بتول صمدانی
-
به منظور برررسی سیستمهای مختلف خاکورزی، گیاهان پوششی زمستانه و تاثیر آن ها بر بهبود کیفیت خاک و علف-های هرز ذرت، آزمایشی به صورت اسپلیت فاکتوریل در قالب بلوک کامل تصادفی، به مدت دو سال در مزرعه مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان اردبیل (مغان) اجرا گردید. دو نوع خاکورزی در دو سطح بدون خاکورزی و خاک ورزی مرسوم در کرت های اصلی و فاکتور گیاهان پوششی در شش سطح شامل ماشک گل-خوشه ای، شبدر لاکی، چاودار، جو، کلزا و بدون گیاه پوششی به همراه فاکتور دزهای کاهش یافته علف کش مایستر در چهار سطح (0، 50، 75 و 100 درصد دز 5/1 لیتر در هکتار) به صورت فاکتوریل در تیمار فرعی قرار گرفتند. درصد ماده آلی خاک در سیستم بدون خاک ورزی، 72/13 درصد نسبت به خاک ورزی مرسوم افزایش داشت. گیاهان پوششی تراکم کل علف های هرز زمستانه را در در هر دو سال بیش از 55 درصد نسبت به شاهد بدون گیاه پوششی کاهش دادند. عملکرد ذرت در سال اول و دوم به ترتیب 89/7 و 46/8 تن در هکتار بوده و در سیستم بدون خاک ورزی، 22/10 درصد بیشتر از سیستم خاک ورزی مرسوم بود. ماشک گل خوشه ای 30 درصد بیشتر از سایرین، عملکرد ذرت را افزایش داد. مصرف نصف دز علف کش پس رویشی مایستر در زمان 4-3 برگی ذرت، اختلافی آماری با دز توصیه شده آن نداشت. بطور کلی نتایج نشان داد کشت گیاه پوششی ماشکگل خوشه ای در پاییز به همراه روش بدون خاک ورزی با کاربرد نصف دز علف کش مایستر در ذرت، می تواند ضمن افزایش حاصل خیزی خاک، موجب کاهش تراکم علف های هرز ذرت و هزینه تولید گردد.
کلید واژگان: ذرت, خاکورزی, کشت گیاهان پوششی زمستانه, مدیریت علفهای هرز, تراکمIn order to study different tillage systems, winter cover crops and their effect on improving soil quality and maize weeds, a split-factorial experiment using randomized complete block design was conducted at Agricultural Research and Education Center of Ardebil province (Moghan) during two years to evaluate the effect of winter cover crops, tillage and dosage of MaisTer Herbicide. Two types of tillage system in the main plot conventional tillage and no tillage. The cover treatments including vetch (Vicia villosa L.), Crimson clover (Trifolium incarnatum L), Rye (Secale cereale), barley (Hordeum vulgare L.), Rapeseed (Brassica napus) and no-cover crop, as well as reduced dosage of MaisTer® herbicide were placed in a factorial arrangement subplot. percentage of soil organic matter in the system no tillage was 13.72% higher than conventional tillage. Cover crops reduced the total winter weed density by more than 55% in both years compared to the control without cover crops. Yield of corn in the first and second year were 7.89 and 8.46 tons per hectare, respectively, and this increase in yield in the no-till system was 10.22 percent higher than the conventional tillage system. vetch increased corn yield by 30% more than other plants. Consumption of half dose of Meister regrowth herbicide at 3-4 leaves of corn did not differ statistically from its recommended dose. In general, cultivation of hairy vetch in the fall along with no-till method by applying half the dose of Meister herbicide in corn, can increase soil fertility, reduce corn weed density and production costs.
Keywords: Corn, Density, Tillage, Weed Management, Winter cover crops -
آزمایشی در سال زراعی 1399-1398 در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی مغان بصورت صورت اسپلیت فاکتوریل با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار انجام شد. تیمار گیاهان پوششی در هفت سطح (چاودار زراعی، شبدر کریمسون، کلزا، جو، ماشک گل خوشه ای، مخلوط چاودار + ماشک گل خوشه ای و بدون گیاه پوششی) در پلات اصلی (A) و ترکیب تیماری مدیریت گیاهان پوششی (B) در دو سطح (1- کف بر و غلتک و 2- کف بر و باقی گذاشتن در سطح خاک) و کنترل علف های هرز (C) در دو سطح (1- استفاده از علف کش برای کنترل علف های هرز و 2- بدون کنترل علف هرز) در پلات فرعی به صورت فاکتوریل آرایش یافتند. نتایج نشان داد که تیمار مخلوط گیاه پوششی چاودار با ماشک گل خوشه ای تراکم علفهای هرز را به مقدار 86.40 درصد نسبت به شاهد بدون گیاه پوششی کاهش داده است. همچنین این تیمار عملکرد ذرت را به مقدار 58.37 درصد نسبت به شاهد بدون گیاه پوششی افزایش داده است. همچنین بیشترین درصد افزایش عملکرد ذرت نسبت به شاهد(58.37 درصد) و بیشترین درصد رطوبت خاک (28.02درصد) نیز به این تیمار اختصاص دارد. سرعت نفوذ آب در خاک مربوط به تیمار چاودار بیشتر بوده و کمترین سرعت نفوذ آب در تیمار شاهد بود. نتایج کلی نشان می دهد که کاشت گیاهان پوششی زمستانه می تواند ضمن مدیریت علفهای هرز، موجب حاصلخیزی خاک شده و رطوبت بیشتری را در خاک ذخیره نماید.
کلید واژگان: چاودار, شبدر کریمسون, کف بر, عملکرد دانهThe experiment was conducted in the agricultural year of 2018-2019 at Moghan Agricultural and Natural Resources Research Center as a split factorial design with a complete random block design in four replications. Treatment of cover crops in seven levels (rye, crimson clover, rapeseed, barley, sedge, mixed rye + sedge and without cover crop) in the main plot (A) and the treatment combination of cover crop management (B) in two levels (1- floor and roller and 2- plowing and leaving on the soil surface) and weed control (C) on two levels (1- using herbicide to control weeds and 2- no weed control) in the sub-plot to the factorial face was arranged. The results showed that the treatment of the mixture of rye cover plant with sedge has reduced the density of weeds by 86.40% compared to the control without cover plant. Also, this treatment has increased corn yield by 58.37% compared to the control without cover crop. Also, the highest percentage of corn yield increase compared to the control (58.37%) and the highest percentage of soil moisture (28.02%) are assigned to this treatment. The rate of water infiltration in the soil related to rye treatment was higher and the lowest rate of water infiltration was in the control treatment. The general results show that planting winter cover plants can increase soil fertility and store more moisture in the soil while managing weeds.
Keywords: Rye, crimson clover, moving, Seed yield -
کاشت گیاهان پوششی قبل از گیاه اصلی همراه با خاک ورزی حفاظتی، یکی از روش های موثر در کنترل علف های هرز و رسیدن به کشاورزی پایدار است. به این منظور، آزمایشی در سال زراعی 95-1394، با انتخاب شش تیمار جو پاییزه (Hordeum vulgare)، چاودار پاییزه (Secale cereal)، کلزا (Brassica napus)، ماشک گل خوشه ای (Vicia villosa)، شبدر کریمسون (Trifolium incarnatum) و تیمار شاهد در یک سیستم بی خاک ورزی در مزرعه پژوهشی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان اردبیل (مغان)، در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. اثر تیمارها بر تراکم کل علف های هرز، معنی دار بود. کاهش تراکم کل علف های هرز زمستانه و بهاره در تیمارهای جو پاییزه، چاودار پاییزه، کلزا، ماشک گل خوشه ای و شبدر لاکی، به ترتیب 5/83، 25/77، 25/66، 51 و 25/26 درصد نسبت به شاهد به دست آمد. کاهش تراکم علف های هرز با افزایش میزان پوشش سطح خاک و زیست توده توسط گیاهان پوششی همراه بود. بیشترین زیست توده، به ترتیب در تیمارهای جو پاییزه، چاودار پاییزه، کلزا، ماشک گل خوشه ای و شبدر لاکی به دست آمد. اثر گیاهان پوششی بر عملکرد دانه ذرت معنی دار بود و عملکرد دانه ذرت در تیمارهای جو پاییزه، چاودار، کلزا، ماشک گل خوشه ای، شبدر لاکی و شاهد بدون گیاه پوششی، به ترتیب 12/9، 45/8، 92/7، 93/6، 52/6 و 31/6 تن بر هکتار بود. با توجه به نتایج این آزمایش، می توان غلات را در تلفیق با خاک ورزی حفاظتی به کار برد تا ضمن کنترل پایدار علف های هرز و کاهش نهاده های شیمیایی، در نهایت به عملکرد مطلوبی دست یافت.کلید واژگان: تراکم علف های هرز, چاودار, خاکورزی حفاظتی, زیست توده, شبدر لاکی, علف هرزThe use of cover crops before planting the main plant along with selecting the type of tillage can be considered as one of the effective methods in sustainable agriculture. In order to show the efficacy of this system, an experiment was conducted in a no-tillage system and with six treatments, barely (Hordeum vulgare L.), rye (Secale cereal L.), rape (Brassica napus L.), vetch (Vicia villosa L.), crimson clover (Trifolium incarnatum L.) and control, in a randomized complete block design with three replications, at the farms of agriculture and education research center and natural resources of Ardabil Province (Moghan) during the 2015-2017. Variance analysis showed that the effect of the treatments on the total weed density was significant. On average, in four sampling stages, total control of winter and spring weed at barley, rye, rape, vetch and clover treatments were 83.5,77.25,66,25,51, and 26.25 respectively. The results also showed that the soil cover percentage was significantlyKeywords: crimson clover, conservative tillage system, Rye, Weed Density, Weed Biomass
-
نشریه اکوفیزیولوژی گیاهی، پیاپی 36 (بهار 1398)، صص 165 -176با توجه به عدم وجود تنوع علفکشها در باغات و پیشنهاد حذف برخی از آنها، بررسی علفکشهای جدید در باغات ضروری می باشد. در این راستا آزمایشاتی به صورت بلوکهای کامل تصادفی در باغ سیب در تهران و مرکبات در جیرفت و دزفول انجام شد. علفکش جدید پیش رویشی ناپروپامید (SC 45%) به میزان 7/2، 6/3 و 5/4 و علفکشهای جدید پس رویشی گلیفوسیت جدید (SC 36%) به میزان 36/. و54/0 و آمیترول 160g L-1+ تیوسیانات آمونیوم 143g L-1+ گلیفوسیت 60g L-1 (SL 36.6%) (ATG) به میزان 2/2، 9/2، 6/3 و 3/4 کیلوگرم ماده موثره در هکتار همراه با علفکشهای تریفلورالین (EC 48%) به میزان 2/1، گلیفوسیت (SL 41%) به میزان62/0 و پاراکوات (SL 20%) به میزان 6/0 کیلوگرم ماده موثره در هکتار تیمارهای آزمایش بودند. علفکش ناپرومید علفهای هرز یکساله زمستانه را در دزفول 20 تا 42 درصد و در جیرفت در مقادیر 6/3 و 5/4 کیلوگرم ماده موثره در هکتار به میزان 27 درصد کنترل کرد، در حالیکه در تهران به علت چند ساله بودن علفهای هرز زمستانه قادر به کنترل آنها نبود. علفکش تریفلورالین در این زمان در تمام مناطق قادر به کنترل علفهای هرز نبود. علفکش ATG در مقادیر 6/3 و 3/4 کیلوگرم ماده موثره در هکتار و گلیفوسیت جدید به مقدار54/0 کیلوگرم ماده موثره در هکتار با پاراکوات و گلیفوسیت قادر به کنترل علفهای هرز تابستانه بودند. بنظر می رسد که علفکش ناپرومید به میزان 6/3 و علفکشهای ATG به میزان 6/3 و گلیفوسیت جدید به میزان 54/0 کیلوگرم ماده موثره در هکتار قابل توصیه در باغات باشند.کلید واژگان: علفکش پس رویشی, علفکش پیش رویشی, علف هرز یکساله, علف هرز چندسالهDue to the lack of diversity of herbicides in the orchards and the proposal to eliminate some of herbicides, such as parquets, it is necessary to investigate new pre-emergence and post-emergence herbicides in orchards. These experiments were conducted in Tehran in apple and in Desfol and Jiroft in citrus orchards with 13 treatments in a completely randomized block design with 3 replications. Pre-emergence herbicides Napropamide (2.7,3.6, 4.5 kg a.i./ha) (SC 45%) and Trifluralin (1.2 kg a.i./ha )(EC 48%) and post-emergence herbicides a new Glyphosate (0.36, 0.54 kg a.i./ha)(SC 36%), 160g L-1 Amitrole, 143g L-1+ Ammonium thiocyanate + 60g L-1 Glyphosate (ATG) (2.2,2.9,3.6.4.3 kg a.i./ha) (SL 36.6%), Glyphosate (0.62 kg a.i./ha)(SL 41%), Paraquat (0.6 kg a.i./ha )(SL 20%) were the treatments. The results of the experiment showed that the napropamide in Dezful, controlled annual winter weeds 20-42 %, and in Jiroft in amounts of 3.6 and 4.45 kg a.i./ha, controlled 27 percent, while in Tehran because of perennial weeds unable to control winter weeds. Trifluralin herbicide at this time was not able to control weeds in all areas. Among post-emergence herbicides, ATG herbicides in the amounts of 3.6 and 3.6 kg a.i./ha and new glyphosate in the amount of 0.54 kg a.i./ha with paraquat and glyphosate were able to control summer weeds. According to the results of this study, it seems that the pre-emergence herbicide of napropamide at 3.6 kg a.i./ha, post- emergence herbicides ATG at 3.6 kg a.i./ha and new glyphosate at 0.54 kg a.i./ha are recommendable in orchards.Keywords: post-emergence herbicide, pre-emergence herbicide, annual weed, perennial weed
-
پیچک صحرایی، یکی از علف های هرز چند ساله دارای ریشه عمیق و مقاوم به خشکی در ایران است. مصرف علف کش ها عدم کنترل کافی این علف هرز را نشان می دهند. تحقیقات اندکی در زمینه بکارگیری متوالی علف کش های پس رویشی در کنترل پیچک در مرحله گلدهی در ایران انجام گرفته است. در این راستا، این طرح در استان های تهران و اصفهان و در قالب طرح کاملا تصادفی با 13 تیمار و چهار تکرار اجرا شد. تیمارهای آزمایش عبارت بودند از: علف کش های گلایفوسیت (رانداپ، 41% SL) به همراه سولفات آمونیوم، گلایفوسیت جدید (ویدمستر، 35% SC)، آمیترول+ تیوسیانات آمونیوم+ گلایفوسیت (ایلیکو، 9/30% SL)، تریکلوپیر (گارلون،60% EC)، فلوروکسی پیر (استارن، 25%EC) و شاهد بدون علف کش که علف کش ها در مرحله گلدهی و به صورت لکه ای روی پیچک ها استفاده شدند. پس از رشد مجدد تا دو مرتبه دیگر در مرحله گلدهی، استفاده از علف کش ها تکرار شد. نتایج، نشان دهنده کنترل 100 درصدی پیچک صحرایی در استان تهران، پس از کاربرد این علف کش ها در پاییز و در مرحله گلدهی بود. همچنین ساقه ها تا سه الی چهار ماه بعد از سمپاشی، دوباره رشد نکردند. ارزیابی های نظری در استان اصفهان نشان داد که علف کش های فلوروکسی پیر و تریکلوپیر، بین 94 تا 97 درصد پیچک صحرایی را کنترل کردند. همچنین علف کش ها در پایان آزمایش، وزن خشک و تعداد ساقه های پیچک صحرایی را تا 93 درصد کاهش دادند.
کلید واژگان: شاخص فراوانی, مدیریت مزرعه, میانگین تراکم, یکنواختیField bindweed is a deep rooted prenial weed that is resistant to drought in Iran. Herbicide applications indicates the low control of this weed. However, little data are available to verify efficacy with repeated treatments in flowering stage in the orchards in Iran. These experiments were conducted in the completely randomized designe with four replications and 13 treatments in Tehran and Isfahan. Treatments were post emergence applications of glyphosate (Roundup, SL 41%) at 2%, 3% and 4% plus amonium sulphate, new glyphosate (Weedmaster, SC 35%) at 0.75% and 1%, amitrol+ ammonium thiocyanate+ glyphosate (Illico, Sl 30.9%) at 4%, 5% and 6%, triclopyr (Garlon, EC 60%) at 1% and 1.5%, fluroxypyr (Starane, EC 25%) at 0.5% and 0.75% and control (without herbice). Treatments in Tehran reduced field bindweed growth 100%. However, 3 to 4 months after the treatments, stem regrowth was 0%. In Isfahan, fluroxypyr and triclopyr controlled field bindweed by 94 -97% on visual injury estimation. Furthermore, some herbicides reduced up to 93% field bindweed stem biomass and densities at the end of second year.
Keywords: Garlon, glyphosate, Illico, visual injury, weedmaster -
خرما یکی از محصولات راهبردی و مهم در دنیا می باشد. به منظور بررسی اثر گیاهان پوششی بر کنترل علف هرز مرغ (Cynodon dactylon) ،آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار و شش تیمار در طی سال های 1390و1391 انجام شد. تیمارها شامل کشت میان ردیفی یونجه (Medicago sativa) به میزان 35 کیلوگرم در هکتار، چنتری (Sesbania sesban) به میزان 50 کیلوگرم در هکتار، نخود کبوتری (Cajanus cajan) به میزان 50 کیلوگرم در هکتار، ماش
(Vigna radiata) به میزان 50 کیلوگرم در هکتار، سورگوم (Sorghom bicolor) به میزان 20 کیلوگرم در هکتار و شاهد بودند. نتایج بدست آمده نشان داد که بیشترین زیست توده تولید شده مربوط به چنتری با 1937 گرم در متر مربع در سال اول و 2326 گرم در متر مربع در سال دوم وکمترین آن مربوط به ماش و نخود کبوتری به ترتیب با 7/159 و 8/22 گرم در متر مربع در سال اول و 7/101 و 7/50 گرم در متر مربع در سال دوم بود. کمترین زیست توده مرغ در هر دو سال، به تیمار چنتری و یونجه و پس از آن سورگوم تعلق داشت. همچنین درصد کنترل مرغ بوسیله چنتری، سورگوم، ماش، نخود کبوتری و یونجه در سال اول به ترتیب 97، 59، 7، 3 و 94 درصد و در سال دوم، به ترتیب 99، 74، 2، 10 و 95 درصد بود. در این بررسی، چنتری و یونجه، دارای بیشترین میانگین زیست توده در هر دو سال بودند و مشخص شد که گیاهان پوششی موثری برای کنترل مرغ می باشند.کلید واژگان: چنتری, زیست توده, گیاه پوششی, نخود کبوتریDate palm is one of the most strategic and important products in the world. To investigate the effects of cover crops intercropped with date on bermudagrass (Cynodon dactylon L.) biomass, an experiment was conducted in a randomized complete block design (RCBD) with three replications in Iranshahr, Baluchestan during 2011-2012. Treatments were sesbania (Sesbaniasesban) 50 kg seeds/ha, alfalfa (Medicago sativa) 35 kg seeds/ha, pigeon pea (Cajanus cajan) 50 kg seeds/ha, vigna (Vigna radiate) 50 kg seeds/ha and sorghum (Sorghombicolor) 20 kg seed/ha. Results showed that the sesbania with 1937 gr/m2 in first year and 2326 g/m2 in second year, had the highest biomass in both years. 1937 g/m2. Vigna and pigeon pea with 159. 7 and 22. 8 g/ m2 in first year and 101. 7 and 50. 7 g/m2 in second year respectively, had the lowest dry matters. Weeds were controlled by sesbania, sorghum, vigna, pigeon pea and alfalfa 97, 59, 7 and 3 % in first year and 99, 74, 2, 10 and 95% in second year compared to control, respectively. The study indicated that sesbania and alfalfa had the highest mean biomass in both years and were the best treatment to control and reduce biomass of bermudagrass.Keywords: biomass, cover crop, pigeon pea, sesbania -
ن آزمایش در سال زراعی 1395-1394 درکرج، به منظور بررسی تاثیر گیاهان پوششی در کنترل علف های هرز و استفاده از علف کش برای استقرار گیاهان پوششی به صورت کرت های خردشده در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. عامل اصلی، گیاهان پوششی شامل علف بره (Festuca ovina) ، لرزانک قرمز (Festuca rubra) ، علف گندمی بیابانی (Agropyron desertorum) ، علف پشمکی (Bromus tomentellus) و شاهد (بدون گیاه پوششی و آلوده به علف هرز) و عامل فرعی، علف کش برمایسیدام آ(EC 40) در چهار سطح صفر، 300، 450 و 600 گرم در هکتار بود. بر اساس نتایج به دست آمده، گیاهان پوششی علف پشمکی و علف بره به ترتیب با 8 و 5 کیلوگرم بر مترمربع، بیشترین وزن خشک را دارا بودند. همین گیاهان، بیشترین تاثیر کاهشی را بر تراکم علف های هرز (به ترتیب برابر 86% و 67%) و وزن خشک علف های هرز (به ترتیب برابر 81% و 71%) داشتند. اثر متقابل گیاه پوششی و علف کش روی وزن خشک علف های هرز معنی دار گردید. علف های هرز غالب در آزمایش شامل قدومه (Alyssum desertorum) ، هفت بند (Polygonum aviculare) و خاکشیر ایرانی (Descurainia sophia) بودند که میانگین کاهش وزن خشک آنها در اثر اعمال تیمار نسبت به شاهد، به ترتیب 71%، 89% و 83% بود. بیشترین مقدار کاهش در وزن خشک علف های هرز غالب درگیاه پوششی علف پشمکی یادداشت شد. بیشترین کاهش تنوع علف های هرز بر اساس شاخص شانون وینر در بین تیمارهای گیاهان پوششی نسبت به شاهد (H=1. 5) در گیاهان پوششی علف پشمکی (6/0) و علف بره (73/0) مشاهده شد.کلید واژگان: وزن خشک گیاه پوششی, علف کش, تنوعThis experiment was conducted during 2015-2016 in Karaj, Iran to investigate the effect of cover crops on weed control and the use of herbicide on establishment of cover crops as a split-plot arrangement in a randomized complete block design with three replications. Main factors were Festuca ovina, Festuca rubra, Agropyron desertorum, Bromus tomentellus and control (no cover crops, weedy) and sub factor was Bromoxynil + MCPA (Bromicide M. A EC. 40) herbicide in four levels: 0, 300, 450 and 600 gha-1. Based on the findings, B. tomentellus and F. ovina species had the highest cover crop dry mater (8 and 5 kg/ m2 respectively). B. tomentellus and F. ovina species had the highest reduction in weed densities (86% and 67%, respectively) and dry weights (81% and 71%respectively) compared to the control. The interaction between cover crops and herbicide on total dry weight of weeds was significant. The most common weeds of the experiment were Alyssum desertorum, Descurainia Sophia and Polygonum aviculare. The mean dry weight reduction of dominant weeds by cover crops compared to control for D. sophia, A. desertorum and P. aviculare were 83%, 71% and 89%, respectively. The highest dry weight loss of dominant weeds was belonged to B. tomentellus and F. ovina treatments. Based on the Shannon Wiener index, the highest reductions of diversity compared to the control (1. 5) were observed for B. tomentellus (0. 6) and F. ovina (0. 73).Keywords: cover crop, dry weight, herbicide, diversity
-
به منظور بررسی کارآیی علفکش های پیشرویشی و پسرویشی جدید در کنترل علف های هرز، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در شهر تهران در باغ سیب و در شهر قزوین در باغ انگور در سال زراعی 88 انجام گرفت. فاکتور اول علفکشهای پیشرویشی (دیورون (کارمکس WP 80%) به میزان 6/1 کیلوگرم ماده خالص در هکتار، ناپروپامید (دورینول SC 45%) به میزان 1/4 کیلوگرم ماده خالص در هکتار، اکسیفلورفن (گل EC 24%) به میزان 48/0 کیلوگرم ماده خالص در هکتار، تریفلورالین (ترفلان EC 48%) به میزان 2/1 کیلوگرم ماده خالص در هکتار و شاهد (بدون علفکش)) و فاکتور دوم علفکش های پس رویشی (گلیفوسیت (رانداپ SL 41%) به میزان 5/2 کیلوگرم ماده خالص در هکتار + 8 کیلوگرم سولفات آمونیوم در هکتار، دوبار استفاده از گلیفوسیت همراه با سولفات آمونیوم، تریکلوپیر (گارلون EC 60%) به میزان2/1 کیلوگرم ماده خالص در هکتار و دوبار استفاده از تریکلوپیر) بود. نتایج آزمایش نشان داد که استفاده از علفکش های پیش رویشی می تواند علف های هرز یکساله بهاره را 49 تا 93 درصد کنترل کند. یکبار استفاده از گلیفوسیت در کنترل یکساله ها موثر بود، ولی در کاهش وزن خشک علف های هرز چند ساله موثر نبود. یک و یا دوبار استفاده از تریکلوپیر و دوبار گلیفوسیت در کاهش وزن خشک علف های هرز چند ساله موثرتر بود. استفاده از علفکش های پیش رویشی باعث کاهش وزن خشک بیشتر در علف های هرز دائمی شد.کلید واژگان: اکسیفلورفن, تریکلوپیر, علفهرز یک ساله بهاره, علفهرز چند ساله, گلیفوسیتThese experiments were conducted in order to study effect of pre and post emergence herbicides on grass and broad leaf weeds in vine orchards in Qazvin and apple orchards in Tehran in 2008-2009. Experimental design was factorial with two factors and three replications. Factor one was pre emergence herbicides (diuron (WP 80%) 1.6 kg a.i. ha-1, napropamide (SC 45%) 4.1 kg a.i. ha-1, oxyfluorfen (EC 24%) 0.48 kg a.i. ha-1, trifluralin (EC 48%) 1.2 kg a.i. ha-1, and check (no herbicide) and factor two was post emergence herbicides (glayphosate (SL 41%) 2.5 kg a.i. ha-1 8 kg ha-1 ammonium sulfate, glayphosate (SL 41%) 2.5 2.5 kg a.i. ha-1 plus ammonium sulfate 8 kg ha-1, triclopyr (EC 62%) 1.2 kg a.i. ha-1, and triclopyr 1.2.2 kg a.i. ha-1). The results showed that pre emergence herbicides, especially napropamide, oxyfluorfen and trifluralin controlled annual winter weeds. One time use of glayphosate could control annual weeds, but not perennial weeds. One and two times use of triclopyr and two times glyphosate controlled perennial weeds. Use of pre emergence plus post emergence herbicides controlled perennial weeds well. Napropamide and trifluralin plus triclopyr reduced weeds, but diuron plus post emergence herbicides provided best broadleaf weed suppression. As compared to glayphosate, triclopyr controlled weeds with delay.Keywords: annual weeds, glayphosate, napropamide, oxyfluorfen, triclopyr
-
استفاده از گیاهان پوششی چند ساله جهت کاهش مشکل علف های هرز، روشی سازگار با محیط زیست و بدون استفاده از علف کش ها است. به منظور بررسی تاثیرگیاهان پوششی چند ساله در مقایسه با گیاهان پوششی یکساله برکنترل و ساختار جمعیت علف های هرز، این آزمایش به مدت دو سال در بین ردیف های درختان سیب تاکستان قزوین به صورت بلوک کامل تصادفی اجرا شد. لولیوم چندساله (Lolium perene)، فستوکای گوسفندی (Festuca ovina)، فستوکای بلند (Festuca arundinacea)، بروموس بی ریشک (Bromus inermis) همراه با واکاری و بدون واکاری، چاودار یکساله (Secale cereale) و شاهد بدون کنترل علف هرز تیمارهای این آزمایش بودند. در بهار سال اول گیاهان پوششی چند ساله و چاودار به ترتیب 100 و 70 درصد و در بهار سال دوم گیاهان پوششی چند ساله بطور متوسط 58 و چاودار 94 درصد وزن خشک علف های هرز را کاهش دادند. در سال دوم تیمارهای بروموس بی ریشک و فستوکای گوسفندی بترتیب 10 تا 30 درصد بیشتر وزن خشک علف های هرز را نسبت به دیگر گیاهان پوششی چند ساله کاهش دادند. واکاری گیاهان پوششی چند ساله جهت حفظ استقرار آنها مورد نیاز بود. تیمارهای گیاهان پوششی چند ساله ساختار جمعیت علف های هرز را تحت تاثیر قرار داد، به طوریکه ترکیب جمعیت در پایان دو سال در بروموس بی ریشک و فستوکای بلند با شاهد تفاوت داشت. به هر حال ترکیب جمعیت در تیمارهای لولیوم چند ساله و فستوکای گوسفندی همانند تیمار شاهد بود. گیاهان پوششی می توانند یک روش مدیریت موثر در باغات ارگانیک باشند.کلید واژگان: فستوکا, لولیوم, جمعیت علف های هرز, تراکم علف هرزPlanting permanent cover crops is an eco-friendly approach for reducing weed problems without use of chemical. In order to study effect of perennial cover crop, in comparison with annual cover crops, on weed control and weed community structure this research was conducted in an apple orchard interrows for 2 yr in Gazvin province. Treatments were: Festuca ovina, Festuca arundinacea, Lolium perene, Bromus inermis with replant and without replant, Secale cereal and control (without weed control). In the first spring, perennial cover crops and S. cereal reduced weeds dry weight 70 and 100%, respectively, and in the second spring perennial cover crops in average and S. cereal reduced weeds dry weight 58 and 94%, respectively. In the second year Bromus inermis and Festuca ovina reduced weeds dry weight 10 and 30% more than other perennial cover crops. Replant needed for establishment of perennial cover crops. Cover crops treatments had effect on weed community structure, as weed composition in the end of second year in Bromus inermis and Festuca arundinacea was different from control. However, weed composition in Lolium perene and F. ovina was same as control. Perennial cover crops can be an effective weed management in organic orchards.Keywords: festuca, lolium, weed composition, weed density
-
سابقه و هدفکشت کلزا مورد توجه قرار گرفته و سطح زیر کشت آن رو به افزایش است. به طور معمول علف های هرز باعث آلودگی کشتزارهای کلزا می شوند که از مهم ترین عامل های محدود کننده عملکرد آن هستند. علف های هرز با کلزا برای منابع سطح خاک و زیر آن رقابت می کنند. مدیریت علف های هرز کلزا به طور معمول با استفاده از روش های مکانیکی، شیمیایی، زراعی و زیستی (بیولوژیکی9 انجام می شود. تلفیق این روش ها بازده (راندمان) کنترل علف های هرز را افزایش می دهد. تلفیق ماخار با روش های شیمیایی و مکانیکی در کشت کلزا روشی کارآمد می تواند باشد، زیرا ماخار به علف های هرز اجازه می دهد که در کاه و کلش و یا زمین کولتیواتور زده شده جوانه بزنند و پس از آن می توان آنها را با شخم و یا علف کش پیش از کاشت کلزا از بین برد. هدف از این آزمایش بررسی تاثیر تلفیق روش های زراعی با روش های مکانیکی و شیمیایی روی کنترل علف های هرز کلزا بود.مواد و روش هاپژوهشی با 12 تیمار در 3 تکرار به صورت کرت های خردشده در قالب طرح آزمایشی بلوک های کامل تصادفی در سال زراعی 88-1387 در داراب فارس و صفی آباد دزفول اجرا شد. عامل اصلی (روش کنترل علف هرز) در شش سطح عبارت بودند از: 1- ماخار+ کنترل مکانیکی علف های هرز سبزشده، 2- ماخار+ علف کش ترفلان (تریفلورالین EC48%) پیش از کشت به میزان2 لیتر در هکتار و برگرداندن خاک دارای علف هرز سبزشده + علف کش گالانت سوپر (هالوکسی فوپ آرمتیل استر EC10.8%) به میزان 75/0 لیتر در هکتار در هنگام 5-3 برگی باریک برگ ها و در مرحله روزت (وردمانی) کلزا، 3- ماخار+ (کنترل شیمیایی علف های سبزشده) علف کش گراماکسون (پاراکوات SL20%) به میزان 3 لیتر در هکتار در مرحله روزت کلزا، 4- علف کش ترفلان پیش از کشت به میزان 2 لیتر در هکتار+ گالانت سوپر 75/0 لیتر در هکتار در هنگام 5-3 برگی باریک برگ ها، 5- شاهد بدون کنترل علف هرز و 6- شاهد کنترل کامل علف هرز (وجین دستی علف های هرز هر دو هفته یکبار). عامل فرعی تاریخ کاشت در دو سطح 1- کاشت در نخستین تاریخ توصیه شده و 2- کاشت در آخرین تاریخ توصیه شده بود.
نتایج و بحث: نتایج نشان داد که در داراب فارس نخستین تاریخ کاشت توصیه شده، مناسب ترین تیمار از نظر عملکرد و کنترل علف هرز بود، ولی در صفی آباد دزفول در هر دو تاریخ کاشت میزان عملکرد و کنترل علف های هرز یکسان بود. در داراب فارس در تاریخ کاشت اول، تیمارهای ماخار+ کنترل مکانیکی علف های هرز (2145 کیلوگرم در هکتار) و ماخار+ پاراکوات (1875 کیلوگرم در هکتار) مناسب ترین تیمارها و تیمار ترفلان+ گالانت سوپر (1066 کیلوگرم در هکتار) نامناسب ترین تیمار از نظر عملکرد دانه کلزا بود. کنترل علف های هرز نیز همین روند را در آنها نشان داد. در صفی آباد دزفول عملکرد دانه کلزا در تیمارهای دارای ماخار (میانگین 2300 کیلوگرم در هکتار) و یا علف کش (2128 کیلوگرم در هکتار) با تیمار بدون کنترل علف هرز (2242 کیلوگرم در هکتار) و یا تیمار دارای کنترل علف هرز (2634 کیلوگرم در هکتار) اختلاف معنی داری نشان ندادند. این روند در مورد کنترل اکثر علف های هرز کلزا هم صادق بود.نتیجه گیریبه نظر می رسد که کاشت کلزا در زمان مناسب برای این گیاه با توسعه برگ ها در مراحل اولیه رشد و ایجاد تاج پوشش (کانوپی) گسترده و سایه اندازی روی علف های هرز همراه است که با این ویژگی می تواند با علف های هرز رقابت کند و حتی به کنترل علف های هرز نیاز نباشد. با این حال در هنگامی که کلزا نتواند این توان رقابتی را نشان دهد، تلفیق ماخار با روش های شیمیایی و یا مکانیکی درکنترل علف های هرز کلزا کارآمد خواهد بود.کلید واژگان: تاریخ کاشت, تریفلورالین, پاراکوات, عملکرد, هالوکسی فوپ آرمتیل استرIntroductionRapeseed cultivation is considered important and the area under its cultivation is on the rise. Weeds commonly occur in rapeseed fields and their infestation is a major yield reducing factor. Weeds with branched, vigorous root systems inhibit the development of rapeseed plants through severe nutrition deprivation (Roshdy et al., 2008). Usually, rapeseed weed management is done with using mechanical, chemical, and biological methods and the combination of these methods increases the weed control efficiency. A combination of a stale seedbed technique with chemical and mechanical methods in rapeseed cultivation can be an efficient method, because the stale seedbed allows weeds to germinate in straw or a cultivated field and can then destroy them by tillage or herbicide before planting rapeseed. The purpose of this research was to evaluate the effect of the combination of cultural weed control with mechanical and chemical methods for the weed control of rapeseed.Materials And MethodsThis study was conducted during the 2008 and 2009 growing seasons at Safiabad of Dezfol and Darab of Fars. The experimental design was a randomized complete blocks with a split-plot arrangement with 12 treatments and three replications. The main factor comprised a weed control method at six levels, including: 1- pre-planting irrigation mechanical weed control, 2- pre-planting irrigation Treflan (Trifluralin EC48%) at 2lit ha-1 pre-planting and soil incorporated Galantsuper (Haloxyfop R methyl Ester EC10.8%) at 0.75lit ha-1 post-emergence, 3- pre-planting irrigation Gramoxone (Paraquat SL20%) 3lit ha-1 post-emergence, 4- Treflan at 2lit ha-1 pre-planting and soil incorporated Galantsuper 0.75lit ha-1 postemergence, 5- Weedy check and 6- Weed-free check. The sub-plot contained a sowing date at two levels, including: an early sowing date and a Late sowing date.Results And DiscussionResults of the experiments showed that, in Darab, the early sowing date was the best date for sowing rapeseed while, in Safiabad, the sowing date had no effect on weed control and yield. In Darab at the early sowing date, pre-planting irrigation mechanical weed control (2145 kg ha-1) and pre-planting irrigation Gramoxone (1875 kg ha-1) were the best treatments for rapeseed yield. Weed control also showed the same trend. In Safiabad, rapeseed yield in pre-planting irrigation treatments (mean 2300 kg ha-1), herbicide treatment (2128 kg ha-1), without weed control treatment (2242 kg ha-1) and weed control treatment (2634 kg ha1) had no significant difference. Weed control for most of weeds showed the same trend.ConclusionHence, it seems that planting rapeseed in proper time can give rapeseed a competitive power through the development of a broad canopy and shade over weeds in the early stages of the weeds, so that it is not even necessary to control weeds. However, when rapeseed cannot compete with weeds, a combination of stale seedbed with chemical and mechanical methods at the proper planting time is efficient. Rapeseed plant traits are associated with competitiveness and allelopathy (Asaduzzaman et al., 2011) and competitive ability is evaluated by the ability of plant morphological traits to improve access to scarce light, nutrients and water in a limited space (Asaduzzaman et al., 2014).Keywords: Haloxyfop R methyl Ester_Sowing date_Trifluralin_Yield -
آزمایشات مزرعه ای در ورامین و کرج به صورت کرت های خردشده در قالب طرح آزمایشی بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. سطوح فاکتور اصلی آزمایش عبارت بودند از: ماخار+کنترل مکانیکی علف های هرز، ماخار+ ترایفلورالین+ هالوکسی فوپ ، ماخار+ پاراکوات، ترایفلورالین+ هالوکسی فوپ ، شاهد با علف هرز و شاهد بدون علف هرز. سطوح فاکتور فرعی شامل کاشت در اولین تاریخ توصیه شده و کاشت درآخرین تاریخ توصیه شده بودند. تاریخ های کاشت در تهران 20 شهریورماه و 17 مهرماه و در کرج 25 شهریورماه و 14 مهرماه بود. نتایج نشان داد که در هر دو منطقه مورد بررسی عملکرد دانه به طور معنی داری، وقتی زمان کاشت به تعویق افتاد، کاهش یافت. در کرج تیمارهای ترایفلورالین+ هالوکسی فوپ و ماخار+ ترایفلورالین+ هالوکسی فوپ مناسب ترین تیمارها از نظر کنترل علف های هرز و عملکرد کلزا بودند. در ورامین رشد مناسب کلزا باعث شد کلزا حتی در کرت بدون ماخار و بدون کنترل علف هرز هم قدرت رقابت با علف های هرز داشته باشد و از نظر عملکرد با تیمارهای دارای ماخار و یا علف کش اختلاف معنی داری نشان ندهد. به نظر می رسد که کاشت کلزا در زمان مناسب باعث می گردد که کلزا بتواند قدرت رقابتی زیادی با علف های هرز داشته باشد و استفاده از روش های کنترل علف های هرز را به حداقل برساند.کلید واژگان: پاراکوات, ترایفلورالین, هالوکسی فوپ, وزن خشکField experiments were conducted at Varamin and Karaj in experimental fields in August and Septamber, respectively, to determine combination potential of planting date with stale seedbed, mechanical and chemical weed control on rapeseed weed control and its yields. Treatments consisted of 1) stale seedbed mechanical weed control, 2) stale seedbed Trifluralin (EC48%) Haloxyfop (EC10.8%), 3) stale seedbed Paraquat (SL20%), 4) Trifluralin Haloxyfop (EC10.8%), 5) a weedy check and 6) a weed free check. Results of experiments showed that in both of experimental area rapeseed yield reduced when planting date is delayed. In the Karaj Trifluralin Haloxyfop R methyl Ester and stale seedbed Trifluralin Haloxyfop R methyl Ester were the best treatments for rapeseed yield and weeds control. In Varamin because of proper growth of rapeseed, rapeseed had weed competion ability even in treatments without stale seedbed and without weed control and in term of yield did not show significant diference with stale seed deb or herbicides treatments. It seams that planting of rapeseed in proper time can cause rapeseed have a competitive power for weed control.Keywords: Trifluralin, Haloxyfop, Paraquat, Dry weight
-
این آزمایش طی سال زراعی1387-1386، به منظور بررسی تطبیقی مراحل رشدی گندم و جودره جهت مدیریت بهتر آنها، در مزرعه تحقیقاتی موسسه تحقیقات گیاهپزشکی در ورامین انجام گرفت. جودره و گندم رقم کویر در مجاورت یکدیگر در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با چهار تکرار کاشته شدند. مراحل فنولوژی بر اساس مقیاس زادکس و تجمع واحدهای حرارتی بر حسب درجه روز رشد برای هر مرحله از رشد ثبت گردید. نتایج نشان داد که جودره مراحل فنولوژی خود را سریع تر از گندم به پایان رساند. بطوری که جهت تکمیل دوره زندگی جودره به 1/1839 درجه روز رشد و 204 روز نیاز بود، در حالی که این اعداد برای رقم گندم کویر 1/2143 درجه روز رشد و 219 روز بود. در مرحله رسیدگی بذور گندم، بذور جودره بطور کامل باستثناء دو بذر انتهایی سنبلک ریزش نمودند. طول دوره خواب بذور جودره حدود 45 روز بود. بررسی مراحل فنولوژی تطبیقی جودره و گندم بیانگر آن بود که از نظر فنولوژیکی این دو گیاه مراحل اولیه رویش تا ابتدای پنجه زنی را با هم سپری نمودند و سپس جودره در طی مراحل پنجه زنی، از گندم پیشی گرفت. گندم اما در مرحله ساقه دهی از جودره پیشی گرفت. با اینحال جودره زودتر از گندم وارد مرحله سنبله دهی شد و این پیشی گرفتن تا آخرین مرحله رشد ادامه داشت. نتایج این ایده را که موفقیت جودره در آلودگی مزارع گندم به علت رسیدن سریع تر جودره به مرحله رسیدگی کامل و کوتاه بودن دوره خواب آن می باشد تقویت می کند.کلید واژگان: مراحل رشد, درجه روز رشد, کد زادکسAn experiment to investigate wheat and wild barely phenology was conducted during 2008-2009 in the field of Plant Protection Research Institute in Varamin. Wild barely and wheat (Variety Kavier) were planted in the vicinity of each other in a randomized complete blocks design with four replications. Phenological stages based on international Zadoks scale and GDD based on growing degree days were calculated for each stage of growth. Results showed that wild barely finished its phenological stages faster than wheat. Thus, complete life cycle of wild barely required 1839/1 growing degree days and 204 days, while wheat needed 2143/1 growing degree days and 219 days. At wheat maturity seeds stage, wild barely seeds had completely fallen except for the final seed clusters. Wild barely seed dormancy period was about 45 days. Comparative study of phonological stages of wild barely and wheat showed that the plants grew together of early stages, of growth up to early tillering, from then to the end of tillering, wild barely surpassed wheat. However, in the stem elongation stage wheat surpassed wild barely. However wild barely started inflorescenc emergence sooner than wheat. Our results suppots the idea that success of wild barely to infest wheat fields is due to rapidly reaching full maturity and short seed dormancy period.Keywords: Growth stages, Zadoks, GDD
-
گیاه انگلی گل جالیز یکی از علف های هرز مهم مشکل ساز است که باعث کاهش زیاد عملکرد بسیاری از گیاهان می گردد. در این تحقیق در شرایط کشت مایع در آزمایشگاه میزان جوانه زنی بذر گل جالیز و اتصال آن به ریشه گیاهان بررسی شد. همچنین در گلخانه اثر این گیاهان در شرایط کشت مخلوط و تناوب با گوجه فرنگی روی جوانه زنی گل جالیز بررسی شد. برای این منظور از گیاهان پنبه (Gossypium hirsutum)، آفتابگردان (Helianthus annuus)، سویا (Glycine max)، ماشک گل خوشه ای(Vicia villosa)، ماش (Vigna rediata) و یونجه (Medicago sativa) در آزمایشگاه و در گلخانه علاوه بر این گیاهان از گندم (Triticum aestivum)، جو (Hordeum vulgare) و چاودار (Secale cereale) استفاده شد. گوجه فرنگی (Lycopersicum esculentum) به عنوان شاهد در نظر گرفته شد. در آزمایشگاه تمام گیاهان مورد آزمایش توانستند از 10% تا 70% باعث جوانه زنی بذر گل جالیز گردند. در گوجه فرنگی، پنبه و آفتابگردان همانند گیاهان میزبان میزان اتصال بیش از جوانه زنی بود. یونجه، سویا، ماش و ماشک گل خوشه ایهمانند گیاهان تله و یا میزبان تله عمل کردند، به طوری که یونجه اصلا اتصالی نشان نداد و در سویا، ماش و ماشک گل خوشه ایمیزان جوانه زنی خیلی بیش از اتصال بود. نتایج آزمایش های گلخانه ای نشان داد که پنبه و آفتابگردان در کشت مخلوط باعث کاهش ساقه های گل جالیز شدند، ولی در کشت تناوبی باعث افزایش تعداد توبرکول بر روی ریشه گوجه فرنگی گردیدند. سویا، ماش و ماشک گل خوشه اینسبت به گیاهان دیگر موردبررسی در کشت مخلوط باعث تحریک ساقه دهی گل جالیز و تشکیل توبرکول روی ریشه گوجه فرنگی شدند و یونجه در تناوب باعث افزایش تعداد توبرکول شد؛ بنابراین به نظر می رسد واکنش جوانه زنی گل جالیز نسبت به گیاهان مختلف بسته به شرایط محیطی تفاوت می کند. در هر دو سیستم کشت مخلوط و تناوب تمام گیاهان موردبررسی وزن خشک گل جالیز را کاهش دادند. در کشت مخلوط این کاهش بین 25 تا 95 درصد و در تناوب بین 31 تا 57 درصد بود. گونه های تیره گرامینه در کشت مخلوط تاثیر زیادی روی کاهش تعداد و وزن خشک بوته های گل جالیز داشتند، ولی از سوی دیگر موجب کاهش شدید وزن خشک ریشه و اندام هوایی گوجه فرنگی نیز شدند. بااین حال استفاده از آن ها در تناوب باعث کاهش وزن خشک گل جالیز گردید، درحالی که روی وزن خشک قسمت هوایی گوجه فرنگی اثر کاهشی نشان نداد. با توجه به نتایج به نظر می رسد که استفاده از گیاهان مختلف به عنوان گیاهان تله و یا میزبان تله برای کاهش جوانه زنی گل جالیز می تواند در سیستم های مدیریت تلفیقی کنترل گل جالیز گنجانده شود.
کلید واژگان: گیاهان میزبان, گیاهان تله, جوانه زنی, اتصال به میزبانBroomrape is a parasitic weed that reduces the yield of many plants. In this study, in the liquid culture conditions in the laboratory, broomrape seed germination and connection to the roots of some crop plants were evaluated. In the greenhouse, effect of these plants under intercropping and rotation with tomatoes was also evaluated on broomrape germination. In the laboratory cotton (Gossypium hirsutum), sunflower (Helianthus annuus), soybean (Glycine max), hairy vetch (Vicia villosa), mung bean (Vigna radiate) and alfalfa (Medicago sativa) and in the greenhouse in addition to aforesaid crop plants, wheat (Triticum aestivum), barley (Hordeum vulgare) and rye (Secale cereale) was also used. Tomato (Lycopersicum esculentum) was used as a control. In the laboratory, the broomrape seed germination rate by all plants that were tested was 10 to 70 percent. In tomato, cotton and sunflower, the rate of connection was more than germination rate. Alfalfa, soybean, mung bean and hairy vetch acted as a trap or catch crop, but alfalfa did not show any connection, and in soybeans, mung bean and hairy vetch broomrape germination rate was much more than connection rate. Greenhouse results showed that cotton and sunflower in intercropping reduced broomrape stem number, but in rotation increased the tubercles number of tomato roots. Soybean, mung bean and hairy vetch relative to other plants, in intercropping stimulated broomrape stem and tubercle production on tomato roots and alfalfa in rotation increased the number of tubercle. It seems broomrape germination response to different plants vary depending on environmental conditions. In both intercropping and rotation systems, all of the plants reduced the dry weight of broomrape. The decline in intercropping was between 25 and 95 percent and in the rotation was between 31 to 57 percent. Grass species in intercropping system had a significant impact on reducing the number and dry weight of broomrape plants, but on the other hand led to a high reduction in dry weight of tomato root and shoot. However, grass species in rotation, reduced the dry weight of broomrape, but it did not show a decreasing effect on tomato dry weight. According to the results, it seems that the use of plants as traps or catch crop to reduce germination broomrape can be included in the system of integrated management of broomrape control.Keywords: Host plants, trap crop, germination, connection to the host -
علف هرز جودره در مناطق مختلف کشور به عنوان عامل مهم و بازدارنده در افزایش عملکرد گندم می باشد. کنترل آن با استفاده از ماخار گامی در جهت نیل به کشاورزی پایدار در گندم می باشد. بدین منظور آزمایشی در سال های زراعی1387-1386 و 88-1387 در مزرعه تحقیقاتی موسسه تحقیقات گیاهپزشکی کشور در ورامین انجام شد. در سال اول جودره و گندم رقم کویر، جهت آلودگی مزرعه، در مجاورت یکدیگر کشت شدند و در تابستان پس از برداشت گندم، آزمایشی با 9 تیمار انجام گرفت. تیمارهای آزمایش عبارت بودند از: 1- شخم زمین و کاشت چهار ردیف ذرت رقم سینگل کراس 704 در آن و آبیاری هفته ای یکبار تا زمان برداشت ذرت، 2- شخم زمین و هفته ای یکبار آبیاری تا زمان برداشت ذرت در تیمار 1، تیمارهای 3، 4، 5، 6، 7، 8 و 9 بدون هیچ گونه عملیات خاک ورزی و فقط یکبار آبیاری در تاریخ های مختلف در این تیمارها. پس از اعمال آخرین تیمار، در تابستان 87 کلیه کرت ها شخم خورده و گندم کشت گردید. نتایج نشان داد علیرغم آبیاری تیمارها پس از برداشت گندم سال اول، بذر های جودره در تیمارهایی که از اواخر مرداد ماه آبیاری شدند سبز گردید. انجام ماخار باعث شد که از تراکم بوته های جودره سبز شده همزمان با گندم تا میزان دو سوم (200 بوته در متر مربع) کاسته شود. با کاهش تراکم بوته های جودره در پی ماخار، عملکرد دانه گندم تا دو برابر افزایش یافت. از طرفی انجام شخم در زراعت ذرت باعث دفن بذور جودره و کاهش تراکم آن در زمان زراعت ذرت و هم زمان با گندم گردید.کلید واژگان: بانک بذر علف هرز, تراکم علف هرز, عملکرد گندم, مدیریت تلفیقیHordeum spontaneum C.Koch. is known as a significant factor in decreasing wheat yield. Its control by stale seedbed is a step toward achieving sustainable agriculture in wheat. For this purpose, field experiments were performed during 2007-2008 and 2008-2009 in the experimental fields of the Iranian Institute of Plant Protection, Varamin, Iran. In order to contaminate the field with the weed, wheat was planted in association with H. spontaneum, during the first year. After harvesting wheat in the summer, an experiment was conducted with 9 treatments. Treatments included: 1) field plowing after wheat harvesting and corn (Cultivar SC704) planting, irrigating weekly up to corn harvesting, 2) field plowing no corn cultivation, but irriatted up to corn harvesting in treatment 1. Treatments 3, 4, 5, 6, 7, 8, and 9 were not plowed but irrigated only once, each at an indicated date (July 4th, July 19th, August 1st, August 18th, September 10th, September 23th, and October 8th). Results revealed that stale seedbed from the middle of August favored H. spontaneum emergence. Thus its density reduced in wheat up to two thirds and wheat grain yield increased two times. Field plowing after wheat harvesting increased H. spontaneum burial depth and reduced its density in corn and wheat.Keywords: Weed seed bank, weed density, wheat yield, integrated management
-
شناخت کنش های اللوپتیک بین گیاهان در شرایطی شبیه مزرعه می تواند در مدیریت آن ها در مزرعه نقش مهمی داشته باشد. توانایی اللوپتیک بقایای گیاهان پوششی Centrosema pubescens و Calopogonium caeruleum (هر دو از Fabaceae) که در زیر درختان نخل روغنی کشت شده بودند در آزمایشگاه و گلخانه روی علف های هرز Asystasia gangetica و Pennisetum polystachion (به ترتیب از Acanthaceae و Poaceae) بررسی شد. در آزمایشگاه عصاره بقایای سنتروسیما بطور معنی داری جوانه زنی اسیستاسیا و پنی ستوم را کاهش داد ولی کالوپوگونیوم روی آن ها اثری نداشت. هرچند هر دو گیاه پوششی میانگین زمان جوانه زنی علف های هرز را افزایش دادند. هر دو گونه گیاه پوششی طول ساقه چه اسیستاسیا را کاهش دادند و اثرات جلوگیری کننندگی کالوپوگونیوم روی رشد ساقه چه اسیستاسیا بیشتر بود. بهر حال افزایش غلظت عصاره بقایای مخلوط شده با خاک در آزمایش گلخانه ای اثری روی رشد ساقه، ریشه، وزن خشک و غلظت کلروفیل گیاهچه های این دو علف هرز نداشت. مطالعه تجزیه بقایا در خاک نشان داد که ترکیبات فنولیکی در بقایای این گیاهان پوششی در خاک پایدار نمی مانند. نتایج این آزمایش نشان داد که اثرات اللوپتیک این گیاهان پوششی روی جوانه زنی و رشد گیاهچه بستگی به گونه علف هرز داشت، بقایای این گیاهان پوششی در حضور خاک تاثیری روی رشد گیاهچه علف های هرز نداشت و فعالیت اللوپتیکی برای مدت طولانی در خاک پایدار نماند.
کلید واژگان: آللوپتی, عصاره, گیاه پوششی, Asystasia, PenisetumWeed Research Journal, Volume:6 Issue: 2, 2014, PP 153 -170To evaluate the Allelopathic effect of residue extracts of C. pubescens and C. caeruleum on A. gangetica and P. polystachion, two greenhouse and laboratory experiment were carried out at Putra University, Malaysia, in 2012. In laboratory experiment, the litter leachates of C. pubescens sicnificantly reduced seed germination (%) of both weeds, but C. caeruleum had no significant effect on seed germination of both weeds. However, both cover crops increased seed germination time – length of both weeds. Residue extracts of both cover crops reduced hypocotyl length of A. gangetica and inhibitory effect of C. caeruleum was higher than C. pubescens. However, in pot culture, the increased concentration of both cover crop extracts incorporated with soil did not affect root and shoot length, dry weight and chlorophyll content of both weed seedlings. The results of residue decomposition of these two cover crops in soil showed that phenolic compounds are not persistent in soil. The results of this experiment also showed that the Allelopathic effect of both cover crops on seed germination and seedling growth depended on weed species, and residues of both cover crops in mixture with soil did not affect the seedling growth of both weed speciesKeywords: Allelopathy, extracts, cover crops, Asystasia, Penisetum -
در این پژوهش، کارایی علف کش های گلیفوزیت (رانداپ)، ایمازتاپیر (پرسوییت)، کامباام (340 گرم ام سی پی آ+ 80 گرم دی کامبا)، توفوردی (یو46- دی فلوئید)، توفوردی + ام سی پی آ(یو46- کمبی فلویید)، استارن (فلوروکسی پیر) و گارلون (تری کلوپیر) از نظر کنترل پیچک در آیش در سیستم های زراعی چغندرقند، گوجه فرنگی و سیب زمینی ارزیابی شد. سمپاشی پیچک با علف کش های مذکور در زمان آیش انجام شد. پس از پایان آیش و کشت چغندرقند، گوجه فرنگی و سیب زمینی، اثر این علف کش ها بر تراکم و وزن خشک پیچک و همچنین عملکرد این محصولات ارزیابی شد. آزمایش در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با 15 تیمار و 3 تکرار اجرا شد. بر اساس نتایج بدست آمده، رانداپ 8 لیتر در هکتار با 84 درصد افزایش عملکرد چغندرقند و 32 درصد کنترل تراکم و 76 درصد کنترل وزن خشک، به عنوان مناسب ترین علف کش برای کنترل پیچک در چغندرقند معرفی می شود. علف کش توفوردی + ام سی پی آ5/1 لیتر در هکتار با 240 درصد افزایش عملکرد گوجه فرنگی و 64 درصد کنترل تراکم و 81 درصد کنترل وزن خشک، بیشترین کارایی را در کنترل پیچک در گوجه فرنگی داشت. توفوردی 2 لیتر در هکتار با 5/55 درصد افزایش عملکرد سیب زمینی و توانایی 70 درصد کنترل تراکم و 70 درصد کنترل وزن خشک پیچک، برای کنترل این علف هرز در سیب زمینی توصیه می شود.
کلید واژگان: پیچک, کنترل شیمیایی, علف کش, آیشIn this study، efficiency of Glyphosate (Roundup)، Imaztapyr (Persuit)، Camba M (MCPA 340 g+ dicamba 80 g)، 2،4-D (U-46 Difluid)، 2،4- D +MCPA (U-46 cambifluid)، Flouroxypyr (Staren)، and Triclopyr (Garlon) in view of field bindweed control was studied in fallow systems of sugarbeet، tomato and potato. Field bindweed plants were sprayed during fallow. After fallow and crops cultivation، the effect of herbicide treatments were evaluated on the density and biomass of field bindweed and the crops yield. The experiments was done based on complete randomized block design with 15 treatments and 3 replications. On the basis of the results، Glyphosate 8 L/ha with 84% increase in sugarbeet yield and 32% density and 76% biomass control of field bindweed، is recommended as the best treatment for bindweed control in sugarbeet. 2،4-D+MCPA 1. 5L/ha with 240% increase in tomato yield and 64% density and 81% biomass control of field bindweed، is recommended as the best treatment for bindweed control in tomato. 2،4-D 2 L/ha with 55. 5% increase in potato yield and 70% density and 70% biomass control of field bindweed، is recommended as the best treatment for bindweed control in potato. -
در آزمایش های مزرعه ای اثرات تک کشتی و مخلوط گیاهان پوششی روی کنترل علف های هرز گوجه فرنگی طی دو سال متوالی در مرکز تحقیقات ورامین بررسی شد. آزمایش ها به صورت اسپلیت پلات با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی اجرا شد. فاکتور کنترل تکمیلی علف های هرز در دو سطح (عدم وجین علف های هرز و وجین کامل علف های هرز) به عنوان کرت اصلی و درصدهای اختلاط چاودار (Secale cereale L.) و ماشک گل خوشه ای(Vicia villosa Roth.) در 5 سطح (100% چاودار، 25% چاودار+ 75% ماشک، 5/17% چاودار+ 5/82% ماشک، 10% چاودار+90% ماشک گل خوشه ایو100% ماشک) به عنوان کرت فرعی در نظر گرفته شد. وزن خشک مالچ تک کشتی چاودار و مخلوط گیاهان پوششی در هر دو سال از تک کشتی ماشک گل خوشه ایبیشتر بود. مخلوط گیاهان پوششی و تک کشتی چاودار تراکم و وزن خشک علف های هرز را نسبت به تیمار تک کشتی ماشک گل خوشه ایدر سال اول کاهش دادند، اما در سال دوم میزان کنترل علف های هرز در بین تمام گیاهان پوششی یکسان بود. عملکرد گوجه فرنگی در هر دو سال در تک کشتی ماشک گل خوشه ایو چاودار و تمام تیمارهای مخلوط گیاهان پوششی یکسان بود، اما در سال اول در تک کشتی چاودار عملکرد کمتر از بقیه تیمارها بود. عملکرد گوجه فرنگی در تیمار گیاهان پوششی بدون وجین علف هرز، کمتر از عملکرد آن در تیمار گیاهان پوششی با وجین علف هرز بود. وزن تک بوته، وزن تک میوه و تعداد میوه ایجاد شده در هر بوته گوجه فرنگی تحت تاثیر تیمارهای مختلف گیاه پوششی قرار گرفت.
کلید واژگان: گوجه فرنگی, گیاهان پوششی, چاودار, ماشک گل خوشه ای -
تاثیر کاشت گیاهان پوششی زمستانه بر کنترل علف های هرز و عملکرد گوجه فرنگیکاشت گیاهان پوششی زمستانه به منظور کاهش استفاده از علفکش ها زیاد مورد توجه قرار گرفته است. بد ین منظور آزمایشی در سال زراعی 1379- 1378 در مرکز تحقیقات کشاورزی ورامین بصورت اسپلیت پلات با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی و در سه تکرار انجام شد. گیاهان پوششی به عنوان فاکتور اصلی (تک کشتی چاود ار، تک کشتی ماشک گل خوشه ای، مخلوط چاود ار و ماشک) و مدیریت مالچ به عنوان فاکتور فرعی (علفکش+ مالچ، برد اشت+ مالچ، برد اشت) همراه با دوبار وجین علف های هرز در نظر گرفته شد. جهت مقایسه، تیمار شاهد (شخم پاییزه+ دوبار وجین علف های هرز) با سه تکرار در کنار آزمایش اصلی قرار داده شد. تیمارهای مختلف گیاهان پوششی قاد ر به کنترل علف های هرز کشیده برگ نبودند. علف های هرز پهن برگ توسط تیمارهای مختلف گیاهان پوششی کنترل شد ند، به طوریکه 80 روز پس از کشت نشا گوجه فرنگی، در تیمار برد اشت+ مالچ چاود ار، ماشک و مخلوط چاود ار و ماشک، نسبت به تیمار شاهد میزان کنترل تراکم خرفه به ترتیب 91، 82 و 64 درصد، میزان کنترل زیست توده خرفه 98، 79 و 100 درصد، میزان کنترل تراکم تاج خروس 87، 75 و 75 درصد و میزان کنترل زیست توده تاج خروس به ترتیب 100، 88 و 97 درصد بود. حد اکثر عملکرد گوجه فرنگی در تک کشتی چاود ار و مخلوط آن با ماشک در تیمار برد اشت + مالچ آنها مشاهده شد که توانست عملکرد محصول را در مقایسه با شاهد بیش از 2 برابر افزایش د هد. به طورکلی این تحقیق نشان د اد که زراعت گیاهان پوششی زمستانه همراه با مدیریت های مناسب می تواند جایگزین مطلوبی برای روش های متد اول در کنترل علف های هرز باشد که در نهایت موجب افزایش بهره وری نهاد ه ها و رسیدن به اهداف کشاورزی پاید ار خواهد شد.کلید واژگان: گیاهان پوششی, ماشک گل خوشه ای, چاود ار, علف های هرز, گوجه فرنگی
-
یکی از ابزارهای کاهش مصرف سموم علف کش، استفاده از خاصیت آللوپاتی موجود در برخی گونه های گیاهی می باشد. بدین منظور آزمایشی جهت بررسی اثر بازدارندگی عصاره برگ گونه های Artemisia sieberyو، A. auchari و A. scoparia بر میزان جوانه زنی بذر و رشد گیاهچه علف هرز یولاف وحشی(Avena ludoviciana) انجام گرفت. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی و با ساختار تیماری فاکتوریل با سه تکرار انجام گردید. تیمارهای آزمایش سه گونه درمنه و نه سطح (0، 6250، 10000، 12500، 20000،40000، 80000، 125000و 162500 ppm) غلظت عصاره بود. عصاره بافت خشک شده برگ گونه های مختلف درمنه بوسیله کلریدمتیلن استخراج شد. میزان جوانه زنی، طول ریشه چه و ساقه چه گیاهچه یولاف وحشی، تحت تاثیر در حضور مقادیر مختلف عصاره گونه های مختلف درمنه اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که تاثیر بازدارندگی گونه A. auchari بر جوانه زنی یولاف وحشی بیش از دیگر گونه های درمنه مورد بررسی بود. درصد جوانه زنی یولاف وحشی تحت تاثیر غلظت های مختلف عصاره کلرید متیلنی گونهA. scoparia قرار نگرفت، ولی درصد جوانه زنی گونه های A. auchari و A. siebery، در غلظت 80000ppm به ترتیب 48 و 7 / 44% کاهش یافت. با افزایش مقادیر عصاره درمنه طول ریشه چه و ساقه چه یولاف وحشی به طور نمایی کاهش یافت. گونه A. auchari بیشترین اثر و گونه A. scoparia کمترین اثر روی این متغیرها داشت. تاثیر عصاره گونه های مختلف درمنه روی ریشه چه و ساقه چه یولاف وحشی بیش از تاثیر آن بر میزات جوانه زنی آن بود، به طوریکه مقادیر 6640 و 9970ppm عصاره A. auchari و50 % کاهش در طول ریشه چه و ساقه چه یولاف وحشی ایجاد کردند.
کلید واژگان: آللوپاتی, درمنه, یولاف وحشی, جوانه زنی, رشد گیاهچه -
بررسی تاثیرات کاهش مصرف علفکش ها در تلفیق با کاهش فاصله ردیف / افزایش تراکم روی علف های هرز سویا
این آزمایش به منظور مقایسه اثر کاهش فاصله ردیف از 60 سانتی متر به 36 سانتی متر و در نتیجه افزایش تراکم، با فاصله ردیف 60 سانتی متر و تراکم مشابه روی هر ردیف در شرایط کاهش میزان علفکش ها، روی کنترل علف های هرز سویا انجام گرفت. آزمایش به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در کرج و لرستان اجرا شد. فاکتورهای اصلی فاصله ردیف 36 سانتی متر و تراکم بوته دو برابر میزان توصیه شده و فاصله ردیف 60 سانتی متر و تراکم بوته توصیه شده بودند. پنج تیمار از علفکش ها نیز فاکتورهای فرعی بودند که شامل 1- بازاگران + نابواس در سطح استاندارد (100 درصد)، 2- بازاگران + نابواس (25 درصد مصرف استاندارد) 3- ترفلان + سنکور در سطح استاندارد (100 درصد)، 4- ترفلان + سنکور (25 درصد مصرف استاندارد) و 5- بدون علفکش (شاهد) می شوند. مخلوط علفکش های ترفلان + سنکور بهتر از علفکش های پس رویشی بازاگران + نابواس علف های هرز را کنترل کردند. با کاشت سویا در ردیف های 60 سانتی متر و تراکم استاندارد، کنترل علف های هرز در تیمار 25 درصد علفکش ها کمتر از تیمار میزان استاندارد آنها بود. هنگامی که سویا در ردیف های 36 سانتی متری با تراکم بالا کشت گردید و میزان علفکش 25 درصد میزان توصیه شده بود، میزان کنترل علف های هرز و عملکرد سویا بیشتر و یا برابر با حالتی بود که در ردیف های 60 سانتی متری با تراکم پایین، میزان علفکش 100 درصد میزان توصیه شده بود. صرف نظر از فاصله ردیف و تراکم کشت، عدم مصرف علفکش موجب کنترل ضعیف علف های هرز و کاهش عملکرد سویا شد.
کلید واژگان: علفکش, کاهش میزان, سویا, ترفلان, سنکور, بازاگران, نابواس -
جهت مقایسه اثر گیاهان پوششی با روش های متداول کنترل علف های هرز، آزمایشی در باغ کوثر قزوین در دو سال زراعی 1379- 1378 و 1380 - 1379 اجرا گردید. سه گیاه پوششی زمستانه چاودار، گندم و ماشک گل خوشه ای، گلیفوسیت، دیسک و شاهد بدون کنترل تیمارهای این آزمایش بودند. گیاهان پوششی در اوایل اردیبهشت کف بر شده و مالچ آنها در روی سطح خاک قرار گرفت. چاودار دارای بیشترین سطح برگ و وزن خشک بود. سال اول خاکشیر شیرین و سال دوم غربیلک و برگ زبر علف های هرز زمستانه بودند. مالچ زنده چاودار، گندم و ماشک به ترتیب...
کلید واژگان: گیاهان پوششی, چاودار, گندم, ماشک گل خوشه ای, علف های هرز -
به منظور بررسی اثر بازدارندگی ترکیبات آللوپاتیک موجود در عصاره برگ گونه های Artemisia siebery، A. auchary و A. scoparia بر جوانه زنی بذر و رشد گیاهچه علف هرز تاج خروس، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل سه گونه درمنه و نه سطح (0، 6250، 10000، 12500، 40000، 20000، 80000، 125000 و 162500 پی پی ام) عصاره گونه های مختلف درمنه بود. نتایج نشان داد که تاثیر گونه های مختلف درمنه روی میزان جوانه زنی و طول ریشه چه و ساقه چه نورسته تاج خروس متفاوت بود. گونه اوشری بیش از دیگر گونه های درمنه اثر بازدارندگی بر جوانه زنی تاج خروس داشت. غلظت 80000 پی پی ام عصاره گونه های اسکوپاریا، اوشری و سیبری بترتیب میزان جوانه زنی تاج خروس را در مقایسه با شاهد آب مقطر 36.1، 86.3 و 82.5 درصد کاهش دادند. با افزایش مقادیر عصاره گونه های اوشری، اسکوپاریا و سیبری، طول ریشه چه و ساقه چه تاج خروس، بطور نمایی کاهش یافت. گونه اوشری بیشترین اثر و گونه اسکوپاریا کمترین اثر را روی این متغیرها داشت. تاثیر عصاره گونه های مختلف درمنه روی ریشه چه تاج خروس بیش از ساقه چه بود. مقادیر لازم عصاره اوشری برای 50 درصد کاهش طول ریشه چه و ساقه چه تاج خروس بترتیب 19520 و 21960 پی پی ام بود.کلید واژگان: آللوپاتی, درمنه گونه های اسکوپاریا, سیبری و اوشری, تاج خروس وحشی
-
به منظور بررسی تاثیر کشت گیاهان پوششی زمستانه بر تراکم و زیست توده علف های هرز خاکشیر تلخ(Sisymbrium officinalis) و شاهتره (Fumaria vaillantii)، در سال های زراعی 79-1378 و 80-1379 آزمایشی در مزرعه مرکز تحقیقات کشاورزی ورامین با استفاده از طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. تیمارهای این آزمایش تک کشتی چاودار، تک کشتی ماشک گل خوشه ای، مخلوط چاودار و ماشک و شاهد بدون گیاه پوششی بودند. تیمار تک کشتی چاودار و مخلوط آن با ماشک زیست توده بیشتری نسبت به تک کشتی ماشک داشتند. کمترین میزان درصد نور عبوری از کانوپی گیاهان پوششی، در تیمارهای چاودار و مخلوط چاودار و ماشک مشاهده شد، بطوریکه میزان عبور نور از کانوپی آنها به ترتیب 2.5 و 2.3 درصد بود و در ماشک 7.2 درصد بود. مالچ زنده چاودار، ماشک و مخلوط دو گیاه پوششی 120 روز پس از کشت، در سال اول به ترتیب 94، 56 و 89 درصد تراکم خاکشیر، 94، 38 و 95 درصد زیست توده خاکشیر و 98، 36 و 99 درصد زیست توده شاهتره را در مقایسه با شاهد کاهش دادند. شاهتره در سال دوم علف هرز غالب مزرعه نبود. در این سال مالچ زنده چاودار، ماشک و مخلوط دو گیاه پوششی 120 روز پس از کشت، به ترتیب 58، 47 و 69 درصد تراکم خاکشیر و 70، 67 و 72 درصد زیست توده خاکشیر را در مقایسه با شاهد کاهش دادند. بطورکلی مالچ زنده گیاهان پوششی می تواند موجب کاهش رقابت علف های هرز با گیاه اصلی در کشت دوم مانند صیفی جات و یا در باغ ها در ابتدای فصل بهار شده و همچنین ممکن است باعث کاهش بانک بذر این دو گونه علف هرز در خاک گردد.
کلید واژگان: گیاه پوششی, مالچ, علف هرز, زیست توده, خاکشیر تلخ و شاهتره -
تاثیر تاریخ و تراکم کشت گیاه پوششی چاودار در مدیریت علف های هرز هرزباغها
-
تنوع پاسخ پیچک صحرایی به روش های مختلف کنترل علف هرز که احتمالا ناشی از تنوع رشدی و فیزیولوژیکی این علف هرز می باشد، توجه محققان را به خود معطوف داشته است. لذا این آزمایش به منظور تشخیص اکوتیپهای احتمالی در میان جمعیت های پیچک صحرایی انجام گرفت. بذور پیچک صحرایی که از هشت استان مختلف شامل آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، تهران، خراسان، فارس، قزوین، کرمان و همدان جمع آوری شده بود، در تهران در شرایط محیطی یکسان کاشته شد و مشخصات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی آنها از روی گیاهچه های حاصل از ریزوم، بررسی شد. براساس 24 مشخصه بررسی شده، 21 اکوتیپ در میان نمونه های پیچک مشخص شد. اکوتیپهای پیچک اختلافات مشخصی در مورفولوژی برگ، خصوصیات گل و میزان کرک برگ و گل نشان دادند. پهنک بالغ اکوتیپهای مختلف پیچک صحرایی در طول از 4.5-2 و در عرض 3.1-1.2 سانتی متر و زاویه راس برگ از 69-32 درجه بین اکوتیپ ها متغیر بود. شکل انتهای برگ در آنها از کشیده تا گرد متغیر بود. اکوتیپ ها از نظر قطر گل از 7.1-3.3 سانتیمتر اختلاف داشتند. رنگ گل از سفید تا سفید - صورتی پررنگ متغیر بود. پرچم های آن اغلب پایین تر از لبهای کلاله قرار می گرفت. میزان کرک پوش اندامهای مختلف برگ وگل متفاوت بود. اکوتیپها همچنین در قابلیت تولید گل تفاوت داشتند. اکوتیپی که زودتر به گلدهی رسید، حدود 50 روز زودتر از اکوتیپی که دیر به گلدهی رفت، تولید گل کرد و تولید گل آن نیز شش برابر بیشتر بود. بنابراین، به نظر میرسد که تنوع رشدی و فیزیولوژیکی بین اکوتیپ های مختلف پیچک می تواند قدرت سازگاری جمعیت این علف هرز در شرایط محیطی متفاوت به روش های مختلف کنترل علف هرز را توجیه کند.
کلید واژگان: پیچک صحرایی, اکوتیپ, مورفولوژی, فیزیو لوژی, جمعیتIn order to identify ecotyps of field binweed (Convolvulus arvensis L.), seeds from eight proviences, including 125 populations were gathered and sent to Weed Research Department of Plant Pests & Diseases Research Institute, Tehran, Iran. These seeds planted in a uniform environment condition in Tehran. On the base of 24 morphological and physiological characteristics of seedling that derived from rhizomes, 21ecotypes recognized. Consistent variation in leaf morphology, floral characteristics and degree of leaf and flower pubescence, when ecotypes grown in an uniform conditions were found. Mature blades of the different field binweed varied in length from 2 to 4.5 cm and in width from 1.2 to 3.1 cm. Leaf shape greatly varied among the different field binweeds (Fig. 2). Leaf angle varied from 32 to 69 degree for the different ecotypes. Flower diameter varied from 1.7 to 3.3 cm for the different ecotypes. In majority of ecotypes, stigma lobes raised above the anthers. The ecotypes also differed in their flowering capacity. The earliest flowering ecotype formed flower 50 days before the latest and produced 6 times more flower per plant, which indicated further differences in seed production potential between ecotypes. The variability in growth and reproduction observed between these field binweed ecotypes may explain the survival and adaptability of a population of this weed as environmental condition and control practices change.
Keywords: Field binweed, Ecotypes, Morphology, physiology
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.