به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

اکرم کریمی شاهنجرینی

  • سحر خوش روش، اکرم کریمی شاهنجرینی*، جلال پورالعجل، سعید بشیریان، مجید براتی، مجید حمیدی، ساناز خلیلی
    اهداف

    هدف از این مطالعه بررسی نقش سلامت معنوی و ویژگی های جمعیت شناختی در امضای کارت اهدا عضو بود.

    ابزار و روش ها

     این مطالعه مقطعی در سال 1397 در بین 600 نفر از کارکنان 57 اداره از ادارات شهر همدان (از 60 اداره) که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده بودند، انجام گردید. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه خود ایفا انجام شد. داده ها در نسخه 22 نرم افزار SPSS و با استفاده از تحلیل رگرسیون لجستیک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

    یافته ها

    میانگین سنی شرکت کنندگان 0.7±39.5 سال بود. حدود 20% (120=n) از کارکنان دارای کارت اهداء عضو و 41.7% (250=n) اهداکننده خون بودند. حدود 56 درصد از نیمی از آنها دارای سلامت معنوی بالا بودند. در بین منابع بین فردی و رسانه های جمعی، کارکنان به ترتیب از دوستان (181=n، 30.2 درصد) و تلویزیون (482=n، 80.3 درصد) اطلاعات بیشتری کسب کرده بودند. نتایج رگرسیون لجستیک نشان داد که زن بودن (AOR=1.80؛ 95% CI=1.12-2.87)، تعداد فرزندان کمتر (1 فرزند: AOR=1.99؛ 95% CI=1.15-3.43 و بدون فرزند: AOR=2.94؛ 95% CI=1.48-5.84)، اهداکنندگان خون (AOR=2.40؛ 95% CI=1.50-3.85) و سلامت معنوی بالاتر (AOR=1.01؛ 95% CI=1.00-1.03) به طور معنی داری پیش گویی کننده دریافت کارت اهداء عضو بودند.

    نتیجه گیری

    این مطالعه شواهدی در مورد اهمیت سلامت معنوی و پیش بینی کننده های جمعیت شناختی دریافت کارت اهداء عضو ارایه می دهد. این پیش بینی ها می توانند برای طراحی و اجرای مداخلات مربوط به افزایش دریافت کارت اهداء عضو مفید باشند.

    کلید واژگان: پیوند عضو, معنویت, گروه های شغلی, اسلام, ایران
    Sahar Khoshravesh, Akram Karimi Shahanjarini*, Jalal Poorolajal, Saeed Bashirian, Majid Barati, Majid Hamidi, Sanaz Khalili
    Aims

    The purpose of this study was to investigate the role of spiritual well-being and demographic characteristics in signing the donor card.

    Instrument & Methods

    This cross-sectional study was conducted in Hamadan in 2018. Six hundred employees from 57 offices (out of 60) were selected using a random sampling method. Data gathering was carried out using a self-administered questionnaire. The data were analyzed using logistic regression analysis using SPSS version 22.

    Findings

    The participants’ mean±SD age was 39.5±7.0. About 20% (n=120) of employees had a donor card and 41.7% (n=250) of them were being a blood donors. About 56 percent than half of them were categorized as having high spiritual health. Among the interpersonal and mass media sources, employees obtained more information from friends (n=181, 30.2%) and TV (n=482, 80.3%), respectively. The results of logistic regression showed that being female (AOR=1.80; 95% CI=1.12-2.87), fewer children (1 child: AOR=1.99; 95% CI=1.15-3.43 & no child: AOR=2.94; 95% CI=1.48-5.84), being blood donor (AOR=2.40; 95% CI=1.50-3.85), and higher spiritual heath (AOR=1.01; 95% CI=1.00-1.03) were significantly predicted to sign donor card.

    Conclusions

    This study provides evidence about the importance of spiritual well-being and demographic predictors of organ donor cards. These predictors can be helpful for the development and implementation of interventions related to increasing the sign donor card.

    Keywords: Organ Transplantation, Spirituality, Occupational Groups, Islam, Iran
  • زهرا مرادی پورقوام، اکرم کریمی شاهنجرینی*، مجید براتی، امین دوستی ایرانی، شهلا نوری
    اهداف

    تکامل ابتدای کودکی به عنوان یکی از حیطه های اولویت دار تعیین کننده های اجتماعی سلامت است. دامنه وسیعی از متغیرها، تکامل کودک را تحت تاثیر قرار می دهند. هدف از این مطالعه، بررسی عوامل مرتبط با تاخیر تکامل در کودکان زیر 5 سال بود.

    ابزار و روش ها:

     مطالعه حاضر، یک مطالعه مورد- شاهدی بود که در فاصله فروردین تا مردادماه سال 1398 در شهرستان همدان انجام شد. در مجموع 462 کودک زیر 5 سال و مادرانشان شامل 231 کودک دارای تاخیر تکامل به عنوان گروه مورد و 231 کودک سالم به عنوان گروه شاهد وارد مطالعه شدند. عوامل خطر مورد بررسی شامل متغیرهای جمعیت شناختی و زمینه ای، آگاهی مادران درباره تکامل کودکان و مجموعه ای از رفتارهای مراقبتی بود. تحلیل های آماری با استفاده از نرم افزار Stata 11 و آنالیز رگرسیون لجستیک انجام شد و سطح معناداری 5% در نظر گرفته شد.

    یافته ها: 

    نتایج نشان داد که رابطه سن مادر (1.08-1.00 :CI95%، 1.04 =OR)، سابقه بستری کودک در بیمارستان (4.05-1.63 :CI95%، 2.57 =OR)، مصرف مواد دخانی توسط والدین (3.64-1.20 :CI95%، 2.90 =OR) و میزان آگاهی مادر (0.82-0.25- :CI95%،0.44 =OR) با تاخیر تکامل کودکان، رابطه معنادار داشت.

    نتیجه گیری:

     مادران دارای کودک زیر 5 سال، نیازمند دریافت آموزش در زمینه ابعاد مختلف تکامل و رفتارهای مراقبتی محافظت کننده کودکان در مقابل تاخیر تکامل هستند. شناسایی عوامل مرتبط با تاخیر تکامل کودکان کمتر از 5 سال، می تواند سیاست گذاران و برنامه ریزان را در طراحی اقدامات موثر به منظور کاهش تاخیر در تکامل و عوارض آن یاری کند.

    کلید واژگان: تکامل کودک, عوامل خطر, آگاهی, مطالعه مورد- شاهدی
    Zahra Moradi Pourghavam, Akram Karimi Shahanjarini*, Majid Barati, Amin Doosti Irani, Shala Nouri
    Aims

    Early childhood development is one of the priority areas of social determinants of health. A wide range of factors influence a childchr('39')s development. This study aimed to investigate the factors associated with developmental delay in children under 5 years.

    Instrument & Methods

    This study was a case-control study that conducted from April to August 2019 in Hamadan city. 462 children under 5 years and their mothers participated (231 children that have a developmental delay in the case group and 231 healthy children in the control group). The risk factors assessed were demographic characteristics, mothers’ awareness, and childhood developmental care. The data analysis were performed using Logistic Regression by Stata11 software and a significant level of 5% was considered.

    Findings

    The results showed that there were statistically significant relation between the developmental delay with mothers’ age (OR=1.04, 95%CI:1.00-1.08), history of child hospitalization (OR=2.57, 95%CI:1.63-4.05), tobacco use by parents (OR=2.09, 95%CI:1.20-3.64), and mothers’ awareness (OR=0.44, 95%CI:-0.25-0.82).

    Conclusion

    Mothers with children under 5 years need to be educated on various aspects of development and caregiving behaviors that protect their children from developmental delays, and the Identify these factors can help planners to reduce developmental delays and their effects.

    Keywords: Child Development, Risk Factors, Awareness, Case-Control Study
  • سلمان خزائی، سعید بشیریان، انسیه جنابی، مجید براتی*، اکرم کریمی شاهنجرینی، بابک معینی، فروزان رضاپور شاهکلائی، منوچهر کرمی، محمد خزائی، سیده زینب هاشمی، علی عطائی، زهرا اسکندری، زهره فضلی
    اهداف

    کارکنان بهداشتی در معرض خطر ابتلا به بیماری کروناویروس (Covid-19) هستند و رفتارهای پیشگیری کننده نقش مهمی در کاهش میزان ابتلا و مرگ ومیر از این بیماری دارند. بنابراین، مطالعه حاضر با هدف تعیین وضعیت رفتارهای پیشگیری کننده از ابتلا به Covid-19 و باورهای مرتبط با آن در بین کارکنان بهداشتی استان همدان با استفاده از مدل فرآیند توسعه یافته موازی (EPPM) انجام شد.

    ابزار و روش ها

    این مطالعه توصیفی- مقطعی در فروردین سال 1399 روی 950 نفر از کارکنان مراکز جامع سلامت شهر همدان که با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شده بودند، انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسش نامه ای مشتمل بر متغیرهای جمعیت شناختی و سازه های مدل فرآیند توسعه یافته موازی بود. اطلاعات در نرم افزار آماری Stata 14 و با بهره گیری از آمار توصیفی و آزمون همبستگی پیرسون تحلیل شد.

    یافته ها

    رفتارهای خودداری از دست دادن و تماس با دیگران و شست وشوی مکرر دست با آب و صابون به ترتیب با 97.8% و 95.3% دارای بیشترین فراوانی در بین کارکنان بهداشتی بود. وضعیت سازه های مدل فرآیند توسعه یافته موازی در سطح نسبتا مطلوبی ارزیابی شد. همچنین 46% کارکنان بهداشتی درگیر فرآیند درک خطر بودند.

    نتیجه گیری

    لازم است سطح خودکارآمدی درک شده کارکنان ارتقا یافته و همچنین بر اثربخشی راهکارهای توصیه شده در پیشگیری از بیماری Covid-19 تاکید شود.

    کلید واژگان: نگرش, کروناویروس, پیشگیری و کنترل, کارکنان بهداشتی
    Salman Khazaei, Saeed Bashirian, Ensieh Jenabi, Majid Barati*, Akram Karimi-Shahanjarini, Babak Moeini, Forouzan Rezapur-Shahkolai, Manocheher Karami, Mohammad Khazaei, Seyedeh Zeynab Hashemi, Ali Ataei, Zahra Eskandari, Zohreh Fazli
    Aims

    Health workers are at high risk of novel coronavirus (Covid-19) and preventive behaviors play an important role in reducing the incidence and deaths of this infection. Therefore, the aim of the present study was to investigate COVID-19 Preventive Behaviors and its Related Beliefs among Health Workers of Hamadan province using the Extended Parallel Process Model (EPPM).

    Instruments & Methods

    This cross-sectional descriptive study was conducted on 950 health workers in Hamadan, in 2020 who were selected by multistage random sampling method. The data were collected using a questionnaire including demographic information and EPPM constructs. Data were analyzed in STATA 14 using descriptive statistics and Pearson correlation test.

    Findings

    Behaviors of avoiding contact with others and frequent hand washing with soap and water with 97.8% and 95.3%, respectively, had the highest frequency among health personnel. The condition of EPPM constructs was evaluated at a relatively favorable level. Also, 46.0% of health personnel were involved in the risk perception process.

    Conclusion

    It is necessary to improve the level of perceived self-efficacy of employees and also to emphasize the effectiveness of the recommended strategies in the prevention of Covid-19 disease.

    Keywords: Attitude, Coronavirus (Covid-19), Prevention, Control, Health Workers
  • محدثه عمادی اعظم، سعید بشیریان، اکرم کریمی شاهنجرینی، مجید براتی*
    زمینه و هدف

    سرطان کولورکتال به عنوان یکی از سرطان های قابل پیشگیری است و انجام منظم رفتارهای غربالگری نقش مهمی در کاهش موارد بروز و مرگ ناشی از این سرطان دارد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تعیین عوامل مرتبط با انجام آزمایش خون مخفی در مدفوع در بین کارکنان دانشگاه علوم پزشکی همدان با بهره گیری از تئوری انگیزش محافظت انجام گردید.

    روش بررسی

    سال دانشگاه علوم پزشکی همدان و با روش نمونه گیری تصادفی چند 50 نفر از کارکنان بالای 240 بر روی 1397 این مطالعه توصیفی تحلیلی در سال مرحله ای انجام گرفت. داده ها با استفاده از پرسشنامه شامل اطلاعات دموگرافیک و سازه های تئوری انگیزش محافظت جمع آوری شد. اطلاعات با استفاده و با بهره گیری از آزمون های آماری کای دو و رگرسیون خطی تحلیل گردید. 16 نسخه SPSSاز نرم افزار آماری

    یافته ها

    درصد از شرکت کنندگان سابقه انجام آزمایش خون مخفی در مدفوع را گزارش کردند. بین متغیر مراجعه به پزشک جهت بیماری روده 22/8در این مطالعه). بر اساس تئوری انگیزش محافظت سازه های خودکارآمدی درک شده p > 0/05با انجام رفتار غربالگری سرطان کولورکتال ارتباط معناداری مشاهده شد () پیش بینی کننده انگیزش محافظت یا قصد انجام آزمایش خون مخفی در مدفوع شرکت کنندگان در پژوهش β = 0/148) و کارآمدی پاسخ (β = 0/439(.)R2 = 0/246 درصد از واریانس تغییرات سازه انگیزش محافظت را پیش گویی می کردند (24/6 بودند. سازه های تئوری

    نتیجه گیری

    با توجه به پایین بودن فراوانی انجام رفتار غربالگری در بین کارکنان، تاکید بر اهمیت تشخیص سرطان در مراحل اولیه ضروری به نظر می رسد. همچنین توجه به خودکارآمدی درک شده و کارآمدی رفتارهای غربالگری در طراحی برنامه های آموزشی کارکنان جهت افزایش قصد انجام رفتارهای غربالگری پیشنهاد می گردد.

    کلید واژگان: سرطان کولورکتال, تئوری انگیزش محافظت, آزمایش خون مخفی در مدفوع, کارکنان
    Mohaddeseh Emadi Azam, Saeed Bashirian, Akram Karimi Shahanjarini, Majid Barati *
    Background

    Colorectal cancer is one of the most preventable cancers. Regular screening behaviors play an important role in reducing the incidence and deaths of this cancer. Therefore, in the present study we aimed to determine the factors associated with intention to perform fecal occult blood test (FOBT) among medical professionals using the protection motivation theory (PMT).

    Materials and Methods

    This descriptive-analytical study was conducted on 240 employees aged over 50 years in Hamadan University of Medical Sciences in 2018 using multistage random sampling. The data were collected using a questionnaire including demographic information and PMT constructs. Data were analyzed using SPSS software version 16. Chi-square and linear regression tests were used as appropriated.

    Results

    In this study, 22.8% of the participants reported a history of FOBT. There was a significant correlation between the referring to the doctor for intestinal disease and performing FOBT (p < 0.05). Based on the PMT, perceived self-efficacy (β = 0.439) and response efficiency (β = 0.48) were predictive of protection motivation (intention) to conduct FOBT. In total, different structures of the PMT explained 24.6% of the variation of intention changes (R2 = 0.226).

    Conclusion

    Due to the low frequency of screening behavior among staff, the emphasis on the importance of early diagnosis of cancer is necessary. Also, consideration of perceived self-efficacy and the effectiveness of screening behaviors in designing staff training programs are recommended for increasing the intention to perform screening behaviors.

    Keywords: Colorectal cancer, Protection motivation theory, Fecal occult blood test, Staff
  • سمیه خان محمدی، اکرم کریمی شاهنجرینی*، فروزان رضاپور، مریم فرهادیان
    اهداف

    تبعیت ناقص از برنامه مصرف مکمل آهن از دلایل اصلی کم خونی فقر آهن در دوران بارداری است. هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر مداخله آموزشی در ارتقای تبعیت از ابعاد مختلف برنامه مصرف مکمل آهن در زنان باردار بود.

    مواد و روش ها

     این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل، در سال 1396 در بین 100 نفر از مادران باردار در هفته های 20-16 بارداری مراجعه کننده به دو مرکز بهداشتی درمانی شهر اسدآباد، همدان انجام گرفت که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل (هر گروه 50 نفر) قرار گرفتند. برنامه آموزشی در قالب پیام های نوشتاری به همراه تصاویر، خودپایشی و یک تماس تلفنی به گروه مداخله ارایه شد. سنجش شاخص های خونی با انجام آزمایش خون و سایر متغیرها با استفاده از پرسش نامه صورت گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 21 و آزمون های مجذور کای، T مستقل و T زوجی تحلیل شدند.

    یافته ها

     مداخله توانست در رفتار مادران دو گروه در رابطه با مصرف مکمل آهن همراه با منابع دارای ویتامین C تفاوت معنی داری ایجاد نماید (0.001>P). هرچند علی رغم بهبود وضعیت رفتار مصرف منظم مکمل آهن، عدم مصرف همزمان مکمل آهن به همراه منابع دارای کلسیم و رعایت فاصله بین نوشیدن چای و مصرف مکمل، تفاوت بین دو گروه معنی دار نبود. همچنین مادران دو گروه از نظر مقدار فریتین تفاوت معنی داری داشتند (0.003=p).

    نتیجه گیری

    برنامه مداخله ای طراحی شده بر پایه تئوری انگیزش محافظت، در ارتقای تبعیت از برنامه مصرف مکمل آهن و کاهش کم خونی در زنان باردار موثر است.

    کلید واژگان: کم خونی فقر آهن, زنان باردار, آموزش بهداشت
    Somayeh Khanmohammadi, Akram Karimi Shahanjarini*, Forouzan Rezapour, Maryam Farhadian
    Aims

    Incomplete adherence to iron supplementation consumption program is one of the main causes of iron deficiency anemia during pregnancy. The purpose of this study was to investigate the effect of educational intervention on promoting adherence to different aspects of iron supplementation consumption program in pregnant women.

    Materials & Methods

    This semi-experimental study with pretest-posttest design with control group was conducted among 100 pregnant women during 16-20 weeks of pregnancy who referred to two health centers in Asadabad, Hamadan in 2017. The subjects were selected using random sampling method and randomly divided into intervention and control groups (50 people in each group). The training program was presented to the intervention group in the form of text messages along with pictures, self-monitoring and a phone call. Blood parameters were measured by blood tests and other variables were evaluated using a questionnaire. Data were analyzed by SPSS 21 software using Chi-square test, independent t-test and paired t-tests.

    Findings

    Intervention could make a significant difference in the behavior of mothers in both groups regarding iron supplementation consumption with vitamin C sources (p<0.001). However, despite the improvement of iron supplementation consumption behavior, lack of simultaneous iron supplementation consumption with calcium sources and observation of the distance between tea drinking and supplement consumption, the difference between the two groups was not significant. The mothers of the two groups also had a significant difference in the amount of ferritin (p=0.003).

    Conclusion

    The intervention program designed based on the protection motivation theory is effective in promoting adherence to the iron supplementation consumption plan and reducing anemia in pregnant women.

    Keywords: Iron Deficiency Anemia, Pregnant Women, Health Education
  • سعید بشیریان، مطهره جلیلی، اکرم کریمی شاهنجرینی، علیرضا سلطانیان، مجید براتی *
    سابقه و هدف
    بارداری از دوره های ویژه در زندگی زنان است که با افزایش نیازهای تغذیه ای همراه است. مطالعه حاضر باهدف تعیین تاثیر برنامه آموزشی مبتنی بر سازه های تئوری شناختی اجتماعی در ارتقاء رفتارهای تغذیه ای زنان باردار انجام پذیرفت.
    مواد و روش ها
    این مطالعه نیمه تجربی در سال 1394 روی 96 نفر زن باردار 3 منطقه شهر تبریز انجام گرفت. در هر منطقه یک مرکز بهداشتی درمانی به صورت تصادفی به عنوان گروه آزمون و یک مرکز به عنوان گروه کنترل تعیین گردید (هر گروه 48 نفر)، سپس برنامه آموزشی تدارک دیده شده بر روی گروه آزمون در قالب 5 جلسه 50 دقیقه ای، به مدت دو ماه اجرا شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه برای سنجش سازه های تئوری شناختی اجتماعی و رفتار تغذیه ای بود که قبل و دو ماه پس از آخرین جلسه آموزشی جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-20 و به کارگیری آزمون های کای دو، دقیق فیشر، مک نمار، تی مستقل و تی زوجی تحلیل گردید.
    یافته ها
    نمرات مادران در سازه های آگاهی، انتظارات پیامد، ارزش های پیامد، خودکارآمدی، حمایت اجتماعی، خودتنظیمی، تعیین کنندگی متقابل و رفتارهای تغذیه ای در گروه آزمون افزایش معنی داری را نشان داد (001/0>P). همچنین بعد از مداخله آموزشی در گروه آزمون نسبت به گروه کنترل میانگین نمرات دریافت اسیدفولیک، آهن، مولتی ویتامین و تعداد واحدهای غذایی روزانه نان و غلات، شیر و لبنیات، میوه جات و سبزی ها افزایش معنی دار را نشان داد (001/0>P).
    نتیجه گیری
    اجرای مداخله آموزشی مبتنی بر سازه های تئوری شناختی اجتماعی می تواند نقش موثری در اصلاح الگوهای رفتار تغذیه ای زنان باردار داشته باشند.
    کلید واژگان: مادر باردار, تئوری شناختی اجتماعی, رفتار تغذیه ای, آموزش بهداشت
    S. Bashirian, M. Jalili, A. Karimi-Shahanjarini, Ar Soltanian, M. Barati *
    Background And Objectives
    Pregnancy is the most significant stage of a woman's life which is accompanied with increased nutritional needs. This study aims to determine the effect of training program on the base of social cognitive theory constructs in order to improve nutritional behavior among pregnant women.
    Materials and Methods
    This quasi-experimental study was conducted on 96 pregnant women in three zones of Tabriz city in 2015. In every zone, one health center was randomly assigned as intervention group and the other as control group (n=48 per group). Training program was applied on intervention groups for two months. Data were collected using a self-administered questionnaire with items on the social cognitive theory constructs and nutritional behavior questionnaire which was completed before and two months after intervention. Data was analyzed through SPSS-20 software by using independent t-test, paired t-test, chi-square, McNemar and fisher exact test.
    Results
    Results showed that scores of knowledge, outcome expectancy, expectations, self-efficacy, social support, self–regulations, reciprocal determinism and nutritional behaviors were increased significantly in the experimental group (P
    Conclusion
    Implementation of educational intervention based on Social Cognitive Theory structures can be an effective role in modifying pregnant mother's nutritional behavior.
    Keywords: Pregnant women, Social cognitive theory, Nutritional behavior, Health education
  • مهناز شریفی، اکرم کریمی شاهنجرینی، سعید بشیریان، عباس مقیم بیگی
    زمینه و هدف
    مصرف میان وعده های کم ارزش در چاقی دوره کودکی نقش دارد. هدف از انجام این مطالعه تعیین تاثیر برنامه آموزشی مادران بر مصرف میان وعده های سالم در کودکان 5- 1 ساله با استفاده از نظریه شناختی اجتماعی بوده است.
    روش بررسی
    این مطالعه مداخله ای نیمه تجربی (IRCT2013062912456N2) در سال 1392 با مشارکت 126 مادر دارای کودک 1 تا 5 ساله تحت پوشش مراکز بهداشتی شهر همدان در دو گروه شاهد و مداخله انجام گرفت. مداخله شامل چهار جلسه آموزشی، کتابچه آموزشی، کلیپ آموزشی و 6 پیام نوشتاری بود. سازه های نظریه شناختی اجتماعی و پرسشنامه بسامد مصرف در قبل از مداخله، ده روز و دو ماه بعد از مداخله بررسی شد. داده ها در نرم افزار SPSS نسخه 16 و با استفاده از آزمون های آماری کای دو، تی مستقل، داده های تکراری و آزمون کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    قبل از مداخله، دو گروه از نظر ویژگی های جمعیت شناختی و سازه های نظریه شناختی اجتماعی و بسامد مصرف میان وعده های کم ارزش همگن بودند (05/0p>). با توجه این که نتایج آزمون آنالیز واریانس اندازه های تکراری برای اثر متقابل گروه و زمان معنادار بوده است. لذا مقایسه میانگین های دو گروه در هر مرحله با آزمون تی مستقل انجام گرفت و تفاوت معنادار بین دو گروه در دو مرحله بعد از مداخله مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    این مداخله تاثیر مثبتی در مصرف میان وعده های سالم در کودکان داشت. می توان برای اصلاح الگوی مصرف میان وعده ها در کودکان از نظریه شناختی اجتماعی و روش به کار رفته در طراحی این برنامه بهره گرفت.
    کلید واژگان: میان وعده, نظریه شناختی اجتماعی, کودک 5, 1 سال
    Mahnaz Sharifi, Akram Karimi, Shahanjarini, Saeed Bashirian, Abbas Moghimbeigi
    Background and Aim
    Unhealthy snacks consumption has an important role in childhood obesity. The aim of this study was to evaluate the effect of an educational intervention for mothers on the consumption of healthy snacks in children aged 1-5 years using social cognitive theory.
    Methods & Materials: This quasi-experimental study was (IRCT2013062912456N2) conducted on 126 mothers who had children 1-5 years old in 2013. The mothers were selected from Hamadan health centers and divided into two groups of intervention and control. The intervention consisted of four sessions, a booklet, a short video, and 6 written messages. The constructs of SCT and food consumption frequency were assessed at baseline, 10 days after the last session and 2-months after the intervention. The data were analyzed by Chi-square test, independent t-test, repeated measures and covariance analysis using SPSS software version 16.
    Results
    At baseline, the two groups were similar in the demographic characteristics, the constructs of SCT, and unhealthy snacks consumption frequency (P>0.05). Considering that the interaction effects of group and time in the repeated measurement analysis of variance were significant, the means of two groups were compared at each stage using independent t test and significant differences between the two groups were observed at two stages after the intervention.
    Conclusion
    This intervention had a positive effect on the consumption of healthy snacks. Therefore, SCT and the implemented procedure could be used to develop interventions to modify snack consumption patterns in children.
    Keywords: snack, social cognitive theory, children 1, 5 years
  • بابک معینی، اکرم کریمی شاهنجرینی، علیرضا سلطانیان، زهرا ولی پور مطلبی*
    سابقه و هدف
    ارتباط، سراسر زندگی انسان را در بر گرفته است. در این بین، ارتباط زناشویی به عنوان عمیق‏ترین نوع ارتباط همواره مورد توجه بوده است. لذا این مطالعه با هدف تعیین تاثیر آموزش مهارتهای ارتباطی در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر بهار برمبنای تئوری حمایت اجتماعی بر افزایش رضایتمندی زناشویی زوجین در سال 95 انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی مهار تهای ارتباطی در سال 1395 به زنان آموزش داده شد.90 نفر از زنانی که نمره رضایتمندی زناشویی پایین داشتند به طور تصادفی از3 مرکز بهداشتی درمانی شهر بهار(استان همدان) انتخاب و به تصادف به دو گروه کنترل و آزمون تقسیم شدند.مقیاس بررسی رضایتمندی زناشویی ENRICH و پرسشنامه حمایت اجتماعی و مهارتهای ارتباطی BURTON در پیش آزمون و پس آزمون با فاصله یکماه در زوجین تکمیل گردید. 3جلسه آموزشی و 2 جلسه مشاوره درطی زمان 2هفته فقط برای گروه آزمون برگزار شد.داده ها با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل و تی زوجی به وسیله نرم افزار SPSS16 مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت.
    یافته ها
    میانگین نمرات مهارتهای ارتباطی، رضایت زناشویی وحمایت اجتماعی گروه آزمون نسبت به گروه کنترل در مرحله پس از آزمون افزایش معناداری پیدا کرد.
    نتیجه گیری
    آموزش مهارت های ارتباطی می تواند تاثیر بسزایی در ارتقاء رضایتمندی زناشویی داشته باشد. یکی از مهمترین علت های آن، حمایت های اجتماعی توسط خانواده می باشد، لذا می توان از آن به عنوان یک رویکرد مداخله ای موثر استفاده نمود.
    کلید واژگان: رضایت زناشویی, مهارتهای ارتباطی, حمایت اجتماعی, زنان همسردار
  • فرزانه بیات، اکرم کریمی شاهنجرینی *، سعید بشیریان، جواد فردمال
    سابقه و هدف
    رفتارهای بهداشت دهان و دندان در دوران بارداری به دلیل پیامدهای آن بر سلامت مادر و کودک اهمیت دارد. این پژوهش با هدف بررسی نحوه انجام این رفتارها در زنان باردار و موانع تاثیر گذار بر آنها انجام گرفت.
    مواد و
    روش
    این مطالعه تحلیلی- مقطعی با مشارکت 280 نفر از زنان باردار شهر همدان در سال 1391 انجام شد. روش نمونه گیری خوشه ایطبقه ای و روش جمع آوری داده ها، استفاده از پرسشنامه شامل مشخصات جمعیت شناختی، رفتار مراجعه به دندانپزشک و مسواک زدن و موانع مربوط به انجام این دو رفتار بود. پایایی و روایی ابزار از طریق بررسی همبستگی درونی و مراجعه به پانل متخصصین مورد ارزیابی قرار گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 16 مورد تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    میانگین سنی زنان مورد بررسی (4.88±(27 سال بود. میزان مسواک زدن بعد از هر وعده غذایی و استفاده از دهانشویه به ترتیب 12 درصد و 20 درصد بود. نیمی از زنان باردار در طی بارداری اخیر خود به دندانپزشک مراجعه نکرده بودند. خستگی و بی حوصلگی مهم ترین موانع مسواک زدن و هزینه بالا، احساس عدم نیاز و استرس آور بودن محیط دندانپزشکی تاثیرگذارترین موانع عدم مراجعه به دندانپزشکی بودند. عوامل مرتبط در عدم مراجعه به دندانپزشک شامل وضعیت اقتصادی ضعیف (0.011P=) و کار خارج از منزل (0.045P=) بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به اهمیت پیامدهای مربوط به مشکلات دهان و دندان در دوران بارداری، توصیه می شود در جهت رفع موانع انجام رفتارهای مراقبتی برنامه ریزی شود.
    کلید واژگان: بهداشت دهان و دندان, بارداری, مسواک زدن
    Farzaneh Bayat, Akram Karimi, Shahanjarini *, Saeed Bashirian, Javad Faradmal
    Background And Objectives
    Oral health behaviors of pregnant women are important due to their effects on mother and child’s health. The objective of this study was to investigate dental care and its related barriers among pregnant women in Hamadan city, Iran.
    Materials And Methods
    This cross-sectional study was carried out on 280 pregnant women in Hamadan city in 2012. We used stratified cluster sampling to select the subjects and a researcher-made questionnaire was used. The questionnaire included demographic information, common dental problems, visit of a dentist during pregnancy and tooth brushing, as well as the perceived barriers of these two behaviors. The reliability and validity of the tool were evaluated using estimates of internal consistency and the opinions of a panel of experts, respectively. Data were analyzed in SPSS-16 using logistic regression test.
    Results
    The mean age of pregnant women was 27.2 ± 4.88 years. Tooth brushing after each meal and use of mouthwash rates were 12% and 20%, respectively. Half of the participants had not seen a dentist during their current pregnancy. The most important barriers to brush twice a day were impatience and lack of energy. Dental visit barriers were cost, low priority, and stress related to dentistry. Factors associated with no dental visit included poor economic status (P= 0.011) and working outside of home (P= 0.045).
    Conclusions
    Given the important adverse outcomes associated with poor oral health on mothers and babies, interventions to reduce the barriers of dental cares are crucial.
    Keywords: Care Practices, Oral Health, Pregnancy, Perceived Barriers
  • بهزاد غلامعلیئی، اکرم کریمی شاهنجرینی *، قدرت الله روشنایی، فروزان رضاپور شاهکلایی
    سابقه و هدف
    سطح پایین تبعیت دارویی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو یکی از بزرگترین چالش ها در درمان و کنترل بیماری است. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین تبعیت از درمان دارویی و عوامل مرتبط با آن در بیماران دیابتی نوع دو در سال 1394 طراحی و اجرا شد.
    مواد و روش ها
    در مطالعه مقطعی حاضر، تعداد 300 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو دارای پرونده در خانه های بهداشت شهرستان تویسرکان به طور تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه خودساخته مربوط به عوامل موثر بر تبعیت دارویی و پرسشنامه سنجش میزان تبعیت دارویی بود. پرسشنامه ها پس از تائید روایی و پایایی، توسط پرسشگر و به روش مصاحبه حضوری تکمیل گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی شامل تی مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه، رگرسیون خطی ساده و چندگانه با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 19 استفاده گردید.
    یافته ها
    26.3 درصد بیماران مذکر و 73.7 درصد مونث بودند. 65 درصد بیماران بی سواد و 24 درصد دچار عوارض بیماری بودند. 59.4 درصد بیماران تبعیت دارویی ضعیف داشتند. از بین متغیرهای مورد بررسی سن، سطح تحصیلات، هزینه مراقبت ها و درمان، تیم مراقبت و نظام سلامت، عوامل مربوط به درمان و وضعیت بیماری، باورهای مربوط به بیماری، خودکارآمدی، نگرانی های مربوط به مصرف دارو با تبعیت دارویی ارتباط معنی داری داشتند (0.05>P).
    نتیجه گیری
    مطالعه حاضر نشان داد که تبعیت دارویی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو وضعیت مناسبی ندارد و عوامل متعدد فردی، اقتصادی و اجتماعی روی آن تاثیر گذار است، لذا بایستی در هنگام طراحی مداخلات آموزشی نقش این عوامل در نظر گرفته شود.
    کلید واژگان: نگرش, دیابت ملیتوس, تبعیت دارویی, خودکارآمدی
    Behzad Gholamaliei, Akram Karimi, Shahanjarini *, Ghodratollah Roshanaei, Frouzan Rezapour, Shahkolaei
    Background And Objectives
    Low levels of medication adherence in patients with type 2 diabetes is one of the greatest challenges in the treatment and control of diabetes, this study was designed to determine medication adherence and its related factors in patients with type II diabetes in 2015.
    Materials And Methods
    In this cross-sectional study, a total of 300 patient's records with type 2 diabetes in the health centers of Tuyserkan city were randomly selected. Data collection instrument was self-made questionnaire which consisted of factors related to medication adherence questionnaire and medication adherence questionnaire. Questionnaires were completed after Confirmed validity and reliability, by questioning and interviews. To analyze the data, descriptive and inferential statistics (T-test, ANOVA, Simple and multiple linear regression) were applied, using spss software, version 19.
    Results
    26.3% of patients were male and 73.7% were female. Also, 65% of patients were illiterate, 24% of patients had some degree of symptoms, 59.4% of patients had poor medication adherence. There were a significant relationship between age, education, patient care and treatment expenditure, health care team and health system, therapy-related factors and condition-related factors, beliefs about illness, efficacy, concerns about drugs with medication adherence (P
    Conclusions
    This study showed that medication adherence in diabetes patients are not suitable and individual, economical and social factors affect on it.Therefore, the role of these factors must be considered when designing intervention programs.
    Keywords: Attitude, Diabetes Mellitus, Medication Adherence, Self Efficacy
  • فاطمه وجدانی آرام، قدرت الله روشنایی، سید محمد مهدی هزاوه ای، اکرم کریمی شاهنجرینی، فروزان رضاپور شاه کلایی *
    سابقه و هدف
    دانش آموزان یکی از گروه های آسیب پذیر در مقابل حوادث می باشند. دانش آموزان ناشنوا و نیمه شنوا به علت معلولیتشان ممکن است نسبت به دانش آموزان عادی آسیب پذیرتر باشند. لذا هدف این مطالعه ارزشیابی برنامه آموزش پیشگیری از آسیب های ناشی از حوادث مدرسه ای در دانش آموزان ناشنوا و نیمه شنوای مقطع دبیرستان بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی بود.
    مواد و روش ها
    مطالعه نیمه تجربی حاضر در بین کلیه دانش آموزان ناشنوا و نیمه شنوای دبیرستانی شهر همدان (دو مدرسه) در سال1392 انجام شد. دانش آموزان به روش تصادفی در دو گروه مداخله (23نفر) و کنترل (27نفر) قرار گرفتند. داده ها توسط پرسشنامه ای شامل سوالات مربوط به متغیرهای جمعیت شناختی، سازه های مدل اعتقاد بهداشتی، آگاهی و رفتارهای پیشگیری کننده به صورت خودگزارش دهی، قبل و دو ماه بعد از مداخله آموزشی در دو گروه تکمیل گردید. مداخله آموزشی شامل ارائه یک کتابچه طراحی شده و برگزاری 5 جلسه آموزشی بود. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-16 و آزمون های تی زوجی، فیشر، تی مستقل، آزمون کای دو و مک نمار استفاده شد.
    یافته ها
    یافته ها نشان داد بعد از مداخله آموزشی افزایش میانگین نمرات آگاهی (P=0.002)، رفتارهای پیشگیری کننده (P=0.001) و سازه های مدل اعتقاد بهداشتی شامل شدت درک شده (P=0.001)، منافع درک شده (P=0.001)، خودکارآمدی (P=0.001) و راهنما برای عمل (P=0.001) در گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل معناداری بود.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان داد که مداخله آموزشی بر مبنای مدل اعتقاد بهداشتی می تواند سبب ارتقاء رفتارهای پیشگیری کننده از آسیب های ناشی از حوادث مدرسه ای در دانش آموزان ناشنوا و نیمه شنوا گردد.
    کلید واژگان: آموزش بهداشت, ارتقاء سلامت, ارتقاء ایمنی, پیشگیری از آسیب, ایران
    Fatemeh Vejdani, Aram, Ghodratallah Roshanaei, Seyed Mohammad Mahdi Hazavehei, Akram Karimi, Shahanjarini, Forouzan Rezapur, Shahkolai*
    Background And Objectives
    Students are one of the vulnerable groups to injuries. The deaf and hard of hearing students may also be more vulnerable due to their disability. This study was conducted through the developing, implementing and evaluating an educational program on school injury preven-tion among high school deaf and hard of hearing students, using Health Belief Model.
    Materials And Methods
    This Quasi-experimental study was conducted among all deaf and hard of hearing students in Hamadan city of Iran, who were studied in two their related special schools, in 2014. They were randomly divided into two experimental (n=23) and control (n=27) groups. Data were collected via questionnaire including questions on demographics, Health Belief Model constructs and students’ knowledge and preventive behaviors. Questionnaires were filled out, through interview in both groups, before and two months after the intervention. The intervention included a designed booklet and five educational sessions. Data was analyzed by Paired T-test, independent T-test, Chi-Square and Fisher Test using SPSS-16.
    Results
    The findings revealed that after educational intervention, the mean scores of the student's knowledge (P=0.002), preventive behaviors (P=0.001) constructs of Health Belief Model, including perceived severity (P=0.001), perceived benefits (P=0.001), self-efficacy (P=0.001) and cues to action (P=0.001) were significantly improved in experimental group, comparing with control group.
    Conclusion
    The results of the study showed that an educational intervention based on the Health Be-lief Model can improve school injury preventive behaviors among deaf and hard of hearing students.
    Keywords: Health Education, Health Promotion, Safety Promotion, Injury Prevention, Iran
  • نوشین سلیمی، اکرم کریمی شاهنجرینی*، قدرت الله روشنایی
    سابقه و هدف
    علیرغم فواید شناخته شده مصرف منظم صبحانه، میزان حذف این وعده غذایی بالا است. مطالعه حاضر باهدف شناسایی عوامل موثر در مصرف صبحانه در میان دانشجویان دختر دانشگاه علوم پزشکی همدان و با استفاده از متغیرهای نظریه شناختی اجتماعی انجام گردید.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مقطعی، 423 دانشجوی دختر از دانشکده های مختلف دانشگاه علوم پزشکی همدان موردبررسی قرار گرفتند. نمونه گیری به صورت تصادفی چندمرحله ای بود. تواتر مصرف صبحانه و متغیرهای نظریه شناختی اجتماعی شامل آگاهی، امید و انتظار پیامد، یادگیری مشاهده ای، حمایت اجتماعی و خودکارآمدی با استفاده از یک پرسشنامه خود ایفا اندازه گیری شد. تحلیل داده ها با استفاده از نسخه 16 نرم افزار SPSS و با به کارگیری آزمون های کای دو، آنالیز همبستگی و رگرسیون خطی انجام شد.
    یافته ها
    24 درصد از دانشجویان گزارش کردند که به صورت منظم صبحانه مصرف می کنند. میزان حذف صبحانه در میان دانشجویان 10 درصد و میانگین مصرف 4.2 بار در هفته بود. از بین سازه های تئوری شناختی اجتماعی، خودکارآمدی (P<0.001) و حمایت اجتماعی (P<0.001) پیش بینی کننده معنی دار مصرف صبحانه در میان دانشجویان بودند. این دو متغیر درمجموع توانستند 64 درصد از تغییرات رفتار مصرف صبحانه را تبیین نماید.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد که در طراحی مداخلات تغذیه ای در جهت افزایش مصرف صبحانه در دانشجویان دختر باید خودکارآمدی و حمایت اجتماعی را مورد هدف قرارداد.
    کلید واژگان: صبحانه, تئوری شناختی اجتماعی, دانشجویان دختر, همدان
    Nooshin Salimi, Akram Karimi-Shahanjarini *, Ghodratollah Roshanaei
    Background And Objectives
    Despite associating regular breakfast consumption habits with a range of health benefits، the rate of skipping the meal is high. The present study was conducted to determine the factors associated with breakfast consumption among female students of Hamadan University of Medical Sciences based on the Social Cognitive Theory (SCT).
    Materials And Methods
    The present cross-sectional study was carried out on 423 female students in different faculties of Hamadan University of Medical Sciences. Participants were selected through multistage random sampling. The frequency of breakfast consumption and SCT variables، including knowledge، hope، outcome expectancies، observational learning، social support and self-efficacy، was measured using a self-administered questionnaire. Data were analyzed in SPSS-16 using the chi-square test، the correlation test and the linear regression analysis.
    Results
    24% of the students stated that they always ate breakfast. 10% of the students skipped breakfast. On average، the students ate breakfast 4. 2 times a week. Self-efficacy (p<0. 001) and social support (p<0. 001) were good predictors of breakfast consumption in the students. These two variables were able to predict 64% of the variance in breakfast habits.
    Conclusion
    The results show that self-efficacy and social support should be targeted in the design of interventions intending to increase breakfast consumption among female university students.
    Keywords: Breakfast, Social Cognitive Theory, Female Students, Hamadan
  • نرگس نوری، بابک معینی*، اکرم کریمی شاهنجرینی، جواد فردمال، علی قلعه ایها، مریم اثنی عشری
    سابقه و هدف
    اهمیت توجه به هوش هیجانی در نوجوانان نسبت به گذشته افزایش چشمگیری داشته و باید مهارت های گوناگون در آنان تقویت گردد؛ ازجمله این مهارت ها برقراری ارتباط موثر و کارآمد می باشد. این مطالعه با هدف تعیین رابطه بین هوش هیجانی و مهارت های ارتباطی دانش آموزان مقطع دبیرستان شهر همدان بر اساس تئوری حمایت اجتماعی انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه توصیفی، تحلیلی در سال 1393 بر روی 497 نفر از دانش آموزان دبیرستانی شهر همدان انجام گرفت. آزمودنی ها به روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شده و پرسشنامه مهارت های ارتباطی، هوش هیجانی و حمایت اجتماعی را تکمیل کردند. داده های جمع آوری شده با نرم افزار SPSS-18 و با آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، اسپیرمن، آزمون تی مستقل و آنالیز واریانس یک طرفه تجزیه وتحلیل گردید.
    یافته ها
    بر پایه نتایج بین هوش هیجانی و مهارت های ارتباطی دانش آموزان مورد بررسی ارتباط معنی داری وجود داشت (P<0.05). سطح مهارت های ارتباطی دانش آموزانی که در این مطالعه موردبررسی قرار گرفتند در حد متوسط بوده و پژوهش حاضر برتری کلی سطح نمرات مهارت های ارتباطی، هوش هیجانی و حمایت اجتماعی(به جز حمایت ارزیابی) در گروه دختران نسبت به پسران را نشان داد، همچنین بین هوش هیجانی و مهارت های ارتباطی با سازه های حمایت اجتماعی ارتباط معنی داری وجود داشت (P<0.05).
    نتیجه گیری
    طبق یافته ها جهت افزایش هوش هیجانی و ارتقاء مهارت های ارتباطی نیاز به انجام مداخلات آموزشی، تهیه و تدوین بسته های آموزشی جهت دانش آموزان، والدین آنها و مربیان مدارس احساس می شود.
    کلید واژگان: دانش آموز, مهارت های ارتباطی, هوش هیجانی, حمایت اجتماعی
    Narges Nouri, Babak Moeini *, Akram Karimi-Shahanjarini, Javad Faradmal, Ali Ghaleiha, Maryam Asnaashari
    Background And Objectives
    There has been growing interest in adolescents’ emotional intelligence and strengthening their various skills including effective and efficient communication. Therefore، this study sought to investigate the relationship between emotional intelligence and communication skills of high school students in Hamadan، Iran based on the theory of social support.
    Materials And Methods
    This descriptive-analytical study was conducted in 2014. Multistage sampling was performed to select 497 students from high schools of Hamadan. The subjects completed a questionnaire containing items on communication skills، emotional intelligence، and social support. The collected data were analyzed using Pearson’s correlation test، Spearman’s correlation test، t-test، and analysis of variance in SPSS-18.
    Results
    There was a significant relationship between emotional intelligence and communication skills of the participants. The students had a moderate level of communication skills. In general، girls enjoyed higher levels of communication skills، emotional intelligence، and social support (except appraisal support) compared to boys. Moreover، constructs of social support were significantly related with emotional intelligence and communication skills.
    Conclusion
    According to our findings، educational interventions and training packages for students، parents، and schoolteachers are required to improve the students’ emotional intelligence and communication skills.
    Keywords: Students, Communication Skills, Emotional Intelligence, Social Support
  • اکرم کریمی شاهنجرینی*، مهناز شریفی، سعید بشیریان، عباس مقیم بیگی
    سابقه و هدف
    شواهد نشان می دهد که میان وعده ها بخش مهمی از انرژی و مواد مغذی مورد نیاز روزانه کودکان را فراهم می کنند. انتخاب میان وعده های سالم برای کودکان می تواند در تغذیه سالم آنها نقش داشته باشد. هدف از این مطالعه شناسایی پیش بینی کننده های انتخاب میان وعده های سالم برای کودکان توسط مادران با استفاده از نظریه شناختی اجتماعی بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مقطعی 398 مادر دارای کودک 1 تا 5 سال که به روش نمونه گیری خوشه ایتصادفی از بین 37 مرکز بهداشتی درمانی شهر همدان انتخاب شده بودند، شرکت داشتند. شرکت کنندگان پرسشنامه های مربوط به اطلاعات زمینه ای، سازه های نظریه شناختی اجتماعی وپرسشنامه بسامد مصرف (FFQ) را به صورت خودگزارش دهی تکمیل کردند. پایایی و روایی پرسشنامه ها بر اساس شاخص نسبت روایی محتوا، شاخص روایی محتوا و آلفای کرونباخ در سطح قابل قبول به دست آمد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 15 و آزمون های کای دو، ANOVA و رگرسیون خطی انجام شد. سطح معنی داری در سطح 5 درصد در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    نتایج این مطالعه نشان داد سازه فراهمی، انتظارات پیامد و خود کارآمدی پیش بینی کننده های معنی دار بسامد مصرف میان وعده سالم بودند. این عوامل در مجموع توانستند 14/5 درصد از واریانس این رفتار را تبیین نمایند.
    نتیجه گیری
    توصیه می شود در طراحی مداخلات برای مادران در جهت اصلاح مصرف میان وعده کودکان، از روش های ایجاد تغییر در فراهمی، خودکارآمدی و انتظار پیامد استفاده شود.
    کلید واژگان: نظریه شناختی اجتماعی, میان وعده سالم, کودکان
    A. Karimi, Shahanjarini*, M. Sharifi, S. Bashirian, A. Moghimbeigi
    Background And Objectives
    There is evidence that snacks provide a significant part of daily energy and nutrients in children. Choosing healthy snacks for children can contribute to a healthy diet. The purpose of this study was to identify predictors of healthy snacks choice by mothers using the Social Cognitive Theory (SCT).
    Materials And Methods
    In this cross-sectional study, 398 mothers of a 1-5 year old child were selected using cluster sampling among 12 health centers in Hamedan city. The participants completed self-report measures of background information, SCT constructs, and a food frequency questionnaire. According to the Content Validity Ratio (CVA), Content Validity Index (CVI), and Cronbach's alpha, the questionnaires were reliable and valid. The collected data were analyzed using SPSS software (version, 15) and based on Chi-squared, ANOVA and linear regression tests. Statistical significance was defined as P < 0.05.
    Results
    The findings of this study showed that availability, outcome expectancy, and self- efficacy were the significant predictors of mothers’ healthy snacks choice. These factors together explained 14.5% of the variance of this behavior.
    Conclusion
    In the development and implementation of snacking education interventions for mothers, proper methods to change availability, outcome expectancy, and self- efficacy should be considered.
    Keywords: Social Cognitive Theory (SCT), Healthy snack, Children
  • مریم افشاری، اکرم کریمی شاهنجرینی، سلمان خزایی
    مقدمه
    علیرغم کاهش مرگ نوزادان در سالهای اخیر این مشکل هنوز معضل بهداشتی در سطح جوامع میباشد. شناسایی عوامل تاثیر گذار بر مرگ نوزادان، سیستمهای بهداشتی را قادر میکند تا مداخلات اثر بخش طراحی نمایند. مطالعه با هدف شناسایی عواملی که در بارداری های پر خطر منجر به مرگ نوزادان میشود، اجرا شد.
    روش کار
    مطالعه مقطعی میباشد که در آن مرگهای نوزادی شهرستان تویسرکان در سال 1390، بررسی گردید. اطلاعات از واحد بهداشت خانواده گرفته و سپس با چک لیست از پرونده مراقبتی و فوت نوزادان استخراج گردید. تاثیر عوامل خطر بارداری با مرگ نوزادی از طریق تقسیم مادران در دو گروه فاقد و دارای عوامل خطر صورت گرفت. داده ها با نرم افزار 11 Stata، تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    بیشترین عوامل خطر مربوط به سن بیشتر از 35 سال و بارداری های بیشتر از چهار بار (16.1٪) بود. نوع زایمان و نارس بودن نوزاد در بین مادران پرخطر و فاقد عوامل خطر متفاوت بود. زایمان سزارین بطور معنی داری در مادران پرخطر بیشتر از مادران فاقد عوامل بود (P=0.03). زودرس بودن مهمترین علت زمینه ایی مرگ بود (60.09%).
    نتیجه گیری
    توجه به دوران پیش، حین و پس از بارداری جهت مادران در معرض و یا پر خطر و مراقبت طبق سیستم بهداشتی لازم میباشد. همچنین ارائه آموزشهای با کیفیت و مشاوره جهت آزمایشات ژنتیک میتواند نقش در کاهش مرگ نوزادان داشته باشد.
    کلید واژگان: مرگ و میر نوزادی, بارداری, عوامل خطر
    Maryam Afshari, Akram Karimi Shahanjarini, Salman Khazaei
    Introduction
    Despite the decline of infant mortality in recent years, this problem is still in health care system in society. Identification of factors affecting infant mortality enables the health systems to design effective interventions. This study aimed to identify factors that contribute to infant mortality in high-risk pregnancies.
    Methods
    This study was a cross-sectional study in which neonatal deaths in 2011, were investigated in Tuyserkan City. Data were collected primarily through city family health unit and then the checklist of care records and medical records were collected from newborns died. In this study, the influence of risk factors for pregnancy and newborn mortality by categories of mothers in both groups were free of risk factors and risk factors. The data were analyzed using Stata 11.
    Results
    In this study, the higher risk of gestational were for ages greater than 35 years and more than four times (16.1%). Among the variables examined, only the method of delivery and prematurity in infants without risk factors was different between the two groups of high-risk mothers. Significantly greater risk of cesarean delivery in women without risk factors was maternal (p=0.03). The most important underlying cause of death was premature infants (60.09%).
    Conclusion
    Special attention is required during preconception, pregnancy and postpartum care for mothers at risk or high risk, especially since it is mandatory according to the country's health system. Moreover, providing quality health education and counseling to couples counseling and genetic testing can be effective in reducing infant mortality.
    Keywords: Infant mortality, Pregnancy, Risk factors
  • معصومه رستمی معز، سید محمد مهدی هزاوه ای، بابک معینی، اکرم کریمی شاهنجرینی، قدرت الله روشنایی
    مقدمه و هدف
    بیشترین حاملگی های ناخواسته همزمان با استفاده از روش های غیر مطمئن پیشگیری از بارداری اتفاق می افتند. هدف این مطالعه بررسی اثر بخشی برنامه آموزشی مبتنی بر مدل BASNEF به منظور ترغیب زوجین برای استفاده از روش های مطمئن پیشگیری از بارداری بوده است.
    مواد و روش ها
    این یک مطالعه تجربی است که بر روی 120 زن استفاده کننده از روش های غیر مطمئن پیشگیری از بارداری مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر همدان در سال 90 انجام شد. 6 مرکز که بیشترین حاملگی ناخواسته را داشتند به تصادف به گروه های مداخله و کنترل تقسیم شدند. 60 زوج در 3 مرکز بهداشتی به عنوان گروه مداخله و 60 زوج در 3 مرکز بهداشتی دیگر به عنوان گروه کنترل به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. با استفاده از پرسشنامه پیش آزمون انجام شد، سپس در گروه مداخله آموزش مبتنی بر مدل BASNEF اجرا گردید و 6 هفته بعد از هر 2 گروه پس آزمون به عمل آمد. نتایج با نرم افزار SPSS 16 تجزیه و تحلیل شدند.
    نتایج
    نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین میانگین نمرات آگاهی، عقاید، نگرش، هنجار های انتزاعی، قصد رفتاری و عوامل قادر کننده در گروه های مداخله و کنترل وجود داشت. در پایان مطالعه 5/55 درصد زنان در گروه مداخله از یکی از روش های مطمئن پیشگیری از بارداری استفاده می کردند.
    نتیجه گیری
    آموزش زوجین بر مبنای مدل بزنف برای ترغیب آنان به استفاده از روش های مطمئن پیشگیری از بارداری موثر بوده است.
    کلید واژگان: برنامه آموزشی, مدل BASNEF, روش های مطمئن پیشگیری از بارداری
    Masomeh Rostami Moez, Seyeedmohammad Mahdi Hazavehei, Babak Moeini, Akram Karimi Shahanjarini, Ghodratollah Roshanaei
    Aims
    The most unwanted pregnancy occurs while couples used less effective contraceptive method. The purpose of this study was determine effectiveness of educational program to persuade couples for choosing more and the most effective contraceptive methods based on BASNEF model.
    Materials And Methods
    This experimental study carried out on 120 couples using less effective contraception referred to health centers in 2011 and 2012 in Hamadan. 6 health centers with the most unwanted pregnancy randomly divided to intervention and control groups. Then 60 couples as intervention group randomly were selected from 3 health centers and from 3 health centers 60 couples as control group were participated. Pre-test was done by using a questionnaire in both groups and specific education was performed in the intervention group based on BASNEF model. After 6 weeks, post test filled in both groups and the results were analyzed by SPSS 16.
    Results
    The results showed that there were significant mean differences for knowledge, beliefs, attitude, subjective norms, intention and enabling factors. Finally, in interventional group 55.5 percent of couples were using more and the most effective contraception.
    Conclusion
    Educational program based on BASNEF model to persuade couples for using more effective contraception had been effective.
    Keywords: Educational program, BASNEF model, Effective contraception
  • نوشین بیرانوندپور، اکرم کریمی شاهنجرینی*، فروزان رضاپور شاه کلایی، عباس مقیم بیگی
    مقدمه
    به دنبال افزایش شهرنشینی، افزایش مسئولیت های شغلی زنان و رواج الگوهای غذایی غربی، مصرف غذاهای آماده در بین خانواده های ایرانی افزایش پیدا کرده است. تاکنون مطالعات محدودی با استفاده از تئوری در این زمینه انجام شده است. هدف از این مطالعه تعیین عوامل مرتبط با مصرف غذاهای فوری بر اساس تئوری شناختی اجتماعی در بین زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی و درمانی شهر همدان بود.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی با استفاده از پرسشنامه های خود ایفا و با مشارکت 384 نفر از زنان مراجعه کننده به 10 مرکز بهداشتی و درمانی شهر همدان انجام شد. پرسشنامه ها شامل سوالات مربوط به سازه های تئوری شناختی اجتماعی، پرسشنامه 8 آیتمی بسامد مصرف غذاهای آماده و مشخصات جمعیت شناختی در طی شهریور و مهرماه سال 1392 تکمیل شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-16 و از آزمون های تی مستقل، تحلیل واریانس یک طرفه و رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد.
    یافته ها
    مدل به کاررفته توانست 21 درصد از واریانس بسامد مصرف غذاهای آماده را تبیین نماید. در مدل رگرسیونی، دو سازه فراهمی (p<0.001) و امید پیامد (p=0.04) سهم معنی داری در پیش بینی مصرف غذاهای فوری داشتند. وضعیت شغل زنان تنها متغیر جمعیت شناختی مرتبط با بسامد مصرف غذاهای آماده بود (p<0.001).
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد، طراحی مداخلاتی جهت ایجاد تغییر در امیدهای پیامد و فراهم نمودن گزینه های سالم می تواند نتایج مثبتی در کاهش مصرف غذاهای آماده داشته باشد.
    کلید واژگان: تغذیه, تئوری شناختی اجتماعی, زنان, غذاهای آماده
    Nooshin Beiranvandpour, Akram Karimi, Shahanjarini*, Forouzan Rezapur, Shahkolai, Abbas Moghimbeigi
    Introduction
    Fast-food consumption among Iranian families appears to be increasing proba-bly due to urbanization, popularization of western-style diets and increased women's labor force participation. Few theory-based investigations have assessed the determinants of fast food consumption. Therefore, the aim of this study was to determine the predictors of fast food consumption, based on the social cognitive theory (SCT) among women referred to health centers in Hamadan, Western of Iran.
    Materials And Methods
    This cross-sectional study was conducted using structured self-administered questionnaires on 384 women referred to 10 health centers in Hamadan city, Western of Iran. Health center was considered as a sampling unit and systematic random sampling method was applied to select health centers. Participants filled a questionnaire con-taining SCT constructs, an eight-item food frequency questionnaire, and demographic charac-teristics. Data was analyzed by independent T-test, one-way ANOVA, and multiple linear re-gression using SPSS-16.
    Results
    The model could explain 21% of the variance in frequency of fast food consumption. Outcome expectations (p=0.04) and availability (p<0.001) were the significant predictors. The career status of women was the only related demographic characteristic (p<0.001).
    Conclusions
    Interventions aimed to change outcome expectations and introducing nutritious alternatives to fast food could be promising to decrease the rate of fast-food consumption.
    Keywords: Eating, Fast Foods, Social Cognitive Theory, Women
  • اکرم کریمی شاهنجرینی، زینب مکوندی، جواد فردمال، سعید بشیریان، سید محمد هزاوه ای
    مقدمه
    اگرچه پوسیدگی دندان یکی از بیماری های قابل پیشگیری است، اما یکی از شایع ترین بیماری های دوران کودکی است که بر سلامت عمومی کودکان تاثیر بسزایی دارد. شیوع این بیماری با رفتارهای مراقبتی بهداشت دهان و دندان در کودکان ارتباط مستقیم دارد. هدف از این مطالعه بررسی وضعیت پوسیدگی دندان کودکان و تاثیر رفتارهای مراقبتی مادر با وضعیت بهداشت دهان ودندان کودکان در شهر همدان بود.
    روش کار
    این مطالعه مقطعی در سال 1391 بر روی 211 زوج مادر و کودک 5-2 ساله در شهر همدان انجام شد. مادران پرسشنامه های را در رابطه با رفتارهای خود مراقبتی بهداشت دهان و دندان خود و کودکشان را تکمیل کردند. همچنین معاینه بالینی از وضعیت سلامت دندان کودکان توسط دندانپزشک انجام شد.
    یافته ها
    بر اساس یافته های این مطالعه، 83 درصد کودکان مبتلا به پوسیدگی دندان بودند. رابطه مثبتی بین تعداد مراجعات مادر و مراجعات کودک به داندانپزشکی وجود داشت. در مجموع موانع درک شده مادر 14 درصد از واریانس رفتار مسواک زدن کودک را تبیین نمودند.
    نتیجه نهایی: در تدوین سیاست های مربوط بهداشت دهان ودندان کودکان لازم است تا بر رفتارهای بهداشت دهان مادران و نیز افزایش مهارت های مورد نیاز آنها برای رفع موانع انجام رفتارهای مراقبتی توجه شود.
    کلید واژگان: بهداشت دهان ودندان, پوسیدگی دندان, کودکان
    Akram Karimi Shahanjarini, Zaynab Makvandi, Javad Faradmal, Saeed Bashirian, Sayeh Mohammad Hazavehei
    Background
    Although tooth decay is a preventable disease، it is one of the most common childhood diseases that influences on children ''s health. Caring behaviors have a significant effect on prevalence of this disease. The objective of this study was to investigate the tooth decay status of 2 -5 year children and the role of their mother''s’ caring behaviors.
    Methods
    This was a cross-sectional study of 211 children aged 2-5 years and their mothers in Hamadan، Iran. Mothers completed questions about their own oral self- care and their children’s oral caring behaviors. Clinical examination of children’ oral health was carried by a trained dentist.
    Results
    Dental carrier was observed in 83% of the children. There was a relationship between mothers’ and children’s dental visit. The perceived barriers explained 14% of the variance in mothers’ caring behaviors.
    Conclusion
    In policy setting on oral health of children more emphasis should be placed on mothers’ own oral health behaviors and improving mothers’ skills to remove barriers of caring behaviors.
    Keywords: children, Dental carrier, Oral health
  • محمد عفت پناه، میرفرهاد قلعه بندی، حسین عفت پناه، اکرم کریمی شاهنجرینی، غلامرضا اسماعیلی جاوید
    اختلالات خواب رانندگان سهم قابل توجهی در بروز تصادفات جاده ای دارند. رانندگان اتوبوس های بین شهری در معرض اختلالات خواب از جمله خواب آلودگی در اثر شیفت های نامنظم کار قرار دارند. مطالعه مقطعی حاضر با هدف بررسی کیفیت خواب و برخی از عوامل مرتبط در بین رانندگان اتوبوس های بین شهری مستقر در ترمینال های شهر تهران در سال 1384 انجام شد. 238 نفر با روش نمونه گیری در دسترس از میان افرادی که معیارهای ورود به مطالعه را داشتند، مورد بررسی قرار گرفتند. در این مطالعه کیفیت خواب شرکت کنندگان توسط پرسشنامه شاخص کیفیت خواب پیتسبورگ مورد سنجش قرار گرفته و نتایج آن با سایر متغیرها مانند سن، سابقه رانندگی، ساعات رانندگی و مصرف سیگار و کافئین بود. نتایج نشان داد که کیفیت خواب اکثر آنها (85 درصد) نامطلوب می باشد.
    بر اساس مدل رگرسیونی مهمترین عامل موثر در کیفیت خواب رانندگان اتوبوس های بین شهری در این مطالعه، سابقه رانندگی بود. به طوری که با افزایش سابقه رانندگی، کیفیت خواب رانندگان افت معنی داری نشان می داد. آموزش بهداشت خواب در کنار نظارت های قانونی برای عدم تحمیل فشارکاری زیاد به رانندگان اتوبوس های بین شهری می تواند در کاهش تصادفات جاده ای در این بخش از سیستم حمل و نقل کشور مفید باشد.
    کلید واژگان: کیفیت خواب, ترمینال های مسافربری, تصادفات
    Mohammad Efatpanah, Mirfarhad Ghalebandi, Hossein Efatpanah, Akram Karimi, Gholamreza Esmaeili Javid
    Objective(s)
    To evaluate the sleep quality of bus drivers and its relationship with several factors.
    Methods
    Participants included 238 bus drivers were selected using a non-probability convenience sampling. We measured the Pittsburgh Sleep Quality Index (PSQI), a self-report measure of sleep quality, and age, duration of deriving and consumption of tea and smoking.
    Results
    The results showed that 85% of bus drivers have unfavorable sleep quality. Multiple regression analyses have shown that duration of deriving seemed to influence patient's sleep quality.
    Conclusion
    Health education regard the quality of sleep and legal supervision to prevent the overloading of shift work of bud drivers may be helpful in decrees the road crashes incidence.
    Keywords: Quality of sleep, Road crashes, Bus drivers
  • الهام شکیبازاده، آرش رشیدیان، باقر لاریجانی، داود شجاعی زاده، محمدحسین فروزانفر، اکرم کریمی شاهنجرینی
    زمینه و هدف
    با توجه به اهمیت بیماری دیابت و تناقضات نتایج مطالعات پیشین در مورد خودمراقبتی بیماران دیابتی، مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه بین موانع درک شده و میزان خودکارآمدی بیماران با اجرای خودمراقبتی در بین بیماران مبتلا به دیابت نوع دو انجام گرفته است.
    روش بررسی
    در این مطالعه مقطعی، 128 بیمار مراجعه کننده به درمانگاه دیابت مرکز پزشکی خاص وابسته به بنیاد امور بیماری های خاص در سال 1387 با استفاده از روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند. معیارهای ورود به مطالعه عبارت بود از سابقه ابتلا به دیابت نوع دو بیش از یک سال و سن بالای 18 سال. بعد از تعیین روایی و پایایی پرسشنامه ها و تکمیل فرم رضایت شرکت در مطالعه، پرسشنامه های جمعیت شناختی، موانع مراقبت از دیابت، خودکارآمدی و خودمراقبتی، جهت تکمیل به بیماران داده شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی در SPSS v.12 و نرم افزار لیزرل تحلیل شدند.
    یافته ها
    میانگین نمره خودکارآمدی، موانع درک شده و رفتارهای خودمراقبتی به ترتیب 18/2، 05/3 و 8/2 و حداکثر نمره قابل کسب برای موارد اول و دوم 5 و مورد سوم هفت بوده است. آزمون همبستگی نشان داد که خودکارآمدی با خودمراقبتی همبستگی مثبت معنادار دارد (01/0p< و 22/0=r). همبستگی معنادار منفی بین موانع درک شده و رفتارهای خودمراقبتی نیز برقرار بود (001/0p< و 68/0-=r). میزان تحصیلات با خودکارآمدی و خودمراقبتی ارتباط معنادار مثبت داشت. برای تعیین قابلیت پیشگویی این متغیرها بر خود مراقبتی از آنالیز مسیر با روش رگرسیون خطی سریال استفاده شد. مدل نهایی برازش مناسب داشت (36/0=Chi-square، 1=GFI، 1=CFI، 83/0=p، 000/0=RMSEA).
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان داد که میزان رفتارهای خودمراقبتی در بین شرکت کنندگان از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست و عوامل چندگانه ای از متغیرهای دموگرافیک تا متغیرهای روانی بر رفتارهای خودمراقبتی در دیابت تاثیر می گذارند. با توجه به قدرت پیشگویی بالای سازه های این مطالعه، پیش بینی می شود که سازه های دیگر از نظریه های مختلف نیز در رفتارهای خودمراقبتی مؤثر باشند.
    کلید واژگان: خودکارآمدی, خودمراقبتی, دیابت قندی, ایران
    E. Shakibazadeh, A. Rashidian, B. Larijani, D. Shojaeezadeh, Mh Forouzanfar, A. Karimi Shahanjarini
    Background and Aim
    Regarding the importance of determining the determinants of diabetes self-care, this study aimed to examine two major determinants of self-care activities, i.e. perceived barriers, and perceived self-efficacy among type two diabetic patients in Tehran, Iran. Methods & Materials: In this cross-sectional study, 128 patients were recruited to the study using convenience sampling. The validated diabetes instruments were completed by the patients. The included participants aged older than 18 years. Data were analyzed using bivariate correlation and path analysis.
    Results
    The mean score of the perceived barriers and perceived self-efficacy were 3.05 and 2.18, respectively. The maximum score of self-care was 4.18. There was a positive correlation between self-efficacy and the self-care (r=0.22; P<0.01). Positive correlations were also found between education with self-efficacy and self-care (r=0.28; P<0.05), (r=0.29; P<0.05). There was a negative correlation between perceived barriers and self-care behaviors (r=-0.68; P<0.000). Using serial multiple regressions and path analysis, we had a final model (RMSEA=0.05; GFI=0.95; CFI=0.98; P=0.44; and Chi-Square=26.5). This model showed that perceived barriers were the strongest predictor for self-care behaviors. Perceived barriers mediated the effect of self-efficacy on the self-care behaviors.
    Conclusion
    The intervention efforts that address the studied determinants related to self-care behavior could potentially impact type two diabetic patient's self-care activities. These determinants should be mentioned in the program developing
  • اکرم کریمی شاهنجرینی، داود شجاعی زاده، سید رضا مجد زاده، آرش رشیدیان، نسرین امیدوار
    سابقه و هدف
    مصرف روزافزون میان وعده های کم ارزش در میان نوجوانان با پیامدهای منفی سلامتی همراه است. این مطالعه با هدف شناسایی تعیین کننده های مصرف میان وعده های کم ارزش توسط دختران نوجوان با استفاده از یک رویکرد ترکیبی و بر پایه نظریه رفتار برنامه ریزی شده انجام شد.
    مواد و روش ها
    جمعیت مورد مطالعه دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی منطقه 14 شهر تهران بود. مطالعه کیفی از نوع پدیده شناسی بود و داده ها از طریق 9 جلسه بحث گروهی متمرکز جمع آوری شد. به این منظور 90 دانش آموز با استفاده از نمونه گیری سیستماتیک انتخاب شدند. پس از اخذ رضایت والدین بر اساس یک راهنمای سؤالات مبتنی بر نظریه رفتار برنامه ریزی شده، جلسات در محل مدرسه تشکیل شد. برای تحلیل داده ها از روشframework استفاده شد. بخش کمی شامل یک مطالعه مقطعی بود که 790 دانش آموز 12 تا 15 ساله از 10 مدرسه در آن حضور داشتند. نمونه ها بر اساس روش نمونه گیری خوشه ایطبقه ای تصادفی شده انتخاب شدند. سنجش ها شامل اندازه گیری سازه های نظریه و بسامد مصرف میان وعده ها بود. داده های بخش کمی با استفاده از آنالیز رگرسیون چندگانه انجام شد.
    یافته ها
    نتایج هر دو روش نشان داد که نوجوانان طی فرایند انتخاب نوع میان وعده ها، هم زمان از عوامل چندگانه و در برخی موارد متضاد تاثیر می گیرند. مزه مهم ترین عامل تاثیرگذار بر نگرش نوجوانان نسبت به میان وعده های کم ارزش بود. عامل دسترسی آسان، عادت، ترجیح مزه و آگاهی به عنوان پیش بینی کننده های معنی دار کنترل رفتاری شناسایی شدند(05/0> P). در بخش کیفی، دوستان و همسالان و در مطالعه کمی، والدین به عنوان مؤثرترین افراد تاثیرگذار معرفی شدند.
    نتیجه گیری
    در این مطالعه، عوامل مرتبط با مصرف میان وعده ها در نوجوانان با استفاده از رویکرد ترکیبی شناسایی شدند. کاربرد این عوامل در طراحی مداخلات کاهش مصرف میان وعده های کم ارزش می تواند مفید باشد.
    کلید واژگان: نظریه رفتار برنامه ریزی شده, میان وعده کم ارزش, نوجوانان, رویکرد ترکیبی
    A. Karimi Shahanjarini, D. Shojaezadeh, R. Majdzadeh, A. Rashidian, N. Omidvar
    Background And Objectives
    The increasing consumption of junk foods by adolescents is associated with adverse health consequences. The purpose of this study was to identify determinants of unhealthy snack consumption among female adolescents using an integrative method based on the theory of planned behavior.
    Materials And Methods
    The sample included 90 female adolescents aged 12-15 years, from 2 guidance schools in Tehran, selected by systematic sampling. In the qualitative phase of the study, which was of a phenomenology type, the data were collected through 9 focus group discussions. After obtaining parental consent, in each discussion session a moderator followed a topic outline developed based on the theory of planned behavior (TPB). Data analysis was done using the framework method. The quantitative phase consisted of a cross-sectional study on 790 female adolescents aged 12-15 years old from 10 schools, selected using a randomized stratified cluster sampling method. Data on social cognition (based on TPB) and food consumption (using a 48-item food frequency questionnaire) were collected and analyzed using the multiple regression method.
    Results
    In both phases of the study there was a broad range of factors, some of them contradicting each other, influencing selection of snacks by the adolescents. Taste was identified as the most important factor influencing their attitude towards junk foods consumption. The major predictors of behavior of the adolescents were found to be easy access to junk foods, personal taste preferences, peer pressure, media advertisements, and low price of unhealthy snacks (p<0.05). The most influential individuals in snack choice, based on the qualitative phase findings, were peers, while quantitative findings identified parents as the most influential.
    Conclusion
    Applying an integrative approach provided a comprehensive insight into the underlying factors of junk food consumption by adolescents. Intervention programs with due consideration of these factors can help reduce unhealthy snack food consumption in this vulnerable group.
  • داود شجاعی زاده، اکرم کریمی شاهنجرینی، نجمه سادات حسینی، عباس رحیمی
    این مطالعه به منظور بررسی و مقایسه میزان تاثیر روش های آموزشی بحث گروهی و سخنرانی بر نگرش و عملکرد رابطین مراکز تحت پوشش شبکه بهداشت و درمان شهرستان ری در رابطه با مصرف شیر و فراورده های آن در سال 1382 انجام گرفته است. پژوهش حاضر یک مطالعه مداخله ای است. در این پژوهش 180 نفر از رابطین بهداشتی مراکز بهداشتی درمانی شهرستان ری مورد مطالعه قرار گرفتند...
    کلید واژگان: آموزش, سخنرانی, بحث گروهی, مصرف شیر و فراورده های آن, رابط بهداشتی
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال