگونگی مناسبات هنر و سیاست در عصر قاجار و عوامل موثر بر این مناسبات است. مقاله حاضر بر آن است تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، نحوه برخورد نخبگان حکومتی با هنرمندان، آثار هنری و پیامدهای ناشی از آن را مورد بررسی قرار دهد. این نوشتار نیز در بعد نظری از مناسبات دانش و قدرت در اندیشه میشل فوکو الهام گرفته است. لذا بنا بر نظریه و دیدگاه فوکو در مناسبات دانش و قدرت، روابط هنر و سیاست مورد تحلیل واقع شده است. دستاوردهای این پژوهش نشانگر تعاملات سیاست و هنر در قالب حمایت های سیاست از هنر و در مواردی نیز تقابل هنر و سیاست است که نمودهای این تقابل را در مضامین انتقادی آثار هنری می توان یافت.
    کلید واژگان: هنر, قاجار, فتحعلی شاه, ناصرالدین شاه, سیاست
    Zahra Alizade Birjandi *, Akram Naseri
    In the assessment of art history in Qajar era, in addition to their aesthetic elements, the social, historical, and political processes influencing on the formation of the works must be taken into account. These studies never detract from the values of the artworks, but demonstrate the share of ultra-aesthetic elements in them. The historical evidence of Qajar era reveals to us some manifestations of the impact of policies, especially those of the governmental elite1, on the art of this period. The headlines of governmental offices, orders, notifications, circulars, and political themes of the artwork are evidenced. In the second half of Qajar government, the growth of modern ideas created a new discursive space, the development of which had a significant impact on the emergence of artistic styles and appearance of eclectic styles.
    Focus on the interaction between art and politics and analysis of the factors affecting the formation of artwork are among the topics that have been less paid attention to by the researchers in this field. Yet, from among the factors influencing on the creation of works of art, governance policies have played a decisive role. The two fundamental questions this paper was formed to answer were what relationship there has been between art and politics during the Qajar era and what factors have influenced on it. This article aimed at evaluating how the governing elite dealt with artists, artworks, and their outcomes by using a descriptive-analytical method. The article has been further theoretically inspired by the relationship between knowledge and power based on Michel Foucault’s thoughts. Therefore, according to Foucault’s theories and viewpoints on the relationship between knowledge and power, the relations between art and politics were analyzed. The results of this study were indicative of the interactions between politics and art in the form of politics supporting art, and in some cases, contrasting it, the manifestations of which could be found in the critical aspects of the works of art.
    Keywords: Art, Qajar, Fath ali Shah, Naser al Din Shah, Politics
  • مرتضی اکبری*، اکرم ناصری
    انگلستان بعد از رنسانس و انقلاب صنعتی، به علت نیاز به مواد اولیه ارزان و بازار فروش برای کالاهای تولید شده اقدام به نفوذ اقتصادی-سیاسی در برخی از کشورها کرده و آن ها را به مناطق نفوذ خود تبدیل کرد. همچنین با نفوذ سیاسی – اقتصادی در همسایگانش، تلاش می کرد از هند به عنوان مهم ترین مستعمره اش حفاظت کند. همسایگی ایران با هندوستان باعث شد انگلیس با ایران رابطه برقرار کند. اهمیت استراتژیکی ایران، مسئله ارتباطی و نفت باعث شد انگلستان در خوزستان دخالت کند و همین مسئله موجب مقاومت قوای نظامی و انتظامی ایران علیه انگلستان به منظور حفظ تمامیت ارضی و دفع بیگانه شود؛ این پژوهش در نظر دارد سیاست های انگلستان در خوزستان و برخورد قوای ایران با آنان را موردبررسی و تحلیل قرار دهد. نتایج تحقیق که با روش توصیفی – تحلیلی انجام گرفته، بیانگر آن است که انگلیسی ها برای حفظ مرزهای هندوستان، با انعقاد قراردهایی غیرعادلانه، تسلط بر رودخانه کارون و دست یابی به نفت خوزستان، با نفوذ سیاسی و اقتصادی و تهدید و دخالت نظامی، قصد داشت این منطقه نفت خیز و حاصل خیز را از ایران جدا کند تا حاشیه ای امن برای مستعمرات خود در حوزه خلیج فارس و هندوستان ایجاد کند. در مقابل نیروهای نظامی - انتظامی و مردمی ایران تا حد توان به مقابله با قوای انگلستان پرداختند.
    کلید واژگان: انگلستان, ایران, خوزستان, کارون, نفت, شیخ خزعل, بختیاری ها
    Morteza Akbari *, Akram Naseri
    After renaissance and industrial revolution, Britain launched to influence many nations in order to meet its needs for low-cost raw material and market to sell the products. Besides, through political- economic in India neighbor countries, United Kingdom tried to protect it as its most precious colony. Due to its neighborhood with India, Iran was of particular interest to Britain. The strategic importance, transporting corridor and oil were the reasons of British presence in Iran, which in turn led to the resistance of Iranian troops in Khuzestan so as to defend its territorial integrity. This article focuses on British policies in Khuzestan and the consequent Angelo- Persian battles. Results of the research, achieved through a descriptive-analytical method, suggest that British troops, with the aim of securing India’s borders, attempted to separate this oil rich province from Iran by making unfair pacts, domination on the Karun river and reaching to the Khuzestan oil as well as political and economic influencing and threating to launch military action to make a buffer zone for its colonies in Persian gulf and India regions. For all that, Iranian civilians and armed forces defended against UK troops till their last breath.
    Keywords: Iran, Khuzestan, Karun, oil, Sheikh Khazal, Bakhtiari people
  • زهرا علیزاده بیرجندی، اکرم ناصری
    به رغم محدودیت های زنان عصر قاجار از جهت حضور در عرصه های اجتماعی و اقتصادی، برخی از روایات تاریخی متضمن اشاراتی در باب مشارکت های اقتصادی زنان در جامعه آن روز است. از میان منابع موجود، سفرنامه ها به ویژه گزارش سیاحان خارجی بیشتر از سایر آثار به این مساله پرداخته اند.
    نتایج حاصل از بررسی ها نشان می دهد که زنان عصر قاجار اعم از زنان شهری، روستایی و عشایری براساس موقعیت، تجربیات و توانمندی هایشان در عرصه های اقتصادی فعالیت داشته اند. در بین این زنان، زنان شهری تحت تاثیر افکار روشنفکران و ورود نوگرایی، حوزه های فعالیت اقتصادی خود را گسترش داده و در مواردی در جراید نسوان، ایده هایی را در جهت تقویت اقتصاد بومی و خودکفایی ابراز نمودند. پژوهش حاضر بر آن است با تکیه بر روش توصیفی – تحلیلی ضمن تحلیل و بررسی نحوه ی مشارکت اقتصادی زنان و ابعاد مختلف آن در گونه های زیست شهری، روستایی و عشایری در عصر قاجاریه به تبیین اندیشه های نوگرایانه در میان زنان طبقه شهری بپردازد.
    کلید واژگان: زنان شهری, زنان روستایی, زنان عشایر, قاجار, مشارکت های اقتصادی, نوگرایی
    Zahra Alizadeh Birjandi, Akram Naseri
    Although women in Qajar period were confined to participate in the economical and social events, there are some evidences showing their economical participation in the society of that time. Among the available historical references, travelogues and records of foreign tourists and voyagers tackled this issue more. Research showed that rural, tribal and urban women in Qajar period participated in the economical activities according to their social ranks, abilities, and experiences. Among them, urban women who were influenced by the elites’ ideas and also Modernism expanded the areas of their economic activities. In some cases women in the media expressed their ideas in order to strengthen the local economy and self-sufficiency. The present study is based on a descriptive - analytic method aiming at analyzing various aspects of women's economic participation in urban, rural and nomadic lives in the Qajar era to explain the innovative ideas of urban class women.
    Keywords: Urban Women, Rural Women, Tribal Women, Economic Participation, Qajar, Modernism
  • سید حسین رئیس سادات، اکرم ناصری، رضا مطلبی پور
    در طول تاریخ ایران نقاط مرزی کشور به عنوان یکی از عوامل آسیب زای امنیت ملی مطرح بوده است. از ایران باستان تا دوران معاصر حفاظت از مناطق مرزی و کاهش آسیب های ناشی از هجوم بیگانگان به این مناطق به عنوان معضل اساسی همه حکومت های ایرانی مورد بحث بوده است. مرزها استراتژیک اند و به عنوان نمونه و حتی نماد استراتژیک بودن معرفی می شوند. به طوری که نوارهای مرزی ایران در طول تاریخ بیشترین رویارویی ها و برخورد های محسوس دولت- ملت ها را به خود دیده است. ریشه های تکوین و تبدیل منطقه سرحدی به خط مرزی، ناپایداری مرزها در طول تاریخ، کارکرد مرزها و نقش مبادلاتی آنها در استراتژیک شدن این نوارها نقش داشته است. در واقع مساله ی مرز و مرزبانی همواره از امور اساسی و مهم حکومت ها بوده و هر سلسله ای در طول تاریخ با داشتن حد و قلمروی مشخص در مسیر پاسداری از آن با دیگر سلسله ها منازعاتی بر پا کرده است. در این مقاله سعی شده با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی عوامل موثر بر اهمیت نقش تاریخی، سیاسی، اقتصادی و مذهبی خراسان به عنوان یکی از مناطق مهم مرزی ایران به عنوان ایالت مرزی خراسان در طول تاریخ مورد بررسی قرار گیرد.
    کلید واژگان: خراسان, مرز, امنیت, ادوار تاریخ
  • اکرم ناصری*، بشری دلریش
    خوسف یکی از کهن ترین آبادی های استان خراسان جنوبی است. خوسف قبل از اسلام از جمله سکونت های دوران باستانی، اشکانی و ساسانی بوده است. این منطقه همچنین به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص خود که از یک سو بر سر راه شهرهای مختلف قرار داشته و از سوی دیگر، دارای آب و هوای مناسب و حاصلخیز بوده، مورد توجه حکومت های وقت قرار داشته است. این شهرستان در گذشته ویژگی های لازم جهت یک شهر را دارا بوده است؛ به طوری که بافت شهری، قلعه کهن، مرکز مسکونی متراکم، محصولات کشاورزی فراوان و بازرگانی پر رونق در مراکز دادوستد ثابت و سیار، تاثیری مهم در تبادلات پولی و جنسی منطقه داشته است. باید گفت اگر چه تحقیقات ارزشمندی در خصوص بیرجند و جغرافیای تاریخی این منطقه انجام شده؛ اما در خصوص جغرافیای تاریخی خوسف تاکنون تالیفی مستقل تدوین نشده است. لذا این نوشتار بر آن است که با روش تحقیق تاریخی و با تکیه بر اسناد و داده های تاریخی با هدف شناساندن موقعیت جغرافیایی، تاریخی، اقتصادی و فرهنگی شهرستان خوسف و اهمیت این منطقه در بستر تاریخ و جغرافیا به بررسی جغرافیای تاریخی این منطقه بپردازد.
    کلید واژگان: خوسف, جغرافیای تاریخی, طوایف
    Naseri Akram*, Delrish Boshra
    Khoosf is one of the oldest rural community in the South Khorasan province. The Khoos County before the Islamic period has been among the settlements of ancient, Ashkanid and Sassanid dynasties. This region also for the reason of its special geographic situation which from one direction is placed in the roadway of different cities and from the other side contained proper and fertile climate and has been taken under the consideration of the ruling governments. This county in the past had contained the required conditions for being a city in such a manner that the municipal texture, ancient castle, the condensed residential center, abundant agricultural products and fruitful commercial in constant and mobile transaction centers has had an influential effect in monetary and merchandise interchanges in the region. It should be said that although the valuable researches in relation to Birjand city and historic geography of this region has been accomplished, but ever now any kind of independent compiling concerning the historic geography of Khoosf has not been collected. So this present paper determined by the use of historic research method and by reliance on documents and historic data with the aim of introducing the geographic, historic, economic and cultural location of Khoosf County and the importance of this region in history and geography bed to take into account the inspection of the historic geography of this city.
    Keywords: Khoosf, Historic Geography, Tribes
  • اکرم ناصری، زهرا علیزاده بیرجندی
    آستان قدس رضوی به عنوان یک قطب مذهبی مهم در مطالعات تاریخ ایران و تاریخ محلی خراسان جایگاه ویژه ای دارد. در ساختار تشکیلاتی این نهادمذهبی، منصب تولیت بالاترین مقام به شمار می آید. در کنار این منصب، مناصب دیگری چون نایب التولیه، قائم مقام التولیه و ناظرآستانه وجود دارد که صاحبان این مناصب، کارگزاران اصلی آستانه اند. آنچه مقرر است در این مقاله، با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر اسناد و داده های تاریخی مورد بررسی قرار گیرد، واکاوی پیشینه منصب تولیت از آغاز تا پایان دوره قاجار، نحوه ی انتصاب و کارکردهای منصب تولیت و تعاملات این منصب با والیان خراسان و حکومت مرکزی است. در انتها نیز عوامل موثر بر این منصب مورد تحلیل واقع شده اند.
    کلید واژگان: آستان قدس رضوی, منصب تولیت, نایب التولیه, قاجار, مشهد
    Z. Alizadeh Birjandi, A. Naseri
    Astan Ghods -e- Razavi as an important religious center has a special place in Iranian history and also in local history of khorasan. In the structure of this religious organization, Toliyat (trusteeship) position has the highest place. Beside this position there are other positions like Neyebo toliye (trustee deputy), Ghaem magham-e-Toliyat (vice- chancellor of trusteeship) and Astaneh supervisor. The people who occupied these positions are the main servers of Astaneh. This paper through adopting a descriptive – analytical approach and based on historical data and documents, aims at investigating the changes in development of Toliyat (trusteeship), the ways of designation, and their duties. Besides, the ways of cooperation with governors of khorasan and central government were also studied. Finally, the influential factors in Toliyat position were explored.
    Keywords: Astan_e_Ghods Razav_Toliyat position_Nayeb o toliyat_Qhajar_Mashha
  • اکرم ناصری*، زهرا حامدی
    رویدادهای تاریخی مجموعه ای سترگ درباره زندگی اقوام و ملت های گوناگون در گذر زمان است. ملت ها می کوشند که با حفظ دانش تاریخی و انتقال آن به نسل های بعد، هویت خود را پاس دارند. اما ماهیت غیر دینی تاریخ و انقطاع زمانی میان گذشته و حال، حوادث تاریخی را برای نسل امروز تجربه ناپذیر می سازد که این حفظ و انتقال وقایع تاریخی را نیز دشوار می کند. فیلم یکی از ابزارهایی است که می تواند به انتقال اطلاعات به مخاطبان و بازسازی گذشته در ذهن آنان کمک کند. در میان انواع فیلم ها، گونه های مختلف فیلم مستند به لحاظ اتکا بر واقعیات و منابع متقن، یکی از بهترین ابزارهای بازنمایی و درک رویدادهای گذشته برای مخاطبان است. در بررسی نسبت هنر هفتم و فرهنگ رضوی یکی از زمینه های مطالعاتی در این خصوص، تولید فیلم های مستند داستانی و تاریخی است. یکی از مراحل مقدماتی در کار ساخت این گونه فیلم ها، گزینش ایده ی فیلم می باشد، در این زمینه سرگذشت نامه های متولیان آستان قدس رضوی به دلیل ویژگی ها و ظرفیت های خاص آن، ایده ی مناسبی را برای تولید فیلم های مستند داستانی و تاریخی در اختیار اصحاب رسانه و فیلم سازان قرار می دهد. در پژوهش حاضر تلاش شده با تکیه بر روش تحقیق تاریخی، گزیده ای از زندگی نامه های متولیان آستان قدس جهت فیلم نامه نویسی مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. فرض اصلی این نوشتار بر قابلیت های سرگذشت نامه ی متولیان آستان قدس رضوی در ساخت فیلم های دینی و تاریخی قرار دارد.
    کلید واژگان: فرهنگ رضوی, سینمای دینی, فیلم های مستند داستانی, متولیان آستان قدس رضوی
    Akram Naseri*, Zahra Hamedi
    Historical events are a great collection of life styles of people in different places through history. All nations try to keep their historical knowledge and transfer it to next generations. The unethical identity of history and the gap between the past and present make the events non empirical for the young generations which makes it difficult to keep the historical events and convey it to young people. The use of films and moving pictures in general is a way to help the transfer of information to people and to depict the past events in their minds. Among different genres the documentary style for its reliance on realities and authentic sources is of great importance for restoration and understanding of historical and past events. In investigating the Honar Haftom (Cinema) and the Razavi culture, one of the researches in this field, making documentaries seems to be a linkage between the two issues. One of the preliminary steps in making these kinds of films is the selection of the ideas and styles of the films and accordingly, there is a need to search for suitable historical ideas for changing into films, and in this regard the biography of Astan e Qods Trustees seems appropriate. In the present study with the emphasis in historical methodology, the selected life of Trustees of Astan -e-Qods put into investigation in order to make them ready for scenarios. The hypothesis of this paper is placed in capability of turning the biography of Astan-e-Qods Trustees into the production of historical and religious documentary films.
    Keywords: Razavi culture, religious cinema, narrative documentary films, Astan, e, Qods Trustees
  • زهرا علیزاده بیرجندی، اکرم ناصری
    نقش آستان قدس رضوی به عنوان یکی از قدیمی ترین نهادهای مذهبی - با پیشینه دیوانی و اداری- در گسترش فرهنگ تشیع، از موضوعات قابل توجهی است که ارزیابی تاثیرات آن، مستلزم بررسی وظایف و اقدامات متولیان این آستانه است. وجود پرشمار متصدیان منصب نقابت و نقیب و هزاران خادم و مستخدم با بیش از دوازده قرن قدمت و قرار گرفتن منصب تولیت، در راس هرم ساختار تشکیلاتی آن پژوهشی پردامنه را ضروری می سازد و آنچه مقرر است در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی، و با تکیه براسناد و داده های تاریخی مورد بررسی قرار گیرد، واکاوی سیر تطور منصب نقابت و تولیت در آستان قدس رضوی به همراه ارزیابی وظایف و کارکردهای متولیان و تاثیر عملکرد آنان در اشاعه فرهنگ شیعی است.
    کلید واژگان: آستان قدس رضوی, منصب تولیت, قاجار, فرهنگ تشیع
  • Dr.Zahra Alizadeh Birjandi, Akram Naseri
    In the study of art history Qajar era, In addition to its aesthetic elements, Social processes, Historical and political role in the formation of such books should be considered the contract. These findings in no way detracts from the value of art-not, but the contribution of trans-aesthetic elements and their effects on art shows. Historical evidence can detect the influence of politics in art Qajar era, In particular, we reveal the state's policy elite. Titles public office, royal decrees, and Circulars government institutions and political themes evidenced art. In this paper, based on the evidence, How to deal with the political elite of artists and works of art and the consequences thereof is analyzed. On the theoretical foundation of this paper is inspired by the ideas of Foucault.
    Keywords: art history, Qajar, Naseraldin Shah, architecture
  • اکرم ناصری، راضیه سیروسی
    در مقاله حاضر با رویکردی توصیفی تلاش شده که موقعیت و شرایط زنان عصر قاجار و مشارکت آن ها را در فعالیت های نشان دهیم. این بررسی بر اساس منابع تاریخی و گزارش های سیاحان بیگانه صورت گرفته است. در این پژوهش تلاش شده که شرایط متفاوت زنان شهری، روستایی و ایلیاتی در انجام فعالیت های اقتصادی مد نظر قرار گیرد. از آنجایی که عصر قاجاریه دوران رویارویی با تمدن غربی و انجام اصلاحات مدرن به شیوه غرب می باشد، در این مقاله تلاش شده نقش این تحولات نیز در مشارکت اقتصادی زنان نشان داده شود.
    کلید واژگان: زنان, اقتصاد, قاجار
    Akram Naseri, Razieh Sirousi
    In this paper, we favoured a discriptive approach and tried to show the times and situations of women of qajar age and their participation in economic activities, in reliance on the historical sources and the books of some a lient tourist’s travels. In this study, we tried to indicate the different positions of urban, rustic and nomadic women in economic activities. Considering that qajar age was the time of aquaintance with western civilzation and carrying out modernist reforms as wester did, we also tried to indicate its role in women’s participation in economy.
    Keywords: women, economy, Qajar
  • اکرم ناصری
    ذخایر فرهنگ عامه (فولکلور)، در استان پهناور خراسان به سبب وجود اقوام مختلف که هر یک دارای افکار و آداب و رسوم و ضرب المثل های خاصی هستند بسیار غنی می باشد. به طور کلی فرهنگ عامه ی اقوام خراسان ذخیره گران قدری است که از فکر و اخلاق و اعتقاد گذشتگان سرچشمه گرفته است بطوریکه حتی امروزه نیز این فرهنگ بر زندگی مردمان این مناطق حاکم است و جزو آداب و رسوم هر یک از آنان محسوب می شود. ضرب المثل ها به صورت کنایه به یقین مطالبی را بیان می کنند که گزیده ای است ناب و پرمعنی. کنایه در حقیقت همان پوشیده سخن گفتن است، هر ضرب المثل دارای دو معنی یا بیشتر است که جهات گوناگونی را در بر می گیرد. اکثر ضرب المثل ها حاکی از وقایع تاریخی و حالات روحی مردم می باشد که خود ممکن است جنبه های ادبی، اقتصادی و تمثیلی داشته باشد. نثر ضرب المثل ها، نثری مسجع و آهنگین است که هر قوم و ملتی با گویش شیرین محلی خود آن را به کار برده اند. در این نوشتار تلاش شده است که مثل ها با گویش عامیانه که در میان مردم منطقه خوسف معمول است، از منظر دلالت های اجتماعی و روانشناسانه مورد بررسی قرار گیرد.
    کلید واژگان: ضرب المثل, فرهنگ عامه, خراسان جنوبی, خوسف
    Akram Naseri
    Folkloric resources in big Khorasan province is very rich as a result of existing different tribes having various traditions and proverbs. Khorasan tribes’ folkloric culture is a precious source originating from their ancestors’ thoughts and morals so that this culture has surrounded the peoples’ lives and traditions at present. Proverbs express some pure and rich points as metanomy. Each proverb has two or more meanings including different aspects. Most proverbs express some historical events as well as people’s mental status and include literary, economic, and allegorical aspects written in a polyphonic prose affected by the decent accent of the region. This study tries to consider the proverbs used in Khoosf area in a local accent and to analyse them socially and psychologically.
    Keywords: Proverbs, Folklore, south Khorasan, Khoosf
  • برای ترک عادتهای بد
    اکرم ناصری
  • ده سوال اساسی هنگام رویارویی با شرایط خاص
    اکرم ناصری
  • مردان هم هدیه گرفتن را دوست دارند
    اکرم ناصری
  • نویسنده بزرگ - لطفا ما را درک کنید
    اکرم ناصری
سامانه نویسندگان
  • دکتر اکرم ناصری
    دکتر اکرم ناصری
    مربی تاریخ ایران بعد از اسلام، دانشگاه بیرجند، ، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال