بردیا صدر
-
زمینه و هدفبا وجود مطالعات متعددی که برای بررسی pH پوست در بیماری های گوناگون انجام شده، تحقیقات محدودی درباره ی جمعیت سالم صورت گرفته است.
روش اجرا: تعداد 50 مراجعه کننده در گروه های سنی با بازهی 10 سال از 10 تا 60 سال وارد مطالعه شدند. در هر گروه سنی 5 زن و 5 مرد سالم ارزیابی شدند. pH در این افراد به وسیله ی پروب دستگاه pH meter (شرکت Courage & Khazaka Electronic GmbH، تولید کشور آلمان) در 8 محل پیشانی، گونه، چین نازولبیال، گردن، سطح قدامی ساعد، پشت دست، کف دست و ساق پا اندازهگیری شد.یافته هامیانگین pH در این مناطق به ترتیب 25/5، 15/5، 06/5، 90/4، 75/4، 80/4، 69/4 و 83/4 بود. pH بهصورت معنی داری در خانمها بالاتر بود (001/0>P). پی اچ گروه های سنی مختلف باهم اختلاف معنی داری داشتند (002/0>P). بالاترین pH متعلق به پیشانی (68/0±26/5) و کمترین pH مربوط به ساق پا (40/0±69/4) بود.نتیجه گیریسن، جنسیت و محل آناتومیک تاثیر قابل ملاحظهای روی pH پوست در افراد سالم برجای میگذارند.
کلید واژگان: پوست, pH, سن, جنسBackground And Aimeveral studies have been conducted to evaluate skin pH in various diseases, but there are few reports in normal population. The aim of this study was to evaluate skin pH in healthy individuals.MethodsFifty healthy volunteers were enrolled in this study. The subjects were divided by age into 5 groups, i.e., 10-20, 21-30, 31-40, 41-50 and 51-60 years old. In each group, 5 females and 5 males were examined. A pH meter (Courage & Khazaka electronic GmbH, Germany) was used to measure pH in 8 different locations of the body (forehead, cheek, nasolabial fold, neck, forearm, dorsal side of hand, palm and leg).ResultsThe mean values for pH in these locations were 5.25, 5.15, 5.06, 4.90, 4.75, 4.80, 4.69, and 4.83 respectively. pH was significantly higher in women (P<0.001). There was a significant difference between skin pH in different age groups (P=0.002). The highest and lowest amounts of pH belonged to the forehead (5.26 ± 0.68) and leg (4.69 ± 0.40), respectively.ConclusionAge and sex and location have remarkable effects on skin pH. -
زمینه و هدف
لیکن پلان دهانی نوعی بیمار التهابی پوستی – مخاطی مزمن است که به صورت یک پیش بدخیم تعریف می شود.
(Matrix metalloproteinase-2(MMP-2و Matrix metalloproteinase 9 (MMP-9 پروتئینازهایی هستند که تهاجم سلول های تومورال به بافت هم بند را تسهیل می کنند و در ضایعات پیش بدخیم و بدخیم بیش از حد معمول ظاهر می شوند. هدف از این مطالعه تعیین بیان نشان گرهای مهارکننده بافتی ماتریکس متالوپروتئیناز 9 و 2 (9 و MMP-2) در لیکن پلان دهانی اروزیو و لیکن پلان غیراروزیو و هیپرپلازی آماسی به روش ایمونوهیستوشیمی بود.
روش اجرا: در این مطالعه مقطعی، 39 بلوک مربوط به لیکن پلان دهانی غیراروزیو (با و بدون دیسپلازی)، 36 نمونه لیکن پلان دهانی اروزیو (11مورد دیسپلاستیک و 25 مورد بدون دیسپلازی)، 32 بلوک مربوط به هایپرپلازی آمازسی و 6 بلوک مربوط به بافت نرمال از آرشیو بخش آسیب شناسی دانشکده دندانپزشکی مشهد انتخاب و به روش ایمونوهیستوشیمی با نشان گرهای MMP-2 و MMP-9 رنگ آمیزی شد. به منظور مقایسه آماری از آزمون های Mann-Whitney، Kruskal-Wallis و ضریب همبستگی Spearman استفاده شد.یافته هابیش ترین میانگین MMP-2 و MMP-9 (در کل ضخامت اپیتلیوم) در لیکن پلان اروزیو دیسپلاستیک مشاهده شد (به ترتیب: 6/31±1/68، 73/3±5/94). میزان بیان MMP-9 در انواع لیکن پلان اروزیو در قیاس با لیکن پلان غیراروزیو درهمه لایه ها (001/0 >P) و در مورد MMP-2 در لایه بازال-پارابازال وخاردار (به ترتیب: 008/0=P و 001/0>P) تفاوت معنی داری داشت.
نتیجه گیریافزایش خطی بروز این مارکرها از سمت مخاط نرمال تا لیکن پلان دهانی اروزیو بیان گر تفاوت در رفتار بیولوژیک لیکن پلان دهانی غیراروزیو و اروزیو است. بنابراین می توان گفت لیکن پلان دهانی اروزیو، پتانسیل پیش بدخیمی بیش تری از لیکن پلان دهانی غیراروزیو دارد.
کلید واژگان: لیکن پلان دهانی, مهارکننده بافتی ماتریکس متالوپروتئینازBackground And AimOral lichen planus, is a chronic inflammatory mucocutanous lesion which is defined as a premalignant lesion. Matrix metaloprotenase 2(MMP-2) and MMP-9 are protenases which facilitates invasion of tumoral cells to connective tissue and are over-expressed in premalignant and malignant lesions. The aim of this study was to determine the expression of MMP-2 in erosive and non-erosive oral lichen planus and inflammatory hyperplasia by immunohistochemistry.
Methodsin this cross sectional study 39 specimens of non-erosive oral lichen planus (with and without dysplasia), 36 specimens of erosive ones (11 dysplastic and 25 non- dysplastic0, 32 inflammatory hyperplasias and 6 samples of normal oral mucosa were chosen form pathology archive of Faculty of Dentistry, Mashhad university of Medical Sciences and were stained immunohistochemically by MMP-2 and MMP-9 markers. Kruskal-Wallis, Mann-Whitney and Spearman correlation coefficient were used.
ResultsThe highest mean expression of MMP-2 and MMP-9 (in all layers) were observed in erosive oral lichen planus (68.18±31.62 and 94.5±3.5, respectively). MMP-9 expression in erosive oral lichen planus in comparison to non-erosive one showed significant difference in all layers(P<0.001) and the expression of MMP-2 showed a significant difference in basal –para basal and prickle layers (respectively: P=0.008, P<0.001).
Conclusionthe linear increase seen in the expression of markers from normal mucosa to erosive oral lichen planus indicates the difference of biological behavior between erosive and non-erosive oral lichen planus. Hence, it is concluded that erosive oral lichen planus is of the higher premalignan potential compared with its non-erosive correspondent
-
هدفمقایسه میزان اریتم و ملانین پوست در جانبازان شیمیایی با سابقه تماس با سولفورموستارد و افراد سالم، به منظور دستیابی به یک معیار عینی (Objective) جهت تشخیص و درمان عوارض جلدی بیماران مواجه شده با سولفورموستارد.روش بررسیدر این مطالعه مقطعی تحلیلی جامعه مورد بررسی شامل چهار گروه (گروه اول: بیماران شیمیایی با ضایعه پوستی] 87 نفر [، گروه دوم: بیماران شیمیایی بدون ضایعه پوستی] 71 نفر [، گروه سوم: بیماران غیر شیمیایی که از خارش و خشکی پوست شاکی هستند] 77 نفر [و گروه چهارم: 74 نفر از افراد سالم) بود. مقادیر اریتم و ملانین پوست در نواحی کف هر دو دست، پشت هر دو دست، پیشانی و ناحیه سوپرا استرنال، به وسیله ردیاب Mexameter MX18 طبق دستورالعمل دستگاه، اندازه گیری و ثبت شدند و با استفاده از آزمون های T، ANOVA، Mann-Whitney و Kruskal wallis و نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته هادر گروه اول، مقادیر اریتم پشت دست چپ، اریتم سوپرا استرنال و اریتم کف دست راست به صورت معنی داری از گروه دوم پایین تر بود. همچنین در گروه اول مقادیر اریتم سوپرا استرنال و اریتم کف هر دو دست به صورت معنی داری از گروه 3 پایین تر بود و مقادیر ملانین پشت هر دو دست و ملانین پیشانی به صورت معنی داری از گروه چهارم بالاتر بود. گروه های 2 و 3 در هیچ یک از معیارهای اندازه گیری شده با هم اختلاف معنی داری نداشتند. در گروه 2 مقادیر اریتم و ملانین پشت هر دو دست و ملانین پیشانی به صورت معنی داری از گروه 4 بیشتر بود. در گروه 3 مقادیر اریتم و ملانین پشت هر دو دست، ملانین پیشانی و ملانین سوپرا استرنال به صورت معنی داری از گروه 4 بیشتر بود. در گروه های مورد مطالعه با افزایش سن، میزان ملانین سوپرا استرنال به صورت معنی داری کاهش می یافت. در گروه 2 و 3 با افزایش سن میزان ملانین سوپرا استرنال و اریتم کف هر دو دست به صورت معنی داری افزایش می یافت.نتیجه گیریبا توجه به نتایج این مطالعه در حال حاضر نمی توان یک معیار عینی (Objective) قطعی جهت تعیین ارتباط علائم پوستی بیمار با سابقه مواجهه با سولفورموستارد تعریف کرد. در نواحی مورد بررسی، مواجهه با خردل موجب افزایش مقادیر مورد اندازه گیری شده است که این افزایش نسبت به افراد نرمال (گروه4) معنی دار است ولی نسبت به افراد غیر شیمیایی (گروه3) معنی دار نمی باشد. در مجموع انجام مطالعات بیشتری با در نظر گرفتن سایر عوامل تاثیرگذار مانند شغل مورد نیاز است.
کلید واژگان: ملانین پوست, اریتم پوست, خشکی پوست -
مقایسه آثار درمانی کرم فلوئوسینولون، صابون تری کلوکاربان و لوسیون بتامتازون با دارونما در درمان درماتیت پدروس (دراکولا)زمینه و هدف
درماتیت پدروس (Paederus dermatitis) عارضه تاولی خود التیام یابنده پوست است که به واسطه حشره ای کوچک از جنس پدروس که جزو خانواده سوسک های آواره است، ایجاد می شود. هر چند این بیماری خود به خود بهبود می یابد ولی به نوبه خود می تواند بیماری رنج آور و ناتوان کننده باشد. از آن جایی که در خصوص درمان کلاسیک این بیماری تا کنون مطالعه ای صورت نگرفته، مطالعه حاضر با هدف مقایسه آثار درمانی سه داروی کرم فلوئوسینولون، صابون تری کلو کاربان (T.C.C) و لوسیون بتامتازون با دارونما صورت گرفت.
روش اجرامطالعه حاضر یک کار آزمایی بالینی تصادفی یک سویه کور بوده که در مدت 2 ماه در بیمارستان و درمانگاه های شهرستان بهشهر به اجرا در آمده است و طی آن آثار درمانی 4 داروی صابون T.C.C، لوسیون بتا متازون، کرم فلوئوسینولون و کپسول دارونما در 77 بیمار مبتلا به درماتیت پدروس، مورد بررسی قرار گرفت. همه بیماران در آغاز و پایان درمان طی سه نوبت ویزیت (روز اول، روز پنجم و روز دوازدهم) تحت پرسش و مشاهده بالینی ضایعه ها قرار گرفتند که ماحصل آن در پرسشنامه ای ثبت شد. در نهایت میزان بهبودی بیماران در دو گروه بهبودی کامل و شکست درمان، مقایسه شد.
یافته هااز مجموع 77 بیمار مورد مطالعه، 18 نفر با دارونما، 17 نفر با لوسیون بتامتازون، 24 نفر با کرم فلوئوسینولون و 18 نفر با صابون T.C.C تحت درمان قرار گرفتند. میزان بهبودی کامل بیماران در ویزیت سوم در بیماران گروه فلوئوسینولون 100%، گروه لوسیون بتامتازون 100%، گروه T.C.C 58.8% و گروه دارونما 33.3% بود که اختلاف معنی داری بین دو گروه اول با دارونما دیده شد. (P<0.0001) اما اختلاف میزان بهبودی در گروه صابون T.C.C و دارونما معنی دار نبود.
نتیجه گیریاستروئیدهای موضعی در بهبودی درماتیت پدروس موثر هستند.
کلید واژگان: درماتیت پدروس (دراکولا), درمان, صابون T, C, لوسیون بتامتازون, کرم فلوئوسینولونComparison of the efficacy of Fluocinolone cream, Triclocarban soap and Betamethasone lotion with placebo in the treatment of Paederus DermatitisBackground and aimPaederus dermatitis is an acute self-healing blistering disease caused by an insect from the genus Paederus species. Although it is a self-limited disease, it can cause disablement and suffering. The objective of this study was to investigate the efficacy of fluocinolone cream, triclocarban(TCC) soap and betamethasone lotion in comparison with placebo in the treatment of paederus dermatitis.
Materials and MethodsThis study was a randomized single blind placebo controlled trial which was performed in Behshahr hospitals during a period of two months. Seventy-seven patients with paederus dermatitis were randomized to treatment with fluocinolone cream, TCC soap, betamethansone lotion or a placebo. The conditon of each patient was checked three times; i.e., on their first, fifth and twelfth day of receiving treatment. Finally, depending on their response to treatment, they were divided into two groups, those who fully recovered and those failing to recover.
ResultsOf the 77 patients studied, 18 were treated with a placebo, 17 with betamethasone lotion, 24 with fluocinolone cream and 17 with TCC soap. Complete recovery at the end of treatment was fluocinolone 100% , betamethasone 100%, TCC 58.8% and placebo 33.3%. Significant differences were observed between two first groups and the placebo group (P=0.0001) but no significant difference was observed between TCC soap and placebo.
ConclusionTopical corticosteroids displayed a relative and significant improvement in paederus dermatitis.
Keywords: Paederus dermatitis, Treatment, TCC soap, Betamethasone lotion, Fluocinolone cream
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.