به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب بهاره افتخاری

  • بهاره افتخاری*، طیبه فردوسی، محمد جوادی پور
    اهداف
    هدف پژوهش حاضر، تعیین میزان شناخت آموزگاران دوره ابتدایی منطقه 18 استان تهران از علایم اختلالات یادگیری خاص و تعیین رابطه بین میزان سابقه کاری آموزگاران با میزان شناخت آنان از علایم اختلال یادگیری خاص بود.
    مواد و روش ها
    پژوهش حاضر توصیفی و از نوع پیمایشی و علی مقایس ه ای بود. حجم نمونه با کمک جدول نمونه گیری مورگان 270 نفر آموزگاران دوره ابتدایی منطقه 18 استان تهران تعیین شد. روش نمونه گیری در دسترس بود. از ترکیب سه چک لیست معتبر شامل چک لیست سنجش نقاط قوت و ضعف کودک فرم معلم و چک لیست های اختلال یادگیری ویژه بر اساس DSM5، آزمون محقق ساخته تهیه شد. جهت انجام روایی آزمون، نظرات استاد راهنما و مشاور اعمال گردید و جهت انجام پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید و پایایی کلی 8/0 محاسبه شد که نشان داد آزمون از اعتبار برخوردار است. جهت تحلیل داده های پژوهش از نرم افزار SPSS استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد میزان شناخت آموزگاران از علایم اختلالات یادگیری خاص بالاتر از حد متوسط است و بین میزان شناخت آموزگاران از علایم اختلال یادگیری خاص و سابقه کاری آنان تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0P>).
    نتیجه گیری
    آموزگاران بخشی از ویژگی های یک آموزگار حرفه ای را که شناخت علایم اختلال یادگیری خاص است دارند؛ ولی باید در نظر گرفت که این تمام دانش نیست و باید به تحقیقات دیگری که به صورت عملی شناخت آموزگاران را می سنجد توجه کرد. در آخر پیشنهاد شد آموزگاران در جهت حل مشکلات دانش آموزان اقدام کنند و اطلاعات خود را در زمینه پیشنهادها و راه حل هایی که به دانش آموزان با اختلالات یادگیری خاص ارایه می دهند تقویت کنند.
    کلید واژگان: آموزگاران, علائم اختلالات یادگیری خاص, میزان شناخت, روش پیمایش}
    Bahareh Eftekhari *, Tayebeh Ferdousi, Mohammad Javadipour
    Objective
    This study intended to determine the level of Recognition elementary school teachers in District 18 of Tehran County had about the symptoms of specific learning disorders (SLDs) and the relationship between their work experience and the level of their Recognition regarding a specific learning disorder.
    Methods
    This study used the descriptive approach and the survey research method and Causal-comparative. The sample size (n=270 elementary school teachers in District 18) was determined by using Morgan Table. The participants were selected using convenient sampling methods. The three forms of the valid including checklist the Strengths and Difficulties Questionnaire (SDQ, Goodman, 1997) (for the teacher) and the two Learning Disorder Checklist based on DSM-5 were combined to develop the researcher-made questionnaire. The views expressed by the Supervisor and the Advisor were applied in determining content validity of the questionnaire, and Cronbach's alpha was used to assess its reliability. The calculated overall reliability was 0.8, which indicated the acceptable reliability of the questionnaire. were calculated in SPSS for data analysis. 
    Results
    The Results showed that the teachers had higher than the average level of Recognition about SLDs. However, there were no significant relationship between the teachers' level of Recognition about the SLD and their work experience at the significance level > 0.05.
    Conclusion
    The studied teachers had one of the qualities of a professional teacher (Recognition about the symptoms of SLDs), but this is not all the Recognition that professional teachers have. Consequently, further studies must be conducted to assess elementary teachers' practical Recognition. In the end it was suggested teachers should take actions for solving these students' problems and increase their own information regarding the suggestions and the solutions they offer to students with SLD.
    Keywords: teachers, specific learning disorder, Level of Recognition, Survey Method}
  • علی حسینی*، سکینه شجیرات، بهاره افتخاری

    این پژوهش با روش هرمنوتیکی- تحلیل و تبیین معنایی - به دنبال درک چرایی و چگونگی معنا و مفهوم دیالکتیک و گفتمان، ارتباط آن ها و همسانی و ناهمسانی آن دو در تاریخ اندیشه غرب است. ازآنجایی که؛ انسان همواره با حقیقت -به عنوان مهم ترین مفهوم- و حس حقیقت طلبی از گذشته های دور تا اکنون سروکار داشته و دارد؛ و شاید این حقیقت و حقیقت طلبی انسان، دیرینه ترین مفهوم فلسفی باشد که فلاسفه به آن پرداخته اند. دیالکتیک و گفتمان دو روش زبانی هستند که یکی برای درک و کشف حقیقت و دیگری برای ساخت حقیقت به وجود آمده اند. دیالکتیک ابداع فلاسفه ی باستانی است و گفتمان توسط اندیشمندان جدید ظهور یافته است. ازاین رو؛ زبان به مثابه نقطه ی اتکال آن دو؛ بنیادی ترین ابزار تعامل انسانی است- که سازنده دنیای او نیز هست- و تنها وسیله ای است که می تواند حقیقت را به آدمی نشان دهد و فیلسوف بر خود می داند که با زبان و روشی درست حقیقت را آشکار کند. نتایج و یافته های پژوهش نشان داد که رویه ی گفتمان درواقع ادامه ی سنت دیالکتیک است که با توجه به تغییرات اجتماعی و سیاسی دوران جدید شکل یافته است. این نوشتار درصدد است ضمن بررسی دو مفهوم دیالکتیک و گفتمان و سیر تحول آن ها به تبیین رویه گفتمانی که در حقیقت ادامه سنت دیالکتیک است، بپردازد.

    کلید واژگان: دیالکتیک, گفتمان, سنت, مدرن, پسامدرن}
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال